در هفت سالگی که به کلاس اول دبستان رفتیم، این جملات را به ما آموختند، خواندیم و حفظ کردیم: “بابا آب داد، مامان نان داد، سارا انار دارد و …” یاد گرفتن و تکرار اینها در کلاس اول دبستان لازم بود و ارزشمند؛ چون مقدمه ی باسواد شدن و دانشمند شدن بود. حال اگر بعد از چهل سال، همان همکلاسهای سال اول دبستان گرد هم بنشینیم و با صدا و آهنگ خوش بخوانیم: “بابا آب داد “، آیا خنده دار نیست؟ آیا به ما نمیگویند این جملات آن روز، برای این بود که امروز شما دانشمند و متخصص در فنون علمی گوناگون شده باشید؛ نه این که چهل سال همان جملات را تکرار کرده و همچنان بی سواد باقی بمانید.
اکنون، اگر دقیقاً بنگریم، نحوه ی رفتار ما با قرآن نیز چنین ا
ست. یعنی ظواهر سطحی از قرآن را که در اوایل سنین بلوغ و تکلیف آموخته ایم، در سنین بالاتر نیز همانها را توسعه میدهیم و تکرار میکنیم؛ بدون این که بهرههای وافی از معارف عالیه ی قرآن و اسرار لطیف نماز و روزه را وارد قلب خود کرده باشیم.
البته همه میدانیم که قرآن همین نیست که اکنون در دست ماست و دارای جلد و کاغذ و خط است. حقیقت قرآن، یک گوهر آسمانی و عرشی است که در باطن عالم، مکنون و مستور است و به تقدیر و تدبیر خدا از مقام ربوبیت حضرت حق -عز و جل- طی مراحلی تنزیل کرده تا به این مرحله از عالم بشری رسیده و به صورت خط و نقش روی کاغذ آمده و در قالب مفاهیم در اذهان و حافظهها استقرار یافته است. اینها مراحل تنزیل یافته و پایین آمده ی حقیقت قرآن است. اما فرستنده اش در سوره ی واقعه به گوشهای از جلالت و رفعت آن گوهر عرشی اشاره فرموده است: “این، قرآنی است کریم، در کتابی مکنون (و پوشیده از افکار و ادراک عالمیان) که جز پاک شدگان و مطهر گشتگان به تطهیر الهی، با آن نمیتوانند تماس داشته باشند.”(1)
حاصل اینکه صاحب قرآن و نازل کننده ی آن با کمال صراحت و قاطعیت اعلام کرده: این قرآن کریم است و جز پاک گشتگان، احدی صلاحیت تماس با حقیقت آن ندارد. شما از همین دستور دین مقدس درباره ی تماس بدنی با خط و کتابت قرآن درس بگیرید که فرموده است: “جایز نیست کسی دست بدون وضو به خط و نوشته ی قرآن بزند.” با این که قرآن کتبی، نوشته ی بشر است؛ ولی از آن نظر که مرتبه ی نازلهای از قرآن است، محترم است و تماس بدنی داشتن با آن مشروط به طهارت بدن است.
از همین دستور پی میبریم که تماس روحی و قلبی داشتن با حقیقت قرآن نیز مشروط به طهارت روح و قلب است. همین جاست که کار، دشوار میشود؛ زیرا تطهیر روح و قلب، به زیر پا نهادن تمایلات نفسانی و پرهیز از گناهان نیاز دارد و این طبیعی است که برای کسانی که مقهور شهوات نفس خود هستند، کار آسانی نباشد.
از طرفی هم بر اساس ایمانی که به شفا بخشی نسخه ی آسمانی قرآن داریم، هیچ چارهای جز تحصیل طهارت روحی برای تماس گرفتن با حقیقت قرآن نداریم و میدانیم که گنج، بی رنج میسر نمیشود.
حال در راس کسانی که مطهر به تطهیر الهی هستند و تماس روحی با حقیقت قرآن داشته و در واقع متحد با حقیقت قرآن هستند، اهل بیت عصمت و طهارت و خاندان نبوت و رسالت هستند، که خداوند حکیم درباره ی آن مقربان درگاه خود فرموده است: “خداوند میخواهد فقط از شما خاندان رسالت گناه و پلیدی را دور سازد و شما را کاملاً پاک گرداند.”(2)
بنابر این از جمع بین این آیه و آیهای که از سوره ی واقعه پیشتر بیان شد، نتیجه میگیریم که مرتبه ی اعلای تماس با حقیقت آسمانی قرآن اختصاص به اهل بیت نبوت (علیهم السلام) دارد که به تطهیر الهی، در مرتبه ی اعلای طهارت قرار گرفته اند.
لذا سایر اصناف و طبقات مردم که در مرتبه پایین تر از معارف دینی واقع شده اند و موظف به بهره برداری از کتاب هدایتگر آسمانی خود هستند، اگر بخواهند در حد خود تماس روحی با حقیقت قرآن داشته باشند، با استفاده از معارف و آموزههای اهل بیت(علیهم السلام)، باید در مقام تهذیب نفس و تزکیه ی روح و جان خود برآیند و با عمل به دستورات دین، آینه ی قلب را از آلودگیها پاک نمایند تا صلاحیت تماس با حقیقت قرآن را پیدا کنند.
«برگرفته از کتاب “ماه رمضان“، تالیف: آیت الله سید محمد ضیاء آبادی»
پاورقی ها:
1- “انه لقرآن کریم * فی کتاب مکنون * لا یمسه الا المطهرون” (سوره ی واقعه، آیات 77 تا 79 )
2- “انما یرید الله لیذهب عنکم الرجس اهل البیت و یطهرکم تطهیرا” (سوره ی احزاب، آی
ه ی 33)
صفحه اصلی – موسسه قرآن و نهج البلاغه
کانال جامع دو نور در ایتا:
https://eitaa.com/twonoor
کانال جامع دو نور در تلگرام:
https://t.me/twonoor
پایگاه اسلامی شیعی رشد www.roshd.org
ارتباط با حقیقت قرآن. ارتباط با حقیقت قرآن. ارتباط با حقیقت قرآن. ارتباط با حقیقت قرآن. ارتباط با حقیقت قرآن. ارتباط با حقیقت قرآن. ارتباط با حقیقت قرآن.ارتباط با حقیقت قرآن.ارتباط با حقیقت قرآن.ارتباط با حقیقت قرآن.