امام رضا و الگوی رفتار با دین ها/1
مسئله پلورالیسم دینی «هنجاری» در فرهنگ رضوی
سیره ارتباطی امام رضا(ع) با پیروان سایر ادیان، مبین آن است که شناخت جهان و حقایق عالم،درگرو فهم فرهنگهای جهانی است؛بنابراین لازمة گفتوگوی سنتهای دینی و توفیق دررفتار ارتباطی با نوع بشر،وسعت شناخت فرهنگها و ادیان مختلف است.
چکیده
یکی از مباحث مهم اخلاق کاربردی ـ که امروزه جامعة اسلامی را به چالش فراخوانده ـ مسئله چگونگی رفتار و ارتباط با پیروان «دیگر ادیان» است. هرچند این مسئله در گذشته نیز وجود داشته، اما با طرح تئوری حکومت اسلامی و دیگر مباحث نوین کلامی، از جهت بررسی مبانی نظری و کاربردی، مورد توجه اندیشمندان قرار گرفته است؛ از اینرو، نگارنده در نوشتار حاضر، با توجه به نیاز علمی جامعه امروزی به مباحث اخلاقی و بحران معیار در رفتار با غیرمسلمانان، در صدد استنباط و ارائه الگوی رفتار ارتباطی با پیروان سایر ادیان در پرتو سیره رضوی(ع) است.
به این منظور، ابتدا به طرح دقیق مسئله پرداخته، برای حلّ مسئله، تصویری از هویت و چیستی «دین» در فرهنگ رضوی ارائه میدهد. در ادامه بحث، پلورالیسم دینی «هنجاری» به عنوان فرضیه و پاسخی به مسئله رفتار با پیروان دیگر ادیان از دیدگاه امام رضا(ع) مورد تحلیل قرار میگیرد. پایهگذاری و ترویج «گفتوگوی ادیان» توسط حضرت(ع) ، از دیگر مباحث مهم این پژوهش است.
غایت نوشتار حاضر، در استنباط و ارائه شاخصهای الگوی رفتار ارتباطی با پیروان سایر ادیان در پرتو سیره رضوی تحقّق مییابد. در این مقال، ادعا و اثبات شده است که از دیدگاه حضرت رضا(ع) ، مناسبات ما با غیرمسلمانان باید مبتنی بر اخلاق انسانی، احترام و مهرورزی، مدارا و تسامح دینی، آزادی فکر و بیان، مخاطبشناسی و آشنایی با زبان و متون مقدس دیگر ادیان و همزیستی مسالمتآمیز باشد.
1. مقدمه
یکی از اساسیترین مباحث دینپژوهی نوین در حیطة اخلاق کاربردی، مسئله «دیگر ادیان» است که فیلسوفان دین و اخلاقپژوهان معاصر، آن را به عنوان «پلورالیسم یا کثرتگرایی دینی» طرح میکنند.مسئله «پلورالیسم دینی» در سادهترین تعبیر، چنین است: من در جایگاه مسلمانی شیعه، در حقّانیت، هدایتبخشی و سعادتآوری دین خود تردید ندارم؛ اما در خصوص دیگر
ادیان چه میتوان گفت؟
پرواضح است که نظر به نیاز علمی و معرفتی موجود و یافتن معیار اخلاقی برای تعامل پیروان ادیان با یکدیگر، ارائه الگویی عملی و مبتنی بر مشترکات ادیان و اخلاق اصیل دینی، ضرورتی اجتنابناپذیر خواهد داشت؛ چه اینکه روابط پیروان ادیان با یکدیگر، گاهی تا حد تخاصم و تهاجم پیش رفته، تا جایی که تاریخ ادیان و مذاهب، سرشار از جنگهای خونین و نزاعهای ایدئولوژیک بین معتقدان فِرَق و مذاهب مختلف است، که جنگهای صلیبی، نمونهای آشکار از اینگونه کشمکشهاست.
از سویی، نظرها و دیدگاههای افراطی و تفریطی سنتگرایان و دگراندیشان در هر دین و مکتب، در افزایش بحران و آشفتگی آرا، بیتأثیر نبوده، نیاز به پژوهش و ضرورت حلّ این مسئله را دو چندان مینماید.از اینرو، نوشتار حاضر در صدد حلّ مسئلة مذکور برآمده، به بررسی سیره و دیدگاه نظری و عملی حضرت رضا(ع) در ارائه الگوی رفتار ارتباطی با پیروان سایر ادیان و مذاهب میپردازد؛ اما از آنجا که حلّ موفق مسئله، مسبوق به تشخیص دقیق مسئله است و از سویی این مبحث با وجود ظاهر بسیط و سادهاش، بسیار مبهم و پیچیده است، پیش از ورود به اصل مطلب، باید به رفع ابهام از آن پرداخت.
مسئله «دیگر ادیان» مرکب از مسائل مختلف است: نخست اینکه مراد از ادیان دیگر چیست؟ این مسئله بر حسب تعریف ما از دین و هدف آن، قابل صورتبندی به شکلهای مختلف است: اگر هویت دینی را در «رستگاری و نجاتبخشی» پیروانش بدانیم، پرسش از نجاتبخشی سایر ادیان مطرح میشود و اگر هویت آن را حقّانیت و «بیان حقیقت» بدانیم، به مسئله حقّانیت دیگر ادیان میرسیم و به این ترتیب صورتهای مختلفی از مسئله حاصل میشود.
مسئلة دوم ـ که اساساً در حیطة اخلاق کاربردی، قابل طرح است ـ آنکه: تکلیف اخلاقی ما مسلمانان در قبال پیروان سایر ادیان چیست؟ آیا از دیدگاه اسلام و به طور خاص از نگاه امام رضا(ع) آنها شایستة احتراماند؟ رفتار ارتباطی ما با آنها باید بر مبنای چه الگوی اخلاقی باشد؟ سنت و سیرة رضوی(ع) در برخورد با سران و پیروان ادیان چگونه است؟ آیا ایشان قائل به مدارا و همزیستی مسالمتآمیز با اهل کتاب و طرفداران دیگر ادیان و مذاهب است یا خیر؟ چه شاخصههایی میتوان از فرهنگ رضوی، به عنوان الگوی رفتاری با غیرمسلمانان استنباط و ارائه نمود؟
پاسخ به این پرسشها، با تکیه بر آرا و سیرة رفتاری حضرت رضا(ع) غایت نوشتار حاضر است که علاوه بر حلّ برخی مسائل نظری این حوزه، در عالم خارج بهخصوص در صحنة سیاست خارجی، کاربرد و تأثیر عملی خواهد داشت و به پویایی و کارآمدی روابط ما در عرصة حقوق بین الملل و برقراری روابط و دیپلماسی موفق و اخلاقی با دول و ملل غیرمسلمان کمک خواهد کرد.
2. هویت «دین» در سیرة رضوی
حلّ مسئله «پلورالیسم دینی» و تبیین سیره رضوی در ارائه الگوی رفتار ارتباطی با پیروان سایر ادیان، مسبوق به تصوّری روشن از هویت و چیستی دین است. دین در لغت، به معنای کُرنش، سرسپاری، تسلیم، جزا و… است (ثعالبی، 1318ق/ فیروزآبادی، 1273ق/ ابن منظور، 1405ق، ذیل واژه «دین»)؛ اما مفهوم اصطلاحی آن در رهیافتهای گوناگون و به اعتبار تعدّد ادیان و تنوّع فهمها، متفاوت است؛ از اینرو تعاریف پرشماری از دین بهویژه در مطالعات جدید ـ دینپژوهی نوین ـ ارائه شده است.1</SPAN> ;
تعریف دین به «راه و رسم زندگی» عامترین تصویری است که علامه طباطبایی با الهام از کاربرد آن در قرآن کریم بهدست میدهد؛ آنجا که فرعون نگران تغییر دین مردم به دست موسی(ع) است: «إِنّی اَخافُ اَن یبَدّلَ دِینکُم…» (غافر:36/ ر.ک به: طباطبایی، 1375، ص9).برخی دین را خضوع و فرمانبرداری نسبت به برنامه یا مقررات معین (مصطفوی، 1360، ج3، ص289) و عدهای آن را قرارداد الهی برای خردمندان میدانند که شامل اصول و فروع است (طریحی، 1321، ص583).
به نظر نگارنده، در جستار از حقیقت دین، ذکر چند نکته، ضروری مینماید: نخست اینکه باید ادیان الهی (وحیانی) را از ادیان بشری (غیر وحیانی) ـ که ساختة انسان و معلول نیازهای روحی و اجتماعی اوست ـ جدا کرد؛ چراکه ادیان الهی ریشه در غیب دارند و اساس آنها بر وحی و پیام الهی استوار است. انسان سازنده دین الهی نیست، بلکه دریافتکنندة پیام الهی است که باید در دل به آن ایمان یافته، در عمل به محتوای آن ملتزم شود. چنانکه رهیافت امام رضا(ع) در تعریف ایمان بر این معنا منطبق است:
«ایمان، تصدیق قلبی، اقرار زبانی و عمل به ارکان و اعضاء است» (صدوق، [بیتا]، ج1، ص226). حضرت در موضعی دیگر، تفقّه و ژرفنگری در دین الهی را از ویژگیها و شرایط لازم برای درک کامل حقیقت ایمان دانسته، میفرماید: «لا یستکمِل عَبدٌ حَقیقة الایمانِ حتَّی تکونَ فیه خِصال ثَلاث؛ التَفقُّه فی الدِّین و…» (مجلسی، 1403ق، ج78، ص339).
نکتة دیگر آنکه: به نظر برخی از متفکران، اساساً تعریف ماهوی از دین با عقل بشر میسّر نیست؛ زیرا تعریف ماهوی شیء، بیان ماهیات و ذاتیات آن و در اصطلاح منطق، تعریف به جنس و فصل یا جنس و رسم (حد تام و حد ناقص) است؛ اما تعریف دین به این امور، مطلقاً امکانپذیر نیست.2 لذا هویت و چیستی دین را باید از خود وحی و پیام الهی، تتبّع و انتزاع نمود. جالب اینکه رویکرد امام رضا(ع) به حقیقت دین نیز، معطوف به اصول و مؤلفههای آن بهخصوص مسئله توحید و امامت است.
تجلّی این هر دو را میتوان در حدیث مشهور «سلسلة الذّهب»3 بهوضوح مورد تحلیل و بررسی قرار داد. حضرت(ع) روایت فوق را چنین بیان میفرماید: «لاالهَ الّا اللهُ حِصنی فَمَن دخَل حِصنی أمِنَ مِن عَذابی… فلَمّا م
َرّتِ الرّاحِلة نادی بِشروطِها وَ أنا مِن شُروطها» (صدوق، 1364، ص21).امام(ع) در این حدیث بر مسئله نجاتبخشی دین تأکید ورزیده، شرط رهایی و نجات کلمه توحید را در ولایت و امامت خود و سایر ائمه معصومین(ع) بیان میدارد.
از حضرت رضا(ع) در حدیثی مفصّل، تعریف امامت و ابعاد گوناگون آن به عنوان اساسیترین مؤلفه دین، نقل شده است که به نحوی ماهیت و چیستی دین را نیز روشن میسازد: «إنَّ الامامةَ زمامُ الدِّین و نظامُ المُسلمین وَ صَلاحُ الدّنیا و عِزّ المُؤمنین، إنَّ الامامَةَ اُسُّ الاسلامِ النّامی و…» (کلینی، 1363، ج1، ص199/ صدوق، [بیتا]، ج1، باب20، ح1).با توجّه به این شواهد، میتوان گفت: در سیرة رضوی علاوه بر حقّانیت دین، به اصل نجاتبخشی هویت دینی نیز التفات ویژهای شده است که این خود رهیافتی مؤثر در حلّ مسئله «دیگر ادیان» به شمار میآید.
3. کثرتگرایی دینی هنجاری در فرهنگ رضوی
کثرتگرایی دینی به عنوان یکی از پاسخهای مهم به مسئله «دیگر ادیان» چالش بسیار فراخدامنی نزد متألهان و متکلمان به میان آورد که پرداختن به آن از حوصله این نوشتار، بیرون و خود محتاج پژوهشی مستقل است.4 اما آنچه در این مقال شایان توجه است، تفکیک ابعاد کثرتگرایی دینی است؛ چه اینکه «پلورالیسم دینی» ـ که بُعد «هنجاری» آن، میتواند پاسخی مؤثر و راهگشا برای مسئله رفتار ارتباطی با پیروان سایر ادیان باشد وجوه و اضلاع گوناگونی دارد. هر یک از این ابعاد، ناظر به مسئلهای از مسائل مندج در «ادیان دیگر» است که عبارتند از:
ـ کثرتگرایی دینی «نجاتشناختی»؛5
ـ کثرتگرایی دینی «معرفتشناختی»؛6
ـ کثرتگرایی دینی «حقیقتشناختی»؛7
ـ کثرتگرایی دینی «وظیفهشناختی یا فقهی»؛8
ـ کثرتگرایی دینی «اخلاقی»؛9
ـ کثرتگرایی دینی «هنجاری».10 (رهیافت نوشتار حاضر، معطوف به این بعد از کثرتگرایی دینی است.)
بعد هنجاری کثرتگرایی دینی، در واقع پ
اسخی برای سؤال از الگوی رفتار ارتباطی پیروان یک دین خاص در قبال طرفداران سنتهای دینی دیگر است. بر مبنای این نظریه، پیروان دیگر ادیان نیز محترماند. برای مثال مسلمانان وظیفه دارند نسبت به پیروان ادیان دیگر به شیوة مناسبی رفتار کنند و تسامح نشان دهند. «سختگیری و تعصب، خامی است» (فرامرز قراملکی، 1384، ص316).
در حلّ مسئله رفتار با پیروان ادیان، برخی متفکران قائل به تفکیک پلورالیسم در بعد نظری و عملی شده، معتقدند با صرف نظر از حیطه عقاید، در مقام عمل، پیروان سایر ادیان میتوانند با هم زندگی مسالمتآمیز داشته باشند و رابطه خود را بر اساس ارزشهای انسانی و احترام متقابل، تنظیم نمایند: «سنت همة حقجویان عالم، اعم از دانشمندان و فیلسوفان و طرفداران ادیان و انبیاء و همة خداپرستان و حقجویان، این بوده که با کسانی که اختلاف داشتند روابط انسانی و محترمانه برقرار کنند و با حفظ کرامت و احترام طرف مقابل، به بحث و گفتوگو بپردازند» (مصباح یزدی، 1377، ص8).به طور کلی بر اساس تعالیم اسلام، باید نسبت به همه انسانها، حتی کسانی که به نظر ما، اهل نجات و رستگاری نیستند، احترام و تسامح داشته باشیم (ر.ک به: لگنهاوزن، [بیتا]، ص35).
رعایت حقوق طبیعی انسانها، وظیفهای دینی در آموزههای اسلامی است. بهترین بیان در این مقام را در دستورنامه حکومتی حضرت عل
ی(ع) به مالک اشتر میتوان دید که پیروان ادیان غیر اسلام نیز همنوع و سزاوار احترام و محبّت محسوب میشوند: «…وَ أشعِر قَلبَکَ الرَّحمَه لِلرَّعیه، وَ المَحَبّه لَهُم، وَ اللُّطفَ بِهِم، وَ لاَتکونَنَّ عَلَیهِم سَبُعاً ضاریاً تَغتَنِمُ أکلَهُم، فَإنَّهُم صِنفانِ: اما أخٌ لَکَ فی الدّین، أو نَظیرُ لَکَ فی الخَلقِ» [ای مالک!] مهربانی و محبتورزیدن و لطف به رعیت را پوشش دل خود قرار ده، و با آنان چونان حیوان درّنده مباش که خوردنشان را غنیمت شماری؛ زیرا رعیت دو دستهاند: یا برادر ایمانی تو [و مسلمان] هستند و یا نظیر تو در آفرینش (غیر مسلمان و پیرو سایر ادیان و مذاهبند که در این صورت، انسان و همنوع تواند)» (نهجالبلاغه، فیض الاسلام، نامه53).
استاد مطهری نیز به مسئله کثرتگرایی دینی در بُعد هنجاری و رفتاری قائل بوده، چنین اشاره میکند:
از نظر اسلام، مسلمانان میتوانند در داخل کشور خود با پیروان ادیان دیگری که ریشه توحیدی دارند، از قبیل یهود و نصاری و مجوس، هر چند بالفعل از توحید منحرف باشند، تحت شرایط معینی، همزیستی داشته باشند (مطهری، 1383، ج2، ص249).اما از ت
تبّع در زندگی و سیرة فکری و عملی امام رضا(ع) چنین بر میآید که ایشان در مسئله الگوی رفتار ارتباطی با پیروان سایر ادیان، اهل تسامح و سعه صدر بودند.حضرت نه تنها به لحاظ فکری و نظری، بلکه به لحاظ عملی و سلوک رفتاری نیز چنین بوده است.
احترام همراه با رفق و مدارا در مناظرات با سران ادیان و مذاهب، مؤید این مطلب است (ر.ک به: مجلسی، 1403ق، ص79 به بعد/ صدوق، [بیتا] ج2، ص232). ایشان نسبت به اهل عناد، سختگیر بودند، اما هرگز کسی را صرفاً به سبب عقاید خاصی مورد توهین و استهزاء قرار نمیدادند (ابن شهرآشوب، [بیتا]، ج4، ص362).
این سلوک حضرت رضا(ع) حاکی از آن است که ایشان از هوش هیجانی بسیار بالایی برخوردار بودند و همین، الگوی رفتاری ایشان را مبتنی بر احترام اصیل متقابل، رقم میزد. پرواضح است که یکی از شرایط لازم برای متکلم معاصر ـ کسی که رسالت تبیین و دفاع از باورهای دینی و تحلیل مسائل نوین کلامی را به عهده دارد ـ برخورداری از هوش هیجانی بالاست تا بتواند با سعه صدر، آرا و باورهای دیگر را بشنود و از موضع انکار، باب فهم را نبندد (ر.ک به: فرامرز قراملکی، 1384، ص331).
از مجموع گفتههای فوق میتوان چنین نتیجه گرفت: در فرهنگ رضوی، پلورالیسم دینی «هنجاری» مورد پذیرش است و صلح و همزیستی، از اصلیترین اصول مناسبات با پیروان سایر ادیان به شمار میرود. حضرت(ع) برای رسیدن به این هدف از هر فرصتی بهره میگیرد و تا آنجا که با اهداف و روح کلی اسلام (تشیع) ناسازگار نباشد، دست دوستی به سوی ادیان و مکاتب دراز میکند (ر.ک به: میرداداشی، 1383، ص67).
4. فرهنگ رضوی و ترویج «گفتوگوی ادیان»
پیجویی الگوی رفتاری با پیروان سایر ادیان در سیره رضوی، بیارتباط با تلقّی حضرت(ع) از حقانیت یا بطلان ادیان و شرایع پیشین نیست. پرواضح است که دین گاهی به حق و زمانی به باطل وصف میشود؛ زیرا مجموعه عقاید و اوصاف اخلاقی و احکام فقهی و حقوقی، یا حق است یا باطل، و یا ممزوج از حق و باطل است.
قرآن کریم رهاورد انبیا را دین حق میداند؛ چون عقاید و اخلاق و مقررات آن، مطابق واقع است و آنچه مطابق نظام هستی و منسوب به خداوند باشد، حق است: «الحَقُّ مِن رَبِّکَ» (آل عمران:60) در فرهنگ و سیرة رضوی که ترجمان وحی الهی است، ادیان آسمانی با همه جلوههای تاریخیشان، دارای ماهیت واحدند؛11 با وجود این، تحریف ادیان از مسیر اصلی و حقیقی خود که در طول تاریخ و به دست حکّام فرصتطلب صورت گرفته است، باعث شد ادیان آسمانی در برخی اصول از یکدیگر فاصله بگیرند.
آنچه امروزه جهان بشری بهشدت به آن نیازمند است، تعامل و گفتوگوی ادیان برای کمکردن فاصلههای موجود بین ادیان، تألیف قلوب پیروان آنها و یکسونمودن حرکت انسانها به سوی سعادت است. بر همین اساس، قرآن کریم خطاب به پیامبر(ص) میفرماید: «ما تو را برای همة انسانها مبعوث کردیم» (سبأ:28)؛ زیرا یکی از ویژگیهای منحصر به فرد شریعت مقدس اسلام، جهانیبودن و تعلّق آن به همة انسانها از هر نژاد و مکان و آیینی است.
امام رضا(ع) با توجه به موقعیت زمانی و مکانی خاصّ خود در دوران ولایتعهدی، گامی مؤثر برای رفع اختلافات، آشکارساختن نواقص موجود در ادیان تحریفشده و اثبات حقانیت اسلام برداشته و شاید بهجرئت بتوان گفت ایشان اولین شخصیتی است که باب «گفتوگوی ادیان» را به جامعة اسلامی باز کرد. نمودِ بارز این پدیده را میتوان در مناظرات امام(ع) با جاثلیق12 به نمایندگی از آیین مسیحیت، رأسالجالوت 13 به نمایندگی از دین یهود، هیربد14 موبد بزرگ، به نمایندگی از دین زردشت، عمران صابی 15 به نمایندگی از صابئان و عدهای از علما و سران برهمن، مشاهده کرد (ر.ک به: صدوق، 1378، ج1، صص154 و 192/ طبرسی، 1386ق، ج2، ص203-221).
بنابراین بر خلاف عقیدة هانتینگتون ـ صاحب نظریه برخورد تمدّنها ـ که معتقد است مسیحیت به دلیل تساهل و تسامح، بهترین دین برای سعادت بشر است و اسلام، به سبب آمیختگی با سیاست، نمیتواند در این زمینه مؤثر باشد (ر.ک به: هانتینگتون، 1374، فصل اول)، همچنین دیدگاه سید قطب، مبنی بر اینکه اسلام بر اساس آیه «لَو کَرِهَ المُشرِکون» (صف:9) باید سلطه داشته باشد، امام رضا(ع) عملاً اثبات نمود از دیدگاه اسلام، ادیان آسمانی با وجود مواضع خلاف ظاهری، میتوانند با تکیه بر مواضع وفاق واقعی، به مذاکره و گفتوگوی صلحآمیز بپردازند.
از
اینرو گرچه اصلِ گفتوگو با ادیان، از عصر نبوی(ص) شروع شد و در عصر علوی(ع) ادامه یافت و سایر ائمّه همچون صادقین(ع) آن را پیش بردند، اما لیکن اگر عصر رضوی(ع) را دورة اوج و ترویج فرهنگِ گفتوگوی ادیان و تقریب مذاهب بدانیم، چندان به بیراهه نرفتهایم؛ چه اینکه در زمان ایشان دست کم دو نوع گفتوگو رایج بوده است: گفتوگوی «درونمذهبی» که همان بحث تقریب مذاهب اسلامی را شامل میشود و گفتوگوی «برونمذهبی» که معنای امروزی آن، گفتوگوی ادیان است.
توفیق امام(ع) در این زمینه، از چند منظر قابل تأمل است: از منظرسیاست، برای اولین بار حکومت مسلط به سراغ امام رفته، در ظاهر، خلافت و پس از آن ولایتعهدی را به امام پیشنهاد میدهد که به هر دلیل، پیشنهاد اخیر مورد قبول امام قرار میگیرد. از منظر مسائل فرهنگی، امام هفده سال از دوره امامت خود را در مدینه سپری میکند و با آزادی نسبی به نشر معارف اسلامی و مذهبی میپردازد (صفری فروشانی، 1388،ص58). آنچه بر اهمیت موضوع ـ گفتوگوی ادیان و مذاهب ـ میافزود، شخصیت خاص و ویژه مأمون بود که به عنوان عالمترین و علمدوستترین خلفای بنیعباس معرفی شده است؛ و همو بود که به هر دلیل، کمنظیرترین مجالس مناظره و احتجاج را در مرو تشکیل میداد تا دانشمندان آیینها و مذاهب مختلف، دیدگاههای خود را بیان کنند و برای اثبات باورهای خود به تلاش بپردازند (همان، ص59).
سیرة ارتباطی حضرت با پیروان سایر ادیان، مبین آن است که شناخت جهان و حقایق عالم، در گرو فهم فرهنگهای جهانی است؛ بنابراین لازمة گفتوگوی سنتهای دینی و توفیق در رفتار ارتباطی با نوع بشر، وسعت شناخت فرهنگها و ادیان مختلف است. تسلّط کامل حضرت بر لغات و زبانهای زنده جهان و آشنایی با فرهنگ معرفتی و متون سایر ادیان و مکاتب، سندی گویا و شاهدی عملی بر این مدّعاست.
پی نوشت:
1. . برای آگاهی بیشتر دربارة تعریف دین، ر.ک به: محمدتقی جعفری؛ فلسفه دین؛ تدوین عبدالله نصری؛ تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1378، ص15-19. مایکل پترسون و دیگران؛ عقل و اعتقاد دینی؛ ترجمه احمد نراقی و ابراهیم سلطانی؛ تهران: خیام، 1377، ص18-22. رابرت هیوم؛ ادیان زنده جهان؛ ترجمه عبدالرحیم گواهی؛ تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1382، ص21.
2. . زیرا دین ـ که مجموعه قواعد اعتقادی، اخلاقی، فقهی و حقوقی است ـ وحدت حقیقی ندارد و هر آنچه فاقد وحدت حقیقی است، وجود حقیقی و به تبع آن ماهیت و جنس و فعل، ندارد. پس تعریف ماهوی به حد و رسم نیز نخواهد داشت (برای اطلاع و تفصیل مطلب، ر.ک به: عبدالله جوادی آملی؛ دینشناسی؛ قم: اسراء، 1381، ص25-28).
3.. منظور از «سلسلة الذّهب» زنجیرة طلایی پیوند راویان حدیث به رسولالله(ص) است. شیخ صدوق در عیون اخبار الرضا، حدیث فوق را )Ú( از حضرت رضا از چهار طریق نقل کرده است (برای مطالعه بیشتر دربارة روایت، ر.ک به: شیخ صدوق؛ عیون اخبار الرضا؛ ترجمه محمدتقی اصفهانی؛ ج2، تهران: علمیه، [بیتا]، باب37، ص135 به بعد و همو؛ ثواب الاعمال؛ قم: شریف رضی، 1364، ص21).
4. . برای مطالعة دیدگاهها و مکاتب گوناگون در کثرتگرایی دینی ر.ک به:
Richards, Glyn; Towards a Theology of Religion.
دیگر ادیان نیز به نجات و رستگاری نایل میشوند؟» پاسخ داده میشود؛ چراکه هویت دین و هدف اساسی آن نزد مسیحیان، نجات است (برای مطالعه بیشتر در اینباره، ر.ک به: جان هیک؛ فلسفه دین؛ ترجمه بهرام راد؛ تهران: بینالمللی الهدی، 1372، ص18).
6. . Epistemological religious pluralism. وجه معرفتشناختی نظریه پلورالیسم، معطوف به توجیه و اثبات مدعیات دینی ادیان است؛ در واقع این رویکرد، تلاشی است برای پاسخ به این مسئله که «اعتقادات دینی من موجّه و اثباتپذیر است، در مورد سایر ادیان چطور؟ آیا آنها نیز توجیهی برای اعتقاد دینی خودشان دارند؟» لگنهاوزن، تعریف دقیق کثرتگرایی معرفتشناختی را چنین صورتبندی میکند: «پیروان ادیان بزرگ جهان، نسبت به توجیه (اثبات) اعتقاد دینی خودشان با هم برابرند» (محمد لگنهاوزن؛ اسلام و کثرتگرایی دینی؛ ترجمه نرجس جواندل؛ تهران: طه، [بیتا]، ص35).
7. . Alethic religious pluralism . این بُعد از کثرتگرایی به مسئله حقانیت ادیان دیگر پاسخ میدهد. در این رهیافت، همة ادیان به نحوی از حقانیت برخوردارند؛ مشکل عمده در دعاوی متعارض ادیان است؛ لذا مهمترین چالشها را به میان آورده است (برای مطالعه بیشتر، ر.ک به آثار جان هیک، بنیانگذار این شاخه از کثرتگرایی دینی:
– Hich, John; Disputed questions in theology and philosophy of religion; New Haven:
Yale University, 1993, p. 4..
Or:
– Hich, John; An Interpretation of religion: Human Response to the Transcendent; New Haven and london: Yale University press, 1989, pp. 141-172
Or:
– Hich, John; God and The univers of faiths, London: Macmillan, 1977, p.140.
8. . deontic religious pluralism. کثرتگرایی وظیفهشناختی به این مسئله میپردازد که «آیا برای اطاعت از اوامر الهی و پرهیز از نواهی الهی، حتماً باید متعبّد به نظام فقهی اسلام یا
5. Soteriological religious pluralism . در این بُعد از نظریه، به مسئله «آیا متدینان
یهود یا…بود؟». این مسئله از حیث درک صحیح وظیفه و مسئولیت انسان در قبال کثرت سنتهای دینی جهان، حایز اهمیت است.
9. این بُعد از کثرتگرایی را نباید با کثرتگرایی هنجاری درآمیخت. مسئله در این مقام چنین است: «ملاک نهایی خوب و بد و جدول فضایل و رذایل را از آموزههای اسلامی برمیگیریم، آموزههای اخلاقی سایر ادیان چگونهاند؟».
10. normative religious pluralism. این بعد از کثرتگرایی، دینی در واقع پاسخی برای این پرسش است که «آیا پیروان دیگر ادیان نیز محترماند؟ رفتار ما با آنها باید بر مبنای چه الگویی باشد؟» (در اینباره ر.ک به: محمدتقی مصباح یزدی؛ «گفتوگو (در باب گفتوگوی ادیان و تمدنها»، کتاب نقد، ش9 و 10، ص8).
11. نام عمومی این ادیان که در واقع، بیانگر روح تعالیم همة پیامبران آسمانی است، «اسلام» است: «انّ الدّین عِندَ الله الاسلام» (آل عمران:19). قرآن کریم بر این نکته تصریح و تأیید دارد که همة آیینهای توحیدی، در واقع یک حقیقت واحدند و همه انبیا مردم را به یک دین (اسلام) دعوت کردهاند: «شرعَ لکم مِنَ الدِّین ما وصّی بِه نوحاً وَالذی أوحَینا الیکَ وَ ما أوحینا بِه ابراهیم و موسَی و عیسی أن أقیمُوا الدِّین و لا تفرَّقوا فیه…» (شوری:13) (برای مطالعة تفصیلی ر.ک به: مرتضی مطهری؛ مجموعه آثار؛ ج2، ص181-182. همان؛ ج3، ص157. محمدحسین طباطبایی؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ ذیل آیات 14سوره حجرات، 16سوره انعام و 132سوره بقره).
12. جاثلیق (به کسر ث و لام) لفظ یونانی به معنای رئیس اسقفها و پیشوای عیسوی است؛ لقبی است که به علمای بزرگ نصاری داده میشد و نام شخص خاصی نیست. به نظر میرسد معرّب «کاتولیک» باشد (برای مطالعة تفصیلی مناظره امام با جاثلیق مسیحی، ر.ک به: شیخ صدوق؛ عیون اخبارالرضا؛ ج1، ص103-108).
13. رأس الجالوت، لقب دانشمندان و بزرگان ملت یهود است (آن نیز اسم خاص نیست). برای مطالعة گفتوگوی امام با رأس الجالوت یهودی، ر.ک به: شیخ عباس قمی؛ منتهی الآمال؛ ص1407-1409 و شیخ صدوق؛ عیون اخبارالرضا؛ ج1، ص109-110).
14. هربذ یا هیربد اکبر، لقبی است که مخصوص بزرگ زردشتیان بود و به معنای پیشوای بزرگ مذهبی و قاضی زردشتی و خادم آتشکده میباشد (برای مطالعه اصل مناظره امام با هیربد زردشتی، ر.ک به: محمد مرتضوی؛ نهضت کلامی در عصر امام رضا؛
ص150).
15.. عمران صابی، چنانکه از نامش پیداست، از مذهب صابئین دفاع میکرد. صابئین گروهی بودند که خود را پیرو یحیی(ع) میدانند، ولی به دو گروه موحّد و مشرک تقسیم میشوند. گروهی به ستارهپرستی رو آوردند؛ لذا گاه آنها را ستارهپرست مینامند. آنها طبق عقاید خود، بیشتر در کنار نهرهای بزرگ زندگی میکنند. هماکنون گروهی از آنان در اهواز و بعضی از مناطق دیگر بهسر میبرند (برای مطالعة تفصیلی گفتوگوی امام رضا(ع) ، ر.ک به: شیخ
صدوق؛ عیون اخبارالرضا؛ ج1، ص111-120 و مرضیه محمدزاده؛ علی بن موسی(ع) امام رضا؛ ص384-391).
منابع:
1. ابن ابی الحدید معتزلی، عبدالحمید؛ شرح نهجالبلاغه؛ قم: کتابخانه آیتالله مرعشی، 1404ق.
2. ابن اثیر، علی بن محمد؛ الکامل فی التاریخ؛ ج5، تورنبرگ: نشر بریل، 1866م.
3. ابن شهرآشوب، رشیدالدین محمد بن علی؛ مناقب آل ابیطالب؛ قم: علامه، [بیتا].
4. ابن منظور، محمد بن مکر
م؛ لسان العرب؛ قم: ادب الحوزه، 1405ق.
5. احمدی، علی بن الحسین علی؛ مکاتیب الرسول؛ چ3، قم: یس، 1363.
6. اربلی، علی بن عیسی؛ کشف الغمة فی معرفة الأئمه؛ با مقدمه ابوالحسن شعرانی؛ قم: ادب الحوزه، [بیتا].
7. انصاریان، حسین؛ فرهنگ مهرورزی از دیدگاه قرآن و اهلبیت؛ قم: دارالعرفان، 1385.
8. پترسون، مایکل و دیگران؛ عقل و اعتقاد دینی؛ ترجمه احمد نراقی و ابراهیم سلطانی؛ تهران: خیام، 1377.
9. ثعالبی، عبدالملک بن محمد؛ فقه اللغة و اسرار العربیه؛ مصر: المطبعة مصطفی البابی، 1318ق.
10. جعفری، محمدتقی؛ فلسفه دین؛ تدوین عبدالله نصری؛ تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1378.
11. جوادی آملی، عبدالله؛ دینشناسی؛ قم: اسراء، 1381.
12. حسن ابراهیم، حسن؛ تاریخ الاسلام؛ قاهره: مکتبة النهضة المصریه، 1964م.
13. حر عاملی، محمد بن الحسن؛ وسائل الشیعه؛ بیروت: دار احیاء التراث العربی، 1391ق.
14. حرّانی، ابومحمد حسن بن علی حسین بن شعبه؛ تحف العقول عن آل الرسول؛ ترجمه علیاکبر غفاری؛ تهران: کتابفروشی اسلامیه، 1366.
15. ؛ تحف العقول؛ قم: جامعه مدرسین، 1404ق.
خمینی، روحالله؛ صحیفه نور؛ ج9، تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، مرکز مدارک فرهنگی انقلاب اسلامی، 1361.
17. دخیل، علیمحمد علی؛ أئمّتنا؛ بیروت: دار مکتبة الامام الرضا(ع) ، 1402ق.
18. رفاعی، احمد فرید؛ عصر المأمون؛ مصر: دارالکتب المصریه، 1346ق.
19. سید قطب؛ فاجعه تمدن و رسالت اسلام؛ تهران: اسلامی، 1351.
20. شیخ صدوق؛ عیون اخبار الرضا؛ ترجمه محمدتقی اصفهانی؛ قم: علمیه، [بیتا].
21. ؛ عیون اخبار الرضا؛ تهران: جهان، 1378.
22. ؛ امالی؛ ترجمه محمدباقر کمرهای؛ تهران: کتابچی، 1370.
23. ؛ ثواب الاعمال؛ قم: شریف رضی، 1364.
24. ؛ التوحید؛ قم: مکتب الصدوق، 1387ق.
25. ؛ مَن لایحضره الفقیه؛ قم: جامعه مدرسین، 1413ق.
26. صفری فروشانی، نعمتالله؛ «تحلیلی بر قیامهای علویان در دوران امام رضا(ع) و ارتباط آن با ولایتعهدی»؛ فصلنامه علمی ـ پژوهشی شیعهشناسی؛ ش26، سال هفتم، تابستان1388.
27. طباطبایی، محمدحسین؛ المیزان فی تفسیر القرآن؛ تهران: دار الکتب اسلامیه، 1372.
28. ؛ قرآن در اسلام؛ قم: دفتر انتشارات اسلامی جامعه مدرسین حوزه علمیه قم، 1375.
29. طبرسی، ابی منصور احمد بن علی؛ الإحتجاج؛ نجف: النعمان للطباعة و النشر، 1386.
30. ؛ أعلام الوری بأعلام الهدی؛ تهران: علمیه اسلامیه، 1338.
31. طریحی، فخرالدین؛ مجمع البحرین؛ تهران: مطبعة حاج احمدآقا، 1321.
32. طوسی، ابوجعفر محمد بن حسن؛ التهذیب؛ تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1365.
33. فرامرز قراملکی، احد؛ استاد مطهری و کلام جدید؛ تهران: پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، 1384.
34. فضلالله، محمّدجواد؛ تحلیلی از زندگانی امام رضا(ع) ؛ مشهد: آستان قدس رضوی، 1369.
35. فیروزآبادی، محمد بن یعقوب؛ قاموس اللغه؛ ترجمه محمدیحیی بن محمد شفیع قزوینی، تهران: رازی، 1373.
36. قمی، شیخ عباس؛ منتهی الآمال؛ قم: فراروی، 1381.
37. کلینی، محمد بن یعقوب؛ اصول کافی؛ تهران: دارالکتب الاسلامیه، 1363.
38. کریمینیا، محمدمهدی؛ همزیستی مسالمتآمیز در اسلام و حقوق بینالملل؛ قم: مؤسسه آموزشی ـ پژوهشی امام خمینی، 1383.
39. کیوانفر، شهرام؛ اعلامیه جهانی حقوق بشر؛ تهران: کاروان، 1382.
40. گواهی، عبدالرحیم؛ درآمدی بر تاریخ ادیان در قرآن؛ تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1376.
41. لگنهاوزن، محمد؛ اسلام و کثرتگرایی دینی؛ ترجمه نرجس جواندل؛ تهران: طه، [بیتا].
42. مجلسی، محمدباقر؛ بحارالأنوار؛ بیروت: مؤسسة الوفاء، 1403ق.
43. محمّدزاده، مرضیه؛ علی بن موسی(ع) امام رضا؛ قم
: دلیل ما، 1385.
44. مدیر شانهچی، کاظم؛ چهل حدیث حضرت رضا(ع) ؛ مشهد: آستان قدس رضوی، 1365.
45. مرتضوی، سیدمحمد؛ نهضت کلامی در عصر امام رضا؛ مشهد: آستان قدس رضوی، 1375.
46. مصباح یزدی، محمدتقی؛ «گفتوگو (در باب گفتوگوی ادیان و تمدنها»؛ کتاب نقد؛ ش 9 و10، 1377ـ 1378.
47. مصطفوی، حسن؛ التحقیق فی کلمات القرآن؛ ج3، تهران: بنگاه ترجمه و نشر کتاب، 1360.
48. مطهری، مرتضی؛ مجموعه آثار؛ ج2، تهران و قم: صدرا، 1383.
49. ؛ مجموعه آثار؛ ج3، تهران و قم: صدرا، 1368.
50. ؛ پیرامون انقلاب اسلامی؛ تهران و قم: صدرا، 1370.
. مفید، محمّد بن نعمان؛ ارشاد؛ ترجمه سیدهاشم رسولی محلاتی؛ تهران: اسلامیه، [بیتا].
52. موسویزاده، سیدمحمد؛ نگرش اسلام به سایر ادیان و ملل؛ تهران: وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی، 1384.
53. میرداداشی، سیدمهدی؛ حدود ارتباط با کافران؛ قم: مرکز پژوهشهای اسلامی صدا و سیما، 1383.
54. نوری، میرزاحسین؛ مستدرک الوسایل؛ قم: مؤسسه آلالبیت، 1408ق.
55. نهجالبلاغه؛ ترجمه فیضالاسلام؛ تهران: فیضالاسلام، 1326.
56. هانتینگتون، ساموئل؛ نظریه برخورد تمدنها؛ ترجمه و ویراسته مجتبی امیری وحید؛ تهران: وزارت امور خارجه، 1374.
57. هیک، جان؛ فلسفه دین؛ ترجمه بهرام راد؛ تهران: بینالمللی الهدی، 1372.
58. هیوم، رابرت؛ ادیان زنده جهان؛ ترجمه عبدالرحیم گواهی، تهران: دفتر نشر فرهنگ اسلامی، 1382.
59. Hich, John; Disputed questions in theology and philosophy of religion; New Haven: Yale University, 1993.
60. ; An Interpretation of religion: Human Response to the Transcendent; New Haven and londan: Yale University press,1989.
61. ; God and The univers of faiths; Londan: Macmillan,1977.
62. Richards, Glyn; Towards a Theology of Religuon, 1991.
منبع: فصنامه پژوهشی شیعه شناسی ، شماره 34
مهدی گنجور / مربی دانشگاه علوم پزشکی اصفهان
دکتر محمد بیدهندی/ استادیار دانشگاه اصفهان
ادامه دارد…
صفحه اصلی – موسسه قرآن و نهج البلاغه
کانال جامع دو نور در ایتا:
https://eitaa.com/twonoor
کانال جامع دو نور در تلگرام:
https://t.me/twonoor