حرم ائمة بقیع به سال 495 ه.ق یعنی اواخر قرن پنجم دارای گنبد و بارگاه شدهاست. ابنجبیر، جهانگرد معروف که در قرن هفتم به حجاز سفر کرده، در دیداری که از بقیع داشتهاست آن را اینگونه توصیف میکند:
«و آن قبهای مرتفع و سر به فلک کشیدهاست که در نزدیکی در بقیع واقع شده.»در قرن هشتم قمرى، بعد از گذشت 150 سال از سفر ابنجبیر، ابنبطوطه سفری به مدینه نموده و مشاهدات خود را اینگونه بیان میکند: «حرم ائمة بقیع، قبهای است سر به فلک کشیده و از نظر استحکام، بدیع و اعجابانگیز است.»در قرن معاصر، صاحب کتاب «مراهالحرمین» جناب ابراهیم رفقت پاشا، 19 سال قبل از تخریب حرم ائمة بقیع سفر حج کرده و توصیفاتی دارد: «عباس و حسن ابن علی و ائمة سهگانه در زیر یک قبه قرار گرفتهاند که بزرگتر از همة قبههای موجود در بقیع است.»در طول تاریخ سه بار بقیع تعمیر شدهاست. بار اول در سال 519 ه.ق توسط المستنصر بالله و برای بار سوم در اواخر قرن سیزدهم توسط سلطان محمود غزنوى. کتیبههایی که جهانگردان در سفرهایشان از بقیع خواندهاند، گویای این مطلب است.
نخستین ویرانى
نیروهای وهابی به سرکردگی عبدالعزیز بن سعود در سال 1221 ه.ق بعد از محاصرة طولانی مدینه، ساکنان شهر را در تنگنا قرار دادند و مردم بیگناه بیشماری را قتل عام کردند. سپس خادمان آستان پیامبر را یکجا جمع کردند و برای آن که محل جمع<SPAN dir=ltr> ;آوری و نگهداری هدایا را نشان دهند، آنان را مورد ضرب و شتم قرار دادند. بعد از غارت کردن حرم نبوى، هنگام بازگشت به نجد که محل استقرار وهابیون بود، از بقیع گذشتند و عبدالعزیز دستور تخریب تمامی بارگاهها را صادر کرد. گفتنی است آنها در این حمله چهار صندوق مملو از جواهرات مرصع به الماس و یاقوت گرانبها و حدود یکصد قبضه شمشیر با غلافهای مطلا به طلای خالص و تزیین شده به الماس و یاقوت و… به یغما بردند. در این زمان، خلافت عثمانی به والی خود محمدعلی پادشاه دستور داد که حجاز را از سلطة وهابیها نجات دهد و کنترل حجاز را به دست گیرد. پس از جنگی خونین به سال 1227 ه.ق وهابیها شکست سختی خوردند و مردم به بازسازی اماکن متبرکه همت گماشتند.
ویرانی دوم
هشتم شوال سال 1344 ه.ق پس از سلطة دوبارة ابنسعود و تسلط بر شهر مدینه در ماه رمضان همان سال شیخ عبدالله، قاضیالقضات خود را از مکه به مدینه اعزام کرد تا موضوع تخریب مقابر موجود در مدینه را با علما و سران این شهر مطرح و موافقت آنها را ولو به صورت ظاهری جلب کند و بدین منظور جلسهای تشکیل شد. شیخ عبدالله از حاضرین پرسید: «دربارة تخریب این گنبد و بارگاهها چه میگویید»؟ بسیاری از آنها از ترس جانشان جواب ندادند، بعضی دیگر هم اظهار موافقت کردند.وهابیها نیز مردم را با زور اسلحه جمع کرده و به سوی بقیع حرکت دادند و آنچه گنبد و ضریح در شهر مدینه و بیرون از شهر بود، ویران کردند. از جملةآنه
ا گنبد و بارگاه ائمة بقیع، گنبدهای متعلق به عبدالله و آمنه، والدین پیامبر اسلام(ص)، قبر ام البنین مادر ابوالفضل العباس(ع)، اسماعیل پسر جعفر صادق(ع) و حرم دختران و همسران پیامبر اسلام(ص) و حرم ابراهیم فرزند پیامبر اسلام(ص) و گنبد مالک ابن انس و عثمان نیز تخریب شد. وهابی ها ضریح فولادی ائمه بقیع که در اصفهان ساخته شده بود و بر قبور امام حسن(ع)، امام سجاد (ع)، امام محمد باقر (ع) و امام جعفر صادق (ع) قرار داشت از جای در آورده و بردند. وهابیون از ترس عواقب کار خود، از تخریب حرم نبوی خودداری کردند. این روز بعدها به نام «یوم الهدم »در حافظه تاریخ ثبت شد.
وهابیان، ساختن گنبد ، ضریح و بقعه و … بر روی قبور را حرام و تخریب آن را واجب میدانند. آنان ساختن این چیزها بر روی قبور را نوعی شرک و کفر میپندارند.صغانی میگوید: «مشاهد به منزله بتها هستند و همان کاری را که عرب جاهلی با بتهای مختلف میکرد، پرستندگان قبور، امروزه با مشاهد و قبور انجام میدهند و تغییر نام، عمل را عوض نمیکند.»
به گمان آنها، ساختمان کردن قبرها، بدعتی است که بعد از عصر تابعین رخ داده و در قرون نخستین اسلامی نبوده است. آنان در این مسأله پیرو پیشوای خود، ابن تیمیه و شاگرد او ابن جوزیه هستند. از این
رو آنان در چند قرن گذشته، تا میتوانستند مشاهد و زیارتگاهها را ویران کردند و حتی قبور ائمه بقیع و قبر امام حسین(ع) را نیز استثنا نکردند.
آنان در تخریب قبور بقیع، استفتایی تنظیم کردند و به نزد یکی از علمای مدینه فرستادند و او در جواب چنین نوشت:«ساختن و بنا کردن روی قبرها به اجماع مسلمین حرام است و در این زمینه احادیث صحیح روایت شده و از اینرو بسیاری از دانشمندان به وجوب خراب کردن آن ساختمانها فتوا دادهاند و از جمله احادیثی که راجع به لزوم خراب کردن قبور مورد استناد قرار گرفته حدیثی است که علی(ع) به ابی الهیاج میگوید: من تو را برای کاری میفرستم که رسول خدا مرا برای آن کار فرستاده: اگر مجسمهای دیدی آن را بشکن و هرگاه قبر بلندی دیدی آن را با خاک یکسان کن.
در صحیح مسلم هم این حدیث روایت شده است؛ اما موضوع مسجد قراردادن قبرستانها و نماز خواندن در آنها و روشن کردن چراغ، نیز به مفاد حدیث ابن عباس ممنوع است … و اما توجه به سوی حجره نبوی(ص) در موقع دعا کردن، بهتر است که از این عمل نیز جلوگیری بشود، چنانکه از کتب معتبر استفاده میشود، چون بهترین سمتها، سمت قبله است و همچنین طواف بر قبور و بوسیدن و بهطور کلی دست کشیدن به آنها اعمالی است حرام و ممنوع! و نیز
ذکر خواندن و رحمت فرستادن در مواقع نامبرده همگی بدعت است و این، چیزی است که نظر ما به آن رسیده است.»
آنان این فتوا را مستمسک تخریب قبور ائمه در بقیع و نیز تخریب دیگر بقعهها و زیارتگاهها قرار دادند؛ در پاسخ به این فتوا باید گفت:
1. ادعای اجماع در اینباره کاملاً بیاساس است؛ پیروان بیشتر مذاهب اسلامی در اعصار گوناگون این عمل را جایز میدانستند و این سیره مستمر مسلمانان بوده است. مسلمانان بر قبور آنان که از دنیا میرفتند، بقعه میساختهاند و نسبت به عالمان و بزرگان خود در این مسأله، حساسیت بیشتری نشان میدادهاند.
2. حدیث ابیالهیاج، حدیث ضعیفی است؛ چهاینکه در سلسله راویان آن، راویان غیر
ثقه وجود دارند که از جمله آنها سفیان ثوری است. دیگر آنکه این حدیث، به فرض صحت سند، نمیتواند ادعای وهابیان را اثبات کند؛ چون حدیث مذکور، امر به مسطح کردن قبر میکند و اینکه آن را همانند پشت ماهی نسازند؛ کلمه مُشرِف در حدیث به معنای بلندی بیش از حد است. از اینرو آن حضرت دستور داده تا قبرهای بیش از حد بلند را مساوی کنند و کوتاه کنند، نه آنکه قبر را تخریب کنند! چه اینکه تمام مذاهب اسلامی اتفاق نظر دارند که میتوان، بلکه مستحب است قبر بالاتر از زمین ساخته شود.
3. درباره برخی از احادیث منسوب به پیامبر(ص) که از ساختمان ساختن بر روی قبرها و گچکاری قبر نهی فرموده، باید گفت که سند این احادیث ضعیف است و متن آنها نیز دارای اضطراب است. نیز باید گفت: نهی اعم از کراهت و حرمت است و به فرض که این احادیث ضعف متن و سند نداشته باشند، ممکن است مقصود از آنها کراهت باشد و کراهت آنجایی است که بر ساختن گنبد و بارگاه، فایده عقلایی مترتّب نباشد، وگرنه آنجا که ساختن بارگاه، از شعائر اسلامی باشد و منافع فراوان معنوی را به دنبال آورد، امر بسیار پسندیدهای است.
4. در آغاز اسلام، مسلمانان بسیار فقیر بودند. برخی از آنان خانه نداشتند و بیسرپناه بودند؛ شاید نهی از ساختمان بر روی قبر نا
ظر به آن روزگار بوده که بسیاری بیسرپناه بودهاند، نه در دورههای بعد که مسلمانان تمکن مالی فراوان پیدا کردند و به ثروت بسیار دست یافتند.
5. پیامبر(ص) در خانه خود دفن شد؛ اما هیچیک از صحابه نکوشید که خانه پیامبر را ویران کند تا به حدیث پیامبر(ص) مبنی بر نهی از ساختمان بر قبور عمل کند! این نیز دلیل دیگری بر ردّ سخن وهابیان!
6. آیا وهابیان هرگز نسبت به مصالح عظیم جامعه مسلمانان اندیشیدهاند؟ آیا آنان به فکر جلوگیری از نفوذ استعمارگران در بلاد اسلامی بودهاند؟ آیا آنان در برابر نفوذ صهیونیستها در بلاد اسلامی واکنش نشان دادهاند؟ آیا اینقدر که از بوسیدن قبر پیامبر خدا(ص) عصبانی میشوند، از محاصره اقتصادی کشورهای مسلمان ناراحت میشوند؟
نگارش یافته توسط مریم ک
اشانی
www.baghi.ir