3- معنویت و سلامت در سوره کهف:
تاثير ايمان و عمل صالح در سلامت روان و به دنبالش سلامت فيزيکی بشر در آموزههای دينی فراوان به چشم ميخورد. به همین منظور محور اصلی در این بخش، بررسی آیات شریف سوره کهف با موضوع معنویت و سلامت است و در این راستا سعی برآن بوده که از تفاسیر، روایات و مقالات مرتبط معتبر استفاده شود.
محتوای سوره کهف، با انذار و تبشير دعوت مىكند به اعتقاد حق و عمل صالح، همچنانكه از دو آيه اولش هم بوى اين معنا استشمام مىشود. و نيز از آيه آخر سوره كه مىفرمايد «فمن كان يرجوا لقاء ربه فليعمل عملا صالحا و لا يشرك بعباده ربه احدا.
حضرت على عليهالسلام در توصيف انبيا مىفرمايد: هدف از بعثت انبيا آن است كه مردم را به وفا كردن به فراموش شدهها يادآورى كنند. « و يذكّرهم منسىّ نعمته». تذکر، رمز آن است كه انسان در عمق روح و فطرت خود، خدا را يافته، لكن از آن غافل شده است و تذكّر براى كنار زدن پردهى غفلت است. بسیاری از آیات قرآن از قبیل « الا به ذکر الله تطمئن القلوب»، و «و من يتوکل علي الله فهو حسبه» مؤید این مطلب است. یاد خدا داروی معنوی اضطراب و افسردگی است که از نظر روانشناسی علل آن ترس، آینده مبهم، نگرانی از شکست خوردن، ترس از بیماریها و نگرانی از عوامل طبیعی میباشد. گذشته از مسألهی بیماری اضطراب، آرامشطلبی در فطرت انسان ریشه دارد و در سرشت انسانها حس آرامشجویی نهفته است و بسیاری از فعالیتهای آدمی در حقیقت پاسخ به ندای الهی فطرت است .
وقتی به زندگی خود و بسیاری از افراد نظر میکنیم، میبینیم هدف بسیاری از کارهای ما دستیابی به گوهر گرانبهای آرامش است. یعنی انسانها در طول زندگی خود تلاش میکنند تا به آرامش خاطر و طمأنینه نایل شوند. در این نقطه بین انسانها اشتراک نظر وجود دارد. ولی اختلاف نظر در تعیین و تشخیص چیزهایی است که به زندگی آرامش میبخشد .
برای دستیابی به مصالح دنیایی و آخرتی، اهمیت تزکیه و سلامت در حوزهی روان با تکیه بر معارف دین مشخص میگردد.
الْحَمْدُلِلَّهِ الَّذِى أَنزَلَ عَلَى عَبْدِهِ الْكِتَبَ وَلَمْ يَجْعَل لَّهُ عِوَجاً (آیه1)
علامه طباطبائی در تفسير آيه اول ميفرمايند: آنچه از صلاح و سداد در جوامع بشرى به چشم مىخورد همه از بركات انبياى كرام است كه در بشر منتشر كردهاند؛ و تخمى است كه آنان با دعوت خود به سوى حق و حسن خلق و عمل صالح افشاندهاند؛ و اينكه قرآن كريم در چهارده قرنى كه از نزولش مىگذرد تمدنى به بشر داده و ارتقایى بخشيده و علم نافع و عمل صالحى در بشر به وجود آورده كه مخصوص خود آن است و به همين جهت دعوت نبوى منتهایى بزرگ بر بشر دارد، پس همه حمدها براى خدا است.
درتفسیر نور ذیل همین آیه میخوانیم: بندگى خدا، زمينهساز دريافت كمالات معنوى است. «انزل على عبده». آرامش و شاد زیستی و سلامت روانی انسان از نتایج رسیدن به کمالات معنوی است که با توجه به آموزههای دینی در سایهی عبادت و ارتباط با خداوند تأمین میشود. بسیاری از افرادی که دچار پوچگرایی و نهیلیسم میشوند به دلیل آنست که تفسیر و تبین رضایت بخشی از حیات و هدف زندگی خود نداشتهاند و به همین دلیل شناخت هدف زندگی به منظور کسب آرامش و سلامت روان کاملا ضروری است.
يكى از مهمترين بخشهاى سوره کهف که ميتوان از آن ارتباط سلامت معنوی انسان را با بندگی و عبادت خداوند نتيجه گرفت، داستان قيام جمعى از جوانان با شخصيت، بر ضد طاغوت و دجال زمان خود بود، قيامى كه جان آنها را به خطر افكند و تا سر حد مرگ پيش رفتند، اما خدا آنها را حفظ كرد.
</SPAN& gt;«إِذْ أَوَى الْفِتْيَةُ إِلَى الْكَهْفِ فَقَالُواْ رَبَّنَآ ءَاتِنَا مِن لَّدُنكَ رَحْمَةً وَ هَيِّىءْ لَنَا مِنْ أَمْرِنَا رَشَدفَضَرَبْنَا عَلَى ءَاذَانِهِمْ فِى الْكَهْفِ سِنِينَ عَدَدا» (آیه10و11)
آنگاه كه آن جوانمردان به غار پناه بردند، گفتند: پروردگارا! از سوى خود رحمتى به ما عطا كن و براى ما رشدى در كارمان فراهم ساز
پس ما تا چند سالى كه در آن غار بودند، بر گوشهاى آنان پردهى خواب و بيهوشى زديم.
در ادامهی داستان خداوند در آیه 14 این مطلب مهم را که آرامش و پايدارى دلها به دست خداست یادآور شده میفرماید:
وَرَبَطْنَا عَلَى قُلُوبِهِمْ إِذْ قَامُواْ فَقَالُواْ رَبُّنَا رَبُّ السَّمَوَ تِ وَ الْأَرْضِ لَن نَّدْعُوَاْ مِن دُونِهِ إِلَهاً لَّقَدْ قُلْنَآ إِذاً شَطَطاً
و ما به دلهايشان نيرو و استحكام بخشيديم، آنگاه كه آنان به پا خاستند (و برخلاف عموم مردم) گفتند: پروردگار ما همان پروردگار آسمانها و زمين است، هرگز جز او (كسى را به) خدايى نخواهيم خواند، چرا كه در اين صورت حرف خطايى گفتهايم.
علامه طباطبایی در معنای کلمه ربط ميفرمايد «ربط» به معناى محكم بستن است؛ و «ربط بر دلها» كنايه از سلب اضطراب و قلق از آنها است.
این همان نکتهی اساسی است که انسان را از مشکل و دغدغهی پوچی و افسردگی نسبت به هدفداری زندگی میرهاند. زیرا که امدادهاى الهى، در سايهى ايمان؛ و توكّل بر اوست. اگر انسان گامهاى نخستين را در راه الله بردارد؛ و براى او به پا خيزد، كمك و امداد الهى به سراغ او مىشتابد، در يك جا مىگويد: آنها جوانمردانى بودند كه ايمان آوردند و ما بر هدايتشان افزوديم نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيْكَ نَبَأَهُم بِالْحَقِّ إِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنُوا بِرَبِّهِمْ وَزِدْنَاهُمْ هُدًى (13کهف)
در مورد ديگر مىگويد: ما دلهاى آنها را محكم ساختيم و نيرو و توان بخشيديم (14کهف) و در پايان آيات نيز ميخوانيم كه آنها در انتظار نشر رحمت الهى و يافتن راه نجات بودند.
هَؤُلاءِ قَوْمُنَا اتخَذُوا مِن دُونِهِ ءَالِهَةً لَّوْ لا يَأْتُونَ عَلَيْهِم بِسلْطنِ بَينٍ فَمَنْ أَظلَمُ مِمَّنِ افْترَى عَلى اللَّهِ كَذِباً وَإِذِ اعْتَزَلْتُمُوهُمْ وَمَا يَعْبُدُونَ إِلَّا اللَّهَ فَأْوُوا إِلَى الْكَهْفِ يَنشُرْ لَكُمْ رَبُّكُم مِّن رَّحمته ويُهَيِّئْ لَكُم مِّنْ أَمْرِكُم مِّرْفَقًا( 15و16کهف)
اين قوم ما معبودهایى جز خدا انتخاب كردهاند، چرا آنها دل
يل آشكارى بر اين معبودان نمىآورند؟! چه كسى ظالمتر است از آن كس كه بر خدا دروغ ببندد؟ و آنگاه كه از مشركان و آنچه جز خداى مىپرستند فاصله گرفتيد، پس به غار پناه بريد، تا پروردگارتان از رحمت خود براى شما گشايشى بخشد و برايتان در كار (و سرنوشت) شما گشايشى فراهم آورد.
در این آیات خداوند متعال متذکر میگردد که اگر انسانها به معنادار بودن هستی و شناخت معبود واقعی دست یابند در واقع علاوه بر اینکه زمینه بهره بردن از عنایت و امدادهای الهی را برای خود فراهم نمودهاند به آرامش حقیقی و کمال و سعادت دنیوی و اخروی نیز میرسند. در تفسیر نمونه ذیل همین آیات آمده:
“در واقع اين جوانمردان با ايمان براى اثبات توحيد و نفى (آله) به دليل روشنى دست زدند، و آن اينكه ما به وضوح مىبينيم كه اين آسمان و زمين پروردگارى دارد كه وجود نظام آفرينش دليل بر هستى او است، ما هم بخشى از اين مجموعهی هستى مىباشيم، بنابراين پروردگار ما نيز همان پروردگار آسمانها و زمين است. سپس به دليل ديگرى نيز توسل جستند و آن اينكه: اين قوم ما معبودهایى جز خدا انتخاب كردهاند (هؤ لاء قومنا اتخذوا من دونه الهة) آخر مگر اعتقاد بدون دليل و برهان ممكن است؟ چرا آنها دليل آشكارى براى الوهيت آنها نمىآورند؟ (لو لا ياتون عليهم بسلطان بين) آيا پندار و خيال، يا تقليد كوركورانه مىتواند دليلى بر چنين اعتقادى باشد؟ اين چه ظلم فاحش و انحراف بزرگى است. چه كسى ظالمتر است از آنكس كه به خدا دروغ ببندد (فمن اظلم ممن افترى على الله كذبا) اين افترا هم ستمى است بر خويشتن، چرا كه انسان سرنوشت خود را به دست عوامل بدبختى
و سقوط سپرده؛ و هم ظلمى است بر جامعهاى كه اين نغمه در آن سر مىدهد و به انحراف مىكشاند؛ و هم ظلمى است به ساحت قدس پروردگار و اهانتى است به مقام بزرگ او.
در آيهی 17سورهی کهف نيز به نوعی اشاره به اين مطلب دارد که هرکس در مسير اطاعت و ياد خدا و ارتباط با او قرار بگيرد ثمرهاش آن است که خداوند ياری و راهنمایی او را به عهده خواهد گرفت. يعنی در سختیها، مشكلات و بحرانهای زندگی ياد خدا به انسان آرامش میدهد و توكل و توسل به او باعث كنترل استرسها و تنشهای فرد میشود:
وَتَرَى الشَّمْسَ إِذَا طَلَعَت تَّزَاوَرُ عَن كَهْفِهِمْ ذَاتَ الْيَمِينِ وَإِذَا غَرَبَت تَّقْرِضُهُمْ ذَاتَ الشِّمَالِ وَهُمْ فِي فَجْوَةٍ مِّنْهُ ذَلِكَ مِنْ آيَاتِ اللَّهِ مَن يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِ وَمَن يُضْلِلْ فَلَن تَجِدَ لَهُ وَلِيًّا مُّرْشِدًا ﴿آيه ۱۷﴾
آفتاب را مىبينى كه چون برمىآيد از غارشان به سمت راست مايل است و چون فرو مىشود از سمت چپ دامن بر مىچيند در حالى كه آنان در جايى فراخ از آن غار قرار گرفتهاند اين از نشانههاى قدرت خداست. خدا هر كه را راهنمايى كند او راهيافته است و هر كه را بىراه گذارد هرگز براى او يارى راهبر نخواهى يافت.
در تفسير نمونه ذيل آيه آمده: در اينجا قرآن رشته سخن را قطع مىكند؛ و به يك نتيجهگيرى معنوى مىپردازد، چرا كه ذكر همهی اين داستانها براى همين منظور است مىگويد: اين از آيات خدا است، هر كس را خدا هدايت كند هدايت يافته واقعى او است، و هر كس را گمراه نمايد سرپرست و راهنمایى هرگز براى او نخواهى يافت (ذلك من آياتالله من يهدال
له فهو المهتد و من يضلل فلن تجد له وليا مرشدا).
وَاتْلُ مَا أُوحِيَ إِلَيْكَ مِن كِتَابِ رَبِّكَ لَا مُبَدِّلَ لِكَلِمَاتِهِ وَلَن تَجِدَ مِن دُونِهِ مُلْتَحَدًا ﴿آیه۲۷﴾
و آنچه را كه از كتاب پروردگارت به تو وحى شده است بخوان كلمات او را تغيير دهندهاى نيست و جز او هرگز پناهى نخواهى يافت.
در زندگی هیچ ملجأ و پناهگاهی جز خدا نمییابیم، تکیهگاه واقعی اوست. این باور امید و تحرکبخشی را در زندگی به ارمغان میآورد؛ و احساسی است که به واسطه آن خود را متصل به چیزی فراتر از خود، میتوان یافت. در واقع معنویت هما
ن چیزی است که آرامش و امنیت خاطر را فراهم میکند.
حداقل اثر روانی معنویت، اثر تلقینی آن است که فرد احساس میکند به یک منبع لایتناهی وصل است و یک قدرت بیانتها حافظ اوست و هرچه فرد احساس کند که به این قدرت لایتناهی نزدیک میشود قاعدتا از موهبات بیشتری برخوردار خواهد شد. همین امر موجب احساس امید در فرد میشود و سبب میشود که او روحیهی بهتری پیدا کند.
در آخرین آیه مورد بحث نشانه بارز امید به خداوند و روز قیامت، را انجام عمل شایسته میداند که به دنبالش انسان به آرامش و سعادت دنیوی و اخروی دست مییابد:
قُلْ إِنَّمَآ أَنَا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يُوحَى إِلَىَّ أَنَّمَآ إِلَهُكُمْ إِلَهٌ وَ حِدٌ فَمَن كَانَ يَرْجُواْ لِقَآءَ رَبِّهِ فَلْيَعْمَلْ عَمَلاً صَلِحاً وَلَا يُشْرِكْ بِعِبَادَةِ رَبِّهِ أَحَداً(آيه110)
بگو: همانا من بشرى همچون شمايم (جز اينكه) به من وحى مىشود كه خداى شما خداى يگانه است. پس هر كه به ديدار پروردگارش (در قيامت و به دريافت الطاف او) اميد و ايمان دارد، كارى شايسته انجام دهد و هيچ كس را در عبادت پروردگارش شريك نسازد.
امیدواران به لقاى الهى، که همان مؤمنان هستند، باید بدانند که ملاقات با خداوند، وعدهاى حتمى و قطعى از طرف پروردگار است، مرگ نیز پلى است که باید براى آن آمادگى داشت. بنابراین، لازم است امیدواران به تلاش و فعالیت روى آورند تا با سربلندى به لقاى پروردگارشان برسند. اگر امید در دل انسان وجود داشته باشد، منشأ اثر خواهد شد.
در تفسیر نور میخوانیم: در اين آيه هم توحيد، «الهٌ واحد» هم نبوّت، «يُوحى الىّ» و هم معاد، «لقاء ربّه» هم اميد به رحمت الهى، «يرجوا» هم تلاش در رسيدن به آن، « فليَعمل» و هم اخلاص در عمل «لايُشرك» آمده است. از اين جهت پيامبرصلى الله عليه و آله فرمود: اگر تنها آيهى آخر سورهى كهف بر امّت من نازل مىشد، براى آنان كافى بود ( تفسیر در المنثور). اميد در انسان بايد به صورت يك حالت دائمى و پيوسته باشد، نه لحظهاى. «فمن كان يرجوا»و از طرفی اميد بدون عمل، كارساز نيست. «يرجوا، فليعمل» همانطور که قبلا اشاره شد.
برخی تحقیقات نشان میدهد فاکتورهایی مانند امید، باورهای مثبت، آسایش و توانمندی که از اعتقادات مذهبی، ارتباط با خدا و دعا بدست میآیند اثر شفا بخش دارند و باعث بهبود میشوند.
علامه طباطبایی در الميزان ذيل اين آيه میفرمايد: جمله (فمن كان يرجولقأ ربه فليعمل ..) مشتمل بر اجمال دعوت دينى است كه همان عمل صالح براى رضاى خداى واحد بى شريك است؛ و آنگاه اين معنا را متفرع كرده بر رجأ لقاء پروردگار متعال و بازگشت به سوى او چون اگر حساب و جزائى در كار نباشد هيچ داعى و ملزمى نيست كه افراد را به پيروى از دين و به دست آوردن اعتقاد و عمل صحيح وادار سازد همچنانكه خود خداى تعالى فرموده :(ان الذين يضلون عن سبيل الله لهم عذاب شديد بما نسوا يوم الحساب).
در واقع یکی از عوامل موثر در ایجاد سلامت روان و نشاط و شادی و امید در زندگی، از همین اعتقاد دینی سرچشمه میگیرد. کسانی که ایمان واقعی به لقاء پروردگار و بازگشت به سوی او دارند، هرگز دچار پوچی و نا امیدی و افسردگی روحی نخواهند شد.
امید که از معرفت و شناخت نسبت به مبدأ و معاد حاصل مىشود، اساس همه تلاشهاى مفید و پر ثمر انسانى و نیز منشأ اصلاح امور در جامعه و رسیدن شخص به سعادت ابدى است. همانگونه که ناامیدى و قطع امید نسبت به خدا و روز قیامت منشأ فسادها و تبهکارىها و منتهى شدن کار انسان به شقاوت ابدى است.
همین که انسان به آیندهاى روشن امید داشته باشد، احساس نیکو و حالتى شاد به وى دست داده، باعث نشاط وى مىشود و در او انگیزهی کار و تلاش ایجاد شده، او را به فعالیتهاى صحیح زندگى وادار مىکند. نویسندهای خارجی میگوید: حتى بیمارانى که مرگ آنان نزدیک است، با امیدِ به آینده مىتوانند روحیه خویش را حفظ کرده، روزها، هفتهها و ماهها درد و رنج را به راحتى تحمل کنند.
باور به معاد، حتى در حد امید، اهرمى کارآمد در گرایش به عمل است و در تنظیم زندگى سالم و تصحیح رفتارها و باورهاى انسان نقش مهم دارد.
4- نتیجهگیری:
بدون توجه به بعد معنوی انسان، نمیتوان جسم، روان و همینطور شخصیت اجتماعی او را شناخت و برای سلامت آن کاری کرد. در واقع دین و معنویت میتواند به ارتقای بهداشت روانی کمک کند، البته اعتقاد به مسائل معنوی و باورهای دینی، باید در عمق جان انسان وجود داشته باشد. آیات بررسی شده در سوره کهف و همچنین بسیاری دیگر از آیات شریف قرآن مؤید این مطلب است که هر کس دلش با یاد خدا مطمئن و محکم گردد، آرامش روحى و روانى
داشته و هیچ هراسى از غیر خدا ندارد و امیدوار و آرام است. چون متّکى به قدرت و عظمت الهى است و انوار الهى در درونش رسوخ کرده و یاد خدا عامل طمأنینه او شده است.
حضرت على(علیهالسلام) در نهجالبلاغه خطبه 225 مىفرماید: «پروردگارا! تو از هر مونسى براى دوستانت مونسترى و از همهی آنها براى کسانى که به تو اعتماد کنند، براى کارگزارى، آمادهترى. پروردگارا! آنان را در باطن دلشان مشاهده مىکنى و در اعماق ضمیرشان بر حال آنان آگاهى و میزان معرفت و بصیرتشان را مىدانى، رازهاى آنان نزد تو آشکار است و دلهاى آنان در فراق تو بى تاب. اگر تنهایى سبب وحشت آنان گردد، یاد تو مونس آنهاست؛ و اگر سختىها بر آنان فرو ریزد، به تو پناه مىبرند.
آقاى ديل كارنگى، روانشناس معروف امريكايى مىنويسد: «هنگامى كه كارهاى سنگين قواى ما را از بين مىبرد و اندوهها هر نوع ارادهاى را از ما سلب مىكند و بيشتر اوقات، كه درهاى اميد به روى ما بسته مىشود، به سوى خدا روى مىآوريم، ولى اصلاً چرا بگذاريم روح يأس و نااميدى بر ما چيره شود؟ چرا همه روزه به وسيله خواندن نماز و دعا و بجا آوردن حمد الهى، قواى خود را تجديد نكنيم.
امام صادق(علیهالسلام) فرمودند: «چه مانعى دارد که چون یکى از شما غم و اندوهى از غمهاى دنیا بر او در آید، وضو بگیرد و به مسجد رود و دو رکعت نماز بخواند و براى رفع اندوه خود، خدا را بخواند؟ مگر نشنیدهاید که خداوند مىفرماید: از صبر و نماز یارى بجویید.
معنویت بر عملکرد سیستم ایمنی تاثیر میگذارد. معنویت، ایمان، حضور در مکانهای مذهبی عملکرد سیستم ایمنی را به طریقی که قابل سنجش باشد مانند افزایش گلبولهای سفید خون، بهبود میبخشد. در مورد سلامت، زمانی که بدن احساس امنیت میکند و در آرامش قرار دارد، سیستم عصبی قادر است آرامش خود را حفظ نموده و طبیعی باشد، بنابراین سیستم ایمنی قادر است بهتر عمل کند. در واقع در این حالت همه اعضای بدن در مقابله با بیماریها موفقترند.
منبع: مؤسسه تحقیقات و نشر معارف اهلالبیت علیهم السلام
http://etghannews.org