محوراصلی بحث در این مقاله موضوع” تاثیر معنویت بر سلامت” است. از آنجایی که نیاز به دین و معنویت در بهداشت و سلامت روان در جامعة رو به رشد امروز کاملا محسوس است، اهمیت پژوهش و تحقیق در این زمینه امری واضح و ضروری به نظر میرسد. در این نوشتار ابتدا به تعریف “معنویت” و “سلامت” از دیدگاه برخی اندیشمندان پرداخته و سپس در ادامه طی دو بخش، ابتدا سلامت معنوی از دیدگاه “علم” مورد بررسی قرار گرفته و با بررسی مقالات و مطالب علمی، با عنوان سلامت و معنویت و عناوین مشابه در مقالات و سایتها، به نقل موارد مهم و حائز اهمیت آن پرداخته خواهد شد. آنگاه از دیدگاه “قرآن” آیاتی از سوره مبارکه کهف که به گونهای اشاره به موضوع مورد نظر دارد، انتخاب شده و با مطالعهی تفاسیر المیزان، نمونه و نور در ذیل آیات مربوطه، مورد تجزیه و تحلیل قرار خواهد گرفت.
1- مقدمه:
در دنیای امروز علیرغم پیشرفتهای علمی و سرعت روز افزون آن، نیاز به معنویت در زندگی فردی و اجتماعی انسانها به وضوح احساس میشود. واضح است هدف ما به آن بخش از معنویتهای مدرن سکولار که متأسفانه در برخی از جوامع امروز به چشم میخورد و در قالب عرفان و مفاهیم دیگر به مردم تزریق میشود، نیست، بلکه منظور آن معنویت حقیقی منطبق با مبانی دین اسلام و برگرفته از تعالیم روح بخش قرآن و عترت است، که به زندگی انسانها شور، عشق و معنا میبخشد. از دیدگاه دیگر سلامت فرد و جامعه از گذشتههای دور در ابعاد مختلف جسمانی، روانی و اجتماعی قابل بررسی بوده و امروزه با توجه به ضرورت بر طرف ساختن نیازها و احتیاجات بشر از طریق دین، سلامت معنوی نیز به ابعاد فوقالذکر اضافه شده است.
1-1. تعریف معنویت:
در کتاب “روانشناسی دین و معنویت” نويسنده با اقرار به اينكه تعريف دين بسيار مشكل است، چندين تعريف از دين كه توسط افرادي ارائه شده است، ميآورد و آنها را نقد ميكند. در پايان دوازده ويژگي را بر ميشمرد كه امر ديني را از امر غير ديني متمايز ميكند. ويژگيهايي مانند تاكيد بر مراسم عبادي يا آيين و عبادت گروهي، وجود جهانبيني و جايگاه انسان در آن و…. که اکنون مجال بحث آن نیست.
نویسنده آنگاه در تعریف معنويت میگوید: معنویت حتي از دين هم دشوارتر است. معنويت بيانگر اعتقاد به روح “به معناي بُعد ابدي و غيرمادي انسان” است. البته نويسنده معاني و كاربردهاي ديگري را نيز براي معنويت بيان ميكند.
در کتاب “درآمدی بر عرفان حقیقی و عرفانهای کاذب” نویسنده در تعریف معنویت میگوید:
اصطلاح دیگری که در دهههای اخیر رواج پیدا کرده اصطلاح «معنویت» است. برخی نویسندگان، عصر جدید را عصر معنویت نامیدهاند و حتی چنین پیشگویی کردهاند که قرن بیستم، یا قرن معنویت است و یا اساسا قرنی وجود نخواهد داشت. یعنی بشر با ابزارهای کشتار جمعیای که با دست خود ساخته است و با توجه به عصر مدرنیته و اقتضائات زندگی صنعتی، اگر دست به دامن معنویت نگراید، به نابودی کشیده میشود. هفتهنامۀ آبزواتور، چاپ فرانسه، به نقل از آندره مالرو، نویسندۀ فرانسوی که مدتی وزیر فرهنگ آن کشور بود، مینویسد: «قرن 21 میلادی یا اصلاً وجود نخواهد داشت و یا قرن معنویت خواهد بود.» اما منظور از «معنویت » چیست؟ هر چند این اصطلاح چندین دهه است که در ادبیات نوشتاری نویسندگان غرب مطرح شده است؛ اما متأسفانه تا به حال هیچ یک از واژهنامهها و فرهنگنامهها یا دائرةالمعارفها تعریفی جامع و دقیق از این اصطلاح ارائه ندادهاند. به همین دلیل حدود و ثغور این واژه و تمایز یا اشتراک آن با اصطلاحاتی همچون عرفان و دین چندان معلوم نیست. بشر جدید دائماً در اضطراب، دلهره، اندوه، غم و احساس سردرگمی و بی معنایی به سر میبرد و علم و عقل جدید نیز نمیتواند این مشکلات روحی و روانی او را برطرف نماید. در جستجوی چیزی است که برای او شادی، نشاط، آرامش و امید به زندگی را پدید بیاورد. چیزی که موجب میشود انسان تفسیر و تصویر معناداری از جهان هستی داشته باشد و با رضایت باطن زندگی نماید. منظور از «معنویت»، در اصطلاح غربیان و برخی نویسندگان داخلی، چیزی است که بهرهمندی از آن موجب میشود چنان حالتهایی در انسان پدید نیاید و یا چیزی است که قدرت مقابله با چنان حالتهایی را در انسان ایجاد میکند. تنها چیزی که در این تعریف عاید انسان میشود نوعی رضا
یت باطن است که البته سازگار است با اینکه زندگی آدمی منحصر به دنیا باشد یا به نظر شخص، زندگی پس از دنیا هم وجود داشته باشد. معنویت دینی از دید این نویسنده انسان را محدود به حیات دنیا نمیداند. زندگی اصلی او را در جایی دیگر دانسته و همة زندگی دنیا با همة شادیها و بیمها و امیدهایش را صرفاً پلی برای وصول به حیات حقیقی میداند. از نگاه اسلام معنویت منهای خدا؛ معنا و جایگاهی ندارد. اصولاً بدون اتصال به منبع اصلی حیات، نشاط و شادی و امید حقیقی حاصل نخواهد شد؛ و معنویت دینی است که انسان را به آن منبع اصلی حیات متصل میکند و در ذیل سایة او به وجود و حیات انسان معنا میدهد.
در مقالهای تحت عنوان “دین و جهانی شدن” در مجله بازتاب اندیشه، میخوانیم:
معنویت، لب اللباب دین، گوهر اصلی و مرکزی و اجتنابناپذیر دین است. همه ادیان به این گوهر مشترک دعوت میکنند. برای رسیدن به معنویت به گمان من باید کارهای نظری و عملی جدیای بر روی دین نهادینه تاریخی انجام شو
د… از دیدگاه نویسنده معنویت شامل سه مؤلفه اصلی 1- هستیشناختی 2- انسانشناختی و 3- وظیفهشناختی است:
1- هستیشناختی: جهان منحصر به طبیعت نیست و عالم یا عوالم دیگری نیز وجود دارد – نیرویی بر جهان حاکم است که دارای علم و قدرت و خیرخواهی مطلق است – جهان هدفدار است – جهان دارای نظام اخلاقی است.
2- انسانشناختی: انسان حاکم بر سرنوشت خود است و خیر و شرش به دست خودش است – انسان در عمیقترین ساحت وجودیاش با هستی یکپارچه است – انسان تواناتر از آن چیزی است که خود میپندارد – انسانها یکسان طالب معنویت نیستند.
3- وظیفهشناختی: عدالت – احسان – محبت.
در مجموع بر اساس تعاریف فوق میتوان این برداشت را نمود، که معنویت عنصر تفکیکناپذیر زندگی بشر بوده و فاکتور مهمی است، که با تقویت آن از مسیر صحیح، انسان قادر است بر بسیاری از مشکلات خود فائق آید.
2-1. تعریف سلامت:
سازمان بهداشت جهانی سلامت را به صورت رفاه كامل جسمی، روحی، معنوی و اجتماعی تعریف میكند به گونهای كه شخص با آن بتواند یك زندگی با نشاط و پربار داشت
ه باشد. به عبارت دیگر سلامتی فقط فقدان معلولیت یا بیماری نیست. بر اساس این تعریف سلامت دارای ابعاد مختلفی است كه تنها یكی از آنها بعد جسمی است. سلامت روانی و معنوی كه شاید در بسیاری اوقات از سلامت جسمی هم مهمتر باشند، دو بعد دیگر سلامت كامل را میسازند. همهی اینها یعنی اینكه برای داشتن سلامت كامل باید جسم، روان و روح انسان همگی سالم باشند. حتما میپرسید روان چه فرقی با روح دارد و مگر سلامت روان همان سلامت روح نیست؟ بله این دو با هم تفاوت دارند. مثلا بسیاری از بیماریهای روانپزشكی به دلیل عملكرد نادرست مغز بروز میكنند كه شاید بتوان این عملكرد نادرست را به كمبود یا ازدیاد یك ماده شیمیایی در محیط مغز نسبت داد. ولی قضیه در مورد روح پیچیدهتر از اینهاست و اعتقادات و باورها و ارزشهای معنوی را نمیتوان به این سادگی درك و لمس كرد و آنها را به فعل و انفعالات شیمیایی و فیزیكی نسبت داد.
3-1. ارتباط سلامت و معنویت:
بدن ما از جسم و روان تشكیل شده كه با هم ارتباط دارند؛ و سلامت یا بیماری هریك بر روی دیگری اثر میگذارد. سلامت معنوی بعد روانی سلامت است. امام محمد غزالی در كتاب احیا مینویسد: هر عضوی از بدن ما وظیفهای دارد كه وقتی آن را خوب انجام ندهد یعنی بیمار شده است. وظیفه روح یا قلب معنوی هم، شناخت خالق و ارتباط با اوست. بسیاری از تحقیقات نشان میدهند كه چیزهایی مثل باورهای مثبت، احساس آسایش و قدرتی كه از پایبندی به مذهب به دست میآید، تمركز حواس و دعا كردن میتوانند بر احساس سلامت انسان و بهبود زودتر بیماریها تاثیر مثبت داشته باشند. معنویت باعث میشود كه انسان احساس بهتری داشته باشد و در نتیجه قدرت بیشتری برای مقابله با بیماریها به دست خواهد آورد؛ و همین امر حتی اگر بیماری را شفا ندهد سبب بهتر شدن بیمار میشود یا كمك میكند بیمار بهتر با بیماریش كنار بیاید. مركز ملی طب سنتی و طب جایگزین در آمریكا در مورد تاثیر دعا كردن بر سلامت خود فرد و اطرافیان، بیش از ۱۳ هزار نفر را مورد بررسی قرار داده و دریافته است که ۵۴ درصد از آمریكاییها برای افزایش سلامتشان از دعا كردن كمك میگیرند و ۵۲ درصد آن
ها از دیگران میخواهند كه برای سلامت آنها دعا كنند. دكتر كاترین استونی از مركز ملی طب جایگزین و سنتی آمریكا میگوید: برای كشف ارتباط میان معنویت و سلامت به تحقیقات زیادی نیاز است. ولی ما تاكنون به شواهدی دست یافتهایم كه نشان میدهند وابستگی مذهبی و انجام كارهای مذهبی باعث سلامت بیشتر و عمر طولانیتر میشوند. این امر را میتوان به كاركرد بهتر سیستم ایمنی بدن و قلب و عروق نسبت داد. هرچند این قضیه كاملا اثبات نشده است ولی كارهای مذهبی برای برخی از افراد راهی برای كاهش استرس محسوب میشود و همین كاهش استرس میتواند منشا فواید بسیاری برای سلامت روان و جسم باشد.
4-1. مفهوم سلامت معنوی
سلامت معنوي به عنوان يكي از ابعاد سلامتي در كنار سلامت جسمي، ذهني و اجتماعي مطرح شده است. اما هنوز به دليل عدم اجماع بينالمللي در تعريف سال 1948 سلامت سازمان جهاني بهداشت وارد نشده است. با اين كه در ب
رخي متون، تعاريف معنويت و تدين تفكيك شده اما در مورد همين تعاريف نيز طيف نظرات محققان متفاوت است. ديدگاه معنوي بر روي باورها، نگرشها، ارزشها و رفتارها تاثير عميق داشته و بر روي بيوشيمي و فيزيولوژي بدن تاثير ميگذارد. اين تاثير روي فكر و بدن به نام تندرستي معنوي ناميده ميشود. مطابق بررسي متون ديدگاه معنوي از چهار طريق روي سلامت جسمي، رواني و اجتماعي تاثير ميكند.
1- رفتارهاي بهداشتي: تعهد ديني و معنويت موجب فعالسازي مسئوليتپذيري شخص در زمينهی اصول و باورهاي مندرج شده در دين ميشود، كه اثرات جسماني و رواني را نيز به خود اضافه ميكند. مانند رفتارهاي تغذيهاي توصيه شده در اديان.
2- حمايت اجتماعي: انجام مناسك ديني و معنوي توصيه شده در دين موجب افزايش حمايت اجتماعي شده كه مؤلفهی اخير يكي از تعيينكن
ندههاي اجتماعي سلامت شناخته شده است. دين تعاملات اجتماعي را افزايش داده و حمايت اجتماعي را به عنوان يك منبع ارتقاي سلامت فراهم ميآورد. نقش حمايت اجتماعي در كاهش واكنشپذيري قلبي و عروقي، تسهيل بهبودي پس از حمله قلبي و كاهش ساير عوامل خطر و از جمله كاهش استرس تاثير مثبت دارد. حمايت اجتماعي با افزايش ميزان جان به در بردن از انواع مختلف سرطان رابطه دارد.
3- سايكونوروفيزيولوژيك: احساس رضايت ناشي از ديدگاه معنوي از طريق نوروپپتيدهاي پيامرسان روي سيستمها و ارگانهاي بدن مانند قلب و عروق، ايمني و … تاثير تقويت كننده دارد.
4- اثرات مافوق طبيعي كه براي انسان ناشناخته مانده است.
نتيجه اين تاثيرات پيشگيري از بيماري، افزايش تحمل بيماري، بهبود سريعتر بيماري، كاهش ميزان استفاده از خدمات بهداشتي- درماني است كه در تحقيقات مختلف اين مسئله نشان داده شده است.
2- سلامت معنویت از دیدگاه علمی:
در این بخش از مقاله به گوشهای از نظرات و دیدگاههای مربوط به تأثیر معنویت بر سلامت افراد از نظر علمی میپردازیم:
“یکی
از تاثیرات مهم معنویت در زندگی، ارتقاء سلامت است. بی تردید همه میپذیریم که حفظ سلامت مستلزم تغذیه مناسب، ورزش و استراحت کافی؛ و پرهیز از عادات غلط مانند سیگار کشیدن است اما باورهای ما نیز بر سلامت و طول عمرمان تاثیر میگذارد. مطالعات نشان دادهاند که گرایشات معنوی قوی و نگرش مثبت موجب ارتقای سلامت میشود و بیمارانی که گرایشهای معنوی قوی دارند به بهبود خود از بسیاری بیماریهای مزمن مانند فشار خون بالا، بیماری قلبی و بهبودی پس از جراحی کمک میکنند”.
گفته ميشود كه يك سوم از بيماريهاي جسمي از عوامل روحي ناشي ميشوند. بنابر اين ارتباط بين اعتقادات ديني و حالات روحي بدان معناست كه اعتقاد ديني نقش مهمي در ابتلا به بيماري يا تندرستي دارد. در سالهاي اخير تحقيقات بسياري نيز در اين زمينه انجام شده است كه اين مطلب را تاييد ميكند. در بخشهایی از مقاله دکترDavid N.Elkins، روانشناس بالینی و استاد دانشگاه، درباره معنویت که در مجله «روانشناسی امروز» به چاپ رسیده است، این مطالب به چشم میخورد:< ;/o:p>
یک روانشناس، در کمتر از یک ساعت، زندگی مرا دگرگون کرد. بیست سال پیش در خلال اولین جلسه درمان، او به من گوش فرا داد، به گونهای که هیچکس پیش از آن، سخنانم را نشنیده بود. داستان زندگیام را گفتم. این اوّلین باری بود که آن را برای کسی بازگو میکردم؛ اما او به هر حال، واقعیت را شنید. در انتهای جلسه، به آرامی گفت: «شما تشنه معنویت هستید. شروع به گریه کردم. من، یک مرد 31 ساله، جایی در اعماق وجودم، میدانستم که حق با اوست. بعد از آن، در طی دو سال، در قالب یک دوره روان درمانی، آموختم که چگونه از روح خود مراقبت نموده، آن را تغذیه نمایم. روانشناسی به من مهارتی داد که برای ساختن یک زندگی پرشور و عمیق، بدان نیاز داشتم. امروز، من به عنوان یک روانشناس بالینی و یک استاد دانشگاه، مراجعان و دانشجویانم را در این تجربه، شریک میکنم؛ چون معتقدم معنویت برای خوشبختی و معنویت روان افراد، ضروری است. روزی یکی از دانشجویانم به من میگفت که: در اواخر روز برای قدم زدن در ساحل دریا رفته بودم. همینطور که خورشید پایین میرفت، از تخته سنگی در کنار دریا بالا رفتم. به دریا خیره شدم. به آرامی احساس میکردم که با طبیعت یکی شدهام. با خورشیدی که در افق پایین میرفت؛ با امواجی که پاهایم را میشست؛ با نور کمرنگی که آسمانِ سمتِ غرب را رگهدار کرده بود. او میگفت: در آن لحظه، احساس جاودانگی میکردم. میدانستم که این چیزها میلیونها سال قبل از من وجود داشتهاند و بعد از من نیز میلیونها سال ادامه خواهند داشت. از زندگی لذّت میبردم؛ از اینکه بخشی از همهی این چیزها هستم. به شدت تکان خوردم و شروع به گریستن کردم. من مراجعان و دانشجویان خود را ترغیب میکنم که آنچه آنها را عمیقا تحت تأثیر قرار میدهد بشناسند. این چیز میتواند یک سمفونی از بتهوون، پیادهروی در کوه، یا حضور در یک گالری نقاشی باشد. سپس به آنها کمک میکنم تا طبق برن
امه منظّمی، این فعالیتها را در برنامه روزانهی خود بگنجانند.
در مقالهای از سایت www.salamatiran.com در بخش مصونیت با دین میخوانیم:
دين و معنويت شکل دهنده رفتارهاي فرد در زندگي و اجتماع نيز ميباشد و بهرهگيري از اين توان ميتواند فرد را در برابر بسياري از بيماريها مصون و جامعه را ايمن نمايد که قطعا در جهان امروز به دلايل مختلف به خوبي مورد توجه واقع نشده است. متأسفانه در ايران تحقيقي که بتواند ميزان اعتقاد مردم را به معنويت مذهبي در اصلاح نارساييهاي سلامت نشان دهد
ارايه نشده است، اگر چه در ظاهر قضيه اين امر کاملا معنيدار است. همچنين در کشورهاي اسلامي نيز تحقيقات قابل قبولي براي ابراز اين مسأله پيدا نشد، اما در تحقيقات بينالمللي که در جوامع غير مسلمان صورت گرفته است اطلاعات جامعي ديده ميشود. در يکي از اين مستندات معلوم شد که 90 درصد افراد بالغ به عالم غيب و وجود حضرت حق تعالي اعتقاد دارند. بيش از 70 درصد مردم مذهب را عامل موثري در زندگي خود ميدانند. در مطالعه ديگري که روي بيماران بستري در بيمارستان انجام شد 77 درصد بيماران انتظار دارند پزشکان معالج مسايل معنوي را در فرآيند درمان آنها مد نظر قرار دهند و 37 درصد آنها انتظار دارند که پزشکان به طور مکرر اعتقادات مذهبي را مطرح کرده و بيماران را به توجه به آنها دعوت کنند. اگر به اين تقاضاي بزرگ اجتماعي توجه کنيم مطمئنا لازم ميدانيم از اين سرمايه در سلامت مردم در ابعاد مختلف پيشگيري، تشخيص و درمان و توان بخشي استفاده کنيم. سلامت معنوي، متفاوت از سلامت روحي و رواني و اجتماعي است، اگر چه تامين آنکه منبعث از اعتقادات غير مادي است ميتواند روي همه اين زمينهها تاثير بگذارد. لازم به ذکر است که اصطلاح سلامت روحي، لفظ مناسبي نيست، زيرا روح از ذات باريتعالي است (قل الروح من امرربي) و دچار خدشه و بيماري و نقصان نميشود. آنچه ما لمس ميکنيم اشکالات رواني است که بايد در بعد سلامت روان فردي و جمعي براي آن برنامهريزي کرد، اما سلامت معنوي، ناشي از اعتقادات است، ناشي از ارتباط انسان با خالق خود ميباشد، ارتباط با قدرتي که کاملا فراتر از قدرتهاي شناخته شده مادي است. اين ارتباط در ادبيات ديني ما به خوبي در الفاظ توکل و توسل و تسليم معني شده است، اما ما نتوانستهايم ارزش آن را در قالب مقالات علمي به ديگران نشان دهيم.Spirit که معني لطف را در ادبيات بينالمللي دارد، لغت لاتيني است به معني «نفس» و معنويت (spirituality) به معني احساس ارتباط با چيز پاکي است که فراتر از يک شخص و يا قدرت شناخته شده است. اين معنويت معرف «هدف» و «معني» در زندگي انسانها است. در تحقيقي که دانشگاه مک گيل کانادا براي کيفيت زندگي انجام شده است، مهمترين عوامل موثر در آن را ابعاد جسمي، رواني، اجتماعي، جنسي شناخته است، اما موضوع معنويت را به عنوان زمينه اصلي در همه اين ابعاد موثر قلمداد کرده است و آن را پيش زمينه کيفيت زندگي مناسب شناخته است. اگر چه معنويت روي کميت زندگي نيز تاثيرگذار است و به طور طبيعي در جامعه شاهد طول عمر بيشتر افراد معنوي هستيم، اما براي اثبات اين مدعا تحقيقات پيچيده زيادي لازم است صورت گيرد. اين مقدمه اگرچه تبيين اهميت سلامت معنوي را مينمايد، اما براي پيادهسازي آن به مولفههايي احتياج است مثل بهرهگيري از متخصصان دين و معنويت، بهرهگيري از متخصصان پزشکي و پيراپزشکي معتقد بر معنويت و دنياي باقي، طراحي ساختار کلينيکي براي پاسخگويي بر اين بعد از سلامت در ابعاد بستري و سرپايي و يا اقدامات عمومي سلامت مثل ارتقاي سلامت و پيشگيري. توقف روي معناي آيه شريفه «و ننزل من القران ما هو الشفاء و رحمه للمومنين و لا يزيد الظالمين الاخسارا» خود به تنهايي ميتواند چگونگي بهرهگيري از اين مولفهی معنوي را براي حداقل کشورهاي اسلامي نشان دهد.
1-2. شواهد علمي در زمينه سلامت معنوي چه نشان ميدهد؟
روانشناسان، بخصوص روانشناسان سلامت، نقش دین و مذاهب را در زمینههای مختلف مورد بررسی قرار دادهاند، به گونهای که امروزه روانشناسان ارتباط میان بهداشت و سلامت جسمانی و روانی انسان با اعتقادات و باورها و رفتارهای دینی و اخلاقی را غیرقابل انکار میدانند. در سالهای اخیر، استفاده از مذهب و اعتقادات دینی مورد توجه سیاستگذاران و تدوینکنندگان استراتژیهای بهداشت جامعهنگر در سازمان جهانی بهداشت (WHO) نیز قرار گرفته و این سازمان بخشی از انتشارات خود را از سال 1992 به آموزش بهداشت از طریق مذهب به عنوان راه کار زندگی سالم اختصاص داده است و کتابها و جزوات زیادی را تحت عناوین دینی نظیر: بهداشت از دیدگاه اسلامی، ارتقای سطح بهداشت از طریق سبک زندگی اسلامی و نیز نقش مذهب و اخلاق در پیشگیری و کنترل بعضی بیماریها منتشر نموده است. بسیاری از روانشناسان نظیر یونگ، فرانکل، تیلیچ و آلپورت معتقدند که یک نظام ارزشی دینی، نقش مهمی در سلامت روانی ایفا میکند. در نوشتههای یونگ (Yong) چنین میخوانیم: “تمام مراجعان 35 ساله من به خاطر فقدان ثبات و معنی دهی به زندگی، که دین میتواند به انسان عطا کند، دچار بیماری شده بودند”.
فرانکل (Frankl) نیز مینویسد: “دین سهم زیاد و غیرقابل اندازهگیری در سلامت روانی دارد”.
تیلیچ (Tillich) که خود یک کشیش مسیحی است نیز مینویسد: “ایمان به خدا به تمام ابعاد انسان و به تمام شخصیت وی عمق، جهت
و وحدت میبخشد. قدرت وحدت شخصیت انسان به ایمان فرد به خداوند بستگی دارد”
آلپورت (Allport) نیز معتقد است: “نظام ارزشی دینی تنها نظام ارزشیای است که میتواند کاملا و مستمرا به شخصیت انسان وحدت بخشد”.
ادامه دارد…
منبع: مؤسسه تحقیقات و نشر معارف اهلالبیت علیهم السلام
http://etghannews.org