سلیمان دیلمى گفت:
نزد امام صادق علی
ه السّلام بودم که ابو بصیر، در حالى که نفسهاى عمیقى مىکشید، بر آن حضرت وارد شد. هنگامى که نشست، امام صادق علیه السّلام رو به او کرد و فرمود: اى ابا محمّد، چرا این گونه نفس عمیق مىکشى؟
ابو بصیر گفت: فدایت شوم اى فرزند رسول خدا، پیر و ناتوان شدهام و زمان مرگم نزدیک شده، با این وجود نمی دانم در آخرت چه حالى خواهم داشت! امام علیه السّلام فرمود: اى ابا محمّد، تو هم، چنین مىگویى؟ ابو بصیر گفت: قربانت گردم، چرا نگویم؟ امام علیه السّلام فرمود:
اى ابا محمّد، مگر نمی دانی که خداوند تعالى، جوانان «شما» (شیعیان) را گرامى داشته از اینکه کیفرشان نماید و از پیران «شما» شرم مىکند که از آنها حساب بکشد. ابو بصیر گفت: فدایت شوم، آیا این مقام، ویژه ما (شیعیان) است یا براى عموم اهل توحید و یکتاپرستان است؟
حضرت علیه السّلام فرمود: به خدا سوگند فقط مخصوص شما [شیعیان] است و سایر مردم را شامل نمىشود. در حدیث آمده است که خداوند مىفرماید: «سفیدى محاسن مؤمنین از نور من است و من شرم دارم از اینکه نورم را با آتشم بسوزانم». همچنین نقل شده است: «سفیدى محاسن، زیور عقل و نشانه وقار و سنگینى است».
ابو بصیر گفت: فدایت شوم، [مخالفین شما] به ما لقبى دادهاند که پشت ما را شکسته و دلهایمان را میرانده است، و زمامداران و والیان، به خاطر همین لقب- و بنا بر حدیثى که فقهایشان روایت مىکنند- خون ما را حلال مىشمرند.
امام علیه السّلام فرمود: مقصودت لقب «رافضى» است؟</o:p&g t;
ابو بصیر گفت: آرى. امام علیه السّلام فرمود: نه، به خدا سوگند، اینان شما را به این نام نخواندهاند، بلکه خداوند شما را بدان نامیده است. اى ابا محمّد، مگر نمىدانى که هفتاد نفر از بنى اسرائیل، وقتى گمراهى فرعون و قومش، و هدایت موسى را تشخیص دادند، فرعون را رها کردند و به موسى پیوستند، به همین سبب، در میان لشکر موسى علیه السّلام به «رافضى» خوانده مىشدند. اینها در بین لشکر موسى علیه السّلام بیش از دیگران عبادت مىکردند و نسبت به موسى و هارون و فرزندانشانعلیهم السّلام محبت بیشترى داشتند و خداوند به موسى علیه السّلام وحى فرمود: این نام را در تورات براى آنها ثبت کن، زیرا من آنان را به این اسم نامیدهام و این نام را بدانها بخشیدهام.
& lt;SPAN style=”LINE-HEIGHT: 200%; FONT-FAMILY: ‘Tahoma’,’sans-serif’; FONT-SIZE: 9pt” lang=AR-SA>موسى علیه السّلام نیز این نام را براى آنها ثبت فرمود و پس از آن، خداوند، این نام را براى شما ذخیره کرد و به شما عطا فرمود.
اى ابا محمّد، اینان خوبى را رها کردند و شما به کمک خوبى، بدى را رها کردید. مردم به دستهها و گروههاى مختلفى تقسیم شدند و شما در گروه خاندان پیامبرتان محمدصلّى اللَّه علیه و آله و سلّم در آمدید و به راهى رفتید که خداوند به آن امر فرموده است. شما همان راهى را که خدا برایتان برگزیده بود، انتخاب کردید و کسى را که خدا اراده کرده بود، اختیار نمودید. پس مژده باد بر شما و باز هم مژده باد بر شما. به خدا سوگند، شمایید که مورد رحمت حقّ قرار گرفتهاید، کردار نیک نیکوکارانتان پذیرفته مىشود و از کردار زشت بدکارانتان چشمپوشى مىشود. هر کس روز قیامت بدون آن عقیدهاى که شما دارید به پیشگاه پروردگار درآید، خداوند نه کردار نیکش را مىپذیرد و نه از کردار بدش درمىگذرد. اى ابا محمّد، آیا تو را خوشحال کردم؟ ابو بصیر گفت: عرض کردم: فدایت شوم بیشتر بگویید. امام علیه السّلام فرمود: اى ابا محمّد، خداوند فرشتگانى دارد که گناهان را از دوش شیعیان ما مى
ریزند، همان گونه که باد خزان، برگهاى درختان را در فصل پاییز مىریزد و این است معنى کلام خداوند عزّ و جلّ: «و فرشتگان پروردگارشان را سپاس و ستایش مىکنند و براى مؤمنان طلب آمرزش مىکنند» به خدا سوگند آمرزش خواهى آنان، تنها براى شما است، نه براى سایر مردم. اى ابا محمّد، آیا خوشحالت کردم؟
ابو بصیر گفت: عرض کردم: فدایت شوم، بیشتر بگویید، امام علیه السّلام فرمود: اى ابا محمّد، به خدا سوگند، خداوند عزّ و جلّ در این آیه [آیهاى که بعدا تلاوت مىفرماید]، هیچ یک از اوصیاى پیامبران و پیروانشان را جدا نکرده، جز امیر مؤمنان على علیه السّلام و شیعیانش را، آنجا که در قرآن کریم، که سخنش حقّ است، مىفرماید: « [روز قیامت] روزى [است] که هیچ دوستى براى دوست خود کارى انجام نمىدهد و آنها یارى نمىشوند، مگر کسانى که با قلبى پاک و سالم [از پلیدیها] به نزد خداوند بیایند» و مقصود خداى بزرگ از این آیه، على علیه السّلام و شیعیان او هستند.
اى ابا محمّد، آیا تو را خوشحال کردم؟ ابو بصیر گفت: عرض کردم:
فدایت شوم، مطالب بیشترى بفرمایید. حضرت فرمود: اى ابا محمّد، همانا خداى تعالى شما را در قرآن یاد کرده است، آنجا که مىفرماید:
«اى بندگان من که در مورد نفس خویش زیاده روى کردهاید، از رحمت الهى ناامید نشوید، زیرا خداوند همه گناهان شما را مىآمرزد، به راستى او آمرزنده و مهربان است» (زمر- ۵۳)
به خدا سوگند در این آیه جز شما، قصد کس دیگرى را نداشته است. اى ابا محمّد، آیا تو را خوشحال کردم؟ ابو بصیر گفت: عرض کردم: فداى شما گردم، مطالب بیشترى بفرمایید. حضرت فرمود: اى ابا محمّد، همانا خداوند شما را در قرآن یاد کرده و فرموده:
«[اى شیطان]» به راستى تو بر بندگان [خاص] من تسلطى ندارى» (حجر- ۴۲)
به خدا سوگند، در این آیه جز امامان علیهم السّلام و شیعیانشان را قصد نداشته است. اى ابا محمّد، آیا خوشحالت کردم؟
ابو بصیر گفت: عرض کردم: فداى شما گردم، مطالب بیشترى بفرمایید.
حضرت فرمود:
اى ابا محمّد، همانا خداوند شما را در قرآن یاد کرده و فرموده: «آنان همدم کسانى هستند که خدا نعمتشان داده، از پیامبران، راستگویان، شهیدان و نیکوکاران و چه نیکو رفیقانى هستند» (نساء- ۶۹) در این آیه، مقصود از پیامبران، رسول خدا خدا صلّى اللَّه علیه و آله و سلّم است و راستگویان و شهیدان ما هستیم و صالحین شمایید. پس به شایستگى و صلاح معروف شوید، همان گونه که خداوند شما را چنین نامیده است. اى ابا محمّد، آیا تو را خوشحال کردم؟ ابو بصیر گفت: فدایت شوم، بیشتر بفرمایید.
حضرت فرمود: اى ابا محمّد، همانا خدا شما را یاد کرده در آنجا که از زبان دشمن شما در دوزخ چنین حکایت مىکند:
«و گویند چرا ما [در اینجا] مردانى را که از اشرار مىشمردیم و تمسخرشان مىکردیم نمىبینیم یا شاید دیدگان ما [از دیدنشان] خیره گشته است» (ص- ۶۲)
به خدا سوگند، مقصود و منظور از این آیه، کسى جز شما نیست، زیرا شما در نزد مردم این جهان، اشرار محسوب شدهاید. به خدا سوگند، هنگامى که در بهشت در ناز و نعمت خواهید بود، آنان در دوزخ شما را مىجویند، اى ابا محمّد، آیا خوشحالت کردم؟ ابو بصیر گفت: عرض کردم فدایت شوم، بیشتر بفرمایید.
&l t;P style=”TEXT-ALIGN: justify; LINE-HEIGHT: 200%; unicode-bidi: embed; DIRECTION: rtl; BACKGROUND: white” dir=rtl align=justify>امام علیه السّلام فرمود: اى ابا محمد، [همین اندازه بدان که] هیچ آیه ای نیست که به بهشت رهبرى کند و بهشتیان را به نیکى یاد کند، جز اینکه در باره ما و شیعیان ما نازل شده و هیچ آیهاى نیست که اهل آن را به بدى یاد کند و به سوى دوزخ براند مگر اینکه در باره دشمن ما و مخالف ما نازل شده است. اى ابا محمد، آیا تو را خوشحال کردم؟ ابو بصیر گفت: عرض کردم: فدایت شوم، بیشتر بفرمایید. حضرت فرمود: کسى بر آیین ابراهیم، جز ما و شیعیان ما نیست و سایر مردم از آن برکنارند. اى ابا محمّد، آیا خوشحالت کردم؟ [و در روایت دیگرى نقل شده که ابو بصیر گفت: مرا بس است.] .[۱]
پی نوشت:
[1].فضائل الشیعه-ترجمه توحیدى، ص: ۶۱
www.aboutorab.com