بهترين نوع لباس
منابع : کتاب عرفان اسلامی جلد چھار نوشته: آیت الله استاد حسین انصاریان
و بهترين لباس تو، لباسى است كه تو را از خداوند عزيزت غافل ننمايد، بلكه آن لباس وسيلهاى باشد كه تو را بندهاى شاكر و ذاكر و مطيع قرار دهد.
ملا عبدالرزاق لاهيجى در توضيح بسيار مختصرى مىگويد:
آن لباسى كه تو را از حق غافل نكند، لباسى است كه اولًا تحصيل و به دست آوردنش راحت باشد و ثانياً قيمتش سبك و ارزان تمام شود، چرا كه لباس وقتى عزيز الوجود باشد و قيمتش از حد معمول بيشتر باشد، براى تهيه آن عمرى بيشتر و اوقاتى زيادتر و براى خريدنش مال سنگينترى لازم است و بدون شك صرف وقت زياد و پول سنگين براى به دست آوردن دو قطعه پارچه براى جسم ناقابل موجب غفلت از دوست است؛ علاوه بر اين وقتى چنين لباسى با آن همه زحمت و صرف وقت زياد و پول فراوان به دست آمد و بر
بدن پوشانده شد موجب كبر و خودخواهى خواهد شد!!
اما لباسى كه به دست آوردنش وقت زياد نخواهد و پول فراوان هم لازم نداشته باشد و در حقيقت از پارچه عادى و ارزان به دست آمده باشد، باعث تواضع در برابر خلق خدا و همسان شدن با فقيران و مسكينان و محبوبان خداست و در اين لباس عادى است كه انسان ميلش به اطاعت از دوست و شكر و ذكر او قوى و زياد است.
انسان، وقتى پوشاك و خوراك و محل زندگى را ساده گرفت، از بسيارى از گناهان در امان خواهد ماند و به بسيارى از فضايل آراستهتر خواهد شد.
عاشقان زندگى با تجمل، براى فراهم آوردن تجمل هرگز قناعت به داده حق نمىكنند، بلكه براى ارضاى هوى و هوس به انواع محرمات كسبى و اخلاقى و عملى آلوده مىشوند، ولى عاشقان حق هميشه بر اساس عشقشان قانع به داده حقند و به خاطر لباس و خوراك و محل زندگى به گناه و آلودگى و خباثت دچار نمىشوند، خداشناسان در گرسنگى و سيرى، در دارايى و ندارى، در سلامت و مرض، شاكر و ذاكر و مطيعند و براى رسيدن به وصال در آرزوى پايان عمرند، تا جام شيرين مرگ را در كشيده و مستانه به سوى يار و لقاى حضرت او حركت كنند.
به قول شوريده ميدان عشق، حافظ شيرازى:
خرم آن روز كزين منزل ويران بروم |
|
راحت جان طلبم وز پى جانان بروم |
گرچه دانم كه به جايى نبرد راه غريب |
|
من به بوى سر آن زلف پريشان بروم |
دلم از وحشت زندان سكندر بگرفت |
<SPAN dir=rtl&g t; |
رخت بربندم و تا ملك سليمان بروم |
چون صبا با تن بيمار و دل بىطاقت |
|
به هوادارى آن سرو خرامان بروم |
در ره او چو قلم گر به سرم بايد رفت |
|
با دل زخم كش و ديده گريان بروم & lt;/TD> |
نذر كردم گر ازين غم به در آيم روزى |
|
تا در ميكده شادان و غزلخوان بروم |
به هوادارى او ذره صفت رقص كنان |
|
تا لب چشمه خورشيد درخشان بروم |
|
|
|
تازيان را غم احوال گرانباران نيست |
|
پارسايان مددى تا خوش و آسان بروم |
|
همره كوكبه آصف دوران بروم | |
|
|
|
حضرت على عليه السلام در زمانى كه عهده دار امور مملكت پهناور اسلامى بود، به قنبر فرمود:
براى من و تو پيراهن لازم است، چ
ون لباس هر دو نفر ما در حدى كهنه شده كه قابل استفاده نيست. پس به بازار پيراهن فروشان رفتند و دو پيراهن قيمت كردند يكى به دو درهم و يكى به سه درهم و هر دو را خريدند، چهار درهمى را به قنبر مرحمت كرد و فرمود: بپوش. عرض كرد: على جان! شما عهده دار رياست كل كشورى پيراهن قيمتىتر زيبنده شماست. فرمود: قنبر! من به پيرى نزديك شدهام و تو جوانى، پيراهن كم قيمتتر برازنده من و پر قيمتتر زيبنده تو است!! «1» بياييد روش زندگى را در برابر جسم و اين بدن خاكى، بدنى كه فردا در قبر خوراك ماران و موران است از اولياى خدا بياموزيم؛ بياييد قدرى هم براى صفحه ديگر حياتمان كه آخرت است فكر كنيم؛ بياييد با نور هدايت مردان راه حق از ظلمتكده جسم خود را نجات داده و به ساحل كرامت و عظمت و شخصيت برسانيم؛ بياييد خود را از رسوايى و تنگ نظرى نجات داده و ميدان فكر و انديشه را به وسعت عالم وسعت دهيم!
به قول شاعر نكته سنج، سعدى بزرگوار:
توانگرى نه به مال است نزد اهل كمال |
|
كه مال تا لب گور است و بعد از آن اعمال |
من آنچه شرط بلاغ است با تو مىگويم |
|
تو خواه از سخنم پند گير و خواه ملال |
محل قابل و آن گه نصيحت قائل |
|
چو گوش هوش ندارى چه سود حسن مقال |
|
|
|
</SPAN> ;______________________________
(1)- الغارات: 1/ 66.
|
| |||
به چشم و گوش و زبان آدمى نباشد شخص |
|
كه هست صورت ديوار را همين تمثال |
| |
نصيحت همه عالم چو باد در قفس است |
|
به گوش مردم نادان و آب در غربال |
| |
دل اى حكيم بر اين معبر هلاك مبند |
|
كه اعتماد نكردند بر جهان عقال |
| |
مكن به چشم ارادت نگاه در دنيا |
|
كه پشت مار به نقش است و زهر او قتال |
| |
|
|
|
| |
خداوندا! لباس با عظمت تقوا بر روح و جان و بر قلب و نفس ما بپوشان.
پروردگارا! لباس عبوديت بر تمام قامت هستى ما درانداز كه هركس عريان از اين دو لباس زندگى كند، دچار خزى دنيا و آخرت خواهد شد.
براى درست زندگى كردن و مؤدب شدن به آداب، تمام انسان ها نياز به انسان هاى ملكوتى دارند، نياز به علم و فرهنگ آنان، علم و فرهنگى كه سرچشمهاش وحى الهى است، با آموختن اين علم و فرهنگ و به كارگيرى اراده براى عمل به اين علم و فرهنگ، انسان در صراط مستقيم حق قرار خواهد گرفت و از گناه دور خواهد ماند.
ورنه با اين عقل و علم محدود، چگونه مىتوان به تمام حسنات وسيئات احاطه پيدا كرد؟ و چگونه مىتوان داراى زندگى صحيح شد.
انبيا و امامان عليهم السلام آمدند تا خواستههاى حق و اوامر و نواهى حضرت او و خلاصه راه صحيح زندگى را به انسان ها بياموزند، اگر انسان توجه به تعليمات الهى آنان ننمايد، در چاهى از ضلالت سقوط خواهد كرد كه در آمدنش گاهى محال مىشود؛ سعى كنيد لباس تقوا و عبوديت را از اين خياطان عالى معنوى دريافتكرده و بپوشيد و مواظب باشيد كه تا آخر عمر هيچ قدرتى نتواند اين لباس را از اندام هستى شما در آورد.
جز آيين وحى كدام مكتب مىتواند شما را به لباس فضايل و حسنات بپوشاند، تنها
مكتبى كه از معنويت كامل و روحانيت حقيقى و قواعد جهان شمولى برخوردار است مكتب با عظمت الهى است كه با نبوت پيامبر صلى الله عليه و آله و امامت امامان عليهم السلام براى هميشه تمام و كامل شد و هم اكنون تجلى آن كمال در قرآن و روايات پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل بيت عزيز اوست.
اثر معنوى اين آيين، پرورش انسان حقيقى و افراد درست و نيكوكار است، افراد موحد، دانشمند، راستگو، درست كردار، عادل، كارگر، خيرخواه، فداكار، زاهد، افراد خاندان رسالت از زن و مرد، خديجه، على، زهرا، زينب، حسن، حسين و گروهى از صحابه و ياران، مانند: سلمان، ابوذر، مقداد، عمار، عبداللّه رواحه، از بهترين نمونه پرورش يافتگان مدرسه اسلامند و در اين ميانه دستهاى از زنان پاكدامن هم مانند: ام سلمه، ام ايمن، حمينه دختر جحش، خنساء، از نمونههاى عالى تربيتى در جنس مؤنثاند.
[وَلا يَحْمِلُكَ فيها إلَى الْعُجْبِ وَالرِّياءِ وَالتَّزَيُّنِ وَالْمُفاخَرَةِ وَالْخُيَلاءِ فَإِنَّها مِنْ آفاتِ الدّينِ وَمُوَرِّثَهُ الْقَسْوَةُ فِى الْقَلْبِ]</P> ;
پایگاه عرفان