امیرالمۆمنین(علیه السلام) به امام حسن(علیه السلام) میفرمایند: باید جهاد کنى، مبادا افکار دیگران تو را تحت فشار قرار دهد و مانع از انجام وظیفه الهى شود و مبادا تحت تأثیر سخن دیگران کارى را که وظیفه خود تشخیص دادهاى، ترک کنى.
بىتردید از عوامل مۆثر در
رفتار همه انسانها افکار مردم است. آراى مردم و سخن دیگران در رفتار آدمی سخت تأثیر دارد. به عنوان مثال برخى کارها را وقتى انسان انجام میدهد، همه به او احسنت و آفرین میگویند و او نیز با دریافت این تشویقها و تمجیدها، انگیزهاش براى آن کار قوىتر میشود. در مقابل گاهى انسان با شناختى دقیق و تلاشى تام و تصحیح تشخیص میدهد که مثلا فلان کار خوب است و باید انجام بگیرد، امّا به دلیل اینکه مردم آن را نمیپسندند و یا به هر دلیل دیگرى، هرگز آن را تعقیب نمیکند و رغبتى به انجام آن نشان نمیدهد. در اینگونه موارد وظیفه چیست؟ و چقدر انسان میتواند در مقابل آرا و افکار عمومی مقاومت کند؟ آیا آنچه را که وظیفه خود تشخیص داده است انجام میدهد و یا آنچه مردم میپسندند؟ به عنوان نمونه، گاه انسان کارى را برحسب آگاهى دقیق، براى خود وظیفه تشخیص داده و آن را بر خود واجب میداند که باید انجام بدهد، اما اگر این کار را انجام دهد، همسر و پدر و مادر و برادر و خواهر و… او را ملامت میکنند. در چنین شرایطى چقدر میتواند مقاومت کند و در مقابل افکار دیگران به وظیفه خود پایبند باشد؟ با عنایت به همین وضعیت است که قرآن میفرماید:
یا اَیُّها الَّذینَ آمَنُوا مَنْ یَرْتَدَّ مِنْکمْ عَنْ دینِهِ فَسَوْفَ یَأْتِى اللّهُ بِقَوْم یُحِبُّهُمْ و یُحِبُّونَهُ أَذِلَّة عَلَى الْمُۆْمِنیِنَ أعِزَّة عَلَى الْکافِرینَ، یُجاهِدوُنَ فِى سَبیلِاللّهِ وَلایَخافُونَ لَوْمَةَ لائِم؛ اى اهل ایمان هر کسى از آیین خود بازگردد [به خدا زیانى نخواهد رسید] خداوند گروهى را خواهد آورد که آنها را دوست دارد و آنها هم خداوند را دوست دارند و در برابر مۆمنان فروتن و در برابر کفّار، سرافراز هستند. آنها در راه خدا جهاد میکنند و از سرزنش سرزنشکنندگان هراسى ندارند.(مائده/ 54)
واضح است که باید تمرین کنیم تا بتوانیم خودمان را این چنین بسازیم و تربیت نماییم تا تحت تأثیر سخن دیگران قرار نگیریم و به آنچه وظیفه خود تشخیص دادیم عمل کنیم. البته در تشخیص وظیفه نباید کوتاهى کرد و لذا در ادامه حضرت(علیه السلام) سفارش میفرماید: وَتَفَقَّهْ فِى الدّینِ. اگر آدمی بخواهد به وظیفه خود عمل کند، باید ابتدا وظیفه را بشناسد و شناخت وظیفه جز از راه تفقّ
ه در دین و فهم حقایق دینى و معارف الهى میسّر نمیشود
همین تعبیر در این وصیّت امیرالمۆمنین علیهالسلام آمده است که میفرماید: جاهِدْ فِى اللّهِ حَقَّ جِهادِهِ، وَ لا تَأْخُذْک فِى اللّهِ لَوْمَةُ لائِم؛ در راه خدا آنطور که شایسته است جهاد کن و سرزنش هیچ سرزنشکنندهاى تو را از راه خدا باز ندارد.
در راه خدا حق جهاد را به جا آورید و آنچه را وظیفه است به طور کامل انجام دهید و هرگز از مال و جان و آبرو
و عزت خود در راه انجام وظیفه دریغ نکنید و هر چه وظیفه خود تشخیص دادید، امتثال کنید. این مهم، آنگاه تحقق خواهد یافت که شخص تحت تأثیر کلام ملامتکنندگان واقع نشده، نکوهش دیگران، او را از انجام وظیفه در راه خدا منصرف نکند؛ لا تَأْخُذْک فِى اللّهِ لَوْمَةٌ لائِم.
این آفت بزرگ، دامنگیر فرد و جامعه هر دو میشود و اثر سوء آن، فرد و جامعه هر دو را به انحراف میکشاند. گاهى آدمى بعد از تأمل و فکر فراوان تصمیم میگیرد و راهى را انتخاب میکند و با اقامه دلایل متقن و محکم، کارى را واجب و مطلوب خدا تشخیص میدهد، امّا وقتى که به میدان عمل پا میگذارد، با مشاهده عکسالعمل دیگران و گفتههاى مردم که میگویند: اینکار را نکن و مبادا آن را انجام دهى، در تیررس ملامت دیگران قرار میگیرد و در انجام آن وظیفه یقینى و خطیر سست شده، از انجام آن صرفنظر میکند و وظیفهاى را که واجب تشخیص داده بود ترک مینماید. اینجاست که امیرالمۆمنین(علیه السلام) به امام حسن(علیه السلام) این آفت را تذکر داده، میفرمایند: باید جهاد کنى، مبادا افکار دیگران تو را تحت فشار قرار دهد و مانع از انجام وظیفه الهى شود و مبادا تحت تأثیر سخن دیگران کارى را که وظیفه خود تشخیص دادهاى، ترک کنى.
شیعه واقعى متأثّرنشدن از اظهار نظر دیگران تا بدانجا اهمیت دارد که در کلام ائمه معصومین(علیهم السلام) معیار شیعه بودن معرفى شده است. در حدیثى امام باقر(علیه السلام) خطاب به جابربن یزید جعفى که یکى از اصحاب سرّ حضرت میباشد میفرماید: وَاعْلَمْ بِاَنَّک لاتَکوُنُ لَنا وَلِیّاً حَتّى لَوِ اجْتَمَعَ عَلَیْک اَهْلُ مِصْرِک وَ قَالُوا اِنَّک رَجُلٌ سوءٌ لَمْ یَحْزُنْک ذلِک وَ لَوْ قالوا اِنَّک رَجُلٌ صالِحٌ لَمْ یَسُرَّک ذلِک وَلکنْ اِعْرِضْ نَفْسَک عَلى کتابِ اللّهِ؛(1) اى جابر! اگر میخواهى از شیعیان ما باشى، شیعه ما اینگونه است که اگر همه مردم شهر جمع شوند و شعار بدهند: «مرده باد جابر! جابر مرد بدى است! او کافر است»، سرزنش مردم هرگز تأثیرى در دل تو نگذارد و تو را ذرّهاى هراسان نسازد و از طرف دیگر لَوْ قَالُوا: اِنَّک رَجُلٌ صَالحٌ لَمْ یَسُرَّک ذلِک… اگر همه اهل شهر جمع شوند و بگویند: «آفرین! احسنت! زنده باد جابر!» تحسین مردم هرگز نباید در دلت اثر کند و ذرهاى تو را شادمان سازد. البته به دست آوردن این حالت و روحیه بسیار مشکل است. تصور کنید که اگر یک نفر به ما بگوید: «چرا فلان کار را انجام دادى؟!» ناراحت شده، در عمل سست میشویم، چه رسد به اینکه تمام مردم ما را ملامت کنند و بگویند: عجب کار بدى انجام دادى!
اهلبیت(علیهم السلام) میخواهند افرادى را تربیت کنند که از مال و جان و عزت و آبرو و سرمایه و عزیزان خود در راه انجام وظیفه الهى دریغ نکنند و متزلزل نشوند. تربیتشدگان مکتب اهلبیت(علیهم السلام) به یقین این روحیه ایثار را در جهاد فرهنگى نیز حفظ مینماید و تمام عمر را صرف تبیین و ترویج ارزشها و عقاید اسلامی میکنند. اگر چنین کسى در این راه مورد ملامت قرار گیرند، هرگز متزلزل و پشیمان نمیشوند. به عنوان مثال، کسى که با هدف و انگیزه الهى به تحصیل علوم دینى و تبلیغ معارف الهى، یا به کار دیگرى میپردازد هرگز از ملامت دیگران دلسرد نمیشود؛ لذا هر چه بگویند: «اگر فلان کار را میگرفتى ماهیانه چقدر درآمد داشتى؛ و با این قرض و بدهکارى و خانه گِلى و این وضع فلاکتبار که نمیتوان درس خواند و دین را ترویج نمود و…»، در عقیده صحیح او تأثیرى نمیگذارد و او را سست نمیسازد. این کلام یکى از معانى فرمایش حضرت على(علیه السلام) است که میفرماید: لا تَأْخُذْک فِى اللّهِ لَوْمَةُ لائِم. بنابراین انسان باید در خود بنگر، اگر اعمال و رفتارش بر اساس وظیفه و مورد رضاى خداى متعال نیست در آنها تجدیدنظر نموده آنها را تصحیح کند و بعد از تشخیص قطعى وظیفه نباید کوتاهى کند. اگر به خاطر حرف مردم آن وظیفه را ترک کند، باید در شیعه بودن خود تردید نماید.
در راه خدا حق جهاد را به جا آورید و آنچه را وظیفه است به طور کامل انجام دهید و هرگز از مال و جان و آبرو و عزت خود در راه انجام وظیفه دریغ نکنید و هر چه وظیفه خود تشخیص دادید، امتثال کنید. این مهم، آنگاه تحقق خواهد یافت که شخص تحت تأثیر کلام ملامتکنندگان واقع نشده، نکوهش دیگران، او را از انجام وظیفه در راه خدا منصرف نکند؛ لا تَأْخُذْک فِى اللّهِ لَوْمَةٌ لائِم
بنابراین ما باید قرآن و کلام خدا و خواست خداوند سبحان را ملاک کارهاى خود قرار دهیم: اِعرِضْ نَفْسَک عَلى [مَافِى] کتَابِاللّهِ فَاِ
نْ کنْتَ سالِکاً سَبیلَهُ زاهِداً فى تَزْهیدِهِ راغِباً فى تَرْغیبِهِ خائِفاً مِنْ تَخْویفِهِ فَاثْبُتْ وَ اَبْشِرْ فَاِنَّهُ لا یَضُرُّک ما قیلَ فِیک وَ اِنْ کنْتَ مُبائِناً لِلْقُرآنِ فَمَاذَا الَّذى یَغُرُّک مِنْ نَفْسِک(بحارالانوار: ج 78، باب 22، ص 162، روایت 1)؛ خود را بر قرآن عرضه کن! پس اگر راهت راه قرآن بود و زهد مطلوب قرآن را داشتى و به آنچه قرآن دعوت نمود، راغب و از آنچه ترا از آن برحذر میداشت ترسان بودى، پس ثابت باش و بشارت باد بر تو که در این صورت آنچه (بدخواهان) درباره تو بگویند به تو آسیب نخواهد رساند و اگر با عرضه خود بر قرآن خود را در خلاف راه قرآن یافتى، در این صورت چه چیزى تو را به خود مغرور میکند؟! یعنى ما باید فقط توجه داشته باشیم که قرآن چه چیزى را خوب و چه چیزى را بد میشمارد، همان را تبعیّت کنیم.& lt;o:p>
واضح است که باید تمرین کنیم تا بتوانیم خودمان را این چنین بسازیم و تربیت نماییم تا تحت تأثیر سخن دیگران قرار نگیریم و به آنچه وظیفه خود تشخیص دادیم عمل کنیم. البته در تشخیص وظیفه نباید کوتاهى کرد و لذا در ادامه حضرت(علیه السلام) سفارش میفرماید: وَتَفَقَّهْ فِى الدّینِ. اگر آدمی بخواهد به وظیفه خود عمل کند، باید ابتدا وظیفه را بشناسد و شناخت وظیفه جز از راه تفقّه در دین و فهم حقایق دینى و معارف الهى میسّر نمیشود.
بنابراین انسان باید قبل از هر چیز نسبت به دین خود بصیرت داشته باشد تا با علم و آگاهى اولویّتها را بشناسد و بر طبق آن به وظایف خود عمل کند و هیچ سخن و زخم زبانى هر چند جانسوز باشد او را از انج
ام وظیفه و سلوک در راه خدا باز ندارد.
بخش اخلاق و عرفان اسلامی تبیان
منبع :کتاب پند جاوید محمدتقى مصباح یزدى