خط های قدیم ناخوانده و نیمه خوانده در اروپا و ایران
نخست فهرست مطالبی را كه در این نوشتار تا کنون با كمال اختصار بیان شده، برای یاداوری و ربط آن ها با دنباله ی سخن تذكر می دهیم:
۱- فرشتهای می خواست به یكی از پیغمبران خواندن یاد بدهد؛
& lt;P style=”TEXT-ALIGN: justify; LINE-HEIGHT: 200%; unicode-bidi: embed; DIRECTION: rtl” dir=rtl align=justify>۲- تذكری درباره ی علم تجوید یا آواشناسی در هند و ایران، و مقاطع دهان و ترتیب فنی حرف ها از حلق تا بر آمدگی لب؛
۳- درسده ی شانزدهم میلادی در هند گفته اند كه خط سنسكریت را از زبان و دهان گرفته اند؛
۴- از سده ی هفدهم در اروپا خواسته اند الفبایی از روی دهان بسازند و نیز كتابی نوشته اند كه خط عبری از روی زبان و دهان ساخته شده است؛
۵- در اواسط سده ی نوزدهم در انگلستان الفبای دیگری ساخته اند؛
٦- از اواخر سده ی نوزدهم بررسی تاریخ الفبا سبك دیگری به خود گرفته و اختلاف نظرهای بسیاری پیدا شده است:
۷- آن چه در نتیجه ی بررسی تاریخ الفباهای گوناگون جهان در مدت یك سده روشن و مسلم شده این است كه همه ی الفباها از یك اصل مشترك پیدا شده اند و حال باید در پی آن اصل مشترك بود؛
۸- نظریه ای كه بیش تر از همه اكنون شهرت دارد، موضوع سامی بودن اصل الفباست؛
۹- اصطلاح نسبتن جدید آلفابتا و نام حرف ها و تلفظ آن ها؛
۱۰- افسانه ی اقتباس الفبا از فنیقیان.
باری از مطالعه کتاب های مفصل و مقاله ها درباره ی تاریخ الفبا و چه گونگی پیدایش حرف ها و غیره ـ گذشته از موضوع اصل مشترك همه ی الفباهای جهان ـ اختلاف نظر بسیار میان پژوهشگران دیده می شود و صاحب هر نظریه در نوشته های خود می کوشد كه صاحبان نظریه های دیگر را به اعمال اغراض نژادی و سیاسی و مذهبی در مورد تاریخ الفبا متهم کند.
موضوع اعمال اغراض سیاسی و نژادی حقیقتی است كه چه نوشته باشند و چه ننوشته باشند از سبك نگارش هر یك ازا ین صاحب نظران پدیدار است. ولی آن چه مسلم است از این پژوهش های ممتد و دامنه دار، چه در آن ها اعمال غرض شده و یا نشده باشد، تاكنون نتیجه ی فطعی حاصل نشده و نتوانسته اند مشكلات خط حرفی را از نظر تاریخ و انتشار و اقتباس و اختلاف اشكال حرف ها و آموزش و نگارش و چاپ، چنانك ه باید و شاید حل و فصل کنند و راهی برای انتقاد خرده گیران جز انس و عادت و تمسك به سنت های قدیمی باقی نگذارند.
درینگر در كتاب مفصل الفبای خود (۱) كه بیش از ششصد صفحه و دویست و پنجاه و دو گراور دارد هنوز موضوع تاریخ خط حرفی را در جهان حل نشده می داند و انتظار دارد كه دانشمندان امریكا دنباله پژوهش او را درباره ی تاریخ خط بگیرند، چنان كه می نویسد:
«حط های الفبایی و اصل آن ها در خود، تاریخی دارد. آن حط های برای پژوهش، میدان جدیدی عرضه می دارند كه دانشمندان امریكایی بر آن شده اند كه آن را الفبا شناسی Atpdabelotogy اصطلاح كنند. هیچ یك از شیوه های نگارش، چنین دامنه ی گسترده و پیچیده و جالبی برای خود ندارند و این نویسنده در بخش اخیر همین كتاب كوشش خواهد كرد كه اصل و تحولات این مرحله ی اخیر و مهم خط را شرح دهد.» (كتاب الفبای درینگر، برگ ۳۷)
علت این كه هیچ یك از دانشمندان متبحر و حتا درینگر، در كتاب مفصل الفبای خود كه مدت یك سال دو بار تجدید چاپ شده به قاطع بودن نظریات خود اطمینان ندارند و امیدوار به پژوهش های آینده هستند این است كه هر از چندی مدرك بی سابقه ای در گوشهای از این جهان پهناور پیدا می شود و نظریات پیشین دانشمند
ان را متزلزل می كند و ما برای نمونه، سنگ نبشته ای را كه اخیرن در افغانستان پیدا شده و خطی شبیه به خط یونانی و اتروسكی و روسی دارد در این جا می آوریم ؛ ولی پیش از این كه درباره ی خط آن سنگ نبشته تذكری بدهیم لازم است شرح مختصری درباره ی خط اتروسكی و خط رومی بیان کنیم.
الفبای اتروسكی: پیش از ظهور رومیان در صفحه تاریخ تمدن جهان و بنای شهر رم در ۷۴۷ بیش از میلاد، قومی به نام اتروسك در شمال شبه جزیره ی ایتالیا سكنا داشتند كه تا كنون نژاد و زبان و دین آن ها و همچنین سرزمینی كه از آن جا به شمال ایتالیا مهاجرت كرده اند معلوم نیست و نیز نمی دانیم كه كلیات تاریخ این قوم از نظر زبان و نژاد و دین یا مهاجرت چه ضرر و زیانی برای سبك تاریخ آیندگان داشته كه آن را به كلی از میان برده اند.
محال است تصور كرد كه رومیانی كه جانشینان اتروسك ها بودند، در نوشته های خود یادی از زبان و نژاد و خط و تمدن آنان نكرده باشد و یا این كه بگوییم این قوم، نژاد و زبانی غیر از رومیان و یا قوم های دیگری كه از آن ها اطلاع داریم داشته اند كه این روز ها نمی توان به زبان و در نتیجه به نژاد آنان دسترسی پیدا كرد.
باری در حفاری های یكی دو سده ی اخیر، باستان شناسان آثاری از این قوم به دست آوردهاند كه از تمدن درخشان آن ها سده ها پیش از تاریخ بنای شهر رم حكایت می كند و از مهم ترین این آثار باستانی همانا آثار خطی بسیاری است كه با موضوع بحث ما در این چند مقاله ارتباط كامل دارد.
تا كنون بیش از نه هزار نوشته ی مفصل و مختصر با خط اتروسكی در ایتالیا و حتا در مصر و كارتاژ به دست آمده است كه مفصلترین آن ها نوشته ایست كه ۱۵۰۰ كلمه دارد و روی پارچه ی كتانی نوشته شده كه یكی از مومیایی های مصری را در آن پیچیده بودند.
درباره ی این كه خط اتروسكی از كدام كشور آمده و اصل آن چه بوده، اختلاف نظر بسیارست كه شرحش از گنجایش مقاله ی ما بیرون است و یكی از حدس هایی كه در این باب گفته شده، به طور مبهم و كلی این است كه خط اتروسكی از شرق گرفته شده است
با وجودی كه مدتیست سپاهی از شرق شناسان دانشمندان متبحر، حط های غیر الفبایی نامانوس بی مفتاح میخی و نقشی چند هزار سال پیش از میلاد را خوانده و متن های آن را ترجمه كرده اند، عجب اینست كه تاكنون موفق نشده اند كه خط ساده ی حرفی اتروسكی را كه نظایری زنده
ای از آن در دست است بخوانند ؟!
به نظر ما این عجز و اهمالی كه دانشمندان در راه خواندن نوشته های اتروسكی از خود نشان داده اند نمی تواند جز دو علت اصلی داشته باشد:
یا این كه خواندن آن ها به صلاح و صرفه ی سبك تاریخ نویسی یكی دو سده ی گذشته نبوده است و چنین حدسی بعید به نظر می آید؛ و یا این كه راهی را كه برای بررسی تاریخ خط پیش گرفته اند راهی غلط و در جهت مخالف مقصد بوده است.
معلوم است كه اگر با در نظر گرفتن تلفظ حدسی حرف های سنگ نبشته ی مشكوك موابی و یا تطبیق تلفظ كنونی حرف های خط یونانی و لاتین با حرف های اتروسكی نتوانیم به نتیجه ای برسیم در این صورت باید از راه علم آواشناسی قدیم و مقاطع دهان، در حل این مساله ی مهم تاریخی و فرهنگی وارد شویم.
برای توضیح پیشنهاد بالا لازمست در این جا بیافزاییم كه مثلن اگر رسم مقاطع مخارج حرف ها درنظر گرفته شود شکل های حرف های Ch, M, E (ش) و S (س) و W شباهت به هم پیدا خواهد كرد (۲) و از این رو اگر در خواندن كتیبهای از كتیبه های اتروسكی فقط و فقط تلفظ كنونی M را برای حرفی كه شباهت به M یونانی دارد، در نظر بگیریم به نتیجهای نخواهیم رسید، زیرا ممكن است این حرف، تلفظ یكی از چهار صدای دیگر را در خط اتروسكی داشته باشد.
تغییری كه در تلفظ برخی از حرف های لاتین و یونانی در زبان های دیگر پیدا شده است امروز برای ما روشن است و از این رو نمی توان یقین داشت كه در نقل و اقتباس الفبا از خارج برای زبان یونانی و یا بعدها از نظر اغراض سیاسی و مذهبی، تلفظ اصلی برخی از حرف ها را تغییر نداده باشند. در این صورت تنها راهی كه برای چنین روشی برای بررسی وجود دارد همانا علم تجوید قدیم خواهد بود كه کتاب های مفصلی به زبان سنسكریت و عربی و فارسی از آن در دست است.
برای این كه تصور نشود كه پیشینیان در رسم شکل حرف ها از روی حركات زبان و دهان عجزی داشتهاند، دراین جا لازم می دانیم كه نمونه ای از نقاشی های چند هزار سال پیش را كه تا امروز هم مورد توجه استادان هنر است از كتاب درینگر (۳) نقل كنیم.
کتاب های آواشناسی قدیم و مقاطعی كه از دستگاه سخن گویی برای ما به یادگار گذاشته اند، آگاهی های عمیق پیشنیان را در این علم كه اخیرن در اروپا رواج پیدا كرده نشان می دهد.
الفبای رونی: در شبه جزیره ی اسكاندیناوی و دانمارك و سرزمین های اقوام ژرمنی، خطی تقریبن شبیه به خط اتروسكی
به نام رونی ( رمزی) معمول بوده است.
از قراری كه نوشته اند این خط از سده ی ششم پیش از میلاد تا سده ی اخیر، در این كشورها رواج داشته؛ ولی برخی گفته اند كه قدمت این خط از قرن دوم میلادی تجاوز نمی كند. همچنین گفته اند كه این خط از خط یونانی و لاتین تركیب و اقتباس شده ولی برخی این نظریه را نپذیرفته اند و گفته اند كه اصل این خط اتروسكی است.
معلومست كه اگر ثابت شود كه خط رونی قدمتش در حدود خط اتروسكی است آن وقت به نظریاتی كه درباره ی خط فینیقی و یونانی اظهار شده لطمه وارد می آورد.
آثار ادبی كه با خط رونی نوشته شده باشد تا كنون به دست نیامده و نسخه های خطی با خط رونی – جز كتاب دعا ـ كمیابست. ولی تقویم رونی كه تا سده ی نوزدهم میلادی به كار رفته خالی از اهمیت نیست.
خلاصه، خط رمزی رونی برای نوشتن نام هنرمندان و نام صاحبان اسلحه و زیور آلات هم چنین پیشگویی رویدادها و پیام ها و غیره معمول بوده و روی هم رفته می توان پذیرفت كه این خط اصلن برای مقاصد مذهبی به كار می رفته است.
با وجودی كه خط رونی تا اوایل سده ی گذشته در شمال غربی اروپا معمول بوده درباره ی تلفظ برخی حرف های آن اختلاف نظرهایی وجود دارد كه به نظر ما باید در آینده از راه مراجعه به علم تجوید و رسم مقاطع گوناگون دهان حل شود.
قابل توجه است كه خط رونی شیوه های مختلفی دارد كه برای بررسی آن باید به كتاب های ویژه ی مربوط به این خط نگاه كرد و ما در این جا فقط به نقل یكی از جدول های دینگر (۴) می پردازیم و بحث در اختلاف شکل های حرف ها و اختلاف تلفظ آن ها را به جویندگان این موضوع مهم واگذار می كنیم تا خود، اشکال هایی را كه در خواندن نوشته های اتروسكی و رونی پیش خواهد آمد دریابند.
اکنون پس از شرح مختصری که درباره ی خط اتروسكی و رونی دادیم می توانیم داخل بحث درباره ی كتیبه ی سرخ كُتل كه در ۱۹۵۷ در افغانستان پیدا شده بشویم.
اگر چه در اروپا در چند سال اخیر، چندین مقاله و رساله درباره ی این سنگ نبشته نوشته شده است كه مهم ترین آنها به نظر ما رساله ای است كه هومباخ (۷) در ۱۹٦۰ منتشر كرده است ولی در این جا ترجیح داده ایم كه كلیات مربوط به خط و ترجمه ی این سنگ نبشته را از رساله استاد محترم عبدالحی حبیبی افغانی (۵) كه در تالیف آن رنج فراوان برده اند نقل كنیم.
به طوری كه آن استاد محترم شرح داده اند در سال ۱۹۵۱ میلادی هنگامی كه در افغانستان راه سازی می كردند تكه سنگ هایی كه روی آن ها حط هایی شبیه به خط یونانی كنده شده بود به دست آمد. پیدا شدن این پاره سنگ ها باعث شد كه در آن منطقه كاوش منظم تری بكنند و در نتیجه در ۱۹۵۷ سنگ نبشته ای چهار ضلعی با همان رسمالخط كشف شد كه مساحت سطح آن بیش از یك متر مربع است.
در صورتی كه معلوم نیست كه همه ی حرف های الفبای مخصوص به لهجه ی ایرانی قدیمی در این سنگ نبشته به كار رفته باشد، با این همه حرف های آن از الفبای قدیم یونانی بیش ترست و همچنین دیده می شود كه در خواندن برخی از كلمه ها، تلفظی كه با اتكا به تلفظ حرف های یونانی برای شكل حرفی تصور كرده اند، مفهوم كلمه را در جمله بی معنی می سازد.
این اشكال ها تقریبن همان اشكال هایی است كه در خواندن حط های اتروسكی و رونی پیش آمده است و در حط های الفبایی جهان هم تا امروز می بینیم. مثلن اگر الفبای معمولی لاتین را در نظر بگیریم می بینیم كه شكل حرف C در زبان های مختلف اروپایی دارای چهار صدای مختلف س و ش و ك و چ است و گاهی هم خوانده نمی شو
د و هیچ میزان فنی و عملی هم در دسترس نیست كه از روی آن بتوانیم تشخیص دهیم كه این شكل در اصل چه صدایی را داشته است.
درباره ی تاریخ و اصل خط روسی نیز اختلاف نظر بسیار است و چندین نفر از دانشمندان روسی این نظریه را كه خط روسی مستقیمن از یونانی گرفته شده است نپذیرفته اند و شاید كشف این سنگ نبشته كه به یقین نظایر بسیاری دارد، كمك شایانی به روشن شدن تاریخ الفبا و به ویژه تاریخ خط روسی و چند خط دیگر بکند.
چون مراد ما در این چند مقاله كه درباره ی تاریخ خط نوشته ایم و خواهیم نوشت فقط بحث درباره ی تاریخ الفبا و اشكال های آنست لازم نمی دانیم كه داخل در موضوع زبان و تاریخ کتیبه بشویم و جویندگانی كه خواستار آگاهی بیش تری درباره ی این كتیبه هستند لازمست به رساله ی فارسی استاد عبدالحی و رساله ی هومباخ مراجعه فرمایند؛ زیرا كه در این رساله از مقاله ها و رساله های دیگری كه درباره ی این سنگ نبشته نگاشته شده است نام برده و نقل كرده اند.
اینك ترجمه سنگ نبشته را كه به نظر استاد عبدالحی حبیبی، مادر زبان دری و فارسی است از روی آن رساله نقل می كنیم:
«این است مادژكانیش
كای بهره ور: بغلان. كه (آن را) شاه بزرگ كانشیكای نامور كرد (ساخت). زودی شد، و فورن (این) مادژ تمام كرده شد. تا كه (بالاخره از ین) معبد آب نیست شد. (و) چنین (این) مادژ بی آب (خشك) ایستاد (شد). و (چون) رب النوع نیكوی مقدس آتش معطل ماند. پس خدا پرستان نوشاد تباه شدند (رفتند). چون جویی های آب ایستادند (خشك شدند پس) آب اندك شد و مادژ پدرود گشت. تا كه نوكو نزوك كنار نگ فرا خدای (مقرر از طرف شاهنشاه) فریستار آب شاه فغفور (شاه خداوند زاده) لویك بوسر (بن ) شیزوگرگ اروا شاد (شادروان)كه هموار نامور باد، با اراده مهیا (قوی) به سی و یكم سال سلطنت. هنگام نیسان ماه. به بغلان آمد. و این مادژ را پرورید تا یك چاه كند و از آن آب بر آورد و آن را به تهداب سنگی قایم كرد، چنین آب مادژ پوره شد و آب نكاهیده و چون رب النوع نیكوی مقدس آتش وجود داشته باشد، پس خدا پرستان نوشاد تباه نخواهند شد (نخواهند رفت) و مادژ پدرود نخواهد شد (پس چون ) آن چاه خام كوب را خشت ریز كرد. بنیادور ایستاد شد.
بدین چاه (و) بدین خشت ریز، همه مادژ نیك پرورده شد. و یك چاه و صحن بزرگ كرد (ساخت). منم بورزو مهر. منم كوز كاشكی پور. منم رییس كانسیگییسم (؟): نوكوتریكی كنار رنگ ماریگ، به فرمان خدای و (بفرمان) ایمن نو بخت. منم مهره من. منم بورزومهر و پور امهره من».
در پایان این مقاله لازم می دانیم كه از رساله ای نیز كه سهراب جمشید جی بولسارا درباره ی اصل الفبا و قدمت خط اوستا (٦) به انگلیسی در سی صفحه تالیف كرده است یاد کنیم.
به نظر این دانشمند زردشتی كه در راه مطالعه ی تاریخ الفباهای جهان رنج بسیار برده، خط اوستا هم مانند خط های دیگر از روی چیزهای معمولی كه نزد پیشینیان مانوس بوده ساخته شده است. روی هم رفته این دانشمند نظیر همان راهی را كه در غرب برای پیدا كردن اصل الفبا در پیش گرفته اند دنبال كرده و به نظر خود ثابت نموده است كه الفبای اوستا مستقلن حرف هایش رسم شده و دارای قدمت بسیار است.
جمع بندی:
ما نخست درباره ی خط كوفی در جهان و ایران و اختلاف هایی كه در مدت یك سده درباره ی پیدایش آن پیش آمده بحث كردیم و تا اندازه ی گنجایش، سندهای ایرانی و عربی را نقل کردیم و ارتباط خط را با علم تجوید و مقاطع دستگاه سخن گویی تذكر دادیم، در حالی كه نشان داده شد كه در اروپا، سند علمی كهنی در این باب یافت نمیشود كه ذكری از مخترع خط كرده باشد.
سپس دنباله ی مطلب را به سده ی شانزدهم و هفدهم میلادی در اروپا كشانیدیم و بیان كردیم كه چون شهرتی پیدا شده بود كه خطهای حرفی از روی دهان پیدا شده، چند نفر كوشیدند كه از روی دهان، الفبای منطقی بسازند و یا این كه ثابت كنند كه الفبای عبری از روی دستگاه سخن گویی ساخته شده است.
و نیز تذكر دادیم كه از اواسط سده ی نوزدهم نظریه ی تازهای پیدا شد كه حط های حرفی جهان را بازرگانان فینیقی از روی خط مصری ساختهاند و این حدسی است كه شهرتش به دلیل تبلیغات بسیار، از آن چه قبلن درباره ی خط نوشته شده بود بیش تر است.
همچنین اشارهای درباره ی تبلیغات نظریه سامی بودن اصل خط کرده و علت شهرت آن را بیان كردیم و نظر دو نفر از دانشمندانی كه طرفدار این نظریهاند داده شد، و نمونههایی از چه گونگی تحول خط مصری به خط فینیقی و مقایسه ی آن با حط های یونانی و اتروسكی و لاتین، و همچنین نقش هایی كه خط فینیقی به خط سنسكریت از یك سو، و به خط لاتین از سوی دیگر تحول پیدا كرده است، داده شد.
و نیز بحثی درباره ی افسانه كادموس كه می گویند الفبا را به یونان برده، ـ كردیم، و همچنین درباره ی فینیقی و نام آن تذكر مختصری دادیم و آخرین بحث ما درباره ی خطهای قدیم ناخوانده و نیمهخوانده در اروپا و ایران بود.
در این بحث، اختلاف نظر بسیار، میان پژوهشگران را كه كوشیدهاند به همدیگر نسبت اغراض سیاسی و مذهبی و نژادی بدهند یادآور شدیم. افزون بر آن، درباره ی شكلهای حرف های الفبای اتروسكی و خط رونی و همچنین خط سنگ نبشته سرخ كُتل در افغانستان، چند مطلب به اختصار تذكر دادیم و در پایان، نظریه ی دانشمند زردشتی بولسارا را درباره
پیدایش خط اوستایی بیان كردیم.
خلاصه ی آن چه که تاكنون در این باب نوشته شده و بزرگ ترین دانشمندان غربی كه در این راه اظهار نظر كردهاند این است كه موضوع و تاریخ خط حرفی هنوز در جهان حل نشده است.
پی نوشت ها:
۱- David Dringer, D.Litt. (Flor.) M.A. (Cantab.) The Alphabet. London New York, 1949 Hutchin son is Scientific and Technical Publications.
۲- Organic Alphabet. Solution of the problem of Illiteracy and a Universal Alphabet. (M. Mo ghadam), The Iranian Society, Tehran, Iran , 1947.
۳- نقل از صفحه ۵۴ كتاب الفبای درینگر.
۴- نقل از صفحه ۵۱۴ كتاب الفبای درینگر.
۵- Die Kanska- Inschrift vor Surkh- Totar.(H. Humbach), Otto Harrassowitz. Wiesbaden, 1960
٦- مادر زبان دری، دولتی مطبعه، كابل، ۱۳۴۲.
۷- The Origin of the Alphabet. The Origin and gigh Antiquity of the Avesta writing.(S. Z. Bulsara, M.A.)
از مجله ی هنر و مردم، دوره ی ۳- ۴، شماره ی ۳۱، اردیبهشت ۱۳۴۴