جستجو
این کادر جستجو را ببندید.
از این طرف اومدی: 
جلسه ارتباط با ارواح/1

جلسه ارتباط با ارواح/1

فهرست مطالب

اشاره:


اصل ارتباط با ارواح، واقعیتی است انکارناپذیر. چیزی که هست این مساله از سوی پاره ای عناصر کم اطلاع، شیاد و سودجو، آمیخته با تحریف و وسیله کسب درآمدی نامشروع گردیده است.


ارتباط با ارواح از نوع هیپنوتیزم از نظر علمى، اصول تعریف شده ای دارد و خواب مغناطیسى، یکی از روشهای علمی رایج آن است، و البته این از عهده معدودی از افراد مجرب، و تحت شرایطی خاص، بر می آید.


احضار روح اما به شکل «اسپریتیسیم» شیطنتى بیش نیست و معمولاً افراد ساده لوح تحت تأثیر قرار مى‏گیرند.


از میان دانشمندان اسلامی معاصر، آیت الله مکارم شیرازی، تحقیقات ارزنده و قابل تاملی در زمینه”احضار ارواحانجام داده اند. ایشان در کتاب عدد ارواح درباره شیطنت‏هاى مدعیان احضار ارواح مفصل بحث نموده است. او نیز در عین حال که اصل مسئله ارتباط با ارواح را به عنوان یک واقعیت پذیرفته، اما به سوء استفاده‏هایى که در این مسئله صورت گرفته و موهوماتى که در آن وجود دارد، اشاره کرده است.


آنچه می خوانید برشی از کتاب یاد شده است که قبل از هرگونه پیشداوری پیرامون نفی یا اثبات این مساله می آوریم و امیدواریم خواننده با تامل بر آنچه به خامه می آید خود به باور عمیق و درستی در این زمینه دست یابد.


 «بنا بود مشاهدات خود را در «جلسه ارتباط با ارواح» (البتّه از طریق میزگرد) كه به حكم یك ضرورت علمى و دینى و شاید یك واجب كفائى در آن جلسه شركت جسته بودم، بدون كم و كاست براى شما بازگویم و قضاوت را به عهده خودتان بگذارم.


همه دوستان مى گفتندكه این جوان از واردترین و ماهرترین افراد در مسئله «ارتباط با ارواح از طریق میز» در آن شهرستان است (منظور شهرستان سبزوار است) و جوانى با ایمان و مورد اعتماد است.


تقریباً ساعت، یازده شب را نشان مى داد كه جوان پشت میز نشست. جلسه به پیشنهاد خود ما، خصوصى بود و فقط چند نفر از دوستان نزدیك حضور داشتند.


چرا این وقت انتخاب شد؟ براى این كه مى گفتند: تجربه ثابت كرده، و شاید خود ارواح هم در تماسهایشان خبر داده اند كه بهترین وقت براى ارتباط از سر شب تا ساعت 12، و صبح از دو ساعت به ظهر تا ظهر مى باشد، و غیر این اوقات، مناسب نیست و مزاحمت به ارواح است.


به هر حال، با این كه در منزل میز گردى موجود بود، جوان ترجیح داد با یك میز كوچك چهارپایه معمولى مستطیل شكل نسبتاً سنگینى تماس بگیرد.


<P style="TEXT-ALIGN: justify; LINE-HEIGHT: 200%; MARGIN: 0in 0in 10pt; unicode-bidi: embed; DIRECTION: rtl; mso-margin-top-alt: auto; mso-margin-bottom-alt: auto" dir=rtl class=MsoNormal align=justify&g t;او روى صندلى در پشت میز چنان نشست كه كاملاً بر میز مسلّط بود، و هر دو كف دست خود را روى میز گذاشت.


حضّار و خود او حمد و سوره اى به عنوان هدیه به ارواح خواندند (سابقاً گفتیم خواندن حمد و سوره را لازم نمى دانند، بلكه مى گویند خواندنش بهتر است!) و سپس چشم خود را به روى میز دوخت. همه مراقب «او» و «میز» بودیم. جوان با یك لحن جدّى، آهسته گفت: «خواهش مى كنیم ارتباط بگیریدخواهش مى كنم…» (گویا متوجّه ارواح خاصّى بود.)


تخته هاى میز صداى مختصرى كرد. جوان با همان لحن گفت: خواهش مى كنم قویتر ارتباط بگیرید!…»


ناگاه دوپایه جلو میز كه در طرف جوان قرار داشت، آهسته از روى زمین به مقدار بیست سانتیمتر بلند شد! (یكى از حضّار تصوّر كرد كه پایه هاى میز بر اثر فشار دست از زمین بلند شده، و جاى شك هم بود! ولى مى گفتند پایه هاى میز خود به خود بلند مى شود نه بر اثر فشار دست; ولى درست معلوم نشد.)


بالاخره، این حركت نشان داد ارتباط برقرار شده است. بنا شد روحى كه ارتباط گرفته خود را معرّفى كند. طرز معرّفى، و همچنین طرز دادن پیامها از طرف روح چنین بود كه:


«مدیوم» (واسطه ارتباط یعنى همان آقاى جوان) «الفبا» را از اوّل مى شمرد: الف ـ ب ـ پ ـ ت…، در هر حرفى پایه هاى میز بلند مى شد، همان حرف به وسیله دو نفر از حضّار روى كاغذ ثبت مى گردید، و سپس پایه میز با فشار قوى، به زمی
ن برمى گشت و حروف الفبا دومرتبه از اوّل خوانده مى شد، و به همین ترتیب، هر حرفى كه پایه میز همراه آن بلند مى شد، یادداشت مى گردید
.


بزودى معلوم شد كه روحى كه با ما ارتباط گرفته، «ب ر و ج ر د ى» یعنى مرحوم آیة اللّه بروجردى است. تكانهاى میز نشان مى داد كه ایشان پیامى دارند. پیام به همان ترتیب ثبت شد (نوشته آن جلسه الآن پیش من موجود است.) پیام عیناً چنین بود:


«ق ا ل ا ل ل ه ت ع ا ل ى ق و ل و ل ا ا ل ل ه ا ل ى ا ل ل ه ت ف ل ه و» و از وصل این حروف با هم این عبارت درست شد:& lt;/SPAN>


«قال اللّه تعالى: قولوا لا إله إلاّ اللّه تفلحوا»


ولى وقتى درست در حروف دقّت كردیم، دیدیم اوّلاً: در چند مورد عبارت پیام درست نیست; یعنى، با حروف این جمله كاملاً تطبیق نمى كند. ثانیاً: بعد از واو جمع در عربى معمولاً الف نوشته مى شود و بنا بر این بعد از واو «قولوا» و «تفلحوا» مى بایست در متن پیام، الف باشد كه نبود. ثالثاً: كلمه تفلحوا با «ح» نوشته مى شود نه «هـ » كه در پیام بود و از مرحوم آیة اللّه بروجردى كه علاوه بر مقام شامخ علمیّت، در ادبیّات ید طولایى داشت، بسیار بعید بود كه مرتكب چنین اشتباه روشنى بشود.


ولى اشكال اوّل را نادیده گرفتیم و گفتیم شاید در گرفتن پیام دقّت نشده.


دومى را هم نادیده گرفتیم; چون در تلفّظ كلمه جمع، الف خوانده نمى شود.


و سومى را هم به دلیل این كه «گیرنده پیام» قسمت آخر را با «القا» گرفت، حمل بر این كردیم كه اشتباه از خود او بود نه از مرحوم آیة اللّه بروجردى (منظور
از القا این است كه گاهى «مدیوم» احساس مى كند به او القا مى شود و نیاز به حركت میز ندارد و حروفى پى در پى به قلب او القا مى گردد، او هم بلند مى خواند: ت ف ل ه… كه اطرافیان ثبت مى كنند
.)


همه اینها قابل اغماض بود ولى یك نكته همچنان براى ما مبهم ماند و آن این كه جمله (قولوا لا اله إلاّ الله تفلحوا) گفتار معروف پیغمبر اكرم(صلى الله علیه وآله وسلم) است و باید قال رسول اللّه گفته شود نه گفتار خدا است كه قال اللّه تعالى گفته شود. این اشتباه از روح آیة اللّه بروجردى قابل اغماض نبود! و به ما حق مى داد كه در صحّت این ارتباط تردید كنیم… بگذرم.


در این جا از من سؤال شد كه آیا شما پرسشى از روح آیة اللّه بروجردى دارید؟


گفتم: البتّه، از ایشان بپرسید كه آینده حوزه علمیّه قم چه خواهد شد؟ (زیرا در آن روزها به جهاتى از این ناحیه نگران بودیم.) ارتباط برقرار شد و به همان طریق سابق یك جواب كلّى آمد كه همه از آن مطّلع بودیم و توضیح واضح بود& lt;/SPAN>.


در این جا چون نمى توانستم تنها به آن جواب كلّى قناعت كنم، خواهش كردم نشانه اى از ایشان بخواهید; از آن نشانه هایى كه میان ما كه در حیات آن مرحوم در قم بودیم و ایشان وجود داشته است; نشانه اى كه جنبه خصوصى داشته باشد و دیگران از آن مطّلع نباشند، و ما را مطمئن سازد كه ارتباط با روح ایشان صورت گرفته و كاملاً خاطرجمع شویم.


متأسّفانه در این جا ارتباط به علّت نامعلومى قطع شد! و نتوانستیم جواب این سؤال را از ایشان بشنویم.


در این هنگام میز مجدّداً طبق برنامه سابق به حركت درآمد; معلوم شد ارتباطى برقرار شده، سؤال شد: آیا حضرت آیة اللّه بروجردى هستید؟


امّا میز حركت نكرد.


ـ پس خود را معرّفى كنید.


بزودى حروف زیر در جواب آمد: ف ق ى ه… معلوم شد با روح مرحوم فقیه سبزوارى ارتباط برقرار شده است.


آن فقید بدون این كه ما سؤالى كرده باشیم، پیامى فرستادند كه پیام با همان روش حروفى بود و متن پیام عیناً این بود: «خوب بود مجلّه تان طورى پخش مى شد كه جوانان تشنه، دسترسى به خواندن آن داشته باشند!» (این پیام هم كلّى بود) مجدّداً اصرار كردم با روح مرحوم آقاى بروجردى تماس گرفته شود و از ایشان نشانه مورد نظر ما را بخواهند، امّا متأسّفانه ارتباط برقرار نشد!


در این اثنا مجدّداً میز به حركت آمد. معلوم شد روح تازه اى با ما ارتباط برقرار ساخته. هنگامى كه از او خواستند خود را معرفى كند، جواب آمد: «ژرژ هاكوپیان»!… مى گفتند این مرد در ارتباطهاى قبلى هم كراراً آمده است و طبق گواهى خودش یك كشیش مسیحى بوده كه در پایان عمر، مسلمان از دنیا رفته است و آدم خوب و شایسته اى مى باشد.


او هم پیامى براى ما داد كه در یادداشتهاى آن جلسه كه نزد من موجود است پیام چنین است:


«م س ى ح ى ت ع ا ق ب ت ش ك س ت م ى خ و ر د» یعنى، مسیحیّت عاقبت شكست مى خورد. (این هم كلّى بود.)


مجدّداً اصرار نمودیم ارتباط با روح مرحوم آقاى بروجردى صورت گیرد و نشانه خصوصى خواسته شود. باز هم ارتباط برقرار نشد!


جلسه ساعات حسّاسى را مى گذرانید. از ما اصرار كه نشانه اى كه جنبه كلّى نداشته باشد، گرفته شود تا اطمینان پیدا كنیم و از روح، متأسّفانه انكار، یعنى حاضر نشد با ما تماس برقرار سازد.


در این جا صحنه عوض شد و جریانات جالبى پیش آمد كه شرح آن را به خواست خدا در بحث آینده خواهید خواند.


ادامه دارد…


شکوری_ گروه دین و اندیشه تبیان

به این مطلب امتیاز دهید:

فرصت ویژه برای علاقه مندان به نویسندگی

شما می توانید مقالات خود را با نام خود در وب سایت موسسه منتشر نمائید. برای شروع کلیک نمائید.

نویسنده مقاله باشید