قرآن و خاموشی
انسان از نظر قرآن موجودی سخنگوست و سخنگویی وی نعمت بزرگی است که باید بر آن شکر گذاشت و بهترین شکر و سپاس از هر نعمتی بهره گیری درست از آن نعمت است؛ از این رو همواره سخن گفتن برای انسان هم برای بیان احساسات و عواطف و هم برای آموزش و یادگیری مفید و مورد ترغیب بوده است و قرآن از این ابزار برای رشد و تعالی انسان بهره جسته است.
کلام با آن که از کمالات وجود است و متکلّم منشأ کمالات بسیاری است که بدون آن باب معارف مسدود می شد و خدای تعالی در قرآن کریم مدح شایان از آن فرموده، در سوره الرحمن که می فرماید:« خدای رحمن قرآن را یاد داد. انسان را آفرید و به او بیان آموخت.»(الرحمن،آیه 1 / 4) خداوند تعلیم بیان را در این آیه مقدّم بر تمام نعمتها داشته ولی چون از سلامت آفات آن نمی شود اطمینان پیدا کرد و در تحت اختیار آوردن زبان مشکلترین امور است، سکوت و خاموشی بر آن ترجیح دارد.(روح اله خمینی،ص386، 1382) یکی از مشکلات طبیعی زبان بهره گیری نادرست و نا به جا ست. این زبان که می بایست عنصر ارتباطی شود به دشمن ارتباطات تبدیل می شود و به جای آن که مهر و محبّت را بیفزاید کینه و دشمنی را می پراکند. از این رو در قرآن کریم به انسان سفارش بسیاری میشود که برای رسیدن به تعالی و کمال،
آن را در مهار و مدیریّت و کنترل خود در آورد. مسئله ی تفکّر و تدبّر، از اصول اساسی در راه و روش قرآن برای رسیدن به کمالات است. تفکّر در انسان و تدبّر در کائنات، اصلی است که قرآن بارها و بارها برآن تأکید داشته است.
سکوت یک حالت « تفکّر» و « روحانیّت » و «روشن بینی » به انسان می بخشد که قابل توجّه است و شاید به همین جهت است که در شرح سرگذشت زکریّا پیامبر بزرگ خدا می خوانیم که سه روز سکوت و بسته شدن زبان وی به عنوان نشانه استجابت دعای او در مورد تقاضای فرزند قرار داده شد.(مر یم/10) و به «مریم » دستور نذر روزه سکوت داده شد: « بگو: من برای خداوند رحمان روزه ای نذر کرده ام، بنابراین امروز با هیچ انسانی سخن نمی گویم.(مریم / 26)
در حالات پیامبر گرامی اسلام (ص) می خوانیم که قبل از نزول وحی روزهای متوالی در غار حرا به سکوت و تفکّر می پرداخت و در اسرار آفرینش اندیشه می کرد.
خداوند در قرآن کریم در آیات متعدّدی، اهمیّت سکوت و دوری از تکلّم بی مورد را بیان فرموده اند:
1-ای مؤمنان از خداوند پروا کنید و سخن درست و استوار بگویید: (احزاب / 70) زیرا سخن درست زمینه ساز کسب فضایل اخلاقی همچون فکر کردن، وقار، حلم و سلامت روحی است و موجب آمادگی برای بیان مطالب حق و مفید است.
2-و مؤمنان به سخن پاکیزه و راه خداوند ستوده، رهنمون شوند. (حج / 24) زیرا موجب کم شدن لغزشهای گفتاری انسان است و زمینه ی تفکّر را فراهم می کند و باعث اثبات شخصیّت و کمالات اخلاقی می شود.
3-براستی که مؤمنان رستگار شوند* همان کسانی که در نمازشان فروتنند و کسانی که از کار و سخن بیهوده رویگردانند.(مؤمنون،1/3)سخن بیهوده سبب خسارت دنیوی و اخروی و کشیده شدن به مکالمات غیر شرعی می شود.
4-چون سؤال می کنند از گناهکاران که چه چیزی شما را به راه دوزخ کشاند؟ آنان می گویند با بیهوده گویان بیهوده گویی می کردیم.(مدثر،40/45) بیهوده گویی موجب ضایع نمودن عمر و مانع تفکّر و ذکر خدا می شود و گاهی به تفاخر و خودستایی و گاهی به غیبت کردن و یا تحقیر دیگران می انجامد و موجب مرده دلی است.
5-و هر گاه قرآن خوانده شود، به آن گوش دهید و ساکت شوید، باشد که مورد رحمت خدا قرار گیرید. (اعراف /204)سکوت خردمندانه عبادت است و موجب طرد شیطان و حفظ اسرار خود و دیگران است. باعث کسب آرامش روانی و سبکباری و سبکبالی است و م
انع سیاه شدن نامه اعمال و کسل شدن روح است.
نهج البلاغه و سکوت
امیر مؤمنان(ع) فرمود: « زبان عاقل در پشت قلب او جای دارد و قلب احمق پشت زبان اوست.» (صبحی صادق،ص 476،1379) مرحوم سیّد رضی هنگامی که این جمله را در نهج البلاغه نقل می کند می گوید: «این جمله از کلمات شگفت انگیز و پرارزش علی(ع) است و مقصود این است که انسان عاقل زبان خود را پیش از مشورت کردن و اندیشیدن به سخن نمی گشاید ولی احمق قبل از اینکه فکر و اندیشه کند سخن می گوید.»
بنابراین، گویی زبان عاقل دنباله رو قلب اوست ولی قلب احمق از زبانش تبعیّت می کند. همین مضمون در عبارت دیگری از آن حضرت نقل شده است که فرمود« قلب احمق در دهان او و زبان عاقل در قلب اوست.»(همان،ص4
76) و در جای دیگر آمده است:«زبان مؤمن در پس قلب او و قلب و عقل منافق پشت زبان اوست.» یعنی مؤمن هر گاه بخواهد سخنی بگوید نخست می اندیشد، اگر نیک بود می گوید و اگر ناپسند بود از گفتن خودداری می کند اما شخص منافق آنچه بر زبانش جاری می شود می گوید و نمی داند کدام سخن به سود او و کدام سخن به زیانش تمام می شود. سپس فرمود رسول خدا(ص) فرموده است: « ایمان هیچ بنده ای درست نمی شود مگر اینکه قلبش درست شود و قلبش درست نمی شود تا آنکه زبان او راست و مستقیم شود.» (فیض الاسلام،ص 566،1351)
براین اساس انسان باید هنگام سخن گفتن تأمّل کند و بیهوده سخن نگوید که اگر در گفتار، زمام اختیار را از کف داد عواقب بد و زیانباری به دنبال خواهد داشت. انسان تا سخن نگفته سخن در اختیار اوست، اما وقتی از دهان او خارج شد انسان در اختیار آن قرار می گیرد. این حقیقت را حضرت علی(ع) این گونه بیان می فرماید: «سخن، مادام که آن را نگفته ای در اختیار توست اما همین که از دهانت خارج شد تو در اختیار آن هستی. بنابراین زبانت را همچون طلا و نقره ات نگه دار، زیرا بسیار شده که یک کلمه، نعمت بزرگی را از انسان سلب کرده و یا بلا و درد سری برایش فراهم ساخته است. علی(ع) در توصیف انسان کامل می فرماید: «خوشا به حال آن کس که خود را کوچک می شمارد و کسب و کار او پاکیزه است و اخلاقش نیکوست و زبان را از زیاده گویی باز می دارد و سکوت اختیار می کند.(دشتی،ص500، 1382)
احادیث و خاموشی
سکوت و حفظ زبان از لغو و باطل،از فضایل وکمالات انسانی است. اختیار زبان را داشتن و این مار سرکش را تحت اختیار در آوردن از بزرگترین هنرمندیهاست که کمتر کسی می تواند به آن موفق شود و اگر کسی دارای چنین قدرتی شد، از آفات و خطرات بسیاری محفوظ می ماند.(روح اله خمینی، ص 386، 1382)
اهمیّت سکوت در روایات اسلامی بازتاب گسترده ای دارد و نکته های دقیق و ظریفی درباره آن بیان شده که به بخشی از آن اشاره می شود:
1-رسول خدا (ص)فرمودند: « نجات مؤمن در حفظ زبان اوست.» (بهبودی، ص 411، 1369) و نیز فرمودند: «کسی که می خواهد سالم بماند باید سکوت کند.»(فیض کاشانی، ص 391،1375)
2-شخصی خدمت رسول اله (ص) رسید و گفت: « درباره اسلام و دستورهای آن مطالبی بفرمایید که بدان عمل کنم و نیازی نباشد که از دیگران در این باره بپرسم. پیامبر اکرم (ص) فرمود: «بگو به خدا ایمان آوردم و در این راه استوار باش.» دیگر بار پرسیدم از چه چیز خود را حفظ کنم؟ پیامبر به زبان خود اشاره کرد،یعنی از زبانت بترس و آن را کنترل کن. (همان، ص 291)
3-امام صادق(ع) فرمودند:« لقمان به فرزندش گفت: «فرزند عزیزم ! اگر گمان می کنی سخن گفتن از نقره است به درستی که سکوت طلاست.» (فیض کاشانی،ص 66، 1378)
4-در حدیثی از امام رضا(ع) آمده است: « از نشانه های دانایی سه چیز است: بردباری،دانش و خاموشی. به راستی خاموشی دری از درهای حکمت است که محبتّها را جلب می کند و آن راهنمای تمام نیکی هاست. (حلبی، ص 332،1370)
5-پیامبر به ابوذر فرمودند: « اضافات کلام را ترک کن و از کلام آن مقدار که حاجتت ر ا برآورد، کفایت کن.» (طوسی، ص 340، 138
5)
6-امام صادق(ع) فرمودند: « فرد دانشمند گفتار اضافی و غیر مفید ندارد.» (نوری، ص 33، 1378)
7-رسول (ص) فرمودند: « از کمال دینداری مؤمن، دوری از سخن بیهوده است.»(حمیری، ص 67،1385)
8-علی(ع) فرمودند: « از کلام اضافه بپرهیزید، زیرا اولاً عیوب شما را آشکار می کند و ثانیاً دشمنان را بر شما بر می انگیزاند.(محمدی، ص 49،1377)
9-در برخی از روایات گفتاری که آفتی به دنبال نداشته باشد و به ایمان انسان زیان نرساند بر سکوت ترجیح داده شده است. از امام علی بن حسین(ع) درباره سخن گفتن و خاموشی پرسیدند: کدامیک از این دو برتر است. فرمودند: « هریک از این دو آفاتی دارد که اگر از این آفات سالم بماند سخن گفتن از خاموشی بهتر است. عرض شد: چگونه یا ابن رسول الله فرمودند: « برای اینکه خداوند پیامبران و اوصیای آنان را با سکوت مبعوث نکرد. آنها آمدند که با مردم سخن بگویند و هیچ کسی با سکوت و خاموشی سزاوار بهشت و مستحب ولایت الله و مصون از عذاب خدا نمی شود.» تمام این فواید و نتایج به وسیله سخن محقّق می شود. سپس فرمود: «من هیچ گاه ماه را با خورشید دریک کفه برابر نمی دهم (یعنی کلام به مثابه خورشید و سکوت به مشابه ماه است)، چون تو در مقام توصیف سکوت از کلام بهره می گیری ولی در توصیف کلام از سکوت نمی توان استفاده کرد.» (مجلسی، ص 274،1385)
10-رسول خدا (ص) فرمودند:« هر که ایمان آورد به خدا و رسول، باید هر سخنی که می گوید خیر باشد یا خاموش بنشیند.»(هندی، ص 353،1369)
باید توجه داشت که هدف اصلی از احادیث سکوت این نیست که انسان باید زبان به سخن نگشاید و حتی در مورد احقاق حقّ خود و دیگران سکوت اختیار کند، بلکه مقصود جلوگیری از هرزه گویی و آفات کلام است و کسی از شرّ زبان نجات نمی یابد مگر آن را به قید شریعت مقیّد سازد، عنان آن را کشیده رها نکند، مگر در سخنی که نفع لازمی از برای دنیا و آخرت داشته باشد.(نراقی، ص 584،1374)
فواید و آثار سکوت از دیدگاه امام صادق(ع)
امام صادق(ع) درباره فواید خاموشی فرمودند:« خاموشی طریقه اهل تحقیق و شعار کسانی که است که با دیده بصیرت در حقایق ثابت و استوار جهان می نگرند؛ کسانی که در حقایق گذشته غور و بررسی کرده، حقایقی را بیان می کنند که قلمها ننوشته و در کتاب ها نیامده است. آن گاه فواید و آثار سکوت را برشمرده و می فرمایند:
1- سکوت کلید هر گونه راحتی و آسایش دنیا و آخرت است.
2- موجب رضا و خشنودی خداست.
3- باعث سبک شدن حساب انسان در روز قیامت است.
4- وسیله محفوظ ماندن از خطاها و لغزشهاست.
5- برای جاهل پرده و ساتر و برای عالم زینت است.
6- وسیله ای است برای قطع شدن هوی و هوسهای نفسانی.
7- وسیله ریاضت نفس است.
8- وسیله درک حلاوت و لذّت عبادت و مناجات با پروردگارست.
9- قساوت و سختی دل را از بین می برد.
10- وسیله ایست برای کسب حیا و پرهیزگاری.
11- سبب زیاد شدن تدبّر و تعقّل و مروّت و مردانگی است.
12- موجب فهم و کیاست انسان میشود.
سپس امام صادق(ع) فرمود:« اک
نون که به فایده های سکوت آگاه شدی، پس دهان فرو ببند و تا مجبور نشدی لب به سخن مگشای، به ویژه اگر کسی را پیدا نکنی که برای خدا و در راه خدا با او گفتگو کنی، آنگاه فرمود: «وسیله هلاکت و نجات مردم، سخن گفتن و سکوت است.» پس خوشا به حال کسی که توفیق شناخت سخن خوب و بد را پیدا کند و به فواید و آثار پسندیده کم گویی و سکوت آگاه گردد، زیرا سکوت از اخلاق انبیای الهی و شعار بندگان برگزیده خداوند است و اگر کسی ارزش و قدر کلام را بداند بی جا سخن نمی گوید و سکوت را شعار خود قرار می دهد و کسی که بر لطایف سکوت آگاهی و اشراف داشته باشد و خاموشی را امین خزاین و اسرار دل خویش قرار دهد، چنین شخصی گفتار و خاموشی اش هر دو عبادت می شود و کسی جز به خدا به حقیقت این عبادت آگاهی ندارد.(عزیزی،ص172، 1377)
عرفا و سکوت
در بسیاری از کتب عرفانی، سخن از سکوت و خاموشی است. این مطلب ریشه روایی دارد و حتی در میان عارفان یکی از مقامات بلند و شامخ عرفانی شناخته و دانسته شده است. چنان که سکوت از ابزارهای رسیدن به کمالات عرفانی و سیر و سلوک، از جایگاه ویژه ای برخوردار است.
اهل ریاضت و عرفا سکوت را بر خود حتم می داشتند. (غزالی،ص111، 1386) چنانچه خلوت را نیز اهمیت می دادند برای همین با آن که در معاشرت با اهل معرفت و دانشمندان، فواید بی شمار است ولی چون آفات معاشرت بسیار است و انسان نمی تواند خود را از آن حفظ کند، مشایخ اهل ریاضت و عرفان خاموشی و سکوت را بر عشرت ترجیح می دهند. (گیلانی،ص157، 1378)
گفته اند خاموشی و سکوت موجب شده است تا انسان های صاحب نامی چون عطار و مولوی به کمالات آن چنانی دست یابند و سرآمد روزگار خویش گردند و جهان و جهانیان بدانان افتخار کنند. این گونه است که مولوی این عارف دلسوخته به خموشی و خاموشی تخلّص می کند و در اشعارش خود را بدین نام می خواند. وقتی عقل و خرد به کمال می رسد و آدمی به یک معنایی به بلوغ عقلانی دست می یابد، خاموشی بر می گزیند و سکوت اختیار می کند. به عقیده عرفا آنچه مایه بدبختی انسان و باز داشتن او از تهذیب نفس و سیر و سلوک الی اله است سخنان اضافی و به اصطلاح فضول الکلام است و از هر گونه افراط و تفریط در این مسئله شدیداً پرهیز می کردند.
هدف عرفا از سکوت مبارزه با انبوه سخنان اضافی و بی هدف و احیاناً گناه آلود است. این نکته نیز شایان توجه است که صمت و سکوت هر چند در منابع اصلی لغت تقریباً به یک معنی تفسیر شده است، ولی در کلمات بعضی از علمای اخلاق تفاوتی در میان آن دو دیده می شود؛ به این معنی که سکوت ترک کلام به طور مطلق است، ولی صمت به معنی ترک سخن گفتن در اموری است که هدف درستی را تعقیب نمی کند و آنچه برای عرفا و سالکان الی اله و راهیان خدا و علاقمندان به تهذیب نفس ضرورت دارد، بیشتر صمت است نه سکوت. انسان پرهیزگار و عارف از فوت کلام و سخن نگفتن ناراحت نمی شود، زیرا سکوت را غنیمت می داند نه زیان. (مسعودی،ص160، 1347)</SPAN& gt;
خاموشی و اخلاق
زبان از نعمت های بزرگ خدا و لطایف عجیب خلقت و از احسانات با ارزش اوست. چه اینکه این عضو از نظر جسم کوچک و در مقام طاعت و عصیان بسی بزرگ است. کفر و ایمان که منتهی الیه طاعت و طغیان هستند جز با شهادت زبان معلوم نمی شوند. بنابراین سزاوار است که این عضو تحت حکم عقل و شرع قرار گیرد. از آن جهت که طبع انسان تمایل دارد زبان را آزاد گذاشته، عنان آن را رها نماید، شرع مقدّس به حفظ و کنترل آن ترغیب بسیار نموده است تا از برخورد این دو، تعادل حاصل شود. (شبر، ص224، 1380)
از اینرو اصلاح زبان و گفتار از آن جهت اهمیّت فوق العاده در بحثهای اخلاقی به خود گرفته که زبان ترجمان دل و نماینده عقل و کلید شخصیّت انسان است و مهمترین دریچه ای است که به روح انسان گشوده می شود.به عبارت روشنتر، آنچه در صفحه روح بشر نقش می بندد (اعم از پدیده های فکری و عاطفی و احساسی) قبل از هر چیز بر صفحه زبان ولا به لای گفته های او خ
ود نمایی می کند. به همین دلیل است که علمای اخلاق اهمیّت خاص برای اصلاح زبان قائل هستند و اصلاح آن را نشانه تکامل روح و تقویت فضائل و ملکات برجسته اخلاقی می دانند. با توجه به خطراتی که از آزاد گذاشتن زبان دامنگیر انسان می شود، بزرگان اخلاق سکوت را در مواردی که سخن گفتن ضرورتی ندارد بعنوان یکی از طرق پیشگیری از آن خطرات بزرگ شمرده اند و درباره آن روایات فراوانی از حضرت رسول(ص) و اهل بیت(ع) رسیده که اهمیت آن را کامل و روشن می سازد، چنانکه پیامبر(ص) می فرماید:«بیشتر اشتباهات انسان در زبان است.» (فیض کاشانی،ص194، 1375)
نتیجه گیری:
سکوت اختیار کردن همیشه فقط به معنای دست از سخن کشیدن نیست، بلکه آموزش و تمرین مناسب برای شنیدن تمام چی
زهایی است که در اطرافمان می گذرد.
اگر واقعاً پی ببریم هر کلمه ای که از دهان خارج می شود به منزله سنگی است که در بنای دوستی و دشمنی به کار می رود، آنوقت سعی خواهیم کرد که سخن بیهوده و بی ارزش از دهانمان خارج نشود.
زبان در دهان ای خردمند چیست کلید در گنج صاحب هنر
چو در بسته باشد چه داند کسی که جوهر فروش است یا پیلور
منابع و مآخذ
1- اصفهانی،راغب(1980)، الذریعه الی المکارم الشریعه، نشر دارالکتب العلمیه.
2- اصفهانی، فیض الاسلام(1374)، نهج البلاغه، نشر فیض الاسلام.
3- بهبودی، محمدباقر(1369)، اصول کافی، انتشارات اسوه.
4- بیهقی، محمد(1376)، المحاسن و المساوی، نشر بیروت.
5- حمیری، عبداله(1385)، قرب الاسناد، انتشارات امیر کبیر.
6- خزائلی، محمد (1372)، بوستان سعدی، انتشارات جاویدان.
7- خمینی، روح اله(1382)، جنود عقل و جهل، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی.
8- دشتی، محمد (1382)، نهج البلاغه، انتشارات آل علی(ع).
9- دهخدا، علی اکبر(1377)، لغت نامه، انتشارات روزنه.
10- ساداتیان، سید حمیدرضا (1388)، گنجینه ما و شما، انتشارات ما و شما.
11- شبر، عبداله(1380)،اخلاق، انتشارات هجرت.
12- صحبی، صادق(1379)،نهج البلاغه، انتشارات صدرا.
13- طبری،حسن (1389)، تفسیر مجمع البیان، مؤسسه جهانی سبطین(ع).
14- طوسی، حسن (1385)، أمالی طوسی، نشر میراث ماندگار.
15- عاملی،حرّ (1409)،وسایل الشیعه، نشر مؤسّسه آل البیت قم.
16- عزیزی،عباس(1377)، مصباح الشریعه، انتشارات بلوغ.
17- غزالی، محمد(1386)، احیاء علوم الدین، انتشارات علمی و فرهنگی.
18- فروغی،محمد علی(1370)، گلستان سعدی، انتشارات امیر کبیر.
19- فیض کاشانی،محسن (1379)، علم الیقین، نشر حکمت.
20- فیض کاشانی، محسن (1375)، محجّه البیضاء، نشر ج
امعه مدرّسین حوزه علمیّه قم.
21- گیلانی،عبدالرزاق (1381)، شرح مصباح الشریعه، نشر آی آر پی دی اف.
22- مجلسی، محمد باقر(1385)، بحار الانوار، انتشارات علمیّه اسلامی.
23- محمدی ری شهری، محمد(1377)، میزان الحکمه، انتشارات اسلامیه.
24- مسعودی، علی بن حسین(1347)، نهج البلاغه، شرح ابن ابی الحدید، بنگاه ترجمه و نشر کتاب.
25- معین، محمد(1385)، فرهنگ لغت، انتشارات امیر کبیر.
26- مکارم شیرازی،ناصر(1380)،جایگاه سکوت در نهج البلاغه، نشر سرور.
27- مکارم شیرازی، ناصر، (1386)، زندگی در پرتو اخلاق، نشر سرور
28- نراقی، ملا احمد(1374)، معراج السّعاده، انتشارات هجرت.
29- نصر اصفهانی، محمّد(1378)، اخلاق دینی در اندیشه شیعی، انتشارات نهاوندی.
30- نوری، محدّث(1408)، مستدرک الوسایل، مؤسّسه آل البیت(ع).
31- نیلی پور،مهدی(1385)، بهشت اخلاق، انتشارات مؤسّسه تحقیقاتی ولی عصر.
32- هندی، متّقی(1369)، کنزالعمال، نشر فرهنگ معاصر.
http://allah1.ir