در قرآن مجید، در یازده مورد از کلمه ابلیس یاد شده است(1) که در معنای این کلمه اختلاف نظر وجود دارد: برخی معتقدند که در اصل فارسی بوده و از جمله کلماتی است که از غیر زبان عربی در قرآن آمده است. اما برخی معتقدند این کلمه تحریف شده «دیاولس » یونانی است.(2) اما کلمه شیطان در قرآن کریم به صورت مفرد در هفتاد مورد و به صورت جمع در هجده مورد آمده است.(3) درباره ریشه کلمه شیطان برخی معتقدند «شطن» می باشد به معنای دوری و بعد و لذا شیطان را شیطان گفته اند به خاطر دوری و بعد او از حق و تمرد او از فرمان خدا.
و برخی دیگر معتقدند: ریشه کلمه شیطان «شیط» است که در اصل اشاره دارد به از بین رفتن یک شی ء چه از طریق سوختن و چه غیر آن و به قول دیگر، شیط یعنی سوختن از روی غضب و شیطان را شیطان گویند چرا که از آتش خلق شده است. همچنان که در سوره ص آیه 76 آمده است: «…خلقتنی من نار…» مرا از آتش آفریدی. و نیز در سوره کهف داریم «فسجدوا الا ابلیس کان من الجن »(4) پس همه (ملائکه) سجده کردند به جز ابلیس که از جن بود، با توجه به آیه 15 سوره الرحمن که خلقت اجنه را از زبانه ها و شعله های آتش می داند و می فرماید: «و خلق الجان من مارج من نار» و جنیان را از زبانه ها و شعله های آتش خلق کرد، معلوم می شود شیطان از آتش آفریده شده است.
بنابراین باید گفت کلمه «شیطان» که ماده آن «شطن» است و «شاطن» به معنای خبیث و پست.شیطان، اسم عام (جنس) است و هر موجود سرکش و متمردی را شامل می شود، و بخلاف آن، ابلیس اسم خاص است. برای آن متمرد رانده شده از درگاه الهی. همانی که حضرت آدم را فریب داد و باعث شد تا انسان از بهشت بیرون شود و همواره او با لشکریانش در کمین آدمیان است.
در قرآن، شیطان به موجود خاصی اطلاق نشده، بلکه به انسان های شرور و مفسد نیز شیطان گفته شده است
«انّما یرید الشّیطان أن یوقع بینکم العداوة والبغضاء…».(5)
«و کذلک جعلنا لکلّ نبی عدوّاً شیاطین الانس و الجن».(6)
اگر ابلیس را هم شیطان می گویند بدان خاطر است که او موجودی شرور و فسادگر و موزی و منحرف است.در روایات گاهی اوقات به میکربها نیز شیطان گفته شده است. مثلاً حضرت علی(ع) می فرماید: «از قسمت شکسته و دستگیره ظرف، آب نخورید؛ زیرا شیطان بر روی دستگیره و قسمت شکسته شده ظرف می نشیند».
و یا امام صادق(ع) می فرماید: از دستگیره و قسمت شکسته کوزه آب مخورید که جایگاه آشامیدن شیطان است.
در روایات هر کار زشت و پلید و غیر اخلاقی را به شیطان نسبت می دهد و از اعمال شیطان می داند.
شیطان، از ملائکه یا جنیان؟
در قسمتی از قرآن می خوانیم “و اذ قلنا للملائکة اسجدوا لآدم فسجدوا الا ابلیس” در این آیه ابلیس مستثنی است و ملائکه مستثنی منه است مثل این که بگوییم “ذهب التلامیذ الا محمد” در این جمله می فهمیم محمد از دانش آموزان است پس می توان نتیجه گرفت ابلیس
از ملائکه است ولی در جایی دیگر می خوانیم شیطان از جنییان است ودر اینجا این سؤال مطرح می شود که اگر شیطان از ملائکه بوده و با دانستن این که ملائکه از خود اختیار ندارند و هر چه که خداوند امر می کند انجام می دهند پس چطور شیطان توانسته از امر خداوند سر پیچی کند و موضوع دیگر اینکه اگر شیطان از جن بوده پس در زمانی که خداوند به فرشتگان فرمودند به آدم سجده کن لازم نبوده که این جن هم به انسان سجده کند و بعضی ها می گویند او ابتدا فرشته بوده و بعد از نا فرمانی جن شده که اگر اینطور بوده بالاخره در زمانی که نافرمانی کرده فرشته بوده و بعضی می گویند در زبان عربی ملائکه شامل جن هم می شود ولی اگر اینطور است پس چرا در جای جای قرآن هم نام جن را می بینیم هم ملائکه (به معنی فرشته) و شیطان بالاخره چه بوده؟
شیطان و ابلیس اگر چه از جنس ملائکه نبود ولی به لحاظ مقامات در مرتبه مشترکی با آنان قرار داشت. حضرت امیر در خطبه 192 نهج البلاغه در این مورد می فرماید:
و کان قد عبدالله ستة آلاف سنة، لایدری امن سنی الدنیا ام سنی الآخرة.
شیطان شش هزار سال خداوند را عبادت کرد آن هم معلوم نیست از سالهای دنیا (365 روز) یا سالهای آخرت ( که هر روز آن برابر با پنجاه هزار سال دنیاست).
خوب شیطان به واسطه این عبادات طولانی به مقامات عالی معنوی ترقی یافته بود که حتما جزء فرشتگان محسوب شده و احکام او با فرشتگان برابر شده بود. اما بعد از سرپیچی از فرمان خداوند رانده شد.
اجنه گر چه مانند بشر از قدرت انتخاب و اختیار برخوردار هستند اما به لحاظ مرتبه از آدمی پائین تر هستند ابلیس با عبادات شش هزار ساله خود به صف فرشتگان پیوست ولی آدم (ع) محمود ملائکه قرار می گیرد و این بدان جهت است که ظرفیت وجودی و استعداد انسان بیش از این می باشد و در واقع شیطان و ملائکه ها مامور بودند که به انسان کامل سجده کنند، و اوست که استعداد وجودی خود را به فعلیت رسانده است و به مقام خلیفة اللهی نائل شده است(7).
بعضی از دانشمندان از آیه 12 سوره اعراف (قال ما منعک الا تسجد اذ امرتک قال انا خیر منه خلقتنی من نار و خلقته من طین، فرمود: چون تو را به سجده امر کردم چه چیزی تو را بازداشت از اینکه سجده کنی؟ گفت: من از او بهترم مرا از آتش آفریدی و او را از گِل آفریدی- ترجمه فولادوند) استنباط کرده اند که خداوند به شیطان یک دستور جداگانه ای برای سجده داده است اگر چه آن را به تفصیل بیان نکرده اند چون در این آیه به شیطان یادآوری می شود که چرا وقتی تو را فرمان دادم و امر به سجده کردم نپذیرفتی؟ (امرتک) معلوم می شود شیطان را نیز جداگانه امر فرموده است ولی قرآن در مقام حکایت، امر به ملائکه و شیطان را یکجا آورده است، و اگر یک دستور جداگانه به ابلیس داده نمی شد ابلیس در جواب می توانست بگوید بار خدایا تو به من امر نکردی بلکه امر تو خطاب به ملائکه بود و خودت می دانی که من از ملائکه نیستم بلکه از اجنه می با
شم ولی شیطان این استدلال را نکرد و آنچیزی را گفت که در آیه 12 سوره اعراف آمده است و این تاییدی است که خداوند جدای ازفرشتگان شیطان را هم مامور به سجده کرده است(8).
پی نوشت:
1) عبدالباقی، محمد فؤاد، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، ص 134.
2) محقق، محمدباقر، دائرة الفرائد، ج 3، ص 427.
3) عبدالباقی، محمد فؤاد، المعجم المفهرس لالفاظ القرآن الکریم، ص 382، 383.
4) کهف /50.
5) (سوره مائده، آیه 91).
6) (سوره انعام، آیه 112).
7) برای مطالعه بیشتر می توانید به المیزان ج 8 ص 36 به بعد (عربی) و معادل فارسی آن مراجعه فرمائید.
8) ر.ک. اندیشه جاوید، آیت الله سبحانی، ج 2، مسئله 128
http://hawzah.net