دانشمندان اخلاق براي همه بيماري هاي نفساني، دو راه درمان را سفارش مي كنند& lt;SPAN dir=ltr> :
1. راه علمي كه خود شامل دو قسم: «اجمالي» و «تفصيلي» است.
2. راه عملي
در اين گفتار، راه هاي درمان هر كدام از موارد غيبت، جداگانه بررسي مي شود.
درمان علمي اجمالي غيبت :
همان طور كه در مباحث پيشين ذكر شد، عيب و نقصي كه در غياب برادر مؤمن گفته مي شود، دو جنبه دارد:
1. مادي (جسمي)
2. معنوي (روحي)
1. درباره «نقص جسمي» بايد گفت: چون بيان كردن عيب و نقص برادر مؤمن و نكوهش او، مربوط به پديده و آفرينش آفريدگار است، اين رفتار به ناقص پنداشتن فعل آفريدگار برمي گردد؛ يعني اگر از انسان مؤمني به لحاظ جسماني غيبت كند، در واقع آفرينش (و قضا و قدراو را) خداوند را مورد سؤال قرار داده است.
آگاهي از اين نكته و تأمل و درنگ در آن، انسان را در كنار گذاشتن اين رفتار ناپسند ياري مي كند. غيبت كننده بايد توجه كند كه حقيقت رفتار ناشايست او، ايراد گرفتن بر خدا است.
2. درباره «نقص روحي» مي توان گفت: مبتلا بودن به نقايص روحي و رذايل اخلاقي براي مؤمن عيب است؛ ولي غيبت كننده بايد توجه داشته باشد كه آيا خود از آن عيب مبرا است؟! اگر او معتقد باشد كه خود داراي هيچ عيبي نيست، با اين رفتار، به عيبي بزرگ دچار شده كه همان غيبت كردن است.
به بد گفتن خلق چون دم زدي اگر راست گويي سخن هم، بدي (1)
كسي كه بر درمان بيماري غيبت تصميم گرفته است، بايد بداند كه به جاي برشمردن عيب ديگران، بهتر است به عيب هاي خود بپردازد.
پيامبر گرامي (ص) مي فرمايد: طوُبي لِمَن مَنَعهُ عَيبُهُ عَن عُيُوبِ المُومِنينَ. (2)
خوشا به حال كسي كه عيب خودش، او را از پرداختن به عيب مردم باز مي دارد.
حضرت علي (ع) نيز مي فرمايد: طُوبي لِمَن شَغَلَهُ عَيبُهُ عَن عُيُوبِ الناسِ. (3)
خوشا به حال كسي كه عيب و نقص خودش او را سرگرم كرده است تا به عيوب ديگران نپردازد.
درمان علمي تفصيلي غيبت :
غيبت، مرضي نفساني است كه ازبيماري هاي ديگر دروني سرچشمه مي گيرد؛ از اين رو غيبت كننده، در ابتدا بايد ريشه يابي كند و دريابد كه علت آلوده شدن او به اين گناه چيست. پس از ريشه يابي، بايد ريشه را به طور كامل قطع كند تا غيبت از كردارش زدوده شود.
بايد توجه داشت كه اصلاح روبنايي كافي و مفيد نيست. اگ
ر فرد در چند مجلس هم بتواند از انجام اين كار خودداري كند، چون اصل مسأله در وجود او ريشه دوانده است، در جايي ديگر جوانه زده و او را آلوده مي سازد؛ ولي اگر ريشه قطع شود، ترك غيبت، قهري مي شود؛ يعني نفس انسان، خود به خود از غيبت جلوگيري مي كند.
همان گونه كه در بحث ريشه هاي دروني غيبت بيان شد، گاه انسان براي تبرئه خود از رفتار ناشايستي كه انجام داده، زبان به غيبت ديگران مي گشايد در اين جا بايد توجه داشته باشد كه اگر براي دوري از نكوهش مردم، عيب ديگران را مطرح كرده است، اين احتمال وجود دارد كه مردم سخن او را نپذيرند؛ در اين صورت، او براي مصون ماندن از نكوهش خلق خدا، نكوهشي حتمي و قطعي را از سوي خدا، براي خود فراهم مي سازد، در حالي كه هيچ عاقلي براي كسب نفع احتمالي موهوم، ضرر قطعي نقد را متحمل نمي شود. از سويي چه بسا در اين غيبت، نفع موهوم دنيايي به دست آيد، درحالي كه آن ضرر قطعي، معنوي است و با حقيقت سر و كار دارد. همچنين توجيه رفتاري اشتباه به اين شكل كه «فلاني چنين كاري را كرد، من هم مي كنم» خود جاي پرسش دارد، و بيان اين سخن، آوردن عذر بدتر از گناه است، چرا كه نفس پيروي از عمل نادرست، خلاف است و با عمل خلافي مثل غيبت نمي توان خلاف گذشته را پوشاند.
مورد ديگري كه سبب غيبت مي شد، اين بود كه فرد، با بيان عيب ديگران، فضيلتي را براي خود اثبات كند و نشان دهد كه خود فاقد عيب است. پرسشي كه در اين جا مطرح است و بايد مورد توجه قرارگيرد، اين است كه چگونه مي توان با بيان عيب ديگري، كمالي را براي خود اثبات كرد وآيا با اين رفتار نادرست و عمل خلاف مي توان فضيلتي به دست آورد؛ در حالي كه ارزش واقعي و فضيلت حقيقي انسان، بهاي او نزد خدا است و بايد سعي كرد از آن فضيلت كاسته نشود؟ افزون بر اين، چه بسا با غيبت ديگران، از ارزش غيبت كننده نزد آن ها كاسته و از او سلب اعتماد شود.
زبان كرد شخصي به غيبت دراز بدو گفت داننده اي سرفراز
<P style="TEXT-ALIGN: justify; LINE-HEIGHT: 200%; MARGIN: 0in 0in 10pt; unicode-bidi: embed; DIRECTION: rtl; mso-margin-top-alt: auto; mso-margin-bottom-alt: auto" dir=rtl class=MsoNormal align=justify> ;كه ياد كسان پيش من بد مكن مرا بدگمان در حق خود مكن
گرفتم ز تمكين او كم ببود نخواهد به جاه تو اندر فزود (4)
از ديگر ريشه هايي كه براي غيبت بيان شد، همراهي با دوستان در نشست ها و مجالس بود. چنين فردي با غيبت كردن، در واقع رضاي مخلوق را بر خشنودي پروردگار مقدم مي دارد. در صورتي كه افراد غيبت كننده در مجلس، انسان هاي عاقل، مؤمن، متدين و معتقد نيستند، آي مي توان رضاي چنين افرادي را بر رضاي خالق مقدم داشت؟ </SPAN& gt;
گاهي هم غيبت براي پيشگيري وخنثي كردن تأثير سخني كه شايد درباره غيبت كننده زده شود، انجام مي گيرد؛ در اين صورت، انسان بايد بينديشد كه چگونه مي توان مطمئن شد عيوب او گفته شده است. از كجا معلوم كه اين احتمال موهوم نباشد؟ آيا بازگفتن عيوب ديگران، و وارد كردن خدشه بر شخصيت ايشان، فقط به دليل احتمالي كه غيبت كننده مي دهد، دورانديشي است؟! افزون بر اين، حتي نمي توان اطمينان داشت كه ديگران، غيبتي را كه مي شنوند، بپذيرند يا به علت غيبت كردن او پي ببرند تا خواسته غيبت كننده برآورده شود؛ پس پايه اين غيبت بر موهومات استوار است و از آن فقط زيان آخرتي نصيب انسان مي شود.
درمان عملي غيبت :
1. نخستين راه عملي كه براي جلوگيري از غيبت سفارش مي شود اين است كه انسان پيش از گفتن هر سخني، به «مشروع يا نامشروع بودن» و «سود و زيان هاي دنيايي و آخرتي» آن توجه كند. انديشه در سخن، پيش از بيان آن، مانع بسياري از گناهان زبان مي شود.
2. انسان در معاشرت با دوستان يا شركت در محافل، احتياط بيش تري به خرج دهد؛ يعني دوستاني را برگزيند كه اهل غيبت نباشند و در مجالسي شركت كند كه درباره ديگران سخن چيني نمي شود؛ زيرا شركت در مجالسي كه در آن غيبت مي شود، خوانا ناخواه بر روح انسان اثر مي گذارد و از آن جا كه شنيدن غيبت هم حرام است، بايد در مسأله دوست يابي و ص
له رحم دقت بيش تري كرد.
3. راه سوم، كمك خواستن از خداست كه اين خود دو گونه است: نخست اين كه انسان به صورت كلي و در همه اوقات از خدا درخواست كمك و ياري كند تا به رذايل اخلاقي چون غيبت دچار نشود؛ همان گونه كه در دعاها هم آمده است كه «خدايا مرا از غيبت پناه ده» (5) دوم در جايي كه زمينه غيبت فراهم و آبروي فرد در خطر است و شرايط اقتضا مي كند كه شخص براي حفظ آبروي خود، از ديگران غيبت كرده، عيوب ايشان را آشكار سازد، در واپسين مرحله، با خدا باشد و از او بخواهد كه آبرويش را حفظ كند و بگويد: «خدايا! با تو معامله مي كنم و براي تو از آبرويم مي گذرم و آن را به تو مي سپارم. تو خود آبروي مرا حفظ فرما»؛ چرا كه خداوند بهتر از هر انساني در حفظ و نگه داري حيثيت انسان ها، توانا است.
اميرمؤمنان علي (ع) مي فرمايد: غيبت تلاش انسان ناتوان است. (6)
كساني كه قدرت و تكيه گاهي داشته باشند (به ويژه از لحاظ معنوي) هرگز زبان به غيبت نمي آلايند.
(مناجات :: یکی از شیوه های مهمی که در کنار تلاش برای خودسازی در انسان بسیار مهم و ضروری است ، توسل به ائمه می باشد ، در حقیقت همانگونه که بسیاری از ما برای شفا بیماری جسمی از ایشان درخواست کمک و شفا داریم ، در بیماری ها و امراض پلید روحی نیز دوچندان به کمک این بزرگواران نیازمندیم.
در حقیقت در خواست کمک در کنار تلاش و اراده و خواستن ما باعث خواهد شد ، که راهی که پیمودن آن بسیار طولانی و سخت است ، در مدت کوتاهی به سرانجام رسد.
از طرف دیگر باید ، این توسلات را متداوم ادامه دهیم و در صورت موّثر نبودن ، تلاش خود را بیشتر کنیم ، نه آنکه خدای ناکرده به این بزرگواران یا این توسلات بدبین شویم.
این توسلات برای اهل سلوک و عرفان بسیار تجربه شده است و حتی این بنده حقیر. و یکی از بهترین این توسلات اول دعا و توسل برای ظهور حضرت صاحب الزمان (عج) است و یکی خواندن متداوم زیارت عاشورا و یکی هم استغاثه به حضرت فاطمه زهرا (س) با استفاده از نماز مخصوص ایشان است.)
پاورقي:
1. سعدي: بوستان
2. كليني: كافي، ج 8، ص 168، ح 190
3. محدث نوري: مستدرك الوسائل، ج 1، ص 116، ح 137
4. سعدي بوستان
5.… وَ اعذني فيه مِنَ الغيبه … (علامه مجلسي: بحارالانوار، ج 94، ص 343، ح 2)
6. صبحي صالح: نهج البلاغه، ص 556، ح 461
http://essay.monajat.org