ورود

ثبت نام

موسسه قرآن و نهج البلاغه
home-icone
Institute of Quran & Nahjul Balaghah

روانشناسی سلامت- بخش اول

روانشناسى سلامت به فهم رفتار انسان از حیث سلامت و بیمارى مربوط است. پرکاربردترین تعریف این حوزه توسط مترازو ارائه شده است. براساس این تعریف, روان شناسى سلامت (مجموعه برنامه هاى خاص آموزشى, علمى و حرفه اى رشته روان شناسى است براى ارتقا و حفظ سلامت, پیشگیرى و درمان بیمارى و شناسایى عوامل مرتبط با علت شناسى و تشخیص سلامت, بیمارى و اختلالات از این دست). بنابراین, روان شناسان سلامت, عوامل روان شناختى اى را مطالعه مى کنند که در این که چگونه افراد, سالم مى مانند, این که
چرا مریض مى شوند و این که چگونه به درمان و بیمارى واکنش نشان مى دهند, مؤثرند. این نوشته مى خواهد با نظرى اجمالى و کلى به هر یک از این حوزه ها, گستره و تنوع کار را نشان دهد.
همانند دیگر حوزه هاى متعدّد روان شناسى, تحقیق در روان شناسى سلامت نیز به سه شیوه است: توصیفى, تبیینى, و مداخله محور. گرچه بخش زیادى از تحقیقات فعلى توصیفى است, اما تلاش هاى فزاینده اى در جهت ایجاد رویکردهاى تبیینى صورت گرفته است. براى مثال, مطالعات بیشترى, به جاى توصیف رفتارهاى مرتبط با سلامتى (مثل انتخاب رژیم غذایى, التزام به دارو درمانى) و چه بسا ارتباط دادن آن به یک پیامد (مثلاً وضعیت سلامتى) از الگوهایى استفاده مى کنند تا رفتارهاى مرتبط با سلامت را تبیین یا نتایج آن ها را پیش بینى کنند. ارائه الگو در هر رشته اى بسیار مهم است, زیرا باعث تقویت طرح و تفسیر تحقیق مى شود. به همین دلیل بخش خاصى را به انتخاب الگوهاى رفتارى مرتبط با سلامت ـ که بسیار به کار رفته اند ـ اختصاص مى دهیم.


پیدایش روان شناسى سلامت


روان شناسى سلامت به عنوان یک رشته مستق
ل در دهه 1970 به وجود آمد و دلایل زیادى براى به وجود آمدن و رشد شتابان آن وجود دارد. یک عامل زمینه ساز مهم, تغییرات فراوان در ماهیت مشکلات سلامت است که در خلال قرن بیستم در جوامع صنعتى رخ داده است. تا دهه 1900, علل اصلى بیمارى ها و مرگ و میرها ذات الریه, آنفولانزا, سل و بقیه بیمارى هاى عفونى بودند. از آن زمان به بعد, بیمارى هاى مزمنى مثل بیمارى هاى قلبى و سرطان, تبدیل به علل اصلى مرگ و میر شده اند. اینها بیمارى هایى هستند که معلوم شده است که عوامل روان شناختى و اجتماعى هم به عنوان عوامل ایجادکننده آن ها از اهمیت فراوانى برخوردارند و هم در تعیین نحوه مقابله افراد با بیمارى ها و کیفیت پاسخ آن ها به درمان ,اهمیّت دارند.
توجه به مراقبت هاى بهداشتى بسیار رشد کرده است و تأکید زیادى نسبت به ارتباط خوب, به عنوان یکى از لوازم اساسى درمان پزشکى, و, آگاهى زیادى نسبت به اهمیت رضایت بیمار و اهمیت کیفیت زندگى به عنوان پیامد کلیدى در ارزیابى کارآمدى مداخلات پزشکى, وجود دارد (
Fallow Field, 1990).


با توجه به این تغییرات, نوعى حرکت از الگوى سلامت صرفاً زیستى ـ پزشکى به سمت الگوى بسیار گسترده تر زیستى ـ روانى ـ اجتماعى, مشاهده مى شود (Engel, 1977). در حالى که رویکرد زیستى ـ پزشکى, تبیین بیمارى ها را به عیوب زیست شناختى کاهش مى دهد, رویکرد زیستى ـ روانى ـ اجتماعى, ماهیت پیچیده و چند عاملى علیت و پیامد بیمارى ها را, و نیز مفهوم سلامت را به عنوان وضعیتى مثبت (یعنى نه صرفاً به عنوان عدم وجود بیمارى) بازشناسى مى کند. به همین نحو, در حالى که درمان هاى زیستى ـ پزشکى معمولاً از روش هاى فیزیکى (دارو درمانى, جراحى, …) براى کاهش یا حذف نشانه هاى جسمانى بیمارى استفاده مى کنند, روان شناسى سلامت نشان مى دهد که نه تنها روش استفاده از رویکردهاى روان شناختى براى پیشگیرى و درمان ممکن است بلکه کارآیى هر نوع درمان به مجموعه اى از عوامل روان شناختى و اجتماعى از جمله کیفیت ارتباط میان پزشک و بیمار, وابسته است. مضافاً, معیارهاى مهم براى قضاوت در مورد موفقیت در درمان, نه تنها ممکن است براساس تغییر نشانگان جسمانى باشد, بلکه در پیامدهاى اجتماعى و روان شناختى مانند مقابله, خلق و خو و کیفیت زندگى نیز منعکس مى شود(بنگرید به: See Kaplan, 1990).


عوامل رفتارى تأثیرگذار بر سلامت


طیف گسترده اى از رفتارها مى توانند بر سلامت تأثیر بگذارند. به طور اجمال, این رفتارها در چارچوبى مثبت و منفى به رفتارهاى حفاظت کننده سلامت, یا تهدیدکننده سلامت, طبقه بندى مى شوند که بسیارى از آن ها بعداً توصیف خواهند شد. (به مطالب بعدى در باب سبک زندگى و سلامت نگاه کنید.) رفتارهاى افزاینده خطر سلامت, بیمارى زاهاى رفتارى نامیده مى شوند, در مقابل, رفتارهاى محافظت کننده یا بهبود بخش سلامت, ایمنى زاهاى رفتارى نامیده مى شوند. (بنگرید به: Matarazzo & Leckliter, 1988) تأثیر این رفتارها بر سلامت از آن دسته مطالعات همه گیرشناسى جمعیت ها بدست آمده است که عوامل مربوط به میزان وقوع بیمارى هاى مختلف را مو
رد بررسى قرار مى دهند. پس, این مطالعات, اطلاعات آمارى را منعکس مى کنند و ضرورتاً چگونگى یا چرایى تأثیر رفتار ذیربط بر وضعیت سلامت را نشان نمى دهند. با یک نگاه اجمالى به تعدادى از عوامل مختلف رفتارى تأثیرگذار بر سلامت, بحث را شروع مى کنیم. ابتدا بر روى موضوع فشار روانى و تأثیراتش متمرکز مى شویم و سپس به عوامل شخصیتى که مى توانند بر سلامت و رفتار سالم تأثیرگذار باشند, مى پردازیم. در نهایت خطوط کلى عواملى را که اصطلاحاً (سبک زندگى) نامیده مى شوند و مى توانند پیامدهاى سلامت مثبت و منفى داشته باشند, بررسى خواهیم کرد.


فشار روانى و سلامت


رابطه بین فشار روانى, سلامت و بیمارى پیچیده است و به یک بررسى دقیق نیاز دارد. فشار روانى, معمولاً براى توصیف موقعیت هایى به کار مى رود که افراد در آن موقعیت ها با خواسته هایى روبرو مى شوند که از عهده آن خواسته ها برآمدن خارج از توان فعلى آن هاست (Lazarus & Folkman, 1984). موقعیت هاى پر از فشار روانى, معمولاً موقعیت هاى جدید, غیر قابل پیش بینى و غیر قابل کنترل و نیز موقعیت هاى مستلزم تغییرات و فقدان ها هستند. اغلب, این موقعیت ها تغییرات فیزیولوژیک و روان شناختى نامطلوبى ایجاد مى کنند که, به نوبه خود, ممکن است به بیمارى منجر شوند.
اما, مسئله مهم براى روان شناسان سلامت, فهم نحوه ارتباط فشار روانى با ایجاد بیمارى است. دو احتمال عمده مطرح شده است. به این احتمالات تأثیرات (مستقیم) و (غیر مستقیم) گفته مى شود.
بنابراین, ممکن است فشار روانى با افزایش سطح رفتارهاى مخاطره آمیز, تأثیرات غیر مستقیم بر روى سلامت داشته باشد (مثل استعمال دخانیات یا مصرف الکل) یا ممکن است تأثیرات مستقیم بر روى مکانیزم هاى فیزیولوژیک خاصى داشته باشد (مثل افزایش فشار خون) و همچنین بر مقاومت فرد در مقابل بیمارى ها اثر مى گذارد و این امر از طریق تضعیف سیستم ایمنى یا تشدید یا ایجاد فرایند یک بیمارى در افراد آسیب پذیر, رخ مى دهد.
افراد وقتى که مى کوشند با موقعیت هاى پر از فشار روحى و هیجانات مربوطه مقابله کنند طیفى از واکنش هاى رفتارى از خود بروز مى دهند و در همین زمان, تغییرات ایمنى شناختى و مربوط به اعصاب غدد درون ریز که از واقعه هاى پر استرس مزمن یا حادّ ناشى شده اند, به وجود مى آیند. در شرایط تنش زا, عوامل آزادکننده مغز, باعث مى شوند که غده هیپوفیز هورمون آدرنوکورتید (
ACTH) ترشح کند که این هورمون باعث آزادسازى کورتیکوستیروئید از لایه بیرونى غدد فوق کلیوى مى شود. این استروئیدها علاوه بر ایجاد تغییراتى که به خوبى شناخته شده اند و مرتبط با تجهیز ذخائر فیزیکى کوتاه مدت و بلند مدت هستند (مثل آزاد شدن آدرنالین یا نورادرنالین, آزاد شدن گلوکز, فعالیت اندروفین ها یا اینسفالین ها و غیره), بر روى سیستم ایمنى بدن نیز مى توانند تأثیرگذار باشند. از این رو, عوامل تنیدگى هاى بسیار حاد, مثل امتحان ها, و عوامل تنیدگى هاى مزمن تر, مثل مراقبت از افراد پیر و وابسته خانواده, مى تواند به تغییرات ایمنى شناختى زیان بخش و افزایش میزان وقوع بیمارى ها منجر شود (بنگرید به: Kiecolt-Glaser and Glaser, 1987).


شخصیت و سلامت


تلاش مطالعات قدیمى تر براى ارتباط برقرار کردن بین عوامل روان شناختى با بیمارى هاى خاص, منجر به این ایده نسبتاً گمراه کننده شد که بین بیمارى هاى مختلف و نوع شخصیت ها ارتباط وجود دارد. به طور کلّى این تحقیق, که غالباً مبتنى است بر تئورى هاى روان پویایى شناختى و دیدگاهى که انواع معین تعارضات نیمه هشیارانه را موجب الگوهاى بیمارى هاى معینى مى داند, مورد تأیید تحقیقات بعدى نبوده است. گرچه شواهد روزافزونى از منابع معتبرتر و متفاوت وجود دارد حاکى از این که شخصیت مى تواند به روش هاى دیگرى بر سلامت تأثیرگذار باشد و در تعیین بیمارى نقش بازى کند.
شاید شناخته شده ترین اثر, در این حوزه, مربوط به ارتباط بین شخصیت به اصطلاح (سنخ
A) و بیمارى اکلیلى است (Friedman<SPAN style="LINE-HEIGHT: 200%; FONT-FAMILY: 'Tahoma','sans-serif'; FONT-SIZE: 9pt; mso-fareast-font-family: 'Times New Roman'" lang=AR-SA&gt ; & Rosenman, 1974). شخصیت سنخ A با چند ویژگى مشخص مى شد: رقابت جویى, احساس کمبود وقت, خصومت و عوامل رفتارى مربوطه که با افزایش چشمگیر احتمال ابتلاء به بیمارى اکلیلى مرتبط است. گرچه مطالعات اولیه در دهه 1960 و 1970 بسیار امیدوار کننده بودند, کارهاى بعدى موقعیت را پیچیده کرده اند. برخى مطالعات در رابطه برقرار کردن بین تیپ شخصیتى A و بیمارى هاى قلبى با شکست فاحش مواجه شدند. هم اکنون تصوّر بر این است که فقط شاخصه هایى معین (مثل عصبانیت و خصومت) از طرح اولیه تیپ شخصیتى A بیمارى ز
ا هستند.
الگوى رفتارى تیپ شخصیتى
A با سطح بالاى بیمارى هاى قلبى چه ارتباطى دارد؟ همان طور که گفته شد, تقریباً به یقین رفتار تیپ شخصیتى A تأثیرات مستقیم و غیر مستقیم بر سلامت فرد دارد. افراد با تیپ A واکنش فیزیولوژیک بیشترى (مثل فشار خون و ضربان قلب) نسبت به مقتضیات محیطى نشان مى دهند و حتى ممکن است مقتضیات بیشترى را با رفتار خود ایجاد کنند. لذا, افزایش مکرر فشار خون و بالا رفتن سطح تغییرات هورمونى مرتبط با پاسخ هاى تنشى, ممکن است در نهایت, تغییرات فیزیکى نامساعدى را براى قلب و رگ هاى خونى به وجود آورند. همچنین افراد تیپ A با احتمال بیشترى وارد رفتارهاى ناسالم مى شوند, زیرا نسبت به افراد با تیپ B الکل بیشترى مصرف مى کنند و اگر سیگار بکشند, دود سیگار را در درون ریه هاى خود بیشتر نگه مى دارند, احتمال استراحتشان کمتر است و بیشتر تا آخرین حدّ توانایى جسمانى شان کار مى کنند.
وسیع ترین تحقیقات جارى در روان شناسى سلامت در باب عوامل شخصیتى, بر روى رفتار تیپ
A صورت گرفته است, و مداخله هاى چشمگیرى صورت گرفته اند تا الگوى رفتارى را تغییر دهند, که نتایج مثبتى براى سلامت داشته اند (بنگرید به:Thoresen, Friedman, Powell, Gill & Ulmer, 1985). اما تحقیقات دیگرى, شخصیت را در ارتباط با استعداد بیمارى و رفتارهاى سالم مورد بررسى قرار مى دهند. براى مثال تموشوک و همکارانش نقش شخصیت تیپ C را در ارتباط با سرطان مورد مطالعه قرار داده اند (Temoshok, 1987). افراد با تیپ شخصیتى C با این مشخصات شناخته مى شوند: به سختى احساسات خود را نشان مى دهند, و گرایش به سرکوبى یا مهار احساسات خود به ویژه احساسات منفى مثل عصبانیت دارند. بعضى از روان شناسان گفته اند که این ابعاد شخصیت مى توانند نقش علّى در بیمارى سرطان بازى کنند. اگرچه هنوز اطلاعات
کافى براى این مطلب وجود ندارد (بنگرید به:
Fox, 1988), اما نشانه هاى روشن ترى وجود دارد بر این که این نوع از عوامل ممکن است بر رشد سرطان مؤثر باشند و به همین دلیل در مدت زنده ماندن افراد سرطانى نیز اثرگذار هستند. امروزه مداخلاتى که الگوهاى مثبت پاسخ دهى هیجانى را تشویق مى کنند در حال ارزیابى شدن در بیماران سرطانى هستند و هنوز معلوم نشده است که آیا این الگوها مى توانند مؤثر باشند یا نه.
متغیرهاى شخصیتى مى توانند با شیوه هاى مختلف بر سلامت تأثیرگذار باشند, و تمایز اجمالى اى را مى توان بین متغیّرهاى شخصیتى گذاشت, متغیرهاى شخصیتى اى که ارتباط مثبت با سلامت و رفتارهاى سالم دارند و متغیرهاى شخصیتى که ارتباط نامناسب با آن ها دارند. برخلاف تأثیرات نامناسب تیپ هاى
A و C, متغیرهاى شخصیتى دیگرى مى توانند به شیوه هاى مختلف حالت محافظت کننده داشته باشند. یکى از چیزهایى که توجه بسیارى را جلب کرده است, مفهوم نیرومندى است (Kobasa, 1979) که وصف افرادى است که احساس شدید کنترل شخصى نسبت به رویدادهاى زندگى, احساس شدید التزام یا درگیرى و مشارکت در کارها و گرایش به بررسى مقتضیات و تغییرات محیطى به عنوان چالش ها, دارند.
با وجود مشکلات اندازه گیرى نیرومندى, شواهدى چند نشان مى دهند که افراد نیرومند کمتر از عوامل تنیدگى زا متأثر مى شوند. جنبه هاى دیگرى از شخصیت نیز نشان داده اند که محافظت کننده از سلامت هستند. یک نمونه از آن ها خوش بینى است (
Scheier, Weintraub & Carver, 1986) که وصف گرایشى است نسبت به انتظارات مثبت در زندگى و افراد را توانا مى سازد تا بهتر بتوانند با مسائل تنش زاى زندگى خود مقابله کنند و وارد شیوه هاى سالم تر زندگى شوند.
نکته آخر این که, شواهد جدیدى وجود دارد دالّ بر این که الگوهاى کلّى پاسخ هاى هیجانى مثبت یا منفى که با شخصیت ارتباط دارند, مى توانند بر جنبه هاى مختلف سلامت اثر بگذارند (
Wat
son
& Pennebaker, 1991). افرادى که از حیث هیجانات منفى در سطح بالایى هستند (یعنى هیجانات منفى بیشترى دارند, مخصوصاً اضطراب) به نظر نمى رسد که براى بیمارى آمادگى بیشترى داشته باشند, اما به احتمال زیادتر متوجه تغییرات و نشانگان بدنى مى شوند و, در نتیجه, بیشتر در جستجوى کمک هاى پزشکى خواهند بود. در مقابل, افرادى که از حیث هیجانات مثبت در سطح بالایى هستند, که علامتش این است که رویکرد پردرگیرى تر و پر شور و شوق ترى نسبت به زندگى دارند, کمتر احتمال دارد که از مشکلات مربوط به سلامت خود حرفى بزنند یا درخواست کمک هاى پزشکى کنند. واتسن و پنبِیکر شواهد جالبى را فراهم کرده اند تا نشان دهند که این سبک هاى پاسخ هیجانى با شخصیت به شدت مرتبط هستند و شاید تحت تأثیر عوامل ژنتیکى باشند.
نقش عوامل شخصیتى در سلامت بسیار پیچیده است (بنگرید به:
Friedman & Booth-Kewley, 1987). اندیشه هاى قدیمى که معتقد بود الگوهاى ویژه شخصیتى و تعارضات هیجانى با بیمارى هاى خاصى مرتبط اند, مورد تأیید واقع نشده اند. با وجود این, شواهد مهمى وجود دارد که جنبه هاى شخصیتى ممکن است باعث شوند افراد نسبت به تأثیرات تنش ها کمتر یا بیشتر حساس شوند و مى توانند هم بر رفتارهاى سلامت زا و هم بر رفتارهاى بیمارى زا تأثیر داشته باشند.


سبک زندگى و سلامت


ییکى از شیوه هاى بسیار آشکار که رفتارها طبق آن ها مى توانند بر سلامت اثرگذار باشند, از تحقیق بر روى سبک زندگى نشأت گرفته است. این تحقیقات تعدادى رفتار را مشخص کرده است که مى توانند تأثیرات مثبت و منفى بر وضع سلامت داشته باشند. واژه (سبک زندگى) معمولاً بر استفاده منسجم و هماهنگ از طیفى از رفتارهاى مختلف مربوط به سلامت اطلاق مى شود (Nutbeam, Aaro & Wold, 1991). اما, با توجه به این که همیشه به طور کامل در میان رفتارهاى متفاوت مربوط به سلامت افراد, هماهنگى وجود ندارد, مى خواهیم به جاى مفهوم کلى تر (سبک زندگى) بر رفتارهاى جدا از هم تأکید کنیم و تأثیرات آن ها را بر روى سلامت بررسى کنیم.
تأثیر رفتارهایى مثل استعمال دخانیات و مصرف زیاد الکل بر روى سلامت به خوبى اثبات شده است. دلایل محکمى وجود دارد بر این که نه تنها احتمال مرگ سیگارى ها بر اثر سرطان ریه و دیگر سرطان ها بسیار بیشتر است, بلکه میزان ابتلایشان به بیمارى هاى قلبى ـ عروقى و اختلالات تنفسى مزمن مخصوصاً آمفیزم (بیمارى اتساع مجارى و حباب هاى ریه) و برون شیت مزمن نیز بسیار بیشتر است. علاوه بر آن, خطر ابتلاء به بیمارى, وابسته به مقدار مصرف سیگار است, از این لحاظ که مقادیر بیشتر استعمال دخانیات به شدت بیشترى با همه این بیمارى ها مرتبط اند. با مصرف بالا و مستمر الکل یک طیف متفاوت اما به همان اندازه ناخوشایند از مشکلات سلامت قابل مشاهده است. نوشیدن الکل یکى از علل اصلى تصادفات مخصوصاً تصادفات رانندگى مى باشد و از طرف دیگر هم مى تواند به کبد آسیب رساند; همچنین داراى اثرات زیان بخش بر روى عملکرد مغز مى باشد.
از نظر روان شناسان سلامت, پرسش هاى کلیدى در رابطه با رفتارهاى خطرناک براى سلامت مربوط به چند چیز است: خاستگاه, حفظ و نگهدارى, و پیشگیرى یا درمان آن ها. تعیین کننده هاى گوناگونى براى هر دو رفتار (سالم و ناسالم) وجود دارد, زیرا هر دو نوع رفتار ممکن است در آغاز شیوه هایى براى مقابله با تنش ها, در پاسخ به فشار روانى یکسان, براى لذت بردن, و به خاطر دلایل دیگر,
پدیدار شده باشند. به همین نحو, عوامل زیستى, اجتماعى و روان شناختى مختلفى این رفتارها را حفظ و ابقا مى کنند. گرچه تأثیرات آن ها بر روى سلامت, فیزیکى و چشمگیراند, با وجود این, مهم است که به خاطر داشته باشیم که آن ها از نوع رفتار هستند و راه محدود کردن آثارشان, از طریق بازدارى و تغییر رفتار است.
بسیارى از رفتارهاى پر خطر دیگرى وجود دارند که در یک نگاه اجمالى, به تفصیل قابل بحث نیستند, مثل مصرف مواد مخدر, سوءتغذیه و تصادفات که تأثیراتشان بر سلامت نیز به خوبى به اثبات رسیده است. گرچه نقش روان شناسى سلامت در توصیف, تبیین و مداخله در همه رفتارهاى مخاطره انگیز, خیلى مهم است, اما, نباید این مشکلات منحصراً در حوزه رفتار فردى تصور شوند, زیرا آن ها اغلب شرایط اجتماعى نامطلوب یا زمینه هاى فرهنگى خاصى را منعکس مى کنند.
همین هشدارها در رابطه با تأثیر عوامل فرهنگى و اجتماعى بر فهم رفتارهاى حفظ کننده یا افزایش دهنده سلامت نیز به کار گرفته مى شوند. عوامل رفتارى (مثل هفت الى هشت ساعت خواب, خوردن سه وعده غذا در هر روز که شامل صبحانه نیز مى شود, وزن متناسب بدن, سیگار نکشیدن, محدودیت در استفاده از الکل, فعالیت بدنى منظم) که در مطالعات منطقه المدا (مطالعاتى که بر روى جمعیتى از منطقه المدا صورت گرفت) تعیین شده اند, (
Breslow & Enstrom, 1980) نشانه هایى از رفتارهاى اساسى اى در اختیار مى گذارند که مى توانند بر سلامت تأثیر مثبت (یا منفى) داشته باشند. این مطالع
ه و تحقیق نشان داد که انجام همه یا بیشتر این اعمال مربوط به سلامت با میزان بسیار پایین مرگ و میر در همان دوره 5 الى 10ساله ارتباط دارد.
شواهد روزافزونى وجود دارند که نشان مى دهند تمرینات ورزشى منظم تأثیر خوبى بر روى سلامت روانى و بدنى افراد دارند (
Haskell, 1984). ورزش مى تواند شیوع مشکلات مربوط به سلامت بدنى در افراد مسنّ را کاهش دهد و بهبود کسانى را که مورد حمله قلبى قرار گرفته اند تسریع نماید. اطمینان به این که ورزش ها و دیگر فعالیت هایى که سلامت را تقویت مى کنند واقعاً انجام مى گیرند داراى مشکلات مهمى است (Dishman, 1982). بنابراین, مداخله ها باید به دقت طراحى شود و توسط افراد کاملاً متخصص ارائه گردد, زیرا معلوم شده است که دست شستن از رفتارهاى مخاطره انگیز و در پیش گرفتن شیوه هاى سالم تر زندگى به غایت دشوار است. تهیه اطلاعات, معمولاً براى ایجاد دگرگونى کافى نیست, زیرا لازم است شناخت ها را تغییر دهیم (به مطالب بعدى درباره تبیین رفتار سالم رجوع شود) و بر چارچوب هاى اجتماعى تأثیر بگذاریم تا این ها مبناى ایجاد تغییرات در رفتار معطوف به سلامت شوند.


ادامه دارد…


منبع: فصلنامه / نقد و نظر


نویسنده : جان وینمن، مترجم : حمزه عبدى


http://bashgah.net

به این مطلب امتیاز دهید
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در email

فرصت ویژه برای علاقه مندان به نویسندگی

شما می توانید مقالات خود را با نام خود در وب سایت موسسه منتشر نمائید. برای شروع کلیک نمائید.

نویسنده مقاله باشید