ورود

ثبت نام

موسسه قرآن و نهج البلاغه
home-icone
Institute of Quran & Nahjul Balaghah

روان‏شناسى عوامل بيروني موفقيت در نويسندگى

فهرست مطالب

علیرضا وزیری


محيط خلّاقِ خانواده


الف. باند پرواز ذهن
خانواده مي تواند نقش شاياني در بسترسازي براي خلّاقيت داشته باشد. نقش پدر و مادر در اين زمينه، نقشي بي بديل است. در خانواده است كه ذهن، آماده پرواز بر فراز دنيايي نو مي شود.
اگر پدر و مادر اهل مطالعه، شعر، ادبيات، داستان و… باشند و حسّ نويسندگي و شوق نوشتن در آنان موج بزند، اين ويژگيها آن چنان عطري در فضاي خانه مي افشاند كه به طور طبيعي و تدريجي به فرزندان نيز منتقل مي شود و آنان را نيز به همراهي و همسويي مي كشاند.
«جان آپدايك»، از نويسندگان سرشناس و يكي از نامزدهاي اصلي جايزه نوبل ادبيات، در 74 سالگي اش مي گويد: «بزرگ ترين آرزوي مادرم اين بود كه نويسنده شود. او يك خواننده جدّي بود و به طور منظّم كتاب مي خواند. بسياري از اوقات، او را مي ديدم كه در اتاق كار خانه، پشت ماشين تحرير نشسته و مي نويسد. وقتهايي كه مريض مي شدم، محل استراحتم همين اتاق بود. بنابراين، پيش مي آمد كه گاه ساعتها مي نشستم و تايپ كردنش را نگاه مي كردم. با پشتكار عجيبي كار مي كرد. به اين ترتيب، من هم با چنين كارهايي خو گرفتم. در آن زمان، زياد كتاب مي خواندم. بين بچه هاي دور و برم تنها كسي بودم كه به خواندن علاقه داشت. از اين رو، خواندن برايم نوعي عادت شده بود. بي
شتر ساعات روز در حال مطالعه بودم و گاهي اوقات مي شد كه در يك روز دو كتاب نسبتاً حجيم مي خواندم.»
1
آري، تداوم فضاي خلّاقانه خانواده كمك مي كند تا نويسندگي به يك عادت نيكو تبديل شود و استمرار آن آسان تر گردد.

ب. هيجان انتخاب آزاد
آن چنان كه گفتيم، خانواده نقش زمينه ساز دارد، نه الزام و اجبار. و خلاقيت، صرفاً در محيطي آزاد امكان شكوفايي دارد. از اين رو، پدر و مادر نبايد فرزندان را مجبور به نويسندگي كنند، بلكه بايد آن چنان فضاي دلپذيري فراهم كنند كه فرزندان با راهنمايي والدين امّا با رغبت و انتخاب خود به سمت فعاليتهاي بديع و نوآورانه كشيده شوند و با جريان آفرينشگرانه اي كه در محيط خانه ايجاد شده است، همسو و همراه شوند.
«آپدايك » مي گويد: «خوشحالم كه اجباري براي خواندن كتابي خاص نداشتم. در اين شرائط، ذهن، آزاد است انتخاب كند. گه گاه با كتابي مواجه مي شود كه جرقّه اي در ذهن مي زند و افقهاي تازه اي را به خواننده نشان مي دهد. به اين ترتيب، ذهن، خود تصميم مي گيرد و با آرامش راهش را پيدا مي كند.»
2
اصولاً خلاقيت، در عين قاعده مندي، قاعده گريز است، دستور گريز است، وحشي است، جهشي و پيش بيني ناپذير و ساختارشكن است و همين ناشناختگي آن هيجان انگيز و شوق آفرين است.
اين نويسنده سر شناس مي افزايد: «نوشتن برايم بسيار هيجان انگيز بود…. بالاخره فهميدم بايد كار نويسندگي را به شكل حرفه اي دنبال كنم.»
3
اين ذوق يابي، حاصل آزادي بالهاي ذهن و فكر در پرواز بر فراز افقهاي نو بوده است.
دكتر «محرّم آقازاده»، برنامه ريز و مدرس دانشگاه نيز مي گويد: «كسي كه ذوق و شوق نوشتن را در من برانگيخت، به هر حال پدرم، مادرم، شرائط موجود و… بود.»
و البته جوشش دروني و احساس شخصي نيز در اين راه لازم است؛ لذا مي گويد: «احساساتم خيلي به من كمك كرد؛ چون حسي داشتم، مي خواستم بنويسم. احساساتم را مي خواستم بنويسم. »
4
و بعد مي گويد: «انسان، آزاد است كه ارزشها و سبك يادگيري خودش را هم انتخاب كند.»
5
اين چنين نيست كه خلّاقيت و نوآفريني، ويژگي منحصر به فردي باشد كه تنها عدّه خاصي از آن برخوردار باشند، بلكه «پژوهشهاي انجام گرفته، نشان داده است كه زمينه خلّاقيت به عنوان يك استعداد همگاني در همه ما وجود دارد. اگر محيط، زمينه مناسبي جهت بروز و ظهور آن ايجاد كند، فرد، خلّاق خواهد شد. »
6

ج. فرهنگ تشويق
شخصي كه خود عضو كميته خلاقيت سازمان پژوهش و دفتر برنامه ريزي و از مدرسان رويكردهاي نوين ياد دهي – يادگيري بوده و در زمينه خلاقيت، كارگاه هاي آموزشي مختلفي با اساتيد ايراني و خارجي گذرانده و كتابها و مقالات زيادي را در اين زمينه مطالعه كرده است، در مورد نويسندگي خود مي گويد: «فكر مي كنم تقريباً راحت مي نويسم. در خانواده اي فرهنگي متولد شدم و رشد كردم و آموزشها و تشويقهاي به موقعي از پدر و مادرم گرفتم.»
7
نويسنده ديگري مي گويد: «فرزندمان را وقتي در سفر است، تشويق ك
نيم تا خاطرات سفر خود را بنويسد و به او بگوييم: الآن كه به طور مثال در مسير تهران – مشهد حركت مي كنيم، شما اين مسير را در 4 – 5 صفحه براي من بنويس و من اين 4 – 5 صفحه را جزء كارهاي خوب و نيك تو تلقّي مي كنم. اين ارزش را خانواده بايد به نوشتن بدهد.»
8
نويسنده شدن از «فكر» شروع مي شود و اين فكر با «خواستن» گسترش مي يابد و هسته اوليه خواستن، در خانواده شكل مي گيرد. پس خانه، كانون فكر سازي و ايجادانگيزه براي نويسنده شدن فرزندان است.«مطالعات زيادي در سطح جهان انجام شده است كه نشان مي دهد موفقيت در نويسندگي و… به شدّت متأثّر از فضاي فرهنگي خانواده است. هرچه فضاي فرهنگي خانواده خوب بوده، مهارت نوشتن فرزند تقويت شده است. بنابراين، به تأثير نقش خانواده نبايد بي توجّه بود.»
9
منظور از نقشمندي خانواده اين است كه نقش الگويي و الهام بخشي داشته باشد؛ «يعني اگر پدر اهل كتاب خواندن و اهل مطالعه باشد، برادر و خواهر اهل خواندن باشند، تأثير جدّي در نويسنده شدن فرد دارد. البته ممكن است پدر و مادر سواد كافي نداشته باشند، ولي علاقه مند به مباحث فرهنگي باشند. در اين فضا هم فرزند به مسائل فرهنگي علاقه مند مي شود و مي تواند نوشتن را تمرين كند. هر اندازه سهم مذاكرات فرهنگي در خانواده افزايش يابد، اقبال و علاقه مندي فرزند به حوزه نگارش بيشتر مي شود.» 10 و همين گفتگوها مي تواند محرّك انگيزه ساز و مولّد احساس باشد و خمير مايه نوشته اي زيبا شود.

د. بيداري ذهن

خلاقيت مولود ذهن آزاد، امّا پربار و پوياست و شكوفايي آن در پرتو بهره گيري از ابزارهاي مفيد و مناسب است و «شايسته است كه پدر و مادر در صورت تمايل فرزندان علاقه مند و پويا، كتابهاي در خور و مناسبي را كه در زمينه نويسندگي نياز دارند، در اختيار آنان قرار دهند تا بتوانند با بهره گيري از مطالب دريافتي از آنها، نوشته خوبي بنويسند.»
11
راز خوبي نوشته زيبا، الگوسازي ذهن از نوشته هاي زيباي ديگر است. ذهن در اثر مأنوس شدن مداوم با نوشته هاي زيبا و خلّاقانه، در حال و هواي آنها قرار مي گيرد و حسّ واژه سازي و محتواپردازي آن گونه اي در فرد بيدار مي شود و آن چنان ذهن به جولان مي افتد كه مفاهيمي بديع در ذهن متولد مي شوند و لباس واژه اي نو بر تن مي كنند و همچون اشكهاي شوق از چشمان خندان قلم بر صفحه سفيد كاغذ مي چكند و چونان مرواريدي درخشان چشم دلها را به خود خيره مي سازند كه گويي آنان را سحر كرده اند. آري، بعضي بيانها سحر مي كنند، اگر كسي سخن شناس و سخن سنج باشد.
ديدار با ذهنهاي خلّاق (نوشته هاي خلّاق) ذهن را براي خلاق شدن و آشنايي با ش
يوه خلاقيت بيدار مي كند و اين بيداري، نوشته هاي زيبا به ارمغان مي آورد.

ه. پايه هاي پويايي
در تحقيقات متعددي
12 ثابت شده است كه رفتار و نگرش والدين و كميت و كيفيت علاقه هاي آنها و نحوه تعامل آنان با فرزندانشان در رشد و توانايي فرزندان مؤثر است و دريافته اند كه بچه ها و بزرگسالاني كه در رياضيات و علوم سرآمد هستند و از نبوغ برخوردارند، زمينه متفاوتي نسبت به ساير افراد داشته اند؛ زمينه هايي خلاقيت زا و شكوفاگرانه؛ زمينه هايي همچون احترام زياد، آزادي عمل براي كشف جهان اطراف، آزادي براي تصميم گيري، استقلال عمل، وجود يك ارتباط مثبت بدون وابستگي زياد والدين و كودك، وجود يك فضاي آزاد و غير مستبدانه، عدم نگراني و دغدغه مداوم والدين نسبت به كودك و…. به اعتقاد محققين، وجود اين ويژگيها در ارتباط والدين و كودك، باعث مي شود كه كودك در آينده، فرد خلّاقي شود و پايه هاي پويايي او پي ريزي شود.

و. اختيار خطر كردن
طبيعي است كه روشهاي سلطه جويي والدين، منجر به
دنباله روي و هماهنگي مصنوعي در كودكان مي شود و مانع هرگونه ابتكار و خلّاقيت مي گردد. تحقيقات نشان داده است
13 كه والدين كودكان خلّاق در روشهاي تربيتي شان به ندرت از استبداد و محدوديت انضباطي استفاده مي كرده اند. اين كودكان از آزادي بيشتري در تصميم گيري بر خوردار بوده اند، در حالي كه كودكان كمتر خلّاق، داراي خانواده سخت گير و كليشه انديش و بيش از حد خشك و حساس بوده اند. مادراني كه از فرزندانشان بيشتر مراقبت مي كرده اند، فرزندانِ كمتر خلاق داشته اند؛ زيرا مراقبت زياد والدين از كودك، موجب مي شود كه او هرگز فرصتِ تجربه كردن و آموختن نداشته باشد، در حالي كه خلاقيت در پرتو ريسك كردن حاصل مي شود. شخصي كه همواره با عصاي احتياط افراطي دنبال راهي كاملاً روشن بگردد، هرگز نمي تواند پا به وادي ناشناخته ها بگذارد و دست به كارهاي تازه بزند.
تربيت آزاد منشانه، تجربه تازه هاي زندگي، و گرايشِ قوي فكري وسيع و گوناگونِ والدين موجب خلاقيت در كودكان مي شود. والدين كودكان خلاق معتقدند كه بايد به كودكان استقلال بدهيم و خواست خلاقانه آنها را بپذيريم و به آنها حق بدهيم كه با والدين موافق نباشند. دادن استقلال به كودكان و آزادي فكر و عمل به آنها، موجب كم شدن اتكاي آنها به ديگران مي گردد و در نتيجه، مي توانند با فكر و تجربه و عمل خويش، قوه ابتكارشان را به كار گيرند.
بعضي از محققين بر اين باورند
14 كه استقلال دروني، عدم وابستگي،
مقاومت در برابر كنترل اجتماعي افراطي، براي فعاليت خلاق ضروري است. بنابراين، جوّ آزاد خانه كساني كه كار خلاق انجام مي دهند، موجب تشويق و الگو دهي بچه ها به كارهاي مشابه مي شود. والديني كه خود، ابتكار عمل داشته باشند، الگوي مناسبي براي برانگيختن كودكان جهت ابداع و خلاقيت اند. به عكس، والديني كه در كارها دنباله رو هستند، طبق مُد لباس مي پوشند و در كارهاي مختلف ايده اي از خود ندارند، همين ويژگيها را به فرزندان خود منتقل مي كنند.

ز. امنيت رواني
فضاي عاطفي خانواده با رشد خلاقيت فرزندان ارتباط مستقيم دارد. روابط صميمي و دوستانه افراد خانواده موجب احساس امنيت رواني در فرزندان مي گردد و باعث مي شود كه اعتماد به نفس لازم براي ابداع و ابتكار داشته باشند.
بسياري از افراد سرآمد و خلاق گفته اند كه تلاشهاي خوب والدينشان و ديگر مربيان عامل پرورش استعداد آنها بوده است. پيرو مطالعاتي كه بعضي از محققان
15 درباره زنان هنرمند داشتند، به اين نتيجه رسيدند كه همه آنان خانواده هاي حمايت كننده اي داشته اند. تمام آنها گفته اند كه والدين آنها به كار ايشان علاقه نشان داده اند و از آنها حمايت كرده اند.


محيط خلاق آموزشي



الف. تربيت معطوف به تفاوتهاي فردي
محيط آموزشي مي تواند بستر مناسبي براي خلاق سازي افراد باشد؛ به شرط آنكه آموزشها معطوف به تفاوتهاي فردي باشد، نه يكسان سازي افكار و روشها. با توجه به مدت زمان زيادي كه افراد در مدرسه و محيط آموزشي مي گذرانند، مي توان گفت: تجربه هاي مدرسه و محيط آموزشي نقش اساسي در خلاقيت آنها در آينده دارد؛ اما تحقيقات نشان داده است
16 كه افراد برجسته به ندرت از مدرسه و معلّمانشان به عنوان عامل مؤثر و مهمي در رشد خلاقيتشان ياد كرده اند. به اعتقاد آنها مدرسه نقشي در تشويق آنها براي خلاقيت نداشته است. اما تقريباً در طول دوران مدرسه، يك معلم مشوق داشته اند.
آنان معتقدند كه علت شكست مدرسه تا حد زيادي به تعليم و تربيت همشكل و يكنواخت مربوط مي شود. اين در حالي است كه هر كدام از دانش آموزان و افراد در محيط آموزشي، كاملاً با يكديگر متفاوت اند.

ب. توسعه تف
كر خلاق

يكي از محققان معتقد است
17كه براي توسعه تفكر خلاق از طريق مدرسه و محيط آموزشي بايد هر مربي در هر مقطع، به عقائد جديدي كه از سوي كودكان، نوجوانان و جوانان مطرح مي شود، توجه كند و اين گونه افراد نونگر را تشويق كند تا استعداد خلاقشان را توسعه دهند. هر مربي بايد به اين «توسعه خلاقيت » بيش از آموزش اطلاعات اهميت دهد.
براي توسعه تفكر خلاق، بايد تفكر خلاق را با ارزش بدانيم، افراد را نسبت به آنچه در پيرامونشان مي گذرد – يعني به محركهاي محيطي – حساس تر كنيم، اجازه دهيم خود آنان به آزمون واقعيتها دست بزنند، راه حلهاي ابتكاري و تازه افراد خلاق را ارج نهيم و تشويق كنيم، افراد را مقيد نكنيم كه براي انجام كارها از يك روش ويژه و الگوي تحميلي تبعيت كنند و در كلاس، فضايي آزاد و در نتيجه جوي خلاق ايجاد كنيم؛ به گونه اي كه بدون ترس، احساس امنيت كنند.
بايد به آنان كه آموزش مي بينند ياد بدهيم كه به ايده هايشان اهميت دهند و دفترچه اي تهيه كنند و عقائدشان را – حتي اگر در آن ترديد دارند – بنويسند؛ چون ممكن است اين ايده ها در زماني ديگر مورد بررسي، انتقاد و تغيير قرار گيرند يا موجب انگيزش ايده اي ديگر در آنان گردند.
بايد كاري كنيم كه آنان در برابر شاهكارهاي ديگران و نوشته هاي شگفت انگيزشان احساس ضعف نكنند؛ يعني جزئيات مراحل و روشهايي را كه صاحب شاهكار براي خلق آن استفاده كرده است، برايشان توضيح دهيم تا آن شاهكار شگفت را چيزي ماوراء قدرت خويش ندانند.
بايد حس كنجكاوي را در آنان برانگيزيم تا خودشان براي آفرينش آثار برانگيخته شوند و توجه آنان را به يافته هاي بحث برانگيز جلب كنيم؛ يعني با ايجاد سؤالات و كمك به آنها براي يافتن جواب، انگيزه نويابي شان را حفظ و تقويت كنيم.
تاريخ نشان داده است كه گاهي ابداعات و اكتشافات در دوره هاي آرامش و سكوت به وجود آمده است. از اين رو، ا
يجاد موقعيتهايي براي آرامش و فرصتهايي مناسب براي فعاليت ذهن، موجب ايجاد ايده هاي تازه مي شود.
در «يورش فكري »
18 كه يكي از شيوه هاي خلاقيت است، بايد آموزش بدهيم كه در لحظه آفرينش ايده هاي تازه، افراد، هر چه به ذهنشان مي آيد، بنويسند؛ بي آنكه از خود انتقاد كنند يا از انتقاد ديگران بترسند و ايده هاي خود را پس بزنند؛ چون هر گونه خود انتقادي يا واهمه از انتقاد ديگران در مرحله خلق ايده ها، مانع از توليد انديشه مي شود. خود انتقادي اصلاحي يا گوش كردن به انتقادهاي اصلاحي ديگران، پس از خلق ايده ها بايد صورت گيرد، نه قبل از آن يا در هنگام آفرينش ايده ها. افراد بايد عادت كنند كه انتقادگر صرف نباشند، بلكه به انتقاد سازنده عادت كنند كه در خلاقيت، بسيار مهم است.

ج. ماجراجويي علمي و فكري

تقويت روحيه ماجراجويي علمي و فكري نيز در پرورش روحيه خلاقيت، بسيار مؤثر است و اين از عهده معلمي بر مي آيد كه خود، چنين روحيه اي داشته باشد.
سر درآوردن از رشته هاي علمي ديگر – علاوه بر رشته تخصصي خود – را در آموزندگان تقويت كنيم؛ زيرا شناخت فربه تر و فراتر از رشته تخصصي، در تقويت ايده ها و باورهاي بنيادي مفيد است؛ چون بسياري از ايده ها و روشهايي كه در يك رشته علمي طرح مي شود، از رشته تخصصي ديگري گرفته شده و در آن رشته علمي به كار رفته است.
از آموزندگان بخواهيم كه با استفاده از مغايرتها استدلالهايي براي رد نظريات پيشين و باورهاي نسبتاً عمومي بياورند و به اين ترتيب، آنان را برانگيزانيم تا خود، به گونه اي ديگر، مسائل را ارزيابي كنند و راه جديد و جالبي براي آزمودن و اثبات كردن مسائل بيابند و به آنان كمك كنيم كه با استفاده از چيزهايي كه از قبل مي دانستن
د، در موقعيتي مشابه، حقائق و اصول و ايده هاي تازه اي به دست آورند. اين يعني «خلاقيت» و انسان نونگر مي تواند نونگار و نويسنده اي خلاق باشد.


پی نوشت:


1) جام جم، سال ششم، شماره 1485، پنجشنبه 30 تير 1384، ص 6.
2) همان.
3) همان.
4) شانه برزلف سخن، سيد حسين حسيني نژاد، ص 6.
5) همان.
6) همان، ص 74.
7) همان.
8) شيوه هاي خلّاق آموزش انشاء، سيد حسين حسيني نژاد، ص 60 و 61.
9) همان، ص 54 و 55.
10) همان، ص 63 (با اندكي تلخيص و تصرّف) .
11) گلزار سخن، محمد مصري، ص 35.
12) ماهيت خلاقيت و شيوه هاي پرورش آن، دكتر افضل السادات حسيني، صص 72 – 75.
13) همان.
14) همان.
15) همان.


16) همان.
17) همان.
18) براي اطلاعات بيشتر، ر. ك: پرورش استعداد همگاني خلاقيت.


منبع: ماهنامه اطلاع رساني، پژوهشي، آموزشي مبلغان شماره83 .


http://zitova.ir

به این مطلب امتیاز دهید:
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در email

فرصت ویژه برای علاقه مندان به نویسندگی

شما می توانید مقالات خود را با نام خود در وب سایت موسسه منتشر نمائید. برای شروع کلیک نمائید.

نویسنده مقاله باشید