جستجو
این کادر جستجو را ببندید.
از این طرف اومدی: 
زن در جوامع قدیم تاکنون(بخش اول)

زن در جوامع قدیم تاکنون(بخش اول)

فهرست مطالب

منبع مقاله: مجله رواق اندیشه، شماره ۲۱، فاضل، محمد؛


چکیده:در این نوشتار، نویسنده شمه ای از بینش مردمان پیشین، درباره زن را بیان می دارد . همچنین نگرش متجددان را پیرامون این نیم پیکره اجتماع به تصویر می کشد و از ظلمی که گذشتگان در حق او روا داشته اند و بار سنگینی که امروزیان بر جسم و روان لطیفش نهاده اند، شکوه می کند . یگانه راه سربلندی و نشاط او را مکتب رهایی بخش اسلام می داند و در خاتمه، نیکبختی زن را در همه شؤون این دین متعادل، به رشته تحریر در آورده است .


حقوق زنان


یکی از بحثهای جنجال برانگیز و سفسطه آمیزی که از قدیم الایام تاکنون در جوامع علمی مطرح و دچار نظریات افراطی و تفریطی شده، موضوع «حقوق زنان » است .برخی از نویسندگان و گویندگان، در دفاع از شعار آزادی زنان و احقاق حقوق آنان به قدری راه اغراق و افراط را می پیمایند که گویا مرد و زن هیچ وجه تمایزی در مراحل مختلف تعقل و تفکر، عواطف و احساسات، توان جسمی و … ندارند . دسته دیگر با صد و هشتاد درجه تفاوت، زنان را انسان نمی پندارند بلکه آنان را حیوان یا شیطان و ارواح خبیثه یا اشیایی ابزارگونه برای استفاده انسانها (مردها) می شناسند .چه خوش گفت حکیم بزرگ بشریت امام امیرالمؤمنین علیه السلام:«لاتجد الجاهل اما مفرطا او مفرطا .»آری جاهل و بی خبر از اسرار و نهفته ها و نگفته های وجودی انسان جز این نتواند بود که یا راه افراط می پیماید و یا راه تفریط .خوشبختانه کل مدعاها و پیشنهادهای افراط گرایانه طرفداران تساوی حقوق زنان و مردان، و نیز ادعاها و فرضیه های تفریط مآبانه رقبای آنان در ادوار پیشین جوامع بشری به مرحله اجرا در آمد و تجربه شد (حتی در برخی موارد، کامل تر و جامع تر) ولی ادامه نیافت و پایدار نماند . گویا تنها سر عدم موفقیت آن تجربه ها، ناهماهنگی آن آداب و مقررات با مقتضیات فطرت و ناهمگونی با سنت و خلقت در جهان فطرت بود .با توجه به این
که مرد و زن در انسانیت شریکند و در ویژگیهای جنبی از قبیل توانمندی جسمی و روانی و غیره متفاوت، برخی از اندیشمندان به مقتضای محدود بودن دایره فکر و اندیشه بشری منحصرا به مشترکات توجه کرده، در تمام حقوق و وظایف، معتقد به شرکت و تساوی شدند و برخی دیگر فقط به ابعاد ویژه هر یک از این دو جنس توجه کرده، در تعیین حقوق و وظایف زنان راه تفریط پیمودند . غافل از این که زن و مرد – به عنوان دو رکن سازنده و برپا دارنده جامعه – باید مانند نقش چشم و گوش و دست و پا و زبان – به عنوان اععضای فعال و مؤثر در کل بدن – عمل نمایند; یعنی مساوات چشم و گوش در مفید بودن برای بدن، اقتضا نمی کند که چشم مانند گوش، باز و بی پرده بوده در معرض برخورد با انواع آسیبها مانند باد، آب، گاز و غیره قرار گیرد و یا زبان باید مانند دست، گشاده و بی پوشش باشد و این استدلال که هر دو، عضو یک بدن می باشند پس چرا یکی باز است و دیگری بسته; یکی رو گشاده و دیگری پوشیده؟ ناقص و نارساست چرا که هر یک، ویژگیها و کارکردهای مخصوص به خود دارند .در مقاطعی از تاریخ، زنان، پستهای درجه اول و مناصب ویژه ای را در صحنه حکومت، سیاست و اداره کشور خود دارا شدند و در برخی ادوار، پسران موظف به دادن نفقه به پدر و مادر نبودند ولی دختران مجبور به انجام این تعهد بودند حتی اگر موافق میل باطنی آنها نبود
. همچنین مصریان به شدت، حرمت زنان را پاس می داشتند تا حدی که چند شهبانو بر آنان فرمان می راندند . یکی از شرایطی که در قباله ازدواج مردم مصر ثبت می شد; اطاعت کامل مرد از زن بود . به طور کلی، زن در مصر باستان، فرمانروای خانواده بود و مردان مجبور بودند دستمزد خود را بدون دخل و تصرف به خدمت بانوی خانه بیاورند و زنان حق داشتند آن را بدون اجازه شوهر خرج کنند (۲) و در برخی کشورها مدیریت نظامی در اختیار زنان بود و قراردادهای جنگ و صلح و آتش بس به امضای آنان می رسید .و از آنجا که چنین شیوه هایی در اداره امور کلان سیاسی و اقتصادی کشور و سرپرستی خانواده موفق نبود، به طور طبیعی و بدون فشار خارجی بار سنگین مدیریت خرد و کلان از دوش آنان برداشته شد (یا خود زنان آن را بر زمین نهادند) و مردان برداشتند و بر دوش کشیدند .از این رو مدیریت و مسؤولیت پذیری زن در این سطح، نه فقط از کشور متمدن و پیشرفته مصر به کشورهای دیگر سرایت نکرد و جهان شمول نشد، در خود مصر نیز پایدار نماند .در حدود سه هزار سال قبل از اسلام، زن مورد بی احترامی و تحقیر و تضییع حقوق قرار داشت و در تمام این مدت اکثر اقوام و ملل «چه پیشرفته و متمدن، چه وحشی و بی تمدن و چه نیمه متمدن » مانند یکدیگر به زنان نگاه می کردند و به طور یکنواخت با آنان رفتار می نمودند .در اغلب آیین های رایج در اقوام و ملل نیمه متمدن و حتی مترقی و متمدن قبل از اسلام، زن، انسانی بود بی اراده و تصمیم، بلکه برده وار در اختیار پدران، شوهران و فرزندان قرار داشت .


مقایسه
گرچه برای افراد مؤمن به حقانیت احکام
اسلام و معتقد به حکیمانه بودن دستورات الهی قرآن، نیازی نیست که آداب و رسوم اقوام و ملل یا دستورات سایر کتب و ادیان آسمانی پیشین بررسی و تبیین شود، ولی برای کسب اعتماد و اطمینان بیشتر به صحت و درستی احکام متقن اسلام، اشاره ای هر چند کوتاه به آداب و رسوم و مقررات سایر ملل و ادیان داشته باشیم تا با مقایسه اسلام با ادیان و ملل غیر اسلامی، قوت و استحکام حقوق زن در اسلام، روشنتر و واضحتر گردد .از نظر تاریخی، این مطلب مسلم است که زن در دیدگاه غیر اسلامی، حتی در تفکر معاصر غرب – که به زعم برخی، پیشرفته ترین نوع تفکرات جهان بشریت در غیر ادیان آسمانی است – ، به مراتب محرومتر و مظلومتر از مرد بوده و هست . تا جایی که در برخی از قبایل، پس از مرگ شوهر، زن را می کشتند و در کنار قبر شوهر دفن می کردند و برخی دیگر، زن را زنده در گور شوهر دفن می کردند . (
۳)
زن در اقوام متمدن قبل از اسلام حق تملک داشت(به سبب ارث و غیره) اما حق تصرف در مال خود را نداشت(همچون کودک و دیوانه) . (۴)


نمونه هایی از برخورد ملتها با زن


هند
گرچه از روزگاران قدیم، هند دارای علم، تمدن و فرهنگ بود اما وضعیت زنان بهتر از ملل و اقوام دیگر نبود، بلکه همانند سایر ملتها، قبل از ازدواج; ملک و برده پدر و پس از ازدواج; برده و ملک شوهر بود و پس از مرگ او، زن با لباسهای فاخر و آرایش کرده همچون شب عروسی و زفاف، همراه با جسد مرده شوهرش زنده در آتش سوزانده می شد . از مردگان خود ارث نمی برد و بدون اذن و رضایت او، شوهرش می دادند . اقوام هندی معتقد بودند زن، سرچشمه گناه و سرمنشا سرشکستگی اخلاق و روحیات جامعه است و برای او، شخصیت مستقل انسانی قائل نبودند . (۵)


ایران
در ایران باستان، طبق آیین زرتشت خیانت زن موجب اع
دام بود و در عهد ساسانیان این حکم تخفیف یافت به این صورت که در اولین بار، زندانی و در صورت تکرار، محکوم به اعدام می شد . (
۶)


مصر قدیم


پدران از شنیدن خبر ولادت پسر، خوشنود و از شنیدن خبر دختر، بسیار افسرده و ناراحت می شدند و رنگ چهره آنان تغییر می کرد . جالب این که از ترس دختر بودن فرزند، برای شناسایی جنین، تجربیاتی داشتند و از این راه دختران را قبل از تولد سقط می کردند . مصریان قدیم با حرص تمام، اصرار بر خانه نشینی زنان داشتند و زنان هرگز نمی توانستند از خانه های خود بیرون آیند جز برای خدمتگذاری کاخها و خدایان و در نهایت خواری و پستی می زیستند .


یونان
زن یونانی نموداری از درک اسفل بود در اخلاق زندگی و در نهایت پستی و ذلت . در یونان قدیم، زن فاقد شخصیت اجتماعی بود و نقشی در تمدن درخشان آن عصر طلایی نداشت . و در خانه پنهان نگه داشته می شد و در مقطعی، به صورت عشرتکده ای سیار به عفت فروشی می پرداخت . یکی از مورخان یونانی می نویسد: «باید نام زن هم مانند خودش در خانه محبوس باشد.» «دموستن » خطیب معروف یونانی می گوید:


«ما زنان هوسران را برای لذت می خواهیم … و همسران را برای فرزندان مشروع.» زن در یونان قابل فروش و هبه بود و پدر همین دموستن، مادر او را به یکی از دوستان خود بخشیده بود و به قولی، سقراط نیز همسر خود را به «آلسی بیاد» خطیب قرض داده بود . و در عرف آن زمان، مرد اگر سنین جوانی را گذرانده بود، وظیفه داشت مرد جوانی را برای همبستری زن خود پیدا کند . ولی زن با داشتن هر نوع رابطه جنسی بدون اذن شوهر، مستحق قتل بود . (۷)


در میان یونانیان، زن، مانند برده خرید و فروش می شد، در برابر پدر و شوهر حق مالکیت، معاشرت و حیات نداشت . پدر یا شوهر می توانستند زن و دختر خود را بفروشند و قرض یا اجاره دهند و او را بکشند .(8)


روم
مقررات روم به مرد اجازه می داد حتی زن خود را به قتل برساند . البته با پیشرفت تمدن روم سختگیریها بر زنان اندکی تخفیف یافت و آزادی نسبی به آنها داده شد . اما در عوض، فساد و فحشا و هرزگی زنان، رواج فراوانی یافت . (۹)


در تمدن روم که چهار قرن قبل از میلاد پایه گذاری شد، زنان، جزء جامعه بشری و حتی عضو خانواده نبودند . خانواده فقط از مردان تشکیل می شد و زنان حق شکایت در دادگاه را نداشتند . همچنین مجاز به داد و ستد نبودند و معاملات آنها رسمی نبود و ثبت نمی شد و حتی اگر مردی مصلحت را در کشتن زن می دید رایش نافذ بود و مانعی برای اجرای تصمیمش وجود نداشت.(۱۰)
آشوریها
از آداب و رسوم آنان می توان به این موارد اشاره کرد: اگر جرم زن از نظر اسراف و تبذیر در اموال شوهر در دادگاه ثابت می شد شوهرش حق داشت او را در آب غرق کند.(۱۱) در سرزمین «بابل» مرکز تمدن کلدانیان و آشوریان سالی یک بار، دخترانی را که پا به سن زناشویی گذاشته بودند در یک جا جمع می کردند و هر یک را بر حسب زیبایی، به نرخی می فروختند
.(
۱۲)


چین
در دوران بسیار دور، در میان اقوام و ملل چینی هیچ اثری از فرهنگ و تمدن نبود حتی فرزندان پدران خود را نمی شناختند، فقط مادران خود را می شناختند (همچون حیوانات) . تا این که شخص حکیمی به نام «فوه سی » درگذشته به سال ۲۷۳۶ قبل از میلاد، دستورات و مقرراتی برای زندگی اجتماعی آن روز تنظیم نمود و تا حدی به اوضاع و احوال آشفته مردم سر و سامان داد .ولی با کمال تاسف، سهم زن از آن تمدن و فرهنگ، جز فرمانبری برده وار (بدون داشتن هیچ حق اعتراضی) چیز دیگری نبود . قبل از ازدواج می بایست از پدر اطاعت کند و بعد از ازدواج، تحت اوامر شوهر باشد و پس از فوت او، زیر نظر پسر بزرگ خود . در آن تمدن برای دختران، سهم الارث وجود نداشت; زیرا دختران را فرزند نمی دانستند.(۱۳)

&#x0 D;

عربها و عربستان


وضع اقوام و ملل عرب، اعم از اقوام متمدن (مانند یمن) و طوایف غیر متمدن (شبه جزیره عربستان) در آداب و رسوم کم و بیش همچون ملل و طوایف دیگر جوامع انسانی آن روز بود .بی مناسبت نیست نگاهی به مساله «دخترکشی » که اعراب جاهلیت به آن مشهور بودند بیندازیم:موضوع فرزند کشی که در قرآن مکرر ذکر و مورد توبیخ واقع شده است، گرچه مخاطب مستقیم آن، عربها می باشند ولی به مقتضای «نزل القرآن علی طریقة: و ایاک اعنی و اسمعی یاجاره»(۱۴) & lt;/SPAN>دستوری است عام و خطابی است شامل کل جهان و جهانیان و نمی توان با تمسک به ظاهر آن استدلال کرد که این شیوه و رفتار در عرب بیشتر از دیگران و یا حتی شایع بود . گرچه از «میدانی » نقل است که فرزند کشی در میان عربها فراوان صورت می گرفت و همه طوایف را شامل می شد اما به گفته «لین پول » فقط در بعضی از طوایف و قبایل عرب (صحرانشینان) آن هم به ندرت اتفاق می افتاد . (۱۵)


گفتار «لین پول » از اتقان بشتری برخوردار است به دلایل زیر: ۱ – عواطف خویشاوندی به اقتضای زندگی عشایری در عرب، درخشنده و بسیار شدید بود . از این رو، عادت عرب چنین بود که برای صلح و آتش بس و پایان دادن به جنگ و خونریزی بین دو طایفه متخاصم، از هر طرف دختری به طرف دیگر می دادند و به این وسیله پیوند خویشی و قرابت به وجود می آوردند و صفا و صمیمیت بین آن دو قبیله را برای همیشه تضمین می کردند و هرگز شنیده نشد در یکی از حالات خشم و غضب تعصب و حمیت و مانند آن کسی پدر، مادر،
برادر و یا خواهر خود را کشته باشد
.


۲اگر دخترکشی عادتی شایع بود، طبعا در اشعار و سروده ها و ترانه ها به عنوان امتیاز قبیلگی ذکر می شد و کم و زیادش در یکی از طوایف، بهانه مدح و ذم ایجاد می کرد . همچنان که اوصافی از قبیل شجاعت، سخاوت، حمایت از پناهندگان، وفای به عهد و اضداد آنها فراوان در اشعار عرب جاهلی با (اغراق و مبالغه)، دستمایه مدح و ذم شده است و حتی نام نمونه ها و قهرمانانی نیز مانند عنترة بن شداد (در شجاعت و دفاع از قوم و قبیله خود) و حاتم طایی (در سخاوت) و مجیر الجراد (در پناه دهی به پناهندگان) و سموال (در وفای به وعده) بر سر زبانها زنده و جاوید مانده است .


و اما اهتمام قرآن به این موضوع; گویا سرش یک نکته تربیتی مهم و سازنده باشد که هر کار زیبا و نیکو (هر چند در شماری اندک) ، غلیظتر و بزرگتر از آنچه هست معرفی شود تا همگان تشویق به انجام آن شوند . همچنین هر امر زشت و نکوهیده (هر چند در شماری اندک)، بزرگ و مهم جلوه داده شود تا کسی رغبت در انجام آن نکند .شایان ذکر است این مساله در عصر حاضر هم کم و بیش وجود دارد و طبق نقل رسانه ها در کشور هند سالی پنج میلیون دختر قبل از تولد به وسایل و ابزار ممنوعه پزشکی شناسایی و سقط می شوند .


پس از ذکر شیوه نگرش اقوام مختلف به زن، جا دارد نظر چند تن از فیلسوفان را هم در این زمینه یاد آور شویم:


افلاطون (متوفای ۳۴۷ ق . م). و بردون فیلسوف اشتراکی، زن را قابل استفاده همزمان برای عموم مردان می دانستند و معتقد به ازدواج مشترک و عمومی بودند; یعنی یک زن همزمان می تواند، شوهران متعدد داشته باشد و تشکیل خانواده خصوصی را ضروری نمی دانستند .


ارسطو (متوفای ۳۲۲ ق . م). هرچند زنان را دارای حق حیات می دانست اما معتقد به لزوم تحت فرمان درآوردن آنها بود و چنین می پنداشت که زنان، شایستگی آزادی و حقوق سیاسی را ندارند . (۱۶)


بردون در کتاب خود به نام «ابتکار نظام » چنین می نویسد:«همانا وجدان زن کمتر از وجدان ما می باشد به همان اندازه که عقل او کمتر
از عقل ماست .» (
۱۷)«مجموع توان جسمی و فکری زن، دو سوم توان فکری و جسمی مرد است .» (۱۸)
تفاوت جسمی و روانی زن و مرد به قدری است که برخی از علمای تشریح معتقدند: زن و مرد کنونی از یک نسل و تبار نیستند . و همزاد زنان کنونی، مردانی بودند مانند آنان ضعیف و ناتوان و آن مردان در اثر ضعف و ناتو
انی، مغلوب مردان قوی تر از خود گشته و منقرض شدند و زنان ضعیف آنان در اختیار مردان قوی کنونی قرار گرفتند
.» (۱۹)


ژان ژاک روسو (متولد ژنو و متوفای ۱۷۷۸ م). فیلسوف فرانسوی مسیحی مذهب در کتاب مشهور خود «قرارداد اجتماعی » نظریه انقلابی معروف خود را که زمینه ساز و تاثیرگذار در انقلاب کبیر فرانسه بود منتشر ساخت . وی می گوید: «زن نه برای آموزش علم و حکمت آفریده شد و نه برای تفکر و اندیشه و نه فن آوری و نه سیاست مداری . فقط برای این آفریده شد که مادری باشد با شیر خود فرزندش را تغذیه کند و در دوران ناتوانی آنها با عنایت ویژه خود سرپرستی نماید . و پس از آن، آنان را تحویل پدر یا مربی دیگری دهد و او باز گردد به انجام وظیفه مادری خود که باردار شود و بزاید و شیر دهد و بزرگ کند و تحویل دهد و آماده شود که مجددا باردار شود و شیر دهد و پرستاری نماید و تا آخر، خود و فرزندانش تحت تکفل مرد باشد .» (۲۰)
فرید وجدی نیز نظر خود را اینگونه بیان می کند:«زن برای اکتشافات دقیق علمی و فنی آفریده نشده و هرگاه زنی وقت و عمر خود را صرف کشف ستاره ای کند یا به وجود میکروبی پی ببرد و یا به اطلاعات جدیدی در علم تشریح برسد چنین زنی از مرز وظایف خود خارج شده، ناقص و نسبت به فطرت و طینت خود معصیت کار است و باید زنان را از پیروی او بر حذر داشت(۲۱)
نیچه فیلسوف مسیحی آلمانی (متوفا به سال ۱۹۰۰م). می گوید:«راه و رسم مرد، اراده و راه و رسم زن، فرمانبری است .»«زن را به حقیقت چه کار؟ مهمترین موضوع برای او، ظاهر و زیبایی است .»


«وقتی به سراغ زن می روید، شلاق را فراموش نکنید .» (۲۲)


علامه طباطبایی می گوید: «برخورد امم غیر متمدن با زن مانند برخورد با حیوانات بود . آن را می خرید از پدر یا شوهر یا فرزند و می فروخت و اجاره می داد و می بخشید و قرض می داد برای فرزند آوری یا خدمت یا فقط همبستری . و در قحطیها و جشنها او را می کشت و می خورد . و حتی حق داشت او را بکشد و دفن کند . و یا او را مانند حیوانات صحرایی غیر مفید بی غذا رها کند تا بمیرد . و زن موظف بود خواسته یا نخواسته از مرد – پدر یا شوهر – اطاعت بی چون و چرا کند و در هیچ یک از کارهای خود استقلال رای و عمل نداشت . و شگفت آور این که در برخی از قبایل چنین رسم و سنت بود که زن پس از زایمان فورا بر می خاست برای انجام کارهای خانه، و شوهرش به جای او در بستر او می خوابید و استراحت می کرد .» (۲۳)
از دایرة المعارف فرانسوی نقل است که زن ترکیب جسمانیش همانند ترکیب جسمانی کودک است و به همین دلیل می بینیم بسیار حساس و خیلی زود تحت تاثیر شرایط و اوضاع خارجی قرار می گیرد، نظیر غم و شادی و ترس، و به همین جهت است که احساسات زن زودگذر است; یعنی همچنان که زود غمگین و شاد و ترسان می شود همچنین این حالات به زودی از او دور می شود . (۲۴)


http://tebyan-mobaleghin.ir

به این مطلب امتیاز دهید:

فرصت ویژه برای علاقه مندان به نویسندگی

شما می توانید مقالات خود را با نام خود در وب سایت موسسه منتشر نمائید. برای شروع کلیک نمائید.

نویسنده مقاله باشید