منبع مقاله: مجله رواق اندیشه، شماره ۲۱، فاضل، محمد؛
زن در نگاه پیروان ادیان
زن در دیدگاه و عقیده یهود و مسیحیت تحریف شده نیز وضعیتی شبیه ملل دیگر داشت . مثلا نزد برخی یهودیان، پدر، دختر نابالغ خود را می توانست بفروشد .کشیشان مسیحی زن را عامل و مظهر شیطان و موجب فساد و فحشا می دانستند و تا مدتها پیرامون این مساله در مدارس خود تحقیق می کردند که آیا زن می تواند مانند مرد، خدا را عبادت کند؟ آیا می تواند داخل بهشت شود؟ آیا زن انسان است و روح دارد؟ آیا می تواند جاوید بماند یا ماده ای فانی است و روح مجرد ندارد؟در مسیحیت به علت رواج فرهنگ تنفر از زن و بی ارزش بودن او، عزوبت مرد تشویق می شد و ازدواج در نظر آنها دامی از طرف شیطان برای سقوط در جهنم محسوب می گردید . (۲۵)
در دیدگاه آنان، زن، جرثومه گناه و پلید بالذات بود . (۲۶)
به نظر کلیسا، محبت به زن، در شمار یکی از مفاسد بزرگ اخلاقی بود . (۲۷) در حالی که از صاحب خلق عظیم پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله نقل است که فرمود:«احب من دنیاکم الطیب و النساء .» (۲۸) یعنی: از دنیای شما دو چیز را دوست دارم: بوی خوش و زنان را .«خیر اولادکم البنات .» (۲۹) یعنی: بهترین فرزندان شما دختران هستند .«من اشتری تحفة فلیبدا بالاناث قبل الذکور .» (۳۰) یعنی: کسی که هدیه ای خرید دختران را در هدیه مقدم بدارد .«اقربکم الی احسنکم خلقا لاهله .» (۳۱) یعنی: نزدیکترین شما به من کسی است که با خانواده خود خوش خلق تر باشد .«الجنة تحت اقدام الامهات .» (۳۲) یعنی: بهشت زیر پای مادران است .
شخصی از پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله سؤال کرد: به چه کسی نیکی کنم؟ فرمود: مادرت . گفت: دیگر چه کسی؟ فرمود: مادرت . برای بار سوم پرسید: دیگر چه کسی؟ فرمود: مادرت . مجددا گفت: دیگر چه کسی؟ فرمود: پدرت . (۳۳)
همچنین از آن حضرت نقل شده است:«لفضلت النساء .» (۳۴)& lt;/o:p>
«و لآثرت النساء علی الرجال » (۳۵) یعنی: زنان را بر مردان ترجیح می دهم .
«البنات حسنات والبنون نعم والحسنات یثاب علیها والنعم مسؤول عنها .» (۳۶) یعنی: دختران حسنه هستند و پسران نعمت . برای حسنات پاداش مقرر شده است ولی در مورد نعمتها، سؤال می شود .
در قرآن کریم نیز می خوانیم: «و لهن مثل الذی علیهن بالمعروف و للرجال علیهن درجة و الله عزیز حکیم » (۳۷)
در فرهنگ سنتی مغرب زمین
در غرب تا مدتهای مدید، این بحث مطرح بود که آیا زن انسان است یا خیر؟ و بالاخره در قرن پنجم یا ششم میلادی در یک مجمع مهم، تصویب شد که زن هم انسان است اما برای خدمت به مردان آفریده شد .
تا اوایل قرن بیستم در جامعه سنتی غرب (در بعضی از کشورها) کلیه اموال زن پس از ازدواج به همسرش منتقل می شد و حتی نام خانوادگی خود را از دست می داد و به نام خانوادگی شوهر نامیده می شد .
در قرن بیستم در اثر رواج تفکر آزادی و آزادی خواهی، فریاد حمایت از حقوق زنان نیز رواج یافت و در پی سخنرانیها، مقالات و کتابها; نهضتی به وجود آمد به نام جنبش «فمنیسم » . این جنبش معتقد بود روابط زن و مرد در نظام خانواده ظالمانه است و برای رهایی از حاکمیت مرد بر زن; باید شکل فعلی نهاد خانواده ممنوع شود و روابط زن و مرد آزاد و در خارج از چهارچوب نظام خانواده برقرار گردد .
برخی از هواداران این جنبش، کم کم پا را فراتر گذاشته و گفتند: در روابط آزاد و بدون مرز زن و مرد، باز هم مرد حاکم می شود و زن، محکوم، مرد طالب است و زن مطلوب، بر همین اساس مساله هم جنس گرایی را بین زنان ترویج کردند اما در اثر گذشت زمان و ثابت شدن بی پایگی آن همه شور و شعارهایی که در حمایت از احقاق حقوق زنان سرداده می شد، وضعیت نهضت فمینیسم در دهه هشتاد کمرنگ شد; زیرا پس از گذشت چند دهه، ناکارآمدی ادعای آزادی طلبی، بر زنان فریب خورده ثابت شد و احساس کردند که نه شوهر دارند که از وجود آنان حمایت عاطفی مسؤولانه کند و نه فرزندی که امید و پناه آینده آنان باشد . و لذا از پای بندی به مکتب «فمینیسم » بریدند . (۳۸)در یک جمع بندی می توان سیر صعودی و نزولی دیدگاههای پیرامون زن را به ترتیب زیر برشمرد:
۱ – شی ء و کالا .
۲ – برده و بنده .
۳ – آزاده و محدود .
۴ – آزاد از خانواده (نه از فرزند.)
۵ – آزاد از مطلق ارتباط با مردان و اکتفا به هم جنس .
همه این مکاتب در ادوار پیشین مطرح شد و دهها سال و شاید قرنها در قسمتهایی از مناطق جغرافیایی حاکم بود . در این میان هر نوع تلاش و تکاپو برای دست یابی به آزادی مصنوعی و غیر فطری زنان با رواجی موقت
و محدود، به جز ناکامی و شکست، نتیجه ای از خود به جای نگذاشت و هرگز طرفدارانی پایدار به دست نیاورد و عقلا مخصوصا خود زنان نپسندیدند و با شدت هر چه تمامتر از آن فاصله گرفتند .
دیدگاه
گاه اینگونه است که انسان به چیزی با دیده حقارت و بی ارزشی و ناشایستگی نگاه می کند و در عین حال با توجه به عوارض خارجی (از قبیل ترس و احتیاج و حیا) مانند شخص ظالم و مهمان ناخوانده و غیره به طور ناخواسته و بر خلاف تمایل قلبی به آن شی ء یا شخص، احترام و تجلیل می کند و لذا قبلا باید توجه کرد که برخوردهای محترمانه ای که به گروه زنان می شود نشات گرفته از چه دیدگاهی است؟ آیا طبیعی و بر محور شایسته سالاری است و یا غیر طبیعی و برخاسته از فشارهای بیرونی از قبیل حیای اجتماعی و نیاز فردی و خانوادگی؟
زن از منظر اسلام
هر یک از آرا و عقاید طوایف و ملل (متمدن و غیر متمدن، مذهبی و لائیک) متضمن نوعی تضعیف و تحقیر زن بود و مشتمل بر محروم نگه داشتن زن از برخی حقوق اجتماعی بلکه تحمیل مسؤولیت هایی بیش از توان او و بالاتر از مسؤولیتهای مردان . اکنون فرصت آن است که نگاهی به جایگاه زن در اسلام داشته باشیم:
با یک بررسی اجمالی به این نتیجه می رسیم که این دین مبین از تمام جهات و در کل ابعاد زندگی، اعم از حالات شخصی و مقررات اجتماعی، احترام و وظایف و حقوق زنان را متناسب با شرایط و توانمندی جسمی و روحی آنان در نظر گرفته است و به بیانی دیگر; نظر به این که عواطف و احساسات (از قبیل صبر و حیا و محبت و ترس) در زنان غالب است و با توجه به ظرافت جسمی آنان ، حقوقی متناسب با این شرایط مانند تربیت، پرستاری و خانه داری و غیره برایشان در نظر گرفته شد از طرف دیگر در مردان، نیروی تفکر، باریک بینی، عاقبت اندیشی، و خشونت، چیره است و با توجه به توانمندی و چالاکی بدنی، وظایف و تکالیف پرمشقت و جنجالی و سخت به آنان واگذار شد .
جا دارد از محورهای گوناگون به جایگاه زن در این مکتب نجات بخش بپردازیم:
۱ – احترام به زنان
در قرآن کریم، تعبیراتی که از زنان می شود چه به صورت خطاب و چه به صورت غیاب، بسیار محترمانه و همانند مردان می باشد:«و المؤمنون و المؤمنات بعضهم اولیاء بعض » (۳۹); «المنافقون و المنافقات بعضهم من بعض » (۴۰); «قل للمؤمنین یغضوا من ابصارهم » (۴۱); «و قل للمؤمنات یغضض من ابصارهن » (۴۲); «من ذکر او انثی » (۴۳); «و لولا رجال مؤمنون و نساء مؤمنات » (۴۴); «و للرجال نصیب مما اکتسبوا و للنساء نصیب مما اکتسبن » .و در برخی موارد، به زنان توجه و عنایتی بیش از مردان شده است:«ضرب الله مثلا للذین کفروا امراة نوح و امراة لوط » (۴۵); «و ضرب الله مثلا للذین امنوا امراة فرعون … و مریم ابنت عمران » (۴۶)
در این دو آیه، دو زن، نمونه و نمادی از کل کافران و دو زن دیگر، نمونه و اسوه مردان و زنان مؤمن قرار گرفته اند .
«یا مریم ان الله اصطفاک و طهرک واصطفاک …» (۴۷)
ناگفته نماند که در این آیه دو برجستگی و امتیاز برای حضرت مریم (س) ذکر شده است:
۱ – جمله «اصطفاک » در خطاب به مریم همچون خطاب به پیامبر بزرگ; یعنی حضرت موسی علیه السلام است «قال یا موسی انی اصطفیتک » (۴۸) با این تفاوت که حضرت موسی یکبار مخاطب به «اصطفاک » شد و حضرت مریم، دوبار همچنین حضرت مریم هم طراز پیامبران بزرگ علیهم السلام معرفی شده است:
«ان الله اصطفی، ادم و نوحا و ال ابراهیم » (۴۹)
علاوه بر آن، جزء کسانی است که پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله مامور شد بعد از ستایش خداوند، بر آنان سلام و درود بفرستد:«قل الحمدلله و سلام علی عباده الذین اصطفی » (۵۰)
۲ – برجستگی دیگر برای حضرت مریم، جمله «طهرک » می باشد که در کل قرآن فقط یک بار ذکر شده است آن هم درب
اره یک زن یعنی حضرت «مریم » (با توجه به باب تفعیل که معمولا برای تاکید می آید و فعل ماضی متحقق الوقوع) .آن بانوی برگزیده شده، همچون عیسای پیامبر علیهما السلام در قرآن «آیت الله » معرفی شد:
«… و جعلنا ابن مریم و امه ایة » (۵۱)
و مریم مانند فرزندش مشمول نعمت ویژه خداوند قرار گرفت:«اذ قال الله: یا عسی بن مریم اذکر نعمتی علیک و عل
ی والدتک » (۵۲)
۲ – استقلال زنان
زن از نظر تصمیم گیری درباره سرنوشت و مقدرات شخصی خود در ابعاد اجتماعی، اقتصادی و غیره همانند مردان، کاملا مستقل و خودکفا هستند . در مورد حق تحصیل و انتخاب رشته تحصیلی و مالکیت و حق ثبت اسناد و املاک و انتخاب محل سکونت و مسافرت و غیره، محدود به هیچ حد و مرزی نیست (نه اجازه پدر و نه موافقت دیگران) . و جالبتر این که شش سال، قبل از مردان، استقلال کامل خود را به دست می آورد; یعنی دختر نه ساله (آن هم به سال قمری) مانند پدر چهل ساله خود کاملا آزاد و مختار است و بر خلاف نظریه پدر و سایر بستگان هر نوع دخل و خرج، داد و ستد و معاوضه و هر نوع بذل و بخشش انجام دهد، صحیح، نافذ، معتبر و قابل ثبت در دفاتر رسمی است بلکه به عنوان وکالت و وصایت و قیمومیت شرعی در اموال دیگران نیز حق تصرف صحیح دارد، (البته این در صورتی اس
ت که عدم رشد وی ثابت نشده باشد و یا بنا بر قولی، علاوه بر بلوغ، رشد او ثابت شده باشد). در صورتی که پسران قبل از کامل شدن پانزده سال حق کوچکترین تصرف در اموال شخصی خود را حتی با موافقت پدر ندارند و این در صورتی است که در پیشرفته ترین کشورهای اروپا مانند انگلیس و فرانسه در اواسط قرن بیستم به زنان بزرگسال حق ثبت، بدون نیاز به اجازه شوهر داده شد .
۳ – اصول دین و اعتقادات
در هیچ یک از مقررات کلی و جزئی اصول و اعتقادات دینی، هیچ تفاوتی بین زن و مرد وجود ندارد، نه کما و نه کیفا و در هیچ مساله ای از معتقدات دینی ما نشانی از برخورد حاکی از ضعف و عجز زنان (در باورها) سراغ نداریم .
۴ – فروعات دینی
در وظایف و دستورهای عملی اسلام نیز هیچ اثری از تبعیض بین زن و مرد به چشم نمی خورد . نه واجبات فردی و شخصی مانند نماز و روزه و نه فرائض اجتماعی مانند جمعه و جماعات و حج و امر به معروف . نه امور عبادی، اجتماعی، سیاسی و نه اقتصادی همچون بیع، اجاره، مضاربه، شرکت، وکالت، وصایت، ولایت (بر اموال گمشده و . .). و قیمومیت (بر صغیران و…) بلکه بر خلاف رسوم طوایف و ملل، وظایف سنگین اجتماعی و مسؤولیت های فردی زنان کمتر از مردان است مانند مسجد و نماز جمعه و جهاد … و، نفقه دادن بر اعضای خانواده و تحمل دیه جنایت خطای اقربا و تکفل مهر و حضانت فرزند حتی شیر دادن به فرزند که شیرین ترین نوع خدمات رسانی زنان و مادران است، به عنوان وظیفه و تکلیف نیامده بلکه اگر خود تمایل داشته باشد و بخواهد (هر چند با اجرت) نسبت به دیگران از اولویت برخوردار است و اگر به هر علت و سببی نخواهد نوزاد خود را شیر دهد پدر موظف و مکلف است برای شیر دادن فرز
ند خود دایه انتخاب کند .
۵ – حقوق زنان
در مورد حقوق زنان چند نکته ضروری به نظر می رسد:
۱ – آیا مساله حقوق زن، یک بعدی و تک محوری و مقایسه ای (یعنی در مقایسه با حقوق مرد) باید ملاحظه شود؟ یا همه جانبه و بر محور شایستگی ذاتی و فطری وی به ضمیمه شرایط اجتماعی؟ به طور طبیعی، نتیجه بحث به حسب تنوع محورها تفاوت دارد; یعنی حقوق زن در مقایسه با مرد، با توجه به همه مقررات اجتماعی، بیشترتامین شده است; زیرا اگر چه زحمت تقبل مسؤولیتهای قضایی و نظامی و غیره با مردان است ولی نتایج مثبت اجتماعی و امنیتی آن متوجه زنان خواهد بود .
۲ – وضع و تعیین حقوق اسلامی زنان به وسیله مردان نبوده و نیست تا توهم شود که جانب یک طرف بیشتر رعایت شده و یا ظلم و ستمی بر آن روا شده باشد; زیرا هر ظالم و ستمگری به منظور نیاز و جبران کمبودی که در خود احساس می کند، دست به ظلم و ستم می زند و در صورتی که واضع و در نظر گیرنده حقوق هر یک از مردان و زنان، خداوند بی نیاز مطلق باشد، پندار ظلم و تعدی و یا تضییع حقوق جمعی به نفع جمعی دیگر قابل تصور نیست <SPAN style="LINE-HEIGHT: 200%; FONT-FAMILY: 'Tahoma','sans-serif'; FONT-SIZE: 9pt" dir=ltr&g t;.
۳ – حقوقی که در نظام سعادت بخش اسلام برای تامین امنیت جان و مال و حیثیت اجتماعی زنان در نظر گرفته شده، کاملا هماهنگ و همسان مردان است:«للرجال نصیب مما اکتسبوا و للنساء نصیب مما اکتسبن » (۵۳); «للرجال نصیب مما ترک الوالدان و الاقربون و للنساء نصیب مما ترک الوالدان و الاقربون » (۵۴); «و لولا رجال مؤمنون و نساء مؤمنات » (۵۵); «لا یسخر قوم من قوم … و لا نساء من نساء …» (۵۶)
۴ – با توجه به مطالب یاد شده، در هر موردی که تفاوتی بین مقررات مربوط به زنان و مردان به نظر رسد، باید مطمئن بود که این تفاوت نشات گرفته از شرایط طبیعی ویژه هر یک از دو جنس است نه این که با داشتن شرایط مساوی و برابر، حقوق نابرابر برای آنان در نظر گرفته شده باشد .به عبارت دیگر، اگر زنان غربی همواره به دنبال احقاق حقوق تضییع شده خود باشند حق دارند; زیرا نه دین مسیحیت، حقوق آنان را تامین کرده نه قوانین و آداب و رسوم غرب; اما چنین زحمتی از دوش زنان مسلمان برداشته شده; چرا که سیستم حقوقی اسلام، تمام نیازهای فطری، جسمی، روانی و … او را برآورده کرده است .
در خاتمه مناسب می دانیم جملاتی از «آنی رود» نویسنده شهیر انگلیسی که بیانگر آرزوی قلبی یک زن غربی است نقل کنیم. وی گوید:«اگر دختران ما در خانه ها به نام کارگر یا شبیه به آن به منظور تامین درآمد مالی به جای کا
رخانه ها مشغول کار و کارگری شوند، آسانتر و بی درد سرتر است از اشتغال در کارگاههایی که دختران ما را دچار آلودگی هایی می کنند که تا ابد رونق زندگی آنان زدوده می شود; زیرا در خانه ها سروکارشان با زنان صاحب خانه است .و ای کاش کشور ما (کشورهای غربی) همچون کشورهای اسلامی می بود که خدمتگزاران با پوشش وقار و عفت، آسوده ترین زندگی را دارند و همچون خانه خدایان با آنان رفتار می شود و هیچ گرد نگرانی بر دامن آنان ننشیند . آری، ننگ است برای کشور انگلستان که دخترانش نمونه رذالت باشند در اثر آمیختگی با مردان . چه می شود ما را که سعی نمی کنیم وظایف و مسؤولیت زنان ما هماهنگ با فطرت و طبیعت آنان باشد; یعنی همان خانه نشینی و واگذاری کارهای مردان به مردان به منظور تضمین شرافت زنان .» (۵۷)
پی نوشت:
1- &am p;nbsp; مدرس حوزه، محقق و نویسنده
2- ثریا مکنون و مریم صانع پور، بررسی تاریخی منزلت زن، سازمان تبلیغات اسلامی، تهران، چاپ دوم، صص ۲۸ – ۲۷ و کلیات تاریخ: ج ۲، ص ۴۱۵ .
3- دکتر ثریا مکنون و مریم صانع پور، پیشین، صص ۲۹ – ۲۸; و ویل دورانت، تاریخ تمدن، انتشارات آموزش انقلاب اسلامی، تهران، چاپ سوم، ۱۳۷۰، ج ۱، ص ۵۶۵ .
4- سید محمدحسین طباطبایی، المیزان، ترجمه سید محمد باقر موسوی همدانی، انتشارات محمدی، تهران، چاپ سوم، ۱۳۶۲، ج ۴، ص ۸۷ .
5- مریم نور الدین فضل الله، المراة فی ظل الاسلام، انتشارات دار الزهراء، بیروت، چاپ چهارم، ۱۴۰۵ق . ، ص ۳۱
6- همان، ص ۲۶ .
7- سید محمد خامنه ای، حقوق زن، انتشارات تک، تهران، ۱۳۶۸، ص ۲۲ .
8- سید محمد خامنه ای، پیشین، ص <SPAN style="LINE-HEIGHT: 200%; FONT-FAMILY: 'Tahoma','sans-serif'; FONT-SIZE: 9pt; mso-bidi-language: FA" lang=FA> ;۲۳ .
9- مریم نورالدین فضل الله، پیشین، ص ۲۹ .
10- سید محمد حسین طباطبایی، پیشین، ص ۸۹ .
11- همان، ص ۸۹ .
12- دکتر ثریا مکنون و مریم صانع پور، پیشین، ص ۲۸ .
13- مریم نورالدین فضل الله، پیشین، ص ۲۶ .
14- محمدباقر مجلسی، بحارالانوار، انتشارات مؤسسة الوفاء، بیروت، چاپ سوم، ۱۴۰۳ق . ، ج ۱۱، ص ۱۳ .
15- مریم نورالدین فضل الله، پیشین، ص ۲۰ .
16- دکتر ثریا مکنون و مریم صانع پور، پیشین، ص ۲۸ .
17- مریم نورالدین فضل الله، پیشین، ص ۳۲ .
18- محمد فر
ید وجدی، دائرة المعارف، انتشارات دارالمعرفه، بیروت، چاپ سوم، ج ۸، ص ۶۰۲ .
19- همان، ص ۵۹۹ .
20- مریم نور الدین فضل الله، پیشین .
21- محمد فرید وجدی، پیشین، ص ۵۹۸ .
22- مجله زنان فردا، ش ۲ و ۳ (آذر و دی ۱۳۸۱).
23- &a mp;nbsp; سید محمد حسین طباطبایی، پیشین، ج ۲، ص ۲۷۴ .
24- مریم نور الدین فضل الله، پیشین، ص ۳۳ .
25- سید محمد خامنه ای، پیشین، ص ۲۳ .
26- همان، ص ۳۷ .
27- همان، ص ۳۸ به نقل از شهید مطهری .
28- &n
bsp; محمد باقر مجلسی، پیشین، ج ۱۰۳، ص ۲۱۸ .
29- عباس قمی، سفینة البحار، انتشارات کتابخانه سنایی، ج ۸، ص ۵۷۹ .
30- عباس قمی، پیشین، ص ۵۸۰ .
31- &
nbsp; محمد باقر مجلسی، پیشین، ج ۷۱، ص ۳۸۷ .
32- هندی، کنز العمال، مؤسسة الرساله، بیروت، چاپ سوم، ۱۴۰۹ . ق، ج ۱۶، ص ۴۶۱، حدیث ۴۵۴۳۹ .
33- محمد بن یعقوب کلینی، اصول کافی، دار الکتب الاسلامیه، تهران، چاپ چهارم، ۱۳۶۵، ج ۲، ص ۱۶۰ .
34- هندی، پیشین، حدیث ۴۵۳۵۹ .
35- همان، حدیث ۴۵۳۶۰ .
36- محمد محمدی ری شهری، میزان الحکمه، انتشارات دفتر تبلیغات اسلامی، قم، ۱۳۶۲، حدیث ۲۲۳۵۵ .
37- بقره/۲۲۸ .
38- ر . ک .: افق حوزه، ش ۲۲، ص ۴ .
39- توبه/۷ .
40- توبه/۶۷ .
41- نور/۳۰ .
42- نور/۳۱ .
43- آل عمران/۱۹۵ .
44- فتح/۲۵ .
45- تحریم/۱۰ .
46- تحریم/۱۲ – ۱۱ .
47- آل عمران/۴۲ .
48- اعراف/۱۴۴<SPAN dir=ltr& gt; .
49- آل عمران/۳۳ .
50- نمل/۵۹ .
51- مؤمنون/۵۰ .
52- & ;nbsp; مائده/۱۱۰ .
53- نساء/۳۲ .
54- نساء/۷ .
55- فتح/۲۵ .
56- حجرات/۱۱ .
57- مریم نور الدین فضل الله، پیشین، ص ۴۵ .
http://tebyan-mobaleghin.ir