1-مقدمه:
ترجمه متون مذهبي از ديرباز رونق داشته و پيروان مذاهب مختلف از آن به عنوان وسيلهاي براي انتشار آراء و عقايد مکتبشان استفاده مينمودهاند. ترجمه کتب آسماني نيز به همين دليل به رغم موانع موجود بر سر راه آن، سرانجام جايگاهي يافته است. بيشتر بحث بر سر آن بود که مبادا با ترجمه کتب آسماني از قداست آنها کاسته شود ولي امروز بحث بر سر اين است که تا چه اندازه، ميتوان کلام الهي را به طور صحيح ترجمه نمود و عملاً به برگرداني دقيق دست يافت.
متون مذهبي، بخصوص کتب آسماني را نميتوان جداي از قوانين و ضوابط حاکم بر فرآيند کلام اينگونه متون بررسي کرد. در ميان کتب آسماني، قرآن کريم داراي آنچنان ايجاز، اعجاز معنوي و لفظي، بلاغت و شيوايي است که آن را از ساير کتب آسماني متمايز ميسازد. بگونهاي که بنا بر نص قرآن هيچ کس را ياراي تحدي بر آن نيست ولي اين کتاب در اوج استواري و بلاغت کلام براي هدايت و راهنمايي مخاطبان خود نازل شده است. اگر چه مخاطبان آن محدوده به دوره و زمان خاصي نيستند. مسلماناني که در زمان حيات پيامبر اکرم زندگي ميکردند. آن اندازه که امروز يک عرب زبان ( با تکيه صرف بر دانش زباني) در فهم و درک قرآن دارد، دشواري نداشتهاند، درک مسلمانان مرهون عوامل صرفاً زبان نبوده است. آنان با وقوف بر شأن نزول آيات، شرايط محيط، روابط اجتماعي و فرهنگي جامعه عرب، آشنايي با مذاهب قبل از اسلام نظير مسيحيت و يهوديت و مهمترين عامل يعني وجود پيامبر و ائمه اطهار در درک آن بخش از معنا و پيام قرآن که به جنبههاي فرا زماني مربوط ميشود با دشواري روبرو نبودند. به عنوان مثال، اگر در آيه 104 سوره بقره تأمل کنيم: «يَأَيُّهَا الَّذِينَ ءَامَنُواْ لَا تَقُولُواْ رَاعِنَا وَ قُولُواْ انظُرْنَا وَ اسْمَعُواْ وَ لِلْكَفِرِينَ عَذَابٌ أَلِيم». دانش ما در مورد زبان عربي نميتواند به ما کمک چنداني نمايد. اطلاع از شأن نزول اين آيه، مخاطبان آن، شرايط محيطي اجتماعي جامعه عرب يهوديت و … به ما کمک ميکند تا بدانيم مخاطبان آن آيه، مسلمانان مدينه بودند که براي جلب نظر پيامبر (ص) از کلمه «راعنا» (رعايت ما را بکن) استفاده ميکردند يهوديان با اندکي تصرف در تلفظ اين کلمه آن را تبديل به توهين نمودند که در زمان يهوديان رايج بود و از آن به منظور تمسخر مسلمانان استفاده ميکردند.
لذا اين آيه بدين منظور نازل گرديد تا يهوديان را از اين حربه خلع سلاح نمايد و از مسلمانان خواسته شده تا در هنگام صحبت با پيامبر از کلمه «انظرنا» به جاي کلمه «راعنا» استفاده نمايند. حال اگر مترجمي بدون هيچگونه تمهيدي، اين آيه را لفظ به لفظ ترجمه کند تا چه اندازه در انتقال کلام الهي به زبان ديگر موفق خواهد بود و خواننده تا چه ميزان به معنا و پيام آيه پي خواهد برد؟
با توجه به مسائل فوق ترجمه متون مقدس در رأس آن قرآن کريم، از ضروريات تبليغي دين اسلام به شمار ميآيد و با توجه به رسالت قرآن براي همه زمآنها و مکآنها اين ضرورت صدچندان ميشود. از اين رو دانشوران بسياري در طول تاريخ اسلام اقدام به ترجمه قرآن کردهاند و براي اين کار از روشهاي مختلف سود جستهاند بررسي اين شيوهها و بيان نقاط قوت و ضعف آنها ميتواند براي مترجمان بعدي راهگشا باشد و دانش ترجمه قرآن را با اندوه و پوياتر کند. ترجمه قرآن سابقهاي ديرينه دارد و از زمان صدر اسلام آغاز ميشود، اما مبحث روششناسي ترجمههاي قرآن کريم سابقهاي طولاني ندارد. با اين حال، دانشوران گوناگون در اين باره سخن گفتهاند. تقسيم روشهاي ترجمه به سه روش کلمه به کلمه ( تحت اللفظي) جمله به جمله (هسته به هسته) و روش آزاد (ترجمه تفسيري)، منطقي و مطابق واقعيت خارجي در ترجمههاي موجود است. هر چند در نامگذاري آنها اختلاف نظر وجود دارد. البته شيوههاي ترجمه قرآن، ميتواند تقسيمات متعددي را پذيرا شود، يعني بر اساس مبناي تقسيم روشها و شيوهها و سبکهاي متعددي رخ مينمايد. تقسيم ترجمهها بر اساس هدف مترجم، مخاطبان، زبان ترجمه، وجود يا نبود اضافات، وجود يا نبود گرايش ويژه، اعتبار ترجمه و مترجم و ترجمههاي هنري، مهم
ترين سبکهاي ترجمه را ميسازد. از ديگر سو، در ترجمه کلمه به کلمه، دو شيوه ترجمه لغوي يا ترجمه القرآن و ترجمه حرفي وجود دارد. اين شيوه امانت در نقل را رعايت ميکند و براي نوآموزان قرآن نيز بسيار مناسب است، اما مشکلات و معضلاتي نيز پديد ميآورد. دست کم ده پيامد نادرست و مشکلساز را ميتوان براي چنين ترجمههايي برشمرد. در گونه ديگر ترجمه که ترجمه آزاد يا تفسيري است مترجم همت خويش را صرف واضح کردن پيام کلام ميکند. ترجمههاي فيضالاسلام، ياسري، الهي قمشهاي، بهبودي، از قرآن کريم، از جمله اين گونه ترجمه به شمار ميآيند. اين شيوه نيز محسّناتي دارد، اما در آن ترجمه با توضيحات اضافي و تفسيري ميآميزد و نيز مترجم فهم خود را به مخاطب ارائه ميکند.
به جز اين، اشکالات ديگري نيز به اين شيوه وارد است و در شيوه سوم ترجمه، يعني ترجمهي جمله به جمله و محتوا به محتوا، کوشش مترجم آن است که بين افراط و تفريط راهي ميانه بجويد و ضمن تلاش براي حفظ خصوصيات لفظي متن اصلي، معناي جملات متن را به لباس زبان دوم آراسته کند. در اين شيوه ويژگيهاي لفظ متن اصلي حفظ ميشود اضافات تفسيري با ترجمه مخلوط نميگردد و پيام متن بدون افراط و تفريط به مخاطب منتقل ميشود. مطلوبترين شيوه براي ترجمه قرآن کريم، همين شيوه است. ترجمههاي موجود قرآن از نوع بياني است اما ترجمه نهايي نيست. همچنين ترجمه قرآن ميتواند براي عموم مخاطبان باشد يا ترجمهاي تخصصي و ويژه به شمار آيد.[1]
ترجمه قرآن کريم ميتواند به زبان عرفي يا فني انجام شود و همراه با اضافات تفسيري باشد. بررسي تأثير گرايشها و پيشفرضهاي ذهني، کلامي، فلسفي و مذهبي مترجمان در ترجمه و نيز عناصر هنري به کار رفته در ترجمهها، امر بايستهاي است که گونهگوني ترجمهها را باز مينمايد و آشکار ميکند.
2- تقسيم روشها و سبکهاي ترجمه:
شيوههاي ترجمه قرآن ميتواند تقسيمات متعددي را پذيرا شود، يعني بر اساس مبناي تقسيم که انتخاب ميشود روشها و شيوهها و سبکها و الوان متعددي رخ مينمايد که در اينجا ترجمهها را بر اساس روشها و سبکها تقسيم بندي ميکنيم و در ادامه توضيح ميدهيم و برخي از آنها را نقد و بررسي ميکنيم:
الف ـ روشهاي ترجمه قرآن:
روشهاي ترجمه قرآن بر اساس گونههاي انتقال مطلب از زبان مبدأ به زبان مقصد به سه روش تقسيم ميشود:
1ـ ترجمهي کلمه به کلمه (تحت اللفظي = حرفي)
2ـ ترجمهي جمله به جمله (هسته به هسته = معنوي = امين)
3ـ ترجمهي آزاد (تفسيري = خلاصه التفاسير)
ب) سبکهاي ترجمهي قرآن:
همانطور که ترجمه قرآن داراي روشهاي اساسي است، از سبکهاي متعددي نيز برخوردار است که به ترجمه رنگ و جهت ميدهد. البته هر کدام از سبکهاي ترجمه ميتواند در قالب روش خاصي ظاهر شود و نيز هر کدام بر مبناي خاص و از جهت و ديدگاه ويژهاي تقسيمپذير است که در اينجا به مهمترين سبکهاي ترجمه اشاره ميکنيم:
اول ـ تقسيم ترجمهها بر اساس هدف مترجم:
1ـ ترجمهي جايگزين: ترجمهاي که بتواند جايگزين قرآن در زبان مقصد شود.
2ـ ترجمهي بياني: ترجمهاي که فهم نسبتاً خوبي از متن قرآن ارائه کند هر چند که نتواند جايگزين متن شود.
دوم ـ تقسيم ترجمهها بر اساس مخاطبان:
1ـ ترجمه براي عموم مردم
2ـ ترجمهي تخصصي
سوم ـ تقسيم ترجمهها بر اساس زبان ترجمه:
1ـ ترجمه به زبان عام (زبان عرفي)
2ـ ترجمه به زبان خاص (زبان فني يا ادبي يا …)
چهارم: تقسيم ترجمهها بر اساس وجو
د اضافات و عدم آنها:
1ـ ترجمهي خالص (بدون توضيحات و دخالت عناصر تقسيم)
2ـ ترجمهي تفسيري (خلاصه التفاسير)
پنجم: تقسيم ترجمهها بر اساس گرايشات و عدم آنها:
1ـ ترجمهي بيطرف (بدون لحاظ گرايشات کلامي، فلسفي و مذهبي و …)
2ـ ترجمهي گرايشي (بر اساس گرايش خاص مذهبي، کلامي، فلسفي و …)
ششم ـ تقسيم ترجمهها بر اساس اعتبار ترجمه و مترجم:
1ـ ترجمهي معتبر
2ـ ترجمهي غير معتبر
هفتم ـ ترجمههاي هنري:
1ـ ترجمههاي نثر غيرآهنگين
2ـ ترجمههاي هنري (آهنگين، آوايي، و منظوم)
3ـ واحدهاي ترجمه:
متني را که مترجم به ترجمهي آن ميپردازد، جزء به جزء آن را ترجمه ميکند. اين اجزاء را واحدهاي ترجمه گويند و آنها سه نوعند: مفردات، ترکيبات و جملات. در ترجمه لفظي مفردات و تکواژهها و در ترجمه آزاد، جملات و ترک
يبها واحدهاي ترجمه قرار ميگيرند. روشهاي ترجمه بر اساس گونه انتقال مطلب از زبان مبدأ به زبان مقصد حداقل به سه روش تقسيم ميشود. در اينجا ترجمه لفظي را مورد بررسي قرار ميدهيم.
3ـ1ـ کلمه به کلمه: (ترجمه تحت اللفظي = حرفي = همگون)
يکي از مسائلي که در ترجمه با آن سر و کار داريم و گويا در ترجمه قرآن بيشتر بايد روي آن سرمايهگذاري کرد بررسي «واژگان» است. بررسي اجمالي آثار ترجمه شده قرآن، اشتباهات فاحش و عمدهاي را آشکار ميسازد که ناشي از عدم دقت علمي در بررسي واژهها و آيات قرآن در سطوح مختلف ترجمه و عدم توجه به مؤلفههاي تعادل ترجمهاي ميباشد. پس ميتوان گفت که نخستين سطح و يکي از مهمترين اجزاء براي رسيدن به همطرازي در ترجمه، واژگان است. مترجم براي رسيدن به يک ترجمه سليس و قابل درک ملزم به واژهيابي و ايجاد تعادل در سطح واژگان براي مفردات قرآن ميباشد.
همانطور که ميدانيم نخستين روش در ترجمه تحت اللفظي است که مباحث فوق ناظر بر آن ميباشد. در اين شيوه مترجم به جاي هر کلمه از زبان مبدأ، کلمهاي از زبان مقصد را جايگزين ميکند. در ترجمه حرفي دغدغه اصلي مترجم حفظ امانت است، يعني مترجم حداکثر تلاش خود را مينمايد تا در ترجمه چيزي اضافه يا کم نشود و همه کلمات و حروف دقيقاً همانگونه که در زبان مبدأ است به زبان دوم برگردان شود.
بايد متذکر شويم اين نوع ترجمه، اغلب به دليل نارسا بودن. نسبت به ساير انواع ترجمه از مقبوليت کمتري برخوردار است و زيآنهاي بر آن مترتب است. زيرا ترجمه تحت اللفظي در پارهاي موارد، گنگ و رمز ناگشوده است و ارزش ارتباطي آن ناچيز است. علت اصلي پرداختن مترجمان به اين شيوه دو مطلب بوده است: نخست آنکه ترس مترجمان مؤمن از اينکه با دور شدن از نص و الفاظ قرآن، از مراد خدا دور شوند و دوم اينکه صناعت ترجمه و شناخت زبان در حد ابتدايي بوده است.
با اين توضيحات، مترجمين در اين روش چگونه عمل کردهاند؟ شيوه اصلي مترجمين بدينگونه بوده است که مترجم، زير هر يک از الفاظ مبدأ، لفظي معادل از زبان مقصد ميآورد البته در صورت و قالبي مشابه صورت و قالب زبان مبدأ هدف اصلي در آن انتقال معني لغات به زبان مقصد است ولي ضعف آن اين است که صورت و معنا از نظر ساختارهاي زباني بسيار ناهنجار و با زبان معيار به شدت بيگانه است. زرقاني و ذهبي راجع به نارسايي و ابهام موجود در ترجمه حرفي آيه 29 سوره اسراء را مطرح ميسازند: «وَ لَا تجَْعَلْ يَدَكَ مَغْلُولَةً إِلىَ عُنُقِكَ وَ لَا تَبْسُطْهَا كلَُّ الْبَسْطِ فَتَقْعُدَ مَلُومًا محَّْسُورًا».
ترجمه حرفي مذکور در ذيل آيه، از مرحوم محمد کاظم معزي عبارت است از:
«نگردان دستت را بسته به گردنت و بازش نکن تمام باز»
در ترجمه فوق مراد گوينده، وافي به مقصود نميباشد. مترجم سخني را در ترجمه اين آيه ميآورد که مخاطب را از بستن دست به گردنش و کامل گشودن و باز کردن آن نهي ميکند. چنين تعبيري که احياناً مراد آن براي مخاطب روشن نيست. نميتواند به معنايي که مقصود قرآن کريم است رسا باشد بلکه شخصي که فارسي زبان است چنين وضعي را که خداوند نهي کرده است مورد خردهگيري قرار ميدهد. ولي توجه بايد دانست که «غل يدين» در زبان عرب کنايه از بخل وزيدن و «بسط يدين» کنايه از سخاوت است.
براي روش ترجمهي کلمه به کلمه (تحت اللفظي، حرفي، همگون) ميتوان دو شيوه و گونه فرعي تصور کرد:
يک ـ ترجمهي لغوي يا ترجمان القرآن: در اين شيوه لغات عربي قرآن که در فارسي غيرمأنوس است و در حاشيه آيات با ترجمه نگاشته ميشود، مثل کتاب لسان التنزيل از عالمي ناشناس متعلق به قرن چهارم يا پنجم هجري که مختصري در تفسير و تأويل است و ر
وش او در ترجمه سوره اخلاص اين گونه است.[2]
هو: وي
احد: يکي
الصمد: پناه نيازمندان
«لم يلد»: نزاد کسي را
از همين نمونه تراجم الاعاجم، (از نويسندهاي مجهول در قرن ششم يا هفتم) و نيز ترجمان القرآن اثر ميرسيد شريف جرجاني (740- 816 ق) و المستخلص في ترجمان القرآن، اثر محمد بن نصر البخاري (م 757 ق ) است[3].
دوـ ترجمه تحت اللفظي: در اين شيوه معمولاً ترجمه هر کلمه زير هر کلمه از قرآن نوشته ميشود. ترجمه تفسير طبري توسط علماي ماوراءالنهر و ترجمه تفسير ابوالفتوح رازي از اين نمونه است.
3ـ1ـ1ـ محاسن و نقاط قوت ترجمهي تحت اللفظي قرآن:
1ـ در اين شيوه ترجمه امانت در نقل مطالب و نظم و ترتيب رعايت ميشود و مطالب بدون کم و زياد بيان ميشود و مخاطب و مترجم از نص کتاب دور نميشوند. برخلاف روش ترجمهي آزاد و تفسيري که مطالب اضافي ترجمه را از متن اصلي دور ميسازد.
2ـ اين شيوه براي آموزش مفاهيم به نوآموزان قرآن بسيار مناسب است يعني کساني که زبان عربي را نميدانند ميتوانند با استفاده از ترجمههاي تحت اللفظي براحتي و بزودي معاني واژههاي قرآني را بياموزند.
3-1-2- اشکالات و نقاط ضعف ترجمهي تحت اللفظي قرآن:
1ـ يکي از اشکالات مهم در ترجمههاي تحت اللفظي اين است که اينگونه ترجمهها از سويي مفاهيم قرآن را محدود و نامفهوم ساخته و از سوي ديگر برخلاف اصل دلنشين و جذاب قرآن، آن را به صورتي ناهماهنگ و نامطلوب درآورده است. چنين ترجمهاي در واقع به صيغه و ساختار عربي درآوردن کلمات فارسي است.
در صورتي که ساختمان کلام و نظم موضوع و محمول و متعلقات جملهها در عربي برخلاف فارسي است و اصولاً ريشه دو زبان از هم جداست و اين نوع ترجمه معمولاً دور از فهم خواننده است، چرا که غالباً قواعد صحيح جملهبندي فارسي رعايت نميشود و گاهي بدون حرف ربط و نسبت حکميه است.[4]
2ـ در اين نوع ترجمه، اغلب با اصطلاحات و استعاراتي همراه است که ترجمهي کلمه به
کلمه آن را به صورت مبهم يا سست درآورده است و مقصود نويسنده با نوعي خفاء و ابهام همراه است و نميتواند هدف مورد نظر اصل را القاء نمايد و هدف از ترجمه را مختل و ناقص ميکند. برخي قرآن پژوهان ترجمهي تحت اللفظي را بدترين نوع ترجمه ميدانند[5]. و افراط در حفظ امانت موجب ميشود تا گاهي مضمون و پيام اصلي کلام به مخاطب القاء نشود، بلکه او مطلب را به صورت ناقص و يا مبهم درآيد. مثلاً در ترجمه آيه 93 سوره بقره:
«وَ أُشْرِبُواْ فىِ قُلُوبِهِمُ الْعِجْلَ بِكُفْرِهِم».
ـ بخورانيدند اندر دلهاي ايشان گوساله به کافري ايشان. (ترجمهي طبري)
ـ بخور دادند در دلهاي ايشان گوساله به کفرشان (ابوالفتوح رازي)
در حالي که مفهوم آيه چنين است: «به سبب کفري که داشتند دلهايشان با مهر پرستش گوساله سرشته و سيراب شد.»
همانطور که ملاحظه ميشود، مترجمان فعل «اشربوا» را به «خورانيدند» و «بخور دادن» ترجمه کردهاند و «قلوب» را به معناي «شکم».
يا مثلاً يکي از ترجمههاي قرآن معاصر آيه 12 سورهي ممتحنه را اين گونه ترجمه کردهاند: « بَينَْ أَيْدِيهِنَّ
وَ أَرْجُلِهِن» اشاره به «پيش رو و پيش پا» است و ترجمهي تحت اللفظي «ميان دستهاشان و پاهاشان» نارسا و ناقص است.
3ـ در برخي ترجمهها، مترجمين دقت کافي در انتخاب معادل را نداشتهاند مثال: «وَ أَرْسَلْنَا الرِّيَاحَ لَوَاقِح» (حجر / 22)
ـ و بفرستاديم ما بادها را کنشهاي درختان. (طبري)
ـ و فرو ميگشايم بادهاي آبستن کننده. (ميبدي)
ـ و فرستاديم بادها را بر دارندگان باران و گويند گشن افکنندگان درختان. (نسفي)
ـ و فرستاديم بادها را آستان به ابر. (منهج و کاشفي)
گاهي يک معادل ـ بخصوص در ترجمه قرآن گوياي مطلب نيست. از اين رو مترجمين لازم است تا توضيح مختصري در پرانتز اضافه کنند و يا مفهوم جمله با جملهاي ديگر بيان شود ولي در اين نوع ترجمه اين مطلب رعايت نميشود.
4- اين روش ترجمه موجب تشويق در فهم مراد و گاهي خيانت در امانت است چون موجب تغيير کامل معني ميشود.[6]
5ـ در اين نوع ترجمه برخي از مترجمان کوشيدهاند تا کلمات وزين و زيباي آيات را به لغات فارسي سره ترجمه کنند، غافل از اينکه توده مردم فارسي زبان با مفهوم برخي کلمات عربي آشناترند تا به لغات فارسي منتخب آقايان، مانند اينگونه ترجمهها:
«إِن تجَْتَنِبُواْ كَبَائرَ مَا تُنهَْوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنكُمْ سَيَِّاتِكُمْ وَ نُدْخِلْكُم مُّدْخَلًا كَرِيمًا».(نساء/ 31)
ـ اگر از سهمگينها آنچه از آن برحذر ميشويد
دوري کنيد. (فارسي)
مفهوم گناهان کبيره را به «سهمگينها» ترجمه کرده است.
« آنها لَاحْدَى الْكُبر- وَ كُنَّا نخَُوضُ مَعَ الخَْائضِين. »(مدثر 35 و 45)
ـ آن يکي از سترگهاست ـ و با ژاژخايان ژاژخايي ميکرديم. (خرمشاهي)
6ـ در ترجمهي تحت اللفظي مترجمان به معناي خاص واژهها و الفاظ در آيات توجه نکردهاند. مثال: «فَمَنِ اضْطُرَّ غَيرَْ بَاغٍ وَ لَا عَاد» (بقره/ 173، انعام / 145، نحل/ 115)، در هر سه مورد يک حکم شرعي اراده شده و آن اينکه: استفاده از مردار، خون، گوشت، خوک و آنچه به هنگام ذبح، نام خدا بر آن برده نشده حرام است، جز در صورتي که مصرفکننده مضطر وامانده باشد، که در اين صورت استفاده از اين محرمات بلامانع است. به شرط آنکه: اولاً در استفاده لذت جو نباشد، ثانياً از حد نياز تجاوز نکند، يعني مصرف در حد نياز، آن هم با بيميل در حال اضطرار بلامانع است. اکنون به ترجمه برخي مترجمين اشاره ميکنيم:
ـ اما کسي که مضطر (به خورد اين محرمات) شود بيآنکه خواهان لذت باشد يا زيادهروي کند گناهي بر او نيست. (مکارم)
اما ديگران بدون توجه به حکم شرعي آيه از معاني ديگر واژهها استفاده نکرده مانند:
ـ اما اگر کسي درمانده باشد و تجاوز کار و زياده خواه نباشد. (خرمشاهي)
ـ اما اگر کسي درمانده شود در صورتي که ستمگر و متجاوز نباشد. (فولادوند)
ـ اما اگر کسي درمانده شود بيآنکه سرکشي کند و از حد بگذرد. (آيتي)
7ـ در
ترجمهي تحت اللفظي بسياري از حروف و ظروف و موصولات و روابط و مؤکدات و آنچه تعبير از آن دقايق و حالات معاني بدان بسته است، در فارسي يا نيست يا اگر هست بدان تنوع و دقت که در عربي وجود دارد، نيست[7]، بنابراين ترجمهي تحت اللفظي کامل به فارسي عملاً ممکن نيست.
8ـ در ترجمهي تحت اللفظي به کلمات کليدي، محوري و اصطلاحي قرآن و جايگاه معاني توجه نميشود و خواننده در معاني لغوي محصور ميشود.[8]
9ـ در اين ترجمه برخي کلمات عربي مثل «ال» (با معاني متعدد آن) و «لقد» و مانند آن، يا معادل ندارد يا معادل مناسب ندارد.[9]
10ـ برخي
گفتهاند، هدف قرآن دو چيز است: نخست بيان اعجاز و دوم هدايت مردم.
اين شيوه ترجمه در بيان هر دو هدف نارساست، چرا که نميتوان تمام خصوصيات لفظي قرآن را بازسازي کند و اعجاز قرآن باز نماياند و هدف دوم هم حاصل نميشود، چون بسياري از معاني، از معناي ثانوي آنها استنباط ميشود که در اين ترجمه از دست ميرود و هدايت مردم تحقق نمييابد.[10]
در بخش قبلي، کلمه (واژگان) را به عنوان واحد ترجمه مورد بررسي قرار داديم، حال در اين بخش ميخواهيم «جمله و عبارت» را به عنوان واحد ترجمه مورد بررسي قرار دهيم. بر اين اساس، ترجمه را ميتوان به دو نوع تقسيمبندي کرد: 1) ترجمهي محتوايي 2) ترجمهي آزاد.
ادامه دارد…
پی نوشت:
[1] مصاحبه با دکتر موسوي گرمارودي (29/2/87)
[2] ـ لسان التنزيل (مؤلف مجهول) به اهتمام و تصحيح مهدي محقق، تهران، مرکز انتشارات علمي و فرهنگي، 1344 ص.
[3] – به نقل از مقاله روشها و سبکهاي ترجمه متون مقدس دکتر محمد علي رضائي اصفهاني در يادگارنامه فيض الاسلام، پيشين، ص 271
[4] ـ مجتبوي، سيد جلالالدين، مجله مترجم، شماره 10، ص 36.
[5] – ترجمان وحي، شماره 2، ص 10.
[6] – معرفت، محمد هادي، التفسير و المفسرون، پيشين، ج1، ص 118.
[
7] ـ پاينده، ابوالقاسم، مقدمه ترجمه قرآن، ص 7.
[8] ـ بيآزار شيرازي، عبدالکريم، قرآن ناطق، پيشين، ج1، ص 239.
[9] ـ همان، ص 239.
[10] – سيدي، سيد حسين، مترجم، شماره 10، ص 182.
www.ido.ir
صفحه اصلی – موسسه قرآن و نهج البلاغه
کانال جامع دو نور در ایتا:
https://eitaa.com/twonoor
کانال جامع دو نور در تلگرام:
https://t.me/twonoor