خلاصه ای از کتاب ارزشمند سیره رسول اکرم در قران از آثار گرانقدر حض
رت آیت الله جوادی آملی با عنوان شاخصههای برتری رسول اکرم
بشارت حضرت مسیح
1. خدای سبحان از زبان حضرت عیسی (علیه السلام) میفرماید: ﴿ومبشراً برسولٍ یأتی من بعدی اسمه أحمد﴾: به شما بشارت میدهم وجود پیامبری پس از خود را که نام [مبارک] او احمدصلی الله علیه و آله و سلم است.
بشارت در موردی است که پیامبر بعدی مطلب نو و تازهای را برای امتش یا برای دیگران بیاورد، اگر پیغمبر خاتم در سطح انبیای گذشته یا در سطح رسالت عیسای مسیح (علیه السلام) سخن گفته باشد اولاً نیازی به آمدن پیغمبر نبود، ثانیاً مجالی برای بشارت نبود چون پیغمبر جدید سخن تازهای نمیآورد تا حضرت عیسی(علیه السلام) به آمدنش بشارت دهد. از اینکه در سوره «صفّ» میفرماید: عیسای مسیح به قومش فرمود: من کتاب آسمانی پیامبر گذشته را تصدیق میکنم و نسبت به آینده، آمدن پیامبری را بشارت میدهم، معلوم میشود که رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم از حضرت عیسی(علیه السلام) ا
فضل و قرآن از انجیل بالاتر و رهآورد پیغمبر اسلام بیش از رهآورد مسیح (علیه السلام) است تا معنای بشارت تحقّق یابد. پس رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم بر اساس تبشیر حضرت مسیح(علیه السلام) همه مزایای علمی انبیای گذشته را، که عیسای مسیح داشت، و همه مزایای خاصّه عیسای مسیح را داراست.
ره آورد آسمانی رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم
2. خداوند میفرماید: همه انبیا حقّ آوردند ولی کتب انبیای گذشته، زیر هیمنه و سیطره ونفوذ قرآن کریم حفظ میشود؛ وقتی خدا قرآن را مُهَیْمن برکتب انبیای پیشین قرار داده، چون کمال علمیهر پیامبری در کتاب آسمانی او و کمال علمیپیغمبر خاتم نیز در قرآن ظهور میکند، پس رهآورد رسول خدا بالاتر از کتب انبیای پیشین است. هر پیغمبری امتش را به محتوای کتابش دعوت میکند و عصاره دعوت پیامبر خاتمکه خود واجد معارف قرآن است، نیز هدایت به مضامین بلند قرآن کریم است.
حاصل آنکه: مقام و شخصیت معنوی هر پیغمبر در کتاب آسمانی او تجلی میکند، مقام موسای کلیم در حدّ تورات و مقام عیسای مسیح در حدّ انجیل جلوهگر شده است، انبیای پیشین نیز در حدّ کتب و صحف آسمانی خود ظهور کردهاند، وقتی سیطره و فضیلت قرآن بر همه کتابهای انبیای سلف ثابت شود سیطره و فضیلت رسول خاتم نیز بر دیگر انبیا ثابت میشود، زیرا پیغمبر در حدّ قرآن است و قرآن، مهیمن است، پس پیغمبر اسلام مهیمن است.
«هیمنه» یعنی سیطره ونفوذ علمی، نه نفوذ مادّی چون «الأنبیاء إخوه» انبیا هیمنه مادّی ندارند اگر سیطرهای باشد همان سیطره علمیاست. خدای سبحان این معنا را در سوره مائده، پس از ذکر نام چند تن از انبیا، چنین بیان میکند: ﴿وقفّینا علی اثارهم بعیسی ابن مریم مصدقاً لما بین یدیه
من التوریه و اتیناه الإنجیل فیه هدی ونور ومصدقاً لما بین یدیه من التوریه وهدی وموعظهً للمتّقین﴾ یعنی بعد ازانبیای گذشته و به دنبال آثار آنان، عیسی، فرزند مریم را فرستادیم در حالی که تورات را تصدیق مینمود وبه عیسای مسیح انجیل دادیم… سپس خطاب به پیغمبر خاتم میفرماید: ﴿وأنزلنا إلیک الکتاب بالحق مصدقاً لما بین یدیه من الکتاب ومهیمناً علیه﴾ ما برتوقرآن فرستادیم که کتب آسمانی پیشین را تصدیق میکند و بر آنها سیطره، اشراف ونفوذ علمیداشته ونمیگذارد آنها ازدست بروند، تحریف آنها را تصحیح میکند، به طوری که موارد تحریف شده آنها را پس از عرضه بر قرآن کریم به خوبی میتوان تشخیص داده و اصلاح کرد.
خاتمیت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم
3. از مزایای رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم خاتمیّت اوست، قرآن کریم در این مورد میفرماید: ﴿ما کان م
حمد أبا أحد من رجالکم و لکن رسولالله و خاتم النبیین﴾.
گذشته از این، شواهد دیگری نیز دلالت قطعی بر خاتمیت رسولالله صلی الله علیه و آله و سلم دارد که صحیفه نبوت پیامبران به وسیله آن حضرت، به پایان رسید. مقصود از خاتمیت، هم تأخر و خاتمیّت زمانی و هم خاتمیّت رتبی در قوس صعود است.
«خاتم» یعنی مُهر، که در پایان نوشتهها قرار میگیرد؛ وقتی نویسنده هر آنچه لازم بود بیان داشت و مقاصد خود را عنوان کرد، پایان نوشتار خود را مهر کرده، ختم آن را اعلام میدارد؛ خدای سبحان که با جهانیان سخن میگوید، از راه فرستادن وحی برای هدایت انسانها برنامه دارد لذا نه تنها عیسای مسیح، بلکه همه انبیا کلمات الهی هستند منتها در باره حضرت یحیی آمده است که: ﴿مصدّقاً بکلمه من الله﴾ و در باره حضرت عیسی آمده است که: ﴿یبشرک بکلمه منه اسمه المسیح عیسی آبن مریم﴾ انبیا کتاب حقّ و کلام حقّند. خدای سبحان با فرستادن آنها برای جوامع بشری پیام میفرستد. پس از پایان گفتار و کلماتش، سلسلهنبوتشان را با فرستادن پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم ختم، و صحیفه رسالت آنان را با وجود مبارک خاتم المرسلین مهر کرده است پس هرگز جا برای نبوت و رسالت دیگری نیست لذا میفرماید: رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم زیور همه انبیا و خاتم آنان بوده، و سلسله نبوت، با آن حضرت مهر شده و پایان پذیرفته است.
پس همان طور که رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم در قوس ن
زول سر سلسله انسانهای کامل است چون «أوّل ما خلق الله» است، در قوس صعود نیز، اوج و قلّه غایی رسالت است چون خاتم انبیاست. ازاین جمله، نه تنها استفاده میشود که پیغمبر اکرمصلی الله علیه و آله و سلم واجد همه مزایای مشترک، و مزایای فرد فرد انبیا، و بعضی از خصایص ویژه است که انبیای قبلی فاقد آن بودهاند بلکه نکته دیگری هم استفاده میشود که تا روز قیامت احدی بهتر از پیغمبر اسلام نخواهد آمد، زیرا رسول خدا انسان کامل است و هر چند میلیونها سال بگذرد کاملتر از او نخواهد آمد، و اگر کاملتر از وی یافت میشد، حتماً او به مقام خاتمیّت میرسید نه رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، و چون تالی باطل است پس مقدّم هم، به شرحی که میآید، باطل خواهد بود.
اثبات این مطلب، به صورت «قیاس استثنایی» قابل تبیین است به این نحو که: اگر برتر از پیغمبر خاتم، انسانی تا روز قیامت ظهور کند، قطعاً پیغمبر اسلام، پیغمبر خاتم نیست، زیرا اگر خدا انسانی بیافریند که علماً و عملاً اکمل و افضل از پیغمبر اسلام باشد هر گز آن انسان اکمل و افضل، از این انسان کامل و فاضل پیروی نکرده جزو امت او نیست چون اگر انسانی کمالی برتر داشت مطاع و متبوع خواهد بود و دیگران را نیز به مقام خود و آن کمال برتر، هدایت میکند، و او باید شاهد جهانیان و اسوه امتها باشد نه پیغمبر اسلام! لذا اگر تا روز قیامت انسانی کاملتر از پیغمبر اسلام بیاید دیگر رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم، خاتمالأنبیا نیست و چون آن حضرت به طور قطعی خاتم پیامبران است پس افضل از آن حضرت وجود نخواهد یافت.
بر این اساس، قرآن خاتمیت پیغمبر اسلام را مسجّل کرده، هم در باره گذشته تاریخ اظهار نظر، و هم در باره آینده تاریخ، داوری قاطع میکند، همان گونه که میتواند بگوید از بامداد آفرینش انسانیت تا زمان پیغمبر خاتم هیچ کس هم سطح و همسنگ پیغمبر نیامده، میتواند داوری کند که از عصر نبی اکرم تا شامگاه خلقت انسانها، احدی همتای پیغمبر اسلام نخواهد آمد؛ آنگاه تنها حضرت رسول، چنانکه امام همه پیامبران الهی بوده، شاهد جهانیان، شاهد شهدا و شهید شاهدان خواهد بود.
خدای سبحان میفرماید: ﴿فکیف إذا جئنا من کل اُمه بشهیدٍ و جئنا بک علی هؤلاء شهیداً﴾: ما در قیامت از هر امتی شاهدی بر اعمال آنها آورده (که در دنیا حوادث را تحمّل کرده، در آخرت شهادت میدهد) و تو را به عنوان شاهد همگان میآوریم. یعنی امتها هر چه در دنیا انجام دادهاند، تو مشاهده کرده شهادت خواهی داد، تو بر بینش همه انبیا سیطره داری و گواهی میدهی، تو نه تنها شهید امت خود، بلکه شهید انبیا و امتهای آنان هستی.
مظهر لیس کمثله شیء
بنابر این حضرت رسول، شخصیت ممتازی است که نه در گذشته تاریخ همانند داشت و نه در آینده تاریخ مماثلدارد. او مظهر ﴿لیس کمثله شیء﴾ و مظهر ﴿ولم یکن له کفواً أحد﴾ است. هر اسمی از اسمای الهی مظهر طلبیده، در بین انسانها ظهوری دارد، وجود مبارک پیغمبر صلی الله علیه و آله و سلم چون در بین انسانها و جهان امکان انسان کاملی است مظهر ﴿لیس کمثله شیء﴾ خدای سبحان است.
همه انبیا، آیات الهی و سایه ﴿نور السموات و الأرض﴾ هستند، ولی پیغمبر، سایه و صورت مرآتی است که ﴿و لم یکن له کفواً أحد﴾ را بهتر نشان میدهد، از این جهت آن حضرت میتواند بر همه انبیا مهیمن و خاتِم(بهکسر) و خاتَم (به فتح) بوده، واجد سیرهای علمیباشد که دیگران نداشته و ندارند.
 
;
عبودیت رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم
4. خدای سبحان در باره رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم فرموده است: ﴿و أن إلی ربک المنتهی﴾ (همراه با الف ولام) خدا، رب العالمین است ولی بعضی از انسانها تحت تدبیر اسمای جزئیّه حقّند، مثلاً بعضی در حقیقت، عبدالرزّاق، عبدالباسط، عبدالقابض، عبدالکریم، یا عبدالجلیل هستند اما پیامبر اسلام «عبدُه» است و پروردگاری مدبّر و مربّی شخصی وی است که نهایی ترین مرتبه را داراست، و در قوس صعود، مقامیبرتر از مقام مربوبیّت شخص رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم نیست، و آن حضرت صلی الله علیه و آله و سلم منتسب به عالیترین اسم از اسمای حسنای خدای سبحان است، یعنی «هو» که همان هویت مطلقه است، چون کاملترین عبودیت از آن اوست، جامعترین کلمه به او اشاره دارد و حضرت در قوس نز
ول از نزد همان مقام تنزّل کرده و هویت مطلقه مبدأ ارسال رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم است: ﴿هوالذی أرسل رسوله بالهدی و دین الحق لیظهره علی الدین کله﴾.
قرآن کریم وقتی میخواهد تعبیر «عبد» را نسبت به سایر انبیا بکار ببرد همراه با ذکرنام آنها بکارمیبرد مثلاًمیفرماید: ﴿واذکر عبادنا إبراهیم وإسحق ویعقوب أولی الأیدی والأبصار﴾ یا میفرماید: «یاد کن بنده ما داود را». «یاد کن بنده ما ایوب را». «بنده ما نوح را تکذیب کردند» و… ولی پیامبر خاتم را بدون نام یاد میکند، عبد مطلق، به آن فرد کامل انصراف دارد: ﴿تبارک الذی نزّل الفرقان علی عبده لیکون للعالمین نذیراً﴾ گرچه تورات موسی(علیه السلام) نیز «فرقان» است: ﴿و إذ اتینا موسی الکتاب و الفرقان… ﴾ امّا وقتی عبد مطلق گفته میشود، عبد کامل به ذهن میآید و آن رسول خداست. میفرماید: خدایی متبارک است که فرقان را بر بنده اش نازل کرد. نه قبل از کلمه «عبد» نام مبارک پیغمبر را میبرد و نه بعد از آن، تا بگوییم نام آن حضرتصلی الله علیه و آله و سلم محذوف به قرینه است؛ و نیز نمیگوید «عبدنا»: بنده ما، که ناظر به کثرت باشد، بلکه میفرماید: ﴿عَبْدِه﴾ که ناظر به مقام وحدت است، این کلمه از «عبد الله» نیز بالاتر است، زیرا این عبودیت، حاکی از هویت مطلقه است که بالاتر از مقام الوهیت است.</P&g t;
و نیز در ابتدای سوره «إسراء» میفرماید: ﴿سبحان الذی أسری بعبده لیلاً… ﴾: خدایی سبّوح است که بندهاش را در پاسی از شب به معراج برد. دیگران عبد مقید، یعنی بنده تعیّنات مقیّدهاند، ولی رسول اکرم بنده آن مقام اطلاق است. خداوند، از رسولش به عنوان «عبده» یاد میکند، نه به خاطر اینکه کلمه «الذی» از موصولات است و عاید میخواهد، زیرا این مطلب را با الفاظ دیگر نیز میتوان بیان نمود؛ اگرمتکلم بخواهد آن معارف بلند وعبودیت مطلقه رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم را تفهیم کند، از عبودیت وی با الفاظ دیگر یاد میکند. در ابتدای سوره «کهف» نیز تعبیری مشابه تعبیر همین آیه دارد: ﴿الحمد لله الذی أنزل علی عبده الکتاب﴾ جز اینکه در آنجا سخن ازتسبیح بود ودراینجا سخن از تحمید است. چون عبد محض میتواند در اثر عبودیت تامه مظهر «سبّوح» بشود، چنانکه میتواند در اثر عبودیت کامله، مظهر «حمید» قرار گیرد.
نظیر آیه اول سوره کهف، آیه اول سوره فرقان است: ﴿تبارک الذی نزّل الفرقان علی عبده﴾ جز اینکه در اینجا سخن از تبارک است و آنجا سخن از حمد، در اینجا میفرماید: خدای سبحان بر بندهاش فرقان نازل کرده و در سوره کهف میفرماید: «کتاب» فرستاده. «کتاب» جنبه ثابت کلام الله است و «فرقان» جنبه فَرْق و تغیّر. بین کلام و کتاب، قرآن و فرقان فرق است، به لحاظ توحید کثرتها و جمع تفصیلها آن را قرآن، و از آن جهت که فارق بین حق و باطل است و تفصیل اجمال و تکثیر وحدت میکند فرقانش مینامند.< ;/SPAN>
میفرماید: «حمد و ستایش برای خدایی است که بر بنده خویش کتاب را فرو فرستاده». در این آیه نیز نکات گذشته اعمال شده، نام حضرت رسول اکرم را قبل یا بعد از کلمه عبد نبرده، عبد به عنوان مطلق، بر او حمل شده، و آن را به هویت مطلقه خود نسبت داده است نه به اسمی از اسمای خاصه؛ و آنچه در صدر آیه قرار گرفته، از قبیل تسبیحیاتحمید، اثر خاصّ خود را خواهد داشت، و در ذیل فرموده: ﴿لیکون للعالمین نذیراً﴾ او نذیر عالمان و الگوی جهانیان است، از این رو هیچ کمالی از کمالات برای انسان متکامل فرض نمیشود جز اینکه پیامبر، به آن مقام نایل آمده است.
جز وحی نمیگوید
5. خصیصه دیگری که خدای سبحان، برای معرفی پیامبرش ذکر میکند این است که میفرماید: او حاملی است که کلام و سکوتش مظهر کلام و سکوت خداست، هر چه میگوید وحی است، و هر آنچه با وحی دریافت نموده به مردم ابلاغ میکند، نه از وحی میکاهد و نه غیر از وحی چیزی میگوید: ﴿وما ینطق عن الهوی ٭ إن هو إلّا وحی یوحی﴾ آنچه را که به عنوان سنت و سیرت و گفتار دینی از او میشنوید، وحی است.
از این جمله معلوم میشود در قانونگذاری و مسائل مربوط به سعادت مردم، اگر چیزی وحی نبود هوی است و هوی به باطل منتهی خواهد شد. از تقابل بین وحی و هوی معلوم میشود که سخن، یا حقّ است و یا باطل؛ اگر حقّ شد برابر با وحی است و گرنه هوی و هوس. و چون گفتههای نبی اکرم صلی الله علیه و آله و سلم حقّ است پس آنچه را که در مسائل ارشادی و جهان بینی و هدایت بیان میدارد وحی است، بحث در باره جزئیّات دنیایی نیست، و این جمله، ناظر به مدعای اوّل، یعنی وحی بودن همه گفتههای دینی آن حضرت است.
اما در باره مدعای دوّم، که هر چه به عنوان وحی دریافت کرده به مردم ابلاغ نموده و چیزی را کتمان نکرده، آمده است: ﴿و ما هو علی الغیب بضنین﴾ یعنی پیامبر، وحی و غیب را، که عالیترین کمالات انسانی است، به شما میرساند و در ابلاغ آن هرگز ضنّت و بخل روا نمیدارد. علومیرا که فراگرفته به شما میآم
وزد، او معلم شماست که اگر توان یادگیری داشته باشید به درجات برتری نایل خواهید شد، پس پیامبر گرامی صلی الله علیه و آله و سلم هر چه را یافت به شما گفت و هر چه به شما گفت وحی بود، او هم در اثبات، معصوم است و هم در سلب، منتها افراد باید در پرتو ارتقای فکری، آنها را دریافت کرده بفهمند، این دو اصل نیز از یکدیگر جداست، یکی ناظر به امین بودن اوست که هرگز رسالت را ناقص نکرده، هرچه به او گفتیم ابلاغ میکند. و اصل دیگر ناظر به آن است که هر چه میگوید گفتار ماست، از خود چیزی بر وحی نمیافزاید.
مصونیت پیامبر در سنت و سیره
نزاهت در اثبات و سلب مخصوص گفتار ظاهری آن حضرت نیست و کریمه ﴿وما ینطق عن الهوی﴾ اختصاصی به لفظ و لسان ندارد بلکه مصونیت منطق، رفتار، سنت و سیره او را نیز میرساند.
فرضاً از این آیه نتوان این معنای وسیع و فراگیر را استنباط کرد، از آیه سوره انعام و سایر آیاتی که میگوید: پ
یغمبر جز از وحی تبعیّت نمیکند، میتوان بهخوبی استظهار کرد: ﴿إن أتّبع إلّا ما یوحی إلی﴾ سیره رسول خدا چه در گفتار و رفتار وچه در املا، که کتاب تسبیبی است هیچ گاه بدون اذن وحی نیست و در ابلاغ وحی نیزهرگز ضنّت نمیورزد. اگر میبینیم بعضی از دانشمندان معلوماتشان را کتمان میکنند برای آن است که از بند آز و طمع رهایی نیافتهاند. بعضی، هنر یا صنعت را احتکار کرده راضی نمیشوند آن را به دیگران تعلیم دهند، این گروه در مسائل علمی ضنّت میورزند، مانند ثروتمندی که گرفتار بخل شده از بخشش و انفاق مال به دیگران دریغ میورزد.
قرآن درباره هردوگروه میفرماید: ﴿سیطوّقون ما بخلوا به یوم القیمه﴾ آنان که در اثر ابتلا به بخل علمیاز نشر دانش خویش بخل میورزند همانند کسانی هستند که در اثر ابتلا به بخل مالی از انفاق دریغ دارند، اگر کسی از کمالی برخوردار شد باید بداند که این نعمت الهی است و باید آن را انفاق کند و موظف است فرمان خداوند را، که میفرماید: ﴿و مما رزقناهم ینفقون﴾ رعایت نماید، زیرا لازم است رزق الهی، در راه حضرتش به بندگان اوداده شود، خواه نعمت علمیباشد یا نعمت مالی؛ و اگر در نشر علم یا بذل مال بخل ورزید این بخل، به صورت طوق عذاب، در قیامت ظهور میکند و گردن گیر او خواهد شد.
قرآن ممثل
6. از برجسته ترین مزایای علمیرسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم آن است که خدای سبحان قرآن را بهاو آموخته و حقیقت آن را در قلب مطهر او القا کرده، پس زمانی میتوانیم سیره علمیرسول گرامیرا ارزیابی کنیم که حقیقت قرآن را بشناسیم، چون قبلاً بیان شد که هر پیامبری به اندازه کتابش مردم را به حقّ دعوت میکند و هر آنچه به عنوان آیه تدوینی کتاب اوست در وجود مبارک آن پیامبر، به عنوان آیه تکوینی و وجود عینی متحقّق است، و اگر برای معارف کتاب آسمانی درجاتی هست، برای ولایت و رسالت اولیا و فرستادگان خدا نیز مراتبی خواهد بود، و اگر اکتناه قرآن مقدور همه نیست، لااقل دسترسی به برخی از درجات آن مقدور محقّقان هست وبه همان میزان میتوان رسول خدا و سیره علمیآن حضرت صلی الله علیه و آله و سلم را شناخت.
ادامه دارد…
www.persianradio.ir