برخى، در مورد قتل و كشتار در دوران ظهور، افراط میكنند و از امام زمان (عليه السلام) و يارانش، چهرهاى خشن ارائه میدهند. برخى ديگر، تفريط میكنند و میگويند، حتّى به مقدار محجمه (مقدار خون در ظرف حجامت) خونريزى نمیشود.در اين نوشتار، به نقد و بررسى روايى و دلالى احاديث مربوطه میپردازيم تا افراط و تفريط بودن انديشه هاى موجود مشخّص گردند.
پيشگفتار:
برخى، در مورد قتل و كشتار در دوران ظهور، افراط مىكنند و از امام زمان (عليهالسلام) و ياراناش، چهرهاى خشن ارائه مىدهند. آنان، به رواياتى استدلال مىكنند كه در آنها، اشاره به كشته شدن دو سوم مردم، (از هر نه نفر، هفت نفر، از هر هفت نفر، پنج نفر) و يا اين كه بيشتر مردم كشته مىشوند و از كشته ها، پشته ساخته مىشود و جوى خون جارى مىگردد و… دارند.
برخى ديگر، تفريط مىكنند و مىگويند، حتّى به مقدار محجمه (مقدار خون در ظرف حجامت) خونريزى نمىشود و…
در اين نوشتار، به نقد و بررسى روايى و دلالى احاديث مربوطه مىپردازيم تا افراط و تفريط بودن انديشههاى موجود مشخّص گردند.
نكاتى كه قابل تأمل است، اينها است:
الف) قتل و كشتار، قبل از ظهور است و يا بعد از آن؟
ب) شيوهى رفتار امام با دشمنان چهگونه خواهد بود؟
ج) حجم كشتار و اعدام و خونريزىها چه مقدار است؟
د) مقتولان، چه كسانى هستند؟
ه) رواياتى كه ناظر بر اين موضوع است، آيا به نحو موجبهى كليّه است يا به نحو موجبهى جزئيّه؟
اخبارى كه در آنها، كشتار در حجم وسيعى مطرح شدهاند، بر دو قسم است: الف) يك سرى از آنها، مربوط به ملاحم و فتن قبل از ظهور است و هيچ ربطى به دوران ظهور ندارد و تنها ناظر به اوضاع ناسامان جهان در پيش از ظهور دارد. اين دسته، بيشتر از مراسيل عامه است. اگر تعدادى از آنها هم جزء مسانيد باشد، هيچ گونه ارتباطى با بحث ما، يعنى قبلها در دوران حكومت امام مهدى (عجّل اللّه تعالى فرجه الشريف) ندارد.
ب) يك سرى از آنها، مربوط به هنگامهى ظهور و حكومت امام زمان (عجّل اللّه تعالى فرجه الشريف) است. اين نوع روايات، نيز دو گونهاند:
1- رواياتى كه از طريق عامه و از نبويّات است و بيشتر آنها، مشكل سندى دارند، به طورى كه بعضى از آنها، مرسل. و برخى از آنها، به پيامبر اكرم (صلى اللّه و عليه و آله و سلم) منتهى نمىشوند. بلكه از فرادى مانند كعب الاحبار كه در زمان ان حضرت مسلمان نشده بود، نقل شده است.
عمدهى اين از روايات، از اسرائيليات است كه با اَغراض مختلفى وارد كتابهاى روايى شده است. عالمانى از اهل تسنّن، مانند ابن كثير، وقتى به روايات نقل شده از امثال كعب الاحبار مىرسد، مىگويد: ((خدا، ما را ازايل همه اخبار دروغى كه وارد تفسيرها و كتابهاى روايى و… كردهاند، بىنياز كند(1)…)).
2- رواياتى كه از طُرق اهل بيت (عليهم السلام) نقل شده و يا در كتابهاى شيعه ذكر گرديده است. در اين كتابها، اخبار منقول از حضرات معصوم (عليهم السلام) و بعض ديگر كه نقل شده، به اهل بيت (عليهم السلام) منتهى نمىشود. مانند اخبار معمرين كه شيخ صدوق در كتاب كمالالدين از اهل تسنّن نقل كرده است.
گروهى بر آناند كه امام زمان به هنگام ظهور، از طريق ولايت و تصرّف تكوينى، همهى خلايق را مطيع و مسخّر مىكند و كارها را با اعجاز و غيرعادى انجام مىدهد. لذا كشتار و اعدام، خيل
ى اندك خواهد بود. براى روشن شدن مطلب و دريافت پاسخ، به احاديثى از امام باقر و امام صادق (عليهماالسلام) متمسك مىشويم.
حديث 1 -… عَن بشير بنِ أبي أراكَةَ النَّبالِ – ولفظ الحديث على روايةِ ابنِ عُقْدَةَ قالَ: لَمَّا قَدِمْتُ الْمَدنَيةَ إِنْتَهَيْتُ إلى مَنزِلَ أبي جعفرِ الباقِر (عليهالسلام)… قُلتُ: (إنَّهُمْ) يَقولونَ: إنَّهُ إذا كان ذالِكَ اسْتَقامَتْ لَهُ الْأُمُورُ فَلا يُهْريقُ مِحْجَمَةَ دَمٍ. فَقالَ: ((كَلَّا! والذَّى نَفسي بِيَدِهِ! حَتَّى نَمْسَحَ وَأنُتم العَرَقَ والعَلَقَ.)). وَأوْمَأَبِيَدِهِ إلى جَبْهَتِهِ(2)؛
بشير بن ابى اراكه بنّال – لفظ حديث به روايت ابن عقده است – گويد: هنگامى كه به مدينه وارد شدم، به طرف منزل ابو جعفر امام باقر (عليهالسلام) رفتم… گفتم: [آنان (مرحبه)] مىگويند، هنگامى كه آن امر (قيام قائم(عج)) روى دهد، همهى كارها براى او درست و استوار مىگردد و به اندازهى يك ظرف حجامت هم خون نمىريزد. پس فرمود: ((هرگز چنين نيست! سوگند به آن كه جانام به دست او است! كار به آنجا مىانجامد كه ما و شما، عرق و خون بسته شده را پاك خواهيم كرد. (كنايه از سختىها و دشوارىهاى جنگ و درگيرى است كه موجب پديد آمدن عرق و ايجاد زخمهاى خونين مىشود.)
در اين هنگام، ايشان، با دست خود، به پيشانىشان اشاره فرمودند. (كنايه از برطرف كردن عرق جبين است.)
حديث 2 -… عن موسى بن بَكرٍ الواسِطىِّ، عن بشَيرِ النَّبَّال، قال: ((قَدِمْتَ المَدْينة)) وَذَكَر مِثلُ الحديثِ الْمُتَقَدِّمِ، إلاَّ أنَّهُ قالَ: لَمَّا قَدِمْتُ الْمَدينَةَ قُلتُ لَأبي جعفر (عليهالسلام): إنَّهُم يَقُولوُنَ: إِنَّ المهديَّ لَوْقامَ لَاسْتَقامَتْ لَهُ الْاُمُورُ عَفْواً، وَلا يُهْويقُ مُحِجَمَة دَمٍ. فقالَ: ((كَلاَّ! وَالذَّى نَفْسي بِيَدِه! لَوْ اِسْتَقامَتْ لَأحَدٍ عَفواً لَاسْتَقامَتْ لِرَسولِ اللَّهِ (صلىاللّهوعليهوآلهسلم) حينَ أُدْمِيَتْ رُباعِيتُهُ وَشُجَّ فى وَجْهِهِ! كَلَّا! وَالَّذي نَفسْي بِيَدِهِ! حَتَّى نَمْسَحَ نَحنُ وَأنْتُم العَرَقَ وَالْعَلَقَ(3).)). ثُمَّ مسَحَ جَبْهتهُ.(4)
از موسى به جعفر بن بكر واسطى. از بشير نبَّال. گفت: ((به مدينه رسيدم)) و همانند حديث قبلى را ذكر كرد، جز اين كه گويد: هنگامى كه به مدينه رسيدم. به ابوجعفر (امام باقر (عليهالسلام)) گفتم: آنان [مرجئه] مىگويند: همانا، اگر مهدى (عجّلاللّهتعالىفرجهالشريف) قيام كند، همهى كارها به خودى خود. براى او درست و برقرار مىشود و به اندازهى يك ظرف حجامتى خون نمىريزد. پس فرمود: ((هرگز چنين نيست! سوگند به آن كه جانام در دست او است! اگر كارها، خود ب
ه خود، براى كسى هموار مىشد، مسلّماً، براى رسول خدا (صلىاللّهوعليهوآلهسلم) در زمانى كه داندنهاى پيشين آن حضرت شكست و صورتاش زخمى شد، درست و برقرار مىگرديد! هرگز چنين نيست! سوگند به آن كه جانام به دست او است! ((كار، به آنجا مىانجامد كه) ما و شما، عرق و خون بسته شده را پاك كنيم.)). سپس پيشانى خود را پاك كرد.
حديث 3 -… عن المفضّل بن عمر، قال: سَمتِعتُ أبا عبدِاللّهِ، وقَد ذُكِرَ القائمُ (عليهالسلام) فقلت: ((إنّى لَأَرجُو أن يَكونَ أمرُهُ في سُهُولَةٍ.)). فقال: ((لايَكُونُ ذالِكَ حَتَّى تَمْسَحُو العَلَقَ و الْعَرَقَ.)).(5)
مفضل بن عمر گويد: در حضور امام صادق (عليهالسلام) شنيدم كه از حضرت قائم (عجّلاللّهتعالىفرجهالشريف) ياد شد. پس عرض كردم: ((همانا اميدوارم كار ايشان به آسانى صورت پذيرد.)). فرمود: ((آن امر صورت نمىپذيرد تا اين كه عرق و خون بسته شده را برطرف سازيد.)).
در سه حديث مذكور ملاحظه مىكنيم، آن طور نيست كه تمامى كارها در زمان قيام قائم (عليهالسلام)، به خودى خود و با اعجاز و تصرّفات تكوين صورت نمىپذيرد، هر چند در ولايت تكوينى و تصرف تكوينى حضرت مهدى و ساير امامان طاهر، هيچگونه ترديدى نيست. بلكه كار، دشوارتر از آن چيزى است كه امثال مرجئه معتقدند.
با، مطابق روايات متعدد، نمىتوانيم ادعا كنيم كه در هنگام ظهور، هيچ قتل و كشتارى رخ نمىدهد؛ زيرا، در آن دوران، بحث از انتقام، اجراى حدود الهى و اقامهى حكومت عدل جهانى است و مسلماً، اين امر عظيم. بدون برطرف كردن خارها و سنگهاى سر راه آن حضرت، ميّسر و محقق نمىشود.
از طرفى، تاريخ گواه است كه پيامبر اكرم (صلىاللّهوعليهوآلهسلم) و امامان طاهر (عليهمالسلام) سعى داشتهاند، امور را به طور عادى و در مسير طبيعى انجام دهند، لذا مىبيينم، دندانهاى پيشين حضرت رسول اكرم (صلى اللّه و عليه و آله و سلم) در جنگ مىشكند و زخمهايى در جنگ احد و…(6) بر ايشان وارد مىشود و اميرالمومنين (عليهالسّلام) نيز در جنگ احد. نود زخم بر مىدارد و…(7)
البته آن حضرت و عترت طاهراش، مخصوصاً، حضرت بقيه اللّه الاعظم (عجّل اللّه تعالى فرجه الشريف) قدرت بر انجام دادن تصرّفات تكوينى را دارند و همواره معجزات و امدادهاى غيب
ى و الهى، به آن حضرات و نيز مؤمنان مخلص و ايثارگر و حتّى مستضعفان بوده و خواهد بود. امام صادق (عليهالسلام) مىفرمايد: ((خداوند، حضرت قائم (عجّل اللّه تعالى فرجه الشريف) را به سه لشكر يارى مىدهد: فرشتگان؛ مؤمنان؛ رعب (ترس انداختن در دل دشمن) “(8)
نيز حضرت (عليهالسلام) مىفريايد: ((… خداوند، حضرت مهدى (عجّل اللّه تعالى فرجه الشريف) را با فرشتگان و جنّ و شيعيان مخلص، يارى مىكند.))(9)
به هر حال، لزومى ندارد كه ادعا كنيم امام زمان (عجّل اللّه تعالى فرجه الشريف) تمام كارهايشان را از طريق غيرعادى و به صورت اعجاز انجام مىدهد و بنابراين، هيچ خونى ريخته نخواهد شد.
در
احاديثى كه از طريق عامّه رسيده است، خونريزىهاى خيلى زياد و وحشتناك ذكر شده است. اينك، به نقد بررسى يكى از آنها مىپردازيم.
يوسف بن يحيى مقّدسى شافعى در كتاب عقدالدرر روايت مرسلهاى را از اميرالمؤمنين (عليهالسلام) دربارهى حوادث رم(روميه)(10) نقل مىكند و مىگويد:… فَيُكَبِّرُ الْمُسْلِمُونَ ثَلاثَ تَكبيراتٍ، فَتَكونُ كَالرَّملةِ عَلى نشزٍ، فَيَدْخُلُونُهَا، فَيَقتُلُونَ بِها خَمْسَمِئَةِ ألفِ مُقاتِلٍ، و يَقْتَسِمُونَ الأموالَ، حتّى يَكُونَ النَّاسِ فى الْفَيءِ شَيئاً واحِداً، لِكُلِّ إِنسانٍ مِنْهُم مِئَةُ ألفِ دينارٍ، وَ مِئَةُ رَأسٍ، ما بَيْنَ جارِيَةٍ وَغُلامٍ)).(11)
پس مسلمانان، سه تكبير مىگويند و مانند ريگ و شنهاى روانى كه از بلندىها فرو مىريزند، داخل [روم ]مىشوند و در آنجا، پانصد هزار جنگجو را مىكشند و غنائم و اموال را به طور مساوى تقسيم مىكنند، و به هر يك از آنان، صد هزار دينار و صد كنيز و يا غلام مىرسد…
اين روايت. مرسل است و مشكل سندى دارد و از نظر محتوا نيز قابل اعتماد نيست. پيدا است كه جاعلان اين گونه احاديث، در خدمت حكومتهاى جائر بودهاند و به جهت توجيه پارهاى جنگهاى پس از پيامبر اكرم (صلى اللّه و عليه و آله و سلم) و قتل عامها و كشتارهاى وسيعى كه در آن صورت گرفت، اين چنين مجعولاتى را وارد كتابهاى روايى كردهاند. مانند روايتى كه به امام على (عليه السّلام) نسبت دادهاند كه آن حضرت فرمود:… فيقتل من الروم حتى يتغيّرَ ماءُ الفرات بالدم.(12) يعنى آنقدر از روميان را به قبل مىرساند كه آب فرات به خون تغيير مىكند!
ابن كثير، در باره ى جنگ قادسيه مىگويد:
انهزم الفرس ولحقهم المسلمون… فقتل المسلمون بكمالهم و كانوار ثلاثين الفأ. وقتل فى المعركة عشرة الاف و قتلوا قبل ذالك قريباً من ذالك(13)؛ لشكر ايرانيان، منهزم شد و فرار كردند. مسلمانان، به تعقيب آنان پرداخته و تمامى فرارايان را كه سىهزار نفر بودند، به قتل رساندند. در جنگ سيزده هزار نفر آنان را گشته بودند. همين عدد را نيز قبل از آن گشته بودند…
وقتى به كتابهاى تاريخى كه در آنها فتوحات را نوشتهاند، مانند البدء و التاريخ و النهايه و… مراجعه مىكنيم. مىبيينم كه، فرماندهان و زيردستانشان، جنايات زيادى را مرتكب شدهاند.
رواياتى كه مىگويد، از هر نه نفر هفت نفر و يا از هر هفت نفر، پنج نفر و يا دو ثلث مردم كشته مىشوند، به جنگهاى قبل از ظهور، نظر دارند و نه زمان ظهور.
از طرفى، اختلاف در تعداد مقتولان نيز علّتهاى گوناگونى مىتواند داشته باشد كه از جملهى آنها، ممكن است تفاوت مناطق و محورهاى درگيرى و يا مراحل مختلف جنگ باشد.
با توجّه به احاديث زير و امعان نظر در دلالت آنها، به اين واقعيت پى مىبريم كه جهان، اندكى پيش از ظهور، دچار جنگهاى خونين خواهد بود.
حديث 1- عن أبي بصير ومحمّد بن مسلم، قالا: سمعنا أبا عبداللَّه (عليهالسلام) يقول: ((لا يَكونُ هذا الأمرُ حتَّى يَذهَبَ ثُلثُ النّاسِ.))، فَقيلَ لَهُ: ((إذا ذَهَبَ ثُلثُ النَّاسِ فَما يَبقى؟)) فقال، (عليهالسّلام): ((أما تَرضَوْنَ أنْ تَكونُوا الثُّلثَ الْباقي؟(14)))؛ ابوبصير و محمّد بن سلم گويند: از امام صادق (عليهالسلام) شنيديم كه مىفرمود: ((اين امر واقع نمىشود تا اين كه دو سوم مردم از بين بروند.)). پس به حضرتاش عرض شد: ((اگر دوسوم مردم از بين بروند. چه كسى باقى مىماند؟)). پس فرمود: ((آيا راضى و خرسند نمىشويد كه از يك سوم باقيمانده باشيد؟)).
حديث 2-… عن زرارةٍ، قال: قلت لأبي عبدالله (عليهالسلام): ((النِّداءُ حقٌّ؟)). قال: إي؛ وَاللّهِ حَتَّى يَسْمَعُهُ كلّ قَوْمٍ بِلِسانهم.)). وقال، عليه السّلامُ: ((لا يَكُونَ هذَا الأمرُ حَتَّى يَذْهَبَ تِسْعَةُ أعشارِ النَّاسِ.))(15)؛ زراره گويد: به امام صادق (عليهالسلام) عرض كردم: ((ايا نداى آسمانى حقيقت دارد؟)). فرمود: ((بلى؛ به خدا قسم! چنان است كه هر قومى با زبان خودشان، آن را مىشنوند.)) آن حضرت فرمود: ((اين امر محقّق نمىشود تا اين كه نُه دهم مردم از ميان بروند.)).
حديث 3-… عن سليمان بن خالد، قال: سمعتُ أَبا عَبدِاللّهِ (عليهالسلام) يَقُولَ: ((قُدَّامُ القائِمِ مَوْتَتانِ: مَوْتٌ أَحْمَر وَ مَوْتٌ أبْيَضُ، حَتَّى يَذْهَبَ مِنْ كُلِّ سَبْعَةٍ خَمْسَةٌ. اَلْمَوْتُ الأحْمَرُ، السّيف؛ والمَوْتُ الأَبْيَضُ، الطاعُونُ.))(16)؛…سليمان بن خالد گويد: از امام صادق (عليهالسلام) شنيدم كه مىفرمود: ((قبل از قيام قائم (عجّلاللّهتعالىفرجالشريف)، دو نوع مرگ و مير رخ مىدهد: مرگ سرخ و مرگ سپيد. تا اين كه از هر هفت نفر، پنج نفرشان از بين بروند. مرگ سرخ با شمشير، مرگ سفيد، با طاعون است.))
با ملاحظهى اين احاديث و احاديث ديگر، معلوم و مبرهن مىشود كه حجم وسيعى از مرگ و ميرها و خون ريزىها، مربوط به دوران پيش از قيام امام عصر، (عليهالسّلام)، و قبل از نداى آسمانى است. بنا به روايت يونس بن رِباط كه مىگويد:
سَمِعْتُ أبا عبداللّه (عليهالسّلام) يقول: ((اِنَّ أهلَ الحَقِّ لَمْ يَزالوا مُنذُ كانُوا في شِدَّةٍ. أما إِنَّ ذاكَ إلى مُدَّةٍ قَريبَةٍ وَعافِيَةٍ طويلَةٍ(17)؛
از اباعبدالله (عليهالسّلام) شنيدم كه مىفرمود: ((همانا، اهل حقّ، از هنگامى كه در شدّت و سختى بودهاند، پيوسته در آن حال خواهند بود (سختى با آنان همراه است). و همانا بدانيد كه پايان آن سختىها، نزديك و عافيتاش طولانى است.)).
بالاخره درنوميدى بسى اميد است پايان شب سيه سپيد است كه اِنَّ مَعَ العُسرِ يُسراً فانَّ مع العُسر يسرا.
خلاصه اين كه يك دسته از روايات در مورد خونريزىها، مربوط به دوران قبل از ظهور است و يك دسته از خبار، از مجهولات و از اسرائيليات است كه با هدف و انگيزههاى مختلفى. مانند خدشهدار كردن چهره نهضت جهانى و حكومت حضرت مهدى.. و يا توجيه گشتارها در فتوحات و…، وارد كتابهاى روايى شده است.
نيز يكسرى از آنها، مرسله و مرفوعه است و مشكل سندى دارد، مرفوعهى فضل بن شاذان از امام صادق (عليهالسلام) از اين قبيل است:
يقتُلُ القائِمُ (عليهالسلام) حَتَّى يَبلُغَ السُّوقَ، قالَ: فيقولُ لَهُ رجلٌ مِنْ وُلد أبيهِ: ((إنَّكَ لَتَجْفِلُ النَّاسَ إجفالَ النَّعَم! فَبِعَهدٍ مِن رسولِ اللّهِ (صلىاللهوعليهوالهوسلم) أو بِماذا؟)) قالَ: ((وَلَيسَ في النَّاسِ رَجُلٌ أَشدُّ بَأساً.)). فَيَقُومُ إليهِ رجُلٌ مِنَ المَوالي فَيَقوُلٌ لَهُ: ((لَتَسْكُتَنُّ أَوْلَأَضْرِبَنَّ عُنُقَكَ.)). فَعِنْدَ ذالكَ يُخرِجُ القائمُ (عليهالسلام) عَهْداً مِن رَسُولِ اللّهِ (صلىاللهوعليهوالهوسلم)(18)؛ حضرت قائم (عجّلاللّهتعالىفرجالشريف) آن قدر از انسانها مىكشد تا ساق پا را خون فرا مىگيرد. شخصى از فرزندان پدرش(19) به حضرت اعتراض شديد مىكند و يم گويد: ((مردم را از خود دور مىكنى، هم چنان كه گلّه و گوسفندان را رم مىدهند! آيا اين روش، طبق دستور رسول خدا، است؟ به چه دليلى اين چنين رفتار مىكنى؟)). يكى از ياران حضرت، از جاى برمى خيزد و مىگويد: ((سكوت مىكنى يا گردانات را بزنم؟)). حضرت، عهد و پيمانى را كه از رسول خدا (صلىاللهوعليهوالهوسلم)، همراه دارد، بيرون مىآورد و ارائه مىكند.
البته، همچنان كه در ابتدا و حديث ذكر شد، اين حديث، مرفوعه است و مشكل سندى دارد و از طرفى محتوا و دلالتاش، ناقص و باتمام است؛ زيرا، سوق، هم ساق پا را گفتهاند و هم ممكن است نام شهر يا محلى باشد، محلّى همانند سوق الأهواز، (نام اهواز فعلي) سوق حَكَمَة (نام يكى از مناطق اطراف كوفه)، سوق اسد (در اطرف كوفه)، سوق الثلاثاء (منطقهاى در بغداد قبل از ساخته شدن شهر)(20)،… بنابراين نمىتوانيم بگوئيم، ((حتّى يبلغ السوق)) به معناى رسيدن خون به ساق پا است، خصوصاً، با توجه به اينكه در حديث مذكور، صبحت از خون به ميان نيامده است، بلكه چنين به نظر
مىرسد كه ((سوق))، به معناى ((رسيدن به محل و مكانى)) باشد.
البته، ما، طبق روايات صحيح، جنگ و خونريزىها، اعدامها و انتقام از ظالمان را در عصر ظهور مىپذيريم، لكن نه به اين اندازهها ((رواياتى از اهل بيت (عليهمالسلام) موجود است كه تعداد قتلها و مشخّصات فردى و گروهى مقتولان، در آنها مشخّص شده است. و در مقاله بعدی بعد از نگرش به شيوهى رفتار حضرت مهدى(عج) با دشمنان و معاندين به معرفى آنان مىپردازيم.
منبع: فارس – شماره : 8904301309 -25/4/90
www.shamsevelayat.com
صفحه اصلی – موسسه قرآن و نهج البلاغه
کانال جامع دو نور در ایتا:
https://eitaa.com/twonoor
کانال جامع دو نور در تلگرام:
https://t.me/twonoor