ورود

ثبت نام

موسسه قرآن و نهج البلاغه
home-icone
Institute of Quran & Nahjul Balaghah

درنگی در روایات قتل های آغازین1 _ دولت مهدی(عج) بخش اول

برخى، در مورد قتل و كشتار در دوران ظهور، افراط می‏كنند و از امام زمان (عليه‏ السلام) و ياران‏ش، چهره‏اى خشن ارائه میدهند. برخى ديگر، تفريط میكنند و میگويند، حتّى به مقدار محجمه (م

فهرست مطالب

برخى، در مورد قتل و كشتار در دوران ظهور، افراط می‏كنند و از امام زمان (عليه‏ السلام) و ياران‏ش، چهره‏اى خشن ارائه میدهند. برخى ديگر، تفريط میكنند و میگويند، حتّى به مقدار محجمه (مقدار خون در ظرف حجامت) خون‏ريزى نمیشود.در اين نوشتار، به نقد و بررسى روايى و دلالى احاديث مربوطه میپردازيم تا افراط و تفريط بودن انديشه‏ هاى موجود مشخّص گردند.

 

پيشگفتار:

 

برخى، در مورد قتل و كشتار در دوران ظهور، افراط مى‏كنند و از امام زمان (عليه‏السلام) و ياران‏اش، چهره‏اى خشن ارائه مى‏دهند. آنان، به رواياتى استدلال مى‏كنند كه در آن‏ها، اشاره به كشته شدن دو سوم مردم، (از هر نه نفر، هفت نفر، از هر هفت نفر، پنج نفر) و يا اين كه بيش‏تر مردم كشته مى‏شوند و از كشته ‏ها، پشته ساخته مى‏شود و جوى خون جارى مى‏گردد و… دارند.

 

برخى ديگر، تفريط مى‏كنند و مى‏گويند، حتّى به مقدار محجمه (مقدار خون در ظرف حجامت) خون‏ريزى نمى‏شود و…

 

در اين نوشتار، به نقد و بررسى روايى و دلالى احاديث مربوطه مى‏پردازيم تا افراط و تفريط بودن انديشه‏هاى موجود مشخّص گردند.

 

نكاتى كه قابل تأمل است، اين‏ها است:

 

الف) قتل و كشتار، قبل از ظهور است و يا بعد از آن؟

 

ب) شيوه‏ى رفتار امام با دشمنان چه‏گونه خواهد بود؟

 

ج) حجم كشتار و اعدام و خون‏ريزى‏ها چه مقدار است؟

 

د) مقتولان، چه كسانى هستند؟

 

ه) رواياتى كه ناظر بر اين موضوع است، آيا به نحو موجبه‏ى كليّه است يا به نحو موجبه‏ى جزئيّه؟

 

اخبارى كه در آن‏ها، كشتار در حجم وسيعى مطرح شده‏اند، بر دو قسم است: الف) يك سرى از آن‏ها، مربوط به ملاحم و فتن قبل از ظهور است و هيچ ربطى به دوران ظهور ندارد و تنها ناظر به اوضاع ناسامان جهان در پيش از ظهور دارد. اين دسته، بيش‏تر از مراسيل عامه است. اگر تعدادى از آن‏ها هم جزء مسانيد باشد، هيچ گونه ارتباطى با بحث ما، يعنى قبل‏ها در دوران حكومت امام مهدى (عجّل‏ اللّه‏ تعالى‏ فرجه‏ الشريف) ندارد.

 

ب) يك سرى از آن‏ها، مربوط به هنگامه‏ى ظهور و حكومت امام زمان (عجّل‏ اللّه‏ تعالى‏ فرجه‏ الشريف) است. اين نوع روايات، نيز دو گونه‏اند:

 

1- رواياتى كه از طريق عامه و از نبويّات است و بيش‏تر آن‏ها، مشكل سندى دارند، به طورى كه بعضى از آن‏ها، مرسل. و برخى از آن‏ها، به پيامبر اكرم (صلى ‏اللّه ‏و عليه ‏و آله‏ و سلم) منتهى نمى‏شوند. بلكه از فرادى مانند كعب الاحبار كه در زمان ان حضرت مسلمان نشده بود، نقل شده است.

 

عمده‏ى اين از روايات، از اسرائيليات است كه با اَغراض مختلفى وارد كتاب‏هاى روايى شده است. عالمانى از اهل تسنّن، مانند ابن كثير، وقتى به روايات نقل شده از امثال كعب الاحبار مى‏رسد، مى‏گويد: ((خدا، ما را ازايل همه اخبار دروغى كه وارد تفسيرها و كتاب‏هاى روايى و… كرده‏اند، بى‏نياز كند(1)…)).

 

2- رواياتى كه از طُرق اهل بيت (عليهم السلام) نقل شده و يا در كتاب‏هاى شيعه ذكر گرديده است. در اين كتاب‏ها، اخبار منقول از حضرات معصوم (عليهم السلام) و بعض ديگر كه نقل شده، به اهل بيت (عليهم السلام) منتهى نمى‏شود. مانند اخبار معمرين كه شيخ صدوق در كتاب كمال‏الدين از اهل تسنّن نقل كرده است.

 

 

 

گروهى بر آن‏اند كه امام زمان به هنگام ظهور، از طريق ولايت و تصرّف تكوينى، همه‏ى خلايق را مطيع و مسخّر مى‏كند و كارها را با اعجاز و غيرعادى انجام مى‏دهد. لذا كشتار و اعدام، خيل
ى اندك خواهد بود. براى روشن شدن مطلب و دريافت پاسخ، به احاديثى از امام باقر و امام صادق (عليهماالسلام) متمسك مى‏شويم.

 

حديث 1 -… عَن بشير بنِ أبي‏ أراكَةَ النَّبالِ – ولفظ الحديث على روايةِ ابنِ عُقْدَةَ قالَ: لَمَّا قَدِمْتُ الْمَدنَيةَ إِنْتَهَيْتُ إلى‏ مَنزِلَ أبي‏ جعفرِ الباقِر (عليه‏السلام)… قُلتُ: (إنَّهُمْ) يَقولونَ: إنَّهُ إذا كان ذالِكَ اسْتَقامَتْ لَهُ الْأُمُورُ فَلا يُهْريقُ مِحْجَمَةَ دَمٍ. فَقالَ: ((كَلَّا! والذَّى‏ نَفسي بِيَدِهِ! حَتَّى نَمْسَحَ وَأنُتم العَرَقَ والعَلَقَ.)). وَأوْمَأَبِيَدِهِ إلى‏ جَبْهَتِهِ(2)؛

 

بشير بن ابى اراكه بنّال – لفظ حديث به روايت ابن عقده است – گويد: هنگامى كه به مدينه وارد شدم، به طرف منزل ابو جعفر امام باقر (عليه‏السلام) رفتم… گفتم: [آنان (مرحبه)] مى‏گويند، هنگامى كه آن امر (قيام قائم(عج)) روى دهد، همه‏ى كارها براى او درست و استوار مى‏گردد و به اندازه‏ى يك ظرف حجامت هم خون نمى‏ريزد. پس فرمود: ((هرگز چنين نيست! سوگند به آن كه جان‏ام به دست او است! كار به آن‏جا مى‏انجامد كه ما و شما، عرق و خون بسته شده را پاك خواهيم كرد. (كنايه از سختى‏ها و دشوارى‏هاى جنگ و درگيرى است كه موجب پديد آمدن عرق و ايجاد زخم‏هاى خونين مى‏شود.)

 

در اين هنگام، ايشان، با دست خود، به پيشانى‏شان اشاره فرمودند. (كنايه از برطرف كردن عرق جبين است.)

 

حديث 2 -… عن موسى بن بَكرٍ الواسِطىِّ، عن بشَيرِ النَّبَّال، قال: ((قَدِمْتَ المَدْينة)) وَذَكَر مِثلُ الحديثِ الْمُتَقَدِّمِ، إلاَّ أنَّهُ قالَ: لَمَّا قَدِمْتُ الْمَدينَةَ قُلتُ لَأبي‏ جعفر (عليه‏السلام): إنَّهُم يَقُولوُنَ: إِنَّ المهديَّ لَوْقامَ لَاسْتَقامَتْ لَهُ الْاُمُورُ عَفْواً، وَلا يُهْويقُ مُحِجَمَة دَمٍ. فقالَ: ((كَلاَّ! وَالذَّى‏ نَفْسي بِيَدِه! لَوْ اِسْتَقامَتْ لَأحَدٍ عَفواً لَاسْتَقامَتْ لِرَسولِ اللَّهِ (صلى‏اللّه‏وعليه‏وآله‏سلم) حينَ أُدْمِيَتْ رُباعِيتُهُ وَشُجَّ فى‏ وَجْهِهِ! كَلَّا! وَالَّذي‏ نَفسْي بِيَدِهِ! حَتَّى نَمْسَحَ نَحنُ وَأنْتُم العَرَقَ وَالْعَلَقَ(3).)). ثُمَّ مسَحَ جَبْهتهُ.(4)

 

از موسى به جعفر بن بكر واسطى. از بشير نبَّال. گفت: ((به مدينه رسيدم)) و همانند حديث قبلى را ذكر كرد، جز اين كه گويد: هنگامى كه به مدينه رسيدم. به ابوجعفر (امام باقر (عليه‏السلام)) گفتم: آنان [مرجئه‏] مى‏گويند: همانا، اگر مهدى (عجّل‏اللّه‏تعالى‏فرجه‏الشريف) قيام كند، همه‏ى كارها به خودى خود. براى او درست و برقرار مى‏شود و به اندازه‏ى يك ظرف حجامتى خون نمى‏ريزد. پس فرمود: ((هرگز چنين نيست! سوگند به آن كه جان‏ام در دست او است! اگر كارها، خود ب
ه خود، براى كسى هموار مى‏شد، مسلّماً، براى رسول خدا (صلى‏اللّه‏وعليه‏وآله‏سلم) در زمانى كه داندن‏هاى پيشين آن حضرت شكست و صورت‏اش زخمى شد، درست و برقرار مى‏گرديد! هرگز چنين نيست! سوگند به آن كه جان‏ام به دست او است! ((كار، به آن‏جا مى‏انجامد كه) ما و شما، عرق و خون بسته شده را پاك كنيم.)). سپس پيشانى خود را پاك كرد.

 

حديث 3 -… عن المفضّل بن عمر، قال: سَمتِعتُ أبا عبدِاللّهِ، وقَد ذُكِرَ القائمُ (عليه‏السلام) فقلت: ((إنّى‏ لَأَرجُو أن يَكونَ أمرُهُ في سُهُولَةٍ.)). فقال: ((لايَكُونُ ذالِكَ حَتَّى تَمْسَحُو العَلَقَ و الْعَرَقَ.)).(5)

 

مفضل بن عمر گويد: در حضور امام صادق (عليه‏السلام) شنيدم كه از حضرت قائم (عجّل‏اللّه‏تعالى‏فرجه‏الشريف) ياد شد. پس عرض كردم: ((همانا اميدوارم كار ايشان به آسانى صورت پذيرد.)). فرمود: ((آن امر صورت نمى‏پذيرد تا اين كه عرق و خون بسته شده را برطرف سازيد.)).

 

در سه حديث مذكور ملاحظه مى‏كنيم، آن طور نيست كه تمامى كارها در زمان قيام قائم (عليه‏السلام)، به خودى خود و با اعجاز و تصرّفات تكوين صورت نمى‏پذيرد، هر چند در ولايت تكوينى و تصرف تكوينى حضرت مهدى و ساير امامان طاهر، هيچ‏گونه ترديدى نيست. بلكه كار، دشوارتر از آن چيزى است كه امثال مرجئه معتقدند.

 

با، مطابق روايات متعدد، نمى‏توانيم ادعا كنيم كه در هنگام ظهور، هيچ قتل و كشتارى رخ نمى‏دهد؛ زيرا، در آن دوران، بحث از انتقام، اجراى حدود الهى و اقامه‏ى حكومت عدل جهانى است و مسلماً، اين امر عظيم. بدون برطرف كردن خارها و سنگ‏هاى سر راه آن حضرت، ميّسر و محقق نمى‏شود.

 

از طرفى، تاريخ گواه است كه پيامبر اكرم (صلى‏اللّه‏وعليه‏وآله‏سلم) و امامان طاهر (عليهم‏السلام) سعى داشته‏اند، امور را به طور عادى و در مسير طبيعى انجام دهند، لذا مى‏بيينم، دندان‏هاى پيشين حضرت رسول اكرم (صلى‏ اللّه ‏و عليه ‏و آله‏ و سلم) در جنگ مى‏شكند و زخم‏هايى در جنگ احد و…(6) بر ايشان وارد مى‏شود و اميرالمومنين (عليه‏السّلام) نيز در جنگ احد. نود زخم بر مى‏دارد و…(7)

 

البته آن حضرت و عترت طاهراش، مخصوصاً، حضرت بقيه اللّه الاعظم (عجّل‏ اللّه‏ تعالى‏ فرجه‏ الشريف) قدرت بر انجام دادن تصرّفات تكوينى را دارند و همواره معجزات و امدادهاى غيب
ى و الهى، به آن حضرات و نيز مؤمنان مخلص و ايثارگر و حتّى مستضعفان بوده و خواهد بود. امام صادق (عليه‏السلام) مى‏فرمايد: ((خداوند، حضرت قائم (عجّل‏ اللّه‏ تعالى‏ فرجه‏ الشريف) را به سه لشكر يارى مى‏دهد: فرشتگان؛ مؤمنان؛ رعب (ترس انداختن در دل دشمن) “(8)

 

نيز حضرت (عليه‏السلام) مى‏فريايد: ((… خداوند، حضرت مهدى (عجّل‏ اللّه‏ تعالى‏ فرجه‏ الشريف) را با فرشتگان و جنّ و شيعيان مخلص، يارى مى‏كند.))(9)

 

به هر حال، لزومى ندارد كه ادعا كنيم امام زمان (عجّل‏ اللّه‏ تعالى‏ فرجه‏ الشريف) تمام كارهايشان را از طريق غيرعادى و به صورت اعجاز انجام مى‏دهد و بنابراين، هيچ خونى ريخته نخواهد شد.

 

 

 

در
احاديثى كه از طريق عامّه رسيده است، خون‏ريزى‏هاى خيلى زياد و وحشت‏ناك ذكر شده است. اينك، به نقد بررسى يكى از آن‏ها مى‏پردازيم.

 

يوسف بن يحيى مقّدسى شافعى در كتاب عقدالدرر روايت مرسله‏اى را از اميرالمؤمنين (عليه‏السلام) درباره‏ى حوادث رم(روميه)(10) نقل مى‏كند و مى‏گويد:… فَيُكَبِّرُ الْمُسْلِمُونَ ثَلاثَ تَكبيراتٍ، فَتَكونُ كَالرَّملةِ عَلى نشزٍ، فَيَدْخُلُونُهَا، فَيَقتُلُونَ بِها خَمْسَمِئَةِ ألفِ مُقاتِلٍ، و يَقْتَسِمُونَ الأموالَ، حتّى‏ يَكُونَ النَّاسِ فى‏ الْفَي‏ءِ شَيئاً واحِداً، لِكُلِّ إِنسانٍ مِنْهُم مِئَةُ ألفِ دينارٍ، وَ مِئَةُ رَأسٍ، ما بَيْنَ جارِيَةٍ وَغُلامٍ)).(11)

 

پس مسلمانان، سه تكبير مى‏گويند و مانند ريگ و شن‏هاى روانى كه از بلندى‏ها فرو مى‏ريزند، داخل [روم ]مى‏شوند و در آن‏جا، پانصد هزار جنگجو را مى‏كشند و غنائم و اموال را به طور مساوى تقسيم مى‏كنند، و به هر يك از آنان، صد هزار دينار و صد كنيز و يا غلام مى‏رسد…

 

اين روايت. مرسل است و مشكل سندى دارد و از نظر محتوا نيز قابل اعتماد نيست. پيدا است كه جاعلان اين گونه احاديث، در خدمت حكومت‏هاى جائر بوده‏اند و به جهت توجيه پاره‏اى جنگ‏هاى پس از پيامبر اكرم (صلى ‏اللّه ‏و عليه‏ و آله‏ و سلم) و قتل‏ عام‏ها و كشتارهاى وسيعى كه در آن صورت گرفت، اين چنين مجعولاتى را وارد كتاب‏هاى روايى كرده‏اند. مانند روايتى كه به امام على (عليه‏ السّلام) نسبت داده‏اند كه آن حضرت فرمود:… فيقتل من الروم حتى يتغيّرَ ماءُ الفرات بالدم.(12) يعنى آنقدر از روميان را به قبل مى‏رساند كه آب فرات به خون تغيير مى‏كند!

 

ابن كثير، در باره ى جنگ قادسيه مى‏گويد:

 

انهزم الفرس ولحقهم المسلمون… فقتل المسلمون بكمالهم و كانوار ثلاثين الفأ. وقتل فى المعركة عشرة الاف و قتلوا قبل ذالك قريباً من ذالك(13)؛ لشكر ايرانيان، منهزم شد و فرار كردند. مسلمانان، به تعقيب آنان پرداخته و تمامى فرارايان را كه سى‏هزار نفر بودند، به قتل رساندند. در جنگ سيزده هزار نفر آنان را گشته بودند. همين عدد را نيز قبل از آن گشته بودند…

 

وقتى به كتاب‏هاى تاريخى كه در آن‏ها فتوحات را نوشته‏اند، مانند البدء و التاريخ و النهايه و… مراجعه مى‏كنيم. مى‏بيينم كه، فرماندهان و زيردستان‏شان، جنايات زيادى را مرتكب شده‏اند.

 

رواياتى كه مى‏گويد، از هر نه نفر هفت نفر و يا از هر هفت نفر، پنج نفر و يا دو ثلث مردم كشته مى‏شوند، به جنگ‏هاى قبل از ظهور، نظر دارند و نه زمان ظهور.

 

از طرفى، اختلاف در تعداد مقتولان نيز علّت‏هاى گوناگونى مى‏تواند داشته باشد كه از جمله‏ى آن‏ها، ممكن است تفاوت مناطق و محورهاى درگيرى و يا مراحل مختلف جنگ باشد.

 

با توجّه به احاديث زير و امعان نظر در دلالت آن‏ها، به اين واقعيت پى مى‏بريم كه جهان، اندكى پيش از ظهور، دچار جنگ‏هاى خونين خواهد بود.

حديث 1- عن أبي بصير ومحمّد بن مسلم، قالا: سمعنا أبا عبداللَّه (عليه‏السلام) يقول: ((لا يَكونُ هذا الأمرُ حتَّى يَذهَبَ ثُلثُ النّاسِ.))، فَقيلَ لَهُ: ((إذا ذَهَبَ ثُلثُ النَّاسِ فَما يَبقى‏؟)) فقال، (عليه‏السّلام): ((أما تَرضَوْنَ أنْ تَكونُوا الثُّلثَ الْباقي؟(14)))؛ ابوبصير و محمّد بن سلم گويند: از امام صادق (عليه‏السلام) شنيديم كه مى‏فرمود: ((اين امر واقع نمى‏شود تا اين كه دو سوم مردم از بين بروند.)). پس به حضرت‏اش عرض شد: ((اگر دوسوم مردم از بين بروند. چه كسى باقى مى‏ماند؟)). پس فرمود: ((آيا راضى و خرسند نمى‏شويد كه از يك سوم باقيمانده باشيد؟)).

 

حديث 2-… عن زرارةٍ، قال: قلت لأبي عبدالله (عليه‏السلام): ((النِّداءُ حقٌّ؟)). قال: إي؛ وَاللّهِ حَتَّى يَسْمَعُهُ كلّ قَوْمٍ بِلِسانهم.)). وقال، عليه السّلامُ: ((لا يَكُونَ هذَا الأمرُ حَتَّى يَذْهَبَ تِسْعَةُ أعشارِ النَّاسِ.))(15)؛ زراره گويد: به امام صادق (عليه‏السلام) عرض كردم: ((ايا نداى آسمانى حقيقت دارد؟)). فرمود: ((بلى؛ به خدا قسم! چنان است كه هر قومى با زبان خودشان، آن را مى‏شنوند.)) آن حضرت فرمود: ((اين امر محقّق نمى‏شود تا اين كه نُه دهم مردم از ميان بروند.)).

 

حديث 3-… عن سليمان بن خالد، قال: سمعتُ أَبا عَبدِاللّهِ (عليه‏السلام) يَقُولَ: ((قُدَّامُ القائِمِ مَوْتَتانِ: مَوْتٌ أَحْمَر وَ مَوْتٌ أبْيَضُ، حَتَّى يَذْهَبَ مِنْ كُلِّ سَبْعَةٍ خَمْسَةٌ. اَلْمَوْتُ الأحْمَرُ، السّيف؛ والمَوْتُ الأَبْيَضُ، الطاعُونُ.))(16)؛…سليمان بن خالد گويد: از امام صادق (عليه‏السلام) شنيدم كه مى‏فرمود: ((قبل از قيام قائم (عجّل‏اللّه‏تعالى‏فرج‏الشريف)، دو نوع مرگ و مير رخ مى‏دهد: مرگ سرخ و مرگ سپيد. تا اين كه از هر هفت نفر، پنج نفرشان از بين بروند. مرگ سرخ با شمشير، مرگ سفيد، با طاعون است.))

 

با ملاحظه‏ى اين احاديث و احاديث ديگر، معلوم و مبرهن مى‏شود كه حجم وسيعى از مرگ و ميرها و خون ريزى‏ها، مربوط به دوران پيش از قيام امام عصر، (عليه‏السّلام)، و قبل از نداى آسمانى است. بنا به روايت يونس بن رِباط كه مى‏گويد:

 

سَمِعْتُ أبا عبداللّه (عليه‏السّلام) يقول: ((اِنَّ أهلَ الحَقِّ لَمْ يَزالوا مُنذُ كانُوا في شِدَّةٍ. أما إِنَّ ذاكَ إلى‏ مُدَّةٍ قَريبَةٍ وَعافِيَةٍ طويلَةٍ(17)؛

 

از اباعبدالله (عليه‏السّلام) شنيدم كه مى‏فرمود: ((همانا، اهل حقّ، از هنگامى كه در شدّت و سختى بوده‏اند، پيوسته در آن حال خواهند بود (سختى با آنان همراه است). و همانا بدانيد كه پايان آن سختى‏ها، نزديك و عافيت‏اش طولانى است.)).

 

بالاخره درنوميدى بسى اميد است پايان شب سيه سپيد است كه اِنَّ مَعَ العُسرِ يُسراً فانَّ مع العُسر يسرا.

 

خلاصه اين كه يك دسته از روايات در مورد خون‏ريزى‏ها، مربوط به دوران قبل از ظهور است و يك دسته از خبار، از مجهولات و از اسرائيليات است كه با هدف و انگيزه‏هاى مختلفى. مانند خدشه‏دار كردن چهره نهضت جهانى و حكومت حضرت مهدى.. و يا توجيه گشتارها در فتوحات و…، وارد كتابهاى روايى شده است.

 

نيز يك‏سرى از آنها، مرسله و مرفوعه است و مشكل سندى دارد، مرفوعه‏ى فضل بن شاذان از امام صادق (عليه‏السلام) از اين قبيل است:

 

يقتُلُ القائِمُ (عليه‏السلام) حَتَّى يَبلُغَ السُّوقَ، قالَ: فيقولُ لَهُ رجلٌ مِنْ وُلد أبيهِ: ((إنَّكَ لَتَجْفِلُ النَّاسَ إجفالَ النَّعَم! فَبِعَهدٍ مِن رسولِ اللّهِ (صلى‏الله‏وعليه‏واله‏وسلم) أو بِماذا؟)) قالَ: ((وَلَيسَ في النَّاسِ رَجُلٌ أَشدُّ بَأساً.)). فَيَقُومُ إليهِ رجُلٌ مِنَ المَوالي فَيَقوُلٌ لَهُ: ((لَتَسْكُتَنُّ أَوْلَأَضْرِبَنَّ عُنُقَكَ.)). فَعِنْدَ ذالكَ يُخرِجُ القائمُ (عليه‏السلام) عَهْداً مِن رَسُولِ اللّهِ (صلى‏الله‏وعليه‏واله‏وسلم)(18)؛ حضرت قائم (عجّل‏اللّه‏تعالى‏فرج‏الشريف) آن قدر از انسان‏ها مى‏كشد تا ساق پا را خون فرا مى‏گيرد. شخصى از فرزندان پدرش(19) به حضرت اعتراض شديد مى‏كند و يم گويد: ((مردم را از خود دور مى‏كنى، هم چنان كه گلّه و گوسفندان را رم مى‏دهند! آيا اين روش، طبق دستور رسول خدا، است؟ به چه دليلى اين چنين رفتار مى‏كنى؟)). يكى از ياران حضرت، از جاى برمى خيزد و مى‏گويد: ((سكوت مى‏كنى يا گردان‏ات را بزنم؟)). حضرت، عهد و پيمانى را كه از رسول خدا (صلى‏الله‏وعليه‏واله‏وسلم)، همراه دارد، بيرون مى‏آورد و ارائه مى‏كند.

 

البته، همچنان كه در ابتدا و حديث ذكر شد، اين حديث، مرفوعه است و مشكل سندى دارد و از طرفى محتوا و دلالت‏اش، ناقص و باتمام است؛ زيرا، سوق، هم ساق پا را گفته‏اند و هم ممكن است نام شهر يا محلى باشد، محلّى همانند سوق الأهواز، (نام اهواز فعلي) سوق حَكَمَة (نام يكى از مناطق اطراف كوفه)، سوق اسد (در اطرف كوفه)، سوق الثلاثاء (منطقه‏اى در بغداد قبل از ساخته شدن شهر)(20)،… بنابراين نمى‏توانيم بگوئيم، ((حتّى يبلغ السوق)) به معناى رسيدن خون به ساق پا است، خصوصاً، با توجه به اينكه در حديث مذكور، صبحت از خون به ميان نيامده است، بلكه چنين به نظر
مى‏رسد كه ((سوق))، به معناى ((رسيدن به محل و مكانى)) باشد.

 

البته، ما، طبق روايات صحيح، جنگ و خون‏ريزى‏ها، اعدام‏ها و انتقام از ظالمان را در عصر ظهور مى‏پذيريم، لكن نه به اين اندازه‏ها ((رواياتى از اهل بيت (عليهم‏السلام) موجود است كه تعداد قتل‏ها و مشخّصات فردى و گروهى مقتولان، در آن‏ها مشخّص شده است. و در مقاله بعدی بعد از نگرش به شيوه‏ى رفتار حضرت مهدى(عج) با دشمنان و معاندين به معرفى آنان مى‏پردازيم.

 

منبع: فارس – شماره : 8904301309 -25/4/90

 

www.shamsevelayat.com

صفحه اصلی – موسسه قرآن و نهج البلاغه

کانال جامع دو نور در ایتا:
https://eitaa.com/twonoor
کانال جامع دو نور در تلگرام:
https://t.me/twonoor

قتل های آغازین1. قتل های آغازین1. قتل های آغازین1. قتل های آغازین1. قتل های آغازین1. قتل های آغازین1. قتل های آغازین1. قتل های آغازین1
به این مطلب امتیاز دهید
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در email

فرصت ویژه برای علاقه مندان به نویسندگی

شما می توانید مقالات خود را با نام خود در وب سایت موسسه منتشر نمائید. برای شروع کلیک نمائید.

نویسنده مقاله باشید