قصه هایی از زندگی حضرت فاطمه سلام الله
فاطمه علیها السلام خداوند امر به معروف را بخاطر مصلحت عموم مردم واجب کرد.
دفاع علمى از مومنین
دو نفر زن که در مسئله اى دینى با یکدیگر اختلاف داشتند براى حل اختلاف خود نزد فاطمه علیها السلام رفتند. یکى از زنان مومن و دیگرى معاند و کافر بود.
فاطمه علیها السلام مى فرماید: من دلایل زن مومن را اثبات کردم و حقانیت سخن او را آشکار نمودم و در نتیجه او بر آن زن که دشمن اسلام بود پیروز گشت و بشدت شاد و مسرور گردید.
فاطمه علیها السلام به آن زن مومن که بسیار خوشحال شده بود فرمود: شادى فرشته ها براى پیروزى تو بر او بیشتر از شادى تو مى باشد و غم و اندوه شیطان و یاران او از غم و اندوه این زن کافر زیادتر است
دگر بینى امام حسن علیه السلام گوید: یک شب جمعه مادرم را دیدم که در محراب عبادت ایستاد و همواره نماز مى گذارد و در رکوع و سجود بود تا شب به صبح رسید و شنیدم که براى زنان و مردان مومن با ذکر نام آنها دعا مى کند و هر چه بیشتر براى آنها از خداوند در خواست مى کند اما براى خود دعا نمى کند.
عرض کردم : مادر! چرا براى خود دعا نمى کنى همان گونه که براى دیگران دعا مى کنى ؟
فرمود: فرزندم اول همسایه بعد اهل خانه .
ارزش آموزش دین
زنى به خدمت فاطمه زهرا علیها السلام رسید و عرض کرد: مادر ناتوانى دارم که درباره نمازش به مشکلى برخورده است ، از ایم رو مرا به سوى شما فرستاده است تا سوال او را پرسش نمایم .
فاطمه علیها السلام جواب سوال او را داد، مسئله دومى را سوال کرد و حضرت جواب او را داد، مسئله سوم ، چهارم تا دهم را پرسید و حضرت جواب همه پرسشهاى او را داد. آنگاه آن زن از کثرت سوالهایى که کرده خجالت زده شد و عرض کرد بیش از این مزاحم نمى شوم اى دختر رسول خدا.
فاطمه علیها السلام فرمود: بیا و هر سوالى که داشتى بپرس و من جواب خواهم داد، زیرا اگر کسى خود را مزد بگیر کسى کند که بار سنگینى را بر پشت بام حمل نماید و در برابر مبلغ هزار دینار اجرت گیرد آیا از حمل بار خسته مى شود؟
زن گفت : نه خسته نمى شود (زیرا اجرت بسیار زیادى دریافت مى کند.)
فاطمه علیها السلام فرمود: من در برابر هر مسئله اى که پاسخ مى دهم بیشتر از بین زمین و آسمان که پر از مروارید باشد پاداش مى گیرم پس سزاوار است که هیچ در برابر جواب به سوال
شما خسته نشوم .
م شنیدم که فرمود: علماى شیعه ما در قیامت بر انگیخته مى شوند و به اندازه ارشاد مردم و زیادى علومى که دارند بر آنها لباس کرامت پوشانده مى شود تا اینکه به یکى از آنها یک میلیون حله از نور داده مى شود، آنگاه منادى خداوند ندا مى دهد: اى سرپرستان یتیمان آل محمد که جدائى آنها از امامانشان آنها را یارى کردید اینها شاگردان شما هستند که تحت سرپرستى و یارى شما بودند و هدایت شدند. از خلعتهایى که به شما داده شد به آنها بدهید، علما هم به اندازه علومى که آنها از ایشان دریافت کرده اند خلعت مى دهند و برخى از آنها صد هزار خلعت
دریافت مى کنند و خود به کسانى که از آنها تعلیم گرفته اند مى بخشند.
شیعه فاطمه علیها السلام
مردى به همسرش گفت : نزد فاطمه علیها السلام دختر رسول خدا صلى اللّه علیه و آله برو و درباره من از او سوال کن که آیا من شیعه شما هستم یا خیر؟
همسرش نزد فاطمه علیها السلام رفت و از او سوال کرد.
حضرت فرمود: به او بگو:
ان کنت تعمل بما امر ناک وتنتهى عما زجرناک عنه فانت من شیعتنا و الا فلا.
اگر به آنچه تو را امر کردیم عمل مى کنى و از آنچه نهى کردیم پرهیز مى کنى تو از شیعیان ما هستى و گرنه شیعه ما نیستى.
زوجه آن مرد گوید: جواب فاطمه علیها السلام رابه شوهرم رساند. او گفت : و اى بر من چه کسى از گناهان و خطاها بدور است! پس من در این صورت براى همیشه در جهنم هستم زیرا هر کسى از شیعیان آنها نباشد همیشه درآتش جهنم است .
همسرش دوباره به خدمت فاطمه علیها السلام مى رسد و سخن شوهرش را به آن حضرت مى رساند.
فاطمه علیها السلام مى فرماید: به او بگو آنطور که گمان کردى نیست ، شیعیان ما از بهترین افراد اهل بهشت هستند.
و هر کس ما را دوست بدارد و دوستان ما را هم دوست بدارد و دشمن دشمنان ما باشد و با قلب و زبانش ایمان آورده است اگر مخالفت با امر و نهى ما کند شیعه ما نیست گرچه به بهشت مى رود اما بعد از آنکه بوسیله بلاها و سختى ها از گناهانشان پاک شوند یا با انواع سختى ها در عرصه هاى قیامت و یا ورود در طبقه بالاى جهنم که عذاب مى شوند پاک گردند آنگاه بخاطر محبتى که به ما دارند از جهنم نجاتشان مى دهیم و به نزد خود مى بریم .
منطق قوى فاطمه علیها السلام
امیر المؤ منین علیه السلام به فاطمه علیها السلام فرمود: برو و میراث پدرت (فدک ) را بگیر.
فاطمه علیها السلام نزد ابوبکر آمد و گفت : میراث پدرم رسول خدا را که به من تعلق دارد بده .
ابوبکر گفت : پیامبران ارث نمى گذارند.
فاطمه علیها السلام فرمود: آیا سیلمان براى داود ارث نگذارد؟
ابوبکر که در برابر منطق محکم فاطمه علیها السلام عاجز ماند غضبناک شد و دوباره گفت : پیامبران ارث نمى گذارند.
فاطمه علیها السلام فرمود: آیا زکریا (در قرآن) نگفت : فهب لى من لدنک ولیا یرثنى ویرث من آل یعقوب (فرزندى به من عطا فرما تا از من و آل یعقوب ارث برد)
ابوبکر که دوباره با دلیل محکم فاطمه علیها السلام روبرو شد بدون هیچ منطقى حرف خود را تکرار کرد و گفت : پیامبران ارث نمى گذارند.
فاطمه علیها السلام فرمود: آیا در قرآن نیامده است یوصیکم اللّه فى اولادکم للذکر مثل حظ الا نثیین (خداوند درباره فرزندانتان سفارش کرده است که پسر به اندازه دو دختر ارث مى برد)
ابوبکر دوباره حرف خود را تکرار کرد که پیامبران ارث نمى گذارند!
این سخن که پیامبران ارث نمى گذارند را عایشه و حفصه همسران پیامبر صلى اللّه علیه و آله به آن حضرت نسبت داده اند. اتفاقا وقتى عثمان به خلافت رسید عایشه به او گفت : میراث مرا از رسول خدا بده .
عثمان به او گفت : تو نگفتنى رسول خدا صلى اللّه علیه و آله فرمود ما پیامبران چیزى به ارث نمى گذاریم و حق فاطمه را ضایع کردى ؟ من هم چیزى به تو نخواهم داد.
برگرفته شده از کتاب قصه هاى تربیتى چهارده معصوم محمد رضا اکبرى
منبع: پایگاه اطلاع رسانی آل محمد علیهم السلام،
صفحه اصلی – موسسه قرآن و نهج البلاغه
کانال جامع دو نور در ایتا:
https://eitaa.com/twonoor
کانال جامع دو نور در تلگرام:
https://t.me/twonoor