قضاوت در نوجوانی
امام علی علیه السلام با اینکه دوران جوانی را میگذراند، پیامبر اسلام صلی الله علیه وآله وسلم او را برای قضاوت و تبلیغ به یمن اعزام فرمود.
حضرت علی علیه السلام فرمود:
یا رسول اللَّه، مرا برای قضاوت میفرستی، در حالی که جوان هستم؟
رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم فرمود:
نزدیک بیا.
سپس دست بر سینه حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام گذاشت و این دعا را خواند:
اَللَّهُمَّ اهْدِ قَلْبَهُ وَ ثَبِّتْ لِسانَهُ
(خدایا قلب علی را هدایت کن، و زبان او را در حقگوئی استوار فرما.)
امام علی علیه السلام فرمود:
پس از دعای رسول خداصلی الله علیه وآله وسلم هرگز در قضاوت میان دو نفر دچار شکّ و تردید نشدم. [۱].
دعای پیامبر برای قضاوت امام علی
گاهی حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در زمان پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم داوری میکرد.
چون خبر آن به پیامبرصلی الله علیه وآله وسلم میرسید، میفرمود:
خدا را شکر میکنم که حکمت را در خاندان ما اهل بیتعلیهم السلام قرار داده است. [۲].
قصاص چشم (کور کردن با آیینه)
غلامی از قبیله قیس با مولای خود به نزد خلیفه سوم رفتند.
غلام اظهار داشت که مولایش با زدن ضربه شدیدی چشم او را کور کرده، ولی ساختمان چشم سالم است، مولا به غلام میگفت:
دیه چشمت را به تو میدهم از قصاص صرف نظر کن.
غلام از گرفتن دیه خودداری کرده و تنها خواستهاش، قصاص بود.
خلیفه سوم در حکم قضیه درماند.
آنان را نزد حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام بُرد و از آن حضرت تقاضای داوری کرد.
مولا یک دیه کامل به غلام تسلیم نمود تا از قصاص درگذرد.
غلام نپذیرفت.
مولا حاضر شد دو دیه بپردازد، ولی باز هم غلام امتناع داشت و جز به قصاص راضی نبود.
در این موقع امیرالمؤمنین علیه السلام به منظور قصاص کردن مولا، آیینهای طلبید، آن را داغ کرد و آنگاه مقداری پنبه خواست و آن را خیس کرد و بر اطراف چشم او، روی پلکها گذاشت و چشم را در مقابل آفتاب نگهداشت و به وی فرمود:
در آیینه نگاه کن.
و چون قدری نگاه کرد کور شد، بدون آن که آسیبی به ساختمان چشمش وارد شود. [۳].
جوانی خدمت حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام رسید و به عمل زشت لواط اعتراف کرد.
امام علی علیه السلام اقرار او را نادیده گرفت و فرمود:
شاید ناراحت، یا عصبانی شدهای.
تا سه بار جوان اعتراف کرد.
و حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام به گونهای او را روانه منزل ساخت.
تا آنکه جوان مصمّم به پاک شدن شد.
امام علی علیه السلام فرمود:
سه نوع مجا
زات وجود دارد:
۱- گردن زدن با شمشیر
۲- پرت کردن از جای بلند
۳- سوخته شدن در آتش
کدامیک را انتخاب میکنی؟
جوان گفت:
آتش را تا از آتش قیامت در أمان بمانم.
آنگاه هیزم آورده و آتش افروختند.
وقتی شعلهها بالا رفت و جوان آماده شد، تا با دیدگان گریان وارد آتش شود.
امام علی علیه السلام به گریه افتاد و اصحاب نیز گریه کردند.
امیرالمؤمنین علیه السلام خطاب به آن جوان فرمود:
برخیز که فرشتگان آسمان را به گریه انداختی. [۴].
امام هادی علیه السلام فرمود:
چون این جوان خود اعتراف کرد، اجرای حد یا عفو در اختیار امام بود.
غلامی زنجیر به پا از کنار دو مرد عبور میکرد، آن دو نفر در مقدار وزن زنجیر با هم شرط بندی کردند.
یکی از آنان گفت:
اگر وزن زنجیر فلان مقدار نباشد همسر من سه طلاقه است.
دیگری گفت:
اگر حدس تو درست باشد زن من سه طلاقه است.
پس هر دو برخاسته و به همراه غلام نزد مولایش رفته به مولای غلام گفتند:
زنجیر را باز کن تا آن را وزن نمائیم.
مولای غلام هم گفت:
زنم طلاق است اگر بخواهم زنجیر را باز کنم.
همگی نزد خلیفه دوّم رفتند و مشکل را نزد او مطرح کرده از او چاره جویی کردند.
خلیفه دوّم گفت:
سوگند مولایش بر دو سوگند دیگر مقدّم است.
و آنگاه گفت:
بیائید با هم به نزد علی بن ابیطالب برویم شاید او برای حلّ این مشکل تدبیری بیندیشد.
پس به نزد آن حضرت رفته جریان را عرضه داشتند.
امیرالمؤمنین علیه السلام فرمود:
چقدر پاسخش آسان است.
و سپس دستور داد ظرف بزرگی آوردند و زنجیر را با نخی به پای غلام بستند و سپس پای غلام را با زنجیر در میان ظرف گذاشته بر آن آب ریختند تا این که ظرف پر از آب شد.
پس از آن فرمود:
زنجیر را بالا ببرید.
زنجیر را بالا بردند تا حدی که از آب بیرون شد، در این هنگام، آب قدری پائین رفت و آنگاه فرمود:
پاره آهن در آب بریزند تا اندازه آب به جای سابقش برگردد.
چون دستور انجام گرفت فرمود:
حالا پارههای آهن را وزن کنید، هرچه شد همان وزن زنجیر است. [۵].
پی نوشت ها:
[1] ارشاد شیخ صدوق، ص۹۳ – و شرح ابن ابی الحدید، ج۱، ص۱۸.
[2] قضاوتهای امیرالمؤمنینعلیه السلام، تألیف علاّمه جبل عاملی، ص۶۱ – و قضایای علیعلیه السلام، تألیف شیخ محمّد علی شوشتری، ص۶۹.
[3] فروع کافی، ج۷، ص۳۱۹ حدیث ۱.
[4] فروع کافی، ج۷ص۲۰۱، – و عین الحیاه، ص۲۹۸، – و ثمرات الانوار، ص۴۲۱ – و منهاج الدموع، ص۱۷۵.
&l t;SPAN style=”mso-spacerun: yes”> [5] من لا یحضر، کتاب القضاء، باب الحیل فی الاحکام، حدیث ۲.
http://www.ashoora.ir