علی(ع) پیوسته به همسری با حضرت فاطمه(س) افتخار مینمود؛ چنان که در دیوان منسوب به آن حضرت، در ضمن اشعاری به وجود همسری با فاطمه(س) و قرابت با رسول خدا(ص) مباهات نموده است که ترجمه چند بیت از آن اشعار چنین است: «من به نعمتی که فرازنده هفتآسمان برای من فرستاد و مرا به آن اختصاص داد، افتخار میکنم.
در اطراف میدان جنگ کسی را همانند من نمییابی. من در اسلام آوردن
از دیگران سبقت گرفتم؛ آنگاه که طفلی زیبا بودم، به اسلام گرویدم. من به محمد(ص) نزدیکتر از دیگران هستم. اگر کسی هست بیاید و بررسی کند. مرا از علم آن قدر سرشار ساخت تا فقیه گردیدم.
افتخار من نسبت به تمام مردم به واسطه خویشاوندی با رسول خدا(ص) بیشتر است؛ زیرا آن حضرت پدر زن من و پدر فرزندانش میباشد. پس افتخار میکنم که رسول خدا(ص) مرا داماد کرد و فاطمه(س) را به ازدواج من درآورد.»
و نیز فرمود: «زهرا(س) محبوبی است که حبیب دیگری نمیتواند جای او را بگیرد و برای غیر او در قلب من جایی نیست.»
حضرت علی(ع) در موارد گوناگونی برای اثبات حقانیت خود به داشتن همسری چون فاطمه(س) استناد میکرد؛ از جمله:
1. در جریان سقیفه علی(ع) ضمن برشمردن فضایل و کمالات خویش و این که او باید بعد از پیامبر(ص) رهبری و هدایت جامعه اسلامی را عهدهدار شود، به ابوبکر فرمود: تو را به خدا سوگند میدهم! آیا آن کسی که رسول خدا او را برای همسری دخترش «فاطمه» برگزید و فرمود: «خداوند او را به همسری تو (علی) درآورد، من هستم یا تو؟! ابوبکر پاسخ داد: تو هستی.»
2. در جریان شورای ششنفره که به توصیه خلیفه دوم برای انتخاب جانشین وی تشکیل شده بود و حضرت علی(ع) یکی از آنان محسوب میشد، حضرت خطاب به سایر اعضا فرمود: شما را به خدا سوگند میدهم! آیا در بین شما به جز من کسی هست که همسرش بانوی زنان جهان باشد؟ همگی پاسخ دادند: نه.
3. معاویه در دوران حکومت غاصبانهاش به علی(ع) نامهای مینویسد و برای خود افتخارها و امتیازهای علی(ع) را مدعی میشود. علی(ع) در پاسخ، ضمن رد امتیازهای بی اساس معاویه، به فضیلتها و امتیازهای خود اشاره کرده، میفرماید: نمیبینی مردمی از مهاجران را در راه خدا شهید نمودند که همگان از فضیلتی برخوردار بودند، تا آن که شهید ما حمزه شربت شهادت نوشید و به «سیدالشهداء» ملقب گردید، و چون رسول خدا(ص) بر او نماز خواند، به گفتن هفتاد تکبیر او را مخصوص گرداند؟! نمیبینی مردمانی در راه خدا دست خود را دادند و ذخیرهای از فضیلت برای خود نهادند، و چون یکی از ما را ضربتی رسید و دست وی جدا گردید (جعفر بن ابی طالب)، «طیارش» خواندند که در بهشت به سر برد و «ذوالجناحین» که با دو بال پرد؟! و اگر نبود که خدا خود ستودن را نهی کرد، گوینده (علی) فضیلتهای فراوانی برمیشمرد که دلهای مؤمنان با آن آشناست و در گو
ش شنوندگان خوش آواست…آنگاه فرمود: پیامبر(ص) از میان برخاست و دروغگو ابوجهل از شماست. اسدالله از ماست و «اسدالاحلاف» از شماست. دو سید جوانان اهل بهشت از ماست و «صبیة النار» از شماست، کودکانی که نصیب آنان آتش گردید.
«…منا خیر نساء العالمین، و منکم حمالة الحطب، و فی کثیر مما لنا و علیکم؛ بهترین زنان جهان افتخار ما و آن هیزمکش ننگ شماست. و بسیاری از این قبیل افتخارها و ننگها که مرز میان هاشمیان و امویان است. این فضیلتها از ماست و آن فضیلتها از شماست…».
در این فراز از سخنان علوی دو شخص از دو حزب رودر روی هم معرفی شده است، که هردو از نظر جنسیت در شمار بانوان هستند. از حزبالله، حضرت «فاطمه(س)» و از حزب شیطان، «ام جمیل» عمه معاویه و همسر ابولهب.
اگر از نظر خصوصیتهای فردی به موضوع بنگریم، کفر ام جمیل و ایمان حضرت فاطمه(س) بر ما بسی روشن میشود. اگر در جنبههای اجتماعی آن تعمق کنیم، آنها در در دو جبهه مخالف، یکی برای نابودی اسلام و رسول اکرم(ص) میکوشد و دیگری برای سرافرازی اسلام آیین احمدی تلاش میکند. از اینرو، درباره یکی سوره «تبت» فرود میآید و در شأن و عظمت دیگری سوره «کوثر» نازل میشود.
منبع: پاسدار اسلام، شماره 284، فاطمه(س) به روایت معصوم(ع)، حجة الاسلام عسکری اسلامپو
www.sibtayn.com