مناظره پیامبر با یهودیان
یکی از مناظرات پیامبر عظیم الشان اسلام، مناظره پیامبر با عبدالله بن سلام درباره خرافات جبرئیل دشمن یهود بود،
که در ادامه مناظره پیامبر را با یهودیان میخوانید.
مناظره پیامبر با یهودیان:
روزی عبدالله همراه چهل نفر از برجستگان مذهبی یهود، تبانی كردند كه نزد پیامبر آمده و او را در موضوع
رسالت و نبوّت در دست انداز بحث آزاد و احتجاج قرار دهند، و با مجادلات خود، حضرت را محكوم نمایند.
وقتی كه به این قصد نزد پیامبر اسلام ـ صلّی الله علیه و آله ـ آمدند، پیامبر به بزرگ آنها یعنی «عبدالله بنسلام»
متوجّه شد و فرمود: من برای بحث و انتقاد و مناظره آمادهام!
یهود موافقت كردند، و بحث و مجادله شروع شد، یهودیان جبهه تهاجمی گرفته و پیامبر را در برابر باران سؤالات
پیچیده خود قرار دادند پیامبر به یكایك آن سؤالها پاسخ میداد.
تا اینكه روزی عبدالله، خصوصی به حضور پیامبر آمد و گفت: من سه سؤال دارم كه جز پیامبران جواب آنرا نمیدانند،
آیا اجازه هست مطرح كنم؟
پیامبر فرمود: مطرح كن.
عبدالله گفت: برای من بگو اولین نشانه روز رستاخیز چیست؟ و نخستین غذای بهشت چه میباشد؟
و علّت اینكه گاهی فرزند، شبیه پدر و گاهی شبیه مادر است چیست؟
پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ فرمود: هم اكنون جوابش را جبرئیل از طرف خدا میآورد و به تو خواهم گفت.
تا نام جبرئیل به میان آمد، عبدالله گفت: جبرئیل دشمن یهود است زیرا جبرئیل در موارد متعدّد با ما دشمنی كرده است.
بخت النصر به نیروی جبرئیل بر ما غالب شد و شهر بیتالمقدّس را به آتش كشید؛
پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ در پاسخ او آیه 97 و 98، سوره بقره را خواند كه مضمونش این است:
«جبرئیلی كه وی را دشمن میدارید، از پیش خود كاری نمیكند، او قرآن را به اذن خدا بر قلب پیامبر نازل كرده است،
قرآنی كه با آنچه از صفات و نشانههای رسول خدا ـ صلّی الله علیه و آله ـ در كتابهای پیشین آنها آمده
مطابقت دارد و تصدیق كننده آنها است، بین فرشتگان خدا فرقی نیست، اگر كسی یكی از آنها را دشمن دارد
با همه آنان و پیامبران و با خدا دشمنی كرده است، زیرا فرشتگان و پیامبران او همه در یك طریق، اجرا كننده
فرمان خدا هستند، مأموریتهای آنها از قبیل تقسیم مأموریت است نه تضاد مأموریت، دشمنی با آنها دشمنی با
سپس پیامبر به جواب سه سؤال عبدالله پرداخت، فرمود:
نخستین نشانه رستاخیز، آتش پر از دود است كه مردم را از مشرق به سوی مغرب حركت میدهد،
و نخستین غذای بهشت، جگر ماهی و قطعه اضافی آنست كه گواراترین غذاها است…
و در مورد سؤال سوّم فرمود: در مورد انعقاد نطفه، نطفه هر كدام از زن و مرد بر دیگری غلبه و برتری یافت،
نوزاد به او شبیه میشود، اگر نطفه مرد غلبه كرد، فرزند به پدر و خویشان او شباهت مییابد و اگر نطفه زن غالب شد،
فرزند شبیه مادر و خویشان مادر میگردد.
عبدالله سلام، پاسخ سئوالاتش را با اخبار تورات و پیامبران قبل تطبیق كرد، درست یافت،
همان لحظه به اسلام گروید و شهادت به یكتائی خدا و رسالت پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ را به زبان جاری كرد.
آنگاه عبدالله به پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ عرض كرد: من اعلم دانشمندان یهود و فرزند اعلم آنها هستم،
اگر آنها از ایمان من به اسلام، آگاه شوند مرا تكذیب خواهند كرد، اكنون ایمان مرا پنهان بدار،
تا نظر یهود را در مورد من بدانی چیست؟
پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ از این فرصت كه خود یكنوع دلیل و مجادله در بحث آزاد است، استفاده كرده و آنرا
برای محكوم كردن یهود به كار برد، مجلس مناظرهای از یهودیان تشكیل داد، و عبدالله بن سلام را در نزدیك آن مجلس
در جائی پنهان كرد، آنگاه پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ در ضمن گفتگو به یهودیان فرمود:
«من پیامبرم! خدا را در نظر بگیرید، و از هوسها دست بردارید و بیائید مسلمان شوید!»
در پاسخ گفتند: «ما از صحّت دینی بنام اسلام بیاطلاع هستیم!»
پیامبر: عبدالله سلام در میان شما چگونه مردی است؟
جمعیت یهود: او پیشوا و پیشوازاده و دانشمند بزرگ ما است.
پیامبر: او اگر مسلمان شود، حاضرید از او متابعت كنید؟
جمعیت یهود: او هرگز مسلمان نخواهد شد.
پیامبر، عبدالله را صدا زد، عبدالله از پنهانی بیرون آمد و در مجلس آشكار شد و گفت:
«اشهد ان لا اله الاّالله و انَّ محمّداً رسول الله، ای جمعیت یهود از خدا بترسید و به پیامبر ایمان بیاورید، با اینكه
میدانیدی او پیامبر خداست، چرا ایمان نمیآورید؟». در این هنگام كه چند دقیقهای از اقرار آنها به عظمت
مقام عبدالله نگذشته بود، نسبت به عبدالله اظهار خشم كردند و گفتند
«او بدترین فرد ما، و فرزند بدترین افراد ما است و او و پدرش نادانترین افراد ما میباشند».
این طرز استدلال پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ براستی كه بسیار جالب است، هر چند یهود در ظاهر به رخ
مبارك نیاوردند، ولی در حقیقت محكوم شدند: و برای اندیشمندان منصف، بهانه جوئی و لجاجت آنها ثابت گردید،
امّا عبدالله، براستی بنده و تسلیم خدا بود، وقتی حق را فهمید، به آن گروید با اینكه در آن شرائط،
برایش بسیار گران تمام میشد، از این رو پیامبر ـ صلّی الله علیه و آله ـ او را عبدالله (بنده خدا) نامید[2]
ایمان او نقش مؤثّری در ایمان آوردن افراد دیگر داشت، طولی نكشید یكی از دانشمندان دیگر یهود بنام «مُخَیرِق» و
عدهّای دیگر نیز به او پیوستند.
پی نوشت:
[1] ـ جمعی از مفسّرین، شأن نزول این آیات را در مورد «عبدالله بن صوریا» دانستهاند،
ولی منافات ندارد كه عبدالله بن اسلام نیز این بحث را مطرح كرده باشد.
[2] ـ با اینكه چنانكه گفتیم نام او«حُصین» بود.
احتجاج طبرسي، ج 1، ص 114 تا 115، نشر اسوه