منوی اصلی

جستجو
این کادر جستجو را ببندید.
موسسه قرآن و نهج البلاغه
home-icone
Institute of Quran & Nahjul Balaghah

منزلت خاص امیرالمؤمنین علیه السلام نزد خداوند

منزلت خاص امیرالمؤمنین

فهرست مطالب

اگر عبادت را به معنى طى طريق بر اساس فرمان مولا بدانيم،على عليه السلام آن سالك گوش به فرمان و خدا ولى و مولاى اوست و او همه عمر را در سير و سلوك الى الله گذرانده است.لحظه‏اى در زندگى على عليه السلام سراغ نداريم كه در آن هواى شخصى بر او غالب شده و از طريق بندگى خارج شده باشد.هيچگاه براى او پيش نيامد كه هواى خود را بر دستورات خداى خود غلبه دهد.

 

او عمرى را گذراند،در حالى كه لحظه‏اى بت نپرستيد،در پيش لات و عزى و هبل قامت تعظيم فرود نياورد و اين افتخارى بود كه تنها نصيب امام امير المؤمنين در صدر اسلام شده بود.همه مؤمنان به اسلام روزگارى را در جاهليت گذرانده بودند ولى مولاى ما در آغاز بعثت پيامبر 10 ساله بود و هنوز به سن تكليف شرعى نرسيده بود.

 

از روزى كه اسلام را پذيرفت تا آن روز كه با فرقى خونين سر بر بالش خاك نهاد در راه اسلام و مردم روزگار گذراند. عمرى را سپرى كرد اغلب در گرسنگى، روزه‏دارى، جهاد فى سبيل الله،خدمت ‏به خلق خدا، و اعلاى كلمه توحيد. روزهايش به كوشش و تلاش و شبهايش به مناجات و بيدارى و اشك ريزى گذشت و الحق از معدود انسانهائى بود كه كمترين بهره را از زندگى گرفته و بيشترين بازدهى را عرضه كرده است.

 

على عليه السلام بنده خدا

 

بزرگترين شان على عليه السلام بندگى خداست و همين افتخار او را كافى است.خود مى‏فرمود: الهى كفى بى عزا ان اكون لك عبدا و كفى بى فخرا ان تكون لى ربا (1) -خداوندا مرا اين عزت بس است كه بنده توام و مرا اين افتخار كافى است كه تو رب منى.

 

آرى عظمت على عليه السلام در اين است كه او بنده خدا و مرد خداست.همه افعال و اقوال و كردارش رنگ الهى دارد.اگر در جنگها با چنان جرات و شهامت‏به پيش مى‏رفت،اگر زره او پشت نداشت و هرگز پشت‏به دشمن نمى‏كرد،اگر در حركت‏به سوى ميدان مشتاقانه و دوان دوان به پيش مى‏رفت،بدان خاطر بود كه دلش به خداى گرم بود و حيات و مماتش را فانى در راه خدا مى‏دانست.

 

او را به روحى تشبيه كرده‏اند كه به سوى معبود مطاعش در پرواز بوده است و اين سير پروازى هرگز او را خسته و فرسوده نمى‏كرد.او مرد كار و جنگ بود.در ميدان مبارزه با تمام وجود تلاش مى‏كرد واى چه بسا كه زخمهاى متعدد بر مى‏داشت و بدنش صدمه مى‏ديد،ولى شب هنگام همان محتاج الى الله و به تعبير خود همان مسكينى بود كه به جاى استراحت و آرامش بر پاى ايستاده و مشتاقانه به گدائى در خانه خدا مى‏رفت و جلوه‏هاى شوق على عليه السلام را در عبادت از نمازها و مناجاتش مى‏توان يافت.

 

غرق در عبادت

 

او در عبادت چنان اوج مى‏گرفت،كه مى‏توان گفت از جهان و آنچه در آن است غافل مى‏شد و براى عده‏اى بسيار از مردم اين باور نكردنى است كه در حال نماز تير از پايش بدر آوردند و او از دردش ننالد و حتى بگويد كه متوجه آن نبودم‏ مگر ممكن است‏يك انسان از نظر اوج روحى و كمالات نفسانى تا اين درجه به پيش رود؟

 

او در حال وضو گرفتن مى‏لرزيد و در حال نماز رعشه براندام داشت،در ذكر لبيك رنگ از رخساره‏اش مى‏پريد،از احساس كوچكى خود در پيشگاه خداوند همه گاه احساس شرم مى‏كرد،مى‏گفت‏بر عذاب اگر صبر كند،فراق او را نمى‏تواند متحمل شد.

 

او در عبادت و عمل،در مسير زندگى خداى را چنان شاهد و حاضر مى‏ديد كه مى‏فرمود اگر پرده‏ها را بردارند،چيزى بر يقين من اضافه نخواهد شد؛ لو كشف الغطاء ما ازددت يقينا. و هم مى‏فرمود خدائى را كه با چشم دل نبينم او را عبادت نمى‏كنم و تا حال هم عبادت نكرده‏ام لم اعبد ربا لم اره.

 

و به همين خاطر على عليه السلام همه جا را محضر خدا مى‏كند و دامنه عبادتش را به همه جا مى‏كشاند، مسجد، كوچه، خيابان، بازار، ميدان جنگ، محيط خانه و همه جا براى او معبد است و بدين سان هيچ لحظه‏اى بر على نمى‏گذرد جز آنكه آن لحظه د
ر عبادت سپرى مى‏شود.

 

محبوبترين بندگان

 

او بنده خداست ولى محبوبترين آنهاست.زيرا او بيشترين و خالصانه‏ترين عبادات را در بين امت داشت. گويند اينكه او را ابو تراب ناميده‏اند بدان خاطر است كه او عبادات و نمازهاى فراوان انجام مى‏داد و پيشانيش همه گاه خاك آلود به علت ‏سجده‏هاى طولانى و مكررش بود!

 

ام ايمن مرغى را بريان كرده و براى رسول صلى الله عليه و آله آن را هديه آورد و عرض كرد اى رسول خدا صلى الله عليه و آله من خود اين مرغ را تهيه كرده و خود آن را پخته‏ام و براى شما آورده‏ام-پيامبر آن هديه را قبول كرد و دعا كرد خداوندا محبوبترين بندگانت را برسان كه در اين غذا با من هم
سفره شود در زدند.انس با اين آرزو كه خدايا اين محبوب از انصار باشد در را باز كرد-ديد على عليه السلام است. عذر آورد كه پيامبر فعلا سرگرم كار است و كسى را نمى‏پذيرد. بار ديگر دعاى پيامبر صلى الله عليه و آله و صداى در بلند شد و انس در را باز كرد و على بود و همان عذر را ذكر و على را رد كرد.

 

بار سوم در زدند و رسول خدا صلى الله عليه و آله فرمود اى انس،در را باز كن، تو اول كسى نيستى كه قومت را دوست مى‏دارى.او از انصار نيست. انس مى‏گويد اين بار رفتم و على عليه السلام را آوردم و او با پيامبر صلى الله عليه و آله هم سفره و هم غذا شد (2)

 

جلوه‏هاى عبادت على عليه السلام

 

ما على عليه السلام را نديديم و از حالات او در عبادت آگاهى نداريم ولى آنها كه تصادفا او را در برخى از حالات عبادتش ديده‏اند نقل‏هاى حيرت انگيز دارند كه مطالعه آنها در كتب راويان دلها را مى‏لرزاند.

 

ابو درداء نمونه‏اى از حال عبادت او را اين گونه شرح مى‏دهد.سحرگاهان او را در حال قرائت قرآن در نخلستان ديدم كه قران مى‏خواند و اشك مى‏ريخت.و هم او را در اواخر شب ديدم،واله و مبهوت،از خود بيخود شده،كه اشك مى‏ريخت و جزع و بيتابى مى‏كرد.از شدت بيحالى بر روى زمين افتاد و خاموش شد.

 

به بالاى سرش شتافتم و او را چون چوبى خشك بر زمين ديدم-حركتش دادم-ديدم تكان نمى‏خورد-گفتم همه از خدائيم و بازگشت ما به سوى خداست (فاتيته فاذا هو كالخشبة الملقاة، فحركته فلم يتحرك-فقلت انا لله و انا اليه راجعون-مات و الله على بن ابيطالب-به خدا قسم على عليه السلام از دنيا رفت. گفتم بهتر است آن را به فاطمه عليها السلام خبر دهم،به در خانه‏اش رفتم و در زدم- فاطمه پرسيد كيستى؟گفتم ابو درداء خادم درگاه شمايم؟ چه خبر است در اين وقت‏شب؟ گفتم بانوى من سرت به سلامت‏باشد-على از دنيا رفته است.پرسيد او را در چه حالتى يافتى؟گفتم-در حال عبادت-فرمود على عليه السلام نمرده است.او از خوف‏خدا غش كرده (3) ..
.آن ديگرى نمونه‏اى ديگر از اين حالات على عليه السلام را در عبادت براى معاويه بيان كرد و اشك او را سرازير نمود.على عليه السلام در بندگى الحاح و زارى بسيار داشت و گاهى محاسن بدست مى‏گرفت و چون مار گزيده‏اى به خود مى‏پيچيد و چون غم رسيده‏اى اشك مى‏ريخت.

 

عبادت ناشى از ايمان

 

على عليه السلام خدا را باور داشت.مى‏دانست ‏خدا و حساب و معاد حق است.همه چيز براى او عينى شده بود و خدا را در همه جا و همه چيز مى‏ديد. خود فرمود:هيچ پديده‏اى را نديدم جز آنكه خداى را قبل از آن، با آن و پس از آن ديده‏ام: ما رايت‏شيئا الا و رايت الله قبله و معه و بعده (4) .عبادت او سر آمد بود و در اين مساله همين بس كه در نماز در سجده ضربه خورد و فرقش شكافت ولى دست از نماز برنداشت و نماز را تمام كرد.پس از ضربه خوردن او را به خانه مى‏بردند. نظرى به طلوع فجر افكند و فرمود:اى صبح،تو شاهد باش كه تنها در اين لحظه و اولين بار است كه على عليه السلام را دراز كشيده مى‏بينى!!.و بدين خاطر است كه امام سجاد عليه السلام مى‏فرمايد چه كسى مى‏تواند چون على عليه السلام خدا را عبادت كند: و من يقدر على عبادة جدى على بن ابيطالب.

 

او اهل عشق و مناجات عاشقانه بود.چشمانش از شوق ديدار خداگريان بود.و زيبائى و خلوص عبادت را پس از پيامبر تنها در زندگى على مى‏شد مشاهده كرد.رسول خدا صلى الله عليه و آله در شان ايمانش فرمود:اگر همه آسمانها و زمين را در يك كفه ترازو و ايمان على عليه السلام را در كفه‏اى ديگر بگذارند كفه ايمان على بيشتر سنگينى خواهد كرد (5) .

 

اخلاص على عليه السلام

 

على عليه السلام آن بنده پاكباخته‏اى است كه لذت ارتباط با خدا را با ذائقه دل چشيده و عظمت او را با ديده دل و با تمام وجودش آن را وجدان كرده است.به همين جهت از هر فرصتى براى تنها شدن با او استفاده مى‏كند و ديدار مكررش سبب آن نمى‏شود كه ذره‏اى از احساس آن عظمت در درونش كاسته گردد و يا خود را در پيشگاه او بى محابا ببيند.

 

حضور قلب على عليه السلام در عبادت،خلوص او در اعمال و رفتار چنان عظيم است كه ذره‏اى در آن غش نمى‏بينى. در مقام سازندگى خود به درجه‏اى رسيد كه مدير بر خود و مسلط بر خويش است. زمام نفس خود را در دست دارد و به هر صورتى كه بخواهد آن را حركت مى‏دهد و به همين جهت قادر مى‏شود همانند كسى كه خارى در چشم دارد صبر كند و دم برنياورد،آن هم صبر جانگزائى كه آدمى را پير مى‏سازد(6). جز او كيست كه در عين قدرت، در عين محق بودن، در عين فدائى اسلام و حقيقت‏ بودن شمشير نكشد و با تمام امكانات در برابر خصم نايستد! </P&gt ;

عشق و اخلاص

 

او از معدود افرادى است كه در حيات اين جهانى عشق و اخلاص را توام ساخته‏اند و با معجونى از آن خود را سيراب مى‏نموده‏اند.در اخلاص او اين بس كه در شب هجرت بدون اينكه احدى را ياور خود سازد و يا به آنها بگويد هواى او را داشته باشند در بستر پيامبر صلى الله عليه و آله خوابيد و سر دشمنان را به خود گرم داشت تا دشمن به تعقيب پيامبر صلى الله عليه و آله نپردازد و او فارغ البال بتواند طى مسافت كند.

 

خلوص او شگفت انگيز است.در جنگى كه خصم آن را طراحى و على عليه السلام را به شركت در آن و مقابله با آنان مجبور كرده بود فرمود: خداوندا تو مى‏دانى،آنچه را در اين مبارزه انجام داده‏ايم به خاطر حكومت و سلطنت و جلب منافع م
ادى نبود،بلكه به اين خاطر بود كه حقايق و نشانه‏هاى آئين تو را به حال اول باز گردانيم و در زمين تو اصلاح كنيم تا بندگان ستمديده تو در پناه امنيت دينى تو زندگى كنند و قوانين تعطيل شده تو اجرا گردد (7)

 

همه چيز براى خدا

 

روح على عليه السلام مملو از محبت‏به خدا بود و اين دل آنچنان پر بود كه هيچ جاى خالى براى جادادن اخلاص براى غير خدا نداشت. او همچون ما در اين جهان وسيع با مال و زيور و زيبائى‏ها مواجه بود،او همچون ما بشر بود و داراى هواى دستيابى به لذات مادى از غذا و لباس و جنبه‏هاى غريزى ولى همه آنها را در راه محبوب فانى و قربانى مى‏كرد.

 

به گف
ته ابن عباس او در تمام امور رضاى خدا را مى‏طلبيد،همه كردار و رفتارش تحت الشعاع رضاى او بود و به همين جهت او را مرتضى خوانده‏اند.مال و موقعيت و عنوان در نزد او بهائى نداشت تا به خاطر آن دست از هدف اصلى‏بكشد.چشم به غمزه طناز آن نداشت تا دل او اسير آنها گردد.

 

او مى‏ديد و مى‏دانست در عرصه سياست‏شكست مى‏خورد ولى زرنگى به معنى حيله‏گرى نداشت و نمى‏خواست از راه فريب و اغراء و يا با استفاده از جهل مردم به پيش رود.خود در سخنى فرمود:به خدا قسم معاويه از من زيرك‏تر نيست،بلكه او مكر و گناه آشكار مى‏كند اگر ناپسندى مكر در اسلام مطرح نبود من از زيرك‏ترين مردم بودم-و الله ما معاوية بادهى منى و لكنه يغدر و يفجر.و لو لا كراهية الغدر لكنت من ادهى الناس (8) .

 

شوق بندگى

 

او به خدا ايمان داشت و او را به واقع بندگى مى‏كرد و در اين بندگى هيچ شائبه‏اى نبود.خود در جمله‏اى مى‏گويد: خداوندا ترا بندگى نمى‏كنم بدان اميد كه طمعى به بهشت تو دارم، و يا به خاطر ترس از دوزخ تو نيست كه به عبادت تو مى‏پردازم،بلكه تو را شايسته عبادت ديدم و به عبادت تو پرداختم. ما عبدتك طمعا من جنتك، و لا خوفا من نارك، بل وحدتك اهلا للعبادة فعبدتك (9) در جائى ديگر عبادت خود را در مقام و موقعيت‏شكر و آزادگان قرار داده و عابدان را به سه گروه تقسيم مى‏كند به شرح زير:

 

– ان قوما عبدوا الله رغبة فتلك عبادة التجار گروهى خداوند را به طمع سودى عبادت مى‏كنند و اين عبادت بازرگانان است.

 

– و ان قوما عبدوا الله رهبة فتلك عبادة العبيد گروهى هستند كه خداوند را به خاطر ترس از دوزخ او عبادت مى‏كنند و اين عبادت بردگان است-و ان قوما عبدو لله شكرا فتلك عبادة الاحرار و قومى هستند كه خداوند را به عنوان نوعى سپاسگزارى و شكر عبادت‏مى‏كنند و اين عبادت آزادگان است

 

قطع از ما سوى الله

 

در طريق حركت‏به سوى معبود هيچ چيز دل على عليه السلام را نمى‏لرزاند.او به رتبه و درجه‏اى رسيد كه عشقش،حب و بغضش علاقه‏اش را به فرزند و خانه و زندگى و همه چيزش را تحت الشعاع محبت‏خدا قرار داد و روان خود را از هر چه كه به وى تعلق مى‏داد پاك ساخته بود.و بدين خاطر تنها در راه او بود كه عاشقانه تلاش مى‏كرد او مصداق اين سخن از امام صادق عليه السلام بود كه:

 

– يحب فى الله در راه خدا دوست مى‏دارد-و يبغض فى الله و در راه خدا دشمن مى‏دارد- و يسخط فى الله و در راه خدا خشم مى‏كرد- و يرضى فى الله (10) و در راه خدا رضايت مى‏كردچنان شيداى وصل محبوب است كه مى‏گويد صبرت على عذابك و كيف اصبر على فراقك (11) و چنان مشتاق سخن گفتن با اوست ك
ه شب هنگام پس از بازگشت از آن همه كار و تلاش روزانه و با آن خستگى و فرسودگى بدن پس از مختصر استراحتى راهى مكان خلوتى مى‏شود تا در آن گوشه آزادانه حرف بزند و با تمام وجود بگريد مزاحم خواب و استراحت ديگران نشود.محيطهاى خلوت مدينه و كوفه، بيابانها و چاهها شاهد و مؤيد سخن ما در زمزمه‏ها، ناله‏ها، بيتابى‏ها و اشك ريزى‏هاى على عليه السلام هستند. او در همه عمر راه درون را مى‏جست، به زندگى دنيوى و خانه مجللى و ثروت بسيار چشمى نداشت،دل به خدا داده و از همه بريده بود.

 

پى‏نوشتها

 

1- قصار نهج البلاغه

 

2- مستدرك صحيحين ج 3 ص 131

 

3- امالى-مجلس 18.

 

4- قصار نهج البلاغه

 

5- غاية المرام ص 509

 

6- خطبه شقشقيه

 

7- نهج البلاغه عبده ج 2 ص 18

 

8- نهج البلاغه

 

9- همان

 

10- طرائف الحكم

 

11- دعاى كميل

 

در مكتب امام اميرالمومنين (ع) صفحه 162

 

دكتر على قائمى

 

http://imamalinet.net

صفحه اصلی – موسسه قرآن و نهج البلاغه

کانال جامع دو نور در ایتا:
https://eitaa.com/twonoor
کانال جامع دو نور در تلگرام:
https://t.me/twonoor

 

منزلت خاص امیرالمؤمنین. منزلت خاص امیرالمؤمنین. منزلت خاص امیرالمؤمنین. منزلت خاص امیرالمؤمنین. منزلت خاص امیرالمؤمنین. منزلت خاص امیرالمؤمنین. منزلت خاص امیرالمؤمنین. منزلت خاص امیرالمؤمنین. منزلت خاص امیرالمؤمنین. منزلت خاص امیرالمؤمنین. منزلت خاص امیرالمؤمنین.منزلت خاص امیرالمؤمنین.منزلت خاص امیرالمؤمنین.منزلت خاص امیرالمؤمنین. منزلت خاص امیرالمؤمنین. منزلت خاص امیرالمؤمنین. منزلت خاص امیرالمؤمنین. منزلت خاص امیرالمؤمنین. منزلت خاص امیرالمؤمنین. منزلت خاص امیرالمؤمنین. منزلت خاص امیرالمؤمنین. منزلت خاص امیرالمؤمنین. منزلت خاص امیرالمؤمنین. منزلت خاص امیرالمؤمنین. منزلت خاص امیرالمؤمنین.منزلت خاص امیرالمؤمنین.منزلت خاص امیرالمؤمنین.منزلت خاص امیرالمؤمنین
به این مطلب امتیاز دهید:

فرصت ویژه برای علاقه مندان به نویسندگی

شما می توانید مقالات خود را با نام خود در وب سایت موسسه منتشر نمائید. برای شروع کلیک نمائید.

نویسنده مقاله باشید