ورود

ثبت نام

موسسه قرآن و نهج البلاغه
home-icone
Institute of Quran & Nahjul Balaghah

نظریه‏های رشد زبان‏ در کودک/بخش دوم

رهیافت تعامل اجتماعی:


رهیافت تعامل‏گرایان اجتماعی، تلفیقی از جنبه‏های رفتارگرایی سنتی و دیدگاههای نظریه‏ پردازان رهیافت زبانی است. به عنوان مثال، نظریه‏پردازان تعامل اجتماعی همچون‏ طرفداران رویکرد زبانی بر این باورند که زبان از ساختار و قواعد خاصی برخوردار است که آن را از رفتارهای دیگر متمایز می‏سازد.


به‏هرحال در این رهیافت همچون‏ رفتارگرایی بر نقش محیط در ایجاد چنین‏ ساختاری تاکید می‏گردد. نظریه‏پردازن تعامل‏ اجتماعی بر این این باورند که ساختار زبان انسان از نقش اجتماعی-ارنباطی زبان در روابط انسانی‏ نشأت می‏گیرد.


در رهیافت رفتاری، نقش کودکان در فراگیری زبان کاملا انفعالی است. به عبارتی دیگر در این دیدگاه رشد زبان کودک منحصرا از تربیت والدین نشات می‏گیرد. در هیافت زبانی‏ کودکان همچون پردازندگان فعال زبان عمل‏ می‏کنند. اگرچه که کودکان از والدین تاثیر می‏پذیرند اما توانایی فراگیری زبان در آنها صرفا ذاتی است. به اعتقاد نظریه‏پردازان تعامل‏ اجتماعی، والدین و اطرافیان تجارب مورد نیاز زبانی را در اختیار کودک قرار می‏دهند. کودک‏ و محیط زبانی وی نظامی پویا59را شکل‏ می‏دهند که برای برقراری ارتباط موثر اجتماعی‏ در هر مرحله از رشد و پیشرفت در مهارت زبانی، وجود هریک مستلزم عملکرد دیگری است. به‏ اعتقاد پیروان رهیافت تعامل اجتماعی، کودکان‏ از طریق راهبردهای خاص خود به پردازش‏ داده‏های اطلاعاتی محیط اطراف، پرداخته و به‏ تدریج موفق به تعمیم یافته‏ها می‏شوند. این‏ راهبردها مستلزم کسب اطلاعات زبانی می‏باشد.


نظریه‏پردازان تعامل اجتماعی فرض را بر این گذارده‏اند که رشد زبانی معادل با فراگیری‏ قواعد دستوری است. قواعدی که ایجاد جملات‏ معنادار و ساختمند را میسر می‏سارند. و این‏ همان باور زبان‏شناسان است. آنان نیز در جستجوی وجوه مشترک در میان کودکان از فرهنگهای م
ختلف و با زبانهای مختلف‏اند. هر چند در این رهیافت سعی بر اینست که ساختار زبانی تبین شود اما در مقایسه با رهیافت زبانی‏ کمتر به شکل ساختار و زمان تحول آن پرداخته‏ می‏گردد. نقش‏های زبان در خلال ارتباط اجتماعی نیز در سراسر مراحل رشد حائز اهمیت‏ پنداشته می‏شود. در این رهیافت مسئله‏ توانش-کیش زبانی به گونه‏ای معتدل‏تر مورد نظر قرار می‏گیرد.


نظریه‏پردازان تعامل اجتماعی به وجود ساختار دستوری معترفند و در عین حال در پی‏ تبین توانش زبانی کودک می‏باشند. اما آنچه که‏ کودکان حقیقتا دربارهء زبان می‏دانند (توانش) تنها از طریق آنچه که می‏گویند و درک می‏کنند (کنش) در متن مکالمات اجتماعی قابل بررسی‏ است. عموما می‏توان گفت که تعامل‏گرایان بیش‏ از زبان‏شناسان نیازمند داده‏های اطلاعلاتی در زمینهء کنش زبانی‏اند تا دریابند که کودکان قواعد خاص دستوری را می‏دانند.


به عنوان مثال مشاهده شده که والدین‏ کودکان غالبا نقش اصلی در ارتباط را دارند. مثلا بر واژه‏های مهم معنایی تاکید کرده، سرعت کلام‏ خود را پایین آورده و واژه‏ها را
تکرار می‏کنند. (دی پائولو و کلمن
1986) 60تعامل‏گرایان‏ اجتماعی نیز هر دو جنبهء مغالطه‏آمیز نقش‏ طبیعت زبانی و نیز”پرورش‏”61را در نظر می‏گیرند. آنان دریافته‏اند که ساختمان‏ فیزیولوژیکی بدن انسانها به گونه‏ای است که‏ استفاده از زبان را میسر می‏سازد و اینکه برخی‏ توانایی‏های زبان نیاز به بلوغ دستگاههای‏ فیزیولوژیک را دارند. در عین حال، آنان‏ معتقدند که کودکان در صورتی زبان را فرا می‏گیرند که به مرحلهء خاصی از رشدشناختی‏ برسند. از سوی دیگر تعامل‏گرایان مانند رفتارگرایان تأکید می‏ورزند که محیط به ویژه‏ سیستم تعامل اجتماعی مکانی برای کاوش در باب‏ پدیدآیی زبان است.


طرفداران این نظریه بر این باورند که‏ جنبه‏های خاصی از تجربه و حتی آموزش برای‏ رشد مهارتهای زبانی کودک می‏باشند. از دیدگاه‏ تعامل‏گرایان اجتماعی، مکانیسم‏های ذاتی به‏ تنهایی نمی‏توانند بیانگر تسلط کودکان بر زبان‏ باشند و علاوه بر آن توانش زبانی فراتر از شرطی‏ سازی و تقلید محض است و جنبه‏های غیرزبانی‏ تعامل (مانند قراردادهای اجتماعی) را در بر می‏گیرد. بسیاری از تعامل گرایان در مباحث‏ خود به ماهیت ویژه کلام والدین که متناسب با نیازهای کودکان است یا به عبارتی کلام‏ مادرانه‏62 (CDS) اشاره کرده و وجود آن را در رشد زبان کودک ضروری می‏دانند.


تحقیقات نشان داده‏اند که والدین گفتار خود را با علائق کودک هماهنگ می‏سازند نه با ساخت‏ زبانی وی. یعنی والدین دربارهء موضوعاتی مانند خوردن غذا، میوه و یا مسائلی صحبت می‏کنند که‏ به کودک مربوط می‏شود اما هیچ‏گونه شواهدی‏ در دست نیست که والدین با طبقه‏بندی ساخت‏ نحوی و مشکل ساختن تدریجی آن به طور ناخودآگاه کودک را از مرحلهء زبانی به مرحلهء دیگر هدایت می‏کنند-باید اینگونه نتیجه‏
گرفت که نمی‏توان با استناد به زبان مادرانه‏ مراحل فراگیری زبان در کودک را توجیه کرد. به‏ هرحال در نظریهء تعامل‏گرایان، کلام مادرانه از اهمیت خاصی برخوردار است.


کلام پدران نیز عمدتا همان ویژگی کلام‏ مادران را دارد. هرچند پژوهش حاکی از آنست‏ که پدران برای روشن ساختن منظور خود بیشتر از جملات امری استفاده کرده و دامنهء واژگان‏ مورد استفاده در آنها وسیع‏تر است. (راندال‏ 1980) 63. آنان همچنین بیشتر جملات را تکرار کرده
و کلام خود را چندان با توانایی زبان‏ کودک سازگار نمی‏سازند.


دقیقا مشخص نیست که چرا نحوهء سخن گفتن‏ والدین با فرزندانشان به گونه‏ای متفاوت است. احتمالا دلیل این مسئله توانایی محدود درک‏ خردسالان می‏باشد. والدین نیز دریافته‏اند که‏ کودکان برای پردازش پیام نیاز به کمک آنها دارند. به‏هرحال به اعتقاد پژوهشگران حساسیت بزرگسالان نسبت به رفتار زبانی کودکان‏ متغیر است.


این واقعیت که کلام والدین به هنگام گفتگو با کودکان ساده‏تر از حد معمول است شاید همگان‏ را به سمت این نتیجه‏گیری رهنمون سازد که‏ ساده بودن کلام بزرگسالان، کودک را در فراگیری‏ زبان یاری می‏کند. به‏هرحال بنابر اظهارات‏ پژوهشگران، پیچیدگی درون داد زبانی، رشد زبان را تسهیل می‏نماید. چامسکی نیز براساس‏ دلایل منطقی به این نتیجه رسید. سادگی بیش از حد درون نهاد زبانی، مانع از آن می‏شود تا کودکان در معرض سازه‏هایی قرار گیرند که وجود آنها برای یادگیری زبان ضروری است البته شاید کارآیی درون‏داد زبانی در فراگیری دستور زبان‏ محدود باشد اما نقش آن در رشد مها
رتهای‏ کاربردی به مراتب مهمتر است. تحقیقات نشان‏ داده که کلام بزرگسالان با فرزندانشان به گونه‏ای‏ است که آنها را در مکالمات دخالت می‏دهند. همچنین مشاهده شده که والدین بر آموزش‏ آداب اجتماعی در کلام (مثلا بیان جملات‏ مؤدبانه) تاکید می‏ورزند. شاید کودکان جنبه‏های‏ کاربردی زبان را این‏گونه فرامی‏گیرند. البته‏ هنوز مشخص نیست که آیا چنین تعالیمی برای‏ گذرانیدن باقی مراحل رشد زبان ضروری است یا نه. به‏هرحال صاحب‏نظران بر این باورند که این‏ گونه آموزش به کاربرد اجتماعی زبان کمک‏ می‏کند.


به‏هرحال از آنجایی که والدین برخی‏ فرهنگ‏ها هیچ‏گونه تعدیلی را به عمل‏ نمی‏آروند، باید اذعان داشت که ویژگی‏های این‏ گونه سیاق سخن نمی‏تواند لازمهء فراگیری زبان‏ باشد. هرچند نمی‏توان ارزش آن را در فرایند رشد زبان کودک انکار نمود.


ارزیابی دیدگاه تعامل اجتماعی:


یکی از نقاط قوت رهیافت تعاملی، ماهیت‏ التقاطی آن می‏باشد. تعامل‏گرایان به دلیل‏ اعتقاد به این نگرش که زبان حاصل تعامل میان‏ ظرفیت‏شناختی و زبان کودکان و محیط زبانی‏ اجتماعی آنهاست، از نتایج تحقیقات در زمینهء دیگر حوزه‏های مطالعاتی نیز بهره‏مند گشته‏اند.


و اما وجه مشخصهء رهیافت تعامل‏گرایان‏ اجتماعی اهمیتی است که آنان برای کلام مادرانه‏ یا CDS قائل می‏گردند. بیشترین اهمیت تحقیق‏ روی CDS یه واسطهء اعمال محدودیت آن در مورد فرضیه‏هایی است که به ماهیت و انواع‏ مکانیسم‏های یادگیری زبان می‏پردازند.


پژوهشگران در این زمینه برای دستیابی به‏ نتایج معتبر غالبا بیشترین توجه را معطوف به‏ مکالمات مادر و فرزند نموده و دریافته‏اند که کلام‏ ساده و متناسب با نیازهای کودک موجب تسهیل‏ (به تصویر صفحه مراجعه شود) فرایند فراگیری زبان مادری می‏شود پژوهشگران‏ زبان مادرانه 14 زبان مختلف را مشاهده کرده و دریافته‏اند که تمامی بزرگسالان (از جمله پدرها) به هنگام صحبت با نوزادان این تمهید خاص را به‏ کار می‏بندند. بنابر تحقیقات انجام شده، کودکان‏ نیز از همان آغاز تولد در خلال دوران کودکی‏ ترجیح می‏دهند که بزرگسالان به این شیوه با آنها صحبت کنند. (فرنال و کوهل 1987) . 64


اخیرا به واسطهء پژوهشهای انجام شده در این زمینه برخی ویژگی‏های موثر کلام مادرانه در فراگیری زبان مشخص گردیده است. تنی چ
ند از پژوهشگران به مدت 9 ماه به مطالعه بر روی 16 نوزاد 18 ماهه و مادرانشان پرداختند. آنها مشاهده کردند که صرف مدت زمان طولانی در حین گفتگو و به کارگیری جملات پیچیده‏تر مادران به هنگام صحبت با نوزادن پیامدهای‏ مثبتی را به دنبال داشت. به عبارت دیگر استفاده‏ هر چه بیشتر از کلام مادرانه، تسریع یادگیری زبان‏ در کودکان را موجب گردید.


و اما به رغم نقاط قوت نظریه تعامل‏گرایان‏ اجتماعی، می‏بایستی برخی از نقاط ضعف این‏ دیدگاه را نیز مطرح ساخت. یکی از مشکلات‏ نگرش تعامل‏گرایان اجتماعی شاید از این‏ واقعیت ناشی شود که این رهیافت برخلاف دیگر نظریه‏ها قدمت چندانی ندارد. بنابراین بسیاری‏ از تبیینات این نظریه برپایه فرضیه‏هایی نا آزموده است.


در سال 1977، تنی چند از پژوهشگران‏ این پرسش را مطرح ساختند که آیا واقعا کلام‏ مادرانه ساده و به دور از پیچیدگی است. آنان‏ مشاهده کردند جملات پرسشی و امری که بیشتر در کلام بزرگسالان خطاب به کودکان بیان‏ می‏شود پیچیده‏تر از جملات دیگرند. بنابر اظهارات این پژوهشگران هرچند بزرگسالا
ن به‏ زبان ساده‏تر با کودکان سخن می‏گویند اما این‏ بدان معنا نیست که کلام آنها زبانی ساده‏ می‏باشد. به اعتقاد شاتز این ادعا که کلام مادرانه‏ منشاء اصلی داده‏های اطلاعاتی زبانی در فرایند یادگیری زبان مادری است، چندان منطقی‏ نمی‏باشد مگر آنکه بتوان مکانیسمی را تشریح‏ کرد که به واسطهء آن این قبیل تعدیلات در گفتار موجب پیشرفت در رشد زبانی کودک نمی‏شوند.


رهیافت پیوندگرایان/ الگوهای توزیع مشاه


نظریهء پیوندگرایی در اصل از آرای‏ اندیشمندان قرن نوزدهم نشات می‏گیرد. لیکن‏ در سال 1965، تنی چند از پژوهشگران به‏ اصلاح این نظریه پرداختند. الگوهای‏ پیوندگرایی یا PDP در حال حاضر در آمریکای‏ شمالی از محبوبیت قابل ملاحظه‏ای برخوردار است. این الگو در آزمایشهایی که بر روی حافظهء انسان، ادراک و مسأله‏گشایی‏65انجام می‏گیرد رایج می‏باشد.


الگوی PDP با اصول فطری‏گرایان‏ سنخیتی ندارد. به اعتقاد نظریه‏پردازان معتقد به‏ این الگو کودکان کلام را از طریق نمونه‏هایی که به‏ آنها ارائه می‏شود، فرامی‏گیرند. آگاهی از نحوهء پردازش زبان در آنها هیچ منشاء ذاتی ندارد. در الگوی PDP مکانیسم یادگیری زبان از ساختارهایی کاملا متفاوت بهره‏مند می‏شود که‏ این ساختارها، تداعی‏های محرک پاسخ‏ رفتارگرایان و یا نظامی از قواعد (از دیدگاه نظریه‏ پردازان زبانی) نمی‏باشد. بلکه مشتمل بر شبکه‏های اتصالات اندکی‏اند. نقش این‏ ات
صالات، تعبیر درون‏داد66زبانی و ایجاد کلام‏ است.


ارزیابی رهیافت پردازش‏ اطلاعات:


شواهد پژوهشی قابل ملاحظه‏ای حاصل بررسی‏ بزرگسالان حاکی از اعتبار رهیافت پردازش‏ اطلاعات می‏باشد کاربرد این الگو در فرایند یادگیری زبان مادری، با استقبال فراوان صاحب‏ نظران مواجه بوده است. اما از آنجایی که الگوی‏ یاد شده قدمت چندانی ندارد، یافته‏های به‏ دست آمده اندک می‏باشد، سیستم‏ها و فرایند پردازش موازی غالبا در حوزهء شناخت‏ بزرگسالان مورد بررسی قرار گرفته‏اند به عنوان‏ مثال حافظه معنایی بزرگسالان، گاه به مثابه‏ شبکه‏هایی از روابط معنایی سازمان می‏یابد.


زمانی که واژه‏ای ارائه می‏شود واژه‏های‏ مرتبط در حافظه فعال شده یا به عبارتی دسترسی‏ به آنها میسر می‏گردد. به عنوان مثال اشخاص‏ پس از شنیدن کلمهء پرستار به سرعت واژه‏های‏ مرتبط به لحاظ معنایی (مثلا زن و پزشک) را تشخیص می‏دهند. بنابراین پردازش اولیه، سبب‏ گسترش فعال‏سازی در سراسر سیستم یا شبکه‏ اطلاعات مرتبط با محرک اولیه می‏گردد. نقش الگوهای پردازش مشابه در فراگیری به اثبات‏ رسیده است. در سال 1987، رامل هارت و مک کلاند67، 400 فعل در زمان گذشتهء آنها را به عنوان محرک در اختیار آزمودنی‏ها قرار دادند. آنان افعال بی‏قاعده را پیش از افعال با قاعده و به تعداد بیشتر ارائه کردند. کودکان در این سیستم، تمامی افعال را در جای درست خود به کار برده، سپس به مرحلهء تعمیم غلط رسیده و نهایتا فقط افعال با قاعده را منظم و موارد استثنایی را به درستی مشخص می‏کردند.


در عین حال باید مجددا تاکید کرد که الگوی‏ یاد شده کاملا جدید است و نه تنها پژوهشگران با کمبود داده‏های اطلاعاتی مواجه‏اند، بلکه حتی‏ در یافتن مثالهای نقیض‏68درچار مشکل‏ می‏باشند. درهرحال این رهیافت نیز عاری از نقض نمی‏باشد. تا زمانی که این الگو دارای وجه‏ مشترک با موضوع نظریه زبانی است در معرض‏ همان انتقادات مشابه قرار دارد. به عنوان مثال‏ در چهارچوب این الگو واکنش اطرافیان در اصلاح خطاهای زبانی در نظر گرفته نمی‏شود.


با توجه به مشاهدات انجام شده مبنی بر واکنش اطرافیان درقبال اصلاح خطاهای زبانی‏ کودک، این مکانیسم یادگیری خاص و متعاقبا نقش محیط اجتماعی را نباید نادیده گرفت. یکی‏ از عوامل که این الگو را این‏چنین جذاب جلوه‏ می‏دهد نهایتا گمراه‏کننده است. الگوی PDP مشابه با سازمان نورون‏های مغزی می‏باشد. بنابر این به دلیل شباهت ظاهری آن با سیستم‏ بیولوژیکی الن الگو مورد پذیرش قرار می‏گیرد. و این در حالی است که بررسی دقیق‏تر عملکرد نورون‏ها و گره‏های فعال شونده تفاوتهای‏ بسیاری را آشکار می‏سازد. به اعتقاد سمپسون، طرفداران PDP بیش از حد به استعاره‏69مغز متوسل می‏شوند هرچند نقاط قوت این نظریه‏ مستقل از آن می‏باشد.


نتیجه


باید اذعان داشت که پژوهشگران برای تبیین‏ دقیق فرایند رشد زبان کودک راه درازی را در پیش دارند. و این خود به سبب اهمیت این‏ پدیده پیچیده است. تمامی نظریه‏های عمده در زمینه رشد زبان کودک عاری از نقص نیستند. به‏ عنوان مثال بیشترین نقص نظریهء رفتارگرایی‏ تاکید بیش از حد آن بر اصول ساده برای توجیه‏ رشد زبان است. همانگونه که پیش از این اظهار داشتیم نظریه‏پردازان زبانی نیز هرگاه از تبیین‏ منشاء کلام کودکان ناتوان می‏مانند به ذاتی بودن‏ آن متوسل می‏شوند. البته تا زمانی که در نظریه‏های زبانی، الگوی یادگیری عام مشخص‏ کننده ساختار روانی زبان و متغیرهای محیطی‏ موثر بر رشد زبان کودک با یکدیگر تلفیق نشوند، فرایند فراگیری زبان مادری همچنان مبهم‏ خواهد بود.


http://psychoanalyse.blogfa.com

به این مطلب امتیاز دهید
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در email

فرصت ویژه برای علاقه مندان به نویسندگی

شما می توانید مقالات خود را با نام خود در وب سایت موسسه منتشر نمائید. برای شروع کلیک نمائید.

نویسنده مقاله باشید