نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/1
سيد ابراهيم سجادي، فصلنامه پژوهشهای قرآن شماره 49-50 قرآن و خانواده
چکیده: اين مقاله نخست به پيشينه تاريخى خانواده، خويشاوندان و گونه تعامل آن دو، از منظر برون دينى و قرآنى اشاره مىكند. سپس به توضيح ديدگاه قرآن راجع به نقش خويشاوندان در تحكيم پايههاى خانواده مىپردازد. در اين راستا از راهكار حقوقى و اخلاقى سخن مىگويد و زمينههايى چون يافتن همسر همسان، پايدارى، استقلال و اصلاح روابط تنش آلود را مورد بررسى قرار مىدهد.
سخن نخست
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/1
از آغاز خلقت تا كنون، تمام انسانها، زندگى اجتماعى خويش را با عضويت در كانون خانواده و جمعى به نام خويشاوندان، آغاز نموده و خود نيز در پايهگذارى اين دو واحد اجتماعى، سهم گرفته و يا با چنين استعداد و آرزويى چشم از جهان فرو بستهاند. بدين ترتيب تقريباً هر انسانى در مسير طبيعى زندگى در كنار تجربه عضويت خانواده و خويشاوندان رسالت تشكيل خانواده و جمع خويشاوندى را نيز به عهده داشته است، تا از طريق تعدد و گسترش مجموعههاى خانوادگى و خويشاوندى، زمينه پيدايش واحدهاى بزرگتر، به نام تيره و قبيله فراهم آيد.
قرآن با اشاره به ارزشى بودن شكلگيرى واحدهاى اجتماعى فوق و منشأ طبيعى پيدايش آنها يعنى ازدواج و حفظ سلسله نسب، مىگويد:
«هُوَ الَّذى خَلَقَ مِنَ المآءِ بَشَراً فَجَعَلَهُ نَسَباً وَ صِهْراً وَ كَانَ رَبُّكَ قَدِيراً» (فرقان/54)
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/1
«و اوست كسى كه از آب، آدمى را آفريد پس او را نژاد – پيوستگى نسبى – و پيوند زناشويى – پيوستگى سببى – قرار داد و پروردگار تو تواناست.»
«وَاللَّهُ جَعَلَ لَكُم مِنْ أنْفُسِكُمْ أزْوَاجاً وَ جَعَلَ مِنْ أزْوَاجِكُمْ بِنِينَ وَ حَفَدَة.» (نحل/72)
«خداوند براى شما از جنس خودتان، همسران و از همسرانتان براى شما فرزندان و نوادگان پديد آورد.»
«يَا أيُّهَا النَّاسُ اِنَّا خَلَقْنَاكُمْ مِنْ ذَكَرِ وَ أُنثَى وَجَعَلَنَاكُمْ شُعُوباً وَ قَبَائِلَ لِتَعارَفُوا» (حجرات/13)
«اى مردم! ما شما را از يك زن و مرد آفريديم و شما را تيرهها و قبيلهها قرار داديم تا يكديگر را بشناسيد.»
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/1
قرآن با به كارگيرى واژههاى: «ازواجكم»، «بنين»، «حفدة»، «نسبا»، «صهرا» و «لتعارفوا» از اهميت و ارزشى بودن شناخت پيوندها و نسبتها، در خانواده و خويشاوندان، پرده بر مىدارد تا در سايه تأمين چنين شفافيتى جامه عمل پوشاندن به نظام حقوقى و اخلاقى پيشنهادى، در رابطه با اين دو حوزه حيات جمعى، امكانپذير گردد.
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/1
پيام ضمنى آيات فوق اين است كه ثبت دقيق ازدواجها به قصد نماياندن شفاف انتسابهاى ابوينى و خانوادگى، خواسته تمام اديان توحيدى را تشكيل مىدهد و بر همين اساس، ازدواجهاى كه با نامهاى: ازدواج ضمد، ازدواج اشتراكى، ازدواج جمعى، ازدواج اختلاطى1 و…، در تاريخ تشكيل خانواده آمده است و در آنهاانتساب واقعبينانه فرزندان به پدر ناممكن مىنمايد، جزء بدعتهاى جاهلانه بشرى و مخالف مشيت الهى، شمرده مىشود.
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/1
به هر حال، گرايش غالب، در مطالعات تبار شناختى و جامعه شناختى، با پيشينه نگرى و پيشنهاد قرآن، همخوانى، نشان مىدهد. اغلب انسانها، تمايل دارند كه با نيروى نامرئى پيوند فاميلى و ازدواج، به نوعى سازمان يافتگى، تن در دهند و آگاهانه يا ناخودآگاه، آرزو دارند كه وصلتها بايد در دامن شبكههاى خويشاوندى جوانه زده، پيوند خويشاوندى جديدى را بين دو خانواده پديد آورند و با شكوفايى و زاد و ولد، زمينه پيوندهاى جديد و شكلگيرى فاميل تازهاى را فراهم نمايند! به همين دليل در پژوهش جامعه شناختى آمده است:
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/1
«خويشاوندى و خانواده… دو واقعيت مكمل يكديگرند كه هر كدام بايد به اعتبار ديگرى درك شود. دستگاه خويشاوندى يب نسب و دستگاه وصلت يا سبب در تمام جوامع وجود دارند و بايد به نحوى با هم توافق داشته باشند. اينها دو نوع منطق سازمانى هستند و هر دو به هم وابستهاند و رابطه آنها با يكديگر يكى از بنيادهاى اصلى دستگاه اجتماعى كلى هر جامعه است.»2
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/1
حديث نبوى نيز در مقام يادآورى نقش ازدواج در ايجاد رابطه عاطفى ميان فاميلها و پيدايش گروه خويشاوندى جديد مىگويد:
«إنّ اللَّه جعل المصاهرة نسباً لاحقاً و امراً مفترضاً و شجّ بها الارحام»3
«همانا خداوند ازدواج را امر لازم و نسب ضميمه شده قرار داد و به وسيله آن بين ارحام تداخل و اختلاط پديد آورد.»
خويشاوندان و خانواده در دو نگاه
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/1
اديان توحيدى در اين امر تبار شناختى، ترديدى ندارند كه حضرت آدم و حواعليهما السلام پس از آفرينش معجزهآسا، تشكيل خانواده دادند و فرزندان و نوادگان آن دو نيز با پاى بندى به سنت ازدواج تك همسرى، شفافيت نسبت زناشويى و انتساب فاميلى را پاس مىداشتند. تا جايى كه حافظه تاريخ مكتوب نشان مىدهد، ساير انسانها نيز بيگانه با نام خانواده و خويشاوند، نزيستهاند، در عين حال اختلاف ريشهاى بين نگاه قرآن و ديدگاه آلوده به توهمهاى هوسآلود بشرى نسبت به معنا و رابطه معنايى – حقوقى، اين دو عنوان به چشم مىآيد كه مطالعه دقيق آن مىتواند كمكى باشد، به پاسدارى از نظام
خانوادگى در اسلام.
1 – نگاه برون دينى
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/1
جامعهشناسان بر اين باورند كه در غرب تا اواسط قرن نوزدهم، از واژه خانواده معنايى جز خانواده گسترده و پدر سالار به ذهن نمىآمد كه افراد و اعضاى آن عبارت بودند از پدر با همسر يا همسران خود، پسر با همسران و فرزندانشان و ساير خويشاوندان4، مثل خواهران و شوهرانشان، عمهها، خاله ها، عموها، داييها، خواهرزادهها و برادرد زاده ها.5
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/1
در خانواده گسترده اعضا در زمينههاى مختلف، از نظام خانوادگى الهام مىگرفتند و «در حقيقت گروه خويشاوند بنيادىترين نيروى ادغام كننده و يك پارچه ساز، در زندگى اجتماعى به عنوان يك سازمان همه كاره در سياست، اقتصاد، آموزش، مذهب و نيازهاى روانى تمام اعضايش تأثير به سزا، داشت.»6 «ثروت خانوادگى به شكل مشاع و مشترك مورد بهره بردارى قرار مىگرفت و كسى جز رئيس خانواده نمىتوانست تصميم اقتصادى بگيرد.»7
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/1
در دل چنين گروه اجتماعى، ازدواجها صورت مىگرفت اما بدون قدرت انتخاب و استقلال اقتصادى و اجازه زندگى مستقل.8
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/1
صلابت خانواده گسترده يا گروه خويشاوندى، از نيمه دوم قرن 19 در غرب فرهنگى – فكرى رو به شكست و انحلال گذاشت و كم كم جاى خود را به واقعيتى سپرد كه از آن به عنوان خانواده تك همسر، خانواده زن و شوهرى و خانواده هستهاى ياد مىشود. عناصر اصلى خانواده جديد، به دور از سلطه فاميل، تشكيل خانواده مىدهند9 كه با تولد نخستين فرزند رو به گسترش مىنهد، با تولد آخرين فرزند، گسترش كامل مىگردد، با ازدواج اولين فرزند، رو به انقباض مىگذارد، با فوت شوهر، انقباض كامل مىگردد و با فوت مادر انحلال صورت مىگيرد.
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/1
عمر يك خانواده هستهاى حدود (50) تا (55) سال است كه به مراحل: شكلگيرى، گسترش، گسترش كامل، انقباض، انقباض كامل و انحلال تقسيم مىشود10.
در غياب پوشش حمايتى خانواده گسترده (و خويشاوندان) و اوجگيرى نهضت فمينيستى در غرب، خانواده هستهاى نيز با فشارهاى ويرانگر و جديدترى روبهرو گرديد11 كه عمدهترين آنها را فعاليتها و اقدامات فمينيستهاى راديكال و چپ تشكيل مىدهد. فمينيستهاى راديكال، براى رهايى زنان از حقارت و وابستگى، يارى جستن از فناورى و جايگزينى بچه آزمايشگاهى و علمى را بهجاى بچهزايى زن پيشنهاد مىكنند12. كمونيزم در چين و شوروى، خانواده را تحت فشار قرار داد.
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/1
در دهه اول انقلاب كمونيستى در شوروى بر خانواده هستهاى نيز آسيب جدى وارد گرديد13. از سوى كمونيستها خانواده سنتى واحد ايستا و بريده از جامعه و نگهدارى كودك توسط والدين، باز بورژوازى، خوانده شد. خانواده پيشنهادى و تحوّلپذير از نظر آنها عبارت بود از پيوستن متكى بر عشق و تمايل متقابل كه فرزند ناشى از آن به پرورشگاه فرستاده مىشد و زن و مرد با كاهش يا انهدام عشق متقابل، از هم جدا مىگرديد.
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/1
بر اين اساس در جامعهاى آرمانى و پيشنهادى كمونيستها واژه والدين من و فرزندان من، جايى نداشت و در عوض استفاده از واژههاى پيران، بزرگسالان، كودكان و نوزادان، بايسته قلمداد مىشد14، و توارث هم در آن غير قانونى مىنمود15. در حقيقت، اين تفكر، عنصر سوم خانواده هستهاى را از آن مىگرفت. خانواده، خانواده زن و شوهرى مىشد كه با خانواده هم جنس گرايان برابرى مىكرد، البته با قطع نظر از تفاوت جنسيت در اين دو نوع ازدواج.
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/1
به هر حال، سرنوشتى كه براى خانواده و خويشاوند در غرب(جهان صنعتى با زيست شهرى) رقم خورده است، برگشتناپذير مىنمايد. حتى «مارتين سگالن» كه از مبتكران و مخالفان ديدگاه «عمر خويشاوند به عنوان مبناى ايجاد و استمرار رابطهها تقريباً پايان يافته است»16 مىباشد، خود نيز به صورت ضمنى، تحول ياد شده را قبول دارد و مىگويد:
«آنچه كه جامعه صنعتى ما را از جوامع ابتدايى متمايز مىسازد فقدان مفهوم دودمان نيست بلكه اين واقعيت كه گروههاى اجتماعى ما تا آن حد كه بر مبناى ديگرى (چون گروه سنى، طبقه اجتماعى، رفاقت، شغل ادارى، يا كار در كارخانه، فعاليتهاى تفريحى و مانند اينها) اتكا دارد، بر خويشاوندى مبتنى نيست»17
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/1
اين بى اعتنايى چرا به وجود آمده است؟ جوابهاى مختلفى ارائه شده18 و عاملى كه از نظر خود مارتين، قابل قبول مىنمايد، اصل آزادى است كه مىتواند موقع انتخاب همسر و نيز انتخاب كسى (از بين خويشاوندان) كه بايد با او، ارتباط برقرار كند، به عنوان تكيه گاه ايدئولوژيكى مورد بهره بردارى قرار بگيرد19! يعنى سر دوراهى رعايت اصل آزادى و رعايت خويشاوندى، اولويت با آزادى است! اين، يعنى بى اعتنايى به برقرارى ارتباط با خويشاوندان. وقتى مىگويم: آزادم كه از مجموعه خويشاوندان با كه رابطه مستحكم برقرار كنم، معنايش اين است كه خويشاوندى را معيار ارتباط نمىشناسم!
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/1
خلاصه سخن اين كه به گفته «تالكوت پارسونز» جامعه شناس آمريكايى، خانواده هستهاى «اين گروه خانگى، منزوى و جدا از خويشاوندان، براساس ازدواج بين والدين بنا شده است كه آزادانه يكديگر را برگزيدهاند»20 پس نه در ايجاد آن خويشاوندان نقش دارند و نه در تحكيم روابط آن.
2 – نگاه قرآنى
واژهها و كلماتى كه قرآن از آنها براى بيان روابط خويشاوندى و مسائل مربوط به آن، سود مىبرد، عبارتند از: اهل(تحريم/6)، ارحام(نساء/1، انفال/72، احزاب/6، محمد/22 و ممتحنه/3)، ذىالقربى (بقره/83 و 177 و 215، نساء/36 و نحل/90)، عشيره (توبه/24، شعراء/214 و مجادله/22) و فصيله (معارج/13).
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/1
همانگونه كه لغت شناسان و محققان حوزه زبان و فرهنگ، واژههاى: ارحام، اقربا، عشيره، اهل و خويشاوند را هم معنى مىشناسند؛21 قرآن پژوهان و مفسّران نيز واژههاى اهل، ارحام، اقارب22، فصيله و عشيره23 را داراى معناى مشترك مىدانند كه عبارت است از منسوبين نزديك.
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/1
بنابر اين مىتوان عنوان خويشاوند را ترجمه ارحام دانست و تمام بايدها و نبايدهاى مربوط به يكى از عناوين ياد شده را، گزارههاى مربوط به آن قلمداد كرد.
گستره حوزه خويشاوندى
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/1
گروه خويشاوندان از چه گسترهاى برخوردار است و چه نوع منسوبين را شامل مىشود؟ سؤال اساسى است كه هم در حوزه تفسير جلب توجه مىكند و هم در حوزه فقه. آيا والدين و اولاد از ارحاماند؟24 منسوبين سببى مىتوانند جزء خويشاوندان باشند؟25 چه تعداد از افراد هميشه در دايره ارحام مىگنجد؟26 ريز پرسشهاى عمده دايره خويشاوندان را تشكيل مىدهد.
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/1
در جامعهشناسى27 و نزد برخى از شارحان متون28 دينى، علاوه بر منسوبين نسبى، منسوبين سببى نيز جزء گروه خويشاوندى، قرار گرفته و تحت عنوان صله رحم، درباره رسيدگى به زن پدر و زن برادر (با اين كه از ارحام نسبى نمىباشند) سخن رفته است29. بر اين اساس، زن پدر و زن برادر به دليل پيوند نسبى مورد حمايت خويشاوندان نسبى خود و به دليل پيوند سببى مورد حمايت خويشاوندان شوهرشان قرار مىگيرند.
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/1
آيت الله جوادى آملى با استفاه از روايت: «انّ اللَّه جعل المصاهرة نسباً لاحقاً امراً مفترضاً و شجّ بها الارحام» مىگويد:
«پس انسان موظف است ارتباط خود را با ارحام سببى نيز قطع نكند.»30
شهيد دستغيب بر اين باور است كه ارحام، مطلق اقارب را، شامل مىشود كه عبارتند از خويشاوندان پدرى، مادرى و خويشاوندى از طريق اولاد31 از قبيل اقارب شوهر دختر و همسر پسر انسان.
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/1
آلوسى، پس از نقل ديدگاههاى مختلف و دلايل آنها، بر اين نظر پاى مىفشارد كه والدين و اولاد نيز در حوزه ارحام قرار دارند و اگر احسان به اقارب در قرآن:(بقره/180 و 215 و نساء/135) جداگانه و پس از تذكر احسان به والدين، با حرف (واو) آمده، از باب عطف عام بر خاص است32.
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/1
در روايتى از امام صادقعليه السلام، دختر از ارحام شناخته شده است:
«من زوّج كريمته من شارب خمر فقد قطع رحمه.»33
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/1
«كسى كه دخترش را به عقد شرابخوار در آورد، در مورد او قطع صله رحم كرده است.»
در روايت مشابه، پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم نيز مىفرمايد:
«من زوّج كريمته من فاسق فقد قطع رحمه»34
«كسى كه دخترش را به عقد فاسقى در آورد در مورد او قطع صله رحم كرده است.»
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/1
آيه «و آت ذالقربى حقّه» (اسراء/26)، نازل شد و پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم فرمان يافت كه حق خويشاوند خود را بدهد، آن حضرت فدك را به فاطمهعليها السلام واگذار نمود.35 برخى از فقها،36 همانند بعضى از جامعه شناسان،37 گروه خويشاوند را عبارت مىداند از كسانى كه همه اولاد پدر چهارم يعنى پدر پدر پدر بزرگ به حساب مىآيند.
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/1
بر اساس ديدگاه علماى شيعه، موقع نزول آيه تشريع خمس، جهت تأمين نيازمندى فقراى خويشاوندان پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم، تمام كسانى كه سلسله نسبشان به هاشم38 مىرسيدند به شمول آل على39 در قلمرو ذوىالقربا قرار گرفتند.
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/1
زمانى كه پيامبرصلى الله عليه وآله وسلم موظف گرديد كه دعوت به اسلام را آشكار كند و آيه: «و انذر عشيرتك الاقربين» (شعراء/214)، نازل شد، تمام بنى هاشم40 را جمع كرد و خطاب به آنان فرمود:
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/1
«خداوند به من فرمان داده است كه خويشاوندان نزديكم را بيم دهم. شما عشيره و گروهم هستيند. خداوند پيامبرى را مبعوث نكرده مگر
اين كه از اهل او برادر، وزير و وارث، وصى و خليفه برايش برگزيده است. كدام يك از شما آماده است با من بيعت كند تا برادر، وارث، وزير و وصى من باشد.»41
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/1
متونى كه مورد مطالعه قرار گرفت، مؤيد ديدگاهى است كه مىگويد، تمام افراد گروهى كه در پدر چهارم اشتراك دارند، هم ريشه و همخويشاوند شمرده مىشوند و از نظر دين رابطه حقوقى خاصى بين آنها حاكم است و هر فردى نسبت به ديگر اعضاى گروه ملزم به اداى وظيفه و مسئوليت تعريف شدهاى مىباشد كه در همين نوشته به مطالعه گرفته خواهد شد.
در دل شبكه خويشاوندى با قلمرو فوق، واحدهاى كوچكتر خانواده وجود دارد كه نام و عنوان خاصى براى آن در قرآن به چشم نمىخورد ولى براى بيان گفتنىهاى مربوطه از عناوين عناصر اصلى اين نهاد، از قبيل: بعل، ازواج، زوج، والدين والد، والده، ولد و اولاد، استفاده به عمل مىآيد.
عنوان «صله رحم» كه در لغت به معناى اتحاد، انجمن ملاقات و ديدار افراد همخويشاوند است42 شبكه تعاملى عاطفى را پيشنهاد مىكند كه عملى شدن آن به بهبودى زندگى مادى و معنوى تمام آنان مىانجامد و در پناه آن بايد خانوادهها شكل بگيرد. البته با رابطه عاطفى و حقوقى ممتازتر و چشم گيرتر كه قرآن در مقام ترسيم ابعاد آن مىگويد:
«وَ جَعَلَ بَيْنَكُمْ مَوَدَّةً وَ رَحْمَةً» (روم/21)
«و در ميان شما دوستى و دلسوزى قرار داد»
«هُنَّ لِبَاسٌ لَهُنَّ» (بقره/187)
«همسران تان لباس شما و شما لباس آنان هستيد»
«فَلَمَّا أَثْقَلَتْ دَعَوَا اللَّهَ رَبَّهُمَا لَئِنْ ءَاتَيْنَا صَالِحاً لَنَكُونَنَّ مِنَ الشَاكرينَ» (اعراف/189)
«پس وقتى كه مادر سنگين شد، همراه با شوهرش از خداوند پروردگارشان خواستند: اگر فرزند صالح به ما دهى از شاكران خواهيم بود»
الرِّجَالُ قَوَّامُونَ عَلَى النِّسَاءِ بِمَا فَضَّلَ اللّهُ بَعْضَهُمْ عَلَى بَعْضٍ وَبِمَا أَنْفَقُوا مِنْ أَمْوَالِهِمْ…» (نساء /34)
«مردان نگهبان زنانند به خاطر فضيلتى كه خدا بعضى از آنها را نسبت به برخى ديگر داده است و به دليل انفاق كه از اموالشان مىكنند.»
وَقَضَى رَبُّكَ أَلَّا تَعْبُدُوا إِلَّا إِيَّاهُ وَبِالْوَالِدَيْنِ إِحْسَاناً إِمَّا يَبْلُغَنَّ عِندَكَ الْكِبَرَ أَحَدُهُمَا أَوْ كِلاَهُمَا فَلَا تَقُل لَهُمَا أُفٍّ وَلاَ تَنْهَرْهُمَا وَقُل لَهُم
َا قَوْلاً كَرِيماً. وَاخْفِضْ لَهُمَا جَنَاحَ الذُّلِّ مِنَ الرَّحْمَةِ وَقُل رَّبِّ ارْحَمْهُمَا كَمَا رَبَّيَانِى صَغِيراً» (اسراء 23 – 24)
«پروردگارت، فرمان داده كه جز او را نپرستيد! و به پدر و مادر نيكى كنيد! هر گاه يكى از آن دو يا هر دوى آنها، نزد تو به سن پيرى رسند، كمترين اهانتى به آنها روا مدار! و بر آنها فرياد مزن! با گفتار لطيف، سنجيده و بزرگوارانه، با آنها سخن بگو و بالهاى تواضع خويش را از سر محبت و لطف، در برابر آنان فرود آر و بگو: پروردگارا! همانگونه كه آنها مرا در كوچكى تربيت كردند، مشمول رحمتشان قرار بده.»
روابط عاطفى كه آيات فوق بدان اشاره دارد و خاستگاه رفتار حقوقى و اخلاقى ويژهاى مىباشد، با همّت و عنايت خويشاوندان قابل تأمين، تثبيت و افزايش است و بازتاب آن به صورت عكسالعمل و در قالب تحكيم بيشتر روابط خويشاوندى، خود آنها را نيز در برمىگيرد. به عبارتى خانواده به نهالى مىماند كه اگر توسط خويشاوندان آبيارى شود و شاخ و برگ پيدا كند و به بار بنشيند، سايه و ميوهاش در خدمت خويشاوندان قرار مىگيرد! بدين صورت كه هم باران محبت و مهرورزى، از زندگى مشترك عروس و داماد بر زمين زندگى خويشاوندان آن دو، مىبارد و هم فرزند پرورش يافته در اين كانون كه از خويشاوندان هر دو فاميل است، در آينده تحت عنوان صله رحم به حمايت از همه آنان خواهد پرداخت.
حراست از پيوند خويشاوندى و راهكارها
قرآن در پى تحكيم انسجام خويشاوندى و استفاده از آن جهت تأمين رفاه، آرامش و آبادانى در حيات اجتماعى است. دستيابى به چنين اهدافى يقيناً به حمايت آگاهانه از خانواده هستهاى نيز مىانجامد:
«تعاليم اسلام با تأكيد بر روابط خويشاوندى به دنبال حمايت از اين خانواده كوچك و كمك به رشد و حل مشكلات آن است. با تقويت روابط خويشاوندى، در مراتب متعدد آن، مىتوان در جهت حل مشكل خانواده يا دستكم كاهش آن گامهاى جدى برداشت».43
آموزههاى دينى كه در رابطه با تحكيم پايههاى انجمن خويشاوندى كارآمدى دارد، متنوع است و در تمامى آنها نفعرسانى متقابل مطرح مىباشد. در يك جمعبندى مىتوان تمام آنها را به دو بخش تقسيم كرد و تحت دو عنوان به مطالعه و دقت گرفت.
راهكار حقوقى
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/1
پارهاى از آموزههاى كارآمد در جهت تحكيم روابط و انسجام گروه خويشاوندى، ماهيت حقوقى دارد؛ يعنى در پيشنهاد و تطبيق آنها اراده قانونگذار و شارع بيشتر از اراده فرد نفعرسان، نقش دارد. در مواردى، مخالفت يا اقدامات منفى نفعرسان، وى را تحت پىگرد قانونى قرار مىدهد.
تأمين نفقه و هزينه زندگى نيازمندان، توزيع ميراث و پرداخت ديه قتل ناآگاهانه، در جمع خويشاوندان، از مصادق بارز اين نوع راهكار مىباشد.
نفقه بچه كوچك يا ناتوان بر پدر، مادر، اجداد و مادربزرگهاى پدرى يا اجداد و مادربزرگهاى مادرى، با رعايت ترتيبى، واجب مىباشد. بر فرزند واجب است نفقه پدر و مادر و پدربزرگها و مادربزرگهايش را بپردازد.44
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/1
ديه قتل از روى خطا، به عهده عاقله است كه شامل اقارب ذكور پدرى مىباشند. از قبيل برادران قاتل و پسرانشان، عموها و پسرانشان و عموهاى پدر و فرزندانشان.45
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/1
قرآن، خويشاوندان نسبى و سببى را در دارايى كسى كه مىميرد، شريك مىداند. پدر و مادر و پدربزرگها و مادربزرگها، در سطوح مختلف، فرزند و فرزندان فرزند، در هر فاصلهاى كه قرار داشته باشند، برادران، خواهران، عموها، عمه ها، دايي ها، خاله ها و فرزندان آنها، زن و شوهر، كه دايره وسيعى را تشكيل مىدهند، به گونهاى از مال ميت، ارث مىبرند. قرآن در اين رابطه، با بيان فشردهاى، مىگويد:
«لِلْرِجَالِ نَصِيبٌ مِمَّا تَرَكَ الْوَالِدَانِ وَالْأَقْرَبُونَ وَلِلْنِسَاءِ نَصِيبٌ مِمَّا تَرَكَ الْوَالِدَانِ وَالْأَقْرَبُونَ مِمَّا قَلَّ مِنْهُ أَوْ كَثُرَ نَصِيباً مَفْرُوضاً» (نساء /7)
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/1
«براى مردان، از آنچه پدر و مادر و خويشاوندان او از خود برجاى مىگذارند سهمى است و براى زنان نيز، از آنچه پدر ومادر و خويشاوندان به جاى مىگذارند، سهمى؛ خواه آن مال كم باشد يا زياد، اين سهمى است تعيين شده و پرداختنى».
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/1
«وَلِكُلٍّ جَعَلْنَا مَوَالِىَ مِمَّا تَرَكَ الْوَالِدَانِ وَالْأَقْرَبُونَ وَالَّذِينَ عَقَدَتْ أَيْمَانُكُمْ فَآتُوهُمْ نَصِيبَهُمْ إِنَّ اللّهَ كَانَ عَلَى كُلِّ شَىْءٍ شَهِيداً» (نساء /33)
«براى هر كس، وارثانى قرار داديم كه از ميراث پدر و مادر و نزديكان ارث ببرند.»
نقش خويشاوندان در تحكيم خانواده/1
بىترديد اجراى مقررات باب انفاق، ديه عاقله و باب ارث، همزمان هم در جمع خويشاوندان آرامش روحى به وجود مىآورد و هم پيوستگى فاميلى را استحكام مىبخشد. اگر اين مباحث، زيرمجموعه صله رحم، شمرده نشده است ناشى از ماهيت حقوقى آنها مىباشد.
ادامه دارد…
پی نوشت ها
1 – صدر، حسن، حقوق زن در اسلام و اروپا، تهران، چاپخانه بانك ملى، 81/ 1319.
2 – هانرى مندراس و ژرژ گورويچ، مبانى جامعهشناسى، ترجمه باقر پرهام، چاپ پنجم، تهران، انتشارات اميركبير، 228/ 1369.
3 – مجلسى، محمدباقر، بحارالانوار، الطبعة الثانية، بيروت، مؤسسة الوفاء، 1403 ه، 119/43.
4 – اعزازى، شهلا، جامعهشناسى خانواده، چاپ اول، تهران، انتشارات روشنگران و مطالعات زنان، 10/ 1376.
5 – آنتونى گيدنز، جامعهشناسى، ترجمه منوچهر صبورى، چاپ چهاردهم، تهران، نشر نى، 426/ 1384.
6 – گرهارولنسكى و جين لنسكى، سير جوامع بشرى، ترجمه ناصر موفقيان، سازمان انتشارات و آموزش انقلاب اسلامى، 467/1369. به نقل از: شرفالدين، حسين، تحليل اجتماعى صله رحم، چاپ اول، قم، دفتر تبليغات اسلامى، 375/ 1378.
7 – حقوق زن در اسلام و اروپا، /155.
8 – جامعهشناسى خانواده، /27 و 28.
9 – همان، /96.
10 – همان، /111 – 105.
11 – ر.ك: سجادى، سيد ابراهيم، همگرايى و فروپاشى نهاد خانواده در نگاه قرآن، فصلنامه پژوهشهاى قرآنى، شماره37-38، مشهد، دفترتبليغاتاسلامى، خراسان، 152-167/ 1383.
12 – ژانت هايد، روانشناسى زنان، ترجمه بهزاد رحمتى، چاپ اول، انتشارات لادن، 65/ 1377.
13 – سالوادور مينوچين، خانواده و خانواده درمانى، ترجمه باقر ثنائى، چاپ اول، تهران، انتشار
ات اميركبير، 79/ 1373.
14 – روحانى، شهريار، خانواده موعود ماركسيسم، چاپ اول، انتشارات قلم، 104/ 1364 و 115.
15 – همان، /99؛ رنه داويد، نظامهاى بزرگ حقوقى معاصر، ترجمه محمد آشورى و عزتاللَّه عراقى، چاپ اول، تهران، مركز نشر دانشگاهى، 177/ 1364.
16 – مارتين سگالن، جامعهشناسى تاريخى خانواده، ترجمه حميد الياسى، چاپ اول، تهران، نشر مركز، 54/ 1370.
17 – همان، /58.
18 – ر.ك: همگرايى و فروپاشى خانواده در قرآن، فصلنامه پژوهشهاى قرآنى، /148.
19 – جامعهشناسى تاريخى خانواده، /108 – 109 و 122.
20 – همان، /88.
21 – دهخدا، على اكبر، لغتنامه، واژههاى خويشاوند و رحم؛ و الخورى، سعيد، – اقرب الموارد، واژه اهل.
22 – الاصفهانى، الراغب، مفردات الفاظ القرآن، دمشق، دارالقلم، واژه اهل و رحم.
23 – الزمخشرى، محمود، الكشاف، چاپ اول، رياض، مكتبة العبيكان، 207/6 1418.
24 – آلوسى، محمود، روح المعانى، چاپ چهارم، بيروت، دار احياء التراث العربى، 70/26 1405.
25 – ابن الاثير، النهاية فى غريب الحديث و الاثر، چاپ چهارم، قم، مؤسسه مطبوعاتى اسماعيليان، 191/5 1364.
26 – مجلسى، محمد باقر، بحارالانوار، چاپ سوم، بيروت، مؤسسة الوفاء، 109/71 1403.
27 – جامعهشناسى تاريخى خانواده، /53.
28 – النهاية فى غريب الحديث و الاثر، 191/5.
29 – العاملى، محمد، القواعد و الفوائد، قم، مكتبة المفيد، 53/2.
30 – جوادى آملى، تسنيم، چاپ اول، قم، مركز نشر اسراء، 559/2 1378.
31 – دستغيب، عبدالحسين، گناهان كبيره، چاپ هفتم، چاپ هما، 159/1 1360.
32 – روح المعانى، 70/26.
33 – حر عاملى، محمد، وسائل الشيعه، بيروت، دار احياء التراث العربى، 53/14.
34 – الطبرسى، حسن، مكارم الاخلاق، چاپ ششم، بيروت، مؤسسة الاعلمى، 1392 ه، /204.
35 – الطبرسى، فضل، مجمع البيان، بيروت، دار احياء التراث العربى، 410/3 1339.
36 – بحارالانوار، 110/71.
37 – آنتونى گيدنز، جامعه شناسى، /426.
38 – مجمع البيان، 544/2.
39 – السيوطى، جلال الدين، الدر المنثور، چاپ اول، بيروت، دارالفكر، 69/4 1403.
40 – ذكر بنى هاشم و بنى عبدالمطلب در روايات سبب نزول آيه انذار بازگوك
ننده دو مطلب مختلف نيست؛ زيرا عبدالمطلب تك فرزند هاشم بود. بنابراين بنى هاشم مصداقى جز بنى عبدالمطلّب ندارد. رجوع شود به: ابن الاثير، الكامل فى التاريخ، چاپ اول، بيروت، دارالكتب العلمية، 549/1 1407.
41 – مجمع البيان، 206/4.
42 – لغتنامه دهخدا، جلد 8، واژه رحم.
43 – سالارى فر، محمد رضا، درآمدى بر نظام خانواده در اسلام، چاپ اول، قم، مركز نشر هاجر، 181/ 1385.
44 – الطوسى، محمد، المبسوط فى فقه الاماميه، المكتبة المرتضوية، 31/6.
45 – ابن ادريس حلى، كتاب السرائر، چاپ دوم، قم، مؤسسة النشر الاسلامى، 332/3 1411.
کانال جامع دو نور در ایتا:
https://eitaa.com/twonoor
کانال جامع دو نور در تلگرام:
https://t.me/twonoor
صفحه اصلی – موسسه قرآن و نهج البلاغه -آموزش مجازی قران ونهج البلاغه