مطلبي كه پيش روي شماست، نوشتاري از شهيد آيتالله دكترسيد محمد حسيني بهشتي است كه نخستين بار در سال 1379 منتشر شد. اين اثر كه پس از آن بارها به وسيله ناشران گوناگون به چاپ رسيده به دليل شيوايي قلم نگارنده آن و اراسته بودن آن به زبان فطرت، همواره با استقبال فراوان از سوي كساني كه به دنبال درك معنا، مفهوم، جايگاه و صورت و سيرت نماز به عنوان زيباترين شعار يكتاپرستان هستند روبهرو بوده است. از همين رو، بنياد نشر آثار و انديشههاي شهيد آيتالله دكتر بهشتي با وجود اينكه اين نوشتار را پيش از اين در مجموعه مباحث مربوط به نماز با عنوان سرود يكتاپرستي منتشر كرده بود، تصميم گرفت آن را بهطور مستقل نيز منتشر نمايد.
نيايش و پرستش
در آن لحظه كه ادمي به كمال و شكوه بينهايت افريدگار جهان ميانديشد،
سراپا شيفته آن ميشود; دل و جانش به خضوع و خشوع و فروتني ميگرايد; با اهنگ فطرت در برابر آن همه كمال و عظمت سر تعظيم فرود مياورد: «ركوع»; سر به زمين ميسايد: «سجود»; و زبان به ستايش ميگشايد: «حمد و تسبيح».
راز و نياز
و در آن لحظه كه انسان خود را به كمك نيرويي برتر از ماده نيازمند مييابد، دل به سوي افريدگار دانا و توانا و مهربان جهان مياورد; راز و نياز خود را با او در ميان مينهد و او رابه كمك ميخواند: «دعا».
عبادت
ان نيايش و پرستش و اين راز و نياز و كمك خواهي، د
ر زبان قرآن «عبادت» ناميده ميشود.
قرآن عبادت را مخصوص خداي يكتا ميشمرد و پرستش هر كس و هر چيز ديگر جز خدا را حرام و گناهي بس بزرگميداند:
«و قضي ربك الا تعبدوا الا اياه…» 1
«فرمان خدا بر آن رفته كه جز او را نپرستيد…»
اسلام از نظر كلي، براي عبادت خداي يكتا هيچ زبان يا شكل خاصي معين نكرده و هيچ قيد و شرطي نگذارده است. تنها شرط مهم عبادت در اسلام اين است كه آنچه بندگان خدا به عنوان عبادت به جا مياورند به اوهام و خرافات، شرك، خودنمايي و ريا آلوده نباشد.
&# x0D;
بنابراين، مسلمانان با رعايت كامل اين نكات، در هر وقت و هر جا، به هر زبان و هر لغت و به هر شكل و هر جور كه بخواهند ميتوانند به نيايش خدا و راز و نياز با او بپردازند.
نماز
نماز، مراسم مخصوصي براي پرستش خدا و راز و نياز با اوست كه در آن جنبههاي ارزنده و اموزنده خاصي در نظرگرفته شده، و به همين جهت شكل مخصوصي به خود گرفته است.
سرود توحيد و يكتاپرستي، سرود فضيلت و پاكي
نماز، سرود توحيد و يكتاپرستي و سرود فضيلت و پاكي است كه بايد فكر و روح ما را در برابر عوامل شركزا والوده كنندهاي كه در زندگي روزمره با آنها سر و كار داريم پاك و يكتاپرست نگهدارد.
هر يك از ما در زندگي روزانه خود سرگرم كار و هدف خويش است و كمتر به چيزي ديگر جز آن ميانديشد.
سرگرمي به كار و تلاش روزانه در راه زندگي، براي بشر امري طبيعي و ضروري است; به جسم و جانش نشاط ميبخشد، راههاي جديد زندگي را به روي او ميگشايد و او را در راه علم و هنر و صنعت و ايجاد وسايل گوناگون بهتر زيستن به جلو ميراند; ولي در عين حال او را چنان در خود و آرزوهايش فرو ميبرد كه گهگاه براي رسيدن به اين ارزوها در برابر اين و آن به چم و خمش وا ميدارد; از خود و شخصيت واقعي و انساني خود بيگانهاش ميسازد و جسم و جانش را آلوده ميكند. از آلودگي جسمي مثال بزنيم:
كمتر كسي است كه در اثناي كار روزانه، دستش، لباسش، دست و صورتش، سر و پايش، و گاهي همه پيكرش، كثيف نشود و به تنظيف روزانه آنها نيازمند نگردد. دانشاموز يا دانشجويي كه درس ميخواند، معلمي كه درس ميدهد، كشاورزي كه به كند و كاو زمين، كاشتن تخم يا نشاندن نهال، ابياري، وجين يا درو و برداشت محصول مشغول است، كارگر يا مهندسي كه در كارگاه كار ميكند، پرستار يا پزشكي كه با بيماران سر و كار دارد، بانوي خانه داري كه خانه را اداره ميكند، پيشهور يا بازرگاني كه به داد و ستد مشغول است و محققي كه به كاوش علمي ميپردازد، همه بايد روزي يك ياچند بار لباس و تن خود را شستوشو دهند تا پاكيزه بمانند.
روح ما نيز در ميدان زندگي روزانه به همين اندازه يا بيشتردر معرض آلودگي است: آلودگي به هوسهاي تحريك شده و لجام گسيخته، خودخواهيها و چشم و همچشميهاي برانگيخته، غرور ناشي از پيروزي و كاميابي، يا عقده روانيناشي از شكست و ناكامي، و به دنبال آن حسد و كينه و انتقام وصدها آلودگي ديگر.
اين آلودگيها روح را تيره ميكند و ما را از راه راست زندگي، راه پاكي و فضيلت و تقوا منحرف ميسازد و به راه فساد ميكشاند; از ياد خدا غافل ميكند و به دام شيطان و وسوسههاي
شيطاني ميافكند.
شستوشوي دل و جان
بنابراين، بايد همانطور كه لباس و تن خود را ميشوييم و پاكيزه ميكنيم، دل و جان خود را هم شستوشو دهيم و پاكيزه كنيم; خود را به خدا، سرچشمه پاكي و كمال، نزديك سازيم; لحظاتي را به ياد او، به نيايش او و راز و نياز با او بگذرانيم و روح آلوده را در چشمه صاف و زلال الهي شستوشو دهيم.اين است نمازي كه مسلمان روزي چند بار ميخواند.
از پيغمبر اكرم(ص) نقل شده كه در گفتوگويي كوتاه با ياران خود چنين فرمود:
ـ فرض كنيد در برابر خانه يكي از شما نهري روان باشد و هر روز در آن پنج بار شستوشو كند. ايا به تن او هيچ آلودگي ميماند؟
ـ نه، اين شستوشو به تن او هيچ آلودگي نميگذارد.
ـ نماز پنجگانه هم همين اثر را دارد. با پنج نماز در روز، خدا لغزشها را از ادمي ميزدايد و او را پاكيزه ميكند.2
نمازهاي روزانه
1ـ صبح: پس از سپيده صبح;
2ـ ظهر: نيمروز;
3ـ عصر: تقريبا 2 تا 3 ساعت بعد از ظهر;3
4ـ مغرب: پس از غروب افتاب;4
5ـ عشاء: شامگاه كه هوا تاريك ميشود.5
اينها اوقات اصلي نمازند و چه بهتر كه نماز در همين اوقات خوانده شود. ولي براي هر يك از نمازهاي پنجگانه وقت وسيعتري به ترتيب زير معين شده تا اگر نمازگزار به علت كار يا موانع ديگر نتوانست در ساعات نامبرده نماز بگزارد وقت وسيعتري در اختيار داشته باشد:
نماز صبح: از سپيده صبح تا طلوع افتاب;
نماز ظهر: از نيمروز تا غروب افتاب;
نماز عصر: پس از نماز ظهر تا غروب افتاب;
نماز مغرب: از مغرب تا نيمه شب;6
نماز عشاء: پس از نماز مغرب تا نيمه شب.7
مسلمان، بامداد كه سر از خواب برميدارد، نماز ميگزارد تا برنامه روزانه را با پاكي و حسن نيت و توجه به خدا شروع كند.
ظهر كه براي صرف ناهار موقتا دست از كار ميكشد باز نماز ميگزارد، تا همچنان كه به جسم خود از راه غذا، نيرو و نشاط تازه ميبخشد، به روح نيز از راه نماز نيرو و نشاط معنوي تازه دهد. و عصر، پيش از آنکه بخش دوم كار روزانه خود را اغاز كند، باز نماز ميخواند تا با ياد خدا به كار خود پردازد.
پس از غروب افتاب كه غالبا با پايان كار روزانه و صرف شام همراه است، باز نماز ميگزارد و غذا دادن به جسم را با غذا دادن به روح همراه ميكند.< ;o:p>
شامگاه كه براي خوابيدن اماده ميشود باز در برابر خداي خود ميايستد و نماز ميگزارد; برنامه روزانه را كه با نماز و ياد خدا شروع كرده بود با نماز و ياد خدا نيز پايان ميدهد و با دلي پاك و جاني ارام گرفته به خواب ميرود:
«و اقم الصلوه طرفي النهار و زلفا من الليل آن الحسنات يذهبن السيئات، ذلك ذكري للذاكرين»8
«در دو طرف روز و پارهاي از شب به نيايش برخيز كه نيكيها بديها را ميزدايد. ان، براي هشياردلان، خود يك ياداوري است.»
اذان
فرا رسيدن وقت هر نماز با «اذان» اعلام ميشود. هنگام سپيده صبح، ظهر، عصر، غروب افتاب و در نخستين لحظات تاريك شدن هوا در هر منطقه اسلامي با اهنگ روحنواز اذانبه همه اعلام ميشود كه وقت نماز فرا رسيده است:
«الله اكبر، الله اكبر. الله اكبر، الله اكبر.» (خدا از همه بزرگتر است.)
«اشهد آن لا اله الا الله. اشهد آن لا اله الا الله.» (اشكارا مييابم و بر اين يافته خود گواهي ميدهم كه جز افريدگار جهان خدايي نيست.)
«اشهد آن محمدا رسول الله. اشهد آن محمدا رسول الله.»9 (اشكارا مييابم و بر اين يافته خود گواهي ميدهم كه محمد(ص) پيغمبر خداست.)</P& gt;
«حي علي الصلاه. حي الصلاه.» (زود براي نماز بياييد.)
«حي علي الفلاح. حي علي الفلاح.» (به سوي رستگاري بشتابيد.)
«حي علي خير العمل. حي علي خير العمل.» (به سوي بهترين كارها بشتابيد.)
«الله اكبر.الله اكبر.» (خدا از همه بزرگتر است.)
«لا اله الا الله.» (جز افريدگار جهان خدايي نيست.)
اقامه
با اهنگ اذان، نمازگزار خود را براي نماز اماده ميكند و به محل نماز ميايد.
انها كه ميخواهند در نماز جماعت (نماز دسته جمعي) شركت كنند، به مسجد يا محل ديگري كه براي نماز دسته جمعي اماده است ميروند.
در اين وقت بار ديگر برپاداشتن نماز (اقامه) به ترتيب زير اعلام ميشود:
«الله اكبر، الله اكبر.» (خدا از همه بزرگتر است.)
«اشهد آن لا اله الا الله. اشهد آن لا اله الا الله.» (اشكارا مييابم و بر اين يافته خود گواهي ميدهم كه جز افريدگار جهان خدايي نيست.)
«اشهد آن محمدا رسول الله. اشهد آن محمدا رسول الله.» (اشكارا مييابم و بر اين يافته خود گواهي ميدهم كه محمد(ص) پيغمبر خداست.)
«حي علي الصلاه. حي علي الصلاه.» (زود براي نماز بياييد.)
«حي علي الفلاح. حي علي الفلاح.» (به سوي رستگاري بشتابيد.)
«حي علي خير العمل. حي علي خير العمل.» (به سوي بهترين كارها بشتابيد.)
«قد قامت الصلاه. قد قامت الصلاه.» (نماز بهپا شد.)
«الله اكبر. الله اكبر.» (خدا از همه بزرگتر است.)
«لا اله الا الله.» (جز افريدگار جهان خدايي نيست.)
چگونه براي نماز آماده ميشويم؟
شستوشويي كن و انگه به نيايش بر خيز!
وضو
نخست صورت و بعد دستها را از آرنج تا انگشتان ميشوييم و بعد جلوي سر و روي پاها را دست ميكشيم.
«يا ايها الذين امنوا اذا قمتم الي الصلوه فاغسلوا وجوهكم و ايديكم الي المرافق و امسحوا برؤسكم و ارجلكم الي الكعبين.»10
«اي مسلمانان، وقتي به نماز برخاستيد صورت و دستها را تا آرنج بشوييد، قسمتي از سر و همه پا را تا بر امدگي روي آن دست بكشيد…»
اين شستوشو بايد با نيتي پاك و براي خدا باشد.
اگر جاي ديگري از بدن آلوده باشد ميشوييم و لباس پاك ميپوشيم.11
قبله
آنگاه رو به خانه «كعبه» ميايستيم; خانهاي كه ياد بود «ابراهيم»، قهرمان توحيد، و «اسماعيل» فرزند اوست و اين پدر و پسر پاكيزه سرشت آن را براي پرستش خداي يكتا در سرزمين«مكه» ساختند.
اسلام اين خانه را كانون يكتاپرستي معرفي كرد و به مسلمانان دستور داد تا در هر نقطه جهان هستند به سوي آن نماز بگزارند تا نقطه مركزي يكتاپرستي گردد:
«و من حيث خرجت فول وجهك شطر المسجد الحرام و حيث ما كنتم فولوا وجوهكم شطره…»12
«و از هر جا بيرون رفتي، رو به سوي مسجدالحرام بگردان و در هر جا بوديد به سوي آن رو بگردانيد…»
در جايي به نماز ميايستيم و با لباسي نماز ميگزاريم كه استفاده از آن براي نماز از نظر رعايت حقوق ديگران يا جهات ديگر ممنوع نباشد.
چگونه نماز ميخوانيم؟
با روحي اماده، فارغ از هر فكر ديگر، دل به سوي خدا مياوريم و ميگوييم: «الله اكبر.»
خدا از هر كس و هر چيز بزرگتر و از آنچه در تصور ما بگنجد برتر است.
با اهنگ الله اكبر ـ خداي از همه بزرگتر ـ همه عظمتهاي ديگر در چشم نمازگزار فرو ميريزند; تنها به عظمت خدا ميانديشد و با دل و جاني خاضع در برابر او آماده نيايش آفريدگار ميشود.
از اين لحظه تا پايان نماز همواره رو به سوي كعبه به نيايش و پرستش خدا و راز و نياز با او ميپردازيم، بي آنکه با كسي سخن گوييم يا به كسي پاسخ دهيم.
در ستايش او نخست، سوره « حمد» را با توجه به معاني پر ارجي كه در آن آمده ميخوانيم:
«بسم الله الرحمن الرحيم»
به نام خداي مهربان مهرورز.
«الحمد لله رب العالمين»
ستايش مخصوص خدا، خداوند جهانيان است.
مسلمان هر كار و هر سخن را فقط به نام خدا شروع ميكند و در جامعه مسلمانان هر چيزي تنها «به نام خدا» افتتاح ميشود.
از نظر اسلام، ستايش مخصوص خداست كه كمال بينهايت است. غير از خدا هيچ كس و هيچ چيز شايسته ستايش نيست. از هر كس و هر چيز در حدود ارزش واقعياش ميتوان قدرداني و در حدود محبت و خدمتش ميتوان تشكر كرد، ولي قدرداني و تشكر هرگز نبايد رنگ چاپلوسي، مداحي و ستايشگري به خود گيرد.
مداحي و ستايشگري يك افت بزرگ اخلاقي و يك آفت بزرگ اجتماعي است.
مداح و چاپلوس از يك طرف شخصيت خود را ميكشد و خود را به دست خود پست و زبون ميكند و از طرف ديگر با مداحي و چاپلوسي، شخصيتهاي دروغين اجتماعي ميسازد كه روز به روز مغرورتر و خودپسندتر ميشوند; ديگر نه خودشان به فكر آن ميافتند كه نواقص واقعي خود را بشناسند و نه به كسي اين اجازه و فرصت را ميدهند كه از آنها انتقاد كند. مداحان فرومايه كمكم آنها را در جامعه به صورت بتهايي مغرور، خودكامه و خطرناك در مياورند كه خوداگاه يا ناخوداگاه انتظار دارند مردم به آنها به حد پرستش احترام بگذارند و از اراء و افكارشان بي چون و چرا پيروي كنند.
اسلام با اعلام مكرر اين حقيقت كه: «ستايش مخصوصخداست» ميخواهد هرگز در جامعه يكتاپرستي اسلامي چنين بتهاي خودكامه و مغروري بهوجود نيايند و راه انتقاد منطقيو بي غرض از هر كس در هر مقام به روي همه باز باشد.
«الرحمن الرحيم»
خداي مهربان مهرورز.
«مالك يوم الدين»
دارنده روز پاداش.
مسلمان از يك طرف به بخشايش الهي ايمان دارد و از طرف ديگر به پاداش اعمال. به رحمت خدا اميدوار است، ولي نگران كيفر او نيز هست و هرگز مغرور نميشود، زيرا هر نيك و بدي از او سرزند سزاي آن را در روز پاداش خواهد ديد.
«اياك نعبد و اياك نستعين»
تنها تو را ميپرستيم و تنها از تو كمك ميخواهيم.
مسلمان همواره بر خدا و نيروها و امكانات فراواني كه او در دسترسش گذارده تكيه ميكند و دست نياز پيش احدي نميبرد.
او در كار خود البته از ديگران كمك ميگيرد، ولي اينكمكگيري يا به صورت قرارداد است، يا جنبه رفاقت و دوستي دارد، يا طبق قوانين و سنن است ـ كه آنها هم خود نوعي قرارداد اجتماعي هستند. به هر صورت، او در برابر كمكي كه ميخواهد، نقد يا نسيه كمكي هم ميدهد، بي آنكه كمك ديگران به او يا كمك او به ديگران رنگ آقا منشي داشته و با منت همراه باشد.
مسلمان كمك آقا منشانه قبول نميكند و چشم طمع به دست اين و آن نميدوزد; بهعكس، با اتكاي بر خدا و نيروهاي خداداد كار ميكند و با استفاده از نيروي كار و ابتكار خود به تامين شرافتمندانه نيازمنديهاي زندگي و خواستهها وارزوهاي خويش ميپردازد.
«اهدنا الصراط المستقيم»
راه راست را به ما بنما.
«صراط الذين انعمت عليهم»
راه آنها كه از نعمت خود برخوردارشان ساختي.
«غيرالمغضوب عليهم»
نه آنها كه بر ايشان خشم رفته.
«ولاالضالين»
و نه گمراهان.
اين اساسيترين دعاي هر مسلمان در نماز روزانهاش با خداست. از او ميخواهد كه همواره راه راست زندگي را به او بنماياند و پيش پايش نهد; راهي كه او را به استفاده از نعمتهاي خداداد توانا كند، از محروميتهاي نابجا كه ناشي از تنبلي يا بيراهه رفتن انسان و نشانهاي از خشم خداست نجات بخشد و مانع تلف شدن نابجاي نيروهاي ارزنده او در بيراههها گردد.
پس از سوره حمد، نمازگزار يك سوره ديگر از قرآن ميخواند. براي نمونه، سوره «توحيد» را با ترجمه و توضيح آن مينويسيم.
«بسم الله الرحمن الرحيم»
به نام خداي مهربان مهرورز.
«قل هو الله احد»
بگو اوست خداي يكتا.
«الله الصمد»
خدا كامل و بينقص و بينياز است.
«لم يلد و لم يولد»
نه زاييده و نه زاييده شده.
«ولم يكن له كفوا احد.»
و نه هيچ كس همتاي او بوده است.
اين است عقيده يك مسلمان درباره خدا، در مقابل عقيدههاي خرافي ديگر، مثلا عقيده بيشتر مسيحيان كه به خداي پدر ـ پسر معتقدند و در كنار آن دو، روحالقدس را هم
خداي سوم ميدانند و اين سه خداي با هم يكي شده را ميپرستند (تثليث); يا در برابر مجسمه حضرت مريم(ع) يا شخصيتهاي برجسته ديگر آن مذهب ميايستند و راز و نياز و نيايش ميكنند و…
نمازگزار پس از ستايش و نيايش و راز و نياز با خدا در برابر عظمت او سر تعظيم فرو مياورد; تا زانو خم ميشود (ركوع)، و زبان به ستايش الهي ميگشايد; مثلا ميگويد:
«سبحان ربي العظيم و بحمده»
خداي بزرگ خود را ميستايم و پيراسته ميشمرم. يا:
«سبحان الله، سبحان الله، سبحان الله»
پيراسته باد خدا; پيراسته باد خدا; پيراسته باد خدا.
نمازگزار با اين جمله كه در ركوع نماز ميگويد بار ديگر شعار توحيد و يكتاپرستي را تكرار ميكند و ميگويد:
بارالها! تنها عظمتي كه مرا در برابر خود به خم شدن و ركوع وا ميدارد تويي. در برابر هيچ چيز جز تو براي تعظيم و بزرگداشت قد خم نميكنم. در برابر همه قدرتهاي طبيعي و انساني سر راست ميگيرم و هرگز اجازه نميدهم قامت راستيكه به من دادهاي و فكر و اراده ازادي كه به من ارزاني داشتهاي در برابر اين قدرتها خم شوند.
اين است مسلمان تربيت شده اسلام كه در برابر همه صاحبان قدرت و ثروت و جاه و مقام سر راست ميگيرد و هرگز در برا
بر اين و آن تعظيم نميكند.
بعد، سر از ركوع بر ميدارد و راست ميايستد. آنگاه بار ديگر در برابر كمال و عظمت الهي با فروتني و خضوع بيشتر به روي خاك ميافتد.
سر انگشت بزرگ دو پا، زانوها و كف دستها را روي زمين، و پيشاني را بر روي خاك13 مينهد: «سجده». بار ديگرزبان به ستايش الهي ميگشايد و ميگويد:
«سبحان ربي الاعلي و بحمده»
خداوند خود را كه از همه بالاتر و برتر است ميستايم و پيراسته ميشمرم.
يا ميگويد:
«سبحان الله، سبحان الله، سبحان الله.»
نمازگزار با اين جملهها در حالت سجود، كه نمودار كاملتري از خضوع و خشوع و فروتني است، بار ديگر آهنگ توحيد و يكتاپرستي را در گوش جان زمزمه ميكند و ميگويد: ديگران در برابر غير خدا، در برابر صاحبان ثروت و قدرت به خاك ميافتند، اما من كه يك مسلمانم تنها در برابرخدا، خدايي كه برتر از همه است، به خاك ميافتم و هرگز در برابر هيچ كس و هيچ چيز جز او به خاك نخواهم افتاد.
سپس سر از خاك بر ميدارد و مينشيند.
بار ديگر سجده ميكند: پيشاني بر خاك مينهد و ستايشخود را تكرار ميكند. بعد سر از خاك بر ميدارد و مينشيند.
ركعت
از خواندن سوره حمد تا اينجا يك «ركعت» نماز ناميده ميشود; زيرا در آن يك «ركوع» هست. نمازهاي روزانه دو، سه، يا چهار ركعتياند.
نماز صبح دو ركعت، نماز مغرب سه ركعت، نمازهاي ظهر و عصر و عشاء معمولا چهار ركعت و در اثناي مسافرت دو ركعتاند.
براي اينكه ياد گرفتن نماز براي آنها كه آشناييشان كماست آسان شود، هر يك از نمازهاي روزانه را به همان اندازه كه واجب است، صرف نظر از مستحبات، در اينجا مياوريم:
1ـ نماز صبح
پس از وضو و آمادگيهاي قبلي ديگر، با دلي پاك، دور از هرگونه خودنمايي و تظاهر رو به قبله به نماز ميايستيم و ميگوييم:
«الله اكبر.»
و سوره حمد را ميخوانيم:
بسم الله الرحمن الرحيم
الحمدلله رب العالمين. الرحمن الرحيم. مالك يوم الدين. اياك نعبد و اياك نستعين. اهدنا الصراط المستقيم. صراط الذين انعمت عليهم غيرالمغضوب عليهم و لا الضالين.
و يك سوره ديگر از قرآن، مثلا سوره توحيد:
بسم الله الرحمن الرحيم
قل هو الله احد. الله الصمد. لميلد و لميولد و لميكن له كفوا احد.
پس از آن در برابرعظمت الهي تا زانو خم ميشويم: «ركوع» ميكنيم; عظمت او را ميستاييم و مثلا ميگوييم:
«سبحان ربي العظيم و بحمده.».
يا:
«سبحان الله، سبحان الله، سبحان الله.»
سپس راست ميايستيم و بعد در برابر خداي بالاتر از همه، به خاك ميافتيم. دو سر انگشت بزرگ (شست) پا، دو سر زانو و دو كف دست روي زمين، و پيشاني را بر خاك يا سنگ يا چوب يا حصير يا مانند آن مينهيم: «سجده» ميكنيم; خداي برتر از همه را ميستاييم و مثلا ميگوييم:
«سبحان ربي الاعلي و بحمده.».
يا:
«سبحان الله، سبحان الله، سبحان الله.»
سپس سر از زمين بر ميداريم و مينشينيم. بار ديگر سجده ميكنيم. به ترتيبي كه گفتيم، پيشاني بر زمين ميگذاريم و ميگوييم:
«سبحان ربي الاعلي و بحمده.»
يا:
«سبحان الله، سبحان الله، سبحان الله.»
پس از آن سر از زمين بر ميداريم و مينشينيم. تا اينجا يك ركعت از دو ركعت نماز صبح را انجام دادهايم. اينك براي ركعت دوم از جا برميخيزيم و ميايستيم. سوره حمد و يك سوره ديگر، مثلا سوره توحيد را ميخوانيم; سپس ركوع و دو سجده را به شرحي كه گفتيم به جا مياوريم. سر از سجده دوم بر ميداريم; مينشينيم و ميگوييم:
«اشهد آن لا اله الا الله وحده لا شريك له.» (بر اين حقيقت گواهم كه جز افريدگار خدايي و براي او شريكي نيست.)
«و اشهد آن محمدا عبده و رسوله.» (و بر اين حقيقت گواهم كه محمد(ص) بنده و پيغمبرخداست.)
«اللهم صل علي محمد و ال محمد.» (بارالها! بر محمد و دودمان محمد درود فرست.)
«السلام عليك ايها النبي و رحمه الله و بر كاته.» (درود بر تو و رحمت و بركات خدا بر تو اي پيامبر.)
«السلام علينا و علي عباد الله الصالحين.» (درود بر ما و بر بندگان شايسته كار خدا.)
«السلام عليكم و رحمه الله و بر كاته.» (درود بر شما و رحمت و بركات خدا بر شما.)14
نماز صبح به اين صورت تمام ميشود.
در اين قسمت اخر نماز، بار ديگر نمازگزار به يگانگي خدا اعتراف ميكند و همراه آن با صراحت ميگويد: محمد بنده خدا و پيغمبر خداست. و بر او و دودمانش و بندگان نيكوكار خدا درود ميفرستد.
مسلمانان هر روز حداقل نه بار اين جمله را ـ كه محمد بنده خدا است ـ تكرار ميكنند تا هرگز چون مسيحيان دچار انحراف نشوند و محمد را از حد بندگي به حد خدايي، يا نيمه خدايي، يا فرزند خدا بودن، بالا نبرند. آنان بر پيغمبر، پيشواي بزرگ اسلام، بر دودمان پاك او، و بر بندگان نيكوكار خدا سلام ميگويند و درود ميفرستند و اعلام ميدارند كه مسلمان در هر نقطه دنيا كه باشد عضوي از امت اسلام و با همه مسلمانان و بندگان نيكوكار خدا همبستگي دارد. اين همبستگي انقدر ريشهدار و گسترده است كه هر مسلمان، حتي در موقعي كه تنها به نماز ايستاده، خود را در جمع مسلمانان ديگر مييابد; گويي همه آنها هميشه با هماند. بدين جهت در پايان نماز به همه آنها سلام ميگويد آن هم به صورت خطاب، يعني گفتوگوي حضوري و با اين عبارت كه:
«السلام عليكم و رحمه الله و بركاته.» (درود خدا و رحمت و بركات او بر«شما» باد.)
2ـ نماز ظهر
پس از وضو و امادگيهاي قبلي ديگر، با دلي دور از هر گونه تظاهر و ريا، رو به قبله به نماز ميايستيم و ميگوييم:
«الله اكبر»
سوره حمد و بعد از آن يك سوره ديگر از قرآن، مثلا سوره توحيد را ميخوانيم.
به ركوع ميرويم.
سر از ركوع بر ميداريم و ميايستيم.
به سجده ميرويم.
سر از سجده بر ميداريم.
دوباره به سجده ميرويم.
سر از سجده بر ميداريم و مينشينيم.
براي ركعت دوم از جا بر ميخيزيم و ميايستيم.
دوباره سوره حمد و يك سوره ديگر از قرآن، مثلا همان سوره توحيد را ميخوانيم.
به ركوع ميرويم.
سر از ركوع بر ميداريم و ميايستيم.
به سجده ميرويم.
سر از سجده بر ميداريم و مينشينيم.
دوباره به سجده ميرويم.
سر از سجده دوم ركعت دوم برمي داريم و ميگوييم:
«اشهد آن لا اله الا الله وحده لا شريك له.»
>«و اشهد آن 1محمد، 4محمدا عبده و رسوله.»
«اللهم صل علي محمد و ال محمد.»
براي ركعت سوم از جا بر ميخيزيم.
سوره حمد را ميخوانيم، يا به جاي سوره حمد ميگوييم:
«سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اكبر.» (پيراسته باد خدا، ستايش مخصوص خداست. جز خدا افريدگاري نيست و خدا از همه بزرگتر است.)
به ركوع ميرويم.
سر از ركوع بر ميداريم و راست ميايستيم.
به سجده ميرويم.
سر از سجده بر ميداريم و مينشينيم.
دوباره به سجده ميرويم.
سر از سجده دوم ركعت سوم بر ميداريم و مينشينيم.
براي ركعت چهارم از جا بر ميخيزيم.
باز سوره حمد را ميخوانيم، يا به جاي آن ميگوييم:
«سبحان الله و الحمدلله و لا اله الا الله و الله اكبر.»
به ركوع ميرويم.
سر از ركوع بر ميداريم و ميايستيم.
به سجده ميرويم.
سر از سجده بر ميداريم و مينشينم.
دوباره به سجده ميرويم.
سر از سجده دوم ركعت چهارم بر ميداريم. مينشينيم و ميگوييم:
«اشهد آن لا اله الا الله وحده لا شريك له»
«و اشهد آن محمدا عبده و رسوله»
«اللهم صل عليمحمد و ال محمد.»
«السلام عليك ايها النبي و رحمه الله و بركاته.»
«السلام علينا و علي عبادالله الصالحين.»
«السلام عليكم و رحمه الله و بر كاته.»
3ـ نماز عصر
مثل نماز ظهر
4ـ نماز مغرب
نماز مغرب سه ركعت است.
بنابراين، پس از آنکه از سجده دوم ركعت سوم سر برداشتيم ديگر براي ركعت چهارم از جا بر نميخيزيم; بلكه مينشينيم و ميگوييم:
«اشهد آن لا اله الا الله وحده لا شريك له»
«و اشهد آن محمدا عبده و رسوله»
«اللهم صل علي محمد و ال محمد.»
«السلام عليك ايها النبي و رحمه الله و بركاته.»
«السلام علينا و علي عبادالله الصالحين.»
«السلام عليكم و رحمه الله و بركاته.»
5ـ نماز عشاء
مثل نماز ظهر15
تاثير عميق نماز در انسان
اين است نماز اسلام كه بايد آن را سرود توحيد و يكتاپرستي، سرود حفظ شخصيت انسان، سرود پاكي و فضيلت، سرود صلح و صفا با همه بندگان نيكوكار خدا ناميد. سرودي كه همه مسلمانان بايد روزي پنج بار بخوانند تا ياد خدا و ملكات عالي انساني همواره در آنان زنده بماند و از راه راست خدا، از آلودگي به شرك، از خودباختگي در برابر زيباييها، يا مرعوب شدن در برابر قدرتهاي خودكامه، از ناسازگاري با بندگان نيكوكار خدا و از مفاسد ديگر روحي مصون بمانند.درست مثل سرودي كه سربازان صبح و شام ميخوانند تا روح سلحشوري در آنان زنده بماند; يا پيشاهنگان ميخوانند تاروح نيكوكاري در آنان تقويت شود.
قرآن كريم در باره تاثير عميق نماز در انسان ميگويد:
«اتل ما اوحي اليك من الكتاب، و اقم الصلوه، آن الصلوه تنهي عن الفحشاء والمنكر و لذكر الله اكبر، و الله يعلم ما تصنعون.»16
«انچه از كتاب بر تو وحي شده برخوان و نماز را بپا كن كه نماز جلوي كارهاي زشت و پليد را ميگيرد و از همه مهمتر ياد خداست. و خدا ميداند شما چه ميكنيد.»
نماز به ادمي نشاط معنوي خاصي ميدهد و از پژمردگي و افسردگي روح جلوگيري ميكند.
نماز يك نوع تمرين وظيفهشناسي است. كسي كه بهنمازهاي روزانه پايبند باشد لااقل در برابر بيبند و باري وسهل انگاري نسبت به وظايف ديگر مصون ميماند و نماز به پيشرفت او در زندگي كمك ميكند:
«واستعينوا بالصبر و الصلوه و آنها لكبيره الا علي الخاشعين.الذين يظنون انهم ملاقوا ربهم و انهم اليه راجعون.»17
«در راه زندگي از شكيبايي و نماز كمك گيريد هر چند نمازخود، كار سنگيني است; مگر بر فروتنها، كه عقيده دارند سرانجام پيش خداي خويش ميروند و بهسوي او باز ميگردند.»
نماز براي عدهاي از مردم تكليفي سنگين است، ولي براي آنها كه به هستي جاويد انسان معتقدند و ايمان دارند كه بايد همواره خود را پاك نگاه داشت و در راه تكامل كوشيد تا بهكمال جاويد الهي پيوست، راز و نيازي لذت بخش و نشاط اوربا خداي بزرگ و مهربان است.
اسلام از همان روزهاي اول، مسلمانان را به نماز دعوت كرد. در روزهاي نخستين كه جز پيغمبر و همسرش خديجه و پسر عمويش علي هنوز كسي به اسلام نگرويده بود، پيغمبر و علي روزها را با هم به درههاي اطراف مكه ميرفتند و آنجا نماز ميگزاردند.18
مخالفين اسلام نمازگزاران را مسخره و گاهي اذيت ميكردند. مسلمانها براي آنکه با ارامش خاطر نماز بگزارند به درههاي اطراف مكه ميرفتند و با هم نماز ميخواندند، ولي مخالفين همانجا هم مزاحم آنها ميشدند و گاهگاه
كار به زد و خورد ميكشيد.19 اما فشار و ازار مخالفين، يا تمسخر انها، نه تنها مسلمانان را از انجام فريضه نماز باز نميداشت، بلكه بر پافشاري آنان در انجام اين نيايش لذتبخش ميافزود.
پيغمبر(ص) به آنها گفته بود نماز شعار يكتاپرستي است و مسلمانان به هيچ وجه نبايد از آن غفلت كنند.
«بنيثقيف» يكي از قبايل بزرگ بودند و در شهر «طايف» و اطراف آن زندگي ميكردند. آنان در سال هشتم هجرت (تقريبا سه سال پيش از رحلت پيغمبر) هياتي را به نمايندگي به مدينه فرستادند تا با پيغمبر درباره اسلام آنان مذاكره و شرايط خاصي در اين زمينه پيشنهاد كنند. اين هيات ضمن مذاكره خود به پيغمبر پيشنهاد كردند كه بنيثقيف مسلمان بشوند، ولي از خواندن نماز معاف باشند. پيغمبر(ص) ضمن پاسخ به آنها فرمود:
«…و اما الصلاه; لا خير في دين لا صلاه فيه»20
«… اما در مورد نماز; مسلمان شدني كه با نماز خواندن همراه نباشد ارزشي ندارد.»
اگر مسلمان در شرايطي قرار گرفته كه نميتواند به صورت معمولي نماز بخواند، به هر صورتي كه بتواند بايد نماز بگزارد: نشسته، خوابيده، سوار اسب، در ماشين يا قطار يا هواپيما، پشت تانك و زرهپوش و…
نماز جماعت
اسلام تاكيد كرده مسلمانان به صورت دسته جمعي زندگي كنندو حتي دسته جمعي نماز بگزارند ـ اگر مسجدي هست در مسجد، و گرنه هر جا مناسب باشد: در صحرا، در سالن مدرسه، در كارگاه و كارخانه يا در خانهها. وقتي در يك محل نمازجماعت خوانده ميشود همه بكوشند تا از خانه يا محل كار خود به آنجا بروند و در نماز جماعت شركت كنند.
براي برگزار كردن نماز جماعت، نمازگزاران روبه قبله درصفهاي منظم به نماز ميايستند. يك نفر جلو ميايستد و نماز دسته جمعي را رهبري ميكند: «امام جماعت».
نماز جماعت در درجه اول به رهبري عاليترين نماينده حكومت اسلامي در منطقه خوانده ميشود; وگرنه، خود مردم از ميان خود يك فرد شايسته را براي اين كار انتخاب ميكنند.
در نماز جماعت، حمد و سوره ركعت اول و دوم را فقط امام ميخواند و نمازگزاران ديگر گوش ميكنند، ولي قسمتهاي ديگر نماز را همه با هم انجام ميدهند.
نماز جمعه
نماز جمعه آن است كه ظهر جمعه مسلمانان هر منطقه (تا شعاع 6 كيلومتري) دور هم جمع شوند و با هم نماز گزارند. در اين نماز نخست امام جماعت در برابر حاضران ميايستد و پس ازستايش الهي، با استفاده از قرآن و حديث، و خواندن حداقل يك سوره از قرآن و توضيح ان، درباره تعاليم اسلام و مسائل اجتماعي امت اسلامي همه با هم به نماز ميايستند و مثل نماز صبح، دو ركعت به جماعت نماز ميگزارند. در حقيقت دو سخنراني قبل از نماز به جاي دو ركعت نماز حساب ميشود.
ه
ر جا زمامدار عادل حكومت داشته باشد، در قلمرو حكومت او بايد نماز جمعه برگزار شود و هر جا نماينده او حضور داشته باشد بايد وي امامت نماز جمعه را شخصا برعهده گيرد يا كسي را به جاي خود به اين سمت بگمارد. در اين صورت همين كه صداي اذان نماز جمعه بلند شد همه بايد دست از كار بشكند و در محل نماز حاضر شوند:
«يا ايها الذين امنوا اذا نودي للصلوه من يوم الجمعه فاسعوا اليذكرالله و ذروا البيع، ذلكم خير لكم آن كنتم تعلمون»21
«اي مسلمانان، وقتي بانگ نماز جمعه برخاست، شتابان براي ياد خدا (نماز) برويد و خريد و فروش را زمين بگذاريد. اگر دانسته باشيد، آن براي شما بهتر است.»
پس از آنکه نماز تمام شد هر كس ميتواند پي كار خود برود:
«فاذا قضيت الصلوه فانتشروا في الارض و ابتغوا من فضل اللهو اذكروا الله كثيرا لعلكم تفلحون»22
«پس از آنکه نماز برگزار شد در زمين پراكنده شويد و بهدنبال بخشش الهي برويد و زياده به ياد خدا باشيد; شايد كه رستگار شويد.»
اگر حكومت به دست زمامدار عادل نباشد، يا عدهاي ازمسلمانها در جايي زندگي ميكنند كه نماينده حكومت امام عادل در آنجا نيست، بهتر است از ميان خودشان يك فرد شايسته را كه از عهده دو سخنراني پيش از نماز برايد انتخاب كنند و نماز جمعه بگزارند; و گرنه ميتوانند نماز ظهر را به صورت عادي بخوانند.
نخستين نماز جمعه بعد از هجرت
وقتي پيغمبر(ص) به عنوان مهاجرت از مكه به مدينه ميامد، در حومه مدينه در محلي به نام «قبا» كه محل سكونت يك طايفه كوچك از اعراب بود توقف كرد. عدهاي از مسلمانان براي ديدار پيغمبر(ص) و استقبال او از نقاط ديگر شهر به قبا امدند. عدهاي هم از بيرون به آنها ملحق شدند.
پيغمبر(ص) از روز يكشنبه تا پنجشنبه در قبا ماند و در همين چند روز مسجد اسلامي بنا كرد: «مسجد قبا». اين نخستين مسجد اسلامي بود كه به دست مسلمانان ساخته شد.23
صبح روز بعد، جمعه، پيغمبر(ص) و همراهان از قبا به سمت شهر حركت كردند. هنگام ظهر به درهاي رسيدند كه محل سكونت يك طايفه كوچك ديگر از اعراب بود. در اينجا پيغمبر نماز جمعه خواند. نخست در برابر
صفوف مسلمانان ايستاد و براي آنها درباره اسلام و وظايفي كه در آن روزهاي اول بنيانگذاري حكومت اسلامي بر عهده مسلمانان بود در دو نوبت صحبت كرد (خطبه خواند) و بعد همه با هم دور كعت نماز خواندند.
نماز عيد
در اسلام دو عيد رسمي هست: «عيد فطر» و «عيد قربان»(اضحي).
عيد فطر روز اول شوال است كه مسلمانان پس از روزه ماه رمضان، روزه خود را ميشكنند و همه با هم اين روز را به مناسبت پايان مراسم روزه جشن ميگيرند.
عيد قربان (اضحي) روز دهم ماه ذيحجه است كه قسمت اصلي مراسم حج مسلماناني كه براي حج به مكه رفتهاند برگزارشده و گوسفند يا گاو يا شتر قرباني ميكنند. مقداري از آن را خودشان ميخورند و مقداري به نيازمندان ميدهند.
مسلمانان جهان همه جا اين روز را به مناسبت پايان قسمت اصلي مراسم پر شكوه حج جشن ميگيرند.
توجه داريد كه اين دو عيد بزرگ اسلامي عيد كار و عمل است. در عيد فطر مسلمانان موفقيت خود را در روزه داشتن ماه رمضان و در عيد قربان موفقيت امت اسلامي و موفقيت اسلام را در برگزاري مراسم شكوهمند حج جشن ميگيرند.
براي برگزاري مراسم اين دو جشن سالانه اسلامي، مسلمانان
هر نقطه، گرد يك ميدان فراخ، در دشت و صحرا، يا اگر هوا مساعد نباشد در يك سالن بزرگ، دور هم جمع ميشوند; با شور و شادي همه باهم «الله اكبر» ميگويند و خدا را ميستايند. سپس دسته جمعي به نيايش الهي ميپردازند و دور كعت نماز به جماعت ميخوانند. پس از پايان نماز، نمازگزاران با صداي بلند همه با هم چند بار «الله اكبر» ميگويند. سپس امام جماعت در برابر آنها صحبت ميكند. معمولا همراه اين مراسم از حاضرين پذيرايي سادهاي به عمل ميايد.
نماز جمعه و نماز عيد، هم عبادت دسته جمعي است و هم نموداري از همبستگي سياسي و اجتماعي اسلامي. به همين جهت، تشكيل و اداره آنها در درجه اول از كارهاي حكومت اسلامي است. هر جا حكومت اسلامي سر كار نباشد، مسلمانان خود ميتوانند اقدام كنند و اين اجتماعات پاك و پرارزش اسلامي را كه با پرستش و نيايش خداي يكتا و پاكي و صفا توام است به وجود اورند.
نماز جماعت، نماز جمعه و نماز عيد، از يك طرف در نمازگزاران اثر عميق معنوي دارد و به رشد معنوي آنان كمك ميكند، و از طرف ديگر بر همبستگي و يكپارچگي مسلمانان ميافزايد و بر روي هم از شعارهاي ارزنده اسلامي است كه بايد در حفظ آن كوشيد.
نماز آیات
كساني هستند كه در برابر خسوف (گرفتن و تاريك شدن قسمتي از ماه يا همه ان)، كسوف (گرفتن و تاريك شدن قسمتي از خورشيد يا همه ان)، زلزله، طوفان، صاعقه و رعد و برق، سيل و حوادثي از اين قبيل دچار وحشت ميشوند و گاهي خود را به كلي ميبازند.
از نظر اسلام اين حوادث، مانند هزاران پديده ديگر، نموداري از نظام پر شكوه عالم هستي است كه به قدرت الهي به وجود امده و بنابراين از نشانهها و «آیات» قدرت و حكمت الهي است. بشر بايد درباره اين حوادث درست بينديشد و دچار واهمه نشود. در گرفتن ماه و خورشيد به جاي كارهاي موهومي كه در ميان بسياري از اقو
ام و ملل معمول است24 به خدا توجه كند و دل به سوي او اورد: دو ركعت نماز بگزارد و خود را از افكار موهوم فارغ كند.
مسلمان بايد در وقت زلزله، طوفان، صاعقه و رعد و برق، سيل و حوادثي از اين قبيل كه مايه ترس و وحشت عموم است، دل به سوي خدا آورد و بداند كه خدا براي رهايي بشر از نتايج تلخ و شوم اين حوادث طبيعي امكاناتي در اختيار او نهاده است. او بايد تدبيري بينديشد، از امكانات استفاده كند، چارهاي جويد و براي نجات خود و ديگران دست به كار شود و در اولين فرصت دو ركعت نماز بگزارد و خدا را سپاس گويد و با راز و نياز با او، ارامش خود را باز يابد.
نماز آیات دو ركعت است; مانند نماز صبح. با اين تفاوت كه در هر ركعت به جاي يك بار ركوع، پنج بار ركوع ميكنيم و ميان هر دو ركوع يكبار حمد و سوره ميخوانيم; يا سورهاي را كه معمولا پس از حمد خوانده ميشود پنج قسمت ميكنيم. قسمت اول را ميخوانيم و به ركوع ميرويم و بعد ميان هر دو ركوع يكبار حمد و سوره ميخوانيم، يا سورهاي را كه معمولا پس از حمد خوانده ميشود پنج قسمت ميكنيم و قسمت اول را ميخوانيم و به ركوع ميرويم و بعد ميان هر دور كوع يك قسمت ديگر را ميخوانيم تا سوره تمام شود. بنابراين، بايد سورهاي انتخاب كنيم كه
5 ايه يا بيشتر داشته باشد. مثلا سوره «كافرون».
نماز آیات به شكل كوتاهش به ترتيب زير خوانده ميشود:
«الله اكبر»
بعد سوره حمد را ميخوانيم و ميگوييم:
«بسم الله الرحمن الرحيم. قل يا ايها الكافرون» (به نام خداي مهربان مهرورز. بگو اي كافران!)
بعد به ركوع ميرويم.
سر از ركوع بر ميداريم. ميايستيم و ميگوييم:
«لا اعبد ما تعبدون» (ان را كه شما ميپرستيد نميپرستم.)
به ركوع دوم ميرويم.
سر از ركوع دوم بر ميداريم. ميايستيم و ميگوييم:
«و لا انتم عابدون ما اعبد» (شما هم آن را كه من ميپرستم نميپرستيد.)
به ركوع سوم ميرويم.
سر از ركوع سوم برميداريم. ميايستيم و ميگوييم:
«و لا انا عابد ما عبدتم، و لا انتم عابدون ما اعبد»(نه من آنها را كه شما ميپرستيد خواهم پرستيد و نه شما آن را كه من ميپرستم خواهيد پرستيد.)
به ركوع چهارم ميرويم.
سر از ركوع چهارم برميداريم. ميايستيم و ميگوييم:
«لكم دينكم و لي دين.» (دين شما مال شما، دين من مال من.)
به ركوع پنجم ميرويم.
سر از ركوع پنجم برميداريم و ميايستيم.
بر خاك ميافتيم و دو بار سجده ميكنيم.
پس از سجده دوم، يك ركعت ديگر به همان ترتيبميخوانيم و بعد با تشهد و سلام نماز را تمام ميكنيم.
دعا و قنوت
انچه تا اينجا گفتيم واجبات نماز بود. علاوه بر اين، ادمي دلش ميخواهد به دلخواه خود در نماز دعا و راز و نياز كند. اين نوع دعا و راز و نياز بسيار خوب و مستحب است ـ مخصوصا در ركعت دوم، پيش از ركوع; و اگر فراموش شود بعد از ركوع، كه آن را «قنوت» نماز مينامند. در اين دعاهاي دلخواه، هر كس به هر عبارت و به هر زبان كه دلش ميخواهد با خدا راز و نياز ميكند.
نماز به زبان قرآن
روش مسلمانان از اغاز بر آن بوده كه اذان و اقامه و قسمتهاي واجب نماز را به زبان عربي كه زبان قرآن است بگويند. با توجه به اينكه نماز شعار بزرگ اسلام و امت اسلامي است; با توجه به اينكه مسلمانان جهان همه بايد يكپارچه باشند و پيوندهاي مشترك براي همبستگي و يكپارچگي يك امت ضروري است; با توجه به مراسم پر شكوه نماز جماعت و جمعه و نماز عيد قربان در مراسم حج در مكه كه هر سال با شركت صدها هزار نفر از مسلمانان نقاط مختلف جهان كه داراي زبانهاي گوناگوناند برگزار ميشود، فهم اين نكته اسان است كه قسمت اصلي نماز و اذان و اقامه كه اعلام عمومي براي نماز است، بهتر است به يك لغت عمومي اسلامي باشد كه همه آن را بفهمند. اين لغت عمومي اسلامي، خود بخود لغت قرآن، يعني عربي خواهد بود.
جملههايي كه در اين كتاب براي نماز با و اقامه اوردهايم بر روي هم 29 جمله كوتاه است. ياد گرفتن اين 29جمله عربي با معني روشن ان، براي هر كس كه علاقه داشته باشد، كار سادهاي است.
امروز در عموم كشورهاي پيشرفته، اشنايي به يك زبان خارجي جز و معلومات عمومي است. بيشتر مردم اين كشورها به يك زبان خارجي اشنا هستند و اين خود يكي از نشانههاي رشد و عوامل پيشرفت هر ملت محسوب ميشود.
بنابراين، التزام مسلمانان به اينكه اصل نماز را به زبان عربي ياد بگيرند خود انگيزهاي براي بالا بردن سطح معلومات عمومي آنها خواهد بود.
اين 29 جمله را با ترجمه كوتاه آن بار ديگر پشت سر هم مياوريم تا ياد گرفتن آن آسانتر باشد.
براي اذان و اقامه
«الله اكبر» (خدا از همه بزرگتر است.)
«اشهد آن لا اله الا الله» (اين حقيقت را اشكارا مييابم و بر اين يافته خود گواهيميدهم كه جز افريدگار جهان خدايي نيست.)
«اشهد آن محمدا رسول الله» (اين حقيقت را اشكارا مييابم و بر اين يافته خود گواهي ميدهم كه محمد پيغمبر خدا است.)
«حي علي الصلاه» (بياييد به سوي نماز.)
«حي علي الفلاح» (بياييد به سوي رستگاري.)
«حي علي خير العمل» (بياييد به سوي بهترين كارها.)
«قد قامت الصلاه» (نماز به پا شد.)
«الله اكبر» (خدا از همه بزرگتر است.)
«لا اله الا الله» (جز افريدگار جهان خدايي نيست.)
براي نماز
«الله اكبر» (خدا از همه بزرگتر است.)
«بسم الله الرحمن الرحيم» (به نام خداي مهربان مهرورز.)
«الحمد لله رب العالمين» (ستايش مخصوص خدا، خداوند جهان است.)
«الرحمن الرحيم» (مهربان مهرورز.)
«مالك يوم الدين» (دارنده روز پاداش.)
«اياك نعبد و اياك نستعين» (تنها تو را ميپرستيم و تنها از تو كمك ميخواهيم.)
«اهدنا الصراط المستقيم» (راه راست را به ما بنما.)
«صراط الذين انعمت عليهم» (راه آنان كه از نعمت خود برخوردارشان ساختي.)
«غير المغضوب عليهم» (نه آنها كه بر ايشان خشم گرفته شد.)
«و لا الضالين.» (و نه گمراهان.)
«بسم الله الرحمن الرحيم» (به نام خداوند مهربان مهرورز.)
«قل هو الله احد» (بگو اوست خدا، خداي يكتا.)
«الله الصمد» (افريدگار جهان، كامل و بينقص و بينياز است.)
«لم يلد و لم يولد» (نه زاييده و نه زاييده شده.)
«و لم يكن له كفوا احد.» (و نه براي او همتايي بوده.)
«سبحان ربي العظيم و بحمده.» (خداي بزرگ خود را ميستايم و پيراسته ميشمرم.)
«سبحان ربي الاعلي و بحمده.» (خداوند خو
د را كه از همه بالاتر و برتر است ميستايم و پيراسته ميشمرم.)
«سبحان الله و الحمدلله و لااله الا الله و الله اكبر.» (پيراسته باد خدا، ستايش مخصوص خداست، جز افريدگارجهان خدايي نيست. خدا از همه بزرگتر است.)
«اشهد آن لا اله الا الله وحده لا شريك له» (بر اين حقيقت گواهي ميدهم كه جز افريدگار خدايي و او را شريكي نيست.)
«و اشهد آن محمدا عبده و رسوله» (و بر اين حقيقت گواهي ميدهم كه محمد بنده و پيغمبر خدا است.)
«الهم صل علي محمد و ال محمد.» (بارالها بر محمد و دودمان محمد درود فرست.)
«السلام عليك ايها النبي و رحمه الله و بركاته.» (درود بر تو و رحمت و بركات خدا بر تو اي پيامبر.)
«السلام علينا و علي عبادالله الصالحين.» (درود بر ما و بر بندگان شايسته كار خدا.)
«السلام عليكم و رحمه الله و بر كاته.» (درود بر شما و رحمت و بركات خدا بر شما.)
اين است نماز ما و نيايش روزانه ما;
به سوي خدا; خداي يكتا; خداي پر مهر;
نيايشي كه هر فرازش، بيانگر اصلي از اصول جهان بيني اسلام;
و هر حركتش، نمايشگر پيوند عميق انسان اسلام با خداست.
نيايشي كه انسان را به سوي خدا، به سوي راه او، و به سوي رهبران او، ميكشاند.
او را به همه شايستهكاران روي زمين، در طول تاريخ، در گذشته و اينده و حال، پيوند ميدهد;
و صف او را، از صف ستمگران، تبهكاران و گمراهان جدا ميسازد،
تا در راه راست خدا، استوار بماند و به بيراهه نيفتد.
اينك تو اي انسان جستجوگر عصر ما، برخيز!
بر خيز تا با شور و نشاط، به نيايشي چنين زنده و سازنده بپردازيم;
و خود ر
ا از هر چه جز حق و حقيقت است پيراسته سازيم.
پي نوشتها
1- سوره اسراء، ايه 24.
2- ارايتم لو آن نهرا بباب احدكم يغتسل فيه كل يوم خمسا، ما يقول؟ ذلك يبقي من دونه؟
قالوا: لا يبقي من دونه شيئا !< ;/P>
قال: فذلك مثل الصلوات الخمس يمحو الله به الخطايا. (صحيح بخاري، كتاب نهم، باب ششم.)
3 – نشانهاي كه براي وقت فضيلت عصر در كتابهاي فقهي تعيين شده اين است كه سايه هر چيز در جهت مشرق به اندازهاي برسد كه با خود آن مساوي باشد.
4 – نشانه قطعي غروب افتاب در افق اين است كه در نيمه شرقي اسمان، شفق، يعني باقيمانده اشعه افتاب كه به صورت رنگ قرمز بر پهنه اسمان نمودار ميشود، باقي نماند.
5 – يعني پس از ناپديد شدن كامل شفق از كرانه غربي اسمان.
6 – يعني پس از ناپديد شدن كامل شفق از كرانه غربي اسمان.
7 – اگر نيمه شب فرا رسيد و نماز مغرب يا عشا را نخوانده است، بايد پيش از فرا رسيدن صبح آن را بخواند، بي آن كه نيت اداء يا قضا كند.
8 – سوره هود، ايه 114.
9 – اذان و اقامه در همه كتابهاي فقه شيعه و عموم روآیاتي كه از ائمه طاهرين ـ سلام الله عليهم اجمعين ـ در كتابهاي حديث شيعه نقل شده به همين صورت امده است. رساله عمليه توضيح المسائل نيز در مساله918، اذان و اقامه را به همين صورت بيان كرده و بعد در مساله شماره 919 درباره شهادت به ولايت چنين گفته است:
«اشهد آن عليا ولي الله» جزء اذان و اقامه نيست، ولي خوب است بعد از «اشهد آن محمدا رسول الله» به قصد قربت گفته شود.
10- سوره مائده، ايه 6.
11- برخي از نجاسات كه بدن و لباس نمازگزار نبايد بدان آلوده باشد عبارتند از: سگ، خوك، مدفوع و ادرار انسان و آن دسته از حيوانهايحرام گوشت كه سرعت جريان خونشان به اندازهاي است كه اگر يك رگ آنها پاره شود خون بيرون ميجهد، مني و خون انسان و همه حيوانات، خواه حرام گوشت و خواه حلال گوشت، كه سرعت جريان خونشان به اندازه بالا باشد، مردار انسان پيش از آنکه غسل داده شود و مردار حيواناتي كه سرعت جريان خون آنها به اندازه بالا باشد.
12- سوره بقره، ايه 150.
13- در سجده نماز بايد پيشاني را روي خاك يا سنگ يا چيزي از اين قبيل نهاد، يا بر چيزهايي كه از خاك ميرويد، ولي براي خوراك يا پوشاك مصرف نميشود. مهر نماز كه غالبا در ميان ما معمول است در حقيقت قطعه خاك پاكيزهاي است كه همراه خود داريم تا براي سجده پيشاني روي آن بگذاريم.
14- اين قسمت از نماز «تشهد» و «سلام» ناميده ميشود. در «سلام» نماز ميتوان به سلام سوم، يعني: السلام عليكم و رحمه الله و بركاته، اكتفا كرد.
15- در ركعت اول و دوم نمازهاي صبح و مغرب و عشاء سوره حمد و سوره توحيد را با صداي بلند
ميخوانيم و در نمازهاي ظهر و عصر با صداي اهسته.
16- سوره عنكبوت، ايه 45.
17- سوره بقره، آیات 45 و 46.
18- سيره ابن هشام، جلد اول، صفحه 263.
19- همان، ص 282.
20- سيره ابن هشام، جلد چهارم، صفحه 185.
21- سوره جمعه، ايه 9.
22- سوره جمعه، ايه 10.
23- سيره ابن هشام، جلد 2، صفحه 139.
24- در موقع گرفتن ماه يا خورشيد در ميان بسياري از اقوام معمول است طبل
و دهل بكوبند تا اژدهاي غول پيكري را كه به گمان آنها درصدد بلعيدن ماه يا خورشيد برامده بترسانند. اين اژدهاي غولپيكر ممكناست تعبيري عاميانه و افسانهاي از همان سايه زمين يا ماه باشد كه سبب اصلي خسوف و كسوف است; ولي به هرحال طبل زدن براي ترساندن آن بدون شك كاري موهوم و خرافي است.
صفحه اصلی – موسسه قرآن و نهج البلاغه
کانال جامع دو نور در ایتا:
https://eitaa.com/twonoor
کانال جامع دو نور در تلگرام:
https://t.me/twonoor