جستجو
این کادر جستجو را ببندید.
از این طرف اومدی: 
نگرش صلیبیان به مسلمانان طی جنگ های صلیبی (بخش اول)

نگرش صلیبیان به مسلمانان طی جنگ های صلیبی (بخش اول)

فهرست مطالب

نگرش صليبيان به مسلمانان طى جنگ‏هاى صليبى‏ (بخش اول)
شهرزاد ساسان‏پور
مقاله حاضر با هدف بررسى نگرش مسيحيان درباره مسلمانان در طى جنگ‏هاى صليبى به نگارش درآمده است. بدين منظور علاوه بر منابع اختصاصى، از ساير منابع و پژوهش‏هاى جديد در اين‏باره استفاده شده است.
در اين مقاله، پس از مقدمه كوتاهى درباره علل، روند و پى‏آمدهاى جنگ‏هاى صليبى، وضعيت جهان اسلام مقارن با جنگ‏هاى صليبى و نگرش مسيحيان به مسلمانان در اين دوران بررسى شده است. در ادامه، به ديدگاه ويليام صورى، اسقف مشهور مسيحى و يكى از شاهدان جنگ‏هاى صليبى، درباره اسلام و مسلمانان به صورت «بررسى موردى» پرداخته شده است.

مقدمه‏
جنگ‏هاى صليبى يكى از جنگ‏هاى مهم ميان مسلمانان و مسيحيان است كه به دلايل گوناگون اتفاق افتاد. موضوع اين مقاله، بررسى ديدگاه صليبيان درباره مسلمانان در طى جنگ‏هاى صليبى است. اين مسئله اهميت فراوانى دارد، چرا كه تاكنون پژوهش‏گران بيشتر به ديدگاه مسلمانان درباره مسيحيان توجه كرده‏اند، از اين‏رو، دانستن نگرش صليبى‏ها درباره مسلمانان اهميت وافرى دارد.
جنگ‏هاى صليبى از سال 1095 تا 1291م ادامه يافت. از اين رو، به مدت بيش از 150 سال مبارزه و كشمكش ميان جهان اسلام و مسيحيت برقرار گرديد. در طى اين جنگ‏ها، دوران‏هاى استراحت نيز به وجود مى‏آمد، اما اغلب، حالت تخاصم و جنگ حاكم بود. علل گوناگون مذهبى، اقتصادى، سياسى، اجتماعى و… را مى‏توان زمينه‏ساز وقوع اين جنگ‏ها دانست، مانند آزادسازى كليساى قيامت – كه الحاكم باللَّه، خليفه فاطمى، آن را ويران كرد و سپس با هزينه مسلمانان تعمير شد2 – و اماكن مقدس مسيحيان، نظير بيت المقدس از تصرف مسلمانان؛3 عفو گناهان به عنوان ثواب شركت در جنگ‏هاى صليبى؛4 عشق رسيدن به بهشت شرق؛5 خطبه پاپ اوربانوس دوم در مجمع كلرمون و اعلان جهاد مذهبى؛6 پيش‏تازى تركان سلجوقى و تضعيف امپراطورى بيزانس؛ افزايش حس جاه‏طلبى در شهرهاى تجارى ايتاليا، مثل ونيز، جنوا. پيزا و آمالفى
جهت گسترش قدرت تجارى؛ ازدياد جمعيت؛ خشك‏سالى؛ عدم تقسيم عادلانه زمين؛ گسترش قدرت فئودال‏ها و ملاّكين در اروپا و… .
در طى اين سال‏ها هشت جنگ صليبى اتفاق افتاد. در نخستين جنگ صليبى (1099-1095م) كه صليبى‏ها با امير سلاجقه روم (قليچ ارسلان) در آسياى صغير رو به رو شدند، مسيحيان اورشليم (بيت المقدس) را از دست فاطميان خارج ساختند،7 و مملكت لاتينى اورشليم را بنا نهادند. عمادالدين زنگى، موسس سلسله اتابكان موصل، ادسا (اورفه، رها) و جناح خاورى مسيحيان را از دست آنها خارج ساخت.8 دومين جنگ صليبى (1148-1146م) با فتح مجدد «رها» به دست نورالدين زنگى آغاز شد. لوئى هفتم، پادشاه فرانسه به تشويق «قديس برنارد» آماده جنگ شد و در (1147م) «كنراد» با لشكريان آلمانى عازم اورشليم شدند.9 در سومين جنگ صليبى (1192 – 1189م)، صلاح الدين ايوبى شهر «عكا» را آزاد كرد، اما بيت المقدس در دست صليبان باقى ماند.10 چهارمين جنگ صليبى (1204 – 1202م)، به علت اختلاف ميان كليساى شرقى و غربى و حمله صليبى‏ها به قسطنطنيه آغاز شد.11 پنجمين جنگ صليبى، با اعلان جنگ از سوى پاپ اونوريوس سوم آغاز شد. شاهان مجارستان و اتريش براى آزاد سازى بيت المقدس حركت كردند، اما طغيان رود نيل باعث شكست و عقب نشينى صليبيان، «دمياط» شد.12 در ششمين جنگ صليبى، بيت المقدس توسط ايوب، مشهور به سن لويى يا (لوئى مقدس) و يا ملك صالح ايوبى به دست مسلمانان افتاد. در هفتمين جنگ صليبى، لوئى نهم، پادشاه فرانسه براى فتح بيت المقدس عازم شد، اما «مماليك» كه به جاى ايوبيان قدرت گرفته بودند، صليبى‏ها را شكست دادند. در جنگ هشتم صليبى، شارل – دانژو از فرانسه به بنوحفص در تونس حمله كرد. سپس مماليك مصر و شام، دشمن مشترك اروپاييان و مغولان محسوب شدند. در پايان، مغولان از مماليك بارها شكست خوردند و از شام خارج شدند. به هر ترتيب، جنگ‏هاى صليبى پايان گرفت.13
پى‏آمد جنگ‏هاى صليبى براى جهان اسلام عبارت بود از: ازدواج صليبيان با زنان مسيحى مقيم سوريه، تشتت سياسى در جهان اسلام، ازدياد مفاسد اجتماعى، شدت يافتن شكاف ميان فقير و غنى، شكوفايى تجارت خارجى (به خصوص در عصر مماليك)، تأثير ادبى – فرهنگى جنگ‏هاى صليبى و
ورود كلمات بيگانه در متون عربى، گسترش فن خطابه و نگارش كتاب و… . اين پى‏آمدها براى جهان غرب عبارتست از: تعديل و زوال قدرت فئودال‏ها؛ جنبش‏ها و بدعت‏هاى مذهبى و مبارزه مقامات كليسا با آنها؛ نوگرايى در انديشه غربى به دليل آشنايى با متفكران و فيلسوفان مسلمان؛ تحول علوم فرهنگى، پزشكى، كيميا، گياه‏شناسى، جانورشناسى؛ رونق اقتصادى؛ گسترش شرق‏شناسى و اقتباس اروپايى‏ها از برخى از ويژگى‏هاى فرهنگ اسلامى يا به قول «فوشه شارترى»14 شرقى شدن غربيان.15


در مقاله حاضر، ضمن توجه مختصر به وضعيت جهان اسلام در آستانه جنگ‏هاى صليبى، نگرش مسيحيان به مسلمانان طى جنگ‏هاى صليبى بررسى شده و ديدگاه ويليام صورى درباره آن جنگ‏ها به عنوان مطالعه موردى در اين پژوهش مطرح گشته است.

وضعيت جهان اسلام در آستانه جنگ‏هاى صليبى‏
در آستانه جنگ‏هاى صليبى و هم زمان با قرن پنجم هجرى، سرزمين‏هاى شام، عراق و ايران كانون اختلافات فرقه‏اى و مذهبى بود؛ اختلاف ميان حنفى‏ها و شافعى‏ها، اشعرى‏ها و معتزلى‏ها و نيز شافعى‏ها و شيعيان (روافض) گسترش يافت. با افول پايگاه معتزلى‏ها در قرن پنجم هجرى، اشعرى‏ها كه اطاعت از پيشواى فاجر يا عادل را واجب مى‏دانستند، قدرت گرفتند.
از اين رو، ابوالحس
ن ماوردى در احكام السلطانيه، اساس فقه سياسى اهل سنت را پايه گذارى كرد و امام محمد غزالى در كتاب المستظهرى به توجيه جنگ با مخالفان اهل سنت (شيعيان و اسماعيليان) پرداخت. در حقيقت، وى فرمان قتل اسماعيليان و هواداران فاطميان كه متهم به همكارى با صليبيان بودند، صادر كرد. فضاى آكنده از دشمنى ميان مسلمانان، به خصوص شيعه و سنى و تعصب انديشوران سياسى، چون غزالى، اختلافات ميان مسلمانان را به شكاف بزرگى تبديل كرد.
در سال 462ه هم زمان با حكومت آلب ارسلان، امپراتور روم شرقى، رومانوس ديوجانوس، به حلب حمله و محمود بن صالح مرداس‏16 را مغلوب كرد. اين مسئله باعث توجه آلب ارسلان به حلب و روم شرقى شد. وى پس از فتح حلب در ناحيه ملازگرد، امپراتور روم شرقى را اسير نمود، اين اولين ضربه‏اى بود كه دولت مسيحى بيزانس از دولتى مسلمان دريافت كرد، اما سقوط تدريجى دولت سلجوقى، زمينه ساز پيروزى صليبيان و اشغال مناطق شام گرديد.
«تتش بن الب الرسلان» بعد از مرگ ملكشاه به سلطنت رسيد و نواحى رها، حران، انطاكيه، بوزان و حلب را تحت تسلط خود در آورد. او سپس اهالى نصيبين را مقهور و نواحى ديار بكر، موصل و جزيره را فتح كرد.17
مرگ تتش به دست «بركيا رق» باعث اختلاف ميان فرزندان تتش شد. از اين رو، «دقاق» حكومت دمشق و «رضوان» حكومت حلب را به دست گرفتند. قليچ ارسلان از سلاجقه روم نيز كه آسياى صغير را در اختيار داشت، هم زمان با هجوم صليبيان، بر سر نواحى جزيره مالت با امراى دانشمنديه‏18 در كشمكش بود.19
اسماعيليان و فاطميان در طىّ جنگ‏هاى صليبى با مسيحيان همكارى داشتند. چنان كه در سال 523ه رؤساى فرقه اسماعيليه دمشق با صليبى‏ها مكاتبه كردند و براى اشغال دمشق، به آنها قول همكارى دادند.20 مكاتبه‏ها ميان فاطميان و دولت روم شرقى باعث شد تا مورخانى، چون ابن اثير، علت اصلى حمله صليبى‏ها به حوزه جهان اسلام را «ترس فاطميان از حضور سلاجقه در مصر» بدانند.21
با تقسيم شدن اسماعيليان به دو فرقه مستعلوى و نزارى، مستعلى با كمك وزيرش، افضل بن بدرجمالى، قدرت را به دست گرفت، اما در حقيقت قدرت اصلى در اختيار افضل بود و خليفه فاطمى، هم‏چون مهره‏اى بى اثر، عمل مى‏كرد. در اين هنگام، جنگ‏هاى صليبى آغاز شد. زوار ارمنى بيت المقدس اقدام به برقرارى راه ارتباطى شرق و غرب نمودند و به تدريج بر شمار زائران مسيحى فلسطين و بيت المقدس افزو
ده شد. عواملى، چون سقوط خلافت فاطميان به دست صلاح الدين ايوبى، خواندن خطبه بنام خليفه عباسى، سقوط دولت اموى اندلس و ضميمه شدن خاك اسپانيا به قلمرو شارلمانى (فرانسه)، سبب شد تا مردم جنوب فرانسه كه با اسپانيايى‏ها ريشه مشترك داشتند، به كمك فرانسويان بشتابند و در هر نقطه از اندلس، دول غرب يا بربر قدرت يافتند. با اشغال «طليطله» به دست آلفونس ششم، پادشاه كاستيل، به تدريج مسيحيان بر سراسر اندلس چيره شدند و تونس از حوزه خلافت فاطميان جدا شد. در طرابلس قبيله «زناته» از قبايل بربر شمال آفريقا، جنبش استقلال طلبانه ايجاد كردند. جمهورى‏هاى ژنوا و پيزا به شهرهاى مهديه و زوبله تجاوز كردند و سرانجام جزيره سيسيل به دست «نورماندى‏ها» افتاد و از نقشه جهان اسلام محو شد. در حالى كه امراى قرطبه دائماً با خلفاى بغداد در كشمكش بودند، خلفاى عباسى با آن كه شاهد جنگ و ستيز فرانسويان با مسلمانان اسپانيا بودند، با پادشاهان فرانسه پيوند دوستى و مودت برقرار كردند.
چنان كه پين، شاه فرانسه سعى مى‏كرد مسلمانان را به جان يك‏ديگر انداخته و از اين موضوع به نفع خود استفاده كند، منصور، خليفه عباسى كشتى حامل جنگ‏جويان را از سواحل آفريقا، براى نبرد با عبدالرحمن اموى به اسپانيا فرستاد22 و هارون الرشيد با شارلمانى، امپراطور فرانسه، روابط دوستانه برقرار نمود، ايجاد تسهيلات جهت زيارت مسيحيان بيت المقدس، از جمله درخواست‏هاى شارلمانى از هارون الرشيد بود.23
در قرن پنجم هجرى، بغداد دست‏خوش درگيرى‏هاى مذهبى و شورش‏هاى مختلف گرديد. دخالت خليفه المقتدى در امور سياسى سبب شد تا وى به دستور ملكشاه سلجوقى، بغداد را ترك كند، اما با مرگ ملكشاه، خليفه قدرت سابق خود را باز يافت. شورش ارسلان بساسيرى و فتح بغداد، تبعيد و زندانى شدن خليفه القائم را به دنبال داشت. بى‏توجهى خليفه و سلطان سلجوقى به امورى، مانند [اهميت‏] فتح بيت المقدس در نزد صليبيان، تقاضاى امپراطور بيزانس براى جنگ مشترك عليه صليبيان و اشغال آسياى صغير به دست صليبيان، باعث از دست رفتن بيت المقدس شد.24

نگرش مسيحيان به مسلمانان طى جنگ‏هاى صليبى
نويسندگان مسيحى سده‏هاى هشتم تا سيزدهم ميلادى، تصويرى مخدوش از اسلام ارائه كرده‏اند. از نظر آنها، اسلام، مذهبى غير صادق، متمايل به بت پرستى و نوعى بدعت مسيحى محسوب مى‏شد. آنان نه تنها نبوت پيامبر اسلام را انكار كرده و او را ضد مسيح دانسته‏اند، بلكه ضعف‏هاى اخلاقى زيادى براى دين اسلام و پيامبرش بر شمرده‏اند، از جمله آن كه محمدصلى الله عليه وآله مطالب درستى از عهد عتيق و عهد جديد را در قرآن آورده، اما پاره‏اى از بدعت‏ها، نظير برخى از ويژگى‏هاى آيين مانويت و نيز مطالبى از خود را بدان افزوده است.25
گمان مى‏رود ايجاد اين تصوير مخدوش از اسلام، عمدتاً واكنش مسيحيان در برابر برترى فرهنگى مسلمانان، به ويژه در اندلس بوده باشد.26 در آن دوران، مسيحيان تصور مى‏كردند كه نسبت به مسلمانان نه تنها از جنبه مذهبى، بلكه از نظر اخلاقى نيز برترند؛ در چشم مسيحيان حاضر در جنگ‏هاى صليبى، مسلمانان جنگ‏جويان خشنى به نظر مى‏آمدند، از اين رو تمسخر و ذكر نقاط ضعف مسلمانان و اسلام در قالب ترسيم و تحريف دين اسلام مطرح شد. اين قالب كه ذهن صليبيان را از قرن دوازدهم تا نوزدهم ميلادى به خود مشغول كرده بود، در چهار وجه از سوى مسيحيان مطرح شد كه عبارتند از:
1. اسلام نه تنها صدق نيست، بلكه انحراف عمده‏اى از حقيقت است… محمدصلى الله عليه وآله صدق و كذب را به هم آميخته… است؛ در حالى كه موضوعاتى، مانند «وجود خدا» در مسيحيت با منطق ثابت مى‏شود، اين موضوع در دين اسلام متكى به وحى است.
2. مسيحيان اروپاى غربى مانند توماس آكويناس در سده‏هاى دوازدهم و سيزدهم ميلادى معتقد بودند كه «اسلام دينى است كه با شمشير و خشونت ترويج مى‏شود.»27
3. اسلام «مذهب تن آسانى» است. از نظر مسيحيان قرون وسطى، ازدواج مرد مسلمان با زنان متعدد (به صورت عقدى يا به صورت ديگر) و وعده قرآن در هم نشينى با حوريان بهشتى كه در اسلام مجاز است، مردود مى‏باشد.
4. محمدصلى الله عليه وآله مخالف مسيح است. به عقيده مسيحيان قرون وسطى، در قرآن اشتباهات بديهى وجود دارد [و از اين رو، آنان ]رسالت محمدصلى الله عليه وآله را قبول نمى‏كردند.28
به همين دليل، در «ترانه رولان» مس
لمانان، بت پرست معرفى شده‏اند.29 نورمن دانيل در كتاب اسلام و غرب مى‏نويسد: حتى در منصفانه‏ترين توصيف‏هاى قرون وسطايى از حيات محمدصلى الله عليه وآله نكات فراوانى مكتوم مانده‏اند30 از اين رو، توجه مسيحيان در شناخت شخصيت پيامبر متمركز بود. يوحناى دمشقى و تئوفان معترف در ميان مورخان بيزانسى مطالبى را ارائه دادند، اما ادامه جنگ‏هاى صليبى مانع از اطلاع رسانى مستمر مى‏شد.31
بدين ترتيب، مسيحيان سده دوازدهم ميلادى بينش كافى از اسلام نداشتند. با فتح جزيره «ايبرى» به دست صليبيان و تماس نزديك مسيحيان با مسلمانان، رهبران مسيحى به كسب اطلاعات دقيق‏تر از مسلمانان پرداختند. در اين زمينه «پدر آلفونسو» كتاب گفت و شنود با اسلام را نوشت، اما قدم جدى‏تر را پير معزز
Peter the Venerable رئيس صومعه كلونى با نوشتن رديه‏اى بر مطالب اسلام كه لازم مى‏ديد مسيحيان، آن مطالب را باطل بدانند، برداشت. «روبركتونى» نيز ترجمه‏اى از قرآن تهيه كرد. هر چند توماس آكويناس و پير معزز به دنبال تغيير ديانت مسلمانان بودند، خصوصاً آنهايى كه تحت حاكميت مسيحيان اسپانيا قرار داشتند.32
رساله دولت مسلمان، محمد، قوانين و دين او نوشته گيوم طرابلسى؛ مشاجرات قلمى ريكولدوس دو سانتا كروس
desantacruceRicoldus، كشيش فرقه دو سن دومينيك، در بغداد با مسلمانان؛ ترجمه قرآن به اهتمام پيردو كلونى (1156م)، كتاب توماس آك
ويتاس با عنوان
Summa contraentiels و تلاش‏هاى كاتامان ديموند اول، بزرگترين مبلغ مسيحى قرون وسطى، تا حدودى از شبهات پيشين درباره اسلام كاست.33
با گسترش اسلام در ميان مسيحيان، برداشت مخدوش از اسلام بسيار كم‏رنگ شد و افرادى مانند «پيرمغزز»، برداشت جديدى از اسلام را در ديدگاه مسيحيان ارائه كردند. ادوارد گيبون نيز فصل پنجاهم كتاب انحطاط وسقوط امپراطورى روم را به بررسى مذهب اعراب، وصف عربستان قبل از ظهور اسلام، ظهور حضرت محمدصلى الله عليه وآله و نيز تعاليم، خصايص و شخصيت ايشان تا وفات اختصاص داد؛ او در اين كتاب مى‏نويسد: «حضرت محمدصلى الله عليه وآله به مسلمانان آموخته است كه مبدع دين عيسوى را عزيز و محترم بدارند، احترامى كه در فكر مرد مسلمان آميخته به اسرار است… .» عيسويان لاتينى يكى از اصول اعتقادى خود كه بارور شدن مادر با كره عيسى از نفحه روح القدس است، از قرآن كريم گرفته‏اند و اين كار را «عار» ندانسته‏اند.34
ميدان‏هاى جنگ، اشتياق مسيحيان را براى گردآورى اطلاعات بيشتر و دقيق‏تر از اسلام تقويت كرد. برداشت مسلمانان و مسيحيان آن زمان از جنگ‏هاى صليبى به كلى متفاوت از يك ديگر بود، زيرا جنگ‏هاى صليبى نزد اكثر مسلمانان، حادثه‏اى بود كه در مناطق دور دست و مرزى رخ داده است.35 درباره نحوه رفتار مسلمانان با صليبيان، ادوارد گيبون،36 شكيب ارسلان،37 رنو،38 گوستاو لوبون و…39 مطالبى را در كتاب‏هاى خود ذكر كرده‏اند.

بررسى جنگ‏هاى صليبى از ديدگاه ويليام صورى‏
در اين قسمت به بررسى ديدگاه ويليام صورى به عنوان يك مسيحى حاضر در جنگ‏هاى صليبى درباره مسلمانان مى‏پردازيم. دلايل گزينش ويليام صورى و بررسى موردى كتاب او، الحروب الصليبيه، از اين قرار است:
1. ويليام صورى در «صور» بيت المقدس حضور داشته است. او يا متولد فلسطين بوده و يا پدرش
از مهاجمان صليبى به فلسطين بوده است؛
2. وى به زبان‏هاى لاتين، فرانسه و عربى آشنايى داشته است؛
3. از سوى ديگر وى تحصيلات عاليه داشته است، به خصوص تحصيلات مذهبى، كه حتى به رياست اسقف‏هاى صور مى‏رسد؛
4. «صورى» كتاب جنگ‏هاى صليبى خود را مقارن با آن جنگ‏ها (در يك دوره 90 ساله) نوشته است؛
5. او در دوره‏اى از آن جنگ‏ها حضور داشت و شاهد وضعيت جهان اسلام و مسلمانان در آن شرايط بود. از اين رو، در فصول مختلف كتاب خود، به طور غير مستقيم و مستقيم به اسلام و مسلمانان و… اشاراتى كرده است. بنابراين، اين كتاب يكى از منابع مناسب جهت شناخت ديدگاه مسيحيان درباره مسلمانان در طى جنگ‏هاى صليبى محسوب مى‏شود.

اشاره‏اى اجمالى به زندگى و آثار علمى ويليام صورى‏
الف) دوران كودكى و نوجوانى‏
مورخان درباره سال تولد ويليام صورى اختلاف نظر دارند؛ عده‏اى، مانند بيورى، مورخ انگليسى 1127م و بعضى ديگر، 1130م را سال تولد وى دانسته‏اند. وى بيش از پنجاه سال از عمرش را در طلب علم در دولت لاتينى بيت المقدس و يا فرانسه و ايتاليا صرف كرد و بيشتر به تحقيق در امور مذهبى پرداخت. هم چنين وى مدتى مسئوليت ديوان رسائل را در دربار مملكت لاتينى بيت المقدس بر عهده داشته و مدتى هم سفير پادشاه عمورى در دربار امانوئل، امپراطور بيزانس، بوده است و در كنار آن مشاغل خاصى در مراكز دينى داشته و به يكى از مقام‏هاى مالى كشيش‏هاى مسيحى؛ يعنى رياست اسقف‏هاى صور، دست يافته است. او در حالى فوت كرد كه حسرت «بطريقى بيت المقدس» را در دل داشت.
درباره خانواده و نَسب وى نيز اختلاف نظر فراوانى وجود دارد؛ اكثر مورخان بر اين عقيده‏اند كه او در مملكت لاتينى بيت المقدس به دنيا آمده، اما در اين كه پدر او چه كسى بود و از كجا به بيت المقدس آمد، اتفاق نظر وجود ندارد. برخى بر اين عقيده‏اند كه ويليام، اصالتاً اهل فرانسه بوده و عده‏اى او را اهل ايتاليا به شمار آورده‏اند، بعضى نيز وى را انگليسى و عده ديگرى او را اهل آلمان دانسته‏اند. يكى از علل اختلاف در خصوص سرزمين اصلى ويليام صورى، تشابه اسمى او با اسقف ديگرى از اهالى انگلستان بوده است كه به دليل اقامت در صور، او را با نام ويليام صورى مى‏شناسند؛ در واقع بايد گفت او ويليام صورى اول است كه در سال 1170م رياست اسقف‏هاى صور را به عهده دا
شته و ويليام صورى دوم، مولف كتاب مورد نظر ما، از او (صورى اوّل) با عنوان «سلف بزرگ ما» ياد مى‏كند. از آن جا كه وى مدتى در فرانسه و ايتاليا به تحصيل پرداخته، عده‏اى او را فرانسوى الاصل دانسته‏اند.
حسن حبشى معتقد است كه او فرانسوى، آلمانى، انگليسى و يا ايتاليايى نبوده، بلكه پدر او از سكنه بيت المقدس و احتمالاً متولد قدس بوده و شايد جزء هزاران نفرى بوده كه همراه سربازان صليبى وارد قدس شده‏اند، البته او در اين خصوص نظر قطعى نداده است.

ب) تحصيلات و مشاغل‏
ويليام از ابتداى طفوليت ميل زيادى به درس و تحصيل داشت و ناگزير به تعدادى از مدارس عصر خود كه بعضى وابسته به ديرها و كنيسه‏ها و برخى نيز به كاخ پادشاه مرتبط بودند، رفت و آمد مى‏كرد. دانش‏آموزان اين مدارس غالباً از طبقات بالا به شمار مى‏آمدند. او بعدها تحصيلات خود را در فرانسه ادامه داد و علاقه زيادى به مطالعه تعاليم مسيحى نشان داد. همين موضوع باعث شد كه تعدادى از بزرگان دينى، از جمله بطرس برشلونه (بارسلون) در اسپانيا از او حمايت كنند، چرا كه او معتقد بود ويليام آينده درخشانى خواهد داشت، حمايت‏هاى او باعث شد كه ويليام مراتب پيشرفت را در كليساى مسيحى طى كند و تا مقام رياست اسقف‏هاى صور ترقى نمايد. از ديگر حاميان وى فولشرز، بطريق مقدس، بوده كه به ويليام كمك كرد به همراه عده‏اى به ايتاليا اعزام شود و در آن جا به مدت دو سال تحصيل كند. از عواملى كه دامنه اطلاعات او را گسترش داد، ارتباط وى با برخى از مراكز فرهنگى در سال 1167م بوده است او در قالب هيأتى از طرف پادشاه عمورى به عنوان سفير نزد امپراطور بيزانس امانوئل، به قسطنطنيه اعزام شد تا معاهده‏اى بين مملكت لاتينى و امپراطورى بيزانس براى پشتيبانى از حمله به مصر منعقد كند. در همين‏جا بود كه ويليام اطلاعات خود را در خصوص زبان يونانى تكميل كرد. پادشاه عمورى اعتقاد زيادى به وى داشت و از او خواست كه كتابى درباره تاريخ مملكتش بنويسد.
او مدتى نيز تربيت بلدوين چهارم، فرزند عمورى را بر عهده داشت و اين امر زمينه ارتباط او را با شمار زيادى از رجال دربار و اشراف مملكت فراهم كرد. او مدتى نيز به عنوان مستشار پادشاه عمورى خدمت كرد كه قبل از او رالف، رئيس اسقف‏هاى بيت الحم، اين شغل را بر عهده داشت.

ج) تأليفات و آثار علمى‏
ويليام صورى در باب مسائل تاريخى،
سه كتاب به رشته تحرير درآورده كه دو جلد آن با جنگ‏هاى صليبى ارتباط نزديكى دارد و كتاب سوم وى درباره فعاليت‏هاى مجمع كليسا بوده كه در اواخر سال 1178 ميلادى در روم منعقد شده و ويليام جزء شركت كنندگان آن بوده است. او به تقاضاى شاه عمورى، كتاب انجازات الملك عمورى
Gesta Amolrici Regis را درباره وى نوشت. سپس پادشاه عمورى به او پيشنهاد كرد كه كتابى در مورد مملكتش از زمانى كه در دست لاتين‏ها بوده بنويسيد. ويليام اين كتاب را نوشت و مطالبى درباره اميران شرقى بدان افزود و تحت عنوان اعمال امراء المشرق Gesta arientalium prinlirn نوشت كه ظاهراً اين دو كتاب از ميان رفته‏اند. اما كتاب مفصل او يعنى تاريخ كبير كه درباره جنگ‏هاى صليبى است، در قرن شانزدهم ميلادى توجه پژوهشگران را به خود جلب كرده است.40

د) روش كار كتاب تاريخ كبير يا تاريخ الحروب الصليبية
اين كتاب يك دوره نود ساله تاريخ دو مركز مهم اسلامى شرق؛ يعنى مصر و شام، بين سال‏هاى (1184 – 1094م) را در بر مى‏گيرد. پاره‏اى از مباحث كتاب نيز درباره مناطقى چون عراق و آسياى صغير مى‏باشد. ويليام صورى در تقسيم بندى كتاب خود با پيروى از روش قدما از اصطلاح «كتاب»، كه امروزه به جاى آن از فصل يا باب استفاده مى‏شود، بهره جسته است و هر كتاب را به چند فصل تقسيم كرده كه منظور از آنها «گفتار» است. ويليام، كتاب بزرگ خود را
به 23 بخش تقسيم كرده و هر يك را با عنوان كتاب آورده است. همه بخش‏ها تقريباً از نظر تعداد صفحه برابرند، به جز كتاب آخر كه كوچك‏تر است. او در بحث خود، براى هر پادشاه دو كتاب اختصاص داده است، غير از گودفروى كه تنها يك كتاب به او اختصاص يافته، زيرا مدت حكومت وى از يك سال تجاوز نكرده است و او جزء كسانى كه به عنوان پادشاه، حكومت مملكت بيت المقدس را بدست گرفتند به حساب نمى‏آيد و از ميان آنها، تنها كسى است كه توانسته است لقب حامى مزار مقدس را دريافت نمايد.
هم چنين ويليام، درباره بولروين چهارم، سه كتاب اختصاص داده است. فصل‏هاى هر كتاب بخش‏هاى كوتاهى در حدود يك صفحه و حداكثر دو صفحه است. هر كتاب، تقريباً سى فصل است به جز فصل آخر كه خلاصه‏اى از مطالب قبلى است.
ويليام قبل از آنكه به «گودفروى» بپردازد، هشت كتاب به صورت مقدمه آورده است:
در كتاب‏هاى اول، دوم و سوم، از بيدارى يا خيزش مسيحيت براى آزاد سازى قدس صحبت كرده و فعاليت‏هاى «پطرس ناسك» را كه از طلايه داران لشكركشى اول مسيحيان غير نظامى بوده، شرح داده است. سپس به تجمعات آن در قسطنطنيه پرداخته و تصرف نيقيه و پيش‏روى به آسياى صغير را توضيح داده است. در كتاب چهارم، از تصرف شمال شام و شروع محاصره انطاكيه بدست مسيحيان سخن گفته و كتاب پنجم به محاصره انطاكيه و تصرف آن اختصاص يافته است.
كتاب ششم، شامل گرفتارى‏ها و دست‏آوردهاى صليبيان از اين محاصره و پيروزى‏هايشان مى‏باشد، كه زمينه ساز جدائى و انشقاق در بين صفوف آنها شد. در كتاب هفتم، اين بحث را طرح كرده كه اگر اين اتفاق مى‏افتاد آنها پيش‏روى شان را بسوى بيت المقدس ادامه مى‏دادند. كتاب هشتم، مربوط به پايان سفر حج و تصرف قدس است. در كتاب‏هاى نهم، دهم، يازدهم و دوازدهم مطالبى از «گادفروى» و «ملك بولد وين اول» و گسترش قلمرو حكومت او آورده و سپس مباحثى درباره بلدوين دوم و ناآرامى در شمال شام ذكر نموده است كه كل اين مطالب، جلد اول كتاب فعلى ويليام صورى را تشكيل مى‏دهد.
مباحث كتاب سيزدهم تا بيست و سوم كه در جلد دوم كتاب فعلى ويليام وجود دارد، از قرار زير است:
كتاب سيزدهم شامل: تصرف صور و گسترش نفوذ مماليك برديگر سرزمين‏هاى لاتينى است.
كتاب چهاردهم: شامل فولك
foulgue بعنوان امير بيت المقدس و ناآرامى در سوريه شمالى است.
كتاب پانزدهم: درباره تلاش‏هاى امپراطور يوحنا براى گسترش نفوذ خود بر امير نشين‏هاى لاتينى است.
كتاب شانزدهم: شامل همكارى و مشاركت بلدوين سوم و مادرش ملكه مليزند در فرمانروايى سومين هجوم صليبى مى‏باشد.
كتاب هفدهم: درباره تصرف عسقلان به جاى تداوم سومين هجوم صليبى است.
كتاب هجدهم: در خصوص اوج قدرت‏مندى قدس لاتينى در زمان بلدوين سوم و سرآغاز استيلا بر مصر مى‏باشد.
كتاب نوزدهم: شامل دوران عمورى اول و منازعه بر سر مصر است.
كتاب بيستم: در باب كشاكش بر سر مصر است.
كتاب بيست و يكم: در خصوص ناكامى بلدوين جذامى در سلطه بر بيت المقدس مى‏باشد.
كتاب بيست و دوم: شامل نزاع بر سر منافع شخصى است.
كتاب بيست و سوم: در خصوص اين سؤال است كه آيا نجات قدس از توانايى ريمون كنت طرابلس خارج بود يا بدست ريمون امكان‏پذير بود؟
طرح اين سؤال از سوى ويليام صورى دلالت بر آن دارد كه اين بحث در اثناء درگيرى بين اميران صليبى كه هر يك در تلاش براى تصرف بيت المقدس بودند، مطرح و نوشته شده است، در حالى كه اوضاع و احوال، به ويژه ظهور ايوبيان در مصر، خطرى براى صليبيان بود كه ويليام آن را درك كرده و بدان صادقانه و صراحتاً پرداخته است. سير حوادث هم نظر او را تأييد نموده است.
لازم به ذكر است كه اين كتاب، در اصل به زبان انگليسى نوشته شده و بعدها به عربى ترجمه شده است. از اين كتاب، دو ترجمه به زبان عربى صورت گرفته است: يكى، از سهيل زكار و ديگرى از حسن حبشى. در اين تحقيق از ترجمه عربى سهيل زكار از كتاب (
History of deeds done beyond the sea) استفاده شده است.

نگرش ويليام صورى به اسلام و مسلمانان در طى جنگ‏هاى صليبى
در اين فصل نمونه‏هايى از نظريات ويليام را كه در كتاب دو جلدى خود آورده است، ارائه مى‏دهيم:

1. ذكر پيامبر اسلام و نحوه گسترش اسلام‏
ويليام درباره پيامبر اسلام و روند گسترش اسلام آورده است كه:
بنابر آن‏چه از تاريخ‏هاى قديم بر مى‏آيد، باورها و انديشه‏هاى محمدصلى الله عليه وآله در دوره امپراطورى هراكليوس جاى پاى محكمى در شرق پيدا كرد. محمدصلى الله عليه وآله… اعلام نمود كه پيامبرى است مبعوث از جانب خداوند… و بر شرق، خاصه شبه جزيره عربستان استيلا يافت. و بذرى… كه كاشته بود توسط جانشينانش به زور شمشير و سخت‏گيرى و نه از طريق وعظ و ارشاد41 براى اجبار مردم به گردن نهادن به باورهاى پيامبرصلى الله عليه وآله منتشر شد.42
ويليام صورى به هنگام توصيف انطاكيه و تصرف آن به دست ملكشاه سلجوقى مى‏نويسد:… زمانى كه هم شرق به لرزه در آمده و جانشينان محمدصلى الله عليه وآله بازور بر همه سرزمين‏هاى شرق مسلط شده و آنها را به مذهب و دين و اعتقادات فاسد خود در آوردند، (مردم) اين شهر از تحقير پيامبران خود دارى كرده و در حد توان خود از پذيرش سيطره قوم كافر (مسلمانان) امتناع كرده بودند.43

2. رفتار عمر در قدس‏
عمر در مدت اقامت خود در اين شهر، در باره احوال ساكنان آن بررسى‏هاى دقيقى انجام داد. … وى در خصوص موقعيت و محل كليساى قيامت نيز تحقيق كرد كه خرابه‏ها و باقى مانده‏هاى كليسا به او نشان داده شد. او دستور به تجديد بناى كليسا داد و براى اين امر پول كافى اختصاص داد و صنعتگران و كارگران و ديگر ملزومات،
نظير چوب و سنگ مرمر را آماده كرد، به گونه‏اى كه ساختمان بنا، در مدت كوتاهى به پايان رسيد. سپس زمين‏هاى با ارزشى را به اين كليسا اختصاص داد كه عوايد حاصل از آنها براى برآوردن نيازها و ملزومات كليسا و تعمير و تعويض وسايل آن، نظير مشعل‏ها و… به كار مى‏رفت.44

3. اطلاق واژه كفار بر مسلمانان‏
ويليام صورى در جاى جاى كتاب خود از مسلمانان با واژه كفار نام برده است؛ براى مثال در مبحث تصرف انطاكيه به دست ملكشاه سلجوقى مى‏نويسد: لقد اصبحت خاضعه للكفره أى للمسلمين.45

4. فتح فلسطين به دست مسلمانان‏
ويليام دليل اصلى فتح فلسطين به دست مسلمانان را اين گونه بيان مى‏كند:
ميان ايرانيان و روميان بر سر مناطق [مرزى‏]، درگيرى وجود داشت و اندكى قبل از مسلمانان، كسرى (پادشاه ايران) به سوريه حمله كرد. او شهرهاى آن‏جا را ويران ساخت، خانه‏ها را به آتش كشيد، كنيسه‏ها را خراب كرد و مردمان آن را محبوس ساخت. كسرى پس از آن كه بر قدس دست يافت، 36 هزار نفر از ساكنان آن جا را به قتل رساند و «صليب صلبوت» را با خود به ايران برد. … بعد از مدت كوتاهى، قيصر حكومت روم را در دست گرفت و پس از جنگ با كسرى سرزمين‏هاى تحت تابعيت او را ويران ساخت… از اين رو، زمانى كه عرب‏ها به اين سرزمين‏ها وارد شدند، شهرها را متروك يافتند و با استفاده از فرصت بدست آمده به طرف قدس حركت كردند. در اين شهر، جز عده كمى از مسيحيان، كسى باقى نمانده بود و اعراب در مقابل دريافت جزيه، به آنها اجازه اقامت در شهر دادند.46

5. تشريح وضع قدس‏
و بدين طريق، شهر قدس تحت سلطه دشمنان بى ايمان درآمد و علت آن گناهانى بود كه ما (مسيحيان) مرتكب مى‏شديم. شهر قدس چهارصد سال يوغ بندگى و ظلم و ستم را تحمل كرد و در اين مدت، بسته به روحيات امير و حاكمى كه بر آن سلطه داشت، وضعيت شهر تغيير مى‏كرد. گاهى اوقات اوضاع بهتر مى‏شد و گاهى هم به وخامت مى‏گراييد؛ حال او شبيه مريضى بود كه با تغيير آب و هوا مرض وى شدت و ضعف پيدا كند47… .

6. ستايش هارون الرشيد
ويليام مى‏نويسد «با اين وجود خداوند در دوره حكومت هارون الرشيد حاكم بى نظير و قابل ستايش بر تمام شرق سلطه داشت؛ امن و آسايش را بر ملتش ارزانى داشت؛ شخصيت بزرگ و تسامح و ادب كم نظير اين مرد تا به امروز مايه اعجاب و شگفتى در
شرق است.»48

7. نمونه‏هايى از آزار و سخت‏گيرى بر مسيحيان از سوى مسلمانان‏
بعد از اين (تخريب كليسا) اوضاع مسيحيان بدتر شد و اين وضعيت صرفاً به دليل احساس ياس و نااميدى ناشى از تخريب كليسا نبود، بلكه سختگيرى‏هاى ناشى از خدمات اضافى بود كه بر آنها (مسيحيان) تحميل مى‏شد؛ از آنها جزيه و ماليات‏هاى سنگين طلب مى‏شد و اين كارها بر خلاف عرف و امتيازهايى بود كه حكام پيشين به مسيحيان داده بودند. علاوه بر اين، از اجراى مراسم دينى ممانعت به عمل مى‏آمد و آنها را مجبور به ماندن در خانه‏ها مى‏كردند، به ويژه در ايام و روزهاى مقدس جرأت نداشتند ميان مردم ديده شوند. پس از مدتى، خانه‏هاى مسيحيان نيز براى آنها نا امن گرديد، چرا كه دشمنان به خانه‏هايشان سنگ و آشغال و كثافت پرتاب مى‏كردند؛ آنان بدون محاكمه مجازات مى‏شدند؛ اموالشان مصادره و دارايى‏هايشان به سرقت مى‏رفت؛ فرزندان و دخترانشان از خانه‏ها دزديده مى‏شدند و به زور يا به سخن‏هاى ملايم و وعده‏هاى شيرين، مسيحيان مجبور به ترك دين خويش مى‏گرديدند.49
ويليام مورد ديگرى از آزار مسلمانان به مسيحيان را اين گونه وصف مى‏كند:
مسجد الاقصى براى مسلمانان اهميت خاصى داشت. مرد مسلمانى براى اين كه بهانه‏اى پيدا كند تا مسيحيان را از قدس اخراج كند، شبانه جسد سگ مرده‏اى را به مسجد مى‏اندازد و هنگامى كه مسلمانان براى اداى نماز صبح به مسجد مى‏روند، جسد سگ را در آن جا مى‏بينند و فكر مى‏كنند كه مسيحيان اين كار را انجام داده‏اند. جماعت خشمگين با حركت در شهر و ايجاد سر و صدا تلاش مى‏كنند تا حكم قتل همه مسيحيان را بگيرند. مسيحيان نيز خود را براى مرگ آماده مى‏كنند. يك جوان مسيحى كه اوضاع را چنين مى‏بيند به دروغ، اتهام انداختن جسد را به گردن مى‏گيرد تا بقيه نجات يابند.50

8. برخورد نامناسب سلاجقه با زائران مسيحى‏
بدنبال شكست امپراطور بيزانس از سلاجقه و ايجاد شرايط نامناسب براى مسيحيان، نااميدى شديدى ساكنان سرزمين فلسطين را در بر گرفته بود. در اين خصوص ويليام صورى آورده است: «پس از آن كه گروه بزرگى از مسيحيان يونانى و لاتين (اروپا) كه در سرزمين‏هاى دشمن با مرگ به هزار گونه روبه‏رو شده بودند، به آنها اجازه ورود مى‏دادند كه اين گروه به قصد زيارت اماكن مقدسه وارد بيت المقدس شوند، اما نگهبان دروازه‏هاى شهر فقط به شرطى به آنها
اجازه ورود مى‏داد كه يك سكه طلا (به عنوان جزيه نقدى) بپردازند. از آن جا كه بسيارى از حجاج دارايى خود را در راه از دست داده بودند و چيزى نداشتند كه به عنوان جزيه پرداخت نمايند، اين مسئله بحران‏ساز شد و بدين ترتيب، بيش از هزار نفر از حجاجى كه منتظر ورود به شهر بودند، در بيرون ديوارهاى شهر از گرسنگى و بى لباسى (عيارى) جان باختند.51 حجاجى هم كه توانايى پرداخت جزيه را داشتند وضع بهترى نداشتند، چون هر آن در معرض اهانت‏ها و تهاجمات قرار داشتند و ممكن بود فردى به صورتشان آب دهان بيندازد يا مشتى بر گوششان بنوازد».52
ويليام درباره رفتار بد تركان با مسيحيان و رفتار خوب و مناسب مصريان و ايرانيان با مسيحيان آورده است: «بعد از مرگ الحاكم، پسرش الظاهر، بر سر كار آمد. وى معاهده‏اى را كه پدرش كنار گذاشته بود با رومانوس امپراطور قسطنطنيه تجديد كرد و امتياز ساخت مجدد كليساى قيامت را به آنها اعطا كرد… .
با اين حال گرفتارى‏هاى متوالى كه هر روز شكل جديدى به خود مى‏گرفت، پايان نيافت و… هر وقت كه امير يا نماينده جديدى از طرف خليفه فرستاده مى‏شد، تنبيه‏هاى تازه‏اى به كار گرفته مى‏شد و با شيوه‏هاى ديگرى اموال مردم چپاول مى‏شد و ادعا مى‏شد كه امپراطور (خليفه) دستور داده است كه در صورت تأخير پرداخت جزيه و ماليات، كليساها را خراب بكنند… با اين همه، در زمان حكومت ايرانيان (خليفه بغداد) و مصريان، مسيحيان اوضاع بهترى داشتند، ولى با افزايش قدرت تركان به حدى كه سرزمين‏هاى مصر و ايران را در بر گرفت، اوضاع و احوال مسيحيان دوباره رو به وخامت گذاشت و وقتى كه قدس به سلطه آنها در آمد، ملت (يا قوم) خداوند در طول 38 سال،53 گرفتارى‏هاى عظيمى را متحمل شدند.54

9. برخورد نامناسب تركان با مقدسات مسيحيان‏
ويليام صورى در اين خصوص مى‏نويسد:
«ترك‏ها حرمت مقدسات را رعايت نمى‏كردند؛ اماكن مقدس را آلوده ساخته و كاهنان را از آنجا بيرون انداخته بودند؛ آنها كليساها را براى كارهاى پست و ناپاك بكار گرفته و از برخى از اتاق‏ها و كاخ‏هاى مقدس به عنوان اصطبل اسب‏ها و ديگر حيوانات باركش استفاده مى‏كردند و در آنها كارها و مشاغلى داير شده بود كه با شان اين اماكن تناسب نداشت؛ عكس‏هاى قديسين از ديوارها محو شده و… تركان خشم خود را بر سر اين تصاوير ريخته بودند؛ انگار كه آن اشخاص زنده بودند، چشمانشان را در
آورده و بينى‏هايشان را كنده بودند و عكس‏ها را با گل و كثافت و نجاسات آلوده كرده و يا پوشانده بودند.»55


ادامه دارد…

به این مطلب امتیاز دهید:

فرصت ویژه برای علاقه مندان به نویسندگی

شما می توانید مقالات خود را با نام خود در وب سایت موسسه منتشر نمائید. برای شروع کلیک نمائید.

نویسنده مقاله باشید