جستجو
این کادر جستجو را ببندید.
از این طرف اومدی: 

ویژگی های شب

فهرست مطالب

نویسنده : يوسف دهقان


“لیل” در مقابل نهار(روز)، به معنای تاریكی و سیاهی شب است[1] و از غروب خورشید تا طلوع فجر(سپیده­ی صبح) را شب می­گویند.[2] “لیل” به مطلق شب و “لیلة” به یك شب گفته می­شود[3] و جمع آن لیالی است.[4]


در قرآن كریم 91 بار واژه­ی “لیل” و مشتقات آن به كار رفته که خدای تبارك و تعالی در بسیاری از آیات قرآن
از شب، ویژگی­ها، آثار، حالات و بركات آن سخن گفته است. همچنین “لیل” نام یکی از سوره­های قرآن كریم (نود و دومین سوره) است.


 


شب، از آیات الهی


شب و روز بر اساس چرخش زمین به دور خود پدید می­آیند و علماى هیئت مى‏گویند: طلوع صبح هنگامى شروع مى‏شود كه خورشید در سمت مشرق به 18 درجه فاصله به افق برسد و هنگامى تاریكى شب همه جا را مى‏پوشاند و شفق ناپدید مى‏گردد كه خورشید در سمت مغرب به همان 18 درجه زیر افق برسد.[5]


 دو واژه­ی لیل و نهار، به معناى ظلمت و نورى است كه پشت سر هم و به خاطر مواجه بودن زمین با طلوع و غروب آفتاب در زمین پدید مى‏آیند و این دو مانند سایر موجودات‏ عالم و همچنین احوال آن موجودات، دو آیت از آیات خداى سبحان هستند كه دلالت بر یكتایى خدا در ربوبیت مى‏كند.[6]


«وَ جَعَلْنَا اللَّیلَ وَ النَّهارَ آیتَین»‏[7]


«ما شب و روز را دو نشانه از نشانه‏هاى خود قرار دادیم»‏


 


ویژگی­های شب


بر اساس آیات قرآن، شب دارای خصوصیاتی است كه آن را از روز و دیگر آیات الهی، ممتاز می­سازد. در ذیل به برخی از این موارد اشاره می­شود:


1. آرامش


از جمله اموری كه بیشترین آرامش را به همراه دارد، خواب است و بهترین موقع برای خواب، شب؛ چنان­چه خدای متعال کلام خود می­فرماید:


«وُ هوَ الَّذِی جَعَلَ لَكُمُ اللَّیلَ لِباساً وَ النَّوْمَ سُباتاً»[8]


«و او كسى است كه شب را براى شما لباس قرار داد و خواب را براى شما مایه­ی راحت قرار داد»


 


انسان طبق طبيعتي كه خدا در وجود او نهاده، تمايل دارد كه هنگام تاریكى شب به بستر خواب رود تا خستگى­هاي خود را كه ناشي از فعاليت­هاي روز بوده برطرف كند و نيروي از دست رفته­ی خود را بازگرداند و همين موجب مي­شود تا از اين نعمت بزرگ الهي بهره گيرد و آرامش لازم را به دست آورد. [9]


«وَ مِنْ آیاتِهِ مَنامُكُمْ بِاللَّیلِ وَ النَّهار»[10]


«واز آیات او خواب شما در شب و روز است»


 


يكي از نيازهاي انسان خواب است و خواب بايد آرامش انسان را تأمين كند. هر قدر محیط خواب تاریك باشد، خواب نیز عمیق­تر و آرام بخش‏تر است؛ چراكه خون متوجه درون بدن شده و سلول­ها استراحت كافي را دارند؛ لذا حیوانات و گیاهان نیز به هنگام تاریكى شب به خواب فرو مى‏روند و هنگام صبح فع
الیت خود را شروع مى‏كنند. پس انسان در برابر نور و روشنایى، تمایل به تلاش دارد؛ زیرا جریان خون متوجه سطح بدن شده و سلول­ها آماده­ی فعالیت مى‏شوند، به همين جهت خواب در برابر نور چندان آرام­بخش نیست.[11]


خدای متعال در سوره­ی أنعام می­فرماید:


«وَ جَعَلَ اللَّیلَ سَكَناً»[12]


«خداوند شب را مایه­ی آرامش قرار داد»


 


امام سجاد(ع) به خدمتكاران خود دستور مى‏داد كه هرگز به هنگام شب و قبل از طلوع فجر، حیوانات را ذبح نكنند و مى‏فرمود: إنَّ اللَّهَ جَعَلَ اللَّیلَ سَكَناً لِكُلِّ شَى‏ءٍ : خداوند شب را براى همه چیز مایه­ی آرامش قرار داده است.[13]


اگر با بصیرت به این نعمت الهی بنگریم، می­فهمیم كه تنها خدای قادر و مهربان می­تواند چنین وسیله­ی آرامشی را برای ما قرار دهد:


«مَنْ إِلهٌ غَیرُ اللَّهِ یأْتِیكُمْ بِلَیلٍ تَسْكُنُونَ فِیهِ أَ فَلاتُبْصِرُونَ»‏[14]



«كدام معبود غیر از اللَّه است كه شبى براى شما بیاورد تا در آن آرامش یابید؟ آیا نمى‏بینید؟»


 


چنان­چه در آیه­ی دیگر[15] این آرامش را آیت و حجت خدا نامیده بر قومی که گوش شنوا داشته باشند؛ یعنی در آن تدبر کرده و فهم و عقل خود را به کار گیرند.[16]


امیرالمؤمنین علی(ع) به یكى از صحابه­ی خود امر فرمود: در آغاز شب، هرگز به سیر خود ادامه مده؛ زیرا خداوند شب را براى آرامش قرار داده است و آن را وقت إقامت قرار بده نه كوچ كردن؛ در شب بدن خود را آرام بدار و استراحت كن.[17]


 


2. پوشش


خداوند شب را به­وسیله­ی تاریكی­اش پرده­ای برای پوشیدن أشیاء قرار داده و آن را بر ما پوشانده تا با استفاده از آن، از سختی كارهای روزانه، آرام بگیریم و استراحت كنیم؛ چنانچه لباس، بدن انسان را می­پوشاند.[18]


«وَ هُوَ الَّذِی جَعَلَ لَكُمُ اللَّیلَ لِباس
ا
»[19]


«او كسى است كه شب را براى شما لباس قرار داد»


 


پس اینکه خداوند شب را پوشش قرار داده و روز را وسیله­ی معاش، چون وجود شب و روز در ادامه­ی زندگى دخالت كامل دارند، در نور دائم یا در ظلمت مستمر حيات ميسّر نيست و استراحت و تلاش براى زندگى دو ركن تداوم حيات در روى زمين است.[20]


 


3. تاریكی


مساله شب و روز اختصاص به كره­ی زمین ندارد؛ بلكه سایر اجرام آسمانى نیز تاریكى و روشنى، و شب و روز دارند.[21]


«وَ أَغْطَشَ لَیلَها وَ أَخْرَجَ ضُحاها»[22]


«شبش را تاریك و ظلمانى و روزش را آشكار و نورانى ساخت»


خداوند شب را به آسمان نسبت داده و فرموده “لَیلَها، چون با غروب خورشيد، شب شروع می­شود؛ چنان­چه روز را نیز به آسمان نسبت داده است؛ چون آفتاب در فضا بوده و روز به واسطه­ی طلوع آفتاب پديد مي­آيد.[23]


 


4. جانشین روز


قرآن کریم، شب و روز را جانشین یكدیگر معرفی نموده و فرموده است:


«هُوَ الَّذِی جَعَلَ اللَّیلَ وَ النَّهارَ خِلْفَةً»[24]


«و او كسى است كه شب و روز را جانشین یكدیگر قرار داد»


 


امام صادق(ع) می­فرماید: شب و روز را جانشین هم قرار داد تا آن چه را كه در روز نتوانستی انجام دهی، در شب انجام دهی و آنچه را كه در شب نتوانستی انجام دهی، در روز انجام دهی.[25]


 


قسم به شب


خدای متعال در چندین آیه، به شب قسم یاد كرده و این بیان­گر عظمت و شگفتی­های شب است:


«وَ اللَّیلِ إِذا یغْشاها»[26]


«قسم به شب، آن هنگام كه زمین را بپوشاند»


 


اگر شب و تاريكي آن نبود و آفتاب پیوسته مى‏تابید، همه چیز نابود مي­شد و ديگر آرامشى براي ساكنان زمين وجود نداشت چنان­چه در كره­ی ماه اینچنین بوده و شب و روز مانند كره­ی زمين متعادل نيستند؛ اما از جمله بركات شب، تعادل حرارت آفتاب و فراهم نمودن زمينه­ی استراحت مخلوقات خداست.[27]


در سوره­ی شمس روز را بر شب مقدم کرده بود؛ اما در سوره­ی مباركه­ی لیل، شب را بر روز مقدّم کرده است:


«وَ اللَّیلِ إِذا یغْشى‏ وَ النَّهارِ إِذا تَجَلَّى‏»[28]</P& gt;

«سوگند به شب در آن هنگام كه (جهان را) بپوشاند و سوگند به روز هنگامى كه تجلی کند.»


 


جواب مفسران بر علت تقدّم شب بر روز این است كه قبل از خلقت خورشید و زمین، عالم ظلمانی بود؛ به این معنا که شب تقدّم زمانی بر روز دارد.[29]


همچنین در سوره­ی ضحی این سوگند با وصف دیگری بیان شده است:


«وَ اللَّیلِ إِذا سَجى»[30]


«و سوگند به شب در آن هنگام كه آرام گیرد»


 


“سجى” وقتى با كلمه­ی لیل استعمال شود، معناى سكونت و آرامش شب را مى‏دهد؛ به این معنا كه ظلمت شب همه جا را فرا گرفته و آرامش خاصی بر عالم حاكم می­شود.[31]


همچنین خداوند در یکی از آیات به شب­های دهگانه قسم یاد كرده و فرموده: «وَ لَیالٍ عَشْرٍ»[32]


«و قسم به شبهاى دهگانه»


 


مراد از شب­های دهگانه، عبادت در آن شب­هاست و مصداق آن را به هر معنایی تفسیری کنیم (دهه­ی اول ذى­الحجه، دهه­ی اول محرم، دهه­ی آخر رمضان یا دهه­ی اول رمضان) اشاره به عظمت این شب­هاست که نكره آمدن “لیال” بیان­گر این عظمت است، نه اینكه عمومیت آن را برساند. [33]


 


شب­های خاص و با بركت


الف. شب قدر: گرچه تمام شب­ها به طور كلی، برخوردار از یك آرامش و منافعی برای ساكنان این عالم، به­ویژه انسان­ها هستند؛ اما بعضی از شب­ها طبق آیات[34] و روایات،[35] دارای بركات و منافع بیشتری است كه خدای متعال و اهل بیت عصمت و طهارت -علیهم­السلام- بر اساس علم لدنّی به حقیقت و عظمت این شب­ها اشاره كرده­اند؛ مثل شب­های جمعه، شب­ قدر و….[36] </SPAN&gt ;


 طبق بیان قرآن، شب قدر، در بین تمام شب­های سال، ممتاز و با بركت است که خدای منان بابركت­ترین هدیه­ی الهی، قرآن کریم را در این شب نازل فرموده است:


«إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیلَةِ الْقَدْر وَ ما أَدْراكَ ما لَیلَةُ الْقَدْرِ لَیلَةُ الْقَدْرِ خَیرٌ مِنْ أَلْفِ شَهْرٍ»[37]


«ما آن (قرآن) را در شب قدر نازل كردیم‏ و تو چه مى‏دانى شب قدر چیست؟ شب قدر شبى است كه از هزار ماه بهتر است‏.»


 


شبى كه قرآن در آن نازل شده، شب قدر نامیده شده و مراد از قدر، تقدیر و اندازه‏گیرى است. خداى تعالى در آن شب، حوادث یك سال را تا شب قدر سال آینده مانند حیات، مرگ، رزق، سعادت، شقاوت و… مقدّر مى‏سازد. فضیلت بعدی شب قدر این است که یكى از شب­هاى ماه مبارك رمضان است؛ چراکه قرآن در این ماه نازل شده است:[38]


«شَهْرُ رَمَضانَ الَّذِی أُنْزِلَ فِیهِ الْقُرْآنُ هُدًى لِّلنَّاسِ وَ بَيِّنَاتٍ مِّنَ الْهُدَى‏ وَ الْفُرْقَانِ»[39]


«(روزه در) ماهِ رمضان است؛ ماهى كه قرآن، براى راهنمایى مردم و نشانه‏هاى هدایت و فرق میان حق و باطل، در آن نازل شده است‏.»


 


همچنین در سوره­ی دخان، از شب قدر به شب مبارك تعبیر شده است:


«إِنَّا أَنْزَلْناهُ فِی لَیلَةٍ مُبارَكَةٍ»[40]


«بطور مسلم ما قرآن را در شبى پربركت نازل كردیم»


 


این شب از آن جهت مبارك خوانده شده كه خداوند نعمت­هایش را بر بندگان خود تقسیم مى‏كند. و بركات آن که به معنای رشد و نمو خیرات است، دوام و استمرار دارد و برای برکات آن همین کافی است که قرآن در آن شب فرستاده شده است.[41]


ب. شبهای دهگانه: از جمله شب­های با فضیلت، شب­های دهگانه است كه خداوند به خاطر عظمت آن، به آن سوگند یاد کرده است.[42]


ج. شب­های میقات: میقات حضرت موسی(ع) از شب­های مباركی است كه ایشان در این شب­ها، مهمان خاص پروردگار متعال بودند:


«وَ إِذْ واعَدْنا مُوسى‏ أَرْبَعِینَ لَیلَةً»[43]


«به خاطر بیاورید زمانى را كه با موسى چهل شب وعده گذاشتیم»


 


همچنین در سوره­ی أعراف می­فرماید:


«وَ واعَدْنا مُوسى‏ ثَلاثِینَ لَیلَةً وَ أَتْمَمْناها بِعَشْرٍ فَتَمَّ مِیقاتُ رَبِّهِ أَرْبَعِینَ لَیلَةً»[4
4]


«ما به موسى (ع) سى شب (یك ماه تمام) مواعده كردیم، سپس با ده روز دیگر آن را كامل ساختیم، و وعده­ی خدا با او در چهل شب پایان یافت»


 


موسای كلیم چهل شب (تمام ماه ذی­القعده و دهه­ی اول ذی­الحجه) با خدای متعال در کوه طور در میقات بود که تورات نیز در همان شبهای روحانی و عبادی بر روی لوحى از طرف خداوند بر او نازل شد و موسی بعد از چهل شبانه روز خلوت با خدای خویش، به سوی قوم خود بازگشت.[45]


 


پی نوشت:
[1]. فراهيدى، خليل بن احمد؛ كتاب العين، قم، هجرت، ‏‏1410ق،‏ چاپ دوم‏، ج8، ص363.


[2]. مصطفوى، حسن؛ التحقيق في كلمات القرآن الكريم‏، تهران، بنگاه ترجمه و نشر كتاب، ‏1360ش، ج10، ص274.


[3]. مهيار، رضا؛ فرهنگ ابجدى عربی – فارسی، ص767.


[4]. التحقيق في كلمات القرآن الكريم‏، ج10، ص274.


[5]. مكارم شيرازى، ناصر و همكاران؛ تفسير نمونه‏، تهران، دارالكتب الإسلامية، 1374ش،‏‏ چاپ اول، ج5، ص359.


[6]. طباطبايى(علامه)، سيد محمدحسين، الميزان فى تفسير القرآن، جامعه‏ى مدرسين حوزه علميه قم، ‏1417ق‏، چاپ پنجم‏، ج13، ص51.


[7]. إسراء/12.


[8]. فرقان/47.


[9]. حسينى همدانى، سيد محمدحسين،‏ انوار درخشان،‏ تحقيق محمدباقر بهبودى،‏ تهران، كتابفروشى لطفى،‏ ‏1404ق‏، چاپ اول، ج12، ص405.&l t;/o:p>


[10]. روم/23.


[11]. تفسیر نمونه، ج5، ص359 – 360.


[12]. أنعام/96.


[13]. كليني، محمد بن یعقوب؛ كافي، تهران، دارالكتب الاسلاميه، 1365ش، ج1، ص236، عروسى حويزى، عبدعلى بن جمعه؛ ‏تفسير نورالثقلين، تحقيق سيدهاشم رسولى محلاتى، قم، اسماعيليان، 1415ق،‏ چاپ چهارم، ج1، ص749، تفسير نمونه، ج5، ص360 و فیض كاشانی، ملامحسن؛ تفسیر الصافی، تهران، صدر، 1415ق، چاپ دوم، ج2، ص142.


[14]. قصص/72.


[15]. یونس/67.


[16]. طبرسى، فضل بن حسن؛‏ مجمع البيان فى تفسير القرآن، تهران، ناصر خسرو، ‏1372ش‏، چاپ سوم، ج‏5، ص184.


[17].‏ تفسير الصافى،‏ ج2، ص141.


[18]. مجمع البيان فى تفسير القرآن، ج7، ص270.


[19]. فرقان/47.


[20]. قرشى، سید على­اكبر؛ تفسیر احسن الحدیث‏، تهران‏، بنیاد بعثت،‏ 1377ش‏، چاپ سوم، ج‏12، ص35.


[21]. المیزان فى تفسير القرآن، ج20، ص190.


[22]. نازعات/29.


[23]. نجفى خمينى، محمدجواد؛ تفسير آسان‏، تهران، اسلاميه، ‏‏1398ق‏، چاپ اول‏، ج18، ص93.


[24]. فرقان/62.


[25]. ‏تفسير نورالثقلين، ج 4، ص 26.


[26]&l t;SPAN style=”LINE-HEIGHT: 200%; FONT-FAMILY: ‘Tahoma’,’sans-serif’; FONT-SIZE: 9pt; mso-fareast-font-family: ‘Times New Roman'” lang=AR-SA>. شمس/4.


[27]. تفسیر نمونه، ج27، ص41-42.


[28]. لیل/1 و 2.


[29]. طيب، سيد عبدالحسين؛ اطيب البيان في تفسير القرآن، تهران، اسلام‏، 1378ش‏‏، چاپ دوم، ج14، ص136.


[30]. ضحي/2.


[31]. المیزان فى تفسير القرآن، ج20، ص310.


[32]. فجر/2.


[33]. همان، ج20، ص279.


[34]. قدر/3، دخان/3 و اعراف/142.


[35]. كليني، كافي، ج3، ص413.


[36]. همان.


[37]. قدر/1- 3.


[38]. المیزان فى تفسير القرآن، ج20، ص331.


[39]. بقره/185.


[40]. دخان/3.</P&gt ;

[41]. طبرسى، فضل بن حسن‏؛ تفسير جوامع الجامع، تهران، انتشارات دانشگاه تهران و مديريت حوزۀ علميۀ قم، ‏1377ش،‏ چاپ اول، ج4، ص80.


[42]. فجر/2.


[43]. بقره/51.


[44]. اعراف/142.


[45]. مجمع البیان فى تفسير القرآن، ج1، ص232 و 233.


www.pajoohe.com

به این مطلب امتیاز دهید:

فرصت ویژه برای علاقه مندان به نویسندگی

شما می توانید مقالات خود را با نام خود در وب سایت موسسه منتشر نمائید. برای شروع کلیک نمائید.

نویسنده مقاله باشید