پوشش و شخصيت
آيا ژوليدگى ظاهر و آشفتگى و برافروختگى چهره، و يا وقار و طمأنينه ظاهر و آراستگى آن، در نوع شخصيت آدمى تأثيرگذار است؟ آيا مي توان گفت نوع پوشش آدمى برگرفته از جهان بينى اوست و انسان هاى مادي گرا و يا وابسته به مكاتب نهيليسم با دينداران و مؤمنان الهى در نوع پوشش متفاوتند ؟! آيا پوشش برگرفته از فرهنگ آدمى است؟
اين قلم بر آن است كه به پرسشهايى از اين دست در قالب چند نكته پاسخ دهد.
الف) پوشش و شخصيت
1. نوع پوشش آدمى ميتواند بيان گر نظام فكرى و جهان بينى و ارزش ها و افقهاى فكرى حاكم بر او باشد. در هر جامعهاى نوع پوشش آدميان، علاوه بر اينكه تابع شرايط اقليمى و محيطى است، حكايت از جهانبينى، ارزشها و هنجارهاى حاكم بر فرهنگ آن جامعه دارد. زنان مسلمان در يك جامعه دينى با پوشش مناسب در اجتماعات ظاهر مي شوند.
2. نوع و سبك پوشش و آرايش و رويآورى به تنوع پوششى و نوآورى در پوشش و بهرهگيرى از مدهاى متنوع ميت واند حاكى از شخصيت آدمى و خط فكرى او ميباشد. آدمهاى دمدميمزاج و مدپرست و كسانى كه هر روز به دنبال مد و پوشش خاصى ميروند و دائماً پوشش و سبك آرايش ظاهر خويش را تغيير ميدهند، معمولاً از ماهوارهها و آن سوى آبها آرمان خويش را جستوجو ميكنند و بهنوعى، افرادى وابسته به فرهنگ بيگانه، غريبه و خودباخته تلقى ميشوند. دمدمى مزاجى، تقليد افراطگونه، فقدان ثبات رأى و … از ويژگيهاى اين گونه افراد است.
3. در همه جوامع، تغيير و تحول و نوآورى همواره امرى پسنديده و واپس گرايى، تحجر، كهنه گرايى و ركود، امرى مذموم و ناپسند است و آراستگى ظاهرى روزانه، تغيير سبك مو، ظاهر و اُتوى لباس ها، پيرايش موها در حد اعتدال، چينش اثاثيه منزل و محل كار به سبك زيبا، بهره گيرى از رنگهاى جديد، نو و شاد و بهطور كلى آراستگى خود و محيط زندگى و كارى، و تغيير، تحول و نوآورى در آن، حكايت از برخوردارى فرد از انضباط درونى، غريزه فطرى، وقار، شادابى و خوشسليقگى او دارد. از سوى ديگر، تحجر، آشفتگى، ژوليدگى، بينظمى، عدم تغيير، يك شكلى و بيشكلى و … نشان از انزواگزينى، ركود و رخوت فرد دارد.
4. تغيير، تحول و نوآورى بايد متعادل باشد. اگر نوآورى به معناى گرايش به ايجاد راههاى جديد و</SPAN& gt; نوين، و اصلاح راههاى پيشين، براى دسترسى سريع به اهداف مورد نظر باشد، امرى پسنديده است. اما اگر نوآورى و تغيير و تحول بر اساس معيارهاى عقلانى و منطقى صورت نگيرد، به انحراف كشيده شده، موجب ساختشكنى، شكستن هنجارهاى موجود و پذيرش افراطى و بيحد و حصر هر نوع تغيير و تحولى در جامعه ميشود.
5. نوع پوشش آدميان بيانگر تعلق خاطر آنان به فرهنگ دارد. استفاده و بهرهگيرى از پوشش مناسب با فرهنگ ملى و دينى ايرانى تناسب دارد. استفاده از رنگهاى شاد و لباسهاى مناسب، نشانه شخصيت ايرانى و دينى مستقل و حكايت از
عزت نفس و وابستگى به فرهنگ اين مرز و بوم دارد. همانگونه كه استفاده از كروات، بهرهگيرى از لچكهاى كوتاه، لباس تنگ و چسبان و پوشش ناكافى براى مردان و زنان و اهميت ندادن به نوع پوشش و حضور در اجتماعات با پوشش نامناسب، حاكى از عدم تعلق خاطر چنين فردى به فرهنگ بومى، ملى و دينى دارد و نشانه وابستگى او به فرهنگهاى بيگانه است.
ب) آثار و پيامدهاى پوشش
علاوه بر آنچه گذشت، پوشش افراد، پيامدها و آثارى نيز در پى دارد و تأثيرگذار بر شخصيت و حاكى از هيمنه آدمى است؛ به برخى از آنها در اينجا اشاره ميگردد:
1. آراستگى ظاهرى و خودآرايى فرد و نظافت ظاهرى و پاكيزگى او، نقش بهسزايى در جاذبة ظاهرى او داشته، او را از شخصيتى با ثبات و باوق
ار برخوردار كند.
2. همواره ظاهر آدمى تا حدود زيادى برگرفته و حاكى از باطن او دارد. ظاهر جذاب، شيك، آراسته، نظيف و … ميتواند حكايت از درونى آرام، منظم و فاقد هرگونه آشفتگى باشد.
3. خودآرايى و آراستگى، عاملى براى آرامش روحى و روانى آدمى است. در مقابل، آشفتگى ظاهرى و به هم ريختگى، عاملى در بيثباتى و عدم آرامش خاطر و طمأنينه روحى او دارد. آدمهاى باوقار، آراسته و نظيف كه فرصت رسيدگى به ظاهر خود دارند، حداقل غافل از پردازش باطنى نخواهند بود اينان از آرامش درونى برخوردارند و افرادى صبور و با حوصلهاى خواهند بود كه كمتر عصبانى ميشوند.
4. اگر خودآرايى و آراستگى ظاهرى، توأم با رسيدگى باطنى فرد باشد و فرد همزمان با آراستگى ظاهرى، اصلاح و آراستگى درونى را بياغازد، اين امر موجب تعادل شخصيت آدمى، يكرنگى ظاهر و باطن او خواهد شد. يكرنگى، پرهيز از دورويى و ريا و عدم تعادل شخصيت فرد و دمدمى مزاجى، از آفات يكبعدينگرى است.
اگر خودآرايى و آراستگى ظاهرى توأم با خودآرايى و رسيدگى به درون باشد، موجب نفوذ فرد در دل ديگران ميشود. به عبارت ديگر، محبوبيت و نفوذ در دل و جذابيت ظاهرى، ناشى از خودآرايى و رسيدگى به درون و تهذيب نفس است.
5. لباس زيبا و پوشش مناسب، موجب تقرب به خدا نيز هست. امام صادق عليهالسلام ميفرمايند:
«خود را به وسيله لباس، زيبا كنيد؛ زيرا خداوند زيباست و زيباييها را دوست دارد.[1]» بنابراين، وقتى آدمى احساس ميكند با پوشيدن لباس زيبا رضايت محبوب را جلب نموده، زمينه شادابى و نشاط روحى خود را فراهم كرده است. اين امر تأثير فراوانى بر شخصيت او دارد.
6. لباس تميز و زيبا و آراستگى ظاهرى، غم و اندوه را از انسان ميزدايد؛ چرا كه تميزى و زيبايى، شادابى و نشاط ميآورد و جايى در دل انسان براى غم و اندوه باقى نميگذارد. در مقابل، استفاده از لباسهاى تيره، تنگ و چسبان، دل را سياه ميكند و آدمى را غمدار. اين نكته ، فحواى بسيارى از روايات نيز هست. 2
محمد فولادى
www.lailatolgadr.com