اگر با دعا بر گرفتاريها پيشدستي كنيم، اشك و تضرعمان براي اهل ملكوت، پذيرفتني است و به ما نخواهند گفت: « تا پيش از اين كجا بودهاي ؟!»(1) پس نيازمندي ما به دعا، در هنگام سلامت و آسايش، بيش از هنگامي نيست كه در سخت روزي، روزگارمان ميگذرد(2) و براي همين شايسته است كه كيفيت دعاي ما در زمان سخني با وقتي كه در حالت عادي و آرام هستيم، يكسان باشد.
امام باقر ( عليه السلام ) ميفرمايند:
ينبغي للمومن أن يكون دعائه في الرخاء نحواً من دعائه في الشده.(3)
براي مومن سزاوار است كه دعايش در حال آسايش، همانند دعايش در سختي باشد.
تلقي غلطي است اگر دعا را فرآيندي يك سويه بدانيم و ارتباطي يك طرفه قلمداد كنيم. اگر بندهاي خدا را ميخواند، بايد منتظر پاسخ آن هم باشد اگر با پروردگارش نجوا مي كند، بايد به جواب شنيدن هم اميدوار باشد. اگر به كسي توفيق دعا دادند، قطعاً بهرهاي از استجابت برايش در نظر گرفتهاند و خداوند ابا دارد از اين كه دستي به آسمان رفته را خالي باز گرداند.
امير المومنين «عليه السلام » فرمودند:
…. من اعطي الدعاء لم يحرم الاجابه…(4)
آن را كه دعا دادند از اجابت محروم نميماند.
دعا كليد گنج اجابت
همانگونه كه ابرها آبستن بارانند و بارش متراكم در درون آنها ذخيره شده است، دعا هم مخزن و گنجينهي اجابت است.
امام صادق «عليه السلام » ميفرمايند:
الدعاء كهف الإجابه كما أن السحاب كهف المطر (5)
دعا مخزن اجابت است چنانكه ابر، مخزن باران است.
البته اين را هم بايد دانست كه ممكن است ابري باران زا به مصلحتي از بارش امتناع كند و دعاگويي ما به روايي خواستهمان نينجامد. اما قدر مسلم اين است كه اقبال ما به خداوند، بيپاسخ نميماند. گو اينكه اين پاسخ صرفاً اعتنا، پذيرفتن و تحويل گرفتن از طرف خدا باشد.
هيچ دعا كنندهاي بيبهره نيست
گاه دعايي مستجاب ميشود، اما آشكاري آثار آن به تأخير ميافتد، مثل اجابت دعاي موسي و هارون براي نابودي فرعون كه 40 سال پس از دعا آثارش ظاهر شد و فرعون از ميان رفت.(6) ولي به هر روي اين خداي ما آنقدر خواستني است، اين پروردگار ما آنقدر رئوف است كه اگر چه رخصت دعا به ما دادنش، لطف و منت است، اما علاوه بر آن صلاح ما را مي سنجد و آنچه به خير ما باشد عطايمان ميكند و افزون بر اين، اگر حاجت ما را بر نياورد، يا آن دعا را ذخيرهي آخرتمان ميسازد(7) و يا مثل آن و هم وزن آن دعا و طلب، بلايي را از سرمان ميگرداند.(8)
زيباتر از اين، گاه خداوند از آن رو كه صداي بندهاش را دوست دارد و ميپسندد هق هق او در بارگاهش همواره طنين انداز و منعكس باشد، روايي حاجتش را به تأخير مياندازد تا او بيشتر دعا كند(9) و خدايش را با دلي قرصتر بخواند.
برخي حكمتهاي برآورده نشدن حاجت
اميرالمومنين «عليه السلام » ميفرمايند:
پس دير پذيرفتن او تو را نا اميد نكند، كه بخشش[او] بسته به نيت [تو] ست و چه بسا در اجابت دعايت، تاخير افتد و اين براي آن است كه پاداش خواستار بزرگتر شود و جزاي آرزومند كاملتر! و چه بسا كه چيزي را خواستهاي اما به تو ندادهاند و بهتر از آن را در آن جهان يا اين دنيا به تو بخشيدهاند، يا به خاطر چيزي كه برات بهتر است از تو باز داشتهاند. و چه بسا چيزي را طلبيدهاي كه اگر به تو ميدادند، تباهي دينت را در آن ميديدي. پس پرستشت دربارهي چيزي باشد كه نيكي آن برايت پايدار ماند و سختي و رنج آن به كنار باشد، [چرا] كه نه مال براي تو پايدار است و نه تو براي مال برقراري !(10)
ائمه « عليه السلام » كيفيت دعا و شرايط و آداب خاص آن را به ما تعليم فرمودهاند كه از آن جملهاند:
1) بسم الله الرحمن الرحيم
چه خوب كه آغاز كردن دعا، با نام خداوند و ياد او باشد.
پيامبر اكرم (صلي الله عليه و آله ) فرمودهاند:
دعايي كه در آغازش « بسم الله الرحمن الرحيم باشد، رد نميشود.(11)
2) مدح و ثناي خدا و صلوات بر پيامبر اكرم
حمد و ستايش خدا، دعا را كامل و پر مايه ميكند(12) و مقدمهي نيكويي براي جلب توجه الهي است.
امام صادق « عليه السلام » فرمودند:
مبادا وقتي يكي از شما بخواهد از پروردگار، چيزي از حاجتهاي دنيا و آخرت را بطلبد، به آن مبادرت كند، مگر آنكه با ستايش و مدح خدا و صلوات بر پيامبر، سخن خود را آغاز نمايد و سپس حاجاتش را بخواهد.(13)
3) تعميم دعا
اگر دعايي براي عموم باشد و دايرهي وسعت آن، افراد بيشتري را در بر گيرد، به اجابت نزديكتر خواهد بود.
پيامبر اكرم « صلي الله عليه و آله » فرمودند:
إذا دعااحدكم فليعم فإنه اوجب للدعاء (14)
هرگاه يكي از شما دعا كند، [ در دعايش [عموميت دهد] همه را دعا كند] كه به اجابت نزديكتر است.
4) دعا به صورت دسته جمعي
درست است كه گاهي انسان، از خلوت كردن با خدا بيشتر لذت ميبرد و ميتواند راز دلش را آشكارا با او در ميان بگذارد، اما گاهي هم ميشود كه حضور افراد ديگر، و ديدن حال گريه و انابهشان، آدمي را در شكستن سد سنگين قلبش ياري ميدهد و از كسالت و خواب آلودگي – كه گاه در تنهايي به انسان دست ميدهد – دور ميكند. به علاوه وعده فرمودهاند كه خداوند دعاي يك جمع چهل نفري ( يا بيشتر ) را بيجواب نگذارد:
هيچ چهل نفر مردي براي دعا گرد هم اجتماع نميكنند (دعا نميكنند) جز اينكه خداوند، دعاي آنها را مستجاب ميكند. پس اگر چهل نفر نبودند و چهار نفر بودند، ده بار خداي عزوجل را بخوانند، خداوند دعايشان را اجابت ميكند و اگر چهار نفر هم نباشند و يك نفر باشد، چهل مرتبه خدا را بخواند.پس خداي عزيز جبار براي او اجابت مينمايد.(15)
5) الحاح در دعا
دعا نبايد تنها بازيچهي زبان باشد و از سر عادت و تكرار، گفته شود، – اگر چه عادت به نيكويي نيز خواب است – بلكه بايد بند بند وجود آدمي را به بازي بگيرد و رگ و پي و انسان را متوجه خدايش كند. دعا بايد دعاگو را تكان دهد، بلرزاند و از آنجا كه هست قدمي جلوتر ببرد. اينجاست كه تفاوت «دعا كردن » و « دعا گفتن » آشكار ميشود. گاهي صرفاً دعايي را ميخوانيم و هيچ حسي به دنبال آن به ما دست نميدهد و تحول و تغييري در خود نمييابيم، اما گاهي شده – خصوصاً مواقع اضطرار و گرفتاري – كه نه تنها زبانمان، بلكه همهي جوارحمان به خدا التماس ميكنند، روحمان است كه سر خود را بر آستان خدا ميسايد، جانمان
است كه پيش او به خاك ميافتد و وجودمان است كه زانو ميزند و عاجزانه تمنا مي كند. اين تفاوت، آشكارا اختلاف كيفيت اين دو گونه را به ما مينماياند.
خلاصه بايد دعا كننده باشيم نه صرفاً دعا گو! از نشانههايي كه فرد دعا كننده دارد اين است كه از پا فشاري و اصرار دريغ نميكند و تمنا و التماسش دوام دارد، حتي الحاحش را به زبان مي آورد، خدا را به قربانش قسم ميدهد، مواليش را شفيع ميكند و دست از طلبش بر نميدارد و اين خود مطلوب خداوند است.
امام صادق «عليه السلام» فرمودند:
همانا خداوند عزوجل خوش ندارد كه مردم دربارهي حاجتي به يكديگر اصرار كنند، ولي براي خودش آن را دوست دارد. خداي عزوجل دوست دارد كه از او خواهش شود و] از [آنچه نزد اوست درخواست گردد.(16)
6) گريه، تبتل، ابتهال
ابتهال به معناي التماس و زاري است، يعني انسان مجدانه و ملتمسانه به درگاه خدا زاري كند و ضجه بزند. تبتل نيز به معناي انقطاع و بريدن است اگر از همه جا نااميد شده باشيم و همهي راهها را به روي خود بسته ببينيم و در پي آن، از همه كس ببريم، آغوش پذيرش خدا را به روي خود بازتر مييابيم، تا هنگامي كه به خدا هم طراز و در مرتبهاي برابر نسبت به دور و بريهايمان مينگريم. ما را به اين هر دو – تبتل و ابتهال – سفارش فرمودهاند، به علاوه گريستن در هنگام دعا نيز بسيار ارزشمند است و حتي تباكي هم قيمت دارد.
تباكي يعني خود را به گريه واداريم. اگر چه اشكي به چشمانمان ننشيند، همين كه از قساوت قلبمان ناراحت باشيم و براي گريستن به نگاه خود التماس كنيم، مورد پسند خداست. اين اشك آنقدر خريدار دارد كه حتي فرمودهاند به ياد مصيبتي كه بر شما وارد شده بيفتيد تا به واسطهي آ
ن در دعا به گريه بياييد. (17)
آري، اشك الماس است، اگر چه بسيار اندك هم باشد ولي زيبا و قيمتي است.
«…. عرضه داشتم من درحال دعا، خود را به گريه وادار كنم اگر چه گريه ندارم ؟! – امام صادق «عليه السلام » – فرمود:
نعم، ولو مثل رأس الذباب (18)
آري، اگر چه به اندازهي سرمگسي باشد.
7) خواندن دعاهاي مأثور در زمانها و مكانهاي خاص
اگر چه سخن با خدا گفتن، زمان و مكان و زبان نميشناسد، اما دعا خواندن با ادبياتي كه سفيران خداوند، از جانب او آموختهاند، مشخصاً ارزشي بالاتر دارد. زمانها و مكانهايي كه خدا نظر خاصي به آنها دارد در تاثير گذاري دعا موثرند.
دعاهاي مأثور – كه از جانب ائمه « عليهم السلام » به ما رسيدهاند – تفاوتشان با سخنان فردي، به قدر تفاوت شخصيتي ائمه «عليهم السلام » با ماست. دعايي كه بر زبان حجت خدا رفته باشد، آثاري دارد كه مناجاتهاي ديگر قطعاً از آنها بي بهرهاند.
خدا، امام را ميان انسانها نشان كرده است تا راه و رسم بندگي و گفتگو با معبود را به فرزند آدم بياموزد و به او ياد دهد كه چگونه با خالقش ارتباط بگيرد. آن خاصيت، متعلق به آن الفاظ نوراني(19) است و كم و زياد كردن يا اكتفا به ترجمهي آن، خواص مطلوب را از آن دعا سلب خواهد كرد.(20)
بنابراين، صرف به زبان آوردن كلمات امام، موضوعيت دارد، اگر چه خواننده، معناي آن را درك نكند. همچنين فضيلت و بركتي كه دعا در ماه رمضان دارد، يا منزلت دعايي كه زير قبهي حضرت سيد الشهداء « عليه السلام » خوانده مي شود، با مكانها و زمانهاي عادي قابل مقايسه نيست و اينها همه به اثراتي بر ميگردد كه خداوند متعال، در آن كلمات يا آن زمان و مكان، قرار داده است.
& lt;/SPAN>8) تقوا
رعايت خدا را كردن و پرواي پروردگار داشتن و دوري از مشتبهات و پرهيز از گناه، همه از اموري هستند كه به اجابت دعا سرعت مي بخشند و عمق تاثير آن را افزايش ميدهند چرا كه اجابت دعا بسته به پذيرش و قبول الهي است و:
إنما يتقبل الله من المتقين (21)
خداوند تنها از پرهيزگاران ميپذيرد.
راوي از امام صادق « عليه السلام » ميپرسد: خدا را مي خوانم، اما استجابت نمي شود…. ميفرمايند:
من به تو خبر مي دهم: اگر شما اطاعت خدا را در آنچه امر نموده، ميكرديد و بعد خدا را ميخوانديد، خدا استجابت ميكرد.شما مخالفت و معصيت خدا را ميكنيد خدا هم جواب نميدهد.ولي نااميد نشويد اي گنهكاران !كه اگر خدا را از راهش بخوانيد، شما را اجابت مي كند، اگر چه عاصي باشيد.(22)
اگر چه بيتقوايي ممكن است به رد دعا بينجامد، اما اگر خدا با فضل خود با ما برخورد كند، بعيد نيست دعاي عاصي فاسق را نيز از روي رحم و شفقت مستجاب نمايد. البته بندهي گناهكار بايد در پي اصلاح خود باشد و بخواهد طريق اطاعت خدا را ابتدا كند، و در عين حال راه شناس هم باشد؛ راهي كه نظر لطف خدا بر آن است و دري كه به باغ عطوفت خدا باز مي شود. و مگر راهي سريعتر و دري گشودهتر از تذلّل در قبال ائمه «عليه السلام» و توسل به عنايت اهل بيت، خصوصاً امام عصر «عليه السلام » مي توان پيدا كرد، كه بر شاخههاي دعا، ميوههاي شيرين استجابت را بنشاند ؟
پی نوشتها:
(1) عن ابي عبدالله « عليه السلام»: «… و اذا لم يكن دعاء فنزل به البلاء فدعاء قيل: أين كنت قبل اليوم ؟» « و چون بسيار دعا نكند و بلايي به او رسد و به دنبالش دعا كند، به او گفته شود: تا به امروز كجا بودي ؟»
(2) عن اميرالمومنين « عليه السلام »: « ما المبتلي – الذي قد اشتد به البلاء – بأحوج الي الدعاء من المعافي الذي يأمن البلاء» «آن كه به بلايي سخت دچار است به بلاء محتاجتر نيست از بيبلايي كه بلايش در انتظار است» ( نهج البلاغه، حكمت 234).
(3) اصول كافي، ج 4، ص 243.
(4) نهج البلاغه، حكمت 130.
(5) اصول كافي، ج 4، ص 21.
(6) مضمون حديث شريف منقول از امام صادق عليه السلام ( اصول كافي، ج 4، ص 245)
(7) ارزش اين ذخيره سازي الهي به حدي است كه در روايات آمده است فرد در روز قيامت آرزو ميكند هيچ دعاي مستجاب شدهي او به اجابت نمي رسيد و ذخيرهي آخرت او ميشد.
(8) در بحار به نقل از كتاب مكارم الاخلاق آمده: «هيچ مسلماني نيست كه با دعايي خداي تعالي را بخواند كه در آن دعاء قطع رحم و طلب گناه نباشد مگر آنكه خداوند به سبب آن دعا يكي از سه خصلت را عطا كند: يا حاجتش را به سرعت روا كند، يا آن را براي آخرتش ذخيره كند، يا مثل آن بدي را از او دفع نمايد.
(9) از امام صادق «عليه السلام» منقول است: « همانا بندهاي دعا ميكند، پس خداي عزوجل به دو فرشته ميفرمايد من دعاي او را اجابت كردم، ولي حاجتش را نگه داريد، زيرا من دوست دارم آواي او را بشنوم…» (اصول كافي، ج 4، ص 245)
(10)نهج البلاغه، قسمتي از نامهي 31، در وصيت اميرالمومنين « عليه السلام » به امام حسن «عليه السلام ».
(11) قال رسول الله «صلي الله عليه وآله »: « لا يرد دعاء اوله بسم الله الرحمن الرحيم » ( بحار الانوار، ج 90، ص 313).
(12) درحديثي امام صادق « عليه السلام » كيفيت اين حمد و ثنا را چني
ن تعليم فرمودهاند: «اللهم أنت الاول فليس قبلك شيء و أنت الآخر فليس بعدك شيئي و أنت الظاهر فليس فوقك شيء و أنت الباطن فليس دونك شيي و أنت العزيز الحكيم.» (بحار الانوار، ج 4، ص 265).
(13) كافي، ج 4، ص 236.
(14) كافي، ج 4، ص 142.
(15) كافي، ج 4، ص 241.
(16) عن ابي عبدالله «عليه السلام» قال: « ان الله كره الحاح الناس بعضهم علي بعضٍ في المساله و احب ذلك لنفسه…» (كافي، ج 4، ص 224).
(17) مضمون فرمايش امام صادق «عليه السلام » (كافي، ج 4، ص 235).
(18) كافي، ج 4، ص235.
(19) «….. كلامكم نور و قولكم رشد…» كلام شما نور است و گفتار شما راستي. (زيارت جامعه، مفاتيح الجنان ).
(20)در حديثي امام صادق «عليه السلام » دعاي غريق را به عبدالله بن سيان مي آموزند و او همانجا با تكرار عبارت حضرت، چيزي به آن مي افزايد، اما حضرتش ميفرمايند: « خدا مقلب القلوب و ابصار است، اما همانگونه كه من مي گويم، بگو: « يا الله يا رحمن يا رحيم يا مقلب القلوب ثبت قلبي علي دينك » (بحار الانوار، ج 52، ص 149).
(21)سوره مائده، آيه 27.
(22)مكارم الاخلاق، ص 319.
www.ashoora.ir