بسيار پيش آمده كه جوششي در درونمان و خيزشي در باطنمان، ما را به كنج تنهاييمان بكشاند، رويمان را به سوي آسمان بگرداند و زانوهايمان را ملتمسانه بر درگاه الهي به خاك بنشاند، گاه بيماري داريم كه از دارو و در
مانش نااميد شدهايم، گاه گرهاي به كارمان افتاده و ناگشوده مانده، گاه آرزويي نابرآورده داريم و خواستهاي به ثمر ننشسته را طلب ميكنيم، يا گاهگُداري ميشود كه حس بيكسي در ما گل ميكند و همه چيز و همه كس را روگردان و ناتوان مييابيم اينگونه اوقات با خدايمان گفتگو ميكنيم و باقطره قطرهي اشك، او را مي خوانيم، با زبان زاري صدايش ميكنيم و به او پناهنده ميشويم…
و دعا يعني همين يعني خواندن خدا، يعني عرض حال به او، يعني سخن گفتن با او، چه حاجتي را از او بخواهيم و چه تنها با او مناجات كنيم و لذت همنشيني با او را تجربه نماييم و چيزي هم نخواهيم. كه البته اين دو در مرتبههايي غير قابل مقايسهاند. چرا كه وقتي با نام خدا را بردن و صرفاً با او گفتگو كردن، لحظات دعاي ما بگذرد و فقط حاجتمان ما را به رفتن اين راه وادار نكرده باشد، معلوم است كه قدردان اين موقعيت هستيم و حقيقت بندگي و روح خاكساري در بارگاه الهي را درك كردهايم.
دعا شاكلهي بندگي
پيامبر اكرم «صلي الله عليه و آله» ميفرمايند:
الدعاء مخ العباده(1)
دعاء مغز [و اساس] عبادت است.
جز اين نيست كه منتهاي خواري و خضوع انسان در برابر خالقش، به درخواست كردن و گدايي از او ميباشد، و شاكلهي بندگي را رو آوردني اينگونه به او، تشكيل ميدهد. اگر به دنبال جلب عنايت خداييم و ميخواهيم ما را به خودمان واگذار نكند و توجه و لطفش را از ما برندارد، راهش دعا كردن است.
اعتناي خدا نتيج
هي دعا
خداوند در قرَآن به پيامبر چنين فرموده است:
قل لايعبؤبكم ربي لو لادعائكم (2)
[اي پيامبر به مردم بگو] اگر دعايتان نباشد، پروردگار من به شما اعتنايي نميكند.
بايد دعا را در متن زندگيمان بياوريم و آن را يكي
از فعاليتهاي روزمرهمان قرار دهيم.
رابطهي اسباب عادي با دعا
بايد همانطور كه براي تاثير اسباب عادي حساب باز ميكنيم، به دعا متكي باشيم. اگر همانقدر كه به اثر گذاري دارو براي بيمار معتقديم، با همان چشم به دعا بنگريم. آن وقت اين حركت ارزشمند به آخرين راه ما تبديل نميشود، بلكه از همان ابتدا به موازات بهرهبرداريمان از اسباب و لوازم عادي،به تاثير دعا اميد ميبنديم و همانقدر كه به راهگشايي دوا و درمانمان معتقديم، به همان اندازه معتقديم كه ممكن است به واسطهي اين دعا، خداوند راه چارهي صحيح را در ذهن پزشك، القا كند و به اين ترتيب، شفاي بيمارمان به دست آيد.
پس در عين حال كه نبايد از تلاشها و تكاپوهاي جاري
زندگي سر باز زنيم، نبايد دعا و درخواست از خدا هم فراموشمان شود. اين دو هيچ يك جايگزين هم نيستند، بلكه مثلاً سعي فرد، در به دست آوردن روزي حلال براي خانوادهاش و طلب رزق از خداي رزاق، در كنار هم ارزشمند و مكمل يكديگرند. باري اهل دعا بودن به گوشهگيري و تن پروري نميانجامد،بلكه تحققش به اين است كه فرد، همانقدر كه در بيماري حاد فرزندش، خدا را ميخواند، در حاجتها و امور جاري زندگيش نيز به همان شدت، خود را محتاج دستگيري خدا بداند و از طلب رزق گرفته تا درخواست رفع گرفتاري و شفاي بيماري، همه را در بستر دعا از خدا بطلبد. دعا در زيستنش ساري باشد و در ساعات نفس كشيدنش تزريق شود. چنين فردي كه در هر كاري و هر آني به خداوند اقبال و انابه دارد، در حقيقت در برابر خدا اسكتبار نورزيده است.
دوري از دعا، تكبر در برابر خدا
در منطق قرآن، دعا عبادت است و كسي كه از آن فاصله مي گيرد، در حقيقت در مقابل خالقش تكبر به خرج داده است.
و قال ربكم ادعوني استجب لكم إن الذين يستكبرون عن عبادتي سيدخلون جهنم داخرين (3)
و پروردگار شما گفت: مرا بخوانيد تا شما را اجابت كنم. آنان كه از عبادت من استكبار ميورزند، زود است كه با خواري وارد جهنم شوند.
دعا محبوبترين عبادت
از ميان عبادتهايي كه ميشناسيم، دعا محبوبترين عمل در نزد خداست چرا كه نشانهي روآوري بنده به اوست، و نقطهي اتصال ناچيز و نيازمند محض، با بينياز و غني مطلق است.
اگر در خويش، لحظهاي تأمل كنيم، در مي يابيم كه نياز، سراسر وجودمان را فرا گرفته، احتياج با ما آميخته و فقر و ناداري، همراه هميشگي ماست. آن وقت است كه ارزش اين اتصال و ارتباط و خواهش، خود را نشان ميدهد و اين دريافت درست، انسان محتاج را به درخانهي خداي قاضي الحاجات ميرساند و انگيزهي دعاي مداوم او ميشود.
دعاي همراه با سوال ارزشمندتر
دعايي كه آميخته با سوال و گدايي باشد، ارزشي مضاعف دارد. امام باقر «عليه السلام» ميفرمايند:
ما من شييء افضل عند الله عزوجل من أن يسال و يطلب ما عنده (4)
چيزي نزد خداوند برتر از آن نيست كه از او سوال و درخواست گردد و از آنچه نزد اوست خواسته شود…
آنچه ما از امور مادي و معنوي مي طلبيم،نزد خداوند است و باور داشتن اين نكته، ما را به خواستن از او فرا ميخواند و اصلاً اين سوال، خود يك مقام و منزلت است كه اگر بنده لب بربندد و از خدا،گدايي نكند، به آن مقام، دست نمييابد.(5) همچنين بايد در هنگام دعا يأس را كنار گذاشت.
دعاي اميدوارانه تغيير دهندهي قضاي الهي
معتقد بودن به اينكه امر مورد نظر ما تقدير شده است و مقدر شدن آن باعث مي شود كه دعا در آن تاثيري نداشته باشد، در فرهنگ اهل بيت «عليهم السلام » اشتباه است.
امام صادق « عليه السلام » فرمودند:
يا ميسر ! ادع و لاتقل إن الأمر قد فُرِغَ منه (6)
اي ميسر ! دعا كن و مگو كه كار از كار گذشته [و آنچه مقدر شده همان مي شود و دعاي من بيتاثير است]
عطا نتيجهي درخواست
قضاي خداوند با دعا تغيير ميكند،(7) يعني ميتوان با دعا بلاي مقدري را به تاخير انداخت، يا نيكي و خيري را پيش كشيد، به علاوه، خداوند، عطا و بخشش خود را منوط به درخواست ما فرموده است، هر چه سوال ما و عرض حاجت ما و ذلت ما در برابر خدا بيشتر باشد، بركت او بر ما نازلتر خواهد بود، وگرنه لب فرو بستن از سوال،نتيجهاي جز محروم ماندن از عطاي خدا ندارد.
امام صادق «عليه السلام» فرمودند:
… و لو أن عبداً سده فاه لم يعط شيئاً فسل تعط يا ميسرا ! إنه ليس من باب يقرع إلا يوشك ان يفتح لصاحبه (8)
…و اگر بندهاي دهان خود را ببندد و درخواست نكند، چيزي به او داده نميشود پس درخواست كن تا به تو داده شود! اي ميسر! هيچ دري نيست كه كوبيده شود، جز آنكه اميد آن ميرود كه به روي كوبنده باز گردد.
بخشندهي عطيههاي بزرگ، همان عطا كنندهي نعمتهاي كوچك
گاه مي انديشيم كه درخواست ريزه كاريهاي زندگي از خداوند و طلب
كوچكترين خواستههايمان از او، ضرورت ندارد. فكر ميكنيم حتماً بايد حاجت مهم و اضطرارآوري پيش آمده باشد كه دست دعايمان، به دامن عنايت خداوند چنگ زند. اما حقيقت اين است كه بخشندهي خواستههاي بزرگ، همان عطا بخش حاجتهاي ناچيز است و آنكه سختيهاي بزرگ را از سر ما ميگرداند و گرفتاريهاي عظيم را برايمان برطرف ميكند، همو صاحب كوچكترين احتياجها و برآورندهي ريزترين نيازهاست.
امام صادق «عليه السلام» ميفرمايند:
لاتتركوا صغيره لصغرها أن تدعوا بها إن صاحب الصغار هو صاحب الكبار (9)
هيچ حاجت كوچكي را به خاطر كوچكياش رها نكنيد،از اينكه [برايش] به درگاه خداوند، دعا كنيد. زيرا آنكه حاجات كوچك به دست اوست، همان است كه حاجت بزرگ را در اختيار دارد.
دعا نه تنها وسيله كه هدف نيز هست
درست است كه دعا،وسيله سبب و ابزاري است براي رفع حاجات و برطرف شدن نيازهايمان از خزانهي غيب. اما نكتهي مهم اين است كه نگاه صرفاً ابزاري به دعا،ديدي منصفانه مورد پسند خداوند نيست. به تعبيري، دعا فقط يك جاده نيست كه از آن گذر كنيم تا به مقصود و مطلوب مادي يا معنويمان برسيم، بلكه توجه به خود اين راه نيز ارزش دارد. همين كه اظهار عبوديت و بندگي است، همين كه مظهر سرنهادن به عظمت آستان ربوبي است، همين كه ساختار خداپرستي است، براي آشكار شدن ارجمندي آن بس است. گر چه در ظاهر،حاجت ما برآورده نشود.
اذن دعا، لطف خدا
اساساً اين لطف خداست كه دري را براي ارتباط ما با خودش باز نموده و راهي را براي متصل شدنمان به رحمتش گشوده. همين كه اجازه داده لبهاي ما به گفتگو با او حركت كند و زبانمان به راز گفتن باحضرتش بچرخد، خود لطفي بزرگ در حق ماست، و بايد شاكر اين اجازهي الهي باشيم. در دعاي شريف افتتاح خطاب به خدايمان چنين عرضه ميداريم:
اللهم اذنت لي في دعائك و مسئلتك (10)
خدايا! به من اجازهي خواندن و خواستن از خود دادي.
دعا وسيلهي تقرب به خدا
اگر هيچ بهرهي مادي از دعايمان نبريم، دست كم – و بلكه دست بالا – اين فايدهي بزرگ و اين سعادت والا نصيبمان شده كه با خالقمان به سخن بنشينيم و به دنبال آن به او تقرب پيدا كنيم. تقربي كه مايه و شالودهاش،معرفت الله است و از معرفت و شناخت خدا بالاتر، مگر نعمتي پيدا مي شود ؟
امام صادق « عليه السلام » ميفرمايند:
عليكم بالدعاء فإنكم لاتقربون بمثله(11)
بر شما باد به دعا كردن كه تقرب – به خدا – پيدا نمي كنيد با چيزي مثل دعا…
با دعا بر بلا سبقت بگيريم
&l t;P style=”TEXT-ALIGN: justify; LINE-HEIGHT: 200%; MARGIN: 0cm 0cm 0pt; unicode-bidi: embed; DIRECTION: rtl; VERTICAL-ALIGN: top” dir=rtl class=MsoNormal align=justify>حال كه موضوعيت و ارزش مستقل دعا را دريافتيم، ديگر تنها انگيزهي ما براي دعا كردن، گرفتاري و مبتلا شدن نيست اگر فرهنگ دعا در زندگي ما،جا بيفتد، آن وقت، نيازي نيست كه حتماً به مانعي در كارهايمان برخوريم و يا با سختي و كژي مواجه شويم تا به دعا روي آوريم، بلكه سوار بر بال كبوترهاي دعا، به سرعت از هجوم تيرهاي بلا ميگريزيم و بر آنها سبقت ميگيريم و به علاوه از آثار معرفتي آن هم بهرهمند ميشويم. اگر در هنگام عافيت، خدا خواني، عادت ما شود، آن وقت كه در تنگي و ضجر قرار مي گيريم، صدايمان براي آسمانيان، ناآشنا نيست و گوش ملائك با نواي انابهي ما غريبي نميكند.
امام صادق «عليه السلام» فرمودند:
من تقدم في الدعاء استجيب له نزل به البلاء و قالت الملائكه: «صوت معروف»…(12)
هر كه در دعا پيش افتد وقتي به او بلايي برسد دعايش مستجاب مي شود و فرشتگان ميگويند: صدايي آشناست.
پی نوشتها:
(1) بحار الانوار،ج 90، ص300
(2) سوره فرقان، آيه 77
(3) سوره غافر، آيه 60.
(4) اصول كافي،ج 4، ص 210.
(5) امام صادق « عليه السلام » ميفرمايند:«… إن عند الله عزوجل منزله لاتنال الا بمساله ولو أن عبداً سد فاه لم يعط شيئاً.. » (اصول كافي، ج 4، ص 211).
(6) امام صادق « عليه السلام » ميفرمايند:«… إن عند الله عزوجل منزله لاتنال الا بمساله ولو أن عبداً سد فاه لم يعط شيئاً.. » (اصول كافي، ج 4، ص 211)
(7) اصول كافي، ج 2، ص 469.
(8) اصول كافي، ج 4، ص 211.
(9) اصول كافي،ج 4، ص 212.
(10) دعاي افتتاح، مفاتيح الجنان.
(11) اصول كافي، ج 4، ص 212.
(12) اصول كافي، ج 4، ص 219
www.ashoora.ir