جستجو
این کادر جستجو را ببندید.
از این طرف اومدی: 
چرا باید شکرگزار باشیم؟ /بخش سوم

چرا باید شکرگزار باشیم؟ /بخش سوم

فهرست مطالب

اگر از ما بپرسند «بزرگترين و والاترين نعمتي كه خداوند به شما داده چيست؟» چه مي‌گوييم؟ سلامتي؟ رفاه مادي؟ فرزند صالح؟ زندگي آسوده و بدون دغدغه؟ همسر مومن؟… آيا كسي ميان ما پيدا مي‌شود كه واقعاً – و نه از سر تصنع – بزرگترين نعمت و داراييش را امام زمانش بداند؟ حتي شايد هم اكنون اين سوال براي ما ايجاد شود كه چرا امام زمان عليه السلام نعمت خداست؟ و وجه نعمت بودن آن بزرگوار چيست؟ با اينكه مطرح شدن اين سوال نمونه‌ي بارز و انكار ناپذيري از غربت امام عصر عليه السلام در ميان ماست، اما كنكاش در ابعاد مختلف اين موضوع، قطعاً مفيد و باعث تقويت معرفت ما به آن غريب پرده نشين خواهد بود.

دو بعد نعمت بودن امام عصر عليه السلام


نعمت بودن امام عصر عليه السلام را مي‌‌توانيم از دو جنبه مطرح كنيم: بعد تكويني – بعد تشريعي


بعد تكويني


امام عليه السلام، ‌امان زمين است، ركن هستي است. به اعتبار اوست كه خاك آرامش دارد و اضطراب و تزلزل نيافته است.(1) اگر سايه ي آسمان بر سر ماست، ‌به خاطر اوست، (2) و اگر كره‌ي زمين، زمينيان را در خود فرو نمي‌كشد، از سر آن است كه او به خاك قدم گذارده، باران از ابر سخاوت او فرو مي‌ريزد(3) و بركت، از سر انگشت او نشأت مي‌گيرد. و اين همه نه از روي مجاز، كه عين حقيقت است.</SPAN&g t;


امام عليه السلام، امان زمين


امام صادق عليه اللام وضعيت دنياي بدون امام را اين گونه به تصوير مي‌كشند:


لو بقيت الأرض بغير امام لساخت(4)


اگر زمين بدون امام بماند، فرو مي‌ريزد.


اگر امام نباشد، سنگ به سنگ بند نمي‌شود و نفس هستي بند مي آيد، بند بند عالم از هم مي‌گسلد و زمين و زمان از هم مي‌پاشد.


امام عليه السلام مالك عالم


عالم، ملك امام است و آنچه از زمين مي‌رويد سفره‌چين‌هاي اوست و نه تنها كره‌ي ارض كه هر چه در دنيا هست به او تعلق دارد:


الدنيا و ما فيها الله تبارك و
تعالي و لرسوله و لنا(5)


دنيا و هر آنچه در آن است از براي خداوند تبارك و تعالي، رسولش و ماست.


امام عليه السلام مايه‌ي حيات


وقتي سايه‌ي امام بالاي سر مخلوقات باشد، نعمت‌ها و بركت‌ها به آنان رو مي‌كند، نعمت‌هايي كه حيات دنيوي ما را رقم مي‌زنند و زندگي ما را وابسته‌ي خود كرده‌اند، همه از طريق امام به ما مي‌رسد.


امام صادق عليه السلام به يكي از شيعيان خود فرمودند:


يا داود لو لااسمي و روحي ما اطردت الأنهار و لااينعت الثمار و لا اخضرت الأشجار (6)


اي داود! اگر نام و روح من نبود رودها به هم پيوسته و جاري نبودند، ميوه‌ها به ثمر نمي‌نشستند و درختان سبز نمي‌شدند.


امام عليه السلام، ‌مايه‌ي آرامش


نه تنها چنين نعمت‌هايي از دست پرفيض امام نصيب ما مي‌شود، بلكه بالاتر از اين نعمت‌هاي روحي و معنوي نيز از مجراي امام به سوي ما جريان مي گيرد و از سحاب رحمت او نازل مي شود بارها در زيارت جامعه چنين خوانده‌ايم:


و بكم ينفس الهم و يكشف الضر… بكم اخرجنا الله من الذل و فرج عنا غمرات الكروب و انقذنا من شفا جرف الهلكات و من النار(7)


بارها رو به امامان پاك نهادمان عليه السلام گفته‌ايم:


به سبب شما خدا ناراحتي‌ها را برطرف مي‌كند و گرفتاري‌ها را دفع مينمايد. به واسطه‌ي شماست كه خدا ما را از لجنزار پستي و خواري بيرون آورده و از گرفتاري‌هايي كه در آن فرو مانده‌ايم، گره گشايي نموده است و (خدا تنها به خاطر شماست) كه ما را از سقوط در هلاكت و آتش نجات بخشيده.</o:p&gt ;


اما يادمان نبوده كه حجت زنده‌اي كه امروز بود و نبود، به او تكيه دارد كيست؟ امام عصر عليه السلام، مصدر اين نعمت‌هاست و وساطت او نه تنها در نعمت‌هاي مادي، ‌كه در بعد عطاياي روحي و معنوي نيز هست. خداوند به سبب اوست كه بر روح ‌ها آرامش برقرار مي‌كند و ما و شما را از ورطه‌ي سختي‌ها و ناراحتي‌ها بيرون مي كشد به گل روي اوست كه گره ازكار من و شما مي گشايند و در نهايت به هدايت و دستگيري معنوي اوست كه از عذاب اليم رها مي شويم و از آتش سوزان راه به بهشت جاودان مي‌بريم. البته در بعد وساطت امام در رسيدن نعمت به ما، ‌خوب است به اين نكته نيزتوجه داشته باشيم كه امام، بي اذن خداوند، ‌قدم از قدم بر نمي‌دارد.


فعل امام، فعل خدا


فعل و عمل او در حقيقت ف
عل و عمل خداست (8)، چون امام مجري فرمان اوست و درحقيقت اين خداست كه لحظه به لحظه نعمت‌ها و بركت‌ها و كمالات را با امام دست به دست مي كند و به دست ما مي‌رساند.


دو بعد نعمت تكويني امام


نعمت بودن امام، ‌در بعد تكويني از دو جهت است:


نخست آنكه زيبايي‌ها و خوبي‌ها و بهره‌ها و منفعت‌ها همگي براي امام خلق شده‌اند و ساير مخلوقات به طفيل او روزي مي‌خورند و به تبع او بهره‌ور از نعمت‌هاي الهي‌اند.


وجه دوم اين است كه خداوند هر نوري را از دريچه‌ي امام مي تاباند و هر نعمتي را به دست او و به امضاء و خواست و رضاي اوست كه مي‌دهد.


بنابراين امام، هم از اين جهت كه واسطه‌ي نعمت است و خداوند به او اختيار نعمت‌هايش را داده است، مادر همه‌ي نعمت‌ها و بهره‌هاست. به اين ترتيب وساطت امام در اعطاي نعمت‌هاي الهي، يك وساطت بي‌اختيار نيست. به تعبيري نبايد امام را صرفاً دريچه و مجرايي مجبور معرفي كنيم، بلكه بايد با اين ديد صحيح به امام نگريست كه:


خداوند، تمامي نعمت‌ها را در خزانه‌اي جمع نموده و كليد آن را به دست امام داده است و او مختار است كه به روي كسي اين در را بگشايد يا بر آن قفل دريغ بزند. گويي خداوند متعال به امام نيز همان را گفته كه به سليمان نبي فرمود:


هذا
عطاؤنا فامنن اوامسك بغير حساب(9)


اين است عطاي ما، بي‌حساب ببخش يا بازدار [به هر كه مي‌خواهي].


البته باز هم بر اين نكته تاكيد مي‌‌ورزيم كه عصمت تامه‌ي امام اين احتمال را كه او لحظه‌اي اراده‌ي الهي به خطا رود كلاً نفي مي‌كند.


چون قلب او ظرف اراده‌ي خداست، جز خواست خدا در سر نمي‌پرورد و جز به اراده ودستور او عمل نمي‌كند.


بعد تشريعي


بعد ديگر نعمت بودن امام، جنبه‌ي تشريعي آن است كه استفاده از آن به اختيار ما بستگي دارد. معرفت امام، «خير كثير»ي است كه توسط خداوند به بندگان عرضه مي شود. برخورد آنها با اين نعمت، ‌در نعمت بودن آن موثر است. يعني اگر به امام رجوع كنند، ‌ولايت او را بپذيرند و معرفت او را به دل بگيرند، در يك كلام اگر در برابر امام تسليم باشند و خود را در معرض نعمت وجود او قرار دهند، اين جنبه‌ي تشريعي را درك كرده‌‌اند وگرنه امام از اين طريق براي آنان نعمت نخواهد بود. اگر هدف زيستن ما بندگي خداوند باشد، مهمترين زير ساخت آن را معرفت و شناخت نسبت به خداي متعال تشكيل مي‌دهد. براي تحقق بندگي، اولين لازمه، شناخت و تسليم در برابر معبود است كه با معرفت الله آغاز مي شود.(10) حال بايد پرسيد روح معرفت الله چيست؟ و با درك چه حقيقتي انسان مي‌تواند مدعاي معرفت صحيح به خدا را داشته باشد.


معرفت امام اساس معرفت خدا


& lt;P style=”TEXT-ALIGN: justify; LINE-HEIGHT: 200%; MARGIN: 12pt 0cm; unicode-bidi: embed; DIRECTION: rtl; VERTICAL-ALIGN: top; tab-stops: 120.85pt” dir=rtl class=MsoNormal align=justify>همين پرسش را راوي با سيد الشهداء عليه السلام مطرح مي‌كند و مي‌گويد: ما معرفه الله؟ يعني معرفت خداوند چيست و پايه و اساس آن را چه چيز تشكيل مي‌دهد؟ حضرت مي‌فرمايند:


معرفه أهل كل زمان امامهم الذي يجب عليهم طاعته(11)


معرفت اهل هر زماني، نسبت به امامشان كه طاعت او بر آنان واجب است.&lt ;/SPAN>


در واقع حضرت سيدالشهداء عليه السلام با اين بيان درخت توحيد را با ميوه‌اش تعريف فرموده‌اند تا پرسشگر به وسيله‌ي شناخت نشانه‌ي توحيد، آن را بشناسد. در حقيقت چون معرفت خدا جز به معرفت امام زمان به دست نمي‌آيد، بنابراين امام حسين عليه السلام آن را به عنوان ركن معرفت خدا معرفي مي‌نمايند از همين روست كه در اعتقاد ما معرفت به امام به عنوان جزء ناگسستني توحيد شناخته مي‌شود و كسي كه معتقد به امام نباشد، در حقيقت زيست جاهلي دارد و گويي در عصر جاهليت پيش از پيامبر اكرم صلي الله عليه و آله زيسته و بويي از هدايت الهي نبرده است.


به اين ترتيب انسان براي رسيدن به انگيزه و نتيجه‌اي كه براي آن خلق شده، راهي جز پيروي از امام و تمسك به او ندارد. امام باقر عليه السلام مي‌فرمايند:


بنا عبدالله و بنا عرف الله و بنا وحد الله (12)


به وسيله‌ي ماست كه خدا بندگي مي‌شود و به وسيله‌ي ماست كه خدا شناخته مي گردد و به وسيله‌ي ماست كه توحيد خدا تحقق مي‌يابد.


امام راهگشاي بندگي


&l t;SPAN style=”LINE-HEIGHT: 200%; FONT-FAMILY: ‘Tahoma’,’sans-serif’; COLOR: black; FONT-SIZE: 9pt; mso-fareast-font-family: ‘Times New Roman'” lang=AR-SA>براي دستيابي به گوهر خداشناسي بايد از راهي رفت كه امام پيش پا مي‌گذارد. اگر كسي امام ‌شناس نباشد، با نحوه و شيوه‌ي عبادت و بندگي خدا آشنا نمي شود چرا كه او سفير خداوند است و پروردگار از زبان اوست كه راه و رسم دينداري و چگونگي بندگي مورد پسند خود را به ما ابلاغ ميكند.


امام مي‌داند پيش گرفتن چه برنامه‌اي در زندگي متناسب با بندگي اوست، مي‌داند چه اعتقادي نجات بخش است و چگونه اخلاقي رساناي ما به سعادت خواهد بود. در يك كلام همه‌ي راه‌ها به امام ختم مي‌شود و همه‌ي خوشبختي‌ها از در خانه‌ي او صادر مي‌گردد.


امام صادق عليه السلام مي‌فرمايند:


ما ريشه‌ي هر خيري هستيم و نيكي از شاخه‌هاي ماست و از جمله‌ي نيكي‌هاست: توحيد، نماز، روزه، فرو بردن خشم، گذشت از بدكار، ترحم به فقير، احساس مسئوليت در برابر همسايه و اعتراف به برتري كسي كه شايستگي آن را دارد.(13)


پی نوشتها:


(1) در روايتي، امام باقر و امام صادق عليه السلام شأن ائمه را چنين تعريف مي‌كنند:« جعلهم الله اركان الارض أن تميد بأهلها…» خدا ايشان را اركان زمين قرار داده تا اهلش را به اضطراب و تزلزل نيفكند.


(2) در زيارت جامعه عرضه‌ مي‌داريم:«… و بكم يمسك السماء أن تقع علي الأرض…» به خاطر شماست كه آسمان از اينكه بر سر زمين خراب شود باز داشته شده.


(3) در زيارت جامعه عرضه مي‌داريم:«…. بكم ينزل الغيث..» باران به واسطه‌ي شما مي بارد.


(4) كافي، كتاب الحجه، باب ان الأرض لاتخلو من حجه.


(5) اصول كافي، كتاب الحجه، باب ان الأرض كلها للامام.


(6) بحار الانوار، ج 47، ص 100.


(7) زيارت جامعه، ‌مفاتيح الجنان.


(8) امام هادي عليه السلام فرمودند، خداوند دل‌هاي ائمه را محل ورود اراده‌ي خود ساخته كه اگر چيزي را بخواهد آنها هم همان را مي‌خواهند…. (‌بحار الانوار، ج 24، ص 305).


(9) اين واگذاري به ائمه عليه السلام كه از آن تعبير به « تفويض » مي‌شود با آنچه « مفوضه » ميگويند متفاوت است. زيرا آنان كار را از قدرت الهي خارج مي‌دانستند و براي مخلوقات استقلال قائل بودند در حالي كه به اعتقاد ما قلب امام ظرف مشيت خداست و جز خواست خدا چيزي در دل او نيست.


(10) امام رضا عليه السلام فرمودند:« اول عباده الله معرفته » اساس بندگي خدا معرفت به اوست. توحيد صدوق، باب تشبيه، ج 2.


(11) بحار الانوار، ج 23، ص 83.


(12) اصول كافي، كتاب التوحيد، باب نوادر، ح 10.


<SPAN style="LINE-HEIGHT: 200%; FONT-FAMILY: 'Tahoma','sans-serif'; COLOR: black; FONT-SIZE: 9pt; mso-fareast-font-family: Tahoma; mso-bidi-language: FA" lang=FA& gt;(13) کافی، کتاب الروضه، ص 242


www.ashoora.ir

به این مطلب امتیاز دهید:

فرصت ویژه برای علاقه مندان به نویسندگی

شما می توانید مقالات خود را با نام خود در وب سایت موسسه منتشر نمائید. برای شروع کلیک نمائید.

نویسنده مقاله باشید