یاد خدا سید الاعمال است بخش اول
متن دویست و هفتاد و سومین جلسه درس اخلاق آیتالله قرهی باموضوع ایمان و زیر مجموعه آن، در محل مهدیه القائم المنتظر(عج):
رابطه ایمان و عمل صالح
آنچه که پروردگار عالم، در آخرت، مورد حساب و کتاب قرار میدهد؛ عمل صالح انسانها است و انسان در عمل صالح قرار نمیگیرد إلا به ایمان؛ یعنی باید قلباً معتقد باشد. اگر ایمان داشت، اهل عمل میشود.
یاد خدا سید الاعمال است بخش اول
لذا اهل عمل، مراقب اعضاء و جوارح، رفتار و سکنات خودشان هستند؛ چون ایمان دارند. اگر انسان، ایمان داشت، آن موقع است که جداً مراقبه میکند.
لذا میگویند: اگر خواستید ببینید کدام عمل، صالحتر است؛ ببینید چه کسی ایمانش قویتر است. هر چه هم ایمان، قویتر شد؛ عملآورتر میشود و عمل را هم صالح میکند.
برای همین است که بیان میشود:رکن کین ایمان، عمل است، آن عملی هم که بیان کردیم، پیامبر(ص) فرمودند از ایمان است و ایمان در ده چیز است: «الْإِيمَانُ فِي عَشَرَةٍ الْمَعْرِفَةِ وَ الطاعَةِ وَ الْعِلْمِ وَ الْعَمَلِ وَ الْوَرَعِ وَ الِاجْتِهَادِ وَ الصبْرِ و
َ الْيَقِينِ وَ الرضَا وَ التسْلِيمِ فأيها فَقدَ صاحِبُهُ بَطَلَ نِظامُهُ»[1]، اگر یکی از این موارد از بین برود، معلوم است که رشته ایمان از هم گسسته میشود.
یاد خدا سید الاعمال است بخش اول
لذا یکی از خصایص مؤمنین، عمل است که در بستر علم است؛ یعنی میفهمند و چون علم پیدا میکنند، دیگر اهل عمل میشوند.
مؤمن تا جایی که طاقت دارد، کوشاست!
وجود مقدس پیامبر اکرم، حضرت محمد مصطفی(ص) میفرمایند:مؤمن اینقدر عشق به عمل پیدا میکند که تا آنجا که میتواند، اهل عمل است و آنجا هم که از توانش خارج باشد، غم وجودش را میگیرد؛ برای این که میگوید: چرا من نمیتوانم بیشتر از این انجام بدهم؟! – اینها خصایصی است که معصومین(ع) و تالی تلوان معصوم دارند –
یاد خدا سید الاعمال است بخش اول
حضرت میفرمایند: «تَجِدُ المؤمنَ مُجْتهِدا فيما يُطيقُ، مُتَلَهفا علي ما لا يُطيقُ»[2] – عجیب است که عنوان طاقت را هم میآورند – مؤمن را مییابی، چگونه؟ کوشا، تا کجا؟ تا آنجایی که طاقت دارد.
لذا قبلاً هم بیان کردم: این که فرمودند: «لا يُكَلفُ الله ُ نَفْساً إِلا وُسْعَها»[3]، به این معنا نیست که وقتی من کاری را انجام دادم، بگویم: خوب دیگر طاقت من همینقدر است، خیر، مؤمن مدام در کار و عمل جلو میرود و با خود میگوید: تا آنجایی جلو میروم که دیگر جدی جدی نتوانم عمل انجام دهم.
یاد خدا سید الاعمال است بخش اول
«تَجِدُ المؤمنَ مُجْتهِدا فيما يُطيقُ»، مؤمن را مییابی در حالی که کوشاست، تا آنجایی که طاقت دارد؛ یعنی به تعبیری کم نمیآورد.
مؤمن از تمام شدن طاقتش، اندوهگین است!
آنوقت آنجایی هم که طاقتش تمام میشود و جسمش نمیگذارد؛ اندوهگین میشود. چون بالاخره ما مخلوق و محدودیم و حتی اولیاء خدا و بزرگان در مورد این بحث «فيما يُطيقُ» بیان فرمودند: مؤمن وقتی میبیند، مخلوق است و حد و اندازهاش اینقدر محدود است، نگران میشود و میگوید: ای کاش میتوانستم همیشه عمل انجام دهم. لذا پیامبر عظیمالشأن(ص) میفرمایند: «مُتَلَهفا علي ما لا يُطيقُ»، وقتی که دیگر نمیتواند، ناراحت و اندوهگین میشود و میگوید: چرا نمیتوانم؟!
یاد خدا سید الاعمال است بخش اول
وقت محدود است و مؤمن اینقدر عشق به عمل پیدا میکند، میگوید: ای کاش شبانهروز به جای بیست و چهار ساعت، چهل و هشت ساعت بود! میدانید راجع به آیتالله قاضی گفتهاند: ایشان فرمودند: من فقط یک نگرانی از فردای قیامت دارم و آن هم این است که میگویند: در آنجا تکلیفی نیست! خیلی دوست داشتم فردای قیامت نماز و تکلیف و عمل خیری باشد و من باز هم به اینها مشغول باشم.
یاد خدا سید الاعمال است بخش اول
پس در این ده خصایص مؤمن، بعد از علم، عمل است. آنوقت در کار و ع
مل، همیشه او را کوشا میبینی، تا آنجایی که دیگر طاقت دارد؛ چون مخلوق و محدود است و بالاخره این طاقتش تمام میشود. زمان کم میآورد.
طاقت یعنی چه؟
یاد خدا سید الاعمال است بخش اول
خدا آن مرد الهی و عظیمالشأن، آقا معلم دامغانی(ره)، رفیق شفیق امام راحل عظیمالشأنمان را رحمت کند. یک موقعی از ایشان سؤال کردیم: طاقت چیست؟ انسان چقدر میتواند طاقت داشته باشد؟ فرمودند: طاقت این است که انسان وقتی دید دیگر نمیتواند انجام دهد، خودش از خودش بدش بیاید.
تعجب کردیم، یعنی چه که خودش از خودش بدش بیاید؟! فرمودند: طاقت یعنی آنقدر جلو برود که اینطور بشود.بعد هم فرمودند: بعضی از بزرگان، آن ساعتی را هم که برای خوردن، خوابیدن، نوشیدن، استراحت و… داشتند، فقط برای عبادت و طاعت و عمل میخواستند. لذا لقمه غذا را که برمیداشتند، حتماً لازم نیست که بر زبان جاری شود، اما در ذهنشان این «قَو عَلَی خِدمَتِکَ جَوا
رِحی» را میگفتند؛ یعنی خدایا! من این را میخورم که این جوارح من قوی شود تا بتوانم خدمت و عمل کنم و اهل طاعت شوم. وقتی میدیدند یک جایی کم میآورند و نمیتوانند، ناراحت میشدند. همین فرمایش پیامبر عظیمالشأن(ص) که فرمودند: مؤمن وقتی کاری دیگر در توان و طاقتش نیست، اندوهناک میشود.
یاد خدا سید الاعمال است بخش اول
از کار خوب خوشتان بیاید و از کار بد، بدتان بیاید؛ تا در ابتدای ایمان قرار گیرید!
پس مؤمن فقط کار نیکو میخواهد. روایتی بیان شده که میگویند: مربوط به اوایل ایمان است. میفرمایند: «مَن سَرتْهُ حَسَنتُهُ و ساءَتْهُ سَيئتُهُ فهُو مؤمنٌ»[4]، آن کسی که اهل عمل است و از عمل نیکو و حسنه و کار نیک خوشحال میشود، مؤمن است.ابتدای عمل هم از همین جا شروع میشود که انسان از کار خوب خوشش بیاید. البته این به عنوان عُجب نیست. این که خوشش میآید؛ یعنی میگوید: الحمدلله که توانستم این کار را انجام بدهم. لذا برای این که این خوشحال بودن، او را به عجب و تکبر و…نیاندازد، باید بداند همه کارها به دست پروردگار عالم است (همان مطالبی که در مباحث اخلاص بیان کردیم).
یاد خدا سید الاعمال است بخش اول
هر کسی از کار خوب خودش خشنود شود و از کار بد خودش، بدش بیاید و تنفر داشته باشد و ناراحت شود که چرا یک لحظه کار بدی کرده است؛ مؤمن است.
آنوقت این درجه ایمان، انسان را جلو میبرد، طوری که کارش زیاد میشود و مانند همان روایتی که از پیامبر(ص) بیان کردیم، میشود و دیگر تا آنجا که طاقت دارد، دائم دنبال کار است،«تَجِدُ المؤمنَ مُجْتهِدا فيما يُطيقُ»، آنجایی هم که طاقت ندارد، دیگر ناراحت است و میگوید: چرا من بیشتر از این دیگر نمیتوانم انجام دهم؟! «مُتَلَهفا علي ما لا يُطيقُ»، یعنی مؤمن نمیگوید: خسته میشوم.
یاد خدا سید الاعمال است بخش اول
لذا مؤمن در عملش هیچ موقع خسته نمیشود. مانند همان که در جبهات و صبحگاهها و… بیان میکردند و میگفتند:کی خسته است؟ دشمن! مؤمن ناراحت میشود که چرا بیشتر انجام ندادم.
مؤمن و زیرکی!
لذا پیامبر اکرم، خاتم رسل، محمد مصطفی(ص)، باز هم از زیرکی مؤمن، میفرمایند: «المؤمنُ كَيسٌ فَطِنٌ حَذِرٌ وَ فی عَمَلِهَ تَجِد»[5]، مؤمن کسی است که زیرک، هشیار و باهوش است و در عملش، زیاد کار انجام میدهد.
یاد خدا سید الاعمال است بخش اول
اتفاقاً زیرکی به همین کار زیاد است. اگر کسی تصور کند: زیرک، آن کسی است که کم کار کند و بهرهبری زیاد داشته باشد، اشتباه کرده است. لذا خصوصیت مؤمنین این است که اهل عمل هستند و دیگران را هم به عمل تشویق میکنند.
شعار مؤمن
یاد خدا سید الاعمال است بخش اول
خیلی جالب است، امیرالمؤمنین(ع) جملهای در این زمینه دارند که کوتاه، اما پر از معناست. هر کس شعاری دارد، شعار مؤمن چیست؟ امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند: «العَمَلُ شِعارُ المُؤمِنِ»[6]، عمل، کار، تلاش و کوشش، شعار مؤمن است.
یعنی مؤمن، اهل عمل است.چون عزیزان! پروردگار عالم انسان را طوری قرار داده که اگر یک عمل نیک انجام بدهیم، به دنبال عمل نیک دیگری هم میرویم و نعوذبالله اگر یک عمل بد انجام دادیم و یک سیئه از ما سر زد و توبه و مراقبه و مواظبت نکردیم، یک سیئه دیگر هم از ما سر میزند.
خداوند، قوت و سستی را در چه کسانی زیاد میکند؟
یاد خدا سید الاعمال است بخش اول
لذا این تعبیر که فرمودند:عمل، شعار مؤمن است؛ تعبیر خیلی عجیبی است و جالب هم این است که هر کس هم کار کند، قویتر میشود. اگر
با شیطان مبارزه کنیم و عمل صالح انجام دهیم، خدا ما را قوی میکند.امیرالمؤمنین(ع) هم فرمودند: «مَن يَعمَلْ يَزدَدْ قُوةً »[7]، هر کس عمل کند، خدای متعال به واسطه این کار کردنش، قوتش را زیاد میکند و نیرومندتر میشود. «مَن يُقَصرْ في العَمَلِ يَزدَدْ فَترَةً»، کسی که در عملش، سستی کند و عمل برای پروردگار عالم و نیکیها را جدی نگیرد، اولاً معلوم است که مؤمن نیست و بعد هم سستی او در کارهای دیگرش هم نشان داده میشود و بر سستی او افزوده میگردد.
یاد خدا سید الاعمال است بخش اول
چرا هر کسی که عمل نکند، مؤمن نیست؟ چون اصلاً مؤمن با عمل شناخته میشود. پروردگار عالم در سوره طه، آیه75 میفرماید: «مَنْ يَأْتِهِ مُؤْمِنا قَدْ عَمِلَ الصالِحاتِ فَأُولئِكَ لَهُمُ الدرَجَاتُ الْعُلى»، آنها که با ایمان نزد پیامبر میآیند، کارهای شایسته میکنند. مؤمن، عمل صالح دارد. آنوقت است که صاحب درجات میشود و بالا میرود.
پروردگار عالم ما را در عمل میبیند و عمل همان نکتهای است که متخلقین به اخلاق الهی میگویند: هر کس متخلق به اخلاق الهی شد، طبیعی است که عملش هم زیاد میشود.
علت سستی در عمل
یک سؤال: چرا بعضی مواقع در عمل سست هستیم؟
وجود مقدس صادق القول و الفعل، امام جعفر صادق(ع) جواب این سؤال را اینطور میفرمایند: «إن أحبکُم الی الله عز و جل، أحسنکم عملاً بالخلق عظیم» چه کسانی نزد خدا محبوب هستند و خدا چه کسانی را دوست دارد؟ محبوبترین شما نزد پروردگار عالم، آن کسی است که عمل را انجام میدهد و بهترین و نیکوکارترین شما در عمل است، آن هم با خلق عظیم.
یعنی معلوم میشود اگر بخواهید در عمل، کم نیاورید، باید متخلق به اخلاق الهی باشید. چون متخلقین به اخلاق الهی در عمل کم نمیآورند. آن که متخلق به اخلاق الهی شود، به تعبیری هیچ موقع خسته نمیشود و همانطور که بیان کردیم، به خودیخود برای نماز شب قیام میکند و خسته نمیشود و بدن خود را میکشاند. آن که لذت و حلاوت یک عمل نیکو را چشید، معلوم است مدام عمل دیگری برایش میآید. آن که امید به آخرت داشت، عمل انجام م
یدهد.
یاد خدا سید الاعمال است بخش اول
لذا امیرالمؤمنین(ع) بیان فرمودند: «قالَ رَجُلٌ : يا رَسولَ الله ِ »[8]، مردی پیش پیامبر(صل)آمد و عرضه داشت: « ما يَنفي عَني حُجةَ الجَهلِ؟» چه چیز حجت نادانی را از من دور میکند؛ یعنی من چه عملی را انجام بدهم که جزء جاهل نباشم؟ «قالَ : العِلمُ» فرمودند: علم کسب کن.معلوم بود که آن شخص اهل معرفت است، عرضه داشت: «فَما يَنفي عَني حُجةَ العِلمِ؟» چه چیزی حجت دانش را از من دور میسازد؛ یعنی کاری میکند که من فقط در این عنوان علم نمانم. « قالَ : العَمَلُ» فرمودند: عمل.
یاد خدا سید الاعمال است بخش اول
بعد فرمودند: «لا تَكُن مِمن يَرجو الآخِرَةَ بغيرِ العَمَلِ»[9]، مثل آن کسی که نباش که به آخرت امید دارد، منتها بدون عمل. مؤمنین حقیقی و متخلقین به اخلاق الهی، اهل عمل هستند و امید به آخرت هم که دارند، با عملشان است.
لذا یکی از خصوصیاتی که مؤمنین دارند، این است که همانطور که بیان کردم در عمل، جلو میروند و صبر نمیکنند و نمیگویند: طاقت ما همینقدر است. اتفاقاً یکی از چیزهایی که بعضیها به ما یاد میدهند، این است که مدام میگویند: جوانها را به تکلف نیاندازید. بله، این درست است
و اگر غیر از باب علم و معرفت و اخلاق باشد، اصلاً انسان خودبهخود در عمل خسته میشود. اما آن کسی که در باب علم جلو میرود، همانطور که پیامبر(ص)در روایت فوق فرمودند که علم، حجت نادانی را دور میکند؛ چون او هم با علم و آگاهی جلو میرود، میفهمد.
یاد خدا سید الاعمال است بخش اول
برترین عمل، آن است که نفست از آن، اکراه دارد!
اتفاقاً تازه برترین عمل، عملی میشود که نفس خودت را به آن مجبور کنی؛ چون نفس دون نمیخواهد من و شما اهل عبادت و نماز شب باشیم. البته در جلسه گذشته، نسخهای را که اولیاء برای مداومت در نماز شب دادند، بیان کردم که چه کار کنیم تا این بدن آرام آرام عادت کند، منتها باید آن را وادار کنیم.
یاد خدا سید الاعمال است بخش اول
امیرالمؤمنین(ع) میفرمایند: «أفضَلُ الأعمالِ ما أكرَهتَ عَلَيهِ نَفسَكَ»[10]، برترین عمل، عملی است که نفستان، خوشش نمیآید آن را انجام دهید. نفس دون به گناه عادت دارد؛ میخواهد ببیند و چشمچرانی کند؛ میخواهد هر چه هست، بخورد؛ به دنبال این است که هر کاری دلش خواست، انجام دهد و…؛ اما ما نباید اجازه بدهیم. بلکه برعکس، با عمل خودمان، جلوی آن را بگیریم.
ادامه دارد…
منبع: خبرگزاری مهر
کانال جامع دو نور در ایتا:
https://eitaa.com/twonoor
کانال جامع دو نور در تلگرام:
https://t.me/twonoor
صفحه اصلی – موسسه قرآن و نهج البلاغه