خطبه 82 بخش اول
مَا أَصِفُ مِنْ دَار أَوَّلُهَا عَنَاءٌ، وَآخِرُهَا فَنَاءٌ! فِی حَلاَلِهَا حِسَابٌ، وَ فِی حَرَامِهَا عِقَابٌ. مَنِ اسْتَغْنَى فِیهَا فُتِنَ…
امام علی(علیه السلام) در این سخن فصیح و بلیغ خود، در بیان اوصاف دنیا ده جمله ذکر فرموده است.در نخستین جمله مى فرماید: «من چگونه توصیف کنم سرایى را که آغاز آن سختى و مشقّت است».در دوّمین جمله مى افزاید: «و پایانش نیستى و فناست».یک نگاهِ اجمالى، به سراسر زندگى انسان در این جهان نشان مى دهد که همه آن آمیخته با رنج و مشقّت است; سر آغاز آن که ولادت انسان است، نه تنها درد و رنج عظیمى براى مادر دارد، بلکه براى خود او رنج آورتر است; چرا که از محیط بسته اى به محیط بازى که بسیار با آن متفاوت است، وارد مى شود و همه چیز دگرگون مى گردد. در آغاز کودکى چنان ضعیف و ناتوان است که نه تنها نمى تواند پشه اى را از خود دور کند، بلکه قدرت حفظ آب دهان را، در دهان ندارد و اگر از او به دقّت پرستارى نشود، هر لحظه با خطرى روبروست. دوران شیرخوارگى را، با تمام مشکلاتش پشت سر مى گذارد و با درد و رنج از شیرى که شیره جان او بود، جدا مى شود و کم کم به راه مى افتد در حالى که هیچ تجربه اى در زندگى ندارد و خطرات عظیمى از هر سو، زندگى او را تهدید مى کند; کم کم بر سر عقل مى آید و هوش او کامل مى شود و تازه دردسرهاى او آغاز مى گردد، چرا که از حجم مشکلات زندگى و گرفتارى هاو محرومیّت ها باخبر مى شود; با چه زحمتى در میان جمعى که به همه چیز چسبیده اند، جاى پایى براى خود باز مى کند و خانه و لانه و همسرى – با هزاران مشکل – براى خود برمى گزیند: مشکلاتى که تا پایان عمر همراه اوست. دوران پیرى که نیروها از کف مى رود و انواع ضعف ها و بیمارى ها، در چشم و گوش و دست و پا و قلب و عروق و استخوانش ظاهر مى شود، مشکلات مضاعفى براى او مى آفریند. آرى سراى دنیا سرایى است که با درد و رنج آغاز مى شود و با انواع گرفتاریها ادامه مى یابد!سپس در بیان سومین و چهارمین وصف مى فرماید: «در حلال آن حساب، و در حرامش عقاب است».اشاره به اینکه حتّى انسان در آخرت گرفتار پیامدهاى دنیاى خویش است; زیرا از دو حال خارج نیست: یا در طلب حلال بوده و یا در طلب حرام. اگر به سراغ حلال رفته باید حساب همه آنها را در قیامت پس بدهد و اگر در طلب حرام بوده، باید کیفر آن را بچشد!سپس در بیان پنجمین و ششمین وصف مى افزاید: «کسى که در دنیا ثروتمند شود، مورد انواع آزمایش ها و فتنه ها قرار مى گیرد و کسى که فقیر گردد محزون مى شود».آرى طبیعت این دنیا، چنین است که انسان دائماً بر سر دو راهى قرار دارد که هر دو به مشکل مى انجامد: اگر فقیر و تنگدست شود کوهى از غم و اندوه بر قلبش گذارده مى شود و اگر از ثروت و سرمایه بهره مند شود گرفتار مشکلات دیگرى خواهد شد! زیرا حفظ ثروت و نگهدارى آن از انواعِ آفات و حتّى هزینه کردن آن، با انواع مشکلات آمیخته است; از یک سو تیرهاى کینه و حسد به سوى او پرتاب مى شود; از سوى دیگر با انواع آزمونهاى الهى روبرو مى گردد. از درون بخل و تنگ نظرى و انحصارطلبى و حرص و طمع، او را تهدید مى کند و از برون انواع آفات و بلاها. گاه همین استغنا و ثروت، او را از ذکر خدا به کلّى دور مى سازد و به خود مشغول مى نماید; تمام ارزشهاى انسانى را از صفحه خاطر او محو مى کند و تنها ارزشِ مال و ثروت، جاى آن را مى گیرد!در هفتمین و هشتمین جمله به بیان دو وصف دیگر از دنیا مى پردازد که دقّت در آن، انسان را از حرص و آز و عشق به دنیا دور مى کند، مى فرماید: «کسى که به سرعت به دنبال دنیا بدود، به آن نمى رسد وکسى که آن را رها سازد، به او روى مى آورد و از وى اطاعت مى کند».اشاره به اینکه: بسیارند کسانى که به دنبال دنیا مى دوند و به آن نمى رسند و بسیارند کسانى که دنیا را رها مى سازند، ولى دنیا به آنها روى مى آورد.در نهمین و دهمین ویژگى اشاره به نکته بسیار مهمّى درباره دنیا مى کند;مى فرماید: «آن کس که با دنیا بنگرد، به او بصیرت و بینایى مى بخشد و آن کس که به دنیا بنگرد، نابینایش مى سازد!».یعنى آن کس که دنیا را، وسیله نیل به کمال و ابزارى براى وصول به آخرت و سببى از اسباب تکامل قرار دهد، حجاب ها از برابر دیدگان او، کنار خواهد رفت و حقایق جهان را آن چنان که هست در مى یابد، ولى آن کس که دنیا را به عنوان هدف بشناسد و نظر او نسبت به آن نظر استقلالى باشد، نه به عنوان وسیله و ابزار، چنان حجابى بر چشم دل او مى افتد که از دیدن حقایق محروم مى شود; عاشق دنیا و زرق و برق آن مى شود و دلباخته و دلداده عالم مادّه مى گردد و هر چه را جز آن است، به فراموشى مى سپارد.(1)
1. جلد 3، صفحه 315 .
http://persian.makarem.ir