ورود

ثبت نام

موسسه قرآن و نهج البلاغه
home-icone
Institute of Quran & Nahjul Balaghah

حوزه ارتباط زمان و مکان نزول و تفسیر قرآن

فهرست مطالب

مقدّمه


هر سخن در هر زمان و موقعیتى معانى متفاوتى افاده مى‏کند. به طور قطع نزول هر آیه و سوره‏اى که در زمان و مکان خاصى بوده است، خود قرینه‏اى است براى بررسى مراد آیات و پرده برداشتن از چهره برخى آیات. پژوهش حاضر در پى پاسخ به این سؤال اصلى است که شناخت زمان و مکان نزول چه تأثیرى بر فهم و تفسیر قرآن کریم دارد؟ و بر آن است که با کشف مواردى از تأثیرپذیرى فهم آیات قرآن کریم از زمان و مکان نزول لزوم شناخت این قرینه را تبیین سازد و روشن کند که بى‏توجهى به آن، یکى از آسیب‏هاى تفسیر به شمار مى‏آید.


توجه به این حقیقت باعث شده است بسیارى از مفسّران به اهمیت تاریخ و مکان نزول آیات پى برده، پیش از ورود به تفسیر و بیان معانى آیات، به زمان و مکان نزول آیات اشاره کنند.1سؤال‏هاى فرعى پژوهش عبارتند از: 1. شناخت زمان و مکان نزول چه تأثیرى بر صحت و سقم روایات اسباب نزول دارد؟ 2. قرینه زمان و مکان نزول چه تأثیرى بر قاعده‏مند کردن تفسیر قرآن دارد؟وجود روایاتى در زمینه اسباب نزول، ناسخ و منسوخ و تاریخ اسلام و… مؤید این مطلب است که قدمت تاریخ‏گذارى قرآن به صدر اسلام مى‏رسد2 و در این زمینه نیز کتاب‏هاى تفسیرى که به ترتیب نزول نگارش شده، موجود است.3


بسیارى از اندیشمندان علوم قرآنى هم در کنار دیگر مباحث قرآنى، آیه‏ها و سوره‏هاى مکى و مدنى را مورد بحث و بررسى قرار داده‏اند؛4 اما شناخت زمان و مکان نزول قرآن تا چه حد بر دیدگاه‏هاى مفسّران اثرگذار بوده و در فهم مقصود آیات از این قراین کمک گرفته‏اند، نگاهى نو در این مباحث به شمار مى‏آید.این پژوهش با تحلیل آیات و بیان زمان و مکان نزول آنها به روش کتابخانه‏اى اثرگذارى آگاهى از زمان و مکان نزول آیات در تفسیر را نشان مى‏دهد.


مفهوم‏شناسى


واژگان «نزول قرآن»، «زمان نزول قرآن»، «مکان نزول قرآن»، و «تفسیر» از مفاهیم کلیدى مقاله است که ایضاح و بیان مراد از آنها ضرورت دارد؛ از این‏رو، معناى آنها را در این مقاله بیان مى‏کنیم:


الف. نزول قرآن


واژه «نزول» از «نزل» به معناى «فرود آمدن یا فروافتادن،5 از بالا به پایین است6» و نیز به معناى «جاگیر شدن و در جایى اقامت افکندن» است.7 برخى اهل لغت «نزول» را به معناى «هبوط» آوردند.8 اما کسانى بین این دو فرق گذاشته و گفته‏اند: «هبوط» به معناى فرود آمدن قهرى است مانند فرود آمدن سنگ9 و در کاربرد آن در مورد انسان بر تحقیر و نقص دلالت دارد،10 برخلاف «نزول»؛این لفظ درباره مواردى چون ملائکه11 و باران12 به کار رفته و به عظمت و شرافت اشاره دارد.13 در «هبوط» به مقصد فرود، جایى که غیر از مبدأ است توجه مى‏شود، اما در «نزول» مبدأ، جاى اولى که چیزى مى‏خواهد از آن جدا شود، موردنظر است و به استقرار یافتن در جاى دوم توجهى نمى‏شود.14


کلمه «نزول» با مشتقاتش در مجموع 293 مرتبه در قرآن کریم آمده است.نزول سه کاربرد دارد: 1. در امور مادى مانند نزول باران از آسمان؛ 2. نزول اعتبارى مانند نزول حاکم از تخت که به معناى از دست دادن مقام حکومت است؛ 3. نزول رتبى و معنوى مانند نزول از عالم مجرد به عالم ماده.بى‏تردید در زمینه نزول قرآن هیچ‏یک از معانى لغوى که بر نزول مادى و مکانى دلالت دارد نمى‏تواند موردنظر باشد؛ زیرا قرآن کریم که مرتبه‏اى از علم خداوند متعال است، جسم نیست تا در مکانى قرار گیرد یا از بالا به پایین فرو فرستاده شود.


بنابراین با وجود اختلاف نظر در میان دانشمندان علوم قرآنى،15 باید واژه «نزول» را در مورد قرآن به معناى معنوى و رتبى به کار برد. منظور از «نزول قرآن کریم» ظهور وحى در پیامبر اکرم صلى‏الله‏علیه‏و‏آله است؛ نزول معنوى و روحانى که تنها ایشان حقیقت آن را درک مى‏کردند.16بدین معنا که قرآن حقیقتى والاست که منشأ اصلى آن علم ذاتى خداوند است و از آنجا که دور از دسترس فهم متعارف انسان‏هاست خداى رحمان و رحیم براى تمام کردن عنایت و رحمت خویش آن حقیقت را به مرتبه ظهور فعلى رسانده و در قالب الفاظ متجلى ساخته و به پیامبر خویش وحى کرده است.17 به اعتبار بلندى مقام خداى تعالى و پایین بودن مقام عبودیت است که آمدن قرآن از آن مقام به این مقام «نزول» نام گرفته است.18


ب. زمان نزول


«زمان19» از ریشه «زمن»، «از لغات مشترک میان عرب و عجم» است20 و به «اسمى که براى وقت، چه کم باشد و چه زیاد21»، «عصر22» و «چیزى که دائم در حرکت است23»، «هنگام، دور و عهد24»، «زمانه، روزگار، دهر25» و… معنا شده است. در این تحقیق «زمان نزول» عبارت است از: اوقاتى که بخش‏هایى از آیات قرآن کریم بر حضرت محمد صلى‏الله‏علیه‏و‏آلهوحى شده است.


به نظر عده‏اى از دانشمندان، قرآن کریم دو نزول داشته است: 1. نزول دفعى؛ 2. نزول تدریجى.آنها، آیه شریفه «… کِتَابٌ أُحْکِمَتْ آیَاتُهُ ثُمَّ فُصِّلَتْ مِن لَّدُنْ حَکِیمٍ خَبِیرٍ» (هود: 1)؛ «… [این ]کتابى است که آیت‏هاى آن از نزد دانایى باحکمت و آگاه استوار و پایدار گشته [که به کتابى دیگر منسوخ نشود] و آن‏گاه به تفصیل بیان‏شده‏است»راشاهدبراندیشه‏تعددنزول‏قرآن‏گرفته‏اند. 26


نزول تدریجى قرآن از یک طرف امداد معنوى مستمر براى پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله بوده است27 و از طرفى، رسالت اسلام با انواع بحران‏هاى سیاسى، فرهنگ‏ها و پرسش‏هاى مختلف مشرکان رویارو بوده است. موضع گیرى‏هاى مناسب و تفسیر و تبیین متناسب پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آلهنیازمند آن بوده است که نزول قرآن به شکل تدریجى انجام پذیرد.28 ویژگى نزول تدریجى این کتاب آسمانى، بیانگر قابلیت تعیین زمان نزول هریک از آیات و سوره‏هاى قرآن کریم است.


ج. مکان نزول


«مکان29» اسم ظرف است و به «جاى، محل، جایگاه،30 موضع بودن چیزى، قرارگاه هر چیز از زمین و جاى شى‏ء31» معنا شده است. این واژه به نظر بعضى از اهل لغت مشتق از «کون»؛ «بودن و هستى» است که بر اثر کثرت استعمال به معنى مطلق «جا» به کار رفته است.32 بعضى دیگر معتقدند مکان از ماده «مکن» یعنى «جایى که چیزى را دربر مى‏گیرد».33 کلمه «مکان» با دیگر مشتقاتش 32 مرتبه به معانى «جاى، جایگاه، جایگزین و وضع و موقع» در قرآن کریم به کار رفته است. در این نوشته منظور از «مکان نزول» عبارت است از: هر جا و هر شهرى که پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله به آنجا قدم گذارده‏اند و آیاتى از قرآن کریم بر آن حضرت نازل شده است.


د. تفسیر


مصدر باب تفعیل از ماده «فسر» به معناى «ابانه»،34 «بیان»،35 «تفصیل کتاب»،36 «کشف37 و آشکار نمودن امر پوشیده38» و «توضیح دادن»39 است. معناى مشترک میان آنها بیان نمودن و آشکار کردن است. به نظر برخى لغت‏دانان، این واژه در ثلاثى مجرد و ثلاثى مزید (باب تفعیل) به یک معناست؛40 ولى از آنجا که یکى از معانى باب تفعیل مبالغه است و با توجه به اینکه «اضافة المبانى تدل على اضافة المعانى» نظر کسانى که آن را مبالغه معناى فسر دانسته‏اند41 تأیید مى‏شود. بنابراین، تفسیر به معناى «به خوبى آشکار کردن» است.


این واژه یک بار به همین معنا در قرآن کریم به کار رفته است.42 براى «تفسیر» تعریف‏هاى متعددى ارائه شده است.43 بهترین تعریف از این قرار است: تفسیر قرآن کریم یعنى بیان مفاهیم44 آیات قرآن و آشکار کردن مراد خداى متعال از آن بر مبناى ادبیات عرب و اصول عقلایى محاوره‏اى.45 با این توضیح که بیان معانى ظاهر الفاظى که به ذهن متبادر مى‏شود نیز تفسیر است؛ چون نوعى آشکار کردن معناى پنهان است.46حال پس از مفهوم‏شناسى، کیفیت اثرگذارى زمان و مکان نزول بر فهم قرآن را در حوزه‏هاى گوناگون بررسى مى‏کنیم:


1. حوزه فهم محتواى کلى سوره


از شمار نکات مثبت برخى تفاسیر مانند تفسیر گران‏سنگ المیزان، اشاره به محتواى کلى سوره‏هاى قرآن در ابتداى تفسیر سوره است. با دانستن زمان و مکان نزول، بر فضایى که سوره‏ها در آن نازل شده آگاهى مى‏یابیم و تصویر کلى از مضامین آن در ذهن نقش مى‏بندد که ما را در جهت فهم بهتر آیات سوره یارى مى‏رساند. موارد اثرگذارى شناخت مکان نزول بر تفسیر در جهاتى شبیه به تأثیرات زمان نزول است؛ هریک را جداگانه بررسى مى‏کنیم:


1ـ1. آگاهى از زمان نزول


توجه به زمان نزول، راه برداشت صحیح از مضامین سوره‏ها را هموار مى‏سازد. در این باب به چند نمونه اشاره مى‏کنیم:الف. سوره آل‏عمران: این سوره مدنى47 است که سال‏هاى دوم و سوم در خلال جنگ‏هاى بدر و احد نازل شده است. در این زمان جامعه مسلمانان از یک طرف با فتنه‏جویى‏ها و آشوب‏هاى یهود و نصارى در میان خود روبه‏رو بود که باید براى خاموش کردن آن بسیار احتجاج و بگومگو مى‏کرد و از سوى دیگر با مشرکان درگیر جنگ بود. مسلمانان همیشه در حال آماده باش بودند؛ چون هر لحظه تهدید مى‏شدند.


علاوه بر این، اسلام در آن روزها در حال انتشار و آوازه‏اش همه جا را پر کرده بود. لذا امپراتورى‏هاى بزرگى چون ایران و روم نیز به اسلام چنگ و دندان نشان مى‏دادند. با این سابقه ذهنى مى‏بینیم آیات این سوره شریفه داراى چنین مضامینى است: سخن از جنگ احد48 و تحریک به مبارزه با مشرکان،49 واقعه مباهله50 و یادآورى کارهاى یهود.51 از این‏رو، خداوند در این سوره مسلمانان را به صبر فرا مى‏خواند و سفارش مى‏کند که دست به دست یکدیگر دهند52 و وحدت را بین خودشان انسجام بخشند.53


ب. سوره مائده: مفسّران و تاریخ‏نگاران اتفاق‏نظر دارند که مائده آخرین سوره‏اى است که در اواخر حیات رسول اللّه صلى‏الله‏علیه‏و‏آله نازل شد.54 با این شناخت اگر در آیات سوره دقت کنیم درمى‏یابیم که غرض جامع سوره دعوت به وفا عهد55 و پایدارى در پیمان‏ها و تهدید شدید از شکستن حدود و میثاق‏هایى است که در دین گرفته شده است.56


مى‏بینیم داستان‏هایى از پیمان‏شکنى‏هاى بنى‏اسرائیل57 و همچنین داستان مائده عیسى علیه‏السلام58 نقل شده و بسیارى از احکام حدود و قصاص در این سوره بیان شده است.59 از این‏رو، خداى متعال در آیاتى بر مردم منت گذاشته که احکام و دستورهایى برایشان تشریع کرده که مایه طهارت آنهاست و در عین حال هیچ عسر و حرجى ندارد؛60 دینشان را کامل کرده و نعمت را بر اینان تمام61 نموده است.62


2ـ1. آگاهى از مکان نزول


با آگاهى از محل نزول سوره‏ها، مقصود آیات شناخته مى‏شود؛ زیرا مباحث یک سوره با موقعیت و محل نزول آن تطبیق مى‏کند. به نمونه‏اى توجه فرمایید:سوره انبیاء: محل نزول این سوره مکه است؛ سرزمینى که مردم آن مشرک بودند و بت مى‏پرستیدند. از مباحثى که در سوره‏هاى مکه براى اصلاح اعتقاد مردم بدان پرداخته شده، اصول دین (توحید، نبوت و معاد) است. به یقین وقتى افکار و عقاید مردم تصحیح شود، رفتار آنها نیز تغییر خواهد کرد.63


غرض سوره انبیاء تبیین موضوع نبوت است که ابتدا مباحث توحید و معاد را زیر بنا قرار داده64 و براى مردم آشکار مى‏سازد آن روزى که مردم از آن غافل‏اند نزدیک است.65 روزى که ملاک حساب آن، پذیرفتن یا نپذیرفتن دعوت حقى است که متضمن وحى آسمانى است؛66 سپس نبوت خاتم انبیا و نسبت ساحر دادن به وى67 و استهزاى ایشان68 را طرح نموده و با بازگفتن شرح حال شمارى از پیامبران گذشته،69 گفتار مردم را ـ به اجمال ـ رد مى‏نماید و ذکر مى‏کند پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آلهمانند دیگر پیامبران این گفتارها را خواهد شنید.70


این آیات دلیل اعراض مردم از نبوت را اعراض از توحید معرفى مى‏کند. به همین دلیل بر توحید حجت و برهان مى‏آورد؛71 در پایان، روز قیامت را یادآور مى‏شود72 و خاطرنشان مى‏کند عاقبت نیک از آن متقین خواهد بود و در این دنیا سرانجام، بندگان صالح، زمین را به ارث مى‏برند.73ملاحظه گردید که شناخت زمان و مکان نزول، بر درک ما از مفهوم کلى سوره‏ها مى‏افزاید و مى‏تواند ما را در الگو گرفتن از شیوه برخورد اسلام با مسائل روز یارى رساند.


2. حوزه فهم معناى صحیح واژگان قرآنى


از دیگر حوزه‏هاى تأثیر آگاهى از زمان و مکان نزول آیات در تفسیر، حوزه فهم معانى واژگان است. به این نمونه‏ها توجه فرمایید:الف. خداى متعال در آیه 28 سوره آل‏عمران مى‏فرماید: «لاَّ یَتَّخِذِ الْمُؤْمِنُونَ الْکَافِرِینَ أَوْلِیَاء مِن دُوْنِ الْمُؤْمِنِینَ…»؛ مؤمنان نباید کافران را به جاى مؤمنان به دوستى گیرند.منظور از کلمه «أَوْلِیاءَ» با توجه به زمان نزول، محبت و مودت است نه عهد و سوگند؛ چون در زمان نزول سوره آل‏عمران بین مسلمان‏ها و مشرکان و یهود، معاهده‏ها و قردادهایى بسته شده بود.74


ب. قرآن کریم در آیات 6و7 سوره فصلت مى‏فرماید: «… وَوَیْلٌ لِّلْمُشْرِکِینَ الَّذِینَ لَا یُؤْتُونَ الزَّکَاةَ وَهُم بِالْآخِرَةِ هُمْ کَافِرُونَ»؛ … و واى بر مشرکان، آنان که زکات نمى‏دهند و به جهان واپسین کافرند.به قرینه مکى بودن آیه، «زکات» به معناى صدقه است نه فریضه زکات که در مدینه تشریع شده است.75همچنین «زکات» در سوره‏هاى اعلى، لیل، و مؤمنون به معناى صدقه76 و «نماز» در سوره‏هاى مدّثر و واقعه به معناى توجه‏به‏خداهمراه‏با خضوع بندگان و «اطعام مسکین» به معناى مطلق انفاق برمحتاجان براى رضاى خداست.77


3. حوزه فهم صحیح آیات و ابطال تفسیر ناصحیح


آگاهى از زمان و مکان نزول آیات و سور در فهم آنها تأثیر بسزایى دارد. هریک را جداگانه بررسى مى‏کنیم:


1ـ3. آگاهى از زمان نزول


دانستن زمان نزول تأثیر بسزایى در فهم صحیح آیات و شناخت صحت و سقم تفسیرها دارد.78 براى اثبات آن، چند نمونه از آیات را یادآور مى‏شویم:الف. قرآن کریم در آیه 90 سوره «حجر» مى‏فرماید: «کَمَا أَنزَلْنَا عَلَى المُقْتَسِمِینَ»؛ آن‏سان که [عذابى] بر بخش‏کنندگان فروفرستادیم.یکى از دیدگاه‏ها در تفسیر آیه شریفه این است که منظور از «الْمُقْتَسِمِینَ» یهود و نصارى هستند که قرآن را به این صورت تقسیم کردند که به بعضى ایمان دارند و به بعضى دیگر ایمان ندارند.


در اثبات این دیدگاه به آیه 72 سوره آل‏عمران استشهاد کرده‏اند که مى‏فرماید: «وَقَالَت طَّآئِفَةٌ مِّنْ أَهْلِ الْکِتَابِ آمِنُواْ بِالَّذِیَ أُنزِلَ عَلَى الَّذِینَ آمَنُواْ وَجْهَ النَّهَارِ وَاکْفُرُواْ آخِرَهُ لَعَلَّهُمْ یَرْجِعُونَ»؛ گروهى از اهل کتاب گفتند: به آنچه بر مؤمنان فرو آمده، در آغاز روز ایمان آرید و در پایان روز انکار کنید، تا مگر [از دین خود] بازگردند [یعنى در شک افتند]. در حالى که با توجه به زمان نزول سوره حجر این تفسیر را نمى‏توان پذیرفت؛ زیرا سوره حجر در مکه نازل شده؛ در زمانى که هنوز رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آلهگرفتار مخالفت‏هاى یهود و نصارى نشده بود و آن تفسیر زمانى صحیح است که سوره حجر در مدینه نازل شده باشد.


بنابراین، با توجه به زمان نزول آیه، «الْمُقْتَسِمِینَ» گروهى از قریش بودند که در اوایل بعثت براى خاموش کردن قرآن قیام کردند؛ گروهى گفتند قرآن سحر است و عده‏اى گفتند ساختگى است تا به این وسیله مردم را از راه خدا بازدارند.79ب. خداوند در آیه شریفه 67 از سوره مائده مى‏فرماید: «یَا أَیُّهَا الرَّسُولُ بَلِّغْ مَا أُنزِلَ إِلَیْکَ مِن رَّبِّکَ وَإِن لَّمْ تَفْعَلْ فَمَا بَلَّغْتَ رِسَالَتَهُ وَاللّهُ یَعْصِمُکَ مِنَ النَّاسِ…»؛ اى پیامبر، آنچه را از سوى پروردگارت به تو فروآمده برسان و اگر این نکنى پیام او را نرسانده باشى و خدا تو را از [فتنه و گزند ]مردم نگاه مى‏دارد.


این آیه کریمه بیانگر دو نکته است:1. فرمان به رسول خدا صلى‏الله‏علیه‏و‏آله که پیغام تازه‏اى را به بشر ابلاغ کند.2. وعده نگهبانى از آن بزرگوار در برابر هر خطر متوجه جان حضرت یا پیشرفت اسلام که ممکن است در این ابلاغ پیش بیاید.اگر این سوره در اوایل هجرت نازل شده بود این احتمال مى‏رفت که بگوییم با توجه به سیاق آیات سوره که بیانگر حال اهل کتاب است، پیغام در خصوص اهل کتاب بوده و این خطر ممکن بوده از اهل کتاب به حضرت برسد.80


اما با ملاحظه زمان و مکان نزول سوره که در سال دهم، هنگام بازگشت رسول‏اللّه صلى‏الله‏علیه‏و‏آله از حجه‏الوداع،81 در غدیر خم بوده است82 و در این زمان بیشتر اهل کتاب ایمان آورده بودند و برخى نیز با پرداخت جزیه تحت حمایت دولت اسلامى زندگى مى‏کردند، ممکن نیست آن حضرت از اهل کتاب بترسد یا احساس خطر کند؟83 بر پایه دیدگاه دیگر در تفسیر آیه، مقصود از «مَا أُنزِلَ إِلَیکَ» ناسزاگویى به بت‏ها و عیب‏جویى از دین مشرکان یا دستور جهاد و قتال با آنان است.84 در حالى که نقل شده در زمان فتح مکه (سال هشتم هجرى) بت‏ها شکسته شد.85


با این توضیح که در آخرین سال‏هاى عمر پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آلهموردى براى سب بت‏ها یا جنگ با مشرکان وجود ندارد. بنابراین، با توجه به زمان و مکان نزول، دیدگاه باورمند به نزول آیه درباره ولایت حضرت على علیه‏السلام تثبیت مى‏شود. روایات نیز به این دیدگاه صحه مى‏گذارد.86چنین مواردى که ابهام آیات با توجه به زمان نزول برطرف شود، در قرآن کریم فراوان مشاهده مى‏شود. از این جمله است که روشن شدن مضامین آیات سوره فتح ناظر به سفر پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آلهدر سال ششم هجرى از مدینه به مکه به منظور زیارت خانه خدا. این سفر سرانجام به صلح حدیبیه ـ مؤثرترین عامل براى فتح مکه ـ انجامید.


2ـ3. آگاهى از مکان نزول


موارد اثرگذارى شناخت مکان نزول بر فهم مقصود آیات در جهاتى شبیه به تأثیرات شناخت زمان نزول است؛ اما آیاتى هستند که فهم مقصود آنها و اشاراتى که در آن وجود دارد مستلزم شناخت مکان نزولشان مى‏باشد. به نمونه‏هایى توجه فرمایید:الف. قرآن کریم در آیه 42 سوره انفال مى‏فرماید: «إِذْ أَنتُم بِالْعُدْوَةِ الدُّنْیَا وَهُم بِالْعُدْوَةِ الْقُصْوَى وَالرَّکْبُ أَسْفَلَ مِنکُمْ وَلَوْ تَوَاعَدتَّمْ لاَخْتَلَفْتُمْ فِی الْمِیعَادِ وَلَـکِن لِّیَقْضِیَ اللّهُ أَمْرا کَانَ مَفْعُولاً لِّیَهْلِکَ مَنْ هَلَکَ عَن بَیِّنَةٍ وَیَحْیَى مَنْ حَیَّ عَن بَیِّنَةٍ وَإِنَّ اللّهَ لَسَمِیعٌ عَلِیمٌ»؛


آن‏گاه که شما بر دامنه نزدیک‏تر [کوه] بودید و آنان در دامنه دورتر [کوه]، و سوارانِ [دشمن] پایین‏تر از شما [موضع گرفته] بودند، و اگر با یکدیگر وعده گذارده بودید، قطعا در وعده‏گاه خود اختلاف مى‏کردید، ولى [چنین شد ]تا خداوند کارى را که انجام‏شدنى بود به انجام رساند [و ]تا کسى که [باید ]هلاک شود، با دلیلى روشن هلاک گردد، و کسى که [باید ]زنده شود، با دلیلى واضح زنده بماند، و خداست که در حقیقت شنواى داناست.


آیه پیشین و بخشى از آیات قبل و بعد آن، در خصوص جنگ بدر در مدینه نازل شده است. در این رویارویى، مشرکان با اینکه داراى عُده و عِده بسیار بودند در قسمت بلندى بیابان در جایى که آب در دسترس ایشان و زمین زیر پایشان محکم بود فرود آمدند و مؤمنان با شمار کم و ضعف نیرویشان (ابزار جنگى) در قسمت پایین بیابان در زمینى ریگزار و بى‏آب، اردوگاه دایر کرده بودند. ابوسفیان با اطلاع از حرکت مسلمان‏ها، کاروان را از پایین اردوگاه مؤمنان به سرعت به مکه نزدیک ساخته و از سوى دیگر ماجرا را به اطلاع اهل مکه رسانده بود.


از آنجا که مردم مکه در کاروان سهیم بودند، بى‏درنگ بسیج شدند و لشکر مجهزى به سوى پیامبر صلى‏الله‏علیه‏و‏آله و اصحابش حرکت دادند.خداوند در این آیه با بیان موقعیت مسلمانان، امدادهاى غیبى الهى را مایه پیروزى آنها در جنگ بدر معرفى مى‏کند. به طور قطع پیروزى در چنین اوضاعى جز مشیت خاص الهى و قدرت‏نمایى‏اش بر نصرت و تأیید مؤمنان چیز دیگر نمى‏تواند باشد.87 با شناخت محل نزول آیه، موقعیت جغرافیایى جنگ بدر و چگونگى امدادرسانى پروردگار به طور محسوس براى ما آشکار مى‏شود.


ب. قرآن کریم در آیه 18 سوره فتح مى‏فرماید: «لَقَدْ رَضِیَ اللَّهُ عَنِ الْمُؤْمِنِینَ إِذْ یُبَایِعُونَکَ تَحْتَ الشَّجَرَةِ فَعَلِمَ مَا فِی قُلُوبِهِمْ فَأَنزَلَ السَّکِینَةَ عَلَیْهِمْ وَأَثَابَهُمْ فَتْحا قَرِیبا»؛ هر آینه خداى از مؤمنان خشنود شد آن‏گاه که با تو در زیر آن درخت [در حدیبیه] بیعت مى‏کردند، آنچه را در دل‏هاشان بود [از راستى و پاکى نیت و وفا] دانست، پس آرامش را بر آنان فرو آورد و ایشان را پیروزیى نزدیک [فتح خیبر ]پاداش داد.با دانستن مکان نزول به دست مى‏آید که منظور از «تَحْتَ الشَّجَرَة» چه درختى است. این آیه مربوط به بیعت حدیبیه است که در زیر درختى به نام «سمره» واقع شد و مؤمنان همراه حضرت با ایشان بیعت کردند؛ از این‏رو، فتح قریبى که در آیه مطرح شده فتح خیبر است نه فتح مکه.88


 پی نوشت:


 1ـ مانند: شیخ طوسى، التبیان فى تفسیرالقرآن؛ فضل‏بن حسن طبرسى، مجمع‏البیان فى تفسیرالقرآن؛ محمودبن عمر زمخشرى، الکشّاف


عن حقائق غوامض‏التنزیل.


 2ـ مؤید مطلب اینکه امام على علیه‏السلام در اعلام آگاهى خود از علوم مربوط به قرآن، به اطلاع از تاریخ نزول هم استشهاد کرده‏اند: «لَوْ سَأَلْتُمُونِى عَنْ آیَةٍ آیَةٍ لَأَخْبَرْتُکُمْ بِوَقْتِ نُزُولِهَا وَ فِیمَ نَزَلَتْ وَ أَنْبَأْتُکُمْ بِنَاسِخِهَا مِنْ مَنْسُوخِهَا وَ خَاصِّهَا مِنْ عَامِّهَا وَ مُحْکَمِهَا مِنْ مُتَشَابِهِهَا وَ مَکِّیِّهَا مِنْ مَدَنِیِّهَا.» محمدباقر مجلسى، بحارالانوار، ج 40، ص 144؛ عبیداللّه‏بن احمد حسکانى، شواهدالتنزیل، ج 1، ص 45؛ ابن‏شعبه حرّانى، تحف‏العقول، ص 196.


 3ـ مانند: ملّاحویش آل غازى، بیان‏المعانى؛ محمد عزت دروزة، التفسیر الحدیث.


 4ـ بدرالدین زرکشى، البرهان فى علوم‏القرآن؛ جلال‏الدین سیوطى، الاتقان فى علوم‏القرآن و از اندیشمندان معاصر مانند: محمدهادى معرفت، التمهید فى علوم‏القرآن؛ عبدالرزاق حسین احمد، المکى و المدنى فى القرآن‏الکریم؛ جعفر نکونام، درآمدى بر تاریخ‏گذارى قرآن.


 5ـ محمدبن یعقوب فیروزآبادى، قاموس المحیط، ج 4، ص 57.


 6ـ احمدبن محمد فیومى، المصباح المنیر، ص 600.


 7ـ خلیل‏بن احمد فراهیدى، ترتیب کتاب‏العین، ج 7، ص 367.


 8ـ ر.ک: احمدبن فارس‏بن زکریاى رازى، معجم مقاییس‏اللغه، ج 2، ص 554.


 9ـ بقره: 74.


 10ـ بقره: 61.


 11ـ شعراء: 193.


 12ـ نمل: 60.


 13ـ ر.ک: حسین راغب اصفهانى، المفردات فى غریب‏القرآن، ص 832.


 14ـ ر.ک: حسن مصطفوى، التحقیق فى کلمات القرآن‏الکریم، ج 11، ص 235.


 15ـ ر. ک: بدرالدین محمدبن عبداللّه زرکشى، البرهان فى علوم‏القرآن، ج 1، ص 229؛ جلال‏الدین سیوطى، الاتقان فى علوم القرآن، ج 1، ص 124 و 125.


 16ـ ر.ک: محمود رامیار، تاریخ قرآن، ص 181.


 17ـ ر.ک: محمدباقر سعیدى‏روشن، علوم قرآن، ص 135.


 18ـ ر.ک: سید محمدحسین طباطبائى، المیزان فى تفسیرالقرآن، ج 3، ص 8.


 19ـ در انگلیسى «زمان» مطابق است با واژه‏هاى «Time» وقت، فرصت، روزگار و… و «Date» زمان، تاریخ و… .


 Abbas Aryanpur Kashani & Manoochehr Aryanpur Kashani, The English-Persian Collegiate Dictionary, v. II, p. 2317; v. I, p. 548.


 20ـ على‏اکبر دهخدا، لغت‏نامه دهخدا، ج 27، ص 428.


 21ـ اسماعیل‏بن حمّاد جوهرى، تاج‏اللغه و صحاح‏العربیه، ج 5، ص 2131.


 22ـ محمدبن مکرم ابن‏منظور، لسان‏العرب، ج 13، ص 199.


 23ـ محمدبن یعقوب فیروزآبادى، همان، ج 4، ص 233.


 24ـ محمد معین، فرهنگ فارسى، ج 2، ص 1228.


 25ـ على‏اکبر دهخدا، همان، ج 27، ص 430.


 26ـ ر.ک: سید محمدحسین طباطبائى، المیزان، ج 2، ص 16و17؛ سید محمدباقر حکیم، علوم قرآنى، ترجمه محمدعلى لسانى فشارکى، ج


1، ص 25و26.


 27ـ فرقان: 32.


 28ـ فرقان: 33.


 29ـ در انگلیسى «مکان» مطابق است با «Place»: فضا، جا، مکان، ناحیه، نقطه، محل و… . «Location»: موقعیت، تعیین محل و… .»


 Abbas Aryanpur Kashani & Manoochehr Aryanpur Kashani, op.cit, v. II, p. 1638; v. I, p. 1268.


30ـ محمد معین، همان، ج 4، ص 3077.


 31ـ فضل‏بن حسن طبرسى، همان، ج 7، ص 126.


 32ـ ر.ک: على‏اکبر دهخدا، همان، ج 45، ص 975؛ خلیل‏بن احمد فراهیدى، همان، ج 5، ص 387.


 33ـ محمدبن یعقوب فیروزآبادى، همان، ج 4، ص 274؛ حسین راغب اصفهانى، همان، ص 772و773.


 34ـ همان، ج 2، ص 114.


 35ـ احمدبن فارس، همان، ج 2، ص 355.


 36ـ خلیل‏بن احمد فراهیدى، همان، ج 7، ص 247.


 37ـ سید محمدمرتضى حسینى زبیدى، تاج‏العروس من جواهرالقاموس، ج 13، ص 323.


 38ـ ابن منظور، همان، ج 5، ص 55.


 39ـ احمدبن محمد فیومى، همان، ص 473.


 40ـ محمدبن درید، جمهره‏اللغه، ج 2، ص 718.


 41ـ راغب اصفهانى، همان، ص 636؛ احمدبن محمد فیومى، همان، ص 472.


 42ـ فرقان: 33.


 43ـ براى آگاهى بیشتر، ر.ک: على‏اکبر بابایى و دیگران، روش‏شناسى تفسیر قرآن، ص 12ـ23.


 44ـ معناهایى که با قطع‏نظر از سایر آیات، ادلّه و شواهد دیگر از آیه فهمیده مى‏شود.


 45ـ ر.ک: على‏اکبر بابایى و دیگران، همان، ص 23.


 46ـ سید محمدباقر حکیم، همان، ج 1، ص 226.


 47ـ احمدبن ابى‏یعقوب یعقوبى، تاریخ یعقوبى، ترجمه محمدابراهیم آیتى، ج 1، ص 402.


 48ـ آل‏عمران: 121 و… .


 49ـ آل‏عمران: 125 و 149 و… .


 50ـ آل‏عمران: 61.


 51ـ آل‏عمران: 187 و… .


 52ـ آل‏عمران: 200.


 53ـ ر.ک: سید محمدحسین طباطبائى، المیزان، ج 3، ص 5و6؛ سید على‏اکبر قرشى، تفسیر احسن‏الحدیث، ج 2، ص 1و2: سید قطب، فى


ضلال‏القرآن، ج 1، ص 349و350.


 54ـ ر. ک: فضل‏بن حسن طبرسى، همان، ج 6، ص 178؛ محمدبن احمد قرطبى، الجامع لاحکام القرآن، ج 6، ص 30؛ اسماعیل‏بن کثیر دمشقى، تفسیر القرآن‏العظیم، ج 3، ص 3؛ مطهّربن طاهر المقدسى، البدء و التاریخ، ج 1، ص 269.


 55ـ مائده: 1.


 56ـ مائده: 2.


 57ـ مائده: 17 و 20ـ26 و… .


 58ـ مائده: 112ـ115.


 59ـ مائده: 5 و 55 و 88 و… .


 60ـ مائده: 6.


 61ـ مائده: 3.


 62ـ ر.ک: سید محمدحسین طباطبائى، المیزان، ج 5، ص 157؛ سید قطب، همان، ج 2، ص 825ـ827.


 63ـ سید على‏اکبر قرشى، تفسیر احسن‏الحدیث، ج 6، ص 475؛ سید قطب، همان، ج 4، ص 2365ـ2366.


 64ـ همان، ج 14، ص 244.


 65ـ انبیاء: 1.


 66ـ انبیاء: 2.


 67ـ انبیاء: 5.


 68ـ انبیاء: 36.


 69ـ انبیاء: 48ـ96.


 70ـ انبیاء: 41.


 71ـ انبیاء: 16 و 22ـ26 و 30ـ35 و 42.


 72ـ انبیاء: 97.


 73ـ انبیاء: 105.


 74ـ ر.ک: سید محمّدحسین طباطبائى، المیزان، ج 5، ص 371.


 75ـ ر.ک: همان، ج 17، ص 361.


 76ـ ر.ک: همان، ج 6، ص 10و11.


 77ـ ر.ک: همان، ج 1، ص 169.


 78ـ ر.ک: محمدکاظم شاکر، مبانى و روش‏هاى تفسیرى، ص 211ـ215.


 79ـ ر.ک: سید محمدحسین طباطبائى، المیزان، ج 12، ص 194.


 80ـ کسانى مانند فخر رازى این احتمال را پذیرفته‏اند. (ر.ک: فخرالدین رازى، مفاتیح‏الغیب، ج 12، ص 399ـ401).


 81ـ ر.ک: جلال‏الدین سیوطى، الاتقان، ج 1، ص 60.


 82ـ ر. ک: محمدبن مسعود عیاشى، کتاب التفسیر، ج 1، ص 332؛ جلال‏الدین سیوطى، الدرالمنثور فى تفسیرالمأثور، ج 2، ص 298؛ محمدبن یعقوب کلینى، الکافى، ج 1، ص 290؛ عبدالحسین امینى، الغدیر فى الکتاب و السنه و الادب، ج 2، ص 88؛ على‏بن احمد واحدى، اسباب نزول القرآن، ص 204؛ ابراهیم‏بن محمد حسینى بلخى قندوزى، ینابیع‏الموده، ج 1، ص 119.


 83ـ ر.ک: سید محمدحسین طباطبائى، المیزان، ج 6، ص 42ـ43.


 84ـ ر.ک: رشیدالدین میبدى، کشف‏الاسرار و عده‏الابرار، ج 3، ص 180ـ181.


 85ـ ر.ک: مطهّربن طاهر المقدسى، همان، ج 2، ص 712.


 86ـ ر.ک: عبدالحسین امینى، همان، ج 2، ص 89ـ104.


 87ـ ر.ک: سید محمدحسین طباطبائى، المیزان، ج 9، ص 91و92.


 88ـ ر.ک: همان، ج 18، ص 425.


اسمعیل سلطانى بیرامى/ دانش‏پژوه دکترى تفسیر و علوم قرآنى، مؤسسه آموزشى و پژوهشى امام خمینى قدس‏سره.


نفیسه سادات موسوى زاده/کارشناس ارشد علوم قرآن و حدیث دانشگاه علوم و معارف قرآن کریم قم.


منبع: ماهنامه معرفت شماره


ادامه دارد…


: farsnews

به این مطلب امتیاز دهید:
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در email

فرصت ویژه برای علاقه مندان به نویسندگی

شما می توانید مقالات خود را با نام خود در وب سایت موسسه منتشر نمائید. برای شروع کلیک نمائید.

نویسنده مقاله باشید