ه گزارش خبرگزاری بینالمللی قرآن(ایکنا) آیتالله رضا استادی، استاد برجسته تفسیر حوزه شب گذشته 26 بهمن ماه در ادامه تفسیر سوره مبارکه مومنون به تفسیر ایات 31 تا 39 این سوره در دارالقرآن علامه طباطبایی(ره) با اشاره به واژه «قرن» در آیه «ثُمَّ أَنشَأْنَا مِن بَعْدِهِمْ قَرْنًا آخَرِينَ»(آیه 31) گفت: قرن غالبا در محاورات ما به صد سال گفته میشود و اصطلاحی است که به 30 سال هم گفته میشود و شاید به یک نسل هم گفته شود.
وی افزود: گاهی برای یک امامزاده می گویند نسل ایشان با ده پشت به امام سجاد می رسد دارای حساب و کتاب است و این نسبت اگر منطقی باشد قابل پذیرش است و این طور نیست که امروز کسی بگوید ما با چهار واسطه به امام کاظم می رسیم مگر اینکه فاصله 150 سال با ایشان داشته باشد.
مراد از قرن در آیات قرآن، یک دوره و نسل است
آیتالله استادی بیان کرد: در همه آیات قرآن، قطعا مراد از قرن، 30 سال و صد سال منظور نیست و قرن به تعبیر بسیاری از تفاسیر یک دوره و جمعیت و جماعت است و یا اهل عصر و دوره را میگویند.
عضو شورای عالی حوزه های علمیه با اشاره به آیه «فَأَرْسَلْنَا فِيهِمْ رَسُولًا مِنْهُمْ أَنِ اعْبُدُوا اللَّهَ مَا لَكُم مِّنْ إِلَهٍ غَيْرُهُ أَفَلَا تَتَّقُونَ» بیان کرد: علامه طباطبایی فرموده است که در اینجا مراد این است که ما پیامبر فرستادیم و این ارسال را با «ان اعبدوا الله» معنا می کنیم یعنی پیامبر آمد که خدا را عبادت کنید ولی برخی از اقوام پیامبران می گفتند پیامبر نباید از خود ما باشد و باید فرشته باشد که حرف نادرستی است.
صفات ملا
وی با اشاره به آیه «وَقَالَ الْمَلَأُ مِن قَوْمِهِ الَّذِينَ كَفَرُوا وَكَذَّبُوا بِلِقَاء الْآخِرَةِ وَأَتْرَفْنَاهُمْ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا مَا هَذَا إِلَّا بَشَرٌ مِّثْلُكُمْ يَأْكُلُ مِمَّا تَأْكُلُونَ مِنْهُ وَيَشْرَبُ مِمَّا تَشْرَبُونَ» اظهار کرد: علامه فرموده است این ملا سه صفت دارند، اول خدا را قبول ندارند و بعد معاد را همچنین و سوم اینکه مترف هستند که البته خدا می فرماید این سرمایه و امکانات را هم ما به آنها داده ایم یعنی این روش همه مترفین کافر است که تصور می کنند مال و منالی را که خدا به آنها داده است مایه برتری آنان نسبت به دیگران است.
وی افزود: در اینجا «اترفناهم» آمده یعنی این مالی که فکر می کنند چیزی است خود ما به آنها داده ایم و در ادامه آیه نیز این است که این ملایی که این ویژگی ها را دارند می گویند اگر بشری مانند خودمان را اطاعت کنیم ضرر و زیان کرده ایم و علامه معتقد است که این حرف ها ریشه در خلقیات سه گانه آنها دارد.
وی تاکید کرد: این نکته به ما متذکر میشود که اگر بنده و یا دیگری حرف بیربط و نادرستی بزنیم این حرف ریشه در خلقیات و واقعیاتی دارد و انسان گرفتار خصلتهای بدی است که به خاطر آن حق را قبول نمیکند و حرف بد میزند و میخواهد خودش را جلو بیاندازد.
آیت الله استادی عنوان کرد: علامه می فرماید اینها به خاطر آن خصلت های سه گانه فوق سه گفته نادرست دارند؛ اول اینکه می گویند این پیامبر فردی مانند ما هست، دوم اینکه اگر بشری مانند خودمان را تبعیت کنیم زیان می کنیم و سوم اینکه وعده او برای زنده شدن بعد از مرگ دروغ است.
این استاد برجسته تفسیر قرآن با اشاره به ایه «أَيَعِدُكُمْ أَنَّكُمْ إِذَا مِتُّمْ وَكُنتُمْ تُرَابًا وَعِظَامًا أَنَّكُم مُّخْرَجُونَ تصریح کرد: در خارج خلاف این روند است یعنی انسان وقتی مرد اول انسان استخوان می شود و بعد خاک ولی در اینجا ابتدا تراب و بعد عظام آمده است که برای رفع این اشکال پاسخ داده اند که اول گوشت انسان خاک می شود و بعد نوبت به استخوان او می رسد البته عقب و جلو بودن شاید خیلی جواب لازم ندارد مانند اینکه بگوییم جاء زید و عمرو و کسی بگوید چرا اول زید را گفتید.
ریشه انکار معاد، استبعاد است
آیت الله استادی با اشاره به هیهات و اینکه ریشه انکار معاد در استبعاد است گفت: هیهات اسم فعل است، و اسم فعل مانند فعل، فاعل دارد ولی در تفسیر گفته اند که این کلمه چند نوع خوانده شده ولی نباید اختلاف قرائت را که همه قبول دارند دال بر تحریف بدانیم.
اختلاف قرائت دلیل تحریف نیست
وی اظهار کرد: یکی از علمای گذشته عقیده اش این بوده است که قدری از قرآن کم شده و برای اثبات اینکه چیزی از قرآن کم شده کتاب نوشته که جواب داده اند اختلاف قرائت دلیلی بر تحریف نیست؛ در هیهات نیز تا با تنوین و مدل های دیگر نیز خوانده شده که اگر تنوین دارد اسم می شود.
معتقد به تناسخ کافر است
وی با اشاره به آیه «إِنْ هِيَ إِلَّا حَيَاتُنَا الدُّنْيَا نَمُوتُ وَنَحْيَا وَمَا نَحْنُ بِمَبْعُوثِينَ» گفت: این ملا می گویند حرف های پیامبر را قبول نکنید و ما تنها همین حیات را داریم؛ بنابراین یک معنای نموت و نحیا این است که ما می میریم و گروه دیگری می آیند و برخی نیز آن را تناسخ دانسته اند؛ یعنی ما که از دنیا رفتیم روحمان در بدن دیگری مانند انسان بد یا خوب و یا حیوان به دنیا می آید که البته این عقیده باطل است و معتقد به تناسخ کافر است.
وی «إِنْ هُوَ إِلَّا رَجُلٌ افْتَرَى عَلَى اللَّهِ كَذِبًا وَمَا نَحْنُ لَهُ بِمُؤْمِنِينَ» اظهار کرد: این حرف ادامه سخن ملا است که می گویند این فرد(پیامبر) دروغ بر خدا بسته است که معلوم می شود این ملا خدا را قبول دارند اما پیامبر را قبول ندارند و منحرف هستند.
این استاد برجسته تفسیر با اشاره به«قَالَ رَبِّ انصُرْنِي بِمَا كَذَّبُونِ» عنوان کرد: وقتی تکذیب قوم ملا به اینجا رسید نوح از خداوند خواست که مرا نصرت کن و این درخواست اجابت شد زیرا ینها برای رد نبوت که همراه با معجزه است استبعاد دارند ما ما می گوییم معاد جسمانی که در ظاهر ممکن است دور از ذهن هم باشد چون از سوی صادق مصدق بیان شده به آن معتقد هستیم.
آیت الله استادی تصریح کرد: ملا و اشراف که تمایل به دنیا و مادیات دارند و به معنویات بی توجه هستند با سخنانشان عامه مردم را در برابر پیامبر تحریک میکنند و در مقابل پیامبر قرار میدهند.
وی اظهار کرد: ملا خدا را قبول داشتند اما غیر خدا را عبادت میکردند؛ همچنین لقاء آخرت را هم انکار میکردند؛ علامه شعرانی در اینجا توضیح داده است که افرادی هستند که دنیا و آخرت را قبول دارند اما زنده شدن در آخرت را قبول ندارند اما برخی می گویند اصلا آخرت را قبول نداریم.
عضو شورای عالی حوزههای علمیه گفت: اینها می گفتند پیامبر باید فرشته باشد ولی این استدلال باطل است زیرا کسی که مدعی نبوت است اگر معجزه همراه دارد باید نبوتش قبول شود ولی استدلال آنها این بود که او هم فردی مانند ما هست؛ منطق اینها این بود که فقط فرشته می تواند از ما بالاتر باشد.
درسآموزی از سرنوشت گذشتگان
وی افزود: اینها برای ما هم تنبهی دارد که ما طوری نشویم که تصور کنیم انسان فقط همین حیات دنیوی است که برخی این صفت را دارند که رد و قبول و رفت و آمدشان و … همه برای همین زندگی دنیا و خوردن و خوراک است در حالی که باید حتی ضرر دنیوی را تحمل کنیم برای رسیدن به آخرت.
وی تاکید کرد: حسد و تکبر ریشه بسیاری از گناهان دیگر مانند غیبت و بدگویی… است؛ خیلی از کارهای خلاف ریشه در نفسانیات دارد و چون حسود است به دیگران ضرر میزند، غیبت میکند، کار فیزیکی علیه دیگری انجام میدهد در حالی که میداند خودش گرفتار خواهد شد.
از این طرف اومدی: