ورود

ثبت نام

موسسه قرآن و نهج البلاغه
home-icone
Institute of Quran & Nahjul Balaghah

زمینه‌سازی ظهور؛ چیستی و چگونگی – بخش 1

فهرست مطالب

زمینه‌سازی ظهور، به معنای التزام به تمامی آموزه‌های دین مقدس اسلام است و این مهم، وظیفه‌ای جدا از مسئولیت‌های معهود دینی نیست و امام مهدی(عج) نیز در برابر این مهم مسئول است و بی‌تردید برای تحقق آن طرح و برنامه‌ دارد.


چکیده


از زمینه‌سازی ظهور، هم آمادگی برای ظهور را می‌توان اراده کرد و هم اقداماتی را که سبب تعجیل ظهور می‌گردد. بی‌شک رفتارهایی که تعجیل در ظهور را باعث می‌شود، به معنای تأثیرگذاری عملکرد انسان‌ها در تعجیل یا تأخیر ظهور است. این نوشتار، کوشیده تا با استناد به روایات، ثابت کند که زمینه‌سازی، به هر دو معنای آن درست و مستند به روایات است و عملکرد انسان‌ها، تأثیر مستقیمی در غیبت و ظهور امام دارد.


از سوی دیگر، کوشیده تا اثبات کند که میان رفتار مردم و غیبت و ظهور امام به صورت کلی، رابطۀ علّی و معلولی برقرار نیست؛ گرچه بی‌تردید، غیبت معلول سوءرفتار مردم است و با تغییر مثب
ت در انسان‌ها، ظهور حتماً اتفاق خواهد افتاد. همچنین کوشیده تا این معنا را اثبات کند که زمینه‌سازی، وظیفه‌ای مستقل و متفاوت با مسئولیت‌های معهود دینی نیست، بلکه انجام دادن همین مسئولیت‌های معهود دینی، ظرفیت همراهی با امام را در مردم ایجاد می‌کند و زمینه‌های ظهور را فراهم می‌سازد.


مقدمه


واژۀ زمینه‌سازی ظهور و مشتقات آن همچون دولت زمینه‌ساز، هنر زمینه‌ساز، زمینه‌سازی فرهنگی و امثال آن، از واژه‌های نوپدیدی هستند که در سال‌های اخیر در ادبیات دینی رواج بسیاری یافته‌اند. اما علی‌رغم این رواج، دربارۀ ماهیت و ابعاد آن پژوهش‌های چندانی صورت نگرفته است.


ابهامات موجود در این‌باره، مانع حصول یک ادبیات مشترک برای گفت‌وگو در این زمینه شده است. از این‌رو، گاه انکار و تردید‌ها و نقض و ابرام‌ها، متوجه چیزی شده که در صورت داشتن تصویری شفاف از آن، موضعی متفاوت دربارۀ آن اتخاذ می‌شد.


این ابهامات از یک‌سو و اهمیت بحث زمینه‌سازی ظهور از سوی دیگر که حداقل به باور معتقدان به آن، تنها مسیر بشری موجود برای دست‌یابی به ظهور است و نیز به دلیل نقض و ابرام‌هایی که در این‌باره وجود دارد، پرداختن به این بحث را ضروری می‌نماید.


از این‌رو، در این نوشتار کوشیده خواهد شد از یک‌سو، مفهوم زمینه‌سازی ظهور و مصادیق آن بررسی گردد و از سوی دیگر، به این پرسش اساسی پاسخ داده شود که آیا عملکرد انسان‌ها در ظهور تأثیرگذار است؟ در خلال کاوش برای یافتن پاسخ برای پرسش‌ یادشده، پرسش‌های دیگری طرح و بررسی خواهند شد؛ از جمله:


آیا زمینه‌سازی ظهور وظیفه‌ای مستقل از وظایف معهود دینی است یا نه؟


نقش امام مهدی(عج)  در این زمینه چیست؟


مفهوم زمینه‌سازی ظهور


زمینه‌سازی در لغت، به معنای به وجود آوردن مقدمات انجام دادن امری است (انوری، 1381: ج5، 3877). بر این اساس، زمینه‌سازی ظهور در نگاه اولیه، به معنای مقدمه‌چینی و آمادگی برای ظهور است. از این معنا، دو برداشت مختلف می‌توان داشت؛ این دو برداشت
در عین نزدیکی به یکدیگر، دارای تفاوتی اساسی هستند که بی‌توجهی به آن، ممکن است مانع دست‌یابی به تصویر درستی از این اصطلاح باشد.


مهیا بودن و آمادگی برای ظهور، نخستین برداشت است، بدون این‌که به تأثیرگذاری این آمادگی در ظهور معتقد باشیم؛ یعنی وقتی از زمینه‌سازی ظهور سخن می‌گوییم، مقصودمان آمادگی برای ظهور از نظر معرفتی، اخلاقی، رفتاری و مهیا بودن برای پذیرش امر معصوم است؛ به‌گونه‌ای که اگر امام ظهور نماید، از ناحیۀ افراد یا جامعۀ زمینه‌ساز، هیچ خطر یا کاستی برای آن حضرت وجود نداشته باشد و زمینه‌سازان، پذیرای ولایت معصوم شوند.


در عین حال، در پس‌زمینۀ ذهنمان به این نکته توجه داریم که این آمادگی، هیچ نقشی در ظهور امام ندارد؛ مانند این‌که پدری همۀ لوازم موردنیاز نوزادی را که در راه دارد فراهم کرده و از همه جهت برای تولد او آماده شده است و یا مانند کشاورزی که زمین را شخم زده و مسطح کرده و بذر را پاشیده و منتظر بارش باران است. بی‌شک این کارها آمادگی است، اما این آمادگی در تولد فرزند و بارش باران کم‌ترین تأثیری ندارد. کسانی که از زمینه‌سازی سخن می‌گویند، ممکن است از زمینه‌سازی، چنین معنایی را اراده کرده باشند.


البته به نظر می‌رسد، اگر از این معنا با واژۀ آمادگی تعبیر شود، مناسب‌تر از واژۀ زمینه‌سازی باشد؛ زیرا زمینه‌سازی به معنای مقدمه‌چینی و تهیۀ مقدمات است و با تهیه شدن مقدمات یک امر، تحقق آن نزدیک‌تر و در دسترس‌تر خواهد بود. بنابراین به نظر می‌رسد واژۀ زمینه‌سازی، جایی به کار می‌رود که تحقق یک پدیده (زمینه) در تحقق پدیده دیگر (آن‌چه برایش زمینه‌سازی می‌شود) تأثیرگذار است.


آمادگی و ایجاد مقدمات ظهور، دومین برداشت است، با این ذهنیت که این آمادگی، در تحقق ظهور تأثیرگذار است و به تعجیل فرایند ظهور می‌انجامد. بنابراین وقتی کسی از زمینه‌سازی سخن می‌گوید، در صدد القای این معناست که زمینه‌سازی، انجام دادن رفتارها و رسیدن به ظرفیت‌هایی است که زمینه را برای ظهور مهیا می‌کند و تعجیل در ظهور را سبب می‌شود.


به تعبیر دیگر، وقتی از ضرورت زمینه‌سازی سخن می‌گوید، مقصودش ضرورت تلاش در مسیری است که در تحقق ظهور تأثیر می‌گذارد و آن را سرعت می‌دهد و اهمال د
ر برابر آن، باعث تأخیر ظهور می‌شود. تفکیک میان دو برداشت یادشده، از این جهت ضروری است که در مقام بحث، توجه داشته باشیم که منکران زمینه‌سازی، چه نوع تلقی از آن دارند و مثبتان آن، درصدد اثبات چه حدی از آن هستند.


از نکات پیش‌گفته، دو مسئله شکل می‌گیرد:


نخست این‌که اگر طرف‌داران زمینه‌سازی آمادگی و تهیۀ مقدمات را از این واژه اراده می‌کنند، آیا این معنا از روایات نیز استنباط می‌گردد؟ یعنی روایات نیز از ضرورت آمادگی و تهیه مقدمات ظهور سخن گفته‌اند؟ این مسئله طبق هر دو برداشت یادشده از زمینه‌سازی قابل طرح است. مسئلۀ دوم که تنها طبق برداشت دوم طرح‌شدنی است، این است که آیا اساساً انسان‌ها در ظهور نقش دارند و می‌توان ظهور را متأثر از عملکرد انسان‌ها دانست؟


مسئلۀ نخست: روایات و ضرورت آمادگی


به نظر می‌رسد دلالت روایات بر ضرورت آمادگی و مهیا بودن مؤمنان برای ظهور بسیار شفاف است.


برای نمونه، به مجموعۀ روایات انتظار می‌توان اشاره کرد که مؤمنان را به انتظار توصیه کرده‌اند و از فضیلت و آثار آن سخن گفته‌اند. دلالت این روایات بر لزوم آمادگی و مهیا بودن، به این است که انتظار در اصطلاح روایات، به معنای بی‌کاری و بی‌مسئولیتی نیست، بلکه به معنای آمادگی و مهیابودن است: «من انتظر امراً تهیأ له».


برای نمونه، امام صادق(ع) در این باره می‌فرماید: … کسی که دوست دارد از اصحاب قائم باشد، پس منتظر و اهل ورع باشد و خود را به محاسن اخلاقی بیاراید، در حالی که منتظر است؛ پس اگر بعد از آن‌که از دنیا رفت قائم قیام کرد، اجر او مانند کسی است که قائم را درک کرده است… (نعمانی، 1422: 207).


افزون بر روایات باب انتظار، به این روایت حضرت نیز می‌توان اشاره کرد: هریک از شما باید برای خروج قائم و لو یک تیر فراهم نماید. پس اگر خداوند بلندمرتبه نیت او در این باره را بداند، امید دارم که عمرش را طولانی کند تا این‌که از یاران و انصار او باشد. (همو: 335)


در این روایت، امام با صیغۀ امر و با نون تأکید، به شیعیان دستور می‌دهند که برای خروج قائم مهیا باشند ولو این آمادگی در قالب کاری به ظاهر کم‌معونه و کم‌ارزش همچون نگه‌داری یک تیر باشد. اما از آن‌جا که این آمادگی برای یک حرکت بزرگ است، متناسب با همان هدف بزرگ اهمیت و ارزش دارد.


باز آن حضرت چنین می‌فرماید: هر کس که به ما منسوب است و چهارپایی را در انتظار امر ما مهیا می‌کند، در حالی که دشمن ما را به وسیلۀ آن غضبناک می‌سازد، خداوند روزی‌اش را وسیع می‌نماید و به او شرح صدر می‌دهد و او را به آرزویش می‌رساند و به او در رفع نیازمندی‌هایش کمک می‌کند. (کلینی، 1363: ج6، 535)


ابوعبدالله جعفی می‌گوید: امام باقر(ع) از من پرسید: «رباط  نزد شما چند روز است؟» عرض کردم: چهل روز. فرمود: «ولی رباط ما همیشۀ روزگار است؛ پس هر کس چارپایی را برای ما مهیا کند تا هنگامی که آن چارپا نزد اوست، به اندازۀ دو برابر وزن آن ثواب خواهد برد و هر کس سلاحی را برای ما مهیا کند، تا زمانی که آن سلاح نزد اوست، به اندازۀ وزنش ثواب خواهد برد. از یک‌بار و دوبار وسه‌بار و چهاربار شکست ناراحت نشوید.


همانا مَثل ما و شما، مَثل پیامبری است که در بنی‌اسرائیل بود که خداوند به او وحی کرد که قومت را برای جنگ فرا بخوان و من به زودی تو را یاری می‌کنم. پس او آن‌ها را از کوه‌ها و دیگر جاها جمع کرد و همراه با آن‌ها به جنگ پرداخت. آن‌ها
شمشیر و نیزه‌ای نزدند مگر این‌که شکست خوردند. خداوند بار دیگر به او وحی کرد که قومت را برای جنگ فرا بخوان! من به زودی تو را یاری می‌کنم.


پس او آن‌ها را جمع کرد و همراه با آن‌ها به جنگ پرداخت. آن‌ها شمشیر و نیزه‌ای نزدند مگر این‌که شکست خوردند. خداوند بلندمرتبه بار دیگر به او وحی کرد که قومت را برای جنگ فرابخوان! پس تو را به زودی یاری می‌کنم. پس او آن‌ها را جمع کرد و به جنگ پرداخت.


پس آن‌ها شمشیری و نیزه‌ای نزدند مگر این‌که شکست خوردند. پس قومش گفتند: “تو به ما وعدۀ پیروزی دادی ولی ما پیروز نشدیم.” پس خداوند به او وحی فرستاد که به آن‌ها بگو یا جنگ را انتخاب کنند و یا آتش را. پیامبر عرض کرد: خداوندا، جنگ برای من محبوب‌تر از آتش است. پس آن‌ها را دعوت کرد و از میان آنان 313 نفر به تعداد اهل بدر دعوتش را اجابت کردند. پس به سمت دشمن رفتند و شمشیر و نیزه‌ای نزدند مگر این‌که خداوند بلندمرتبه آنان را پیروز گردانید» (همو: ج8، 381).


در روایت نخست، گرچه امام صادق(ع) به صورت خاص از ظهور امام مهدی(عج)  سخن به میان نیاورده است، عمومیت واژۀ «امرنا»، همۀ ائمه و از جمله امام مهدی(عج)  را شامل می‌شود. در روایت دوم نیز به این مطلب که مرابطه ما تا آخر دهر به شمار می‌رود تصریح فرموده است. از این‌رو این روایت، مرابطه برای امام مهدی(عج)  را نیز شامل می‌شود؛ همچنان که ملاصالح مازندرانی در شرح این روایت به آن تصریح کرده است. وی در توضیح این روایت چنین می‌نویسد:


فیه تحریک على اتخاذ الفرس و السلاح و استعمالها و مزاولتها المعتبرة لتحصل ملکه و استعداد للقتال مع الأعداء عند ظهور القائم(ع) . (مازندرانی، 1421: ج12، 552) قرینۀ دیگری که مطلب یادشده را تأیید می‌کند، این بخش از فرمایش امام است که «لاتجزعوا من مرّة و لا من مرّتین و لا ثلاث و لا من اربع مرآت»؛ از یک‌بار و دوبار و سه و چهاربار پیروز نشدن ما ناراحت نشوید؛ یعنی بالأخره ما پیروز می‌شویم. روشن است که پیروزی نهایی ائمه، با ظهور امام مهدی(عج)  شکل خواهد گرفت. بنابراین امام در این روایت، حداقل به ظهور امام مهدی(عج)  نیز نظر داشته است.


این روایات، به روشنی بر این نک
ته دلالت دارند که باید برای ظهور امام آماده بود. بنابراین کسانی که از زمینه‌سازی سخن می‌گویند و آن را به معنای آمادگی و تهیه مقدمات می‌گیرند، سخنشان هماهنگ با روایات است.


مسئلۀ دوم: نقش انسان‌ها در ظهور


ادامه دارد…


منبع: فصلنامه مشرق موعود – شماره 19


www.alvadossadegh.com

به این مطلب امتیاز دهید:
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در email

فرصت ویژه برای علاقه مندان به نویسندگی

شما می توانید مقالات خود را با نام خود در وب سایت موسسه منتشر نمائید. برای شروع کلیک نمائید.

نویسنده مقاله باشید