نان گندم
1 – نان سفيد «بدون سبوس»
2 – نان سياه «نان سبوس دار»
منظور از نان سفيد نانى است كه گندم آنرا بوسيله ماشينهاى مخصوصى آرد مى كنند، اين ماشينها كاملا سبوس گندم را مى گيرد و تقريبا مغز گندم باقى ميماند، از اين رو نانى سفيد و زيبا ساخته مىشود.
سبوس همان جدار و پوست گندم است كه دائما برابر نور و تشعشعات خورشيد و باد و باران بوده كه به وسيله همان ماشينها از نان سفيد دور مىماند و از اين رو نان سفيد را به صورت غذايى بىخاصيت بلكه زيان آور در مىآورد.
امتحانات علمى دانشمندان نشان داده كه اگر سگى را با نان سفيد تنها غذا دهيم و هيچ غذاي ديگري ندهيم حداكثر 50 روز باقى مى ماند در صورتيكه سگهايى كه با نان كامل يعنى نانيكه الك نشده باشد تغذيه شوند سالها صحيح و سالم مى مانند.
نان سفيد ترشى معده را زياد مى كند و
در نتيجه توليد ضعف عمومى كرده و راه را براى ورود امراض عفونى باز مى كند. عدهاى از پزشكان اثرات اسف انگيز نان سفيد را كه عامل اصلى ايجاد سل است نشان داده اند.
نان، كسى را ضعيف نمى كند ولى خيلى سفيد آن توليد يك نوع ترشى مى كند كه آن را ترشى نشاسته اى ناميدهاند.
اشخاصى كه با نان سفيد تغذيه شوند 75 درصد آنرا هضم نكرده دفع مى نمايند اين مدفوعات با اسيد لاكتيك مخلوط بوده و اثرى از پيتون ندارند در صورتيكه اگر با نان كامل تغذيه شوند فقط 5 در صد آنرا هضم نشده دفع مىنمايند.
اين مدفوع؛ بدون اسيد لاتيك و توام با پيتون است.
نان سفيد عامل بسيارى از ابتلائات معده اى است زيرا نان سفيد فقط از نشاسته است.
نشاسته يكى از مواد قندى است كه در بدن مى سوزد و توليد نيرو مى كند ولى وقتى زيادى باشد بطور ناقص هضم شده و به سرعت در معده تخمير مى شود
نان سياه «نان سبوسدار»
نان سياه به نانى گفته مىشود كه از دو قسمت سبوس و نشاسته تهيه شده باشد، زيرا پوست گندم كه خواص اصلي گندم را تشكيل ميدهد.
خلاصه تمام قسمتهاى فعاله و زنده گندم در پوست جمع شده است، در سيلوهاى بزرگ جديد معمولا آسيابها داراى نرده هاى بزرگ فلزى هستند اين نرده ها هنگام آسياب كردن ايجا فشار زياد مىكند و اين فشار و حرارت سبب مى شود كه چربى گندم به سبوس چسبيده و بعد با آن خارج مى شود اين چربى داراى منافع و فوائد بسيار است كه ما آنرا بدون جهت به دور ميريزيم و از آن استفاده نمىكنيم، نطفه گندم نيز كه قسمت زنده و فعال آن است با الك گرفته مى شود.
موادى كه به سبوس مىچسبند عبارتند از مواد چربى و مواد فسفر دار، سيليس، ویتامین B1 (تیامین)، ویتامین B2 (ریبوفلاوین)، ویتامین B3 (نیاسین)، ویتامین B5 (اسید پانتوتنیک)، ویتامین B6 و ویتامین E و K، پروتئين، گلوتن، منگنز، فسفر، منیزیم و سلنیوم و غنی از روی، مس، آهن، پتاسیم، نشاسته و قند است، کلسیم نیز در مقدار کم در گندم موجود است از همه بالاتر گلوتن است كه يگانه قسمت ازت دار گندم است و در حقيقت جزء مصالح ساختمانى بدن به شمار مىآيد.
سيليس نيز كه عامل ساختمانى دندانها و استحكام استخوانها است و با كمك اكسيژن هوا قلب و كليه ها را محكم مى سازد و در اثر الك كردن از بين مى رود و يكى از علل ايجاد مرض قند فقدان سيليس مىباشد.
در اطراف نطفه گندم مواد سفيده اى و معدنى زياد وجود دارد كه همه در اثر الك كردن خارج مى شوند و مهمترين آنها عبارتند از پتاسيم، نمك، آهن، ارسنيك و كمى كلسيم اين مواد تماماً براى گلبولهاى سفيد خون كه سربازان مدافع بدن مى باشند كمال لزوم را دارند. و همچنين وجودشان براى گلبولهاى خون ضرورى است.
دياستارهاى مخصوص گندم كه رنگ نان را در موقع پختن كمى خرمائى مى نمايند نيز در اثر الك كردن از بين رفته و نان را سفيد مى كنند.
متأسفانه تنها كشوري كه در سيلوها سبوس را از گندم جدا ميكنند ايران است.
حالا خودتان قضاوت نمائيد كه چه چيزهايى مفيدى را بدون جهت از نان مىگيرند و الكهاى دو صفر و چهار صفر هم مرض سفيد گرى آنها را تخفيف نداده كه بفكر الكهايى با صفرهاى زيادترى هستند.
در قديم نانهايي كه پخته ميشد و داراي سبوس بود گاهي وقتها تا 40 روز نرم ميماند، ماندگاري آن تا اين مدت به علت داشتن سيليس كه يك نوع چربي ميباشد بوده، ولي امروزه نان تا 24 س
اعت بيشتر دوام ندارد چون هنگام آسياب با دستگاهاي مدرن همراه سبوس از گندم جدا ميشود، براي امتحان هم شده يكبار گندم را آرد كنيد و با آن آرد نان بپزيد و طعم واقعي نان را بچشيد.
خمير ترش
ما انسانها نمى توانيم گندم آرد شده را بخوريم. بلكه بايد به وسايلى آرد سالم را بپزيم و سپس آنرا بخوريم. پختن نان احتياج به خمير ترش دارد. خمير ترش نيز دو قسم است. سالم و غير سالم؛ خمير ترش غير سالم و قلابى ضررش بيشتر از نان سفيد است، زيرا اين نوع خمير ترش از تركيبات زاج سفيد است، و به اعتراف دانشمندان:
زاج اثر عميقى روى غدد تناسلى زنان دارد، و پس از آنكه 4 ماه اين مواد به حيوانات خورانده شد، مشاهده شد كه تخمدان آنها 50 درصد
كوچك شده و از توليد مثل آنها كاسته است پس خمير ترش مصنوعى كه پايه آن روى زاج قرار گرفته است، براى بقاء نسل بشر، بسيار مضر و خطرناك است، و نتيجه جز تباه كردن ساختمان تناسلى و معدى ندارد، و از نظر بهداشت غذايى مردود است
همه اين بيماريها، چيزى جز محصول تمدن جديد و زندگى ماشينى نيست تمدن جديد اگر سهولت زندگى را براى بشر به ارمغان آورده، بهمراه خود اين خطرات را نيز آورده است.
اسبورن مىگويد، ما طبيعت را در ضمن جنگى ساكت و بى صدا شكست داده و تسخير كردهايم ولى نتيجه اين شكست طبيعت و پيروزى ما، انهدام نسل انسانى است كه داراى عواقبى به مراتب وحشتناكتر از بمب و نيروى اتمى شده است.
كود شيميايى
صحبت از نان سفيد و زيانهاى آن بود، از نان سفيد بگذريم، به بذر و كاشت گندم بپردازيم.
زمينى كه مى خواهد بذر را قبول كرده و آنرا سبز كند، بايد آماده و مستعد و نيرومند باشد، براى نيرومند كردن زمين به آن كود مىدهند، در زمانهاى سابق به زمين كودهاى حيوانى و معمولى داده مىشد، در بعضي از زمينها كود كبوتر استفاده ميكردند، اين كود از كودهاي شيميايي بسيار قويتر و عوارض آن در حد صفر ميباشد ولى امروز كود شيميايى مى دهند، خوبست مقايسهاى بين اين دو كود به عمل آوريم.
هر وقت ممكن شد غذايى را مصرف كنيد، كه محصول آن از زمينى بدست آمده باشد كه كود طبيعى و حيوانى به آن داده باشند، زيرا از زمينى كه با يك طبقه نازك كود شيميايى كشت و زرع مى شود محصولى به دست مى آيد كه از لحاظ مواد غذايى كاملا ضعيف و فقير است، و مسلم است كه اگر چنين محصولى بخورد انسان يا حيوان برسد مواد حياتى لازم را به بدن نرسانده و جسم را براى حمله امراض مختلف مستعد مى كند و من مى دا
نم كسانى كه در شهرهاى بزرگ و صنعتى سكونت دارند به آسانى نمىتوانند چنين غذايى را تهيه كرده و مصرف نمايند. ولى روزى خواهد رسيد كه چون برترى و اهميت چنين محصولى مسلم گردد، همه در پى محصول زراعتى باشند كه با كود طبيعى و حيوانى به دست آمده باشد
نان جو
نان جو، از جو تهيه مى شود، سبوسهاى جو، مانند سبوسهاى گندم مواد با ارزشى هستند.
سبوس جو، داراى ويتامينهاى ب بمقدار زياد مىباشد، خوردن آن نيز سبب مى شود كه ميكروبهاى مفيدى كه در معده بوده و ويتامينهاى ب مىسازند رشد نموده، مقدار زيادى ويتامين ب تحويل بدن انسان نمايند. بنابراين خوردن نان جو، با غذاهايى كه ويتامين ب زياد دارند جايز نيست.
معمولا در زندگى امروزه، مردم براى نان گندم ارزش بيشترى قايل هستند، خوب است از نظر غذايى مقايسه يى بين ايندو نان بشود. تا ارزش بيشتر هر كدام معلوم گردد.
نان گندم مقدارى كلسيم بدن را رسوب مى دهد، ولى نان جو اين خاصيت را ندارد، و حتى داراى مقدارى كلسيم مى باشد، بنابراين خوردن نان گندم به مقدار كم براى كسانى كه غذاهاى متنوع و كلسيم دار مى خورند؛ و از حرارت آفتاب استفاده مى كنند، بسيار نافع است. زيرا كلسيم هاى كهنه در بدن آنها از بين رفته، و جاى خود را به كلسيم تازه مى دهد.
كسانيكه غذاىهاى متنوع نمىخوردند نبايد نان گندم سبوس دار ميل نمايند، زيرا دچار كمبود كلسيم و فسفر خواهند شد، نان جو بعلت داشتن ويتامين ب و همچنين اثر نيكويى كه در پرورش ميكروبهاى امعاء و مولد ويتامين ب دارد بسيار نافع است، و جوانى را حفظ مى كند و از سفيد شدن مو جلوگيرى مىكند
همچنين غذاهايي كه با جو پخته شود، مثل آش جو، سوپ جو، كيك جو و غيره داراى مقدار زيادى ويتامينهاى ب هستند و در تقويت ميكروبهاى مفيد رودهها موثر مى باشند، و از اين جهت است كه روستا نشينان كه نان جو مى خورند دير پير مى شوند، موى سرشان نمى ريزد و جو و سبوس آن يكى از بهترين درمان كلسترل مى باشد.
غذاى پيشوايان ديني ما
خوب است برنامه اسلامى را از نظر نانها مورد توجه و دقت قرار بدهيم، و خوراك پيشوايان اسلام را ببينيم، البته اين بررسيها تنها از جنبه بهداشت غذايى صورت مىگيرد، و جنبه تقوى و زهد آن مورد بحث نيست،
شخصى به نام «سويد ابن غفله» مىگويد بر اميرالمؤمنين على عليهالسلام وارد شدم، ديدم ظرف ماستى در جلو نهاده و نيز در سفره آنحضرت گرده نانى بود از جو كه سبوسهاى درشت آن در رويش پيدا بود، نان جوين را با دست مى شكست، و آنها را در ميان ظرف ماست مىانداخت على عليهالسلام بمن تعارف كرد كه از غذايش بخورم، گفتم ميل ندارم فضه خدمتگذار خانه اميرالمؤمنين در خانه نشسته بود، به او گفتم: چرا مراعات حال اين پيرمرد را نمىكنيد؟ چرا نان از آرد الك نكرده به او مىدهيد! فضه گفت اين دلسوزى را ما قبلا كردهايم، اما خود آنحضرت فرمودند كه نانش از آرد الك نكرده باشد سپس اميرالمؤمنين علي عليهالسلام رو به جانب «سويد ابن غفله» كرد و فرمود: آنچه براى فضه گفتم اينك براى تو مىگويم.
چنانكه گفتيم صرف نظر از جنبههاى تقوى و زهد، اگر اين غذاى اميرالمؤمنين را در چهارده قرن قبل كه سخنى از ويتامينهاى سبوس و ارزش غذايى آن و نان جو نبوده مورد بررسى و مطالعه قرار بدهيم عظمت علمى پيامبر و ائمه بهتر و بيشتر براى ما روشن مى شود بعلاوه از روايت چنين بر مى آيد كه در آن زمان هم نان كم سبوس و پر سبوس بوده زيرا سويد بن غفله مى گويد چرا نان از آرد پر سبوس و الك نكرده به اميرالمؤمنين علي عليهالسلام مىدهيد سپس خود على عليهالسلام در مقام دفاع از خادمه خود «فضه» مىگويد: من از پيامبرى پيروى مى كنم كه نان او نيز از آرد الك نكرده بود با در نظر گرفتن خواص نان جو و ارزش غذايى ماست شما قضاوت كنيد كه نان جو و ماست چگونه غذاى با ارزشى خواهد بود!
كاربران گرامي در مقالهاي جداگانه خواص ماست و طرز تهيه ماست را در بخش مقالات درج كردهايم.
علاوه بر اين قبلا ديديم كه نان جو طورى است كه انسان را از خوردن غذاهاى متنوع بى نياز مى كند؛ و افرادى مانند پيشوايان دينى، كه مأموريت الهى آنان، تقويت جنبههاى معنوى و روحى اجتماع بشرى است، بايد برنامه زندگى و مخصوصا غذايى آنها تسلى بخش جگرهاى سوخته و شكم هاى گرسنه باشد؛ تا آنها را از انحرافهاى اخلاقى مانند دزدى، غارت، و چپاول نجات دهد.
نان برنجى
از اقسام نانها نيز، نان برنجى است، براى پختن آن چند طريق است:
1 – برنج را آرد نموده در وقت طبخ اندك اندك در آب جوشان بريزند و بر هم بزنند تا طبخ تمام يابد و مثل خمير شود و از آن خمير نان نازك بپزند.
نان برنجى تقريبا جزء شيرينىها و خوردنيهاى تشريفاتى است ولى در عين حال از نانهاى بهداشتى است.
امام رضا عليهالسلام در اين باره مىفرمايد: «مادخل جوف المسول انفع من خبز الارز»
بهتر از نان برنجى چيزى براى شخص مسلول نيست.
و امام صادق عليهالسلام مىفرمايد: «اطعموا المبطون خبز الارز، فمادخل جوف المبطون شى انفع منه»
به شخص مبطون كسى كه نمى تواند از خروج مدفوع خود جلوگيرى كند نان برنجى بدهيد كه چيزى نافع تر از آن برايش نيست.
در كلام ديگرى از امام ششم نيز به كثير الغذا بودن اين نان اشاره شده است و نيز پيشواى ششم مى فرمايد:
«ليس
يبقى فى الجوف من غدوة الى الليل الاخبزالارز»
تنها نان برنجى است كه از صبح تا شب در معده باقى مىماند.
يكى از دانشمندان غذايى قديم درباره نان برنجى چنين نوشته است:
نان برنجى، سرد و خشك و معطش و مقوى بدن و كثير الغذا و جهت اسهال صفراوى و دموى و نيكو كردن رنگ رخسار و نيكو است براى افراد مسلول.
ماست
ماست جزء غذاهاى قديمى انسانها است، غذايى است كه بيشتر بعنوان نان خورش فقراء محسوب مى شود و ثروتمندان آن را همراه غذا و در كنار سفره قرار مى دهند و داراى خواص و مزاياى بسيارى است.
و چون به اصطلاح، طبيعت آن سرد، و به اصطلاح ديگر ويتامين (B) آن زياد است گفته شده كه آنرا با (زنيان) بخورند.
عن ابى الحسن عليهالسلام قال من اراد الماست و لا يضره فليصب عليها الها ضوم قلت و ما الها ضوم ! قال النانخواه.
هر كس مايل به خوردن ماست است و نيز مى خواهد كه زيانى به او نرسد زنيان در آن بريزد و بخورد.
دستورى كه از روايت فهميده ميشود تعادل بين اغذيه از نظر مواد غذايى است كه اين خود اصل بسيار اهميتى در سلامت بدن است.
ماست براى اشخاص سرد مزاج خوب نيست رطوبت را زياد مىكند محرك نيروى جنسى است
ولى زنيان به اصطلاح ط
بعى گرم دارد لذا بين هر دو تعادل غذايى برقرار مىشود.
دانستيم كه اميرالمؤمنين علي عليهالسلام ماست را خورش خود قرار مى داد و اين هر چند غذاى زاهدانه اى است ولى اهميت و قدرت غذايى آن امروز آشكار گشته است.
از قرنها به اين طرف ماست يكى از مواد مهم غذايى و قابل جذب بوده است و تذكار اين نكته در اينجا لازم و ضرورى است كه كلمه ماست در تمام كشورهاى جهان به معناى غذاى طول عمر است.
ماست بيش از شير خاصيت دارد و بعلاوه كسانى هستند كه شير معمولى و تازه به آنها نمى سازد ولى ماست را به خوبى هضم كرده و تحليل مى برند زيرا نوعى مواد سفيدهاى «پروتئين» در ماست وجود دارد كه به سرعت هضم و جذب مىشود كلسيم آن براى اشخاص سالخورده بسيار مفيد است و زود جذب مىگردد و بسيارى از ويتامين هاى گروه (B) را باكتريهاى ماست در رودهها ساخته و پرورش داده و به خون مىفرستد.
اشخاص سالخوردهاى كه از گاز و عفونت رودههاى خود مىنالند اگر بطور مرتب ماست بخورند در نتيجه گاز و عفونت روده آنها بكلى برطرف مى گردد، افراد سالخورده ماست را ميتوانند با آويش، پونه، موسير يا زنيان استفاده كنند كه سردي ماست را از بين ميبرد.
پنير
پنير نيز يكى از مشتقات شير است شير را بوسيله پنير مايه پنير مىكنند.
پنيرهاى كهنه؛ تازه، كم نمك، پر نمك، و پنيرهايى كه از شيرهاى گوناگون ساخته مىشوند همه با كمى تفاوت خواص پنير دارند.
قبل از همه به سراغ خواصى كه اسلام براى پنير بيان نموده مى رويم و نيز دستور خوردن آن را از اسلام ميگريم.
در اسلام گاهى پنير بعنوان غذايى (مكروه) معرفى شده است، گاهى مستحب ! توضيح آن كه:
اگر پنير را با مغز گردو بخورند مستحب است ولى تنها خوردن آه مكروه است.
اسلام براى خوردن پنير نيز وقت، معين نموده است.
شامگاهان را وقت خوردن پنير دانسته است و نيز دستور مى دهد كه با گردو صرف گردد و اينك دو نمونه از سخنان پيشوايان اسلام را در اينجا مىآوريم:
1 – عن الرضا عن آبائه عن على بن الحسين عليهالسلام قال:
(شيئان ما دخلا جوفا قط الا افسداه الجبن و القديد)
امام رضاعليهالسلام مى فرمايد:
دو چيزند كه هرگاه داخل معده شوند سبب فساد آن مى گردند: پنير و گوشت مانده.
2 – امام صادق عليهالسلام در ضمن خواص چند چيز مى فرمايد:
(واللذان يضران من كل شى و لا ينفعان اللحم اليابس و الجبن)
دو چيز از هر جهت زيان آورند و سود نمىرساند: گوشت مانده خشكيده و پنير.
تا اينجا همه سخن از كراهت و مذمت بود و قبل از اينكه سخن از استحباب و تعريف به ميان آيد خوب است با يك تجزيه علمى، فلسفه كراهت پنير را بدانيم:
پنير بكندى جذب و دفع مى شود و اشتهاى به غذا را كم مىكند، براى گرم مزاجان و كسانيكه مزاجى ملتهب دارند زيانش كمتر و بر عكس صاحبان طبيعت سرد و بلغمى از زيان خوردن و مصرف نمودن آن در صورت مداومت در امان نيستند همين پنير است كه در بعضى مزاجها باعث توليد قولنج بسيار شديد بنام ايلائوس يا انسداد روده مى گردد.
بخوبى مذمت پنير روشن گشت كه ثقالت و در هضمى آن كه فشار بيش از حد به دستگا
ه هاضمه مى دهد سبب كراهت آن است.
منبع: اسلام پزشك بدون دارو
www.taha-teb.com