شلغم
شلغم بيخ گياهى است، شبيه ترب، اما كوچكتر، طعمش اندكى تند و تيز است.
شلغم به ميوه زمستان معروف است، زيرا پخته آن گرما گرم مناسب با هواى سرد زمستان است
موادى كه در شلغم يافت مى شود عبارتند از:
مواد سفيدهاى «پروتئين» شلغم، مناسب اعصاب و مغز بوده و قوه حافظه را زياد مى كند و به اعصاب نيرو مى بخشد علاوه بر مواد مذكوره در شلغم نيز كمى (ارسنيك) و (روبيديم) وجود دارد.
شلغم تنها مواد خوراكى است كه اين دو عنصر مفيد را با هم دارا است.
روبيديم از عناصر مفيدى است كه در هر گياه پيدا شود آن را مفيد كرده، اثر مواد و عناصر شفا بخش آنرا چندين برابر مى كند.
در شلغم خواص نسبتا زيادى كه كم و بيش در ساير سبزيها ديده مى شود اما يك خاصيت مخصوص دارد كه در گياهها يا سبزيهاى ديگر كمتر نظيرش ديده مىشود.
پيشوايان اسلام از دير زمانى از اين مطالب پرده برداشته و با عبارات مختلفى آنرا بيان نموده اند:
1 – قال ابو عبدالله عليهالسلام (ما من احد الا و فيه عرق الجذام، فكلوا الشلجم فى زمانه يذهب به عنكم)
امام صادق عليهالسلام مى فرمايد: در هر كس رگى از جذام موجود است، در فصل شلغم، شلغم بخوريد، جذام را از شما دور مى سازد.
2 – و عن العبد الصالح عليهالسلام، قال لعلى ابن مسيب عليك باللفت يعنى الشلجم فكله فانه ليس من احد الا و به عرق من الجذام و انما يذيبه اكل اللفت، قال قلت نيا او مطبوخا، قال كلاهما)
امام هفتم عليه السلام، به مردى از اصحاب (على ابن مسيب) فرمود: شلغم بخور زيرا در هر كسى ريشه اى از مرض جذام است و خوردن شلغم آن را از بين مى برد، آن مرد مى گويد پرسيدم كه خام بخورم يا پخته فرمود: هر دو مفيد است.
از نظر علمى ببينيم در شلغم چه ماده اى است كه جذام را ذوب مى كند؟
بواسطه وجود (ارسنيك) و اين گوهر گرانبها است كه خوردن شلغم از سخت ترين امراض يعنى جذام جلوگيرى مى كند، بيمارى جذام يك بيمارى قديمى است كه عامل اصلى آن، فقر و بدبختى و فقدان مواد غذايى است و موقعى اين مرض و ميكرب سر سخت آن مسرى مى شود كه شخص، دچار كمبود عواملى مانند ارسنيك و گوگرد باشد و در غير اينصورت قابل سرايت نيست.
شلغم خواص ديگرى نيز دارد:
علاوه بر ويتامينها و مواد سودمندى كه به آن اشاره كرديم در آن يك تركيب ميكرب كش با طيف وسيع وجود دارد كه بسيارى از ميكربها و ويروسها را از بين مى برد و روى اين اصل است كه شلغم زكام و سرما خوردگى را معالجه كرده و از ابتلاى به آن جلوگيرى مى نمايد.
شلغم خلط آور و درمان كننده سرفه، مخصوصا سرفه هاى خشك است و سينه و شكم را نرم مى كند و براى مداواى (آنژيم) تنگى نفس و سياه سرفه تجويز مىشود.
شلغم قوه بينايى را زياد مى كند و از شب كورى جلوگيرى مىنمايد و غرائز جنسى را نيز تقويت مىكند.
شلغم در تقويت تخمدانها و آلات تناسلى، نقش اساسى دارد و رحم را براى پرورش نوازد سالم و قوى تقويت كرده، زنان را مستعد آبستنى مىكند.
شلغم ادار را زياد مىكند و به همين علت و داشتن گوگرد فراوان، سنگ هاى كليه و مثانه را از بين مى برد.
چغندر
گياهى است داراى برگهاى پهن، بيخ آن درشت و گلوله مانند يا مخروطى شكل بر دو قسم است: چغندر رسمى، چغندر فرنگى و چغندر قند.
چغندر رسمى درشت و شيرين است و پخته آن را مى خورند و خام آن به مصرف تغذيه حيوانات علفخوار مى رسد، چغندر فرنگى پوست و مغزش سرخ رنگ است و چندان شيرين نيست و در پختن بعضى خوراكها به كار ميرود چغنر قند كه آن را چغندر صنعتى هم مىگويند مخروطى شكل است و تا عمق سى سانتيمتر يا بيشتر در زمين فرو مى رود، پوست و مغزش سفيد و بطور متوسط از 14 تا 18 درصد داراى ماده قندى مىباشد و در كارخانههاي قندسازى براى ساختن قند به كار مىرود.
چغندر داراى اثر راديو اكتيو است كه عمل آن در دستگاه هاضمه بدن قابل توجه و اهميت مى باشد.
از دستورات اسلامى معلوم مى شود كه برگ چغندر بيش از بيخ آن مفيد است، و بيشتر به برگ آن اهميت داده اند:
(عن ابى الحسن عليهالسلام قال اطعموا مرضاكم
السلق يعنى ورقه فان فيه شفاء ولاداء معه و لا غائله و يهدى نوم المريض)
امام هشتم عليهالسلام فرمودند: به بيماران، برگ چغندر بدهيد زيرا در آن شفاء است، و هيچگونه درد و رنجى در آن نيست، و ضمنا آرامش در خواب مريض ايجاد مى كند.
مفيدترين و بهترين اعضاء چغندر برگ آن است و بعد ساقه هاى آن و سپس بيخ آن كه پخته آن لبو نام دارد.
برگهاى كلفت چغندر سنگين و دير هضم است ولى در اثر پختن سختى و نفخ آن از بين مى رود، خنكى برگهاى نازك آن زياد است و قوت غذايى كمترى دارد ولى در عوض دواى بسيار خوبى است.
(عن ابى الحسن عليهالسلام، ان السلق يقمع عرق الجذام و ما دخل الجوف المبرسم مثل ورق السلق)
حضرت رضاعليهالسلام فرمودند: چغندر ريشه مرض جذام را نابود مى كند، و براى كسى كه مرض ذات الجنب (التهاب پرده بين كبد و قلب) دارد چيزى بهتر از برگ چغندر نيست.
چغندر به علت داشتن ارسنيك و گوهر شب چراغ و روبيديم از جذام جلوگيرى مى كند برگ چغندر سحرگاه بى مزه و شامگاه شيرين است، زيرا در روز با كمك نور آفتاب، قند مىسازد و شب به تدريج آن را جهت ذخيره به بيخ خود كه انبار آن است ميفرستد و به همين جهت است كه اگر برگ آنرا صبح بچينند و ميل نمايند جزء سبزيهاى خنك بوده و عصر خنكى كمترى دارد.
حضرت رضاعليهالسلام در كلام ديگرى در كلام ديگرى چغندر را براى بسيارى از امراض تجويز فرمودند و ضمناً آنرا گياهى نيرومند كننده استخوان و روياننده گوشت بدن معرفى فرمودند.
(قال ابوالحسن عليهالسلام عليك باالسلق، فانه ينبت على شاطى الفردوس و فيه شفاء من الادواء، و هو يغلظ العظم و ينبت اللحم)
چغندر بسيار مقوى و پر قوت است چون قند طبيعى و منيزيم آن زياد است و اين دو ماده اثر زيادى بر روى استخوان بندى و مايعات بدن دارند بعلاوه چغندر مقدارى فسفر و ويتامين (ب) دارد كه اين دو ماده براى تسكين و آرام كردن اعصاب نقش بزرگى را بازى مى كنند، همچنين چغندر داراى مقدارى ويتامين (ث) است كه به علت داشتن همين عناصر مفيد و حيات بخش، براى امراض اعصاب و حتى سرطان و سل، مصرف آن تجويز مى شود.
چغندر همچنين داراى روبيديوم مى باشد و اين ماده بواسطه خاصيت راديو اك
تيويته اى كه دارد در دستگاه هاضمه فوق العاده تاءثير دارد و به همين علت است كه چغندر را براى اشخاص كم خون يا كسانيكه مبتلا به كمبود املاح معدنى شدهاند تجويز مىكنند.
براى آنكه به اثرات شفابخش چغندر، آب و برگ بيشتر واقف شويم، ببينيم دانشمندان غذاشناس روز چه ميگويند:
چغندر با آنكه خاصيت مسهلى ندارد معذلك پاك كننده شكم است به هضم غذا كمك مى كند و التهاب معده را فرو مىنشاند.
قند چغندر براى مبتلايان به مرض ديابت خوب نيست ولى در عوض، خداوند مصلح آن، يعنى دواى مرض قند را در ساقه و برگ آن قرار داده است، مشروط به اينكه صبح زود آنرا بچينند و در سايه خشك كنند.
خوردن پخته چغندر رعشه را معالجه مى كند، مخصوصا برگ سرخ رنگ آن، اگر آنرا خام با سركه و خردل بخوريد طحال را باز ميكند و ورم آنرا فرو مى شناند جهت درد پشت و مثانه امراض مقعد مفيد است چغندر براى درد كليه مفيد است و داراى مواد ازته، موادى قندى، املاح معدنى مانند كلسيم و آهن نيز مى باشد چغندر چه پخته و چه خام مقوى است و با آنكه 17 درصد قند دارد خنك مى باشد و اين خاصيت در برگ آن زيادتر است، آب لبو براى بهبود التهاب مثانه رفع يبوست و بيماريهاى پوست مصرف مى شود.
شاهي
شاهى نيز يكى از سبزيهاى خوردنى است، ولى از نظر خاصيت از سبزيهاى نيست كه در مقام عالى قرار گرفته باشد، البته داراى مقاديرى ويتامين (آ و ب) و مقدار بيشترى ويتامين (ث) مىباشد.
در اسلام جزو خوراكيهاى مكروه بحساب نيامده ولى خوردن اين سبزى را در شب باعث تحريك جذام در آنهايى كه استعداد اين بيمارى را دارند دانسته اند.
عن النبى (ص) ما من عبد بات وفى جوفه شى من هذه البقلة الا بات الجذام يرفرف على راسه حتى يصبح اما ان يسلم و اما ان يعطب (373)
هر كسى هنگام شامگاهان شاهى بخرود جذام (همانند مرغى شكارى) تا صبحگاهان در اطراف او به پرواز است يا از بيمارى نجات مى يابد يا گرفتار آن ميشود.
پس از اين كلام استفاده ميشود كه در اين گياه نيست به افراد مستعد بيمارى جذام، نيروى تحريك و تأثر هست و ممكن است با كمك عوامل ديگر اين بيمارى، ضخص را دچار سازد، مضمون اين سخن در روايات ديگرى نيز وارد شده است.
انواع تره تيزك از سبزيهاى مفيد مى باشند، ولى از آنجايى كه نبايد در خوردن هيچ خوراكى افراط كرد در خودرن اين سبزيهاى مفيد هم افراط جايز نيست مخصوصا براى افراد لاغر و سوداوى مزاجها، يعنى كسانى كه ترشح سيب آدم در آنها زياد است….
هر كس شب تره تيزك بخورد رگ جذامش بحركت مى آيد، ما ميدانيم كه تره تيزك ترشحات بينى را زياد مى كند و رگ جذام هم در بينى است، املاح (يد) مانن (يدور دو پتاس) همين تره تيزك ترشح بينى را زياد مى نمايند.
عن ابى عبدالله عليهالسلام – (قال من اكل الجر جير بالليل ضرب عليه عرق الجذام من انفه و بات ينزف الدم)
امام ششم فرمودند: هر كس در شب شاهى بخورد ماده بيمارى جذام در بينى او تحريك مى شود، و خونهاى صاف او كم و در عوض خون هاى كثيف و سوختهاش بسيار مى شود در اي
ن روايت تحريك بيمارى را از بينى دانسته و ما مى دانيم كه اغلب، بيمارى جذام از بينى شروع مىشود.
تره تيزك و انواع ديگر آن كه به نام بولاغ اوتى و شاهى ناميده مىشوند داراى يد و آهن و فسفر مىباشند و مقادير زيادى ويتامين (ث) دارند و ادرار را زياد مىكنند.
اين گياهان بر عكس توت فرنگى مهيج مىباشند و اين خاصيت مربوط به (يد) مى باشد زيرا اين گياهان ترشح غده تيروئيد را كمى زياد مىكنند و از اين رو مهيج مىباشند.
و از همين نظر كه مهيج است گياه شناسان قديم كاسنى و خرفه و سركه را مصلح شاهى مى دانستند.
شاهى داراى چندين نوع است: بيابانى، بستانى و بستانى آن سه قسم است كه براى هر يك از رگ و بذر آن علائم مخصوصى است مثلا بيابانى آن تند و تيزتر و گل آن زرد رنگ است و در زبان عربى هم بواسطه انواع مختلف آن نامهاى مختلفى دارد مانند جرجير و رشاد.
آويشن
آويشن كوهى گياهى است كه در سرازيرى صخره كوهها كه در مقابل آفتاب است در جنگلها و اراضى غير مزروع بطور خودرو مى رويد ساقه آن بنفش رنگ و ارتفاع آن گاهى به نيم متر مى رسد.
در اكثر شهرهاي ايران مىرويد آويشن يكى از گياهان شفا بخشى است كه در درمان و معالجه بيماريهاى مختلف، اعجاز مى كند، و از اين جهت است كه بايد آن را از گرانبهاترين گياهان دارويى روى زمين بدانيم.
پيشوايان اسلام بقدرى اين گياه را مفيد مى دانسته اند كه حضرت رضاعليهالسلام مى فرمودند: آويشن تنها داروى اميرالمومنين بوده است.
1 – عن ابى الحسن عليهالسلام قال كان دواء اميرالمومنين عليهالسلام الصعتر.
2 – و كان يقول – يقوى المعدة، و يقطع البلغم و هو امان من اللقوة.
و نيزحضرت رضا مى فرمودند: آويشن معده را تقويت مى كند، و بلغم را بر طرف مى نمايد، آويشن نيز انسان را از لقوه در امان نگاه مى دارد، (لقوه – مرضى است كه در صورت انسان پيدا مى شود، و لب و دهان يا فك بطرفى كج مىشود.
خواص طبى و درمانى آويشن اين است كه ضد درد و تشنج است و خون را به جريان انداخته و اعمال اعضاء جنسى و تناسلى را در بدن تحريك و تقويت مىكند، هوش و قوه ادراك را زياد مى كند، قابض و مقوى است و براى نارسايى كبد يعنى وقتيكه كبد ضعيف شده است و خوب كار نمى كند مفيد است، آويشن در عفونتهاى ريوى، زكام، برنشيت، آسم، گريپ، آنژين، سوء هضم و تخمه، دل درد ورم امعاء نيز مصرف مىشود گلهاى خشك آويشن كوهى، مقوى معده، نيروبخش، خلط آور، قاعده آور، ضد درد و تشنج و بطور خفيف عرق آور است.
پرفسور (تروسو) درباره آويشن مى گويد:
آويشن دشمن سم است آويشن تازه يا خشك آن را در عفونتهاى ريوى، زكام، برونشيت، آسم، گريپ، خستگى و كوفتگى دست و پا، آنژين، سوء هضم و تخمه، دل درد و ورم امعاء مصرف مىكنند.
عصاره آويشن به نام (تيمول) است كه خاصيت ضد عفونى موثرى بر مجارى تنفس و جهاز هاضمه دارد، سمومى كه در آنجا جمع شده بكلى از بين مىبرد و جريان خون را منظم مى سازد… اگر چند برگ آويشن رابه غذاى خرگوشتها اضافه كنيم از نفخ شكم آنها جلوگيرى خواهد كرد و هيچوقت آنها گاز معده پيدا نخواهند كرد.
مردى در خدمت امام هشتم عليهالسلام از رطوبت مزاج و علاج آن سئوال نمود آن حضرت باو دستور داد كه آويشن را بكوبد و ناشتا به دهان خود بريزد.
عن ابى الحسن عليهالسلام انه شكا اليه الرطوبة، فامره ان يستف الصعتر على الريق.
زيادى بلغم و رطوبت به اصطلاح امروز كمى ترشح (غده تيروئيد) در انسان است، و امام عليهالسلام آويشن را معالج آن دانسته و به همين سبب به آن مرد نگفته آويشن را به صورت دم كرده بنوش، زيرا در صوتيكه دم شود چون مخلوط با آب ا
ست باز نمى تواند جبران بلغم و رطوبت را نمايد.
ادامه دارد…
منبع: اسلام پزشك بدون دارو
www.taha-teb.com