ورود

ثبت نام

موسسه قرآن و نهج البلاغه
home-icone
Institute of Quran & Nahjul Balaghah

ویژگ یهای آرامنشهر حضرت مهدی موعود(عج)



نظام سياسى مصلح


دولت مصلح حكومتى جهانى و فراگير است، و حكومت‏هاى جهانى به لحاظ مبناى غير الهى و ابزارهاى غير مشروع محكوم به نابودى مى‏باشند.  پيش از هر فرضيه و گمان بايد پذيرفت كه محتوا و قالب سياسى در حكومت مصلح موعود نبايد و نمى‏تواند در نمونه‏هاى تاريخى مشابه داشته باشد.  اعلان قرآن مبنى بر  جاء الحق و زهق الباطل  از نابودى هر باطل خبر( الاسراء: 17/81) مى‏دهد و برچيده شدن حكومت‏هاى سراسر جهان را كه در دايره باطل قرار دارند، نويد مى‏دهد.

 اين بشارت از دو زاويه نگاه قابل تأمل است:

 الف – دولت مصلح حكومتى جهانى و فراگير است؛
 ب – حكومت‏هاى جهانى به لحاظ تئورى و عملى باطل بوده و مشمول نابودى توسط حضرتش مى‏گردند.

 براساس روايت‏ها، ساختار حكومت مهدى مصلح از نوع هيچ يك از نظام‏هاى موجود نيست بلكه در دايره تمدن اسلامى و نشأت گرفته از قرآن و سنت معصومين(ع) است .


 


علم در عصر ظهور


عصر ظهور، زمان گسترش و شكوفايى علم و دانايى است، و مدينه فاضله اسلامى، شهر علم و دانش است. با آمدن منجى عالم، همان گونه كه ظلم و بيداد جاى خود را به عدل و دادگرى مى‏سپارد، و نابسامانى‏هاى اجتماعى به سامان مى‏گرايد; جهل و نادانى نيز جاى خود را به علم و دانايى مى‏دهد و جهان از نور عقل و دانش آكنده مى‏شود. علوم و دانش‏هايى كه در طول اعصار و قرون در پشت پرده‏ها مكنون مانده بود، ابراز مى‏گردد و مرز دانايى و يادگيرى تا سراپرده منازل و اعماق وجود تك تك انسان‏ها، گسترش مى‏يابد.

امام صادق عليه السلام در اين باره فرموده است:

«العلم سبعة وعشرون حرفا فجميع ما جائت‏به الرسل حرفان، فلم يعرف الناس حتى اليوم غير الحرفين فاذا قام قائمنا اخرج الخمسة و العشرين حرفا فبثها فى الناس و ضم اليها الحرفين حتى يبثها سبعة و عشرين حرفا;
علم و دانش 27 حرف است و 27 شعبه و شاخه دارد. تمام آنچه پيامبران الهى براى مردم آوردند، دو حرف بيش نبود و مردم تا كنون جز آن دو حرف را ن
شناخته‏اند. اما هنگامى كه قائم ما قيام كند. 25 حرف و شاخه و شعبه ديگر را آشكار و در ميان مردم منتشر مى‏سازد و دو حرف ديگر را با آن ضميمه مى‏كند تا 27 حرف كامل و منتشر گردد
» .

اين حديث‏به روشنى، جهش فوق العاده علمى عصر انقلاب مهدى (عج) را مشخص مى‏سازد; يعنى، تحول و پيشرفتى به ميزان بيش از دوازده برابر، نسبت‏به تمامى علوم و دانش‏هايى كه در عصر همه پيامبران راستين به بشريت اعطا شده است، پيش مى‏آيد و درهاى تمامى رشته‏ها و شاخه‏هاى علوم مفيد و سازنده، به روى انسان‏ها گشوده مى‏شود و راهى را كه بشر طى هزاران سال پيموده، به ميزان بيش از دوازده برابر آن در اندك زمانى پيموده مى‏شود.

حضرت امام باقر عليه السلام نيز فرموده است:

«اذا قام قائمنا وضع الله يده على رؤوس العباد فجمع بها عقولهم و كملت‏بها احلامهم;
هنگامى كه قائم ما قيام كند، خداوند دست محبتش را به سر بندگان مى‏گذارد و عقول آنها را با آن كامل و افكارشان را پرورش داده تكميل مى‏كند» .

بدين ترتيب، در پرتو ارشاد و هدايت‏حضرت مهدى (عج) و در زير دست عنايت او، مغزها در مسير كمال به حركت در مى‏آيد و انديشه‏ها شكوفا مى‏شوند. كوته بينى‏ها، تنگ‏نظرى‏ها و افكار پست و پليد – كه سرچشمه بسيارى از تضادها و برخوردهاى خشونت‏آميز اجتماعى است – ، برطرف مى‏گردد. مردمى بلند نظر، با افكارى باز و سينه‏هايى گشاده و همتى والا و بينشى وسيع، پرورش مى‏يابند، لذا هر 27 حرف علم پياده مى‏شود


 


عدل


در اسلام، مساله عدل، از روز نخست در تمام زمينه‏ها مورد توجه و عنايت‏بوده است; از بعد عقيدتى و دينى گرفته تا بعد فقهى و اجتماعى، از قرآن و سنت‏بر مى‏آيد كه عدل و مظاهر آن، پسنديده و موجب خشنودى حضرت حق است; اما قدر و منزلت آن، به علت گستردگى و اقامه آن در سطح وسيع اجتماعى است; يعنى، مردم آن قدر به رشد معنوى و كمال روحى نايل گردند كه تمام افراد يا حداقل اكثر آنان، خواهان عدل باشند و خود عملا آن را به اجرا گذارند.

پيامبران الهى، در ماموريت آسمانى خود، خواهان اقامه عدل در جهان و در بين همه انسان‏ها بوده‏اند و مى‏خواستند مردم را طورى تربيت كنند كه آنان خود قسط و عدل را به پا دارند; نه آن كه به زور و قدرت حاكم به عدالت تن دهند. قرآن كريم مى‏فرمايد: «لقد ارسلنا رسلنا بالبينات وانزلنا معهم الكتاب والميزان ليقوم الناس بالقسط‏» .

از اين آيه استفاده مى‏شود كه پيامبران مى‏خواستند، مردم را طورى تربيت كنند تا خود، قيام به قسط نمايند و عدل را بر پا دارند; لذا فرمود: «ليقوم الناس بالقسط‏» و نفرمود: «ليقيموا الناس بالقسط‏» تا معنايش اين باشد كه پيامبران به عنوان حاكم عادل، مانند ساير زمامداران عادل، مردم را با نيروى نظامى و انتظامى و قدرت‏هاى اجرايى، به رعايت عدل وا دارند; زيرا فرق است‏بين اين كه حاكمى خود عادل باشد و بخواهد در حكومت او عدل اجرا شود و به كسى ستم نگردد و بين آن كه مردم
در جامعه، از نظر كمالات و درك عقلانى به جايى برسند كه خود اقامه عدل نمايند و بفهمند كه عدل برتر از ظلم است و در آنان كششى نسبت‏به ظلم نباشد.

به هر حال در اسلام و تعاليم الهى، عدل از جايگاه رفيعى برخوردار است تا جايى كه همه انسان‏ها مامور شده‏اند در تمام زمينه‏هاى زندگى خود – در اصول و فروع، در نظام اجتماعى و اقتصادى، سياسى و نظامى، در گفتار و كردار و… عدالت را مراعات كنند:

«اعدلوا هو اقرب للتقوى; عدالت ورزيد كه عدالت‏به تقوا نزديك‏تر است‏» .

و «اذا قلتم فاعدلوا; وقتى سخن گفتيد به عدالت‏سخن گوييد» .

و «ان الله يامر بالعدل و الاحسان; خداى متعال به عدل و احسان امر مى‏كند» .

و «و لا يجرمنكم شنان قوم على ان لا تعدلوا اعدلوا هو اقرب للتقوى;…» .

رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرموده است:

«من لم يحمد عدلا و لم يذم جورا فقد بارز الله تعالى بالمحاربة; هر كس عدل را تمجيد نكند و از جور و بيداد مذمت ننمايد، به جنگ با خداى تعالى برخاسته است‏» .

آيات و روايات درباره شرافت، عظمت و اهميت «عدالت‏» به قدرى زياد است كه از گنجايش اين نوشتار خارج است.

بنابراين كلمه عدل، واژه غريبى نيست; اما حقيقتى قريب هم نيست. بشر در طول تاريخ زندگى خود، همواره منتظر بوده كه روزى، اين خواب تعبير شود و عدل در جوامع بشرى حاكم گردد. انسان‏هاى بسيارى نيز با انديشه عدل و عدالت‏خواهى، به فكر تعبير اين رؤياى شيرين بشرى بر آمده و تلاش بسيار كرده‏اند; اما تلاش آنان در بيشتر موارد كم ثمر يا بى‏ثمر مانده و عدالت در معناى حقيقى آن، همچنان در عالم رؤيا باقى مانده است. وه چقدر سخت است تعبير نشدن اين رؤياى شيرين و دلپذير! رؤيايى كه تمامى اجزاى وجود انسان، در طول تاريخ، با آن عجين بوده و نگاه پر انتظار او، در تعبير آن خسته و كم سو گشته است.

با همه اين احوال، هيچ گاه آرزوى تعبير شدن اين رؤيا، در اعماق دل و جان انسان‏ها به ياس
و نااميدى تبديل نشده است; اما هر چه بر شماره اوراق تاريخ افزون مى‏گردد، از شماره انتظار ما كاسته مى‏شود و اين همان چراغ اميدى است كه قرن‏ها در دل انسان‏ها، به عشق آمدن آن منجى، روشن و فروزان است. به عشق او كه نامش «عدل‏» است:

«السلام على العدل المشتهر» و «اللهم صل على ولى امرك القائم المؤمل و العدل المنتظر» .

دو چيز از شاخصه‏هاى اصلى حكومت او است:

1. حكومت واحد جهانى كه تنها او است كه چنين حكومتى را ايجاد مى‏كند.

2. عدل جهانى كه تنها در جامعه‏اى كه او تشكيل مى‏دهد و خود در راس آن قرار مى‏گيرد، عدل با تمام ابعادش گسترده مى‏شود. همان گونه كه حكومت او جهانى است، عدل او نيز گسترده و جهانى است و در روايات، اين شاخصه از ساير شاخصه‏هاى ديگر كومت‏حضرت مهدى (عج)، بارزتر و بيشتر مورد توجه قرار گرفته است.

«يملا الله الارض قسطا و عدلا كما ملئت ظلما و جورا» .

رسول خدا در حديثى فرمود: «ابشركم بالمهدى يبعث فى امتى على اختلاف من الناس و زلازل فيملا الارض قسطا و عدلا كما ملئت جورا و ظلما، يرضى عنه ساكن السماء و ساكن الارض…;
مژده مى‏دهم شما را به مهدى كه او در امت من، به هنگام اختلاف و سختى‏ها بر انگيخته مى‏شود. پس زمين را پر از قسط و عدل مى‏سازد; همان طورى كه از جور و ستم پر شده باشد. ساكنان آسمان و زمين از او راضى مى‏شوند و...» .

بنابراين در مدينه فاضله اسلامى و در عصر ظهور آن منجى عالم، عمدتا از عدل و قسط سخن به ميان مى‏آيد. دامنه عدالت او تا اقصى نقاط منازل و زواياى ناپيداى جامعه، گسترده مى‏شود. عدالت همانند گرما و سرما در درون خانه‏هاى مردمان نفوذ مى‏كند و مامن و مسكن وجود آنان را سامان مى‏بخشد.

در حكومت آن حضرت هيچ ويژگى به اندازه «عدل و قسط‏» ، برجستگى و روشنى ندارد و مردم آن حضرت را عمدتا از عدل او مى‏شناسند و الآن نيز آنچه در اولين لحظه از نام مبارك او در ذهن خطور مى‏كند، عدل او است.


 


رفاه و آسایش


مدينه فاضله اسلامى، در حقيقت آرمان شهر آسايش و رفاه همگانى است. رفاه و تنعم به گونه‏اى خواهد بود كه ديگر نيازمندى در سطح جامعه يافت نمى‏شود; چون توزيع عادلانه منابع و ثروت جايى براى فقر و طبقه ضعيف باقى نمى‏گذارد. در آن جامعه، مانند جوامع كنونى عمل نمى‏شود كه بيش از هشتاد درصد ثروت، در دست كمتر از بيست درصد و بيست درصد آن در دست هشتاد درصد مردم باشد و در نتيجه طبقه مرفه و فقير پيدا شود.

به علاوه در آن عصر، به جهت اجراى عدالت، نه آسمان از ريزش بركات خود بر مردم دريغ مى‏ورزد و نه زمين امساك مى‏كند; بلكه هرچه دارند در اختيار بشر قرار مى‏دهند. از اين رو در شهر عدالت كه حقوق انسان‏ها محور توجه و برنامه ريزى است، بالطبع بذر اين توجه، محصولى چون رفاه و برخوردارى همگانى از موهبت‏هاى الهى را در پى خواهد داشت. اين موضوع در روايات اهل بيت عليهم السلام به خوبى تبيين شده است:
&lt ;BR>«انه يبلغ سلطانه المشرق والمغرب وتظهر له الكنوز ولايبقى فى الارض خراب الا يعمره;
حكومت او شرق و غرب جهان را فرا مى‏گيرد و گنج‏هاى زمين براى او ظاهر مى‏شود و در سرتاسر جهان جاى ويرانى باقى نخواهد ماند; مگر اين كه آن را آباد خواهد ساخت‏» .

امام صادق عليه السلام فرمود: «اذا قام القائم حكم بالعدل وارتفع فى ايامه الجور وآمنت‏به السبل واخرجت الارض بركاتها ورد كل حق الى اهله… و حكم بين الناس بحكم داود وحكم محمد صلى الله عليه و آله وسلم فحينئذ تظهر الارض كنوزها وتبدى بركاتها ولايجد الرجل منكم يومئذ موضعا لصدقته ولا لبره لشمول الغنى جميع المؤمنين…;
وقتى كه قائم قيام كند، حكومت را براساس عدالت قرار مى‏دهد و ظلم و جور در دوران او برچيده مى‏شود و جاده‏ها در پرتو وجودش، امن و امان مى‏گردد، و زمين بركاتش را خارج مى‏سازد و هر حقى به صاحبش مى‏رسد، و در ميان مردم، همانند داود و محمد صلى الله عليه و آله حكم و داورى مى‏كند. در اين هنگام زمين گنج‏هايش را آشكار مى‏سازد و بركات خود را ظاهر مى‏كند و كسى موردى را براى انفاق و صدقه و كمك مالى نمى‏يابد; زيرا همه مؤمنان بى نياز و غنى خواهند شد...» .

بيان ظاهر شدن بركات زمين و خارج شدن گنج‏ها، نشان مى‏دهد كه هم مساله زراعت و كشاورزى به اوج ترقى خود مى‏رسد و هم تمام منابع زير زمينى، كشف و مورد استفاده قرار مى‏گيرد. در آمد سرانه افراد، آن قدر بالا مى‏رود كه در هيچ جامعه‏اى، فقيرى پيدا نمى‏شود و همه به سر حد بى نيازى و خود كفايى مى‏رسند.

امام على عليه السلام فرمود: «يزرع الانسان مدا، يخرج له سبعماة مد كما قال الله تعالى كمثل حبة انبتت‏سبع سنابل فى كل سنبلة ماة حبة والله يضاعف لمن يشاء; [در عصر حضرت مهدى] انسان يك مد مى‏كارد و هفتصد مد برداشت مى‏كند، چنان كه مضمون آيه شريفه قرآن است‏» .

رسول خدا صلى الله عليه و آله وسلم فرمود:

و يخرج له الارض افلاذ كبدها ويحثوالمال حثوا ولايعده عدا;
زمين در آن عصر قطعات كبد خود را براى او بيرون مى‏فرستد و او ثروت بدون شماره و محاسبه در ميان
مردم پخش مى‏كند


رسول خدا صلى الله عليه و آله وسلم فرمود:

«ابشركم بالمهدى يملا الارض قسطا كما ملئت جورا وظلما، يرضى عنه سكان السماء والارض يقسم المال صحاحا فقال رجل ما معنى صحاحا؟ قال: بالتسوية بين الناس، ويملا قلوب امة محمد غنى ويسعهم عدله حتى يامر مناديا ينادى يقول: من له بالمال حاجة فلايقوم من الناس الا رجل واحد ثم يامر له بالمال فياخذ ثم يندم ويرد;
شما را به ظهور حضرت مهدى عليه السلام بشارت مى‏دهم كه زمين را پر از عدالت مى‏كند، همان گونه كه پر از جور و ستم شده است. ساكنان آسمانها و زمين از او راضى مى‏شوند و اموال و ثروت‏ها را به طور صحيح تقسيم مى‏كند. شخصى پرسيد تقسيم صحيح ثروت چيست؟ فرمود: به طور مساوى در ميان مردم تقسيم شود و دل‏هاى پيروان محمد را پر از بى نيازى كند و عدالتش همه را فراگيرد، تا آن جا كه دستور دهد كسى با صداى بلند صدا زند كه هر كس نياز مالى دارد، برخيزد. هيچ كس جز يك نفر بر نمى‏خيرد، سپس امام دستور مى‏دهد مال قابل ملاحظه‏اى به او بدهند; اما او به زودى پشيمان مى‏شود كه چرا آزمند و حريص بوده است و مال را بر مى‏گرداند» .


 


حکومت


حكومتى كه در مدينه فاضله اسلامى و در عصر حاكميت امام مهدى (عج) مستقر خواهد شد، در تمام جهات با حكومت‏هاى موجود در عالم فرق دارد. حاكم، نوع حكومت، قوانين و نظامات جارى در آن، هيچ شباهتى با حكومت‏هاى موجود در عالم ندارد: نوع حكومتش، الهى و بر مبناى ايمان به خداى يگانه و توحيد خالص است و هدفش متحد كردن جماعت‏ها و ملت‏ها، برداشتن ديوارهاى امتيازات و اعتبارات بيهوده، برقرار كردن توحيد كلمه، ايجاد همكارى و ارتباط بين مردم است. حاكم آن نيز امام معصوم، احيا كننده شريعت نبوى و مجرى قوانين اسلامى و دستورات الهى است. اسلام مى‏خواهد تمام اختلافات و جدايى‏ها را كه به نام‏هاى گوناگون پديد آمده، به وسيله عقيده توحيدى، از ميان بردارد.

 تمامى اختلافات نژادى، طبقاتى، ملى، وطنى، جغرافيايى، مسلكى، حزبى و زبانى بايد از ميان برود و سبب امتياز، افتخار و اعتبار نباشد و حتى در آن حكومت، اختلاف دينى هم بايد كنار گذاشته شود و همه، در زير پرچم اسلام تسليم فرمان خدا باشند.

 اين همان حكومت واحد جهانى است كه كره زمين با يك حاكم، يك نوع حكومت و با يك شيوه و روش عادلانه اداره مى‏شود. اسلام براى بشر چنين حكومتى را پيش بينى كرده و در حدودى كه وظيفه تشريع است، مقدمات آن را فراهم ساخته و عملى شدن آن را موكول به آماده شدن زمينه كامل آن كرده است. اساسا حفظ يك انسان كامل به عنوان ولى الله الاعظم و نگه‏دارى آن در پشت پرده غيبت، براى تشكيل چنان حكومت واحد جهانى است; زيرا تشكيل چنان حكومتى، از عهده انسان‏هاى عادى خارج است.


 


حاکم در عصر ظهور


پيشرفت‏ها در عصر ظهور، معلول عواملى است كه يكى از آنها وجود رهبرى معصوم، پاك و منزه از هر نوع عيب و نقص (از قبيل احساسات حيوانى، خشم، غضب بى‏جا، شهوت، كبر و غرور و خودخواهى) است. او فقط وابسته به خدا است و به همه ملت‏ها، جمعيت‏ها و نژادها، با چشم مهربانى و برابرى نگاه مى‏كند و فرقى بين اقوام و قبايل قائل نيست. بين سياه و سفيد، آسيايى و آمريكايى و اروپايى و آفريقايى فرقى نمى‏گذارد و به همه با ديد يكسان مى‏نگرد; در حالى كه رهبران ديگر دنيا چنين نيستند، و عالى‏ترين همت آنان، استثمار ديگران و هضم يك جامعه در جامعه قوى‏تر و كوشش براى يك ملت است. آنها مى‏خواهند ملتى را فداى ملت ديگر كنند و ذخاير طبيعى ملت ضعيف را به نفع ملت‏خود تصاحب نمايند.

اما رهبران الهى چون وابسته به جمعيت‏خاصى نبوده و خود را وابسته به خدايى مى‏دانند كه خالق و رازق همه است، هدفشان آسايش عمومى، آزادى گسترده و تشكيل يك سازمان عالى الهى است كه در سايه آن، بشر مانند افراد يك خانواده زندگى كنند و سفيد و سياه باهم برادر و برابر باشند.

آرى سرانجام اداره امور جهان، در كف با كفايت صالح‏ترين افراد بشر قرار خواهد گرفت و به بركت وجود آن حاكم معصوم الهى، بشريت از آسيب
ظلم و ستم نجات يافته، از ترس فقر، پريشانى، ناامنى‏هاى گوناگون و بى عدالتى‏ها آزاد خواهد شد. اينك كه عالم به سوى يك آينده درخشان، تكامل روحانى و عقلانى، نظام مستحكم دينى و الهى، عصر صلح و صفا و برادرى و همكارى، پيش مى‏رود. ما نيز به اميد آن عصر نورانى، با نشاط فراوان و دلى زنده پا برجا ايستاده و انجام وظيفه مى‏كنيم و تنها آرزوى ما، زندگى در پناه حكومت آن راد مرد عالم بشريت‏حضرت مهدى (عج) است.


 


جهان شمول بودن و حكومت جهانى آرمانشهر


آرمانشهر حضرت مهدى موعود(ع
)، آرمانشهرى جهانى است و همه زمين بر پهنه حكومت عدل و داد آن بزرگوار خواهد بود. دين اسلام در سراسر زمين احيا و جهان شمول خواهد گشت. «دين و اخلاق در آرمانشهر حضرت مهدى موعود(ع) در تمامى اقوام و ملل يكسان خواهد بود و احكام اسلام قلمروئى به گستردگى جهان خواهد يافت.» به موجب حديثى حضرت صاحب الزمان(ع) «… به هنگام انقلاب احوال مردم و اوضاع متزلزل قيام كند و زمين را پر از عدل و داد نمايد. چنان كه از ظلم و ستم پر شده باشد. ساكنان آسمان و زمين از حكومت او راضى خواهند بود.» جهان شمولى آرمانشهر مهدى موعود(ع) و جهانى بودن حكومت آن حضرت سبب: احياء دوباره اسلام و جهان شمولى آن؛ يكسانى دين در تمامى زمين؛ يكسان بودن دستورها و برچيده شدن دستورات متناقض؛ رهبريت يگانه زمين؛ انطباق مردم با احكام و فرمانها و قوانين جهانى آرمانشهر دينى؛ و… خواهد گرديد.


 


تكامل شگرف علوم در آرمانشهر اسلامى مهدى موعود(ع)


در روايتى از امام جعفر صادق(ع) آمده است: «دانش بيست و هفت (شعبه و شاخه) است و مجموع آنچه پيامبران آورده اند دو حرف است و مردم تا آن روز بيش از دو حرف را نمى دانند و چون قائم قيام كند بيست و پنج حرف بقيه را برون آورده و در ميان مردم منتشر مى سازد و بدينسان مجموع بيست و هفت جزء دانش را نشر مى دهد. «اين روايت حكايت از تحول علوم توسط آن حضرت و جهشى عظيم در پيشرفت زندگى بشريت در تمامى زواياى زندگى بشرى دارد.
آرمان شهر اسلامى مهدى موعود(ع)؛ شهر نهايت علوم و دانش بشرى است. ارتباطات جمعى، ابزارهاى بصرى، سيستمهاى اقتصادى، و حكومتى و قضاوتى و اجتماعى و غيره همگى با تحولى عظيم در آرمانشهر روبرو مى شوند. آرمانشهر مهدى موعود(ع) تحقق ابعاد بهشت آسمانى در قالبى زمينى است.


 


تربيت در عصر ظهور


بشر در چندين قرن اخير، براى آسايش تن، هر چه فرمول اقتصادى و سياسى و هر چه امكانات علمى و تكنيكى در اختيار داشته، به استخدام در آورده است تا شايد بتواند آسايش اين جهانى انسان را بدو باز گرداند. حال آن كه او، پس از اين همه تلاش، هيچ گونه آرامشى در خود نمى‏يابد. جهان را تنگ و تاريك و سرد مى‏بيند و در آن احساس حقارت و پوچى مى‏كند و اين حالت‏به اعتقاد منتقدان درون اين نظام (انسان محورى و انسان‏مدارى)، جز به نابودى انسان نمى‏انجامد.

اما در مدينه فاضله اسلامى، تنها سخن از آسايش تن و وفور ثروت و رفاه مادى نيست; بلكه در تصوير مهندسان اين مدينه فاضله، انسان موجودى است داراى ابعاد مختلف كه تكامل و رشد او در گرو رشد متوازن تمامى آن ابعاد است. مدينه فاضله و بهشت زمينى موعود، تحقق نمى‏يابد; مگر آن كه بارقه‏اى از آسمان در آن حلول كند. تربيت و پرورش روح انسان‏ها و توجه به اخلاق و فضايل معنوى – كه از اساسى‏ترين برنامه‏هاى ظهور است – در همين راستا معنا مى‏يابد. مدينه فاضله در عين اين كه شهر عدالت است، شهر رفاه، امنيت، تربيت، سجايا و فضايل انسانى نيز هست. در آن محيط، انسان‏هاى صالح تربيت مى‏يابند تا جامعه‏اى
آرمانى و صالح بنا نهند. انسان‏ها علاوه بر دستيابى به غناى مالى، از غناى قلبى و روحى نيز بهره‏مند خواهند شد و در كنار اتمام نعمت و وفور ثروت، به اكمال اخلاق و فضيلت‏هاى انسانى نيز راه خواهند يافت. كينه‏هاى اخلاقى از قلب‏ها ريشه كن مى‏گردد. دروغ، تزوير و نامردمى، در روابط اجتماعى، جاى خود را به يك رويى و يك رنگى مى‏بخشد. در واقع، در چنين بسترى رفاه و عدالت و امنيت نيز معنا پيدا مى‏كند و حقيقت‏خويش را باز مى‏يابد. جز با اين نگرش همه جانبه به انسان و در كنار هم چيدن اجزاى حقيقى او نمى‏توان به تعبير رؤياى هميشگى انسان در تاسيس مدينه فاضله انسانى دست‏يافت
.


 


بهره گيرى از تمامى قابليتها و قدرتها و نيروهاى مادى در آرمانشهر مهدى موعود(ع)


در روايتى آمده است: «… زمين گنجهايش را براى او خارج مى سازد…» مراد از اين روايت بهره گيرى از تمامى قابليتها و قدرتها و نيروهاى مادى در آرمانشهر اسلامى مهدى موعود(ع) است. از ويژگيهاى اين نكته برخوردارى تمامى زمين از نعمتها و نيز عمران و آبادى زمين است و نشانگر رفاه اقتصادى بى سابقه مردم زمين و سخاوتمندى و محبت آقا صاحب الزمان(ع) بر تمامى مردم زمين.
از پيامبر اكرم(ص) ذكر شده است كه فرمودند: «امت من در زمان مهدى از چنان نعمتى برخوردار شود كه مانند آن را هرگز برخوردار نشده باشند، آسمان باران بر سر آنان فرو ريزد و زمين هيچ گياهى را نگاه نداشته، مگر اينكه آن را مى روياند


 


امنيت و سلامت در عصر ظهور


از جمله نيازهاى اساسى بشر – كه در هرم نيازهاى وى جايگاه ويژه‏اى دارد – امنيت است. اين نياز در ابعاد مختلف تجلى مى‏يابد: امنيت اخلاقى، اقتصادى، حقوقى، اجتماعى، خانوادگى و… از روايات ظهور استفاده مى‏شود، كه مدينه فاضله اسلامى، شهر امن و سلام است; آن هم در معناى واقعى و در تمامى ابعاد آن.

قرآن كريم به انسان‏ها و مؤمنان مستضعف، وعده چنين شهر امن و سلامت را داده و فرموده است: «زندگى شما پس از خوف تبديل به امن مى‏گردد» ; ولى تا كنون چنين امنيتى براى بشر در عالم تحقق پيدا نكرده است. و ائمه اطهار عليهم السلام در تفسير اين آيه فرموده‏اند: منظور، عصر ظهور حضرت مهدى آل محمد است.

قرآن مى‏فرمايد:

«وعد الله الذين آمنوا منكم و عملوا الصالحات ليستخلفنهم فى الارض كما استخلف الذين من قبلهم و يمكنن لهم دينهم الذى ارتضى لهم، و ليبدلنهم من بعد خوفهم امنا… » .

در اين آيه، سه وعده صريح به مؤمنان وارسته داده شده است:

استخلاف در زمين; يعنى، حكومت در زمين به عنوان نمايندگى از خدا، (حكومت‏حق و عدل) ;
تمكين دين; يعنى، نفوذ معنوى و حكومت قوانين الهى بر تمامى عرصه‏هاى زندگى;
تبديل خوف به امنيت; يعنى، بر طرف شدن تمامى عوامل ترس و ناامنى و جايگزين شدن امنيت كامل و آرامش در همه روى زمين.

امام زين العابدين عليه السلام فرموده است:

«هم و الله شيعتنا اهل البيت‏يفعل الله ذلك بهم على يدى رجل منا و هو مهدى هذه الامة; (39) اين گروه به خدا قسم همان پيروان ما هستند كه خداوند به وسيله مردى از خاندان ما، اين موضوع را تحقق مى‏ب
خشد و او مهدى اين امت است‏» .

امام صادق عليه السلام نيز فرمود:

«نزلت فى القائم و اصحابه…» ; اين آيه در شان قائم آل محمد و اصحاب او نازل شده است‏» .

از اين رو، مى‏گوييم مدينه فاضله عصر ظهور، همان مدينه امن و سلامت مورد وعده آيه ياد شده است.


 


ارتباطات


در عصر ظهور، به جهت جهش علمى و پيشرفت فن آورى و صنعت، وسايل ارتباطات و اطلاعات آن قدر پيشرفته خواهد بود كه دنيا را همچون كف دست نشان مى‏دهد و براى آگاهى به اقصى نقاط كشور، نيازى به وسايل و ابزار ارتباطى امروزى نيست. از اين رو حكومت مركزى، نسبت‏به كل عالم – كه تحت‏حكومت واحد او هستند – تسلط كامل دارد و به موقع و بدون فوت وقت، وارد عمل شده، مشكل را حل مى‏كند و هرگونه توطئه و فساد را در نطفه خفه مى‏سازد. بين امام
مهدى (عج) و مردم، نامه رسانى وجود ندارد و مردم در هر نقطه‏اى از كره زمين، امام را مشاهده مى‏كنند و امام با آنان سخن مى‏گويد. اين مساله، اختصاص به امام و رعيت ندارد; بلكه مردم عادى نيز با همديگر سخن مى‏گويند و همديگر را مشاهده مى‏كنند، در حالى كه يكى در مشرق عالم و ديگرى در مغرب آن است.

امام صادق عليه السلام مى‏فرمايد:

«ان قائمنا اذا قام مد الله لشيعتنا فى اسماعهم و ابصارهم حتى لا يكون بينهم و بين القائم عليه السلام بريد، يكلمهم فيسمعون، و ينظرون اليه و هو فى مكانه;
هنگامى كه قائم ما قيام كند، خداوند آن چنان گوش و چشم شيعيان ما را تقويت مى‏كند كه ميان آنان و آن حضرت (رهبر و پيشوايان) نامه رسان نخواهد بود، با آنها سخن مى‏گويد و آنان سخنش را مى‏شنوند و او را مى‏بينند; در حالى كه او در مكان خويش است [و مردم در نقاط ديگر جهان]» .

وسايل انتقال صدا و تصوير، به طور همگانى، ساده و آسان در اختيار همه پيروان او قرار مى‏گيرد; آن چنان كه چيزى به نام اداره پست در آن عصر، چيز زايدى به حساب مى‏آيد و مسائل جارى آن حكومت، بدون نياز به كاغذ بازى، حل و فصل مى‏شود; زيرا همه دستورها و برنامه‏ها با سيستم «شهود و حضور» ابلاغ و اجرا مى‏شود.

امام صادق عليه السلام، در گفتار ديگرى اين حقيقت را به طور بارزى تكميل فرموده است:

«ان المؤمن فى زمان القائم و هو بالمشرق ليرى اخاه الذى فى المغرب وكذا الذى فى المغرب يرى اخاه الذى بالمشرق;
مؤمن در زمان حضرت مهدى (عج) در حالى كه در مشرق است‏برادر خود را در مغرب مى‏بيند و همچنين كسى كه در مغرب است، برادرش را در مشرق مشاهده مى‏كند» .

بنابراين ارتباط مستقيم نه تنها در سطح حكومت; بلكه در ميان عموم نيز عملى مى‏شود. در اين زمان پيوندهاى ظاهرى، جسمانى و معنوى دل‏ها را استحكام مى‏بخشد، به گونه‏اى كه جهان به راستى به شكل يك خانه و مردمش همچون اهل يك خانواده در مى‏آيند.

امام صادق عليه السلام مى‏فرمايد:

«اذا تناهت الامور الى صاحب هذا الامر رفع الله تبارك وتعالى له كل منخفض من الارض وخفض له كل مرتفع حتى تكون الدنيا عنده بمنزلة راحته فايكم
لو كانت فى راحته شعرة لم يبصرها;
وقتى كارها به صاحب اصلى ولايت [حضرت مهدى عليه السلام] برسد، خداوند هر نقطه فرورفته‏اى از زمين را براى او مرتفع و هر نقطه مرتفعى را پايين مى‏برد. آن چنان كه تمام دنيا نزد او به منزله كف دستش خواهد بود. كدام يك از شماها اگر در كف دستش مويى باشد، آن را نمى‏بيند؟»

طبق اين حديث در عصر ظهور، يك سيستم نيرومند و مجهز، براى انتقال تصويرها به وجود خواهد آمد كه شايد تصور آن امروزه براى ما مشكل باشد. تمام جهان به منزله كف دست‏خواهد شد و پستى و بلندى‏هاى زمين، مانع از رؤيت موجودات روى زمين نخواهد بود. البته بدون يك چنين سلطه اطلاعاتى و ارتباطى بر تمام كره زمين، حكومت واحد جهانى و صلح، امنيت و عدالت‏به طور همه جانبه، امكان‏پذير نخواهد بود. براى اداره چنان حكومتى، امكانات زيادى لازم است كه خداوند آنها را در اختيار او و تشكيلاتش قرار مى‏دهد.

امام باقر عليه السلام نيز فرموده است:

«انما سمى المهدى لانه يهدى الى امر خفى حتى انه يبعث الى رجل لا يعلم الناس له ذنب فيقتله حتى ان احدكم يتكلم فى بيته فيخاف ان يشهد عليه الجدار;
حضرت مهدى (عج) از اين جهت مهدى ناميده شده است كه به امور مخفى و پنهان هدايت مى‏شود، تا آن جا كه گاه او به سراغ كسى مى‏فرستد كه مردم او را بى‏گناه دانسته و به قتل مى‏رساند [زيرا از گناه نهانى او همانند قتل نفس كه موجب قصاص است آگاه است] و تا آن جا كه برخى از مردم هنگامى كه درون خانه خود سخن مى‏گويند، مى‏ترسند ديوار بر ضد آنها شهادت دهد» .

اين حديث نيز گواه آن است كه در آن عصر، نيكان و پاكان در نهايت آزادى به سر مى‏برند; خلافكاران چنان تحت كنترل‏اند كه ممكن است امواج صوتى آنان، با وسايل پيشرفته‏اى از ديوار خانه‏هايشان باز گرفته شود و به هنگام لزوم، مى‏توان فهميد كه آنها در درون خانه چه گفته‏اند؟ !

گفتنى است كه اين پيشرفت‏هاى عظيم، محصول تكامل علمى عصر بعد از ظهور است، نه اعجاز; زيرا زندگى بشر در اين عالم، بايد مطابق سنت‏هاى طبيعى باشد; نه اعجازى كه امرى استثنايى و براى موارد ضرورى و فوق العاده است، آن هم در مسير اثبات حقانيت دعوت نبوت يا امامت.


 


اتصال آرمانشهر اسلامى مهدى موعود(ع) به عالمهاى بالا و عالم شهود و غيب


آرمانشهر اسلامى مهدى موعود(ع)، تجسم كالبدى نقطه آرمانى انديشه هاى بشرى است. آرمانشهر مهدى موعود(ع) هم امكان اتصال با آسمانها و سيارات و كهكشانها در سايه پيشرفت شگفت انگيز علوم به دست آن بزرگوار را داراست و هم امكان اتصال و حركت از جهان ماده به غيب و رسيدن به شهود معنا، در سايه تحقق امر «رجعت» را دارد. از امام باقر(ع) روايت شده است كه فرمود: «… بدانيد كه ذوالقرنين در انتخاب دو ابر رام و سركش مخيرگرديد و او ابر رام را برگزيد و ابر سركش، براى دوست و محبوب شما (مهدى) ذخيره گرديد، راوى گفت: سؤال كردم: ابر سركش كدام است؟ فرمود: ابرى كه در آن غرش رعد و صاعقه و يا برق وجود داشته باشد كه محبوب شما بر آن سوار مى گردد. بدانيد كه ا
و بر ابر سوار گرديده و با اين وسائل بالا مى رود، وسائل آسمانها و زمينهاى هفتگانه…» اين امر نشان از راهيابى آرمانشهر اسلامى مهدى موعود(ع) به آسمانها و كهكشانها و ارتباط با عوالم مادى بالا است. نكته مهم ديگر توجه به مسئله اى است كه در آيات متعدد تفسير و به «رجعت» تعبير شده است. كه روايات متعدد آن در حد زياد و تواتر است. منظور از رجعت باز شدن دريچه
هاى جهان غيب و جهان مرگ بر روى آدمى است و تعدادى از جهان مرگ به جهان مادى و حيات دوباره برمى گردند كه اين امر در زمان حضور و ظهور مهدى موعود(ع) و در آرمانشهر اسلامى حضرت مهدى موعود(ع) صورت تحقق به خود خواهد گرفت. در روايتى از ابوبصير از امام باقر(ع) نقل شده است: «امام باقر به من فرمود: مگر اهل عراق منكر رجعت هستند؟ گفتم: آرى فرمود: آيا قرآن نمى خوانند: و روزى كه از هر امت دسته اى را برانگيزيم.»
در روايت ديگرى از امام صادق(ع) درباره آيه ياد شده سؤال كردند: حضرت فرمود: «مردم درباره آنچه مى گويند؟ عرض كردم آنها مى
گويند آيه راجع به قيامت است. فرمود: آيا خداوند در قيامت از هر امتى دسته اى را زن
ده مى
گرداند و بقيه را به حال خود رها مى سازد؟! اين آيه قطعاً در مورد رجعت است و آيه مربوط به قيامت اين است: جملگى آنها را محشور گردانيم بى آنكه كسى را فروگذاريم و…»
در روايتى ديگر زراره گويد: از امام صادق درباره امور مهم رجعت و امثال آن پرسيدم حضرت فرمود: «آنچه از آن مى پرسيد هنوز وقتش نرسيده است. بلكه آنها تكذيب كردند آنچه را كه احاطه علمى به آن نداشتند و به تأويل آن نرسيده اند.»
اين روايتها همگى نشان از تحقق امورى بزرگ در آرمانشهر اسلامى مهدى موعود(ع) دارد. رجعت نه تنها سبب گشوده شدن دريچه
هاى نوين معرفت بشرى بر حقايق عالم غيب و شهود و معنا مى گردد؛ بلكه سبب بصيرت هر چه بيشتر شهروندان آرمانشهر بر مسائلى بزرگ چونان «مرگ و زندگى» مى شود. تمامى زمين در سيطره جهانى مهدى موعود(ع) به صورت آرمانشهرى واحد جلوه گر مى گردد و تمامى زمين به سجود پروردگار خود مى شتابد. وظيفه ما در عصر غيبت آن بزرگوار، تلاش در انتظار فرج و تحقق و خلق آرمان شهر اسلامى است. تا زمين به نور پروردگارش روشن شود. «و اشرقت الارض بنور ربّها »


www.imamalmahdi.com

به این مطلب امتیاز دهید
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در email

فرصت ویژه برای علاقه مندان به نویسندگی

شما می توانید مقالات خود را با نام خود در وب سایت موسسه منتشر نمائید. برای شروع کلیک نمائید.

نویسنده مقاله باشید