معنا ندارد كه انسان غذاي حرام خورده باشد و فكر او الهي باشد يا با خدا و معنويات سر و كار داشته باشد. مال حرام، ابزار بسيار خوبي براي شيطان است و كار او را راحت مي كند.
جوان ها! از تاريخ عبرت بگيرند. در زمان متوكل عباسي، يك عالم مقدس به نام “شريك “، با دربار ارتباط پيدا كرد. متوكل از او تقاضا كرد كه قاضي القضات شود. او با كمال شهامت گفت: دستگاه تو ظلم است و آن رياست را نپذيرفت. گفت: لااقل معلم فرزندانم باش. گفت: آن هم اعانت به ظلم است و نمي پذيرم. متوكل گفت: پس شام ميهمان ما باش. شريك كه بهانه اي براي مخالفت نداشت، شام سلطنتي را خورد و به خانه رفت.
وقتي به خانه رفت، افكار انحرافي در اثر خوردن مال حرام، در او رخنه كرد. معنا ندارد كه انسان غذاي حرام خورده باشد و فكر او الهي باشد يا با خدا و معنويات سر و كار داشته باشد. مال حرام، ابزار بسيار خوبي براي شيطان است و كار او را راحت مي كند؛ بنابراين فكر و توجيه شيطاني به سراغ او آمد. گفت: اگر من مقام قضاوت را بپذيرم، مي توانم از اين طريق، خدمتي به خلق خدا بكنم. وسوسه شيطان او را فراگرفت و رياست قوه قضائيه حكومت متوكل را در نظر او امري مقدس جلوه داد. سپس با خود گفت: اگر من بتوانم فرزندان متوكل را تربيت كنم، ارزشمند است و چرا اين امر مقدس را نپذيرم؟
از شب تا صبح افكار شيطاني را مرور مي كرد و صبح روز بعد به نزد متوكل رفت و هر دو سمت را قبول كرد. متوكل نيز به جبران خدمت او به دربار، يك حقوق حسابي براي او تعيين كرد.
غذاي حرام، حتي به اندازه يك شام، با انسان چنين مي كند كه دين خود را در معرض فروش قرار مي دهد. جالب آنكه خود شريك هم توجه و اقرار به انحراف و دين فروشي خود داشت، ولي تأثير مال حرام، اجازه بازگشت به او نمي داد. روزي هنگام دريافت حقوق، ديد كه يكي از سكه ها معيوب است. آن سكه را براي تعويض، به مأمور پرداخت برگرداند. آن مأمور گفت: يك سكه معيوب در بين آن همه سكه چه اشكالي دارد؟ مگر
ارث پدرت را در ازاي اين حقوق فراوان داده اي؟ شريك گفت: نه، دينم را به خاطر دريافت اين پول ها داده ام و لذا از يك سكه هم نمي گذرم.
معيار سود حلال در سيره ائمه(ع)
امام صادق(ع) روزي يكي از غلامان خود را خواستند و فرمودند: من براي خرج و مخارج زندگي به درآمد نياز دارم. سپس يك كيسه پول، شامل هزار سكه به او دادند و فرمودند: با اين پول تجارت كن. آن غلام نقل مي كند كه با آن پول، جنسي خريدم و همراه با تجار، به سوي مصر رفتيم. در راه قافله اي را ديديم كه از مصر برمي گشت. از اوضاع جنسي كه داشتيم سراغ گرفتيم. گفتند: جنس شما در مصر مورد احتياج همه است. تجار قافله نيز براي سود بيشتر، هم قسم شدند كه اجناس خود را به دو برابر قيمت خريد، بفروشند. مي گويد: از سفر برگشتم و با خوشحالي دو كيسه پول درمقابل امام صادق(ع) گذاشتم و گزارش
تجارت خود را دادم. آن حضرت از گران فروشي من خيلي ناراحت شدند و فرمودند: سبحان الله! هم قسم مي شويد كه در مقابل هر دينار يك دينار سود از مسلمانان بگيريد؟ مبلغ اوليه خودشان را برداشتند و سود معامله را پس دادند و فرمودند: من احتياج به چنين سودي ندارم. سپس روايتي را خواندند كه بايد سرمشق زندگي ما باشد:
«مجادله السيوف اهون من طلب الحلال»
يعني انسان در خط مقدم جبهه باشد، آسان تر از اين است كه بتواند مال حلال به دست بياورد، اما تلاش براي كسب حلال، ضروري است. حتي اگر لازم باشد كسي براي پرهيز از مال حرام، گرسنگي بخورد، معلوم است كه بايد آن گرسنگي را تحمل كند و به حرام نيفتد.
گفتاري از آيت الله مظاهري
منبع: فارس
www.shamsevelayat.com