یکی از وظایف ما نسبت به رزق و روزی های الهی رعایت میانه روی و تعادل در مصرف آنها است. رعایت اعتدال در مخارج زندگی، از راه های برکت در زندگی است. متأسفانه افرادی مشاهده می شوند که علی رغم درآمد اندکی که دارند، خرج هایی را انجام داده که متناسب با درآمد آنها نبوده و به همین سبب دچار زحمت و فشار و قرض می شوند در حالی که بدون این گونه مخارج نیز می توان زندگی راحت و آرامی داشت.
در روایتی بیان گردیده که چهار گروه دعایشان مستجاب نخواهد شد که دو گروه از آنها عبارتند از کسانی که در خانۀ خود نشسته و بدون هیچ تلاشی از خدا طلب روزی می نمایند و گروه دیگرکسانی اند که مالی داشته، ولی آن را حیف و میل کرده، سپس دوباره از خداوند، طلب رزق می نمایند که خدا به آنها می فرماید: آیا من شما را به تعادل در زندگی دستور نداده بودم؟! در این روایت، حتی اشخاصی را که بدون مدرک، اموال خود را به دیگران قرض می
دهند نیز از این دسته افراد شمرده است.[۱]
درفرهنگ دینی، برای دست یابی به روحیه میانه روی، به «قناعت» به عنوان یکی از صفات فاضله و اخلاق حسنه، توصیه شده است. قناعت سبب زندگى توأم با راحتى است؛ چنان که در تفسیر آیه شریفه: «فَلَنُحْیِیَنَّهُ حَیاةً طَیِّبَةً[۲]؛ زنده می گردانیم او را به زندگانى خوش و سعادت»، روایت شده که مراد، قناعت کردن شخص است.[۳] همچنین در تفسیر قول خداى تعالى که حکایت از قول حضرت سلیمان(ع) است: «رَبِّ اغْفِرْ لِی وَ هَبْ لِی مُلْکاً لا یَنْبَغِی لِأَحَدٍ مِنْ بَعْدِی[۴]؛ پروردگارا مرا بیامرز و عطا فرما به من ملکى که پس از من کسى سزاوار آن نباشد»، روایت شده که مراد آن حضرت قناعت بوده؛ زیرا بیشتر اوقات با مساکین مىنشست و می فرمود: مسکینى با مساکین نشسته، و همیشه قناعت می کرد.[۵]
همچنین روایت شده که مراد از رزق در آیه: «لَیَرْزُقَنَّهُمُ اللَّهُ رِزْقاً حَسَناً»[۶] قناعت است؛ زیرا قناعت رضایت نفس است به آنچه که از روزى به دست آمده باشد اگر چه اندک باشد.[۷] و روایت شده که روزى حضرت امیر المؤمنین (ع) از درب دکان قصابى عبور می فرمود که گوشت بسیار فربهى داشت، عرض کرد: یا على گوشت بسیار خوبی است، از آن خریدارى کنید، فرمود: پول آن را حاضر ندارم، عرض کرد: نسیه ببرید و من صبر می کنم تا هر گاه خواستید بدهید، فرمود: چنین نکنم بلکه من صبر می کنم بر گوشت نخوردن (و خود را مقروض نمی نمایم)،
سپس فرمود خداوند پنج چیز را در پنج چیز قرار داده: عزت را در طاعت (خود) و ذلت را در معصیت، و حکمت (و یاد گرفتن علم) را در شکم خالى (شاید مراد خالى از حرام باشد) و هیبت و سطوت را در (خواندن) نماز شب، و بىنیازى از مردم را در قناعت».[۸]
پی نوشت:
[۱]. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج ۷، ص ۱۲۴، ح ۸۹۰۸، مؤسسه آل البیت، قم، ۱۴۰۹ه ق.
[۲]. نحل،۹۷٫
[۳]. دیلمی، حسن بن ابى الحسن، ارشاد القلوب، مسترحمى، سید هدایت الله، ج۲، ص ۸۴و۸۶، مصطفوى، چاپ سوم، تهران، ۱۳۴۹ ش.
[۴]. ص،۳۵٫
[۵] ارشاد القلوب، همان.
[۶] حج،۵۸٫
[۷]. ارشاد القلوب، همان.
[۸]. همان
http://islampedia.ir