1. شنیدن صوت قرآن، اضطراب را از بین میبرد
بر اساس پژوهش جدید جمعی از محققان كه روی مجموعه ای از داوطلبان در آمریكا انجام گرفته و در مجله آمریكایی «قلب» منتشر شده، گوش فرا دادن به صدای قرآنی كه با ترتیل خوانده شده است، تغییرات فیزیولوژیك غیر اِرادی در دستگاه عصبی ایجاد میكند و موجب از میان رفتن حالت های روحی نامتعادل همانند اضطراب میشود.
در این آزمایش كه به كمك دستگاههای الكترونیكی كنترل كننده مغز انجام گرفت، مشخص شد كه فركانس موجهای مغزی، در گوش فرا دادن به ترتیل قرآن از 12 – 13 موج در ثانیه كه مربوط به حالت آرامش عمیق روحی است، كاهش مییابد.
به گفته این محقّقان، افرادی كه به زبان عربی نیز آشنایی ندارند، آرامش و شادی درونی را هنگام گوش فرا دادن به قرآن احساس میكنند. (1)
2. اثرات منبرهای شیخ عباس قمی
آقای شیخ قوام وشنوی در این باره میگوید: «مرحوم آیة اللّه العظمی حائری، مؤسّس حوزه علمیه قم، هر ساله در ایام فاطمیه دوم در مدرسه فیضیه، مجلس روضه میگرفتند و از مرحوم محدّث قمی كه آن موقع مقیم مشهد مقدس بود، دعوت میكردند تا در مجلس عزاداری ایام فاطمیه منبر بروند. مستمعین كه بیشتر از علما و اهل علم بودند، طوری منقلب میشدند كه زبان از بیان آن، قاصر است. سخنان او واقعاً مصداق حقیقی «اَلْكَلامُ اِذا خَرَجَ مِنَ الْقَلْبِ، دَخَلَ فِی الْقَلْبِ» بود. و دیگر خضوع و خشوع آن بزرگوار و گریستن خود ایشان در منابر، موقع ذكر مصیبت بود كه بیشتر موجب انقلاب در مجلس و مستمعین میشد.» (2)
از آیة اللّه شیخ عبدالكریم حائری پرسیدند: نظر شما نسبت به منابر حاج شیخ عباس قمی چیست؟ با یك دنیا ادب فرمودند: «هر طلبهای را كنار منبر او ببینم و نشستن او را پای موعظه محدّث مشاهده كنم، تا سه روز حاضرم تمام نمازهای واجب خود را به او اقتدا كنم؛ زیرا منابر و مواعظ این مرد، در شنونده ایجاد روح عدالت میكند.» (3)
از آیة الله سید علی لواسانی نقل شده كه شیخ عباس در نجف در مسجد هندی درست 3 ساعت بود كه صحبت میكرد و مجلس مملو از جمعیت و مراجع و مجتهدین بود. نامبرده میگوید: «خدا، شاهد است در تمام عمرم چنان مجلسی را از حیث كم و كیف ندیدهام و نشنیدهام؛ نه در چهل سال اقامت عراق و نه در سی سالی كه ایران بودم.» (4)
3. احتیاطِ خلاف احتیاط
محمد بن اسماعیل بخاری سرآمد محدّثین اهل تسنّن و صاحب كتاب «صحیح» است كه یكی از معتبرترین و مشهورترین كتب حدیثی عامّه میباشد.»ابن تیمیه حرّانی» در «منهاج السّنة» گفته كه: «بخاری، احتیاط كرد و از احادیث حضرت صادق علیه السلام در صحیح خود نقل نكرد؛ به جهت آنكه شكّ و ریبی در بعضی احادیث آن جناب برای او حاصل شده بود.»
سپس خود مینویسد:
«و عجب است از بخاری كه احتیاط كرده در نقل احادیث حضرت جعفر بن محمد – ارواح شیعته فداه – كه لقب آسمانی آن جناب «صادق» است و [لیكن] مراعات احتیاط نكرده در نقل روایات از خوارج و نواصب، از هزار و دویست نفر از ایشان روایت نقل كرده است، به تصریح ابن البیع، از جمله از «عمران بن حطّان» خارجی سدوسی كه از ابن ملجم مدح كرده است.» (5)
4. مبارزه با «ریا»
گویند: روزی مرحوم سید بحر العلوم رحمه الله را شاگردانش خندان و متبسّم یافتند، سبب پرسیدند؛ در پاسخ فرمود: «پس از بیست و پنج سال مجاهدت، اكنون كه در خود نگریستم، دیدم اعمالم ریایی نیست و توانستهام به رفع آن موفّق گردم.» (6)
5. استقامت، راز نیابت
در زمان نیابت ابوالقاسم حسین بن روح، سومین نائب خاص امام زمان علیه السلام، از ابو سهل نوبختی كه یكی از بزرگان شیعیان بود، پرسیدند: چگونه تو به این سِمَتْ (نیابت امام زمان علیه السلام) انتخاب نشدی و حسین بن روح انتخاب شد؟ وی پاسخ داد: «آنان كه او را به این مقام برگزیده اند، خود داناترند. كار من برخورد و مناظره با مخالفان و دشمنان است. اگر من همانند حسین بن روح، مكان امام را میدانستم، شاید اگر در فشار قرار میگرفتم، محلّ حضرت را فاش میكردم؛ ولی اگر امام، زیر عبای ابوالقاسم پنهان شود، چنانچه او را قطعه قطعه كنند، هرگز لباسش را كنار نمیزند.» (7)
6. محروم نكردن فقیران
از قول حاج ملا محمد صالح بَرَغانی نقل شده است كه میفرمود: پدرم گفت: در خواب دیدم پیغمبر اكرم صلی الله علیه وآله نشسته است و علما در خدمت پیامبرصلی الله علیه وآله نشسته اند و مقدّم بر همه، ابن فهد حلّی رحمه الله جای دارد. تعجّب كردم كه این همه علما، با آن مقامات و شهرت چگونه است كه همه در مقامی پایینتر از ابن فهد جای دارند، با اینكه ابن فهد را د
ر میان علما چندان شهرتی نیست. از این رو، راز موضوع را از پیامبر خداصلی الله علیه وآله پرسیدم.
رسول خداصلی الله علیه وآله فرمود: علّت این است كه دیگر علما، هنگامی كه فقیر به آنان مراجعه میكرد، اگر از مال فقرا نزد ایشان بود، به او میدادند وگرنه جواب میكردند؛ اما ابن فهد هرگز فقیران و نیازمندان را نزد خود محروم باز نمیگردانید و اگر از مال فقرا نزد او نبود، از مالِ خود میداد. این مرتبه را، از این كار یافت.» (8)
نكویی كن و سوی نیكی گرای بدین از تو خشنود گردد خدای
7. شرایط پذیرش شاگرد
«از تمام قسمتهای ایران برای استفاده از درس ملاّ صدرا به شیراز میرفتند و استاد، شاگرد را نمیپذیرفت، مگر اینكه شاگرد چهار شرط را بپذیرد و بدان عمل كند: اول اینكه درصدد تحصیل مال نباشد، مگر به اندازه معاش؛ دوم اینكه درصدد تحصیل مقام نباشد؛ سوم اینكه معصیت نكند و چهارم اینكه تقلید نكند. (دارای رتبه اجتهاد باشد.)
ملاّصدرا میگفت: محال است كسی كه درصدد تحصیل مال میباشد، بتواند تحصیل علم كند؛ [زیرا] تحصیل مال دنیا و تحصیل علم، دو عمل متخالف است كه با هم قرین نمیشود… .» (9)
پاورقـــــــــــــی
1) روزنامه كیهان، شنبه، 23/7/1384، شماره 18357، سال شصت و چهارم، ص 14.
2) مفاخر اسلام، علی دوانی، مركز اسناد انقلاب اسلامی، دوم، 1379 ش، ج 11، بخش یكم، ص 105.
3) عرفان اسلامی، شیخ حسین انصاریان، ج 12، صص 25 و 26، به نقل از: همان، ص 107.
4) مفاخر اسلام، ج 11، ص 108.
5) همان، بخش دوم، ص 67.
6) رساله لبّ اللباب، سید محمد حسین تهرانی، انتشارات حكمت، بی تا، ص 55.
7) الغیبة، شیخ طوسی، ص 222؛ سیره پیشوایان، مهدی پیشوایی، ص 284.
8) بیدارگران اقالیم قبله، محمد رضا حكیمی، صص 216 و 217؛ سیمای فرزانگان، رضا مختاری، چاپ دوازدهم، صص 353 و 354.
9) ملا صدرا
فیلسوف و متفكر بزرگ اسلامی، هانری كربن و جمعی از خاورشناسان، ترجمه ذبیح الله منصوری، تهران، سازمان انتشارات جاویدان، ص 18.
www.yasinmedia.com