حجت الاسلام والمسلمين حسين گنجي
بسم اللّه الرحمن الرحيم
قبل از ورود به اين مبحث جايگاه زيارات حضرات اهل بيت عصمت و طهارت بايد تبيين شود.
اصولاً زيارات در تربيت و تعليم نفوس نقش بس ارزندهاى دارد و از نظر معارف، بسيار بالاتر از احاديث و روايات مىباشد، چون در روايات، اهل بيت عليهمالسلام مردم را مورد خطاب قرار داده و در خور فهم آنان سخن فرمودهاند، اما در زيارات مطالب عنوان شده در شناخت خداوند و اهل بيت عليهمالسلام و شئون و
مقامات آنان است و از افق برترى برخوردار گرديدهاند.
اينك به بعضى از تعاليم ارزنده زيارات اشاره مىنمائيم:
1 – خدا شناسى
2 – پيامبر شناسى
3 – امام شناسى
4 – پرورش روح تقوا
5 – ارتباط با اولياى خداوند متعال
6 – توجه به سيره و روش برگزيدگان خداوند متعال كه هر گوشهاى از آن بنوعى انسانساز و الگوى مقدسى براى تمام انسانهاست.
7 – بيان اهدف ائمه معصومين عليهمالسلام
8 – توجه به دقائق عرفانى، اعتقادى، اخلاقى، اجتماعى، تاريخى،…
در اين زيارت حضرت صاحب الزمان عليهالسلام با بيست ويژگى ياد شده كه ما به شرح بعضى از آنها مىپردازيم:
1 – السلام عليك يا داعى اللّه و ربّانى: سلام بر تو اى دعوت كننده بسوى خداوند و پرورش دهنده آيات او.
«داعى اللّه» يعنى دعوت كننده بسوى خداوند متعال. يكى از صفات حضرات امامان معصوم عليهمالسلام دعوت خلق بسوى خداوند است در بيان و عمل. در زيارت جامعه كبيره(1) مىخوانيم: «والدعوة الحسنى» يعنى زيباترين دعوت كنندگان بسوى خداوند، و در فراز ديگرش مىخوانيم: «الى اللّه تدعون و عليه تدّلون» يعنى بسوى خداوند دعوت مىكنيد و بر او بشر را رهنمون مىشويد. در مقام بيان، زيباترين عبارات و كلمات را در دعوت بسوى خداوند دارند و در مقام عمل نيز با صفات و اخلاق و روششان بشر را بخداوند سبحان و زيبائيها مىخوانند:
«وَ مَنْ أحسنُ قولاً ممّن دَعا الى اللّه و عَمَلَ صالحا…»(2)
يعنى: و كيست نكوتر در سخن از آنكه بخواند بسوى خداوند و كردار نيك كند…
رئيس مذهب شيعه آقا امام صادق عليهالسلام فرمودند: «كونوا لنا زينا ولاتكونوا علينا شينا»(3) يعنى شما دوستان زينت ما باشيد نه عار و عيب بر ما.
پس شيعه بايد اقتدا به امامان عليهمالسلام كند در مقام بيان عمل، مردم را بخداوند دعوت كند.
«و ربّانىّ آية»: سلام بر تو اى آيت ربّانىّ خداوند و اى مربّى آيات حضرت حق.
الف: جهان
آفرينش همه نشانه قدرت و دانش و جمال حق است، از اين نظر همه چيز آيه و نشانه خداوند سبحان است.
اَلا كل شيئى له آيةٌ – دليلٌ عَلى اَنَّه واحدٌ
يعنى آگاه باش هر چيزى نشانه اوست و دليل بر يكتايى حضرت حق است.
به صحرا بنگرم صحرا تو وينم به دريا بنگرم دريا تو وينم
بهر جا بنگرم كوه و در و دشت رخ زيبا، قد رعنا تو وينم
امّا اشياء قطرهاى از اقيانوس و خوشهاى از خرمن جمال اويند. در اين ميان حضرت مهدى عليهالسلام وجه اللّه اَتمّ حضرت حق است، غير از خدا نمايى چيز ديگرى در وجود او نيست، او قدرة اللّه، يداللّه، عين اللّه، اذن اللّه، جاراللّه، جنب اللّه… بتمام معناست.
خداى منان در عالم جلوههايى دارد: يك جلوه در جهان هستى، يك جلوه در مجموعه حيوانات، يك جلوه در مجموعه انسانها و يك جلوه كامل و جامع در وجود امام معصوم عليهمالسلام (كه آنها تجلّى اعظم خدايند) نموده است. لذا وقتى آيات الهى در برابر او قرار مىگيرند گويا آيه نيستند بلكه اوست كه جلوه اتّم جمال و كمال و صفات خداوند را نمايانگر است. پس عرضه مىداريم: سلام خداوند بر تو باد اى نشانه تمام عيار صفات جمال و كمال خداوند، و هر گاه حضرت ظهور بفرمايند اولين بيعت كننده با ايشان جبرئيل امين هستند.
ب: حضرت مهدى عليهالسلام مربى آيات الهى است، رشد و تربيت نفوس در اين عصر و زمانه بيد توانمند اوست، از لسان شريف سه معصوم حديثى در اين زمينه صادر گرديده: حضرت رسول صلىاللهعليهوآله و حضرت على عليهالسلام در نهج البلاغه فرمودند: «… نحن صنايع ربّنا و الخلق بعد صنائنا»(4) و حضرت مهدى عليهالسلام : «فانّا صنايع ربنا و الناس بعدُ صنايع لنا»(5)
يعنى ما تربيت شدگان پروردگارمان هستيم و مردم پس از آن تربيت شدگان ما هستند و در بعضى زبان روايات از سه معصوم عليهمالسلام ، حضرت مهدى عليهالسلام تشبيه به خورشيد شدهاند:
از پيامبر اكرم صلىاللهعليهوآله عن جابر انصارى: انّه سئل النبى صلىاللهعليهوآله هل ينتفع الشيعه بالقائم عليهالسلام فى غيبته، فقال (ص): اى والّذى بعثنى بالنبوةّ انّهم لينتفعون به و يستضيئون بنور ولايته فى غيبته كانتفاع الناس بالشمس و اِن جللّها السحاب (6)
يعنى جابر بن عبداللّه انصارى از حضرت رسول صلىاللهعليه وآله پرسيد آيا شيعه بهرهمند مىشود از حضرت مهدى عليهالسلام در زمان غيبتش؟ حضرت صلىاللهعليهوآله فرمودند: آرى قسم بخدايى كه مرا به پيامبرى برانگيخت هر آينه شيعيان بهرهمند مىشوند بوجود آنحضرت و روشنايى مىطلبند بنور ولايتش در زمان غيبتش مثل بهرهبردن مردم بخورشيد گر چه ابر آن را پوشانده باشد.
قال الصادق عليهالسلام : «قال سليمان اعمش فقلت الصادق (ع) فكيف ينفع الناس بالحجة الغائب المستور؟ قال (ع): كما ينتفعون بالشمس اذ استرها السحاب»(7)
يعنى: سليمان اعمش مىگويد به امام صادق عليهالسلام عرض كردم: پس چگونه مردم بهرهمند مىشوند، به حجتى كه غائب است ودر پس پرده غيبت بسر مىبرد؟ حضرت فرمودند: همچنانكه بهرهمند مىشوند مردم بخورشيد هنگامى كه ابر آن را بپوشاند.
حضرت مهدى عليهالسلام فرمودند: «و اما وجه الانتفاع بى فى غيبتى فكلانتفاع بالشمس اذا غيبها عن الابصار السحاب»(8)
يعنى: و امّا بهرهبردن از من در زمان غيبتم مثل بهره بردن از خورشيد است، هنگامى كه ابرها آن را از ديدگان بپوشانند.
يك وجه شباهتش اين است كه خورشيد به اذن اللّه رشد و تربيت نباتات عالم را بعهده دارد كه با حرارت و نورافشانيش گياهان و درختان رشد مىكنند، همانطور با عنايت و توجه به حضرت مهدى عليهالسلام بشر در مسير هدايت و تربيت قرار مىگيرد. مرحوم شيخ عبدالكريم حامد از شاگردان برجسته مرحوم شيخ رجبعلى خياط نياز به خانهاى پيدا مىكند، به يكى از شاگردانش كه الآن در قيد حيات است ذكرى ميدهد كه از حضرت امام زمان عليهالسلام برايش خانه بگيرد. شاگرد ايشان سه روز ذكر را مىگويد، روز سوم در عالم مكاشفه بيمارستانى را مىبيند كه در آن بيماران فراوانى روى تختها خوابيدهاند و پرستاران به بيماران رسيدگى مىكنند، ناگهان رئيس بيمارستان را مشاهده ميكند كه لباس پزشك بتن دارد و به او سلام مىكند جواب مىشنود متوجه مىشود كه ايشان حضرت صاحب الامر عليهالسلام هستند، حضرت مىفرمايد ما به شيخ عبدالكريم حامد خانه نمىدهيم، چون با داشتن خانه او به شهرهاى نمىرود و به بيماران ما رسيدگى نمىكند. از اين جريان متوجه مىشويم كه حضرت مهدى عليهالسلام مشغول تربيت دوستان و متوسلين بخود هستند و آنها را رها نمىكنند.
آنان كه خاك را به نظر كيميا كنند آيا شود كه گوشه چشمى بما كنند
در زيارت شب نيمه شعبان مىخوانيم:
سيف اللّه الذى لا ينبو و نور اللّه الذى لا ينجو، و ذوالحلم الذى لا يعبو مدار الدّهر، و نواميس العصر (9)
يعنى: ولىعصر عليهالسلام شمشير خدايى است، شمشيرى كه كند نمىگردد و نور الهى است كه خاموش نميشود و داراى حلم و بردبارى است كه از جا در نمىرود، او مدار نظام هستى و قطب عالم امكان و نواميس زمان است.
حضرت رسول صلىاللهعليهوآله : «انّ من نسل فاطمه من تطيعه النار و الشمس و القمر» (10)
يعنى: آتش و خورشيد و ماه از امام زمان عليهالسلام فرمان مىبرد.
على عليهالسلام : «و يَصْفُو لَهُ الزّمان و يسمع كلامَهُ»(11) يعنى زمان در اختيار صاحب الزمان عليهالسلام و گوش بفرمان اوست.
امام باقر عليهالسلام : يُسير بسيرة سليمان بن داوود، يدعُوا الشمس و القمر فيُجيبانه و تُطوى لَهُ الاَرض فيوحى اللّه اليه فيعمل بأمراللّه(12)
يعنى: امام زمان عليهالسلام سيرهاش همانند سيره سليمان بن داوود عليهالسلام است، آفتاب و ماه را مىخواند، پس در فرمان او مىباشند و زمين در اختيار او قرار مىگيرد، پس خداوند متعال بسويش وحى ميكند، پس حضرت عليهالسلام بأمر خداوند سبحان عمل ميكند.
امام باقر عليهالسلام : «يأمر اللّه تعالى الفلك باللُّبوثِ وَ قلّةِ الحركة فتطولُ الايّام لذلك و السون، قال قلت له: انّهم يقولون: انّ الفلك اِنْ تغيَّرَ فَسَدَ؟ قال: ذلك قولُ الزنادقه، فامّا المسلمون فلا سبيلَ لهم الى ذلك، قد شقَّ اللّه تعالى القمر لِنبيّه
(ص) وَ رَدّ الشمسَ من قبله ليوشع بن نون عليهالسلام و أخبر بطول يوم القيامة انّه كالف سنةٍ ممّا تعدّون».(13)
يعنى: خداوند تعالى أمر مىكند چرخش زمان را به آرامى و كمى حركت، پس از اينرو و روزها و سالها طولانى مىشود. راوى گفت: بامام عليهالسلام عرض كردم: مردم مىگويند: اگر چرخ زمان تغيير يابد زمين و زمان مىريزد؟ امام عليهالسلام فرمودند: اين سخن بىدينان است، امّا مسلمانان راستين چنين نخواهند گفت، چه اينكه خداوند متعال ماه را براى ـ رسول خاتمش صلىاللهعليهوآله دو نيم كرد و آفتاب را براى يوشع بن نون پيش از رسولخدا صلىاللهعليهوآله برگردانيد. و خداوند سبحان خبر داد بطولانى بودن روز قيامت كه هر روزِ آن همسانِ هزار سال طبيعى و بحساب شماست كه زندگى مىكنيد (حال آنكه زمين و زمان بر هم نخورده است.)
دل ميرود ز دستم صاحب زمان خدا را بيرون خرام از غيب طاقت نماند ما را
اى كشتى ولايت از غرق ده نجاتم باشد كه باز بينم ديدار آشنا را
اى صاحب هدايت شكرانه ولايت برخوان وصل بنواز مهجور و بينوا را
آنكو شناخت قدرت هرگز نگشت محتاج اين كيمياى مهرت سلطان كند گدار را
يكى از مدرسين بنام حوزه حضرت آيت اللّه وحيد خراسانى از فرزند مرحوم آخوند خراسانى، آية اللّه شيخ محمد كفايى نقل كردند كه ايشان مادرش مريضه شدند براى خبر شدن از آيندهاش به يك مرتاضى در شهر نجف اشرف مراجعه مىكند، او مىگويد مادرتان سه روز بيشتر مهمان شما نيست. همينطور هم مىشود و بعد از سه روز مادرشان فوت مىكند و مىگويد با خود گفتم كه از اين مرتاض درباره حضرت عليهالسلام سؤال كنم ببينم چه ميداند؟ اينگونه سؤال را مطرح ميكند: يكى از وابستگان ما به مسافرت رفته از او هيچ خبرى نداريم مىدانيد او كجاست و چه ميكند؟ مرتاض حدود نيم ساعت بفكر فرو مىرود بعد از آن مىگويد اين شخص كيست؟ من به او توجه كردم ديدم خورشيد به گرد سر او مىچرخد، تا او را در لبنان ديدم پس از يك لحظه او را در مدينه يافتم بلافاصله او را در جاى ديگر يافتم. آيه اللّه كفايى مىگويد به مرتاض گفتم اين آقاى ما و مولاى ما حضرت صاحب الزمان عليهالسلام است.(14)
ما از اين جريان نتيجه مىگيريم كه زمان مأموم و مطيع او است و او در همه جاى عالم هست.
آن سفر كرده كه صد قافله دل همره اوست
هر كجا هست خدايا به سلامت دارش
پانوشتها:
1 – زيارت جامعه كبيره نقل از مفاتيج الجنان
2 – سوره فصلت آيه 33
3 – اصول كافى، جلد 2 ، ص 77، حديث 9.
4 – نهج البلاغه صبحى صالح، ص 386، نامه 28: «فانا صنايع ربّنا و الناس بعد صنائع لنا»
5 – از غيبت شيخ طوسى ص 285: نحن صنايع ربنا و الخلق بعد صنائنا.
6 – بحارالانوار، جلد 52 ص 93.
7 – بحارالانوار، ج 52، ص 92.
8 – بحارالانوار، جلد 52، ص 92 والغيبة نعمانى، ص 292.
9 – مصباح المتهجد، ص 843.
10 – فاطمة الزهراء قلب مصطفى (ص)، از احد رحمانى ص 102.
11 – نقل از معجم أحاديث الامام المهدى عليهالسلام حديث 1512.
12 – دلائل الامامة، ص 456.
13 – ارشاد، شيخ مفيد، ص 385
14 – نقل از كتاب سه گفتار آية اللّه وحيد خراسانى، مؤلف حجازى.
منبع: شمس ولايت