ورود

ثبت نام

موسسه قرآن و نهج البلاغه
home-icone
Institute of Quran & Nahjul Balaghah

پوشش و حجاب در قرآن/ بخش اول

فهرست مطالب

نویسنده: متعهد عبدالکریم بی‌آزار شیرازی


 


پوشش و حجاب در قرآن:


1- پوشش و لباس تقوی در قرآن


2- برهنگی و بی‌حجابی دامی شیطان


3- افراط و تفریط در زینت و حجاب


4- حدود زینت و حجاب در قرآن


5- ارزش و اهمیت حجاب در قرآن.


 مسئله لباس و حجاب از ابعاد گوناگون، آن چنان دارای اهمیت است که قرآن، آیات متعددی را به آن اختصاص داده و درباره لباس به طور عموم و آراستن آن به تقوی و عفاف و استفاده از زینت‌ها و حدود آن و همچنین ارزش و اهمیت حجاب، مطالب مهمی بیان داشته که قسمتی از آنها را در این مقاله از نظر می‌گذرانید:


 


1- پوشش و لباس تقوی در قرآن


 « يَا بَنِي آدَمَ قَدْ أَنزَلْنَا عَلَيْكُمْ لِبَاسًا يُوَارِي سَوْءَاتِكُمْ وَرِيشًا وَلِبَاسُ التَّقْوَىَ ذَلِكَ خَيْرٌ ذَلِكَ مِنْ آيَاتِ اللّهِ لَعَلَّهُمْ يَذَّكَّرُونَ »


ای فرزندان آدم! برای شما، لباس فرو فرستادیم که اندام شما را بپوشاند؛ و مایة زینت شماست؛ و لباس تقوی بهتر است؛ این از آیات خدا است، باشد که متذکر شده، پند گیرند.[1]


 این آیه، بیانگر اهمیت لباس و پوشش و ستر و ساتر از نظر قرآن است، مفسرین، نزول لباس را این چنین تفسیر کرده‌اند که خداوند، با فرو فرستادن باران، بوته‌های پنبه را از زمین می‌رویاند، و چهار
پایان را می‌پرورد تا آدمیان از پنبه، پشم و کرک چهار پایان، لباس تهیه کنند و با آن از سویی اندام خود را بپوشانند. و از سویی، خود را آراسته و زینت دهند.[2]


البته این نوع لباس‌ها، تنها بدن را از زشتیها و سرما و گرما، می‌پوشاند. و اندام انسان را می‌آراید. اما آنچه زشتیهای روح و نفس آدمی را می‌پوشاند، و آن را زینت می‌دهد، و برای انسان ارزش و حیثیت واقعی می‌آورد، و در گرمای سوزان قیامت نگاه می‌دارد، لباس تقوی است. و مسلماً این لباس و زیور معنوی، بهتر از لباس و زیور ظاهری است. ـ چه اگر همین لباس ظاهر، با لباس تقوی در باطن همراه نباشد، شبکه و دامی خواهد بود، برای شیطان که آدمی را در شکارگاه هوی و هوس، شهوت و فساد تجمل و تکبر، مدپرستی و چشم‌ همچشمی و… اسیر و دربند می‌گرداند.


قلندران حقیقت به نیم جو نخرند قبای اطلس آنکس که از هنر عاریست.[3]


 


 


2- برهنگی و بی‌حجابی، دامی شیطانی


«يَا بَنِي آدَمَ لاَ يَفْتِنَنَّكُمُ الشَّيْطَانُ كَمَا أَخْرَجَ أَبَوَيْكُم مِّنَ الْجَنَّةِ يَنزِعُ عَنْهُمَا لِبَاسَهُمَا لِيُرِيَهُمَا سَوْءَاتِهِمَا إِنَّهُ يَرَاكُمْ هُوَ وَقَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لاَ تَرَوْنَهُمْ إِنَّا جَعَلْنَا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاء لِلَّذِينَ لاَ يُؤْمِنُونَ»


ای فرزندان آدم! مبادا شیطان، شما را بفریبد، آن‌چنان که پدر و مادر شما را از بهشت، بیرون راند، لباسشان را از تنشان بیرون آورد، تا عیب و عورتشان را به آنها بنمایاند. مسلماً او و گروه وابسته به او، شما را از جایی و یا به گونه‌ای می‌بینند که شما، آنها را نمی‌بینند. ما شیاطین را اولیاء و همکاران کسانی قرار دادیم که ایمان نمی‌آورند.&l t;A name=_ftnref4>[4]


یکی از مهمترین دامهای شیطان و اولیاء شیطانی، کندن لباس و کشف حجاب و پوششی است که خداوند، برای آدمیان فرستاده؛ زیرا لباس و حجاب، وسیله‌ایست برای آراستن انسان به زینت عفت و حیا، تقوی و پاکدامنی و وقار و شخصیت. و شیطان، می‌کوشد تا با وسوسه و وارونه جلوه دادن حقایق، حجاب و پوشش را زشت و کشف حجاب و برهنه ساختن اندام را زیبا و جاذب، جلوه دهد؛ و با گرفتن حیا و تقوایشان، بر آنان مسلط شود. چنانکه اولیاء شیطانی و استعمارگران فرانسه، برای تسلط بر الجزایر به این نتیجه رسیده بودند که:


 «اگر بخواهیم به تار و پود جامعة الجزایری، هجوم بریم و استعداد مقاومت آن را از میان برداریم، باید بدواً زنها را تحت سلطه قرار دهیم؛ آنها، با صراحت می‌گفتند:


 «زنها را در دست بگیریم، همه چیز بدنبال آن خواهد آمد».


آنگاه، دستگاه شیطانی استعمار، برای تجزیه الجزایر، مسئلة کشف حجاب زنان را در ردیف اول اهمیت قرار می‌دهد. و برای تسخیر زنان با حجاب، مبالغ هنگفتی را سرمایه‌گذاری کرده، ابتدا خود را مدافع زنان، معرفی می‌کند و لطیفه‌ها و مثال‌ها و شعارهایی می‌پردازد تا زنان با حجاب و مردان آنها را، با عنوان وانگ «بازماندگانِ دورانِ توحش قرون وسطایی» تحقیر کند.[5]


به تعبیر فرانتس فانون در کتاب انقلاب الجزایر:


 «هر چادری که دور انداخته می‌شود، افق جدیدی را که بر استعمارگر، ممنوع بود در برابر او، می‌گشاید. و بدن الجزایری را که عریان شده است، تماماً به او نشان می‌دهد؛ و پس از دیدن هر چهره، بی‌حجابی، امیدهای حمله‌ور شدن اشغالگر، عرضه می‌گردد. بر گردان این معنی است که الجزایر، به انکار وجود خویشتن آغاز کرده و هتک ناموس را از جانب اشغالگر، پذیرفته است».


آنگاه ا
ست که به تعبیر قرآن:


 «شیطان و همکاران طاغوتیش، شما را به گونه‌ای می‌بینند که شما، آنها را نمی‌بینند، و بر افراد بی‌ایمان، تسلط می‌یابند، و در زمرة اولیاء آنها، قرار می‌گیرند: «إِنَّهُ يَرَاكُمْ هُوَ وَقَبِيلُهُ مِنْ حَيْثُ لاَ تَرَوْنَهُمْ ».


اما زن محجبه که خود را با لباس، می‌پوشاند و در نقطه مقابل خواسته شیاطین، بیرون و دیگران را می‌بینند ولی خود دیده نمی‌شود به نوعی محرومیت را به استعمارگران و اولیاء شیطانی، تحمیل می‌کند؛ زیرا به گفتة فرانتس فانون:


«این دیدن، یک طرفه است؛ و طرف مقابل، نمی‌تواند او را ببیند؛ و زنی که دیده نمی‌شود، تسلیم نمی‌گردد؛ و خود را عرضه نمی‌کند.»[6]









میلها، همچون سگان خفته‌اند
تا که مرداری درآید در میان
مو به موی هر سگی، دندان شده
صد چنین سگ، اندراین تن خفته‌اند
یا چو بازارنند، دیده دوخته
تا کُله برداری و بیند شکار


 


اندر ایشان، خیر و شرّ بنهفته‌اند
نفخ صور حرص کوبد بر سگان
وز برای حیله، دم جنبان شده
چون شکاری نیششان، بنفهته‌اند
در حجاب از عشق صیدی سوخته
آنگهان سازد، طواف کوهسار[7]


3- افراط و تفریط در زینت و حجاب


 « يَا بَنِي آدَمَ خُذُواْ زِينَتَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ وكُلُواْ وَاشْرَبُواْ وَلاَ تُسْرِفُواْ إِنَّهُ لاَ يُحِبُّ الْمُسْرِفِينَ ».


ای فرزندان آدم! زینت خود را به هنگام رفتن به مساجد، برگیرید و بخورید، و بنوشید، اما اسراف نکنید که خداوند، اسراف کنندگان را دوست ندارد.[8]


در ادامه سخن، در مورد نزول لباس، برای پوشش و زینت و توأم ساختن آن با لباس تقوی این آیه، حدود تقوی در لباس و استفاده از زینت‌ها را بیان می‌کند:


1- زینتها را برگیرید اما نه در راه تفاخر و تکبر، نسبت به یکدیگر بلکه در راه خدا ودر مقام سجود و تواضع.


2- زینتها را برگیرید اما در حد اعتدال که خداوند، اسراف‌کاران را دوست ندارد بلکه اهل اسراف و تبذیر، دوستان و برادران شیطانند: «إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُواْ إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ».


توضیح اینکه: یکی از صفات خدا، «جمیل» است؛ و یک دسته از اسماء الهی بنام صفات جمال، نامیده می‌شوند؛ و عالم ارواح، عالم حسن و جمال و تناسب است؛ و هر چه در این عالم متناسب و زیباست، نمودار و ثمره‌ای از جمال الهی و جمال عالم ارواح است؛ و از آنجا که گوهر دل آدمی، با عالم ارواح پیوند دارد و خداوند از روح و صفات جمال و کمال خود در آدمی دمیده است: «وَنَفَخْتُ فیه مِنْ رُوحی» انسان فطرتاً عاشق زیباییها و تناسبهاست.[9]


تناسب در جمادات، کوه و در ودشت و تناسب در نباتات و بوستانها و جنگل و تناسب در آفرینش حیوانات و انسان، همه جمال و زیبایی طبیعت و نشانه‌هایی از جمال الهی است؛ و خداوند این تناسب و زیباییها را نه تنها در تک‌تک موجودات، بلکه در مجموع آنها نیز بکار برده است. بطوری‌که:










جهان، چون چشم و خط خال و ابروست


 


که هر چیزی، بجای خویش نیکوست


در سوره نحل: «یکی از آیات پروردگار، جمال و زیبایی چهارپایان و مرکب‌های سواری است که خداوند، برای بشر آفریده است: «وَلَکُمْ فیها جَمالٌ…»


قرآن خود، نموداری از تناسب و جمال الهی،‌ در کلام است که هر یک از کلمات و جمله‌ها را متناسب، بجا و به مورد و به بهترین وجه بکار برده است و انسان در میان مخلوقات خدا از همه زیباتر و متناسب‌تر آفریده شده:


« لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنسَانَ فِي أَحْسَنِ تَقْوِيمٍ » تا جایی که خداوند دربارة وی، فرموده است: « فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ»


البته جمال و زیبایی
انسان، تنها به جمال ظاهری نیست، بلکه به کمالات و آراستگیهای درونی نیز هست. و جمال ظاهری، مقدمه است برای کمال و زیبایی روح و باطن آدمی. از این رو، خداوند برای انسان نیز، لباس و وسائل زینتی فرستاده تا از آنها در راه رسیدن به کمال و در طریق رهسپار شدن به مساجد، استفاده کند (خُذُواْ زِينَتَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ) و از نظافت و طهارت و تناسب و جمال ظاهر، به پاکی و زیبایی روح و قلب و از لباس ظاهر، به لباس تقوی نائل گردد.


اما شیطان، پیروان خود را وامیدارد تا با اسراف و زیاده‌روی، از حدود تعیین شده توسط شرع از راه کمال و تقوی، منحرف گشته و به راه خودبینی و خود برتربینی و ماده‌پرستی کشیده شوند. و با آراستن ظاهری خود، به دیگران فخر بفروشند، و دیگران را تحقیر کنند، همچنانکه شیطان خود، ماده پر زرق و برق و خوش‌رنگ و آتشین خود را، وسیله‌ای برای تکبر، نسبت به آدم قرارداد و اظهار داشت: « أَنَا خَيْرٌ مِّنْهُ خَلَقْتَنِي مِن نَّارٍ وَخَلَقْتَهُ مِن طِينٍ »[10]


من از او، برترم. چون مرا از (ماده) آتش، آفریده‌ای؛ و آدم را از خاک تیره و سیاه؛ و از این سو، پویندگان راه خدا را به تفریط در تزیین و زهد دروغین، وسوسه می‌کند، و نظافت و تناسب و زینت ظاهر را، مغایر با کمالات معنوی جلوه می‌دهد؛ و آنان را تشویق می‌کند که با مویی، ژولیده و با دهانی، مسواک نزده و پایی نشسته و بدنی، حمام نرفته و لباسی نامرتب و چرکین به مساجد و اجتماعات، درآیند. و با این حالت تنفران
گیز، همه را از دین و مسجد و حزب‌الله، متنفر سازند؛ و خاطرات بدی همراه با مفاهیم مذهبی در ذهن کودکان و جوانان بسازند. این نوع افراد نیز، جزو همان دستة مذکور در آیة 30 سورة اعراف هستند که می‌فرمایند:


 « إِنَّهُمُ اتَّخَذُوا الشَّيَاطِينَ أَوْلِيَاء مِن دُونِ اللّهِ وَيَحْسَبُونَ أَنَّهُم مُّهْتَدُونَ ».


(اینان، شیاطین را به جای خدا، دوست و اولیاء خود گرفته‌اند؛ و گمان می‌کنند که از هدایت یافتگانند!) این نوع افراد، نمی‌دانند که لباس پاکیزه و متناسب نشانه احترام به دیگران است. و ما که حاضر نیستیم با لباس نامرتب، نزد کمترین دوست خود برویم، چگونه برای رفتن به درگاه باریتعالی و شرکت در اجتماع تقوی پیشگان، با چنان جامه‌های وهن‌آمیز، با آنها گردهم آییم.


متأسفانه این دسته از زاهدان ریایی، آنچنان فریب شیطان را خورده‌اند، که برخلاف دستور خدا که می‌فرماید: «به هنگام رفتن به مساجد، زینت‌های خود را برگیرند»؛ و برخلاف احکام فقهی مراجع که می‌فرمایند: «سزاوار است نمازگزار، با حالت سنگینی و وقار، آراسته و معطر و مسواک زده و شانه کرده، به نماز بپردازد؛[11]و نیز برخلاف روش پیامبر (ص) و ائمه هدی (ع) و مراجع تقلید و ولی فقیه به هنگام رفتن به مساجد، بدترین لباس خود را می‌پوشند، و از این بدتر به پیامبران و امامان و عالمان راستین، ایراد می‌گیرند که چرا با لباسی آراسته در اجتماعات ظاهر می‌شوند.


در تفسیر المنار، ج 8، ص 382 و مجمع البیان ج 2/ 412 و تفسیر عیاشی 2/14 آمده است که امام حسن مجتبی (ع)، هرگاه به نماز می‌ایستادند، بهترین لباس‌های خود را می‌پوشیدند. از حضرت پرسیدند چرا این‌چنین، لباس آراسته می‌پوشید؟ حضرت فرمود:


 «إِنَّ اللهََ جَمیلٌ یُحِبَُ الجَمالَ فَأَتَجَمَّلُ لِرَبّی»؛ «خداوند، زیباست؛ و زیبایی را دوست دارد. از این رو، برای پروردگارم، لباس زیبا می‌پوشم، که خداوند خود، می‌فرماید: « يَا بَنِي آدَمَ خُذُواْ زِينَتَكُمْ عِندَ كُلِّ مَسْجِدٍ »؛ «ای فرزندان آدم! زینتهای خود را به هنگام رفتن به مساجد، برگیرید».


و وقتی، یکی از زاهد نمایان پیرو شیطان، بنام «عباد بن کثیر» چشمش به لباس آراسته امام صادق (ع) افتاد، رو کرد به امام و گفت: «تو، از خاندان پیغمبری، پدرت علی
(ع)، لباس بسیار ساده می‌پوشید. آیا بهتر نبود که تو نیز،‌ لباسی می‌پوشیدی که جنبة زینت نداشت؟


امام فرمودند: وای بر تو ای عباد! « مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللّهِ الَّتِيَ أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ »[12]


«مگر قرآن نمی‌فرماید:» چه کسی حرام کرده است، زینتهایی را که خداوند، برای بندگانش آفریده است؟[13] آری، خداوند زینتها و نعمتها را برای بندگان با ایمان، قرار داده تا نه مانند پیروان شیطان، آنها را وسیلة استکبار و هوسرانی، بلکه وسیله‌ای برای تقوی و اظهار آیات و صفات کمال و جمال الهی، قرار دهند که خداوند استعداد آنها را در انسان قرار داده، باشد تا به زینت صوری و معنوی نائل گردند.


ولی از آن سو، افراط‌گران، آن‌چنان از حد اعتدال خارج می‌شوند که زندگی را بر خود تنگ می‌کنند. از خورد و خوراک خود، می‌کاهند تا به لباسی فاخر و خانه‌ای مجلل و وسائلی لوکس، دست یابند.


و این عشق و علاقه به زینت و تجمل در زنان،‌ بیشتر از مردان است تا آنجا که دیده می‌شود گاهی سایر لذات، برایشان تحت‌الشعاع قرار می‌گیرد و بنابراین، به همان اندازه که زنان، مظهر جمال و کمال‌اند، در معرض خطر انحراف به سوی شیطانند.


اسلام که دین فطرت است، طبق سرشت زن، مقرر داشته که از زینت‌ها، لباس و جواهرات استفاده کند. و حتی، پوشیدن لباس حریر طبیعی و استفاده از طلا را که بر مردان حرام است، برای زنان، مجاز دانسته؛ و نظافت و آرایش کردن برای همسر را از وظایف و حقوق همسری، قرار داده و ترک آن را در صورتی که شوهر خواستار آن باشد، یکی از عوامل نشوز تلقی کرده است.[14]


و بر مرد واجب کرده که اگر همسرش از زیباپوشان است‌، لباسی را که امثال وی می‌پوشند، برایش فراهم نماید.[15]


چرا که زینت و نظافت باعث می‌شود، اعضاء خانواده با فطرت کمال جو و جمال خواه خود، نسبت به یکدیگر بیشتر بپیوندند. و با افزوده شدن عشق و مودت، میان زن و همسر کانون خانواده گرم و مستحکم گردد.


اما همین غریزه و عشق به جمال و زیبایی، اگر خدای ناکرده از حدود و مرزهای شرع، خارج شود، زیباییهای مارگونة دنیا، آدمی را می‌فریبد؛ و کام انسان را تلخ و زندگی را بر وی، تنگ می‌گرداند. و در دام شیطان، اسیر می‌سازد. از این رو، قرآن با قانون حجاب، مرز و حدودی برای زینت و نگاه مقرر داشته است.


ادامه دارد…


پی نوشت:


[1]. سوره اعراف: 26.


[2]. تفسیر مجمع البیان، جلد 3 جزوه 8، ص 36. و تفسیر روح البیان، ج 3، ص 147.


[3].حافظ.


[4]. سوره اعراف: 27.


[5]. انقلاب الجزایر، فرانتس قانون، ص 14.


[6]. انقلاب الجزایر، با بررسی جامعه‌شناسی یک انقلاب، فرانتس فانون، صحفه 14.


[7]. مثنوی.


[8]< /SPAN>. سوره اعراف: 31.


[9]. به نقل از کیمیای سعادت، غزالی، ص 370.


[10]. سوره اعراف: 12.


[11] تحریر الوسیله امام خمینی، ج 1، ص 155.


[12]. سوره اعراف: 32.


[13]. وسائل الشیعه، ج3، ابواب الملابس باب 7 حدیث 4.


[14]. تحریر الوسیله امام خمینی، ج 2، ص 305.


www.pajoohe.com

به این مطلب امتیاز دهید:
اشتراک گذاری در telegram
اشتراک گذاری در whatsapp
اشتراک گذاری در facebook
اشتراک گذاری در email

فرصت ویژه برای علاقه مندان به نویسندگی

شما می توانید مقالات خود را با نام خود در وب سایت موسسه منتشر نمائید. برای شروع کلیک نمائید.

نویسنده مقاله باشید