قبر ساده است و تنها، تنها قبر مسجد مظفري، كف مسجد رو به قبله، قبر حجتالاسلام حاج محمدرضا، خاخام سابق يهود، صاحب كتاب رديه بر يهود، يك سنگ قبر قديمي هم دارد كه به ديوار نصبش كردهاند، اما بدسليقگي كردهاند و طلقي روي سنگ گذاشتهاند كه عملا نوشتههاي سنگ قبر ا
وليه را ناممكن ميكند.
اما فخرالاسلام و خاخام آقاباباي سابق كه بود؟ «ملا آقابابا» خاخام بزرگ يهود در دوره فتحعليشاه قاجار بود، در سال 1237 هجري قمري ـ 1822 ميلادي(حدود 190 سال قبل) به همراه بيش از 70 نفر از پيروان يهودياش اسلام آورد.
خاخام آقابابا، مشهور زمانه بود و كوچهاي كه منزلش در محله يهوديان تهران ـ عودلاجان ـ واقع بود، به نام خودش بود، به اصطلاح روحاني محل و بزرگ يهود در تهران بود، اما اسلام آورد.
نكته: ملاآقابابا، خاخام بزرگ يهود در دوره فتحعليشاه قاجار بود كه 190 سال قبل به همراه بيش از 70نفر از پيروان يهودياش اسلام آورد و حالا فخرالاسلام محمدرضا نام دارد كه در مسجد مظفري آرميده است
اسلام آوردن خاخام بزرگ يهود در ته
ران آنقدر مهم بود كه در مجلس اسلام آوردنش، علماي بزرگي چون ملا احمد نراقي و ميرزا بزرگ قايممقام هم در آن مجلس حاضر شدند. شگفتي داستان به همين جا ختم نميشود، خاخام سابق خيلي زود به كسوت روحانيت شيعه درآمد و شد «حجتالاسلام محمدرضا فخرالاسلام».
اما شگفتي ديگر زندگي اين خاخام آخوند شده، رديهاي بود كه او به زبان عبري بر يهوديت نوشت، البته متن عبري كتاب ظاهرا با توطيههاي عمدي مفقود شده، اما ترجمه فارسياش منتشر شده است، البته صد سال قبل و با چاپ سنگي و قديمي!
داستان فخرالاسلام مورد توجه مستشرقان غربي قرار گرفته بود، دانيل زاديك در كتاب « مباحثات ديني شيعيان امامي با يهوديان در اواخر قرن هجدهم و نيمه نخست قرن نوزدهم ميلادي» با ترجمه جواد مرشدلو ماجراي فخرالاسلام را چنين روايت ميكند: «كتاب فخرالاسلام سال 1292 هجري (1875 ميلادي) منتشر شد و منبع ارزشمندي از استدلال و ادّله را براي مسلمانان فراهم آورد. تغيير دين رضايي و احتمالا كتابش، آنطور كه گزارش شده است، باعث گرايش گروه پرشماري، از يهوديان به اسلام شد؛ در سال 1292/6-1875 «بيش از هزار نفر» يهودي به اسلام گرويدند، اين كتاب زندگي اجتماعي يهوديان ايران را متحول و موجي از رديهنويسيها و انتقادات را عليه آنان فراهم كرد.»
محمدرضا دو سال هم از پنجاه سال سلطنت ناصرالدين شاه قاجار را درك كرد و سرانجام در 1266 هجري قمري جان به جانآفرين تسليم كرد و مهمان خانه خدا شد تا امروز، تنها تكريم وي شايد اين بود كه بازماندگانش، قبرش را در سال 1352 شمسي بازسازي كردند و به جاي سنگ قبر قديمي ـ كه ذكرش را شنيديد ـ يك سنگ قبر امروزي با خط نستعليق جايش گذاشتند.
فخرالاسلام شيخ محمدرضا در ابتداي كتابش، چنين خود را معرفي ميكند:
«كمترين حقير فقير از سلسله علماي بنياسراييل بودم و در ميان ايشان از افاضل و اعيان بودم و همگي علماي بيتالمقدس و ارباب فهم آن طايفه به فضل و تتبع من معترف بودند و در تمام عمر مشغول به تحصيل علوم و مطالعه كتب سماوي و در مقام و متابعت رسوم انبياء سلف و علماي خلف بودم و در آن تجسس و طلب به غير از تميز ميانه حق و باطل اديان و وصول به طريق حق و ايقان مطلبي و مقصودي نداشتم و پيوسته ظهور راه صواب را از مفتحالابواب سايل بودم.»
بشارت به پيامبر آخرالزمان ـ حضرت محمد(ص) و اشاره به ظهور منجي آخرالزمان از نسل پيامبر(ص) و حتي نام دوازده امام كه در تورات آمده است، از جمله نكات قابل توجه كتاب «منقول الرضايي» فخرالاسلام است
ابنا
www.fetrat.com