«مایهی اصلی اشعارمن رنج من است.»
علی اسفندیاری (نیما یوشیج) در ۲۱ آبان ۱۲۷۶ به دنیا آمد و بعدها پایهگذار شعر نو در ایران شد. وی بعد از ۶۴ سال زندگی بر اثر بیماری ذاتالریه درگذشت.
علی اسفندیاری که بعدها نام «نیما یوشیج» را بر خود گذاشت در ۲۱ آبان ۱۲۷۶ شمسی در «یوش» – دهی از بخش نور در شهر آمل- زاده شد. وی پسر بزرگ ابراهیم نوری مردی شجاع از افراد دودمانهای قدیمی شمال ایران بود.
وی در زندگینامهی خود نوشته ، زندگی بدوی من در بین شبانان و ایلخانان گذشت که به هوای چراگاه به نقاط دور ییلاق قشلاق میکردند وشبها بالای کوهها ساعتهای طولانی دور هم جمع میشدند .
از تمام دورهی بچگی خود من به جز زد و خوردهای وحشیانه و چیزهای مربوط به زندگی کوچنشینی و تفریحات سادهی آنها در آرامش یکنواخت و کور و بیخبر از همه جا چیزی به خاطر ندارم.
نیما در دنباله زندگینامه خود میافزاید: در همان دهکده که من متولد شدم خواندن و نوشتن را نزد آخوند ده یاد گرفتم . او مرا در کوچه دنبال میکرد و به باد شکنجه میگرفت ، پاهای نازک مرا به درختهای ریشه و گزنهدار میبست و با ترکه میزد و مرا به از بر کردن نامههایی که معمولا اهل خانوادهی دهاتی به هم می نوشتند میکرد. اما یک سال که به شهر آمده بودم اقوام نزدیک من مرا به همپای برادر از خود کوچکترم «لادبن» به یک مدرسه کاتولیک واداشتند.
چنانکه گذشت نیما تا ۱۲ سالگی در «یوش» بود و بعد از آن به تهران آمد ، دورهی دبستان را در مدرسهی «حیات جاوید» گذراند. پدر علی شبها به وی «سیاق» میآموخت و مادرش که حکایاتی از «هفت پیکر» نظامی و غزلیاتی از حافظ حفظ داشت را به وی میآموخت.
نیما در سپیده دم جوانی به دختری دل باخت و این دلباختگی طلیعهی حیات شاعرانهی وی گشت . بعد از شکست در این عشق به سوی زندگی خانوادگی شتافت و عاشق صفورای چادرنشین شد و منظومهی جاودانه «افسانه» را پدید آورد.
پدر نیما از ازدواج وی با صفورا راضی بود اما صفورا حاضر به آمدن به شهر نشد و ناگزیر از هم جدا شدند و دومین شکست او را از پای درآورد.
نیما بعد از فراغت از تحصیل در مدرسهی سن لویی به کار در وزارت دارایی پرداخت اما بعد از مدتی از این کار دست کشید. نیما در نتیجهی آشنایی با زبان فرانسه با ادبیات اروپایی آشنا شد و ابتکار و نوآفرینی را از این رهگذر کسب کرد و به عنوان یکی از پایههای رهبری سبک نوین قرار گرفت.
اشعار نخستین وی با اینکه در قالب اوزان عروضی ساخته شده است از مضامین نو و تخیلات شاعرانه برخوردار است که در زمان خود موجب تحولی در شعر گردید. نیما در آثار بعدی خود اوزان عروضی شعر را میشکند و شعرش را در چارچوپ وزن و قافیه آزاد میسازد و راهی تازه در شعر میآفریند که به سبک نیمایی مشهور میشود.
نیما یوشیج در سال ۱۳۲۸ در روابط عمومی و اداره تبلیغات وزارت فرهنگ و هنر مشغول به کار شد.
نیما در زمستان سال ۱۳۳۸ و در ششم دی ماه به بیماری ذاتالریه مبتلا و در سن ۶۴ سالگی در تجریش تهران از دنیا رفت.
از آثار نیما میتوان به مجموعه شعر«قصه رنگ پریده» ، «خون سرد» ،«مطبعهی سعادت»، «فریادها»، «مرقد آقا» ، «کلالههای خاور» ، «ناقوس» ، «مانلی»، «افسانه»،« مروارید» ، «امیرکبیر» ، مجموعه نامههایی با عنوان «کشتی و طوفان» ، «قلمانداز»، «حکایات و خانواده سرباز» ، مجموعه نامههای «ستارهای از زمین» ، داستان «توکایی در قفس» ، «آهو و پرندهها»، « حرفهای همسایه »، «شعر من» ، مجموعه نامههای «دنیا خانه من است» ،« آب در خوابگه مورچگان » ، «عنکبوت
» ، « کندوهای شبانه »، « شهر صبح شهر شب» و دو سفرنامه و … اشاره کرد.
www.iranvij.ir