اصل وجود آرزو و اميد به آينده براى انسانها انگيزه حرکت و تلاش و کوشش و فعّاليّت است. وجود اميد و آرزو در انسان عيب نيست، بلکه حُسن است و بدون آن زندگى کردن بسيار مشکل است، امّا آنچه مايه بدبختى مى شود، آرزوهاى غيرمنطقى و بيش از حدّ و دور و دراز است.
اين همان چيزى است که در حديث معروف پيامبر اسلام(ص) به عنوان يک اصل اساسى آمده است. آن حضرت فرموده: «َالاَْمَلُ رَحْمَةٌ لاُِمَّتى وَ لَولاَ
الأَمَلُ ما رَضِعَتْ والِدةٌ وَلَدَها وَ لاغَرَسَ غارِسٌ شَجَراً»; (اميد به آينده و آرزو، مايه رحمت براى امّت من است. اگر نور اميد نبود، هيچ مادرى فرزندش را شير نمى داد و هيچ باغبانى نهالى نمى کاشت).(1)
آرزوهاى منطقى و معقول آن است که به مقدار نياز انسان و در حدّ قدرت و توان او باشد و او را به گونه اى مشغول نکند که از اهداف اصلى حيات بماند.
اسلام هرگز با برنامه ريزى براى آينده مخالف نيست، به خصوص براى کارهاى اجتماعى که مايه سربلندى جامعه مسلمانان و عدم وابستگى آنها به دشمنان اسلام است. چنين کارى نه تنها مذموم نيست، که نوعى عبادت محسوب مى شود. در زندگى فردى نيز عاقبت انديشى کار مقبولى است و همان چيزى است که در روايات به «حزم» تعبير شده است.
آنچه در اسلام مذموم شده در واقع يک چيز است و آن، اين است که انسان چنان غرق آرزوها شود که آخرت را به فراموشى بسپارد و تمام توان و نيروى خود را در آرزوهايى که هرگز به آن نمى رسد، صرف کند.(2)&l t;/SPAN>
پی نوشت:
(1). بحارالانوار، جلد 74، صفحه 173.
(2). پيام امام علي(ع)، جلد2، ص 200.
http://makarem.ir
کانال جامع دو نور در ایتا:
https://eitaa.com/twonoor
کانال جامع دو نور در تلگرام:
https://t.me/twonoor
صفحه اصلی – موسسه قرآن و نهج البلاغه